10 حقیقت غمانگیز زندگی واکین فینیکس که نمیدانستید
واکین فینیکس بیتردید یکی از جذابترین بازیگران حال حاضر هالیوود و یکی از خاصترین چهرههایی است که تاکنون بر پردهی سینما درخشیده است. این بازیگر توانمند همیشه مسیری امن و قابل پیشبینی در کارنامهاش انتخاب کرده است. او توانسته بدون تکیه بر فیلمهای پرخرج و استودیویی، نامی آشنا برای تماشاگران باشد و حتی در همان معدود مواقعی که در پروژههای بزرگ ظاهر شده، بازیاش هرگز رنگ بیحوصلگی یا صرفا رفع تکلیف به خود نگرفته است.
چه در نقش چهرههای واقعی چون ناپلئون، چه در قالب شخصیتهای افسانهای چون جوکر و چه در آفرینش کاراکترهایی کاملا بدیع، فینیکس همواره مسیر دشوار را برمیگزیند و هر بار با دقتی شگفتانگیز آن را به کمال میرساند. همانطور که معمولا دربارهی انسانهای صاحب استعداد و خلاقیتِ بیحد صادق است، زندگی واکین فینیکس نیز سرشار از فراز و فرود و شگفتی است. اما متاسفانه بخش بزرگی از این زندگی با تراژدیهایی درآمیخته است که گاه تا مرز بریدن و کنارهگیری کامل از دنیای سینما او را پیش بردهاند.
او بخشی از کودکیاش را در دل فرقهای مذهبی سپری کرد و در سالهای بعد نیز چند تن از عزیزانش را به شکلهایی دردناک و تکاندهنده از دست داد. همین زخمها، همین تاریکیهای زندگی، امروز در بازیهایش و در چهرهی مردانی گمشده، پیچیده و معذب که فینیکس با صداقت و عمق آنها را به تصویر میکشد بازتاب یافتهاند تا حدی که مرز میان بازی و واقعیت در نگاه تماشاگر محو میشود. در ادامه به 10 حقیقت غمانگیز زندگی واکین فینیکس اشاره کردیم که احتمالا نمیدانستید.
1. واکین فینیکس در فرقهای مذهبی و افراطی به دنیا آمد
بیآنکه قضاوتی در میان باشد، میتوان حدس زد پدر و مادری که فرزندانشان را ریور، رِین، واکین، لیبرتی و سامر (به معنای رودخانه، باران، از اسامی خدا، آزادی و تابستان) مینامند، نگاهی متفاوت به زندگی دارند که سرشار از رویا و رهایی است. چنین نامهایی یادآور دو انسانی هستند که دوران بلوغ خود را در دههی شصت میلادی و روزگاری گذراندهاند که روح آزادی، عشق و جستوجوی معنا همه جا موج میزد.
سفر معنوی جان لی و آرلین باتِم (پدر و مادر واکین فینیکس) سرانجام آنان را همراه با دو فرزند نخستشان، پسرشان ریور و دخترشان رِین به جنبشی مذهبی در حال گسترش به نام فرزندان خدا کشاند. خانوادهی در حال گسترش باتِم زمانی که سومین فرزندشان واکین، چشم به جهان گشود در یکی از اقامتگاههای فرقهی فرزندان خدا در پورتوریکو زندگی میکردند. اما طولی نکشید که جان لی و آرلین دریافتند باید از آنجا فرار کنند. دلیلش آشکار شدن یکی از رسوم هولناک و بحثبرانگیز فرقه بود.
روشی موسوم به صیادی عاشقانه که در آن، زنان عضو فرقه تشویق میشدند تا با مردان بیرون از گروه رابطه برقرار کنند تا آنان را به درون این جریان بکشانند. با توجه به اینکه آن زمان خانواده دو دختر خردسال داشت، خطر آشکاری پیش رویشان بود. پس تصمیم گرفتند همه چیز را پشت سر بگذارند و فرار کنند و وقتی واکین تنها سه سال داشت، موفق شدند از آن دنیای بسته و تاریک بیرون بیایند.
جالب آنکه بازیگر معروف رُز مکگوان نیز بخشی از کودکیاش را در یکی از اقامتگاههای همین فرقه گذرانده بود. بنیانگذار این فرقه دیوید برگ، بعدها به اتهامات سنگین سو رفتار جنسی و کودکآزاری متهم شد اما پیش از آنکه پایش به دادگاه باز شود، در سال 1994 درگذشت.
