12 پاپانوئل برتر در انیمیشنها و فیلمهای سینمایی
شخصیت پاپانوئل اولین بار سال 1898، در فیلم کوتاهی همنام خودش (Santa Claus) ساختهی جورج آلبرت اسمیت ظاهر شد. در این فیلم صامت، پاپانوئل بیصدا روی پشتبام رفته، از دودکش پایین میرود و برای دختر و پسربچهای که آرام در تختشان خوابیدهاند، هدیه میگذارد. از آن زمان تا امروز، فیلمهای کریسمسی پر شدهاند از تصویرهای مختلف پاپانوئل که بعضی مهربان و بعضی هم خبیث، بعضی سرحال و خندان، بعضی هم کاملا آشفته و عجیبند.
بیشترشان حال و هوای شاد کریسمسی دارند، اما تعداد کمی هم حالتی تاریک و حتی مرگبار به خود میگیرند. خیلی از فیلمها تلاش میکنند روایت تازهای از افسانه پاپانوئل بسازند و نسخهای متفاوت از این پیرمرد هدیهبهدست ارائه دهند. اما بعضی دیگر فقط میخواهند شادی کریسمس را پخش کنند. در ادامه 10 پاپانوئل برتر در انیمیشنها و فیلمهای سینمایی را نام بردیم.
12. جان کال در فیلم پاپانوئل مریخ را فتح میکند (Santa Claus Conquers the Martians)
همین اول بگویم که پاپانوئل مریخ را فتح میکند واقعا فیلم بدی است. دکورها انگار از کارتن درست شدهاند، گریم سبز مریخیها خندهدار و بد است و فیلمنامه آنقدر لاغر است که هیچ چیز برای ارائه ندارد. اما اگر بخواهیم از زاویهای دیگر به فیلم نگاه کنیم، حسابی سرگرمکننده است. داستان فیلم از این قرار است که بچههای مریخ با اسمهایی مثل بومار و گیرمار هر سال نزدیک کریسمس افسرده میشوند.
پخش اخبار از سیاره ما به آنها یاد میدهد که روی زمین یک مرد شاد و خندان هست که شاید بتواند حالشان را بهتر کند. پس گروهی از مریخیها پاپانوئل را میدزدند، او را به سیاره سرخ میبرند و مجبورش میکنند برایشان اسباببازی بسازد. بقیه داستان آنقدر بیاهمیت است که ارزش تعریف کردن ندارد، اما نقشآفرینی جان کال در نقش پاپانوئل از معدود عناصری است که واقعا در این فیلم جواب میدهد.
او انگار مستقیم از دل یک تبلیغ کوکاکولا بیرون آمده و با خندههای پرانرژی، گونههای گلگون و ریشی کاملا سفید و برفی واقعا جذاب است. پاپانوئل مریخ را فتح میکند شاید فیلم خوبی نباشد، اما پاپانوئل با بازی کال همان چیزی است که این آشوب را تا حدی سرپا نگه میدارد یا دستکم تلاشش را میکند که فیلم را سر پا نگه دارد.
11. استن فرانسیس در انیمیشن رودولف گوزن بینی قرمز (rudolph the red-nosed reindeer)
پاپانوئل (استن فرانسیس) در انیمیشن رودولف گوزن بینی قرمز محصول سال 1964 که اقتباسی از ترانه معروف کریسمسی است کار چندانی برای انجام دادن ندارد. البته هنگام تولد رودولف (بیلی می ریچاردز) حضور دارد و در پایان هم برمیگردد چون بالاخره طبق همان ترانه معروف، باید از گوزنه جوان بخواهد سورتمهاش را هدایت کند. اما بیشتر این ویژهبرنامه محبوب تلویزیونی درباره ماجراجویی گوزنی با بینی براق است که همراه یک الف که آرزوی دندانپزشک شدن دارد (پل سولز) به جزیره اسباببازیهای بهدردنخور سر میزند.
