20 فیلم روانشناختی برتر تاریخ سینما

فیلم‌هایی که روح و ذهن شما را تحت تاثیر قرار می‌دهند

شاید بتوان گفت که انگیزه‌ی اولیه‌ی همه‌ی ما برای رفتن به سینما، تجربه‌ی هیجان و ماجراجویی‌های جدید است. میل به کشف داستان‌های جدید، قرار دادن خودمان در جایگاه شخصیت‌های دیگر و تجربه‌ی اتفاقات هیجان‌انگیزی که شاید هرگز در زندگی واقعی دست یافتنی نباشند، ما را به سمت سالن‌های جادویی سینما می‌کشاند. ما به دنبال فرار و رهایی از دنیای روزمره و لذتی چند ساعته هستیم. اما فیلم‌های جنایی روانشناختی چیزی فراتر از این‌ها را ارائه می‌دهند و این همان حس رهایی و گریز است که دستیابی به آن ما را به تماشای فیلم‌های جنایی سوق می‌دهد. اما در دل این ژانر، زیرگونه‌ای خاص وجود دارد که فراتر از هیجانات سطحی، ما را به سفری به درونِ ذهن‌های آشفته و توهم‌زده هدایت می‌کند، فیلم‌ روانشناختی.

این ژانر با تمرکز کمتر بر ماجراجویی‌های بیرونی و ترس‌های خارجی، به دنیای درونی قهرمانان و ضدقهرمانانی می‌پردازد که درگیری ذهنی آن‌ها، مرز بین واقعیت و توهم را کمرنگ می‌کند. کشیدن خطی مشخص بین فیلم‌های جنایی روانشناختی و فیلم‌های معمایی که شخصیت‌های آن‌ها انگیزه‌های روانشناختی دارند، دشوار است. به همین دلیل، ما در این مطلب روی فیلم‌هایی تمرکز می‌کنیم که 100% هیجان‌انگیز و 100% ریشه در اضطراب‌های روانشناختی دارند. از «قوی سیاه» تا «روانی»، این فهرست بهترین فیلم‌های روانشناختی را به شما ارائه می‌دهد که علاوه بر هیجان، زمینه‌ای برای تفکر و تعمق است.

20. چراغ گازی (Gaslight)

اینگرید برگمن و شارل بویه در نمایی از فیلم چراغ گازی

ساخته‌ی سال 1944 جرج کیوکر، «چراغ گازی»، فراتر از یک تریلر روانشناختی معمولی، مترادف با کنترل ذهنی و وحشت است. این فیلم در زمان اکران آن‌قدر تاثیرگذار بود که عنوان آن وارد بخشی از فرهنگ عامه برای توصیف نوعی سوءاستفاده‌ی روانی تبدیل شده است. اینگرید برگمن در این فیلم نقش خواننده‌ی اپرای جوانی را بازی می‌کند که بالاخره با عشق زندگی‌اش گرگوری آنتون، یک مرد خوش‌تیپ میانسال که نقش او را شارل بویه بازی می‌کند، آشنا می‌شود و زندگی آرامی را کنار یکدیگر آغاز می‌کنند. اما به محض ازدواج و نقل مکان به خانه‌ی قدیمی و مرموز گرگوری در لندن، زندگی پائولا به کابوسی دیوانه‌وار تبدیل می‌شود که طی آن به نظر می‌رسد که قهرمان داستان در حال از دست دادن عقل خود است.

«چراغ گازی» بازسازی یک فیلم هیجان‌انگیز بریتانیایی محصول سال 1940 است که پس از خریداری حق بازسازی آن توسط MGM و تلاش آن‌ها برای نابودی نسخه‌ی اصلی، تقریبا به دست فراموشی سپرده شده است. اگرچه ممکن است برخی از پیچش‌های داستانی این فیلم روانشناختی کلاسیک برای مخاطبان امروزی که با مفهوم «گَس‌لایتینگ» آشنا هستند قابل پیش‌بینی به نظر برسد، اما قلب تاریک و خشمگین فیلم همچنان تپش دارد و با بهره‌گیری از عناصر دلهره‌آور کلاسیک، فضاسازی وهم‌آلود، و بازی درخشان برگمن در نقش زنی در معرض فروپاشی روانی، تاثیری عمیق بر جای می‌گذارد. بازی به شدت باورپذیر برگمن در این فیلم روانشناختی برنده‌ی جایزه‌ی اسکار شد و با وجود گذشت سال‌ها هنوز هم شخصیت شرورانه‌ و کنترل‌گر بویه مو را بر تن تماشاچی سیخ می‌کند.