2. واکین فینیکس سومین سالروز تولدش را نه در خانهای آرام و پر از شمع و کیک، بلکه در دل اقیانوس و در اعماق تاریک یک کشتی باری بهعنوان یک مسافر پنهانی گذراند
خانوادهی باتِم ناچار شدند برای نجات خود از فرقه فرار کنند. در آن زمان، مادر واکین باردار بود و بهزودی قرار بود فرزند دیگری که بعدها نامش را سامِر گذاشتند به خانواده افزوده شود. اما بهای آزادی سنگین بود و آنها مجبور شدند همهچیز را در اقامتگاه پشت سر بگذارند و بیپول، بیپناه راهی کشوری غریب شوند. در آن روزها خانواده در ونزوئلا زندگی میکرد و هیچ راهی برای بازگشت به ایالات متحده نداشت.
سفرشان از دل فقر و بیپناهی آغاز شد، اما همان گام نخست به سوی رهایی، مسیری را ساخت که سرانجام یکی از بزرگترین بازیگران زمانه از دل آن بیرون آمد. در نهایت، خانوادهی باتِم یک کشتی باری پیدا کردند که پذیرفت آنها را بهصورت پنهانی و رایگان با خود ببرد و این تنها راه فراری بود که برایشان باقی مانده بود. اتفاقا آن کشتی محمولهای از کامیونهای اسباببازی تونکا حمل میکرد و خدمهی مهربان یکی از آنها را به واکین کوچک هدیه دادند. همان سفر بود که تولد سهسالگیاش را رقم زد.
خدمهی کشتی در روز تولدش برایش کیک کوچکی پختند و نخستین کیک واقعیای شد که در زندگیاش مزه کرد. در میان غرش موتور کشتی و بوی نمک و دریا، آن جشن کوچک در دل اقیانوس بهیادماندنی شد که نشانهای از مهربانی انسانهایی غریب، در زمانی پر از بیپناهی بود. اما برای کودکی به آن سن، شرایط چندان رویایی نبود. در طول سفر، او و خواهر و برادرهایش شاهد بودند که خدمه چگونه ماهیها را با خشونتی بیرحمانه صید میکردند و میکشتند. این صحنهها در ذهن واکین حک شد و بعدها به تصمیمی ماندگار انجامید و او هرگز گوشت نخورد و تا پایان عمرش گیاهخوار باقی ماند.
3. خانوادهی فینیکس سالهای دشواری را درگیر تنگدستی و فقر بودند
واکین فینیکس در مصاحبهای با مجلهی تایم، وضعیت خانوادهاش پس از ترک فرقه را اینگونه توصیف کرد: «ما واقعا فقیر بودیم، هیچ چیز نداشتیم.» قبل از آنکه سوار کشتی باری و راهی آمریکا شوند، خانوادهی باتِم مدتها زیر فشار فقر شدید دستوپنجه نرم کردند. آنها مدتی در زاغهای پر از موش در ونزوئلا زندگی میکردند و زمانی دیگر، تمام اعضای خانواده مجبور بودند در یک اتاق کوچک از خانهی شخص دیگری کنار هم زندگی کنند.
سرانجام، آنها راهی آمریکا شدند و در فلوریدا زندگی تازهای آغاز کردند. برای ثبت این آغاز نو، نام خانوادگی خود را به فینیکس (به معنای ققنوس) تغییر دادند. این انتخاب شاید به یاد مرغ افسانهای ققنوس، نمادی از برخاستن از خاکستر و تولدی دوباره بود. با توجه به اینکه ریور و رِین از همان دوران کودکی استعداد خود را در نمایش و اجرا نشان داده بودند و در خیابانها آواز میخواندند و میرقصیدند تا فرقهی فرزندان خدا را معرفی کنند، خانواده تصمیم گرفت این استعداد را پرورش دهد و به لسآنجلس نقل مکان کند.
فرزندان فینیکس از جمله واکین در خیابانهای لسآنجلس اجرای خیابانی میکردند تا پولی برای زندگی فراهم کنند و کمکم واکین اولین نقشهای بازیگری خود را آغاز کرد. نخستین اعتبار حرفهای او مربوط به قسمتی از سریال تلویزیونی هفت عروس برای هفت برادر (Seven Brides for Seven Brothers) در سال 1982 است که او تنها هشت سال داشت و با نام جدیدی که خودش انتخاب کرده بود یعنی لیف فینیکس شناخته میشد.