چیزی که این پاپانوئل سینمایی را وارد فهرست ما میکند، اجرای موسیقیِ اوست. ویژهبرنامههای کریسمسی پر از ترانههای اورجینالند و در رودولف گوزن بینی قرمز، پاپانوئل یک آهنگ کوچک و واقعا دستکمگرفتهشده به نام جینگل، جینگل، جینگل (Jingle Jingle Jingle) میخواند. صدای گرم فرانسیس بهخوبی نشان میدهد که این پاپانوئل یک پیرمرد شاد و سرحال است. یک آهنگ کوتاه، خوشریتم و جذاب هم دارد که طوری ساخته شده تا در ذهنتان گیر کند و مدام آن را زیر لب زمزمه کنید.
10. جیمز کازمو در فیلم سرگذشت نارنیا: شیر، جادوگر و جالباسی (Chronicles of Narnia: The Lion, the Witch, and the Wardrobe)
با اینکه کتاب سی اس لوئیس صراحتا او را پدر کریسمس مینامد، در اقتباس سینمایی سرگذشت نارنیا: شیر، جادوگر و جالباسی هیچ وقت نام پاپانوئل برده نمیشود. اما واقعا چه کسی جز همین پیرمرد ریشبلند میتواند سورتمهای که توسط گوزنها کشیده میشود را براند؟ او مردی شاد و خندان است که به بچهها هدیه میدهد. در این فیلم نقش پاپانوئل را جیمز کازمو بازی میکند و هرچند فقط در یک صحنه ظاهر میشود، اما حضورش برای داستان چند دلیل مهم دارد.
اول اینکه آمدنش نشان میدهد قدرتهای جادوگر سفید (تیلدا سوینتن) در حال کاهش است. او برای صدها سال از اینکه نارنیا همیشه در زمستان باشد و هیچوقت کریسمس نشود لذت میبرد. دوم هدایایی که به هر یک از بچههای پیونزی میدهد، اهمیت زیادی پیدا میکنند. لوسی کوچک (جورجی هنلی) یک شیشه اکسیر شفابخش و یک خنجر کوچک دریافت میکند، سوزان (آنا پاپلول) کمان و تعدادی تیر در اختیارش قرار میگیرد و پیتر (ویلیام موزلی) شمشیری هدیه میگیرد که همه اینها در ادامه فیلم به کار میآیند.
این پاپانوئل سینمایی با بازی جیمز کازمو کاملا با دنیای فیلم جور درمیآید و جالب است که او از ورود بچهها به نارنیا با همان تعجبی استقبال میکند که خود آنها هنگام دیدنش دارند.
سرگذشت نارنیا؛ شیر، کمد و جادوگر
The Chronicles of Narnia: The Lion, the Witch and the Wardrobe
9. جف گیلن در فیلم داستان کریسمس (A Christmas Story)
کریسمس همیشه اوقات شادی است. مگر در معدود فیلمهای ترسناک، بیشتر پاپانوئلهای سینمایی همان خوشذاتی و شادابی شخصیت را نشان میدهند. اما وقتی هنوز کودک هستید و تنها چند بار کریسمس را تجربه کردهاید، پاپانوئل میتواند عجیب یا حتی ترسناک به نظر برسد. والدینتان میخواهند وسط یک مرکز خرید روی پای مردی بنشینید، در حالی که باید آرزوهای قلبیتان را به او بگویید و همزمان عکس بگیرید؟ خب، این چه ماجرایی است؟
پس میتوان واکنش رالفی (پیتر بیلینگسلی) در داستان کریسمس را درک کرد. داستان کریسمس هر سال در دوران تعطیلات سال نو جایگاه مخصوص خودش را دارد و جزو کلاسیکهای همیشگی کریسمس است. این فیلم در اصل مجموعهای از داستانکهای کریسمسی است، که از دردسرهای ناشی از قلدرها تا لحظات خجالتآور صبح کریسمس همه را نشان میدهد. طبیعی است که یکی از بهیادماندنیترین سکانسها شامل یکی از ماندگارترین پاپانوئلهای سینما باشد.
