۲۰ پایان‌بندی برتر فیلم‌های ترسناک قرن بیست‌ و یکم

شوکه‌کننده و درعین‌حال تحسین‌برانگیز

به نظر شما چه چیزی باعث می‌شود که پایان یک فیلم ترسناک خوب باشد؟ آیا بهتر است که همه ابهامات موجود در روایت، برطرف شود؟ یا بهتر است تعدادی سوال در پایان فیلم ترسناک بدون پاسخ رها شود؟ آیا جذاب‌تر است که شخصیت‌ها، با مرگ خود روبرو شوند؟ یا باید پایان فیلم به‌گونه‌ای وحشتناک ترسیم شود که حتی، تخیل شما نتواند آن را تصور کند؟ راه‌های مختلفی برای پایان دادن به داستان‌های ترسناک وجود دارد و هیچ فرمولی برای پایان درست وجود ندارد. اما یک چیز مسلم است: یک پایان ترسناک خوب، پایانی است که باعث شود روزها درباره فیلمی که به‌تازگی دیده‌اید فکر کنید، زیرا فیلم‌های ترسناک خوب، احساس شما را درگیر می‌کنند. به‌عبارتی یک فیلم ترسناک خوب فیلمی است که هرگز آن را فراموش نکنید.

در اینجا لیستی از پایان‌بندی‌های زیبا و جنجال‌برانگیز فیلم‌های ترسناک ارائه شده‌است. این فیلم‌ها در ذهن شما مانده‌اند یا می‌مانند یا به‌سختی فراموششان خواهیدکرد. اگر این واقعیت را اضافه کنیم که این آثار متعلق‌به قرن بیست‌و‌یکم هستند، جالب‌تر می‌شود زیرا، وحشت مدرن نمونه‌ای عالی از تکامل هنری است، که به‌سمت نمایش‌هایی عجیب‌وغریب، منحصربه‌فرد و خلاقانه گسترش یافته‌است.

20. اره (Saw)

Saw

در فیلم اره محصول سال 2004، دو غریبه در کثیف‌ترین سرویس بهداشتی که می‌توانید تصور کنید، از خواب بیدار می‌شوند. آنها به لوله‌ها زنجیر شده‌اند و بین آنها مرده‌ای وجود دارد، که اسلحه در دست دارد. تنها سرنخ آنها صدایی است که از یک ضبط صوت بیرون می‌آید و به آدام می‌گوید زنده بماند، باوجود اینکه دکتر گوردون سعی دارد آدام را بکشد. آنها همچنین یک اره آهنی را پیدا می‌کنند، که البته کاربردش بریدن زنجیر نیست بلکه بریدن اعضای بدن قربانیان است. در همان زمان، ما با داستانی موازی روبرو هستیم که در آن، کارآگاهان پلیس در تلاش هستند تا یک قاتل زنجیره‌ای را شکار کنند، که قربانیان خود را در معرض بازی‌های خطرناک و شکنجه قرار می‌دهد. آنها فقط در صورت قربانی دادن می‌توانند زنده بمانند. در پایان این فیلم، دکتر گوردون به‌دلیل ناامیدی از آنچه می‌شنود برای همسر و دخترش در آن سوی خط اتفاق می‌افتد، پای خود را قطع می‌کند. او می‌تواند اسلحه را از دست جسد بگیرد و به آدام شلیک کند. زپ که معلوم می‌شود قاتل نیست، بلکه یکی دیگر از قربانیان است و ما فکر می‌کردیم قرار است خانواده گوردون را بکشد، برای کشتن گوردون می‌آید، اما آدام ابتدا به سراغ او می‌رود و او را تا سر حد مرگ آزار می‌دهد. همانطور که گوردون اتاق را ترک می‌کند و آدام به آخرین نوار گوش می‌دهد، جسد در وسط اتاق می‌ایستد و رویداد نهایی را رقم می‌زند. پایان فیلم اره هنوز هم یکی از بهترین پایان‌های غافلگیرکننده آثار ترسناک مدرن است و راه را برای فرنچایزی هموار کرده‌است، که همیشه با یک تحول ناگهانی نهایی برای پایان آن شما را شوکه می‌کند.

19. موروثی (Hereditary)

Hereditary

در فیلم موروثی خانواده گراهام در غم از دست دادن بزرگشان هستند. آنی به‌عنوان یک همسر و مادر، دنیای خود را متزلزل می‌بیند، زیرا مادرش ناگهان از دنیا رفته‌است، اما تراژدی بعدی هم اتفاق می‌افتد. چارلی، کوچکترین فرزند آنی، در یک تصادف وحشتناک می‌میرد. این زمانی است که اتفاقات وهم‌انگیز شروع می‌شود و آنی با تلاش برای تماس با چارلی در زندگی پس از مرگ، به‌دنبال پاسخی برای سوالاتش می‌گردد. او پاسخی می‌شنود. در تراژدی سوم، پیتر، پسر دیگر آنی، از حمله یک موجود نادیده آسیب می‌بیند. آنی و همسرش استیو هم قربانی نیروی عجیبی هستند، که اکنون به خانواده گراهام حمله کرده‌است. نتیجه فیلم، سقوط خانواده‌ای است، که پیش از آن تحت‌تاثیر تراژدی قرار گرفته‌است. هنگامیکه پیتر از خواب بیدار می‌شود و خانه‌اش را خالی می‌بیند، آنی که اکنون تسخیر شده‌است، از روی دیوارها می‌خزد و نیروی جاذبه را به چالش می‌کشد. جسد استیو روی زمین است و پیتر را به خانه درختی می‌برند، جاییکه بدن بدون سر آنی شناور است. وقتی او وارد می‌شود، متوجه می‌شود که فرقه‌ای وجود دارد که او را به‌عنوان ابزاری که شیطان اکنون در اختیار دارد، می‌پرستد. یک سنت خانوادگی که خیلی وقت پیش آغاز شده، اکنون سرنوشت پیتر را در حالیکه تاج پادشاهی را بر سر می‌گذارد، در دست گرفته‌است. پایان این فیلم جسارت این را دارد که کل داستان را تغییر دهد.

