تعدادی از مطالب داخل برنامه :
ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد
عاشق چو منی باید می سوزد و می سازد
ای یار قمر سیما ای مطرب شکرخا
چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها
از بهر خدا بنگر در روی چو زر جانا
بهترین اشعار برای تو که نیستی
در هوایت بی قرارم روز و شب
شد ز غمت خانه سودا دلم
همیشه من چنین مجنون نبودم
خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
بی همگان بسر شود بی تو بسر نمیشود
بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد
هیچ مگو
ساقی بیار باده سغراق ده منی
آن دل که گم شدهست هم از جان خویش جوی
منم که کار ندارم به غیر بیکاری
در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی
دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی
ای برده اختیارم تو اختیار مایی
اندر قمارخانه چون آمدی به بازی
ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری
مرا هر دم همیگویی که برگو قطعه شیرین