فرشید که به سن ازدواج رسیده دائماً با برادرش مقایسه شده و از سوی خانواده سرکوفت میخورد. وی بهصورت اتفاقی دختر هممحلهای سابقش را دیده و عاشق او میشود و از والدینش میخواهد به خواستگاری او بروند. اما آنها معتقدند چون پسرشان کاری ندارد، پس نمیتواند ازدواج کند اما…