18. بد حرف نزن (Speak No Evil)

Speak No Evil

بد حرف نزن داستان بیورن و لوئیز، یک زوج دانمارکی را روایت می‌کند، که در حالیکه با دخترشان اگنس در توسکانی در تعطیلات هستند، با زوج دیگری آشنا می‌شوند. آنها با یک زوج هلندی به‌نام پاتریک و کارین، که مانند بیورن و لوئیز، یک فرزند خردسال به نام آبل دارند، آشنا می‌شوند. زوج هلندی بیورن و لوئیز را به خانه روستایی خود دعوت می‌کنند و آنها پس از کمی فکر تصمیم می‌گیرند که این دعوت را بپذیرند. وقتی آنها می‌رسند، اتفاقات عجیبی شروع می‌شود و خیلی سریع متوجه می‌شوند که هیچ‌چیز آنطور که درباره پاتریک و کارین به‌نظر می‌رسد عالی نیست. در پایان، مشخص می‌شود که پاتریک و کارین قاتلانی هستند، که بیورن و لوئیز را از زمان ملاقات با آنها هدف قرار داده‌اند. هدف آنها گرفتن اگنس از آنها است و بیورن وقتی آبل جوان را مرده می‌یابد، متوجه این موضوع می‌شود. در یک صحنه پر از تنش در داخل یک ماشین، دخترشان از این زوج گرفته می‌شود و آنها دیگر او را نمی‌بینند. دقایقی بعد، پاتریک آنها را به محلی می‌برد و در آنجا سنگسار می‌شوند. زبان اگنس درست مانند زبان آبل بریده می‌شود، زیرا پاتریک و کارین قرار است دوباره به تعطیلات بروند تا زوج دیگری را پیدا کنند. فقدان امید و نهیلیسم در انتهای این فیلم بسیار تاثیرگذار است. بد حرف نزن در نهایت به نمایش تکان دهنده‌ای از پوچی خالص در دست قاتلانی تبدیل می‌شود که فقط به خاطر کشتن آدم‌ها را می‌کشند.

آیکون فیلم بد حرف نزن Speak No Evil
فیلم

بد حرف نزن

Speak No Evil

تماشای فیلم بد حرف نزن

17. دیگران (The Others)

The Others

دیگران داستان گریس استوارت با بازی نیکول کیدمن، همسر سربازی است که با دو فرزندش در اواسط دهه 1940 در یک خانه بزرگ و دورافتاده زندگی می‌کند. یک روز در خانه‌ گریس را می‌زنند و سه نفر غریبه ادعا می‌کنند که برای کار در خانه او آمده‌اند. گریس پیشنهاد آنها را می‌پذیرد، زیرا بزرگ کردن کودکان در تاریکی مطلق آسان نیست. درحقیقت کودکان گریس به نور حساس هستند و نمی‌توانند نور خورشید را روی پوست خود تحمل کنند. آن و نیکلاس، فرزندان و همچنین مادرشان، شروع به تجربه پدیده‌های عجیب در خانه تاریک قدیمی خود می‌کنند. به‌نظر می‌رسد نیرویی می‌خواهد آنها را از خانه بیرون کند. دیگران به‌عنوان یک اثر کلاسیک مدرن گوتیک، با یک سکانس شوکه‌کننده به پایان می‌رسد. ارواح نهفته در خانه، که همه ما فکر می‌کردیم دشمن گریس و فرزندانش هستند، معلوم می‌شود که ماهیت دیگری دارند. گریس در این سکانی می‌بیند که چگونه کسانی که در خانه‌اش کار می‌کنند، به او نزدیک می‌شوند و چیزی تکان‌دهنده را فاش می‌کنند: درحقیقت این گریس و فرزندانش هستند که مرده و به روح تبدیل شده‌اند و بیگانگان در واقع زنده‌هایی هستند که سعی می‌کنند آنها را از خانه‌شان بیرون کنند. گریس فرزندانش را در آغوش می‌گیرد و در عین‌حال می‌پذیرد که واقعیت به‌معنای گذراندن بقیه ابدیت در پشت این دیوارها است. خوشبختانه، بچه‌ها می‌توانند برای اولین بار در معرض نور قرار گرفته و در یک پایان گیرا، از پنجره بیرون را تماشا کنند.

16. تاریک و شرور (The Dark and the Wicked)

The Dark and the Wicked)

تاریک و شرور داستان لوئیز و مایکل، دو خواهر و برادر است، که پس از اطلاع از این موضوع که پدرشان در حال مرگ است به مزرعه خود در تگزاس به خانه بازمی‌گردند. با اینحال مادر آنها اصلا خوشحال به نظر نمی‌رسد و ملاقات با آنها را رد می‌کند. در همان شب، او خود را حلق‌آویز می‌کند. با گذشت روزها، خواهر و برادرها وقایع عجیبی را تجربه می‌کنند: اشباح، مرگ، و چیزی که به نظر می‌رسد توسط یک موجود شیطانی تسخیر شده‌است. لوئیز و مایکل متوجه می‌شوند که نمی‌توانند در این مکان متروک به هیچ‌کس اعتماد کنند، زیرا شیطان می‌تواند هر کسی را تحت‌کنترل خود درآورد. وقتی پرستاری به مزرعه می‌رسد تا از پدرشان مراقبت کند، مایکل برای سر زدن به همسر و دخترانش از آنجا رفته‌است. لوئیز تنها مانده‌است، پرستار به او چاقو می‌زند و سعی می‌کند او را بکشد. هنگامیکه مایکل به خانه‌اش می‌رسد، می‌بیند که همسر و دخترانش به‌طرز وحشیانه‌ای در یک اتفاق به‌ظاهر خودکشی کشته شده‌اند. او چاره‌ای جز خودکشی ندارد و درست زمانی که گلویش را می‌برد، متوجه می‌شود که هیچ جسدی وجود ندارد. همه اینها یک توهم بوده‌است. لوئیز در مزرعه شاهد مرگ پدرش است و قربانی حمله شیطان می‌شود. این نمایش وحشتناکی از هرج‌ومرج است، که توسط فیلمسازی که می‌داند چگونه به احساس شما ضربه بزند و شما را چند شب بی‌خواب کند، خلق شده‌است.