4. پدر واکین فینیکس در مصرف مشروبات الکلی افراط میکرد
در حالی که آرلین فینیکس که اکنون با نام هارت فینیکس شناخته میشود همواره حضور پررنگی در زندگی عمومی واکین و خواهر و برادرانش داشته، به نظر میرسد جان لی باتِم ترجیح میداد دور از چشم عموم بماند. تقریبا هیچ عکسی از او در دسترس عموم نیست، جز چند تصویر معدود که در دوران کودکی فرزندان گرفته شدهاند. واکین و خواهر و برادرانش بارها دربارهی خانواده، نحوهی بزرگ شدن و مادرشان که زندگی عمومی خود را هم بهصورت مستقل و هم در کنار فرزندانش ادامه داده سخن گفتهاند.
اما جان معمولا تنها در حد اشارهای کوتاه بهعنوان بخشی از داستان کلی مطرح میشود و جزئیات بیشتری از او به ندرت بیان شده است. به طور کلی، اطلاعات بسیار کمی دربارهی پدر واکین فینیکس در دسترس است. یک استثنای قابل توجه، کتاب دیشب در وایپر روم: ریور فینیکس و هالیوودی که پشت سر گذاشت (Last Night at The Viper Room: River Phoenix and the Hollywood He Left Behind) نوشتهی گاویِن ادواردز است که به طور عمیق به زندگی ریور فینیکس و روزهای تراژیک پایانی او میپردازد.
این کتاب ادعا میکند که جان با مشکلات نوشیدن مواجه بود، به حدی که این موضوع منبع تنش دائمی میان او و ریور شده بود. اگر این روایت درست باشد، میتواند توضیح قابل توجهی برای دور شدن ظاهری جان از فرزندانش باشد و همچنین روشنکنندهی ریشههای مشکلات اعتیاد ریور و در ادامه مبارزات واکین با الکل در سالهای بعد باشد.
5. مرگ شوکهکنندهی ریور فینیکس
با وجود اینکه واکین فینیکس سالهاست مسیر حرفهای خودش را با موفقیتی چشمگیر و مورد احترام هموار کرده و امروز سایهی برادرش بر زندگیاش تنها در آینهی خاطرات دیده میشود، هیچ بررسی عمیقی از زندگی و کارنامهی او بدون ذکر ریور فینیکس کامل نخواهد بود. بهویژه مرگ ریور در سن 23 سالگی بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر در بیرون باشگاه مشهور وایپر روم لسآنجلس نقطهی عطفی تراژیک در زندگی آنها بود.
این بازیگر جوان و بااستعداد در اوج خود از میان ما رفت و این فاجعه تاثیری عمیق بر برادر کوچکترش واکین گذاشت. زخمی که نه تنها روحش، بلکه مسیر هنری و انتخابهایش را نیز شکل داد. واکین و همچنین خواهرشان رِین در شبی که ریور از دنیا رفت، کنارش بودند و مجبور شدند تمام صحنهی دلخراش را از نزدیک ببینند. تماس اضطراری هراسناک واکین با 911 برای نجات ریور، سالها پس از مرگ او توسط رسانهها بارها پخش شد و واکین را مجبور میکرد همان شب وحشتناک را بارها و بارها دوباره تجربه کند.
خبرنگاران اغلب در مواجهه با واکین دربارهی مرگ برادرش هیچ ملاحظهای نداشتند، تا جایی که او نه تنها از بازیگری کناره گرفت، بلکه زندگی عمومی خود را نیز رها کرد. بدیهی است که واکین در نهایت به هر دو عرصهی بازیگری و شهرت بازگشت، اما هنوز خبرنگاران نمیتوانند در برابر وسوسهی پرسیدن جزئیاتی از آن شب، که او ترجیح میدهد فراموش شود، مقاومت کنند.
6. واکین در زمان ساخت فیلم سر به راه باش (Walk the Line) وارد دوران تاریکی شد
نمیتوان با قطعیت گفت واکین فینیکس در سالهای اولیهی بازیگری خود چه عادات یا ضعفهایی داشته و شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد او در آن دوران در مصرف مواد مخدر یا الکل یا هر رفتار دیگری زیادهروی یا افراطی داشته است. اگر هم لحظاتی از زیادهروی وجود داشت، هیچگاه آشکار نشد و زندگی یا حرفهاش را به گونهای که برای عموم قابل مشاهده باشد، تحت تاثیر قرار نداد.