خانواده برای خرید کریسمس به یک فروشگاه بزرگ میروند و رالفی مجبور است همراه برادر کوچکترش رندی (ایان پترلا) در صف منتظر پاپانوئل (جف گیلن) بماند. وقتی به جلوی صف نزدیک میشوند، پسرها میبینند که این پاپانوئل اصلا شاد و خندان نیست. در واقع او و الفهایش کاملا بداخلاق و ناراضیاند. در چند نمای نزدیک که پاپانوئل بدجنس را درست جلوی دوربین نشان میدهد، او با اخم میپرسد: «اسمت چیه، پسر کوچولو؟»
الفها هم به رالفی مضطرب فریاد میزنند که سریعتر حرکت کند و پاپانوئل ادامه میدهد: «برای کریسمس چی میخوای پسر کوچولو؟» رالفی میایستد و نمیداند چه پاسخ دهد. وقتی کودک هستی، هیچ سوالی در دنیا مهمتر از این نیست و پاپانوئل با بازی جف گیلن همان اضطراب و ترس کودکی را روی پرده سینما به تصویر میکشد.
8. الک بالدوین در انیمیشن ظهور نگهبانان (Rise of the Guardians)
انیمیشن ظهور نگهبانان داستان موجودی جادویی به نام جک فراست (کریس پاین) را روایت میکند که بر سرما و یخ کنترل دارد. او از دادن روزهای برفی به بچهها و الهامبخشی برای جنگهای گلولهبرفی لذت میبرد، اما تنهاست و در این دوران هیچکس دیگر به او اعتقاد ندارد. با این حال، وقتی بوگیمن (جود لا) تهدید میکند دنیا را پر از کابوسهایی کند که باعث شود بچهها دیگر به جادو ایمان نیاورند، جک با نگهبانان کودکی متحد میشود تا حمله را دفع کنند.
این نگهبانان تیمی متشکل از شخصیتهایی مثل خرگوش عید پاک (هیو جکمن)، پری دندان (ایزلا فیشر)، سندمن و پاپانوئل (الک بالدوین) هستند، که در اینجا با نام نورث شناخته میشود. پاپانوئلی که در ظهور نگهبانان ظاهر میشود، کاملا منحصربهفرد است. بالدوین صداپیشگی او را با لهجه روسی انجام میدهد و روی بازوهایش تتوهایی دارد که روی یکی نوشته شده بد و روی دیگری نوشته شده است خوب.
او از مقابله با آدمهای بد نمیترسد و گاهی حتی همزمان دو شمشیر به دست میگیرد، اما در دل بسیار مهربان است. بسیاری از نسخههای مدرن پاپانوئل عشق کودکانه او به کریسمس را با دُزی از بدبینی ترکیب میکنند، اما نورث کاملا خود را به شگفتیهای فصل میسپارد. او به جک خسته میگوید: «من با چشمانی به دنیا آمدم که همیشه شگفتی را در همه چیز میبینند، چشمانی که نور را در درختان و جادو را در هوا میبیند.» ظهور نگهبانان فیلمی تاثیرگذار است و نورث یکی از بهترین پاپانوئلهای سینماست.
7. جی کی سیمونز در انیمیشن کلاوس (Klaus)
فیلمهای زیادی تلاش کردهاند داستان منشا پاپانوئل را روایت کنند و تفسیر خودشان از افسانه این مرد بزرگ ارائه دهند. یکی از این فیلمها، کلاوس محصول نتفلیکس است که پاپانوئل (جی کی سیمونز) را به شکل یک چوپان مهربان و خوشقلب در قطب شمال تصور میکند. داستان حول یک پستچی تازهکار به نام جسپر (جیسون شوارتزمان) میچرخد، که به جزیرهای دورافتاده به نام اسمیرنسبرگ فرستاده میشود تا حمایت مردم برای خدمات پستی را جلب کند.
آنچه جسپر نمیداند این است که اسمیرنسبرگ گرفتار یک دشمنی چندصدساله بین دو خانواده اصلی شهر است. بچهها حتی به مدرسه نمیروند و در عوض مجبورند درگیریهای روزانه بین خانوادهها شرکت کنند. اما وقتی جسپر با کلاوس منزوی ملاقات میکند، متوجه میشود که آنها میتوانند به یکدیگر کمک کنند. با اینکه بچهها نامههایشان را برای سازنده اسباببازی بفرستند و در ازای آن هدیه دریافت کنند، جسپر میتواند آمار اداره پستش را بالا ببرد و در عین حال به مردم کمک کند تا دوباره خنده و شادی را به زندگیشان بازگردانند.