آیکون فیلم تاریک و خبیث The Dark and the Wicked
فیلم

تاریک و خبیث

The Dark and the Wicked

تماشای فیلم تاریک و خبیث

15. جادوگر (The Witch)

The Witch

ماجرای جادوگر در دهه 1600 در نیوانگلند اتفاق می‌افتد، زمانیکه خانواده‌ای از مهاجران انگلیسی به دلیل اختلاف مذهبی مجبور به ترک جامعه خود می‌شوند. ویلیام، پدر سلطه‌جو، خانواده‌اش را به ناکجاآباد می‌برد، جاییکه ساکن می‌شوند و زندگی جدید خود را از نو شروع می‌کنند. توماسین دختر نوجوانی است، که مجبور می‌شود از خواهر و برادرش مراقبت کند و با خشم پدر ارتدوکس خود روبرو شود، که پدیده‌های عجیب اطراف آنها را درک نمی‌کند. وقتی کالب جوان توسط زنی زیبا و مرموز که در وسط جنگل زندگی می‌کند، جادو می‌شود، اوضاع به سمت‌وسوی وحشتناکی می‌رود. بدین ترتیب وحشت در خانواده آغاز می‌شود. در بخش سوم فیلم، خانواده طعمه موجودی ناشناخته می‌شوند. ویلیام در مزرعه، حیوانات آسیب‌دیده را پیدا می‌کند و توماسین را مسئول این رویدادها می‌داند. دستان توماسین خونی است، اما چیزی به یاد نمی‌آورد. وقتی بلک فیلیپ که یک بز شیطانی است، ویلیام را می‌کشد، کاترین مادر داستان، نوجوان را مقصر همه‌چیز می‌داند. دختر برای دفاع از خود مادرش را می‌کشد. توماسین ناامید و تنها به دنبال آرامش گرفتن از بزی است، که به شیطان تبدیل می‌شود و به او فرصت زندگی بدون محدودیت را می‌دهد. وقتی توماسین می‌پذیرد، برهنه وارد جنگل می‌شود و عهد جادوگران را پیدا می‌کند. همانطور که او به معراج می‌رسد، می‌خندد و جشن می‌گیرد، ما شاهد تولد زنی هستیم که همیشه قرار بود باشد. جادوگر جرات می‌کند دیدگاه ما را نسبت به آنچه که فکر می‌کردیم برای توماسین اتفاق بیفتد، تغییر دهد. معصومیت او از نوع معصومیت کودک خردسالی نیست، که پناهگاهی پیدا می‌کند، اما تغییر شکل او زیبا و وهم‌انگیز است.

14. شهدا (Martyrs)

Martyrs

شهدا داستان لوسی زن جوانی است، که وارد خانه خانواده‌ای شده و همه آن‌ها را می‌کشد. او با آنا، یتیم دیگری که با او بزرگ شده و از آن زمان به وفادارترین دوست او تبدیل شده، تماس می‌گیرد. آنا از راه می‌رسد و اعمال لوسی را می‌بیند، اما او همچنین متوجه می‌شود که لوسی مشکوک است و شخص دیگری در داخل خانه وجود دارد. زن دیگری در داخل خانه که سعی دارد لوسی را بکشد. آنای گیج‌شده تصمیم می‌گیرد به دوستش کمک کند صحنه جرم را پاک کند و بعدا سوال بپرسد. در این فیلم ترسناک فرانسوی نشان داده می‌شود که لوسی توسط زن دیگری تسخیر شده و تصمیم به کشتن خود گرفته‌است. آنا شاهد این موضوع است و تصمیم می‌گیرد به‌دنبال پاسخ در خانه متعلق به کسانی باشد، که لوسی را در کودکی شکنجه می‌کردند. اما آنا توسط غریبه‌هایی که به خانه می‌رسند اسیر می‌شود. رهبر اتفاقات به او توضیح می‌دهد که هدف آنها زجر دادن و تا دم مرگ رساندن آدم‌ها است، برای کشف آنچه در زندگی پس از مرگ تجربه می‌کنند. تا کنون، همه قربانیان قبل از توضیح آنچه در مرحله نهایی رنج فیزیکی دیده‌اند، مرده‌اند. آنا به‌شدت شکنجه شده و زنده پوستش کنده می‌شود. وقتی به‌نظر می‌رسد که او به هدفش رسیده‌است، آنچه را که می‌بیند زمزمه می‌کند. آنها به هدف خود رسیده‌اند و در حالیکه رهبر برای اعلام آن آماده می‌شود، تصمیم می‌گیرد خود را بکشد. پس این راز هنوز نهفته است. این پایان بسیار متاثرکننده برای فیلمی است، که یک تجربه وحشتناک در این ژانر محسوب می‌شود.