اما این وضعیت در میانهی دهه 2000 و در جریان کار روی فیلم زندگینامهای جانی کش با عنوان سر به راه باش تغییر کرد و فشارهای نقش و زندگی شخصی، واکین را به دورهای تاریک و پرچالش کشاند. واکین چندان توضیح نمیدهد که دقیقا چه چیزی در آن دوران یا در جریان بازی در فیلم سر به راه باش باعث شد که او به زندگی پر از مهمانی و خوشگذرانی افراطی روی بیاورد.
آیا او بیش از حد در نقش جانی کش که سالها با اعتیادهای مختلف دست و پنجه نرم کرده بود غرق شد؟ یا اینکه داستان مشابه جانی کش با فقدان برادری جوان و تراژیک بیش از حد به زندگی شخصی واکین نزدیک بود و زخمی قدیمی را دوباره باز کرد؟ هر دلیلی که داشته باشد، واکین در مصاحبهای دربارهی آن دوران گفت: «من احمق بودم، میدویدم، مینوشیدم، سعی میکردم با مردم ارتباط سطحی داشته باشم، به کلوپهای احمقانه میرفتم.» تا آن زمان زندگیاش نسبتا آرام و کمهیاهو بود، اما پس از آن، جاذبهی زندگی پرهیاهوی یک بازیگر مشهور او را از پا انداخت و این مسیر به سرعت به دورانی بسیار جدی و مشکلساز تبدیل شد.
ر
7. یک تصادف رانندگی وحشتناک مسیر زندگی واکین فینیکس را تغییر داد و او را به مرکز توانبخشی کشاند
طبق تمام گزارشها، واکین فینیکس هنگام واژگون شدن خودرویش در نزدیکی لسآنجلس در سال 2006، مشروبات الکلی ننوشیده و تحت تاثیر هیچ مادهی مخدر غیرقانونیای نبوده است. به نظر میرسد این تصادف نتیجهی خرابی ترمز خودرو بوده که باعث برخورد او با رانندهی دیگری شد. در واقع پلیس هیچ جریمهای برای واکین صادر نکرد و او و رانندهی دیگر خودشان اطلاعاتشان را مبادله کرده و بدون دخالت دادگاه موضوع را حل کردند. با اینکه هیچ یک از رانندهها صدمات جدی ندیدند، واکین آن روز بهطور تکاندهندهای به مرگ نزدیک شد و تجربهای را از سر گذراند که بدون شک تاثیری عمیق بر او و مسیر زندگیاش گذاشت.
واکین میگوید که با وجود حضور در خودروی واژگونشده پس از برخورد با وسیلهای دیگر، بهطرز شگفتآوری آرام بوده است. او آنقدر آرام بود که میخواست در حالی که منتظر کمک بود یک سیگار روشن کند آن هم بیخبر از اینکه بنزین از خودرو نشت میکرد و یک جرقه میتوانست باعث انفجار شود. خوشبختانه ورنر هرتسوگ، کارگردان مشهور آلمانی، از آنجا عبور میکرد و واکین را دید، او را از روشن کردن سیگار بازداشت و عملا زندگیاش را نجات داد. اگرچه مواد مخدر و الکل در این تصادف نقشی نداشتند، اما این تجربه واکین را واداشت زندگی خود را بازنگری کند و او بهطور داوطلبانه به مرکز توانبخشی مراجعه کرد.
8. مرگ هیث لجر بازیگر درخشان و دوست واکین فینیکس تجربهی تلخ دیگری را برای او رقم زد
با وجود تاثیرات ظاهرا منفی که فیلم سر به راه باش بر زندگی شخصی واکین فینیکس گذاشته بود، این اثر یکی از نقاط اوج حرفهای او به شمار میرود. او برای بازی در نقش ستارهی مشهور کانتری، جانی کش، تحسین گستردهای دریافت کرد و نامزد بهترین بازیگر مرد در چندین انجمن معتبر شد. در همان سالها، هیث لجر، همکار او در دنیای بازیگری نیز تجربهای درخشان داشت و برای نقش خود در کوهستان بروکبک (Brokeback Mountain) بالاترین میزان تحسین تا آن زمان را به دست آورد.
واکین فینیکس و هیث لجر در سال 2006 مدام در مراسمهای مختلف جوایز با هم برخورد میکردند و همین باعث شد که آن دو دوستی نزدیکی پیدا کنند. متاسفانه این دوستی زیاد طول نکشید. دو سال بعد، لجر بر اثر مصرف تصادفی داروهای تجویزی جان خود را از دست داد. او پس از مرگش، تنها جایزهی اسکار خود را برای بازی در نقش جوکر در شوالیه تاریکی (The Dark Knight) دریافت کرد.
