الخاندرو گونسالس اینیاریتو بدون شک شناختهشدهترین کارگردان سینمای مکزیک است. فیلمهای این هنرمند بزرگ در میان بهترین آثار سینمایی جهان ردهبندی میشوند. او اولین کارگردان مکزیکی است، که توانسته به جشنواره اسکار و فستیوال کن راه پیدا کند. شخصیتهایی که ایناریتو خلق میکند، از زندگی واقعی میآیند، اما در سفری ماجراجویانه که کمتر کسی میتواند حتی تصور کند، قرار میگیرند. همین ویژگی، او را از بسیاری از کارگردانان همنسل خود متمایز میکند. ایناریتو همچنین به گرفتن بهترین شاتهای سینمایی معروف است. این فیلمساز صاحبسبک تصاویری خلق میکند، که تا سالها شما را رها نمیکند. ایناریتو حرفهای زیادی برای گفتن دارد، که برای شنیدن و درک آن، باید آثارش را نه یک بار بلکه چندین بار تماشا کرد.
- معرفی و بررسی ۴ فیلم برتر کوئنتین تارانتینو
- چرا شخصیتهای زن آثار رومن پولانسکی چهره متفاوتی دارند؟
- 9 فیلم برتر تیم برتون کارگردان شگفتیسازِ دنیای گوتیک
روایتی کوتاه از زندگی و سینمای ایناریتو
«الخاندرو گونزالس ایناریتو» متولد سال 1963، کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس مکزیکی است. او اولین کارگردان مکزیکی است، که نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی و جایزه انجمن کارگردانان آمریکا شدهاست. این هنرمند موفق به همراه دو کارگردان مطرح مکزیکی دیگر یعنی «آلفونسو کوارون» و «گیلرمو دل تورو» به سه آمیگوی مکزیکی معروفند و پروژههای زیادی را با کمک هم پیش بردهاند. اولین فیلم بلند ایناریتو که اتفاقا خودش فیلمنامه آن را نوشته، «عشق سگی» است، که در سال 2000 نامزد دریافت بهترین فیلم خارجی اسکار شد. ایناریتو همچنین در سال 2006 جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای فیلم «بابل»، در سال 2015 جایزه اسکار بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اورجینال و بهترین فیلم برای «مرد پرنده» و در سال 2016 جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای فیلم «از گور برخواسته» دریافت کردهاست. درواقع همه فیلمهای بلند ساخته ایناریتو، حداقل یک بار نامزد جایزه اسکار شدهاند! همچنین بازیگران مطرح دنیا به خاطر بازی در فیلمهای ایناریتو، نامزد یا برنده جایزه بهترین بازیگری شدهاند؛ که از آن میان میتوان به «مایکل کیتون»، «نائومی واتس»، «ادوارد نورتون»، «بنسیو دل تورو»، «آدریانا بارازا»، «رینکو کیکوچی»، «اما استون» و «خاویر باردم» اشاره کرد.
اگر هنوز هنر زاییده ذهن خلاق، روشن و جسور ایناریتو را ندیدهاید، مطمئنا خود را از بخش مهمی از جادوی سینما محروم کردهاید. در اینجا ما 7 فیلم از ایناریتو را که حتما باید ببینید، معرفی میکنیم. شما میتوانید با یکی از همین فیلمها سفر در دنیای منحصربهفرد ایناریتو را آغاز کنید.
