12 فیلم معروفی که همه تظاهر می‌کنند دوستشان دارند

مرز باریک بین محبوبیت و کیفیت

بسیاری از فیلم‌هایی که مخاطبان ادعا می‌کنند دوستشان دارند، در واقع تا حد زیادی بزرگ‌نمایی شده‌اند. اگرچه اذعان به این موضوع اغلب سخت است، چون طرفداران وفادار و اختصاصی این فیلم‌ها به کیفیت بالای آن‌ها ایمان دارند. گاهی اوقات ممکن است ارزیابی مجدد یک فیلم مدت‌ها پس از اکران آن دشوار باشد؛ زمانی که هیاهو از بین می‌رود و متوجه می‌شوید که فیلم مورد نظر آنقدرها که تماشاگران زمانی ادعا می‌کردند شگفت‌انگیز نیست. معمولا بین محبوبیت و کیفیت یک فیلم تفاوت زیادی وجود دارد و گاهی ممکن است مرز بین این دو ویژگی به هر دلیلی از بین برود.

فیلم‌هایی که بیش از حد مورد توجه قرار می‌گیرند معمولا آن‌هایی هستند که مخاطبان از قبل انتظار دارند خوب باشند، و وقتی فیلم انتظارات را برآورده نمی‌کند، به راحتی می‌توان آن را با علاقه واقعی اشتباه گرفت. همچنین رایج است که فیلم‌های قدیمی‌تر بیش از دیگر فیلم‌ها بزرگ‌نمایی شوند، چون ممکن است در زمان خودشان پیشگام بوده باشند، اما حالا که فن‌آوری و تکنیک‌های روایت داستان بسیار پیشرفت کرده‌ است، همان تاثیر را ندارند. نحوه تعامل مخاطبان با فیلم‌ها همیشه در حال تغییر است، که منجر به چندین عقیده متناقض در مورد اینکه کدام فیلم واقعا شایسته مورد توجه قرار گرفتن است می‌شود. در ادامه 12 فیلم بزرگ‌نمایی‌شده را نام بردیم که معمولا همه تظاهر می‌کنند که دوستشان دارند.

12. باشگاه مبارزه (Fight Club)

فیلم باشگاه مبارزه

اگرچه «باشگاه مبارزه» همچنان فیلم خوبی است، اما بسیاری از مخاطبان به جای خود محصول نهایی، عاشق ایده‌های پشت داستان هستند. فیلم مملو از ایدئولوژی جالب درباره جامعه، فردیت و حتی سلامت روان است، اما خود فیلم حتی به برخی از آثار دیگر دیوید فینچر هم نزدیک نیست. فیلم‌هایی مثل «شبکه اجتماعی» (The Social Network)، «هفت» (Se7en) و حتی «زودیاک» (Zodiac) هم از منظر روایی و هم از منظر تکنیکی بسیار قوی‌تر هستند، اما «باشگاه مبارزه» فیلمی است که به یک کلاسیک کالت تبدیل شده، چون بیشتر احساس بیننده را تحریک می‌کند.  

آیکون فیلم باشگاه مشت زنی Fight Club
فیلم

باشگاه مشت زنی

Fight Club

تماشای فیلم باشگاه مشت زنی

11. دفترچه خاطرات (The Notebook)

فیلم دفترچه خاطرات

«دفترچه خاطرات» از آن جهت موفق است که در زمانی اکران شد که کمدی‌های رمانتیک بیش از هر زمان دیگری مورد توجه بودند و این نوع داستان‌ با سلیقه‌ی عموم جامعه همخوانی داشت. ریچل مک‌آدامز و رایان گاسلینگ هر دو بسیار محبوب بودند و مخاطبان زیادی را به این فیلم جذب کردند. در واقعیت، این فیلم کار زیادی انجام نمی‌دهد که امروزه در کمدی درام‌های موفق دیگر دیده نشود. «دفترچه خاطرات» یک داستان عاشقانه حماسی در نظر گرفته می‌شود، اما در واقع بسیار فرمولی است و تنها بر شیمی بین مک‌آدامز و گاسلینگ متکی است.

10. آرواره‌ها (Jaws)

فیلم آرواره‌ها

«آرواره‌ها» به چند دلیل همیشه یک فیلم ماندگار و معروف خواهد بود، اما قابل توجه‌ترین جنبه فیلم این است که چگونه مفهوم فیلم پرفروش تابستانی را دوباره بازآفرینی کرد. «آرواره‌ها» به طور کامل نحوه اکران فیلم‌ها را تغییر داد و تابستان را به فصل اصلی فیلم‌های استودیویی با بودجه کلان تبدیل کرد. «آرواره‌ها» همیشه مسئول این تغییر عظیم در صنعت سینما خواهد بود، اما حقیقت این است که تقریبا پنجاه سال از عمر آن می‌گذرد و هنوز دست‌خوش گذر زمان نشده است. امروزه جدی گرفتن جلوه‌های ویژه فیلم سخت است و وقتی خارج از چارچوب موفقیت فروش بررسی می‌شود، فیلم تلاش می‌کند تا با فیلم‌های فاجعه‌آمیز مدرن‌تر رقابت کند.