کمی بیش از یک دهه بعد و در سال 2019 واکین فینیکس نسخهی خود از دشمن دیرینهی بتمن را در فیلم جوکر (Joker) به تصویر کشید که برای او اولین جایزهی اسکار را به ارمغان آورد. واکین همچنین برای این نقش جایزهی انجمن بازیگران را دریافت کرد و در سخنرانی هنگام دریافت جایزه، تحسین خود را نسبت به بازی هیث لجر در نقش جوکر ابراز کرد و او را بازیگر مورد علاقهی خود خواند.
9. بازیگری برای واکین فینیکس اضطراب شدیدی ایجاد میکند و حتی او را به لحاظ جسمی بیمار میکند
هر کسی که واکین فینیکس را در مصاحبهها یا خارج از قاب بازیگری دیده باشد، میداند که در این موقعیتها راحت نیست. او خود را فردی خجالتی توصیف میکند و این نکته را بسیاری از کارگردانهایی که در طول سالها با او کار کردهاند نیز تایید کردهاند. در واقع واکین باید هر بار که میخواهد یک پروژهی جدید را آغاز کند، خود را از نظر ذهنی آماده کند تا جایی که این آمادگی ذهنی گاهی باعث میشود او به لحاظ جسمی بیمار شود.
این نشان میدهد که بازیگری برای او نه تنها هنر، بلکه چالشی عمیق و طاقتفرساست که تمام وجودش را درگیر میکند. واکین فینیکس در مصاحبهای گفت که هفتهها پیش از شروع هر فیلم جدید، با اضطرابی فلجکننده دست و پنجه نرم میکند. این اضطراب در روزهای پایانی پیش از آغاز فیلمبرداری به حدی میرسد که حس بیماری جسمی پیدا میکند. اوضاع پس از شروع فیلمبرداری هم چندان بهتر نمیشود و واکین توضیح میدهد که اعصاب او برای چند هفتهی اول هر پروژه همچنان تحت فشار شدید است.
او حتی میگوید که آنقدر عرق میکند که مجبور است از بالشتکهایی زیر بغلش استفاده کند تا آن را جذب کنند. جیمز گری، نویسنده و کارگردان که با واکین در فیلمهای شب مال ماست (We Own the Night)، محوطه (The Yards)، دو عاشق (Two Lovers) و مهاجر (The Immigrant) همکاری کرده، نه تنها این موضوع را تایید میکند، بلکه خاطرهای هم از وقتی تعریف میکند که با واکین پشت صحنهی یک برنامه تلویزیونی بود و واکین به دلیل اضطراب شدید بالا آورد. اینها نشان میدهد که برای واکین، بازیگری نه تنها هنر، بلکه مبارزهای طاقتفرسا با ذهن و بدن خود است.
10. واکین فینیکس پدرش را در سال 2015 به خاطر بیماری سرطان از دست داد
همانطور که پیشتر اشاره شد، اطلاعات بسیار کمی دربارهی پدر واکین فینیکس، جان لی باتِم در دسترس است. بیشتر تلاشها برای جستجوی اینترنتی دربارهی فعالیتها یا زندگی او به حدس و گمانها و ادعاهایی میانجامد که منابع معتبری ندارند. از سوی دیگر، وقتی واکین و خواهرانش دربارهی او صحبت میکنند، اغلب این گفتگوها به دوران کودکی و سالهایی محدود میشود که همگی هنوز خردسال بودند و جزئیات کمی از زندگی بزرگسالی او ارائه میشود.
اطلاعات اندک دربارهی جان لی باتِم تا جایی بود که حتی یک مصاحبهکننده در سال 2019 از واکین پرسید پدرش کجا زندگی میکند در حالی که جان چند سال پیش درگذشته بود. واکین با لحنی ساده و خشک پاسخ داد: «او در بهشت زندگی میکند.» این پاسخ چنان شوکهکننده و مبهم بود که مصاحبهکننده در لحظه متوجه نشد منظور واکین از این جمله، فوت پدرش است.
پس از چند پرسش و پاسخ و بازی اندکی تیره و طنزآمیز واکین با سردرگمی مصاحبهکننده، او نهایتا تایید کرد که پدرش در سال 2015 بر اثر سرطان درگذشته است. جان زندگی بسیار خصوصی داشت و فرزندان و خانوادهاش نیز دربارهاش کم حرف زده بودند، تا جایی که رسانهها تا زمان ذکر این موضوع توسط واکین، از مرگ او مطلع نبودند.
منبع: looper