بهترین فیلمهای ایناریتو
7- باردو (Bardo)
- سال انتشار: 2022
- بازیگران: دانیل خیمنس کاچو، گریسلدا سیسیلیانی
- افتخارات: برنده جایزه بهترین فیلمبرداری از جشنواره اسکار سال 2023
«باردو» تازهترین اثر اکرانشده از ایناریتو را، میتوان روایتی از زندگی خود آقای کارگردان دانست. این فیلم درباره روزنامهنگاری است که قرار است یک جایزه مهم در رشته هنری خود دریافت کند. اینجاست که شخصیت اصلی داستان دچار تناقض بزرگی میشود، که به معنای واقعی کلمه برایش بحران میسازد. چطور میتواند جایزهای را که همیشه آرزو داشته از دست کسانی بگیرد، که یک عمر نقدشان کردهاست. «باردو» را خیلیها حدیث نفس ایناریتو میدانند، چون نشانههای زیادی در فیلم از شباهت زندگی شخصی ایناریتو و شخصیت اصلی وجود دارد. با این حال این فیلم میتواند بیانیهای از طرف کارگردان باشد، که ائدولوژی او را مطرح میکند. به هر حال ایناریتو بعد از سالهای زیاد به وطن خود بازگشته و اثر جدیدش را در همین کشور ساختهاست. بعد از تماشای «باردو»، سوالات مهمی که جریان زندگی شخصیت اصلی را به چالش کشیدهاست، شما را هم درگیر خواهد کرد.
6- عشق سگی (Amores Perros)
- سال انتشار: 2000
- بازیگران: امیلیو اچواریا، گائل گارسیا برنال، گویا تولدو، آلوارو گوئررو
- افتخارات: برنده بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان در جشنواره بفتا، برنده بهترین فیلم خارجیزبان در اسکار سال ۲۰۰۰، برنده بهترین فیلم در جشنواره «فیلمهای فانتزی پورتو» در سال ۲۰۰۱، برنده بهترین فیلم در هفته منتقدان جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۰۰ و برنده جایزه بزرگ سندیکای بلژیکی منتقدان سینما
«عشق سگی» شروع پر سروصدا و پر افتخار ایناریتو به عنوان کارگردان و نویسنده است. این فیلم در سال ۲۰۰۸ در فهرست ۵۰۰ فیلم مهم سینمای جهان در تمام دورانها قرار گرفت. «عشق سگی» تنها فیلم از ایناریتو است، که در لیست۲۵۰ فیلم برتر در سایت imdb قرار گرفتهاست. اولین فیلم بلند ایناریتو و اولین نمایش از سهگانه مرگ این کارگردان صاحبسبک، روش خود را برای نشان دادن واقعیت زندگی دارد. به تصویر کشیدن صحنه مبارزه سگها و زشتی زندگی واقعی به خصوص در جاهایی از دنیا که هیچ قانون و عدالتی وجود ندارد، روش خاص ایناریتو برای رساندن پیامش است. این فیلم علاوهبر اینکه امتیاز بالایی از طرف منتقدان دریافت کرده، منبع الهام بسیاری از فیلمسازان جوان بودهاست. «عشق سگی» موسیقی متن فوقالعادهای هم دارد، که توسط «گوستاوو سانتائولایا» خلق شدهاست.
5- از گور برخواسته (The Revenant)
- سال انتشار: 2015
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، تام هاردی، دامنل گلیسون
- افتخارات: برنده بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلمبرداری، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین فیلم از هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار؛ برنده بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلم درام از هفتاد و سومین دوره جوایز گلدن گلوب؛ برنده بهترین کارگردانی از شصت و نهمین دوره جوایز بفتا
«از گور برخواسته» هر چه را که شما از یک فیلم موفق انتظار دارید، ارائه میدهد. «لئوناردو دیکاپریو» به خاطر بازی در این فیلم موفق به دریافت جایزه اسکار شد. فروش «از گور برخواسته» در گیشه عالی بود. و از همه مهمتر اینکه بیشتر منتقدان بزرگ، «از گور برخواسته» را تحسین کردند. داستان فیلم درباره تقلای یک انسان برای زنده ماندن و رهایی از دست یک خرس گرسنه است. البته نمیتوان با این جملات کوتاه داستان خاص فیلم را تعریف کرد. این فیلم بدون شک شاهکار کارگردانی، بازیگری و فیلمبرداری است و نمیتوان به سادگی از خیر دیدنش گذشت. چراکه دیدن «از گور برخواسته» یک تجربه کاملا منحصربهفرد است که هر صد سال یکبار شانس امتحان کردنش وجود دارد.
