خلاصه رمان : نازنین امیر برادرش را که دکتر اعصاب است به عیادت شراره دوست خود میبرد و امیر دفتر خاطرات شراره را مرور میکند. امیر میفهمد که سروش و شراره که پسرعمو دخترعمو هستند عشق یکدیگر بودند اما سروش به او میگوید عشق را فراموش کن و به سرعت با دختر دیگری ازدواج میکند..! شراره مادر و پدر خود را از دست میدهد و دیوانه میشود، امیر سعی میکند شراره را درمان کند، شراره خوب میشود و با امیر ازدواج میکند...ولی همسر سروش میمیرد و شراره امیر را با منشی خود میبیند...
این رمان قسمت بندی شده و محیط کاربری ساده و چشم نوازی دارد و همچنین قابلیت تغییر رنگ ، اندازه و فونت متن را دارا میباشد.