19. شباهت کامل (Dead Ringers)

جرمی آیرونز در این فیلم نقش دو برادر دوقلو با خصوصیات اخلاقی کاملا متفاوت را بازی می‌کند

دیوید کراننبرگ، استاد سینمای «وحشت بدن» (terrors of the human body)، بخش عمده‌ای از فعالیت هنری خود را صرف کندوکاو پیرامون ترس‌های نهفته در جسم انسان و وسواس‌های روانی ما نسبت به آن کرده است. از میان آثار برجسته‌ی او در این مسیر، فیلم روانشناختی «شباهت کامل» جایگاهی استثنایی دارد و از آن به عنوان شاهکار کراکنبرگ یاد می‌شود. جرمی آیرونز در این فیلم نقش دوقلوهای هم‌سانی را بازی می‌کند که کار، زندگی و حتی روابطشان را باهم به اشتراک می‌گذارند.

الیوت شخصیتی مغرور و سلطه‌گر دارد و برادر دیگر بورلی، خجالتی و حساس است. هنگامی که هردوی آن‌ها به طور همزمان با یکی از بیمارانشان (با بازی ژنویو بوژو) وارد رابطه‌ای عاشقانه می‌شوند، این وابستگی مفرط و درهم‌تنیدگی عمیق، آن‌ها را به مرز جنون و فروپاشی می‌کشاند. آیرونز با دو اجرای بی‌نقص و تاثیرگذار و حفظ ظرافت‌های شخصیتی هر برادر، به کمک تدوین ماهرانه‌ای که علی‌رغم تکنیک‌های قدیمی، توهم خیره‌ کننده‌ی یک کلون را ایجاد می‌کند، درخشش منحصربه‌فردی دارد. «شباهت کامل» نه تنها یک شاهکار فنی بی‌نظیر است، بلکه اثری به شدت عجیب، پیچیده، و تاثیرگذار به شمار می‌رود که اعماق تاریک و رازآلوده‌ی روان انسان را با داستانی تکان دهنده به چالش می‌کشد.

18. چه بر سر بیبی جین آمد؟ (?What Ever Happened to Baby Jane)

بتی دیویس و جوآن کراوفورد دو غول دنیای بازیگری در این فیلم بازی‌های درخشانی دارند

در فیلم غریب و هولناک «چه بر سر بیبی جین آمد؟»، رابرت آلدریچ، با ابراز نفرتی عمیق به صنعت سرگرمی، تاثیرات مخرب آن بر هنرمندان جوان را افشا می‌کند. به عبارت دیگر این فیلم روانشناختی تلنگری تکان‌ دهنده درباره‌ی ماهیت پرزرق و برق و در عین حال کثیف و بی‌رحم صنعت سرگرمی است. این شاهکار سینمایی با بهره‌گیری از بازی‌های فراموش‌نشدنی دو غول سینمای کلاسیک، بتی دیویس و جوآن کراوفورد، داستانی هولناک و روان‌شناختی را روایت می‌کند. فیلم روایتگر داستان یک ستاره‌ی کودک دهه‌ی 1920 به نام بیبی جین هادسون است که با ظهور خواهر بااستعدادترش بلانش به حاشیه رانده می‌شود. حادثه‌ای غم‌انگیز باعث فلج شدن بلانش می‌شود و جین، با احساس گناه ناشی از این اتفاق، به ناچار نقش پرستار خواهرش را بر عهده می‌گیرد. 

بلانش (با بازی جوآن کراوفورد) به کمک جین (با بازی بتی دیویس در یکی از بهترین نقش‌هایش) در طبقه‌ی بالای خانه‌شان زندگی می‌کند. آزاری که او متحمل می‌شود تکان دهنده است و روان رو به زوال جین صحنه‌های منزجر کننده‌ای خلق می‌کند، اما هم کراوفورد و هم دیویس به‌ طور کامل خود را وقف باورپذیر ساختن این زندگی عجیب و مخرب متقابل کرده‌اند و بازی‌های درخشانشان به باورپذیری و تاثیرگذاری عمیق این اثر افزوده است. «چه بر سر بیبی جین آمد؟» با فضاسازی تاریک و وهم‌انگیز، روایت نفس‌گیر، و بازی‌های درخشان، یک فیلم روانشناختی ماندگار به شمار می‌رود. اثری که علاوه بر ارزش‌های سینمایی، نقدی اجتماعی بر صنعت سرگرمی و پیامدهای جاه‌طلبی‌های بی‌حد و مرز است و مخاطب را به تفکری عمیق درباره‌ی ماهیت شهرت، موفقیت، و بهای سنگین آن فرا می‌خواند.