4- بردمن (Birdman)
- سال انتشار: 2014
- بازیگران: مایکل کیتون، اما استون، نائومی واتس، ادوارد نورتون، زک گالیفیناکیس
- افتخارات: برنده بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین نقش اول مرد، بهترین نقش اول زن و بهترین نقش مکمل مرد از هشتاد و هفتمین دوره جوایز اسکار؛ برنده بهترین فیلم کمدی یا موزیکال، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی از هفتاد و دومین دوره جوایز گلدنگلوب؛ برنده بهترین فیلمبرداری از شصت و هشتمین دوره جوایز بفتا؛ نامزدی جایزه شیر طلایی از هفت و یکمین دوره جشنواره ونیز
فیلم معرکه «بردمن» یک کمدی سیاه با بازی متفاوت «اما استون» و «مایکل کیتون» است. داستان این فیلم درباره هنرمندی است که تقلا میکند، نمایشی را در برادوی اجرا کند. این تقلا در بستری از تخیل و کمدی جریان دارد. در ظاهر هدف «ریگان تامسون» که همان شخصیت اصلی فیلم است، برای روی صحنه بردن نمایشنامهاش این است که مورد قدردانی عموم قرار گیرد. اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. او دخترش را به عنوان دستیار خود به کار گرفتهاست. کسی که به وضوح رابطه تیرهای با او دارد. درواقع او قصد دارد از این موقعیت برای ترمیم رابطه از دست رفتهاش استفاده کند. احتمالاً «ریگان تامسون» امیدوار است دخترش در این موقعیت او را به عنوان یک هنرمند و فرد موفق، درک کند. البته حرفهایی که «مرد پرنده» میزند، بسیار مهم و بزرگ است و فقط به مسائل همیشگی رابطه پدر و فرزند ختم نمیشود. شاید علت اینکه بعد از عشق سگی، «مرد پرنده» در میان همه آثار ایناریتو بیشترین امتیاز را از منتقدان به دست آوردهاست، همین است.
3- 21 گرم (21 Grams)
- سال انتشار: 2003
- بازیگران: شان پن، نائومی واتس، شارلوت گنزبور، بنیسیو دل تورو
- افتخارات: نامزدی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، برنده بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنوراه اسکار در سال 2004؛ نامزدی بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنوراه بفتا در سال 2004
«21 گرم» فیلم دوم از سهگانه مرگ «ایناریتو» است، که به زبان انگلیسی ساخته شدهاست. روایتهای این فیلم چنان به طور ماهرانهای درهم تنیدهاست، که شما تا آخرین لحظه میخکوب قصه میشوید. بازی فوقالعاده بازیگران اصلی یعنی «شان پن»، «نائومی واتس» و «بنیسیو دلتورو» یکی از مهمترین دلایل موفقیت «21 گرم» است، که البته تا حدود زیادی مدیون کارگردانی ایناریتو است. فیلم به جای ارائه سرنوشت در هم تنیده شخصیتها به ترتیب زمانی، وقایع را به شکلی غیرخطی در هم میریزد. در روایت این فیلم «قبل، حین و بعد» یا «گذشته، حال و آینده» وجود ندارد. در واقع رویدادها به جای اینکه براساس خط زمانی چیده شود، مدیون روند احساسات است. در این فیلم هر شخصیت میتواند اسپینآف خود را داشتهباشد؛ یک بیمار که پیوند قلب کردهاست، یک خلافکار که خلاف قرار است خلاف را رها کند و یک موتاد به هروئین که در حال ترک است. «21 گرم» برخلاف صحنههای پر از درد و رنجی که دارد، عشق را با ظرافت تمام به تصویر میکشد و همین تماشای فیلم را جذابتر هم میکند.
