فیرنز یک حشره شب تاب است که نورش را دوست ندارد. وقتی که او نورش را با یک دامن پوشاند فکر کرد که دوستانش نور او را فراموش خواهند کرد. در عوض او خودش را تنها و غمگین یافت. اما او یک دوست را ملاقات کرد که فیرنز را تشویق کرد تا از استعدادش استفاده کند. آیا فیرنز نورش را مخفی خواهد کرد یا اجازه می دهد که بدرخشد؟