17. قوی سیاه (Black Swan)

ناتالی پورتمن برای بازی در این فیلم برنده‌ی جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد

دریافت جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن توسط ناتالی پورتمن برای نقش‌آفرینی در فیلم «قوی سیاه» ساخته‌ی دارن آرنوفسکی، امری بدیهی است. او در این فیلم فوق‌العاده تماشایی که مطالعه‌ای عمیق و چندلایه درباره‌ی یک هنرمند درگیر با چالش‌ها‌ی شخصی و حرفه‌ای است، نقش یک بالرین متعهد و کمال‌گرا را بازی می‌کند که در آستانه‌ی رسیدن به آرزوی دیرینه‌اش، توسط کارگردان هنری و رقیبش تحت فشار قرار می‌گیرد و به تدریج در کابوسی فزاینده فرو می‌رود.

در حالی که اجرای درخشان بازیگر اصلی شاید بزرگترین نقطه قوت این فیلم روانشناختی جذاب باشد، اما «قوی سیاه» از کارگردانی استادانه‌ای نیز بهره می‌برد. این فیلم برنده‌ی اسکار، علاوه بر به تصویر کشیدن روان آشفته‌ی یک بالرین تحت فشار، به کاوش در وسواس و نمایش فشارهای شدید و طاقت‌فرسایی می‌پردازد که بالرین‌ها در این صنعت با آن‌ها روبرو هستند. علاوه بر این «قوی سیاه» با ظرافت و جسارتی مثال زدنی، به بررسی مسائلی همچون جنسیت، و سرکوب از طریق تجربیات شخصیت اصلی بی‌تکلف و آسیب‌پذیر خود می‌پردازد.

16. جاده‌ی مالهالند (Mulholland Drive)

یک فیلم روانشناختی خارق‌العاده با فضایی سورئال

دیوید لینچ، استاد مسلم سینمای سورئال و معمایی، با خلق آثاری همچون «مخمل آبی» (Blue Velvet)، «کله پاک‌کن» (Eraserhead)، «جاده‌ی گمشده» (Lost Highway)، و «توئین پیکس: با من بر آتش برو» (Twin Peaks: Fire Walk with Me)، جایگاه ویژه‌ای را در سینمای روانشناختی برای خود دست و پا کرده، اما شاهکار او قطعا فیلم ماندگار «جاده‌ی مالهالند» است. این فیلم روانشناختی درخشان با بازی نائومی واتس در نقش زنی جوان و ساده‌دل که در پی آرزوهایش به هالیوود می‌آید، ما را وارد دنیای پیچیده و تاریک صنعت فیلم، توطئه‌های پشت پرده‌ی استودیوها، و جهان زیرزمینی رویایی تئاتر مستقل می‌کند. در این مسیر، او با زنی مرموز به نام ریتا (با بازی لورا هرینگ) که حافظه‌اش را از دست داده و گویا از دست قاتلانی فراری است، همراه می‌شود.

مهم نیست که این بهترین فیلم لینچ است یا نه، چیزی که اهمیت دارد این است که «جاده‌ی مالهالند» موفق‌ترین فیلم روانشناختی او و یکی از بهترین تریلرهای جنایی قرن بیست و یکم است. این فیلم با روایت استادانه‌ی خود ما را به سفری کابوس‌گونه می‌برد که در آن مرز بین واقعیت و رویا به طرز ماهرانه‌ای در هم می‌پیچد. در انتها نیز با فینالی حیرت‌انگیز و غافلگیر کننده، همه‌چیز را به طرز رضایت‌بخشی به پایان می‌رساند در حالی که هنوز به طور کامل توضیح نمی‌دهد که راز اصلی کابوس پشت رستوران چه بوده است. «جاده‌ی مالهالند» هیجان و تعلیق مورد انتظار فیلم‌های لینچ را به مخاطب ارائه می‌دهد و با به کارگیری عناصر بصری خیره‌ کننده، فضاسازی وهم‌آلود، و روایت غیر خطی، تجربه‌ای منحصر به فرد برای مخاطبان سینما، به ویژه علاقه‌مندان به ژانر فیلم‌های روان‌شناختی و سورئال، خلق می‌کند. این شاهکار به یاد ماندنی تا مدت‌ها در ذهن مخاطب باقی می‌ماند و او را به تفسیرهای متعدد و کشف لایه‌های جدید در تماشای چندین باره فرا می‌خواند.