9. محله چینی‌ها (Chinatown)

فیلم محله چینی‌ها

«محله چینی‌ها» فیلمی است که پس از اکران بسیار محبوب شد، اما تا حد زیادی محصول زمان خود است. این نوع از نئو نوآرهای کند دیگر محبوبیتی ندارند، و در حالی که به راحتی می‌توان فهمید که چه چیزی آن را به پروژه‌ای محبوب در آن زمان تبدیل کرده است، امروز به راحتی می‌توان فیلم را بزرگ‌نمایی‌شده دانست، چون بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی آن دیگر بعد از پنجاه سال منسوخ شده است. روند پیشرفت فیلم فوق‌العاده کند، و سرمایه‌گذاری واقعی روی این نوع داستان برای مخاطبان دشوار است.

8. فارست گامپ (Forrest Gump)

فیلم فارست گامپ

در طول سال‌ها فیلم‌های بد بسیاری ساخته شدند که جایزه اسکار بهترین فیلم را دریافت کردند، و اگرچه «فارست گامپ» بدترین فیلم نیست، اما قطعا شایسته این نبود که به عنوان بهترین فیلم سال 1994 انتخاب شود. در حالی که تماشاگران زیادی با این فیلم نوستالژی دارند و هنکس مسلما در نقش اصلی عالی است، اما فیلم اساسا فقط یک درام معمولی است که در قلب آن یک عاشقانه بسیار جذاب نهفته است. این خیلی بد نیست، اما این واقعیت که «فارست گامپ» به جای فیلم‌هایی مثل «رستگاری در شاوشنک» (The Shawshank Redemption) و «پالپ فیکشن» (Pulp Fiction) جایزه گرفت، تکان‌دهنده است.

آیکون فیلم فارست گامپ Forrest Gump
فیلم

فارست گامپ

Forrest Gump

تماشای فیلم فارست گامپ

7. درخشش (The Shining)

فیلم درخشش

«درخشش» به کارگردانی استنلی کوبریک اغلب به عنوان بهترین و/یا ترسناک‌ترین فیلم مورد ستایش قرار می‌گیرد، اما در واقع یکی از پروژه‌های ضعیف این کارگردان است. چندین سکانس نمادین دارد که واقعا خوب کار می‌کنند، مثل بازی نیکلسون و تصاویر فیلم‌برداری شده، اما در کل، حتی به ترسناکی رمان اصلی استیون کینگ هم نمی‌رسد. این اولین تلاش کوبریک برای ساختن یک فیلم ترسناک تمام عیار بود، و کارگردانی آن عالی است، اما سبک او برای فیلم‌هایی مثل «2001: ادیسه فضایی» (2001: A Space Odyssey) یا «پرتغال کوکی» (A Clockwork Orange) مناسب‌تر بود.

6. آواتار (Avatar)

فیلم آواتار

آواتار به پرفروش‌ترین فیلم تمام دوران شهرت دارد، اما اغلب حواس‌تان را از این واقعیت منحرف می‌کند که در واقع یک داستان کاملا فرمول‌شده و قابل پیش‌بینی است که اغلب از نظر روایی یکنواخت است. یکی از جنبه‌های شایسته تحسین فیلم جلوه‌های ویژه بصری‌ است که در زمان خود انقلابی بود و مرزهای فیلم‌های علمی-تخیلی را در سینما تغییر داد. متاسفانه، آنچه در خود فیلم اتفاق می‌افتد به اندازه جلوه‌های ویژه‌اش نوآورانه نیست.

5. بزرگ‌ترین شومن (The Greatest Showman)

فیلم بزرگ‌ترین شومن

«بزرگ‌ترین شومن» نمونه دیگری از فیلم‌هایی است که تنها یک جنبه برجسته دارند. این بار موسیقی سزاوار تمام ستایش‌هایی است که دریافت می‌کند. موسیقی متن فیلم آنقدر محبوب بود که در رادیو پخش می‌شد، اما خود فیلم چندان قابل توجه نبود و تنها موفقیت موسیقی باعث شد مردم آن را به خاطر بسپارند. هیو جکمن در نقش اصلی فوق‌العاده‌ ظاهر می‌شود و تعدادی سکانس موزیکال سرگرم‌کننده وجود دارد، اما کارگردانی مایکل گریسی گاهی اوقات مطمئن به نظر نمی‌رسد و فیلم لحن مشخصی ندارد.