داستانی جذاب و دلنشین است که توضیحات هوشمندانهای برای جنبههای مختلف افسانه پاپانوئل ارائه میدهد، مثل صحنهای که کلاوس جسپر را از دودکش پایین میاندازد تا یک هدیه تحویل دهد. انیمیشن هم فوقالعاده زیباست و کاملا منطقی است که جایزه آنی بهترین فیلم بلند را ببرد. خود کلاوس یک غول مهربان است. در پروژههای دیگر، سیمونز گاهی وحشتناک ظاهر میشود، اما اینجا چوپان داستان، شخصیتی مهربان دارد و کلاوس را به انیمیشنی دوستداشتنی تبدیل میکند.
6. برندن مگرت در فیلم کریسمس شیطانی (Christmas Evil)
کریسمس اوقاتی است که باید احساس گرما و محبت را برانگیزد و بسیاری از آثار مربوط به این فصل هم همین حس را منتقل میکنند. اما بعضی فیلمها به شدت به احساس تنهایی و جداییای میپردازند که گاهی با تعطیلات همراه است. کریسمس شیطانی یکی از این فیلمهاست. کمپین تبلیغاتی فیلم اسلشر لوییس جکسون در سال 1980 صراحتا آن را بهعنوان جانشین هالووین (Halloween) و جمعه سیزدهم (Friday the 13th) معرفی میکرد.
برندن مگرت در فیلم کریسمس شیطانی نقش مردی عجیب و بسیار حساس و علاقمند به کریسمس به نام هری را بازی میکند که در یک کارخانه اسباببازی کار میکند. پس از یک حادثه تلخ دوران کودکی که به پاپانوئل مرتبط بوده، هری حالا دیوانهوار میخواهد شادی کریسمس را گسترش دهد. برای این منظور، او بچههای محلهاش را زیر نظر میگیرد و با دقت هر موردی از رفتار بد آنها را ثبت میکند.
وقتی هری بالاخره از کوره در میرود، کمکم باور میکند که خودش پاپانوئل است و دست به یک جنایت خشن میزند. دخترها و پسرهای خوب هدیه و اسباببازی میگیرند، اما والدینشان با تبر مواجه میشوند. بازی برندون مگرت در نقش هری فراموشنشدنی است. او بسیار ترسناک است، اما برخلاف ستارگان دیگر فیلمهای اسلشر کمبودجه که روی قاتل تمرکز دارند هری بهطرزی عجیب همدلیبرانگیز است. او فقط کریسمس را واقعا دوست دارد! فیلم ترسناک و ناخودآگاه خندهدار است، ظاهر ازرانی دارد و با این حال به شکل شگفتانگیزی موثر است.
5. تیم آلن در فرنچایز پاپانوئل (The Santa Clause)
تیم آلن برای نسل هزاره همان پاپانوئل سینمایی محبوب است. در فیلم دیزنی پاپانوئل، اسکات کالوین، پدر مجردی از حومه شهر، بهطور اتفاقی پاپانوئل واقعی را روی پشتبام میترساند و باعث سقوط او میشود. پس از این اتفاق، اسکات و پسرش (اریک لوید) به قطب شمال میروند. آنجا میفهمند که با پوشیدن لباس قرمز، اسکات قانون پاپانوئل را فعال کرده و حالا مسئول تحویل هدیه به بچههای سراسر جهان در کریسمس است. در طول سال بعد، اسکات وزن اضافه میکند، ریش بلند میکند و عشقش به شیر و کلوچه شکل میگیرد.