13. آر ای سی (REC)

REC

در فیلم اسپانیایی آر ای سی یا ضبط، یک گروه تلویزیونی در حال ضبط یک برنامه زنده در بارسلون در یک ایستگاه آتش‌نشانی محلی هستند. در ابتدا، آنها فقط فعالیت آتش‌نشانان در شیفت شب را ثبت می‌کنند، اما ناگهان با آنها تماس می‌گیرند و آنجلا و پابلو باید به ماموریتی بروند. آن‌ها به ساختمانی می‌رسند که در ظاهر یک خانم مسن در آپارتمانش گیر افتاده‌است، اما پلیس از قبل آنجاست. با اینحال، خدمه شاهد گاز گرفتن گردن افسر توسط خانمی در وضعیت یک زامبی است و ساختمان قرنطینه می‌شود. معلوم می‌شود آنها گرفتار بیماری هولناکی شده‌اند، که به نظر می‌رسد در حال گسترش است. در پایان فیلم؛ آنجلا، مانو و پابلو نشان داده می‌شوند که به طبقه بالا می‌روند، جاییکه در ظاهر همه پاسخ‌ها را خواهندیافت. آنها وسایل زیادی، ازجمله یک ضبط‌صوت را با پیامی که در آن توضیح می‌دهد که چه اتفاقی می‌افتد، پیدا می‌کنند: تریستانا مدیروس دختری است که توسط شیطان تسخیر شده‌است، و دانشمندان واتیکانی توانستند ویروسی را که باعث آن شده‌بود، از بین ببرند. مشکل اینجاست که دختر تسخیرشده داخل آپارتمان است. چند ثانیه بعد در قالب یک فیلم ضبط‌شده، گذشته مدیروس را می‌بینیم. اکنون، او یک هیولا با ابعاد غول‌پیکر و بسیار گرسنه است. این دختر همه‌چیز را می‌شکند و در آخر ترکیبی از صدا، تصاویر، جلوه‌های ویژه و هوشمندی گاه‌به‌گاه را به نمایش می‌گذارد. پایان فیلم آر ای سی را یکی از آزاردهنده‌ترین پایان‌های ترسناکی که تا به‌حال ساخته‌شده، می‌دانند که تبدیل به یک تجربه ترسناک فراموش‌نشدنی برای مخاطب می‌شود.

12. یتیم‌خانه (The Orphanage)

The Orphanage

فیلم یتیم‌خانه لورا و کارلوس را در حال بازگشت به یتیم‌خانه‌ای نشان می‌دهد، که لورا در آن بزرگ شده‌است. پسر آنها، سیمون، اچ‌آی‌وی مثبت است و قصد دارند او را در عمارتی بزرگ بزرگ کنند و آن را به‌عنوان خانه‌ای برای کودکان معلول باز کنند. اما پسر شروع به نشان دادن علائمی می‌کند، که نشان می‌دهد با موجودی در خانه ارتباط برقرار می‌کند و در طول یک مهمانی، ناپدید می‌شود. همانطور که لورا در حال بررسی ظاهر یک پسر با یک ماسک آزاردهنده است، متوجه می‌شود که ممکن است به گذشته او در یتیم‌خانه مربوط باشد. این زوج برای یافتن سیمون از یک مدیوم یا واسطه روحی کمک می‌گیرند، اما به‌زودی متوجه می‌شوند، که یک تراژدی وحشتناک در گذشته رخ داده‌ و زنی تمام یتیمان را مسموم کرده‌است. لورا با گذشته تاریکش تنها می‌ماند و حالا باید باتوجه به تجربه‌های وحشتناکش به دنبال سیمون بگردد. او سعی می‌کند با ارواح بچه‌های مرده که او را به اتاقی راهنمایی می‌کنند که او اصلا از وجودش خبر ندارد، ارتباط برقرار کند. در آنجا او جسد سیمون را پیدا می‌کند و متوجه می‌شود که در ناامیدی خود ناخواسته ورودی اتاق مخفی را مسدود کرده‌است و پسر برای همیشه در آن حبس شده‌است. در شوک مطلق، او تصمیم می‌گیرد مواد مخدر زیادی مصرف کند، زیرا نمی‌تواند با اینکه عامل مرگ پسرش است، به زندگی ادامه دهد. اما او برای دیدار مجدد با سیمون، که درنهایت با بچه‌های دیگر به شکل روح درمی‌آید، خیلی مشتاق است، زیرا همه آنها در یتیم‌خانه به ارواح تبدیل می‌شوند. پایان فیلم یتیم‌خانه پایانی دوست‌داشتنی برای یک فیلم ترسناک گوتیک اسپانیایی است، که داستانی درباره غم و اندوه و تلاش‌های نهایی مادری مهربان را به پایان می‌رساند، که نمی‌تواند درک کند که ممکن است مقصر مرگ فرزندش باشد.

11. مه (The Mist)

The Mist

مه براساس رمانی به همین نام اثر استیون کینگ، نویسنده بزرگ ساخته شده‌است. این اثر داستان ساکنانی در بریگتون را روایت می‌کند، که پس از اینکه طوفان کل شهر را ویران می‌کند، برای خرید لوازمی که نیاز دارند به فروشگاه می‌روند. هنگامیکه دیوید درایتون آماده است تا نزد همسرش به خانه بازگردد، متوجه می‌شود که یک مه اطراف فروشگاه را احاطه کرده‌است. در این شرایط وحشتناک، مشتریان سعی می‌کنند که آنجا را ترک کنند، اما دیوید و پسرش در آنجا گرفتار شده و می‌بینند که چگونه قربانیانی که جرات می‌کنند بیرون بروند، توسط موجوداتی که به نظر می‌رسد در مه زندگی می‌کنند، کشته می‌شوند. در پایان فیلم دیوید، پسرش بیلی، دن، آماندا و آیرین می‌توانند داخل ماشین دیوید شوند و پارکینگ را ترک کنند. اولین کاری که دیوید انجام می‌دهد این است که به خانه می‌رود، جاییکه همسرش در آنجا مرده‌است. این گروه یک موجود وحشتناک را می‌بینند، که به اندازه یک ساختمان بزرگ است و از کنار آنها عبور می‌کند. آنها به این نتیجه می‌رسند که هیچ امیدی برایشان وجود ندارد. آنها درحقیقت با خودکشی می‌میرند و دیوید مسئول کشتن آنها قبل از کشتن خود است. مشکل این است که پس از کشتن پسر خود و بقیه، دیوید چیزی را در مه می‌بیند: گروهی از سربازان اکنون آمده‌اند و دنیا به پایان نرسیده‌است. دیوید در شوک فریاد می‌زند و متوجه می‌شود که می‌توانست کمی بیشتر صبر کند. نیازی به گفتن نیست که مه یکی از بحث‌برانگیزترین پایان‌های تاریخ فیلم‌های ترسناک را دارد، زیرا بسیاری فکر می‌کنند لازم نبود این اتفاق بیفتد. این انتخاب فیلمنامه‌نویس بوده‌است که پایانی تلخ ارائه دهد، زیرا رمان اصلی به این شکل خاتمه نمی‌یابد.

10. کلبه‌ای در جنگل (The Cabin in the Woods)

The Cabin in the Woods

کلبه‌ای در جنگل داستان دانشجویانی را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرند کاری را انجام دهند، که بسیاری از فیلم‌های ترسناک با آن شروع می‌شود. آنها به یک کلبه دورافتاده در وسط ناکجاآباد می‌روند. دانا، جولز، کرت، هولدن و مارتی از راه می‌رسند و در همان زمان، کارگران شرکتی در یک مرکز زیرزمینی هر چیزی را که در بالای زمین اتفاق می‌افتد کنترل می‌کنند. این شامل دارو دادن به آنها و دستکاری آنها برای تبدیل شدن به قربانیان یک موقعیت وحشتناک است. هنگامیکه زامبی‌ها ظاهر می‌شوند، جولز کشته و مارتی گرفتار می‌شود. کرت و هولدن هم می‌میرند و دانا دختر آخری می‌شود که به نظر می‌رسد تجربه ترس واقعی را رقم می‌زند. در بخش سوم فیلم، مارتی هنوز زنده‌است و به دانا می‌پیوندد. آنها گذرگاهی به سطح زیرزمینی پیدا می‌کنند، جاییکه هیولاهای ترسناکی را می‌بینند که در قفس‌هایی به دام افتاده‌اند و آماده رها شدن هستند. آنها تصمیم می‌گیرند زندانیان را آزاد کنند و تاسیسات زیرزمینی تبدیل به یک کشتارگاه می‌شود. دانا و مارتی شخصی را پیدا می‌کنند و او به آنها می‌گوید در معبدی باستانی هستند که در آن انسان‌ها برای خدایان باستانی قربانی می‌شوند. اگر این قربانی‌ها نباشد، خدایان دیوانه خواهندشد و اگر قوانین رعایت نشود، اتفاق بدی می‌افتد. دانا و مارتی متوجه می‌شوند که انسانیت ارزش نجات دادن ندارد. اگر هنوز درباره معنای پایان فیلم شک دارید، برای یک دقیقه فکر کنید که وقتی آدم‌ها در فیلم‌های ترسناک از قوانین پیروی نمی‌کنند، چه کسی عصبانی می‌شود. دقیقا همان خدایان که اگر قوانین ترسناک رعایت نشود، همه‌چیز را در مسیر خود نابود خواهندکرد.

9. بازی جرالد (Gerald’s Game)

Gerald's Game

در بازی جرالد، جسی و جرالد تصمیم می‌گیرند آخر هفته‌ای عاشقانه را در خانه‌ای در دریاچه در وسط ناکجاآباد بگذرانند. این فرار به یک بازی به رهبری جرالد تبدیل می‌شود، که جسی را به میله‌های تخت می‌بندد. اما همه‌چیز درست پیش‌ نمی‌رود و آن دو شروع به بحث و جدل می‌کنند. مشکل اینجاست که جرالد دچار حمله قلبی می‌شود و درست بالای سر جسی می‌میرد. این آغاز مصیبت اوست. اول از همه اینکه هیچ‌کس صدای فریاد کمک جسی را نمی‌شنود. فقط سگی در اتاق ظاهر می‌شود و جسی با دیدن آن شروع به توهم درباره گذشته خود می‌کند. بازی جرالد چیزی را به تصویر می‌کشد که فیلم را در مقطعی غیرقابل فیلمبرداری کرده‌است. همچنین مایک فلانگان با تصویری گرافیکی از اینکه چگونه جسی می‌تواند خود را آزاد کند، بازی را یک قدم جلوتر می‌برد. زن پوستش را می‌کند و در حالیکه شوکه شده، با مردی روبرو می‌شود که در کابوس‌هایش ظاهر شده‌بود. البته بعد از اینکه حلقه ازدواجش را برای او می‌گذارد، بالاخره موفق می‌شود از دستش رها شود. اما موضوع به همین جا ختم نمی‌شود. پلیس نمی‌تواند حلقه ازدواج او را پیدا کند و برخلاف شهادت او، جسد جرالد مثله شده‌است. آن موقع است که متوجه می‌شود مرد کابوس‌هایش در واقع یک قاتل زنجیره‌ای است، که شب‌ها او را تعقیب می‌کرد و وقتی به دام افتاده بود او را آزار می‌داد. در پایان فیلم در یک رویارویی نهایی در دادگاه، او برنده می‌شود، اما در این مرحله، ما از ترس اینکه ببینیم چگونه کابوس او واقعی می‌شود، آسیب دیده‌ایم و هیولا در تاریکی در واقع فردی بسیار خطرناک است، که تصمیم گرفته‌است او را نکشد.

8. دعوت (The Invitation)

The Invitation

دعوت داستان ویل، مرد جوانی را روایت می‌کند که زندگی خود را از نو آغاز کرده‌است. او، نامزد جدیدش را متقاعد می‌کند که در یک مهمانی شام که توسط همسر سابقش برگزار می‌شود، به او بپیوندد. افراد دیگری هم در مهمانی حضور دارند و ویل آنها را از زندگی غم‌انگیز قبلی خود می‌شناسد. ویل آشفته رفتار می‌کند، که البته برایش دلیل دارد. او شاهد رفتارهای عجیب میزبان و افراد جدیدی است، که نمی‌شناسد. متاسفانه، او به ترک چیزی که در نهایت تبدیل به مهمانی می‌شود و نباید در آن شرکت می‌کرد، فکر نمی‌کند. پس از اینکه میزبانان نشان می‌دهند که بخشی از فرقه‌ای هستند، که به مردم کمک می‌کند تا با غم‌واندوه خود کنار بیایند، مهمانان آرامش خود را از دست می‌دهند. ویل متوجه می‌شود که آنهایی که به مهمانی نیامده‌اند ممکن است مرده‌باشند. او از این موضوع می‌ترسد که ممکن است نوشیدنی‌هایشان مسموم بوده‌باشد و به همین دلیل لیوان‌ها را می‌شکند. حالا دیگر هرج‌ومرج واقعی رخ می‌دهد و بازماندگان متوجه می‌شوند که ممکن است شاهد یک فرقه خودکشی بوده‌باشند. وقتی آنها بیرون می‌روند می‌بینند که خانه‌های دیگری هم وجود دارد که یک فانوس قرمز آویزان کرده‌اند، درست مثل فانوس‌هایی که دیوید میزبان آنها آویزان کرده‌بود. پایان این فیلم گستره و بزرگی فرقه مرموز را آشکار می‌کند، و این کار به گونه‌ای جذاب انجام شده‌است. در حقیقت قربانیان طعمه دیدگاه‌های یک فرقه بیمار شده‌اند.

7. کرامپوس (Krampus)

Krampus

در کرامپوس، مکس جوان در روزهای منتهی به کریسمس به دردسر می‌افتد. او هنوز به بابانوئل اعتقاد دارد، اما خانواده آشفته او به نظرات او اهمیت نمی‌دهند. آنها در حال برنامه‌ریزی یک جشن شب کریسمس هستند، که اعضای خانواده در آن شرکت خواهندکرد. فامیل‌های مکس هنگام خواندن نامه‌ای که مکس به بابانوئل نوشته‌است او را مسخره می‌کنند و او با عصبانیت آن را پاره می‌کند. این امر زنجیره‌ای از رویدادها را آغاز می‌کند که در آن، شهر با یک کولاک غیرمنتظره رو به ویرانی می‌گذارد. خانواده به دام می‌افتند و موجودات عجیبی شروع به ورود به شهر می‌کنند و هیولای افسانه‌ای آلمانی کرامپوس در میان آنها است. در پایان فیلم، متوجه می‌شویم که کرامپوس به دلیل اینکه مکس روح کریمس را ناراحت کرده‌، وارد شده‌است. برخی از اعضای خانواده او توسط موجودات اطراف خانه اسیر شده‌اند و مکس برای آخرین قربانی تلاش می‌کند. کرامپوس او را به گودالی آتشین می‌اندازد تا بمیرد. اما بعد مکس از خواب بیدار می‌شود. در ظاهر همه اینها یک کابوس بوده‌است و خانواده او در صبح کریسمس حال خوبی دارند. او به طبقه پایین می‌رود و خانواده را در حال باز کردن هدایا می‌بیند. وقتی او یکی از آنها را باز می‌کند، چیزی را از کابوس خود تشخیص می‌دهد. خانواده او هم متوجه می‌شوند که مشکلی وجود دارد. وقتی دوربین بیرون می‌آید، خانه‌شان را می‌بینیم که در میان هزاران گلوله برفی که همگی توسط کرامپوس کنترل می‌شوند، در یک فضای برفی به دام افتاده‌است. این پایان تراژیک کامل برای فیلمی است که تا آن مرحله، بیشتر کمدی است تا ترسناک.

6. کلبه (The Lodge)

The Lodge

کلبه داستان خواهر و برادری به‌نام آیدن و میا است، که در غم از دست دادن مادرشان لورا هستند. لورا پس از اینکه همسر و پدر فرزندانش تصمیم گرفت با گریس، زنی که به تازگی با او آشنا شده، ازدواج کند، تصمیم به خودکشی گرفته‌است. ریچارد معتقد است که فرزندانش هنوز به یک شخصیت مادری نیاز دارند، بنابراین او قصد دارد کریسمس را با گریس و بچه‌ها در یک کلبه دورافتاده بگذراند. وقتی ریچارد به دلیل یک مشکل کاری مجبور به ترک آنها می‌شود، اتفاقات وحشتناکی در کلبه می‌افتد. برق قطع می‌شود و آنها در سرمای شدید بدون هیچ غذایی رها می‌شوند. حتی تلفن‌های همراه هم کار نمی‌کنند و نمی‌توانند بیرون بروند چون هوا خیلی سرد و وحشتناک است. در ادامه فیلم مشخص می‌شود که بچه‌ها پشت این اتفاقات ترسناک هستند. آن‌ها گریس را طوری دست می‌اندازند، که فکر می‌کند دیوانه شده‌است و خاطراتی را از گذشته تلخ خود به یاد می‌آورد. وقتی آنها سعی می‌کنند ژنراتور برق را دوباره راه‌اندازی کنند، فایده‌ای ندارد و به نظر می‌رسد حال گریس واقعا بد است. بچه‌ها شاهد فروپاشی گریس هستند زیرا، او اصرار دارد که باید چیزی را برای خداوند قربانی کنند. خوشبختانه، ریچارد برمی‌گردد و بچه‌ها را می‌بیند که توسط گریس پریشان وحشت‌زده شده‌اند. او موفق می‌شود گریس را بکشد و خود را متقاعد می‌کند که در حال‌حاضر یک روح در زندگی پس از مرگ است. در سکانس پایانی، بچه‌ها را پشت میز شام می‌بینیم که در کنار پدر مرده‌شان نشسته‌اند. هر یک از آنها نوار چسبی با کلمه «گناه» روی دهان خود دارند و گریس در حالیکه برای کشتن آنها آماده می‌شود، یک سرود مذهبی می‌خواند. این یک پایان وحشتناک برای یک فیلم ترسناک است، که پس از یک نقطه خاص، به شخصیت‌هایش اجازه استراحت نمی‌دهد.

5. نیمه‌تابستان (Midsommar)

Midsommar

در نیمه‌تابستان، دنی یک تراژدی بزرگ را تجربه می‌کند. خواهرش خود و پدر و مادرش را با استفاده از گاز مونوکسید کربن کشته‌است. لازم به توضیح نیست که دنی نمی‌تواند با چنین اتفاق وحشتناکی کنار بیاید. ازطرفی نامزد دنی یعنی کریستین، به‌نظر می‌رسد که به او می‌پیوندد، اما او از نظر عاطفی از دنی فاصله گرفته‌است. مدتی بعد، کریستین و دوستانش توسط دوستی به نام پله دعوت می‌شوند تا برای یک جشنواره تابستانی در منطقه‌ای که او در آن بزرگ شده‌است به سوئد بروند. کریستین چاره‌ای جز دعوت دنی که قصد جدایی از او را داشت، ندارد. گروه دوستان از راه می‌رسند و از همان ابتدا متوجه می‌شوند که هیچ‌چیز آن‌طور که به‌نظر می‌رسد در جامعه‌ای که در وسط ناکجاآباد بنا شده‌است، نیست. خودکشی بزرگترها، رفتارهای عجیب آدم‌ها و نقش‌های متفاوتی که هر یک از آنها در جشن ایفا می‌کنند. کریستین هرگز قرار نیست در کنار دنی که اکنون نقش برجسته‌تری در جمع ایفا می‌کند، بماند. بقیه گروه یا مفقود شده‌اند یا توسط برخی از آدم‌های منطقه کشته شده‌اند. دنی به‌عنوان ملکه می و از روی اجبار تاج‌گذاری می‌کند و کریستین برای باردار کردن یک نوجوان برده می‌شود. وقتی کریستین متوجه می‌شود که ممکن است بخشی از جریانی بسیار وحشتناک باشد، سعی می‌کند فرار کند، اما گرفتار می‌شود. صحنه پایانی فیلم دنی را در حال انتخاب آخرین قربانی انسانی برای خدایان نشان می‌دهد. او در حالیکه ناامیدانه گریه می‌کند، وقتی خانه‌ای که کریستین در آن نشسته است، نابود می‌شود، شروع به لبخند زدن می‌کند. نمایش نهایی فیلم بسیار شاعرانه و بدون‌نقص است.

آیکون فیلم نیمه تابستان Midsommar
فیلم

نیمه تابستان

Midsommar

تماشای فیلم میدسامر

4. درون (Inside)

Inside

فیلم درون، داستان سارا، زنی باردار را روایت می‌کند که از یک تصادف اتومبیل که در آن شوهرش می‌میرد، جان سالم به‌در برده‌است. در شب کریسمس، او تصمیم می‌گیرد در خانه خود تنها باشد، زیرا تمایلی به جشن گرفتن ندارد. اما ناگهان کسی در را می‌زند. کسی که پشت در است زنی است، که می‌گوید به کمک نیاز دارد، اما سارا به دروغ به او می‌گوید شوهرش خواب است. وقتی زن پاسخ می‌دهد که می‌داند شوهر سارا مرده‌است، سارا تصمیم می‌گیرد با پلیس تماس بگیرد. در نهایت، او به زور وارد خانه می‌شود و نشان می‌دهد که می‌خواهد نوزاد متولدنشده سارا را بگیرد. پس از یک سری حملات وحشیانه و طولانی (که درون را به یکی از خشن‌ترین فیلم‌ها تبدیل می‌کند)، زن متجاوز فاش می‌کند که او هم در تصادف اتومبیلی که شوهر سارا را کشته، بوده‌است و او نوزاد خود را از دست داده‌است. حالا او قصد دارد بچه زاده‌نشده سارا را به‌عنوان جایگزین بچه خود بگیرد. حالا افسران پلیس آمده‌اند، اما دچار سردرگمی شده و یکی از آنها به سارا حمله می‌کند. کیسه آب او پاره می‌شود و به همین دلیل زن متجاوز از او دفاع می‌کند و افسر را می‌کشد. با نزدیک شدن به زایمان، سارا از زن کمک می‌خواهد، اما تنها شانسی که کودک دارد این است که شکم سارا را باز کنند و بچه را از طریق عمل جراحی سزارین به دنیا آورند. سارا در اثر این عمل می‌میرد و زن نوزاد را در آغوش می‌گیرد و شروع به تکان دادن او می‌کند. پایان درون به‌عنوان یک وقفه پس از وحشت طولانی که فیلم نشان می‌دهد، ماندگار است. این پایان‌بندی یک نفس تازه بعد از تجربه‌ای بسیار آزاردهنده است، که یکی از خشن‌ترین فیلم‌های سینمای مدرن خلق کرده‌است.

3. سرزمین‌های مرزی (The Borderlands)

(The Borderlands

سرزمین‌های مرزی محققان واتیکانی گری، دیکن و مارک را نشان می‌دهد که به حومه‌ انگلیس می‌روند تا یک کلیسای متعلق به قرن سیزدهم را بررسی کنند. گزارش‌هایی از فعالیت‌های ماوراء‌الطبیعه در اطراف آن منطقه ثبت شده‌است، و آنها متوجه می‌شوند که ممکن است این اتفاقات مربوط به یک روح قدیمی باشد، که در هنگام بازگشایی کلیسا آنجا بوده‌است. این مردان به بررسی چندین فیلم می‌پردازند، که حرکت اجسام به خودی خود و صداهای عجیب را نشان می‌دهد. درنهایت، آنها درمی‌یابند که کلیسا به یک اتاق زیرزمینی دسترسی دارد و در آن نمادهای بت‌پرستی وجود دارد. شاید این مکان آنقدرها که فکر می‌کردند، مقدس نیست. در بخش سوم فیلم، از واتیکان کمک می‌خواهند تا کلیسا باید توسط شخصی با رتبه بالاتر پاکسازی شود. یک کشیش نشان می‌دهد که کلیسا در بالای یک معبد بت‌پرستی قرار دارد، که در آن قربانی‌ها برای یک خدای باستانی عبادت می‌کنند. به‌عنوان آخرین تلاش، جن‌گیری هم بی‌فایده است و تنها گری و دیکن باقی می‌مانند. دو مرد تصمیم می‌گیرند به داخل اتاقک زیرزمینی بروند و بقایای قربانیان را پیدا کنند. آنها متوجه می‌شوند که مارک در جایی در داخل گیر افتاده‌است، بنابراین عمیق‌تر می‌شوند، تا زمانیکه به یک تونل باریک می‌رسند، که بوی بدی دارد. مردها متوجه می‌شوند که به یک موجود زنده دسترسی پیدا کرده‌اند، و توسط چیزی که فقط می‌تواند خدای باستانی باشد، خورده می‌شوند. وقتی آنزیم‌ها شروع به حل کردن بدنشان می‌کنند، از وحشت فریاد می‌زنند. پایان‌بندی این فیلم به‌درستی ثابت می‌کند که یک فیلم ترسناک خوب می‌تواند تا ابد در ذهن شما باقی بماند.

2. دریاچه بهشت (Eden Lake)

Eden Lake

در دریاچه بهشت، جنی و استیو تصمیم می‌گیرند یک آخر هفته عاشقانه را در بیرون شهر در دریاچه بهشت بگذرانند. اما وقتی می‌رسند، متوجه می‌شوند که این منطقه توسط نوجوانان سرکشی که هیچ احترامی برای بزرگ‌ترها قائل نیستند، مورد تهاجم قرار گرفته‌است. سفر آنها به یک کابوس تبدیل می‌شود، زیرا وسایلشان را می‌برند و مکانی که در آن کمپ برپا کرده‌اند، جهنم می‌شود. انتقاد استیو برای رفتار نادرست جوانان به‌خوبی توجیه می‌شود، زیرا نوجوانان نشان می‌دهند که تا زمانی که چیزی را که می‌خواهند دریافت نکنند، متوقف نمی‌شوند. پایان دریاچه بهشت مجموعه‌ای از تصاویر است، که احتمالا هرگز فراموش نخواهیدکرد. جنی و استیو تحت شکنجه‌های جسمی و روحی قرار می‌گیرند. درنهایت استیو بر اثر جراحاتش می‌میرد، اما جنی می‌تواند به نزدیک‌ترین شهر فرار کند. او وارد خانه‌ای می‌شود که یک مهمانی در آن برپاست. در همین لحظه او بیهوش می‌شود. وقتی او از خواب بیدار می‌شود، متوجه می‌شود که این بزرگسالانی که مهمانی گرفته‌اند، والدین همان نوجوانان هستند و او را رها نمی‌کنند. آخرین چیزی که از جنی می‌شنویم، فریادهایی مانند ناله است. نکته جالب درباره پایان دریاچه بهشت این است که، این یکی از آن فیلم‌هایی است که می‌توانست راه آسان‌تری را طی کند و کارها را بهتر به پایان برساند، حداقل برای جنی. اما کارگردان جیمز واتکینز بر نسخه خاص خود پافشاری می‌کند و نتیجه‌ای فراموش‌نشدنی را ارائه می‌دهد که باعث می‌شود که زوج‌ها سفرشان را با تماشای آن لغو کنند.

1. شکارچی شکارچی (Hunter Hunter)

Hunter Hunter

در فیلم شکارچی شکارچی، جوزف به همراه همسرش آن و دخترشان رنه در میان ناکجاآباد زندگی می‌کنند. آن‌ها به‌عنوان شکارچی که حیوانات را برای پوستشان شکار می‌کنند، به زندگی ادامه می‌دهند. این نوع زندگی برای رنه، که پدرش را الگوی خود را قرار داده، مثبت است. جوزف متوجه می‌شود که یک گرگ حیوانات آنها را می‌خورد و تصمیم می‌گیرد آن را شکار کند. در عوض، او اجساد چند زن را پیدا می‌کند، که به نظر می‌رسد در رویدادی کشته شده‌اند. جوزف تصمیم می‌گیرد قاتل را تعقیب کند، اما ناپدید می‌شود. آن و رنه هیچ‌کس را نمی‌یابند تا به آنها کمک کند تا جوزف را پیدا کنند. آنها لو را پیدا می‌کنند، عکاسی که نشان می‌دهد توسط یک گرگ مورد حمله قرار گرفته‌است. هنگامیکه آن تصمیم می‌گیرد از او مراقبت کند، متوجه می‌شود که لو ممکن است جوزف را کشته‌باشد. لو در نهایت آن را اسیر می‌کند. او در حالیکه به دنبال جوزف می‌رود، مرتکب این اشتباه می‌شود که او را نزد رنه گذاشته و حالا قاتل زنجیره‌ای در تلاش است او را بکشد. مشکل این است که او متوجه می‌شود که قبلا رنه را کشته‌است. پلیس سر می‌رسد و به صحنه جنایت وارد می‌شود. در همین حال، آن تصمیم می‌گیرد انتقام مرگ خانواده‌اش را بگیرد و لو را مانند یک حیوان به دار می‌آویزد. این فیلم یک پایان غیرمنتظره دارد و پوچی‌گرایی مطلق را به نمایش می‌گذارد.

آیکون فیلم شکارچی شکارچی Hunter Hunter
فیلم

شکارچی شکارچی

Hunter Hunter

تماشای فیلم شکارچی شکارچی

منبع: movieweb

خروج از نسخه موبایل