4. یخ‌زده (Frozen)

انیمیشن یخ‌زده

هیچ‌کس نمی‌توانست علیه موفقیت بزرگ‌ترین قطعه موسیقی انیمیشن «یخ‌زده» یعنی «رها کن» دلیلی ارائه کند، اما متاسفانه، عظمت فیلم در همین جا به پایان می‌رسد. در مقایسه با برخی از انیمیشن‌های بهتر دیزنی، «یخ‌زده» فاقد روایتی صمیمانه و شخصیت‌های دوست‌داشتنی است که استودیو با آن‌ها شناخته می‌شود. هنوز هم فیلم بسیار خوبی است، اما اینکه آن را یکی از بهترین‌های دیزنی بدانیم، کم‌لطفی در حق دستاوردهای واقعی آن‌ها در طول سال‌‌ها است.

3. سکوت بره‌ها (The Silence of the Lambs)

فیلم سکوت بره‌ها

«سکوت بره‌ها» چند سکانس شگفت‌انگیز دارد و آنتونی هاپکینز و جودی فاستر کاملا مستحق تحسینی بودند که برای بازی‌های فوق‌العاده خود دریافت کردند، اما در واقع داستان به طور کلی چیز زیادی ارائه نکرد. بسیاری از مردم «سکوت بره‌ها» را به خاطر بازی ترسناک هاپکینز در نقش هانیبال لکتر دوست دارند، اما به راحتی می‌توان آن را فراموش کرد چون او در واقع اصلا زمان زیادی در فیلم حضور ندارد. بخش اعظم زمان اجرا توسط راز دیگری اشغال می‌شود که به اندازه دینامیک مرکزی بین لکتر و استارلینگ جذاب نیست.

آیکون فیلم سکوت بره ها The Silence of the Lambs
فیلم

سکوت بره ها

The Silence of the Lambs

تماشای فیلم سکوت بره‌ها

2. جنگ ستارگان: بازگشت جدای (Return of the Jedi)

فیلم جنگ ستارگان: بازگشت جدای

سه گانه اصلی «جنگ ستارگان» اغلب به عنوان بزرگ‌ترین سه‌گانه علمی-تخیلی تاریخ سینما شناخته می‌شود، و این ادعا احتمالا اگر «بازگشت جدای» حتی به عظمت دو نسخه قبلی خود نزدیک شود، درست خواهد بود. جایی که دو قسمت «امید تازه» (A New Hope) و «امپراتوری ضربه می‌زند» (The Empire Strikes Back) داستان‌های بسیار فشرده و پر از پیچ و خم‌های هیجان‌انگیزی داشتند، «بازگشت جدای» حفره‌های داستانی متعددی دارد و از شتابی که دو مورد اول را تا این حد دوست‌داشتنی کرده است، در این قسمت خبری نیست. این قسمت هنوز هم بهتر از بیشتر دنباله‌هایش است، اما نتیجه ناامیدکننده‌ای برای یک سه‌گانه شگفت‌انگیز به شمار می‌رود.

آیکون فیلم جنگ ستارگان: اپیزود ۶ - بازگشت جدای Star Wars: Episode VI - Return of the Jedi
فیلم

جنگ ستارگان: اپیزود ۶ – بازگشت جدای

Star Wars: Episode VI – Return of the Jedi

تماشای فیلم جنگ ستارگان: بازگشت جدای

1. انتقام‌جویان: جنگ ابدیت (Avengers: Infinity War)

فیلم انتقام‌جویان: جنگ ابدیت

«انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» یک فیلم بسیار سرگرم‌کننده، پر از اکشن، و مملو از چهره‌های آشنا است که برای اولین بار گرد هم می‌آیند. با این حال، هنگامی که آن هیجان اولیه از بین می‌رود، داستان به آن اندازه که بسیاری از مخاطبان ادعا می‌کردند انقلابی نیست. ممکن است بزرگ‌تر و جسورانه‌تر باشد، اما «جنگ ابدیت» همچنان قربانی شوخی‌های بیش از حد و فقدان ریسک‌های احساسی واقعی است که اغلب دنیای سینمایی مارول را با شکست مواجه می‌کند. این فیلمی است که صرفا به خاطر آنچه هست، مورد تحسین قرار می‌گیرد، نه آنچه در واقع انجام می‌دهد.

آیکون فیلم انتقام جویان: جنگ ابدیت Avengers: Infinity War
فیلم

انتقام جویان: جنگ ابدیت

Avengers: Infinity War

تماشای فیلم انتقام‌جویان: جنگ ابدیت

منبع: screenrant

خروج از نسخه موبایل