آیکون فیلم جاده مالهالند Mulholland Drive
فیلم

جاده مالهالند

Mulholland Drive

تماشای فیلم جاده مالهالند

15. انزجار (Repulsion)

کاترین دنوی 20 ساله در این فیلم رومن پولانسکی نقش اول را بر عهده دارد

سادگی فریبنده‌ی «انزجار»، فیلمی که به شدت بر روی پارانویا تمرکز دارد، ممکن است در ابتدا باعث غافلگیری مخاطب شود. این فیلم روانشناختی مهیج، داستان زن جوانی به نام کارول (با بازی کاترین دنو) را روایت می‌کند که با خواهرش هلن زندگی می‌کند اما حس انزجار شدیدی نسبت به نامزد خواهرش، خواستگاران خودش، و حتی اتفاقات به ظاهر ساده‌ای که در زندگی روزمره رخ می‌دهند دارد. اوضاع زمانی غیرعادی می‌شود که با سفر ناگهانی هلن به خارج از شهر، تنهایی کارول او را به سرعت گرفتار گرداب اضطراب‌ها، ترس‌های وسواس‌گونه، و در نهایت توهمات عمیق روانی می‌کند.

بخش عمده‌‌ای از فیلم «انزجار» به تصویربرداری از کارول و فروپاشی روانی او در یک آپارتمان محدود می‌شود، اما همین ویژگی به طرز عجیبی باعث می‌شود که فرو رفتن او در وحشتی که روی ذهن و روان او تاثیر گذاشته به تجربه‌ای فراگیر و قابل درک تبدیل شود. فیلم بدون هیچ تلاشی کاملا واقعی از آب درآمده و بدون به کار بردن حیله‌های روایی، بر روی پیوندهای ناخودآگاهی که کارول با اتفاقات و افراد اطرافش دارد تأکید می‌کند و با این کار، شبکه‌ای از تروماهای ناگفته و بررسی‌نشده را آشکار می‌سازد که در نهایت، فرصت فوران کردن پیدا کرده‌اند.

14. پنجره عقبی (Rear Window)

گریس کلی و جان استوارت در نمایی از فیلم پنجره عقبی

هیچ فهرستی از فیلم‌های روانشناختی بزرگ بدون نام اثری از آلفرد هیچکاک کامل نخواهد بود؛ کارگردانی که آثارش این ژانر را متحول ساخت و بارها به بهترین وجه به نمایش گذاشت. «پنجره‌‌ی عقبی»، با الهام از یک ماجرای عاشقانه‌ی واقعی، داستان عکاسی ماجراجو (با بازی جیمز استوارت) به نام جف را روایت می‌کند که بعد از شکستن پایش در یک حادثه‌، در آپارتمانش زمین‌گیر می‌شود و همین اتفاق به مرور زمان او را دچار کسالت و بی‌قراری می‌کند. او برای سرگرمی و گذران وقت شروع به جاسوسی از همسایگان می‌کند، اما این حرکت او با خشم نامزدش (گریس کلی) روبه‌رو می‌شود و حتی ممکن است عواقب خطرناکی به همراه داشته باشد، زیرا او مطمئن است که شاهد قتل همسر یکی از همسایگان بوده است.

هیچکاک با فیلم‌برداری کل فیلم از داخل آپارتمان جف، فضایی تنگ‌ و محدود ایجاد کرده و با این کار همه‌ی افراد را به تماشاگرانی پنهانی تبدیل می‌کند. با محدود شدن دید مخاطب به آنچه جف می‌بیند، آن‌ها حتی به زیر سوال بردن تفسیر او از جنایت فکر هم نمی‌کنند. بنابراین، هر زمان که سایر شخصیت‌ها به شکنندگی شواهد واقعی اشاره می‌کنند (که واقعاً هم ضعیف است)، مخاطبان مجبور می‌شوند یا منطق را کنار بگذارند و در ذهنیت پارانوییدی جف غوطه‌ور شوند، یا با اکراه بپذیرند که به طرز ماهرانه‌ای فریب خورده‌اند. جالب است نه؟

13. شیطان‌صفتان (Les Diaboliques)

شیطان‌صفتان فیلمی فرانسوی است که به عمق تنهایی افراد می‌پردازد

«شیاطین» یا «شیطان‌صفتان»، ساخته‌ی معماگونه و مهیج آنری ژرژ کلوزو است که با بازی ورا کلوزو در نقش همسر فداکار مردی ظالم (با بازی پل مریس) که از دست شوهرش به ستوه آمده آغاز می‌شود. انزوای او به حدی عمیق است که تنها همدمش دوست نزدیک شوهرش (با بازی سیمون سینیوره) است؛ چرا که او تنها فردی به شمار می‌رود که هیولای درون همسرش را درک می‌کند. این موقعیت پیچیده و غیرمنتظره، به شکل هنرمندانه‌ای زمینه‌ساز رابطه‌ای پرفشار و آزاردهنده می‌شود که به نظر می‌رسد به سمت جنایتی هولناک پیش می‌رود.