2- بابل (Babel)
- سال انتشار: 2006
- بازیگران: برد پیت، کیت بلانشت، آدریانا بارازا، گائل گارسیا برنال، رینکو کیکوچی
- افتخارات: نامزدی در 7 شاخه در هفتاد و نهمین دوره جوایز اسکار، برنده بهترین کارگردانی در جشنواره فیلم کن، برنده بهترین موسیقی فیلم در جشنواره اسکار سال 2007، برنده جایزه بفتای بهترین موسیقی فیلم، نامزدی جایزه بهترین موسیقی در جشنوراه گلدن گلوب
سهگانه مرگ ایناریتو با اکران فیلم «بابل» در سال 2006 به اوج خود رسید. در این فیلم شما شاهد رویدادهای مختلفی هستید، که در چهار کشور مختلف یعنی؛ مکزیک، مراکش، ژاپن و ایالاتمتحده اتفاق میافتد. ماجرا از تیر خوردن یک توریست که همراه با همسرش سفر میکنند، شروع میشود. این دو با هدف فراموش کردن موقعیت تلخی که پشت سر گذاشتهاند، از شهر خود دور شدهاند. در سکانسهای بعدی شما وارد زندگی شخصیتهای دیگری در جاهای دیگر دنیا میشوید. در ابتدا این رویدادها، کاملا مستقل از هم به نظر میرسد. اما طولی نمیکشد که شما به عنوان مخاطب متوجه میشوید این جهان آنطور که تصور میشود، بزرگ نیست. در این فیلم ایناریتو با صراحت مخصوص به خودش مرزها را نقد میکند و نشان میدهد که در نهایت انسان هر جا به دنیا بیاید با دردهای مشترکی دست و پنجه نرم میکند. ایناریتو برای این فیلم برنده جایزه بهترین کارگردانی در جشنواره فیلم کن و هفت نامزدی در 7 بخش جایزه اسکار در سال 2006 شدهاست. در این فیلم از سخنرانیهای نابهجا پرهیز میشود و مضمون از طریق روابط بین آدمها به تصویر کشیده میشود. «بابل» از آن دسته فیلمهایی است که خیلی شستهرفته هرآنچه را که باید، میگوید و در عین حال به شکل دلپذیری مخاطب را مجاب میکند به هر کسی که میشناسد، معرفیاش کند.
1- زیبا (Biutiful)
- سال انتشار: 2010
- بازیگران: خاویر باردوم، لو جین، مارسیل آلوارز
- افتخارات: برنده بهترین نقش اصلی مرد برای «خاویر باردوم» از جشنواره کن، نامزدی بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان و بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره اسکار سال 2010
هر چند در بسیاری از ردهبندیها، فیلم «زیبا» نسبت به آنچه لیاقتش را دارد دست کم گرفته شدهاست؛ اما این چیزی از ارزشهای هنری فیلم کم نمیکند. داستان این فیلم درباره پدری است که در اوج دغدغهها متوجه میشود، فقط چند ماه تا پایان زندگیاش فرصت دارد. و حالا قرار است این پدر تنها هر آنچه را که ممکن است، درست کند. برای کسی که یتیم بزرگ شده و هر چه دارد از اراده شخص خودش به دست آوردهاست، روبرو شدن با سرطان میتواند روحش را به انحطاط بکشاند. بازیگر نقش اصلی این فیلم «خاویر باردوم» است و نقشآفرینی خیرهکننده او در این فیلم تحسین منتقدان زیادی را به دنبال داشتهاست. «خاویر باردوم» در این نقش پیش روی مخاطب از هم میپاشد و این فروپاشی روانی به حدی هنرمندانه اجرا شدهاست، که محال است مخاطب هرگز تغییر حالات صورت و چشمانش را فراموش کند. ایناریتو در «زیبا» فقط یکی نه، چندین زندگی واقعی را نشان میدهد که اصلا شبیه اسم فیلم یعنی «زیبا» نیستند. شاید منظور ایناریتو از استفاده از واژه زیبا با املای «Biutiful» و نه «Beautiful» دقیقا همین است.