ایده اینکه پاپانوئل تبدیل به شغلی برای یک آدم معمولی بیحوصله شود، برای یک فیلم کریسمسی خیلی جذاب است و تماشای تلاش اسکات برای کنار آمدن با اتفاقاتی که برایش رخ میدهد سرگرمکننده است، اما وقتی او نهایتا خود را به سبک زندگی جدیدش میسپارد، حتی لذتبخشتر میشود. دنبالههای پاپانوئل شامل پیدا کردن خانم کلوز (الیزابت میچل) و مبارزه با جک فراست شیطانی (مارتین شورت) میشود.
حتی سریالی در دیزنی پلاس ساخته شده است که اسکات در آن به دنبال جانشین خودش میگردد. با اینکه ارزش سریال به مرور کم میشود، فیلم اصلی همچنان یکی از بهیادماندنیترین سفرهای سینما به قطب شمال است.
4. دیوید هاربر در فیلم شب خشونتآمیز (Violent Night)
وقتی در فیلم شب خشونتآمیز برای اولین بار پاپانوئل با بازی دیوید هاربر را میبینیم، در یک میخانه در انگلیس مست است و در شب کریسمس به خود استراحت داده، چون از نبود شور و حال سال جدید در جهان کاملا مایوس شده است. این روزها به نظر میرسد بچهها فقط بازیهای ویدیویی یا پول نقد میخواهند و پاپانوئل به فکر بازنشستگی افتاده است. با این حال، هنگام تحویل اسباببازیها به خانه یک خانواده بسیار ثروتمند در کنتیکت، پاپانوئل از دودکش سر میخورد و وسط یک حمله به خانه قرار میگیرد.
مجرمان با نامهای کریسمسی، به رهبری کسی که خودش را آقای اسکروج (جان لگوییزامو) مینامد، تلاش میکنند 300 میلیون دلار از صندوق زیرزمین بدزدند و اهمیتی نمیدهند که برای این کار باید چند نیروی امنیتی یا اعضای خانواده را از میان بردارند. شب خشونتآمیز دقیقا به اندازه عنوانش بیرحم است. تا پایان شب، پاپانوئل مشت میزند، لگد میپرداند، چاقو میزند، آتش میزند، له میکند و انبوهی از آدمهای بد را منفجر میکند و این حتی شامل کسانی نمیشود که با برفروب یا عصای آبنباتی از بین میبرد.
با این حال، درست مثل سریال چیزهای عجیب (Stranger Things) هاربر زیر ظاهر خشن شخصیتش قلبی گرم و مهربان قرار میدهد. درست است، این پاپانوئل از صدای خرد شدن جمجمه زیر پتک لذت میبرد، اما با دیدن پاکی یک کودک که برایش کلوچههای دستساز گذاشته، به گریه میافتد.
3. میکی رونی در انیمیشن سال بدون پاپانوئل (The Year Without a Santa Claus)
انیمیشن سال بدون پاپانوئل بهترین ویژهبرنامه کریسمسی است که تا حد زیادی به خاطر میکی رونی که صداپیشگی پاپانوئل را برعهده دارد مورد توجه قرار میگیرد. اجرای رونی فوقالعاده و پر از گرما، شوخطبعی و شگفتیای است که هر کسی از یک پاپانوئل انیمیشنی انتظار دارد. اینجا پاپانوئل درست قبل از کریسمس با یک سرماخوردگی کوچک بیدار میشود. او خیلی زود قانع میشود که یک سال مرخصی بگیرد و مطمئن میشود که بچههای دنیا درک خواهند کرد.
اما به محض اینکه این خبر را اعلام میکند، پشیمان میشود و به سرعت به ساوتتاون آمریکا پرواز میکند تا یک گوزن و دو الف را نجات دهد که برای پیدا کردن شور و حال کریسمس به سفر رفتهاند. سال بدون پاپانوئل شاید بیشتر به خاطر برادران کنترلکننده هوا، هیت میزر و اسنو میزر، در یادها مانده باشد. اما نقطه عاطفی فیلم، ترانه من پاپانوئل را باور دارم (I Believe in Santa Claus) است که رونی همراه با چند شخصیت دیگر میخواند. این آهنگ سرودی است برای انتخاب اینکه به چیزهایی ایمان داشته باشیم که زندگی را ارزشمند میکنند، مثل خود پاپانوئل.