جذابیت «شیطان‌صفتان» (که همچنین به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های روانشناختی تاریخ سینمای فرانسوی شناخته می‌شود) فراتر از داستان پرپیچ و خم آن است. هنرنمایی قدرتمند کلوزو و سینیوره در نقش دو «زن اغواگر مرگبار» فوق‌العاده است. این دو زن که یکی حساس و گناه‌آلود و دیگری آرام و سرد است در شرایطی عجیب و غریب کنار هم قرار می‌گیرند و به همه‌ی انتخاب‌های غیرقابل تصور خود فکر می‌کنند. این فیلم روانشناختی فرانسوی شما را در اقیانوسی از تعلیق و سوءظن غوطه‌ور می‌کند و مجبورتان می‌کند در آن غرق شوید.

12. آبی تمام‌عیار (Perfect Blue)

آبی تمام‌عیار اثر نابغه‌ی انیمیشن ژاپنی ساتوشی کن است

ساتوشی کن، انیماتور برجسته‌ی ژاپنی، پیش از مرگ و در کارنامه‌ی کوتاه کاری‌اش تنها چهار فیلم سینمایی ساخت که هر یک شاهکاری درخشان به شمار می‌روند. «آبی تمام‌عیار» به عنوان اولین اثر او، یک فیلم روانشناختی هیجان‌انگیز و پیشگامانه است که همچنان نقطه‌ی عطفی مهم در این ژانر به شمار می‌رود. کن در این فیلم با زیرکی و آینده‌نگری به توانایی وحشت‌آفرین بودن فناوری و فضای مجازی اشاره می‌کند، از خطرات فرهنگ سلبریتی‌پرستی مدرن پرده برمی‌دارد و مخاطب را به عمق خطر گم‌ شدن در کار و قربانی کردن هویت شخصی می‌برد.

«آبی تمام‌عیار» با روایت داستان میما کیریگو (جونکو ایوائو)، خواننده‌ی نوجوان گروهی فوق‌العاده محبوب، که تصمیم می‌گیرد حرفه خود را تغییر دهد و به بازیگری روی آورد، چهره‌ی پنهان شهرت و تبعات آن را به تصویر می‌کشد. این فیلم روانشناختی پرانرژی، خلاقانه، تاثیرگذار و حقیقتاً ترسناک، ردپای عمیقی در ژانر تریلرهای جنایی بر جای گذاشته و ساتوشی کن را به الگویی برای کارگردانان دیگر تبدیل کرده است. کارگردانانی مانند دارن آرونوفسکی و کریستوفر نولان که هر دو در آثارشان به طور مستقیم از تصاویر و سبک روایت بی‌نظیر او الهام گرفته‌اند. «آبی تمام‌عیار» بیشتر از یک فیلم روانشناختی معمولی، یک مراقبه‌ی تماشایی است که طی آن مشاهده می‌کنید که چگونه وسواس هنرمندی را به نابودی می‌کشتند.

11. مکالمه (The Conversation)

جین هکمن در این فیلم کمتر شناخته شده‌ از فرانسیس فورد کاپولا بازی شگفت‌انگیزی دارد

در اوایل دهه‌ی 1970 میلادی، فرانسیس فورد کاپولا، در زمان خالی بین خلق شاهکارهای «پدرخوانده» (Godfather) و «پدرخوانده ۲» (Godfather 2)، یکی از بهترین فیلم‌های روانشناختی تاریخ سینما را کارگردانی کرد. «مکالمه» با بازی جین هکمن در نقش یک متخصص استراق سمع به نام مری کاول، داستان مردی را روایت می‌کند که در ضبط مکالمه‌ای بین دو عاشق جوان، به شک می‌افتد و بارها و بارها به آن گوش می‌دهد، چرا که نگران است به یک توطئه‌ی یک قتل پی برده باشد.

این اثر که از فیلم مشابهی به نام «آگراندیسمان» (Blow-Up) ساخته‌ی میکل‌ آنجلو آنتونیونی الهام گرفته است، به پارانویای ناشی از نفوذ دولت به زندگی شخصی افراد می‌پردازد. «مکالمه» زندگی منزوی مردی را به تصویر می‌کشد که به واسطه‌ی مهارتش در نقض حریم خصوصی دیگران، بیش از هر کسی از فقدان آن در دنیای مدرن آگاه است. این یک فیلم روانشناختی عمیق و شخصیت‌محور است که هکمن یکی از ظریف‌ترین اجراهایش را در آن به نمایش می‌گذارد و با هوشمندی و غافلگیری، به دانش محدود ما، فارغ از میزان شنیده‌هایمان، به مفهوم حریم خصوصی در عصر اطلاعات اشاره می‌کند.

10. یادگاری (Memento)

یادگاری به عنوان سکوی پرتاب کریستوفر نولان در سینما محسوب می‌شود

دومین فیلم بلند کریستوفر نولان که سکوی پرتاب او در سینما محسوب می‌شود، داستان مردی به نام لئونارد شلبی (با بازی گای پیرس) را روایت می‌کند که مبتلا به فراموشی پیش‌ رونده‌ است. این بیماری نادر باعث می‌شود که ذهن او نتواند خاطرات جدیدی بسازد و هر چند دقیقه یکبار مجبور است تا با کمک نشانه‌ها حرکت بعدی‌اش را عملی کند. قرار دادن چنین شخصیت جذابی در بطن یک معمای قتل، ایده‌ای فوق‌العاده هوشمندانه است. اما نولان با روایت داستان از زاویه‌ی دید او – یعنی با به‌ تصویر کشیدن سکانس‌ها از انتها به ابتدا -، این ایده را به سطحی فراتر از درخشانی می‌رساند؛ به گونه‌ای که مخاطب نیز مانند لئونارد درگیر یک درگیری ذهنی دائمی می‌شود.

این ساختار روایی معکوس، بدون شک، یکی از مهم‌ترین دلایل جذابیت «یادگاری» است. این فیلم روانشناختی با به تصویر کشیدن «چرخه‌ها و وارونگی‌ها»، «خیانت و بیهودگی»، یک تراژدی جنایی منحصر به فرد را رقم می‌زند که هنوز هم تماشایی و جذاب است. وضعیت روانی خاص قهرمان داستان، او را به مسیرهایی غیرمعمول می‌کشاند، اما نولان به عنوان فیلمنامه‌نویس، آنقدر پرداخت درستی داشته که حتی اگر داستان به ترتیب زمانی معمول هم روایت می‌شد، همچنان گیرایی خود را حفظ می‌کرد.

⚠️ در حال حاضر این فیلم از حالت انتشار خارج شده است.

9. هفت (Se7en)

برد پیت و مورگان فریمن در نمایی از فیلم هفت ساخته‌ی دیوید فینچر

با توجه به علاقه‌ی مخاطبان به آثار دیوید فینچر، فیلم روانشناختی «هفت» را نمی‌توان نادیده گرفت. این اثر ماندگار نه تنها به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های روان‌شناختی تمام دوران شناخته می‌شود، بلکه قطعا دومین اثر برتر کارگردانش نیز هست. داستانِ هنرمندانه‌ی فیلم روانشناختی «هفت» حول محور دو کارآگاه با بازی برد پیت و مورگان فریمن می‌چرخد که به دنبال دستگیری یک قاتل سریالی هستند که بر اساس هفت گناه کبیره مرتکب جنایت می‌شود.

این اثر با وجود ماهیت خشونت‌آمیز، پیچیده و روانشناختی خود، تماشاگر را تا انتها تشنه‌ی حل معمای اصلی‌اش نگه نگه می‌دارد. در واقع، فیلم بدون نمایش مستقیم صحنه‌های دلخراش، به شکلی هنرمندانه و هوشمندانه، فضایی آزاردهنده و دلهره‌آور را خلق می‌کند که ترس را به جان مخاطب می‌اندازد. شاید به همین دلیل است که جذابیت و تاثیرگذاری «هفت» طی سال‌ها همچنان پابرجا مانده و آن را به فیلمی برای نسل‌ها بدل کرده است.

8. اولدبوی (Oldboy)

اولدبوی یکی از بهترین فیلم‌های روانشناختی تاریخ سینما محسوب می‌شود

لطفا این وضعیت را تصور کنید: «شما را می‌دزدند و در متلی زندانی‌تان می‌کنند که در آن چیزی به جز یک تلویزیون برای مهمان و یک پیراشکی به عنوان صبحانه و ناهار و شام وجود ندارد؛ حق بیرون رفتن ندارید، هیچ‌کس برای صحبت کردن وجود ندارد و حتی نمی‌دانید چرا زندانی شده‌اید. حالا ۱۵ سال بعد، به طرز غیرقابل توضیحی آزاد می‌شوید و به شما گفته می‌شود باید راز مجازات خود را کشف کنید».

فیلم روانشناختی درخشان پارک چان ووک با مقدمه‌ای نفس‌گیر و داستانی غوطه‌ور در ناشناخته‌ها، تماشاگر را به سفری هیجان‌انگیز و مرموز می‌برد. «اولدبوی» سرشار از صحنه‌های اکشن پویا، توطئه‌های هوشمندانه و اوجی فراموش‌ نشدنی است که آن را به یک فیلم روان‌شناختی به تمام معنا لذت‌بخش تبدیل می‌کند.  این اثر آنقدر کامل است که بازسازی هالیوودی اسپایک لی از آن تقلیدی کم‌رمق به نظر می‌رسد. نسخه‌ی اصلی‌ یک کلاسیک فوق‌العاده است. به آن پایبند باشید!

7. باشگاه مشت‌زنی (Fight Club)

باشگاه مشت‌زنی یکی از جریان‌سازترین فیلم‌های قرن اخیر است

بخشی از جذابیت «باشگاه مشت‌زنی» به گره‌گشایی فراموش‌ نشدنی‌اش از داستان و برانگیختن ذهن تماشاگر برای زیر سؤال بردن مسائل، به‌ ویژه موضوعات مرتبط با جامعه‌ی کنونی، مربوط می‌شود. علی‌رغم قرار گرفتن در دسته‌ی فیلم‌های معمولاً مورد علاقه‌ی منتقدان سینما، نمی‌توان انکار کرد که این فیلم روان‌شناختی یک اثر استادانه است. داستان فیلم درباره‌ی یک کارمند بی‌خواب (با بازی ادوارد نورتون) است که با یک تولید کننده‌ی صابون (برد پیت) رابطه‌ای صمیمی برقرار می‌کند و این رفاقت بعدها به ایجاد یک باشگاه مبارزه‌ی زیرزمینی منجر می‌شود.

فیلم روان‌شناختی دیوید فینچر که محصول سال ۱۹۹۹ است و امسال ۲۵ ساله می‌شود، نقد اجتماعی جسورانه‌ای درباره‌ی سرمایه‌داری، تخریب، جرم و جنایت، و سلامت روان ارائه می‌دهد. همچنین با تمرکز بر مردی خشمگین، سرخورده و سرکوب‌ شده در مرکز داستان به مفهوم مردانگی و تضعیف آن در جامعه‌ی مدرن می‌پردازد. بدون شک، تماشای این فیلم با آن پیچش‌های داستانی‌ خیره کننده‌اش مخاطب را تا انتها با خود همراه می‌کند.

6. سرگیجه (Vertigo)

سرگیجه یکی از آثار ماندگار استاد تعلیق آلفرد هیچکاک است

«سرگیجه»‌ی آلفرد هیچاک که به طور گسترده‌ای به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تمام دوران شناخته می‌شود (حداقل طبق نظرسنجی موسسه فیلم بریتانیا Sight and Sound) یکی از شاهکارهای این فیلمساز است. این فیلم روانشناختی با بازی درخشان کیم نوواک و جیمز استوارت، داستان یک افسر سابق پلیس سانفرانسیسکو را روایت می‌کند که درگیر مبارزه با ترس‌های درونی‌اش می‌شود و همزمان، شیفته‌ی زنی زیبا می‌شود که استخدام شده تا او را دنبال کند.

«سرگیجه» با تصاویر خیره‌کننده و کارگردانی استادانه – که از ذهن درخشان هیچکاک انتظار می‌رود – بی‌تردید یک فیلم روانشناختی بی‌همتاست. بازی‌های فوق‌العاده، موسیقی متن گیرا و فراموش‌ نشدنی و البته معرفی یک تکنیک فیلمبرداری انقلابی که بر این ژانر تأثیرگذار بود، بر ارزش‌های این فیلم می‌افزایند. اما آنچه بیشتر از هر چیزی باعث جذابیت «سرگیجه» می‌شود، نگاه منحصر به فردی است که در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. این فیلم به کاوش در تمایلات مردانه، فریب و نگاه ابزاری به زنان می‌پردازد که همین ویژگی پس از گذشت نیم قرن همچنان آن را تماشایی می‌کند.

5. زودیاک (Zodiac)

جیک جیلنهال و رابرت داونی جونیور در نمایی از فیلم ژودیاک

«زودیاک» یک فیلم روانشناختی تماشایی است که بر اساس دو کتاب مستند نوشته‌ی رابرت گریسمیت که وقایع مربوط به قاتلی زنجیره‌ای به نام «زودیاک» را بازگو می‌کنند ساخته شده است. این ساخته‌ی معمایی دیوید فینچر با بازی‌های فوق‌العاده‌ی جیک جیلنهال و رابرت داونی جونیور – که هردو شایسته‌ی دریافت اسکار بودند – در سال ۲۰۰۷ اکران شد. داستان فیلم در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۳ در شمال کالیفرنیا اتفاق می‌افتد و بر جنایت‌های یک فرد ناشناس متمرکز است که جامعه را به وحشت می‌اندازد.

دیوید فینچر با فیلم «زودیاک» بار دیگر مهارت خود را در ساخت آثار ژانر نئو-نوآر و فیلم روانشناختی به رخ می‌کشد. این فیلم با تلفیق ژانرهای جنایی و معمایی، با وجودِ فضاسازی دلهره‌آور، مخاطب را کاملا مجذوب خود می‌کند. شاید وحشتناک بودن این فیلم به خاطر روایت یک داستان واقعی باشد که در آن، همانند دیگر فیلم‌های قاتلان زنجیره‌ای، انسان‌های واقعی قربانی جنایات هولناکی شده‌اند. فیلم با عمق بخشیدن به شخصیت‌ها، همدردی و همراهی مخاطب را برمی‌انگیزد و همین است که فیلم را برای او چنین تکان دهنده می‌نماید.

4. راننده تاکسی (Taxi Driver)

راننده تاکسی، اثر ماندگار مارتین اسکورسیزی یکی از بهترین آثار تاریخ سینماست

فیلم «راننده‌ تاکسی» که کارگردان افسانه‌ای سینما مارتین اسکورسیزی آن را  ساخته است، در طول عمر نزدیک به 50 ساله‌ی خود الهام‌بخش بسیاری از آثار سینمایی مهم، از جمله فیلم «جوکر» (Joker) با بازی واکین فینیکس بوده است. این شاهکار فوق‌العاده با آن موسیقی متن به یاد ماندنی و فیلمنامه‌ای ماندگار، داستان یک کهنه‌ سرباز جنگ ویتنام را روایت می‌کند که تحت فشار مشکلات روحی، شب‌ها را به عنوان راننده تاکسی در خیابان‌های نیویورک پرسه می‌زند.

«راننده‌ تاکسی» که نامزدی دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم را در کارنامه دارد، با پرداختن به موضوعاتی مانند انزوا، تنهایی در میان انبوه جمعیت و خشونت، به شکلی جذاب و درگیر کننده به سقوط شخصیتی می‌پردازد که به ورطه‌ی سیاهی کشیده شده است و مخاطب را هم به عمق این سیاهی می‌کشاند. بدون شک، «راننده‌ تاکسی» اسکورسیزی یک فیلم روانشناختی ضروری برای هر علاقه‌مند به سینماست. این فیلم با به تصویر کشیدن جامعه‌ای آلوده و بی‌رحم، مخاطب را با چهره‌ای سرد و بی‌روح از جهان پیرامونش روبرو می‌کند که هر لحظه امکان فروپاشی اخلاق در آن انتظار می‌رود.

3. انگل (Parasite)

انگل اولین فیلم خارجی زبانی است که برنده‌ی اسکار بهترین فیلم اسکار شد

فیلم «انگل» ساخته‌ی بونگ جون هو، با تبدیل شدن به اولین فیلم غیرانگلیسی‌ زبان که در تاریخ 92 ساله‌ی اسکار برنده‌ی جایزه‌ی بهترین فیلم شده است ثابت کرد که موفقیتش اتفاقی نبوده. این اثر با کسب امتیاز فوق‌العاده‌ی 99 از 100 در وبسایت «راتن تومیتوز»، داستان دو خانواده‌ی کاملا متضاد را روایت می‌کند، کیم‌های فقیر و پارک‌های ثروتمند. کیم‌ها با ترفندی زیرکانه، موفق می‌شوند در خانه‌ی پارک‌ها مشغول به کار شوند. اما زمانی که خانواده‌ی ثروتمند برای رفتن به پیک نیک خانه را ترک می‌کنند و کیم‌ها خانه را به تصرف خود درمی‌آورند، مجموعه‌ای از اتفاقات غیرمنتظره و به شدت ناراحت‌ کننده شروع به رخ دادن می‌کند.

«انگل»، با وجود اکران در سال ۲۰۱۹، بدون شک یکی از بهترین فیلم‌های روان‌شناختی ساخته‌ شده تا به امروز است. این فیلم در تمام جنبه‌ها، از نورپردازی بی‌نقص آن گرفته تا ضرباهنگ کاملا مناسب، در بالاترین سطح اجرا شده. علاوه بر این، شخصیت‌ها باورپذیر و چندبعدی هستند و این موضوع، رتبه‌ی ظریف و عمیق فیلم بر توزیع نابرابر ثروت و نابسامانی‌های نظام طبقاتی را به سطح بالاتری ارتقا می‌دهد.

2. روانی (Psycho)

روانی از بهترین تریلرهای جنایی تاریخ سینماست

همانند دیگر آثار کلاسیک این فهرست، تماشای «روانی» آلفرد هیچکاک نیز برای هر علاقه‌مند درام‌های روانشناختی ضروری است. این فیلم با تلفیق ژانرهای وحشت، معمایی و مهیج، داستان یک منشی‌ زیبا به نام ماریون کرین (