2. کرت راسل در فیلم ماجراهای کریسمس (The Christmas Chronicles)
کرت راسل یکی از بااعتمادبهنفسترین و خونسردترین بازیگران سینماست. او نقش اسنیک پلیسکن را در فرار از نیویورک (Escape from New York) (و دنبالهاش) بازی کرد، نقش آر جی مکریدی را در فیلم ترسناک موجود (The Thing) ایفا کرد و در وسترنهای مدرن مثل تاماهاوک استخوانی (Bone Tomahawk) و هشت نفرتانگیز (The Hateful Eight) حضور پیدا کرد. پس چه کسی فکرش را میکرد که یکی از بهترین بازیهای او در اواخر دوران حرفهای، نقش پاپانوئل باشد؟
در سال 2018، راسل نقش اصلی فیلم کریسمسی اورجینال نتفلیکس با عنوان ماجراهای کریسمس را بر عهده داشت. داستان درباره دو کودک (جودا لوئیس و داربی کمپ) است که به طور مخفیانه سوار سورتمه پاپانوئل و باعث سقوط او میشوند. در این ماجرا او هم کلاه جادوییاش و هم کیسه هدیههایش را گم میکند. برای نجات کریسمس پاپانوئل و کودکان باید هدایا را پیدا کرده و به موقع تحویل دهند.
فیلم از شهرت راسل بهره میبرد و پاپانوئل را به یک شیطان بازیگوش تبدیل میکند. حتی اجرای خیرهکنندهای از ترانهی پاپانوئل به شهر برگشته (Santa Claus is Back in Town) اثر الویس پرسلی هم در آن دیده میشود. ماجراهای کریسمس با یک حضور کوتاه و دوستداشتنی پایان مییابد که گلدی هاون، شریک واقعی زندگی راسل را بهعنوان خانم کلوز معرفی میکند. هر دوی آنها در ماجراهای کریسمس 2 هم بازمیگردند که دنبالهای نه چندان موفق است، اما با این حال راسل را به یکی از بهترین پاپانوئلهای سینما تبدیل میکند.
1. ادموند گوئن در فیلم معجزه در خیابان سیوچهارم (Miracle on 34th Street)
فیلم معجزه در خیابان سیوچهارم محصول سال 1947 یک کمدی درباره مردی است که خودش را کریس کرینگل (ادموند گوئن) مینامد. کریس برای حضور در رژه روز شکرگذاری انتخاب میشود و سپس بهعنوان پاپانوئل فروشگاه میسیز در طول فصل تعطیلات استخدام میشود. اما خیلی زود مشخص میشود که او واقعا باور دارد خودش همان پدر کریسمس واقعی است. معجزه در خیابان سیوچهارم فیلم دلنشینی است که اجرای جذاب ناتالی وود جوان نقش زیادی در آن دارد.
او نقش دختری به نام سوزان را بازی میکند که تا قبل از ملاقات با کریس کرینگل به پاپانوئل باور ندارد. فیلم به سوی یک پرونده دادگاهی پیش میرود که در آن کریس باید ثابت کند خودش پاپانوئل واقعی است و اگر ببازد برای درمان به بیمارستان روانی ارجاع داده میشود. زاویه داستان برای فیلمی که مخاطبش کودکان هستند جسورانه است، اما گوئن با بازی متعهد و برق چشمهایش فیلم را به ثبات میرساند.
ریش او واقعی است و حتی از سوزان میخواهد که برای اطمینان آن را بکشد. علاقمند شدن به شخصیت و عشق این پاپانوئل به فصل کریسمس خیلی راحت است. گوئن در فیلم معجزه در خیابان سیوچهارم آنقدر فوقالعاده بود که جایزه اسکار را از آن خود کرد. در سخنرانی پذیرش جایزه، با لبخندی درخشان گفت: «حالا میدانم پاپانوئل واقعی وجود دارد.» او بیچون و چرا یکی از بهترین پاپانوئلهای تاریخ سینماست.
منبع: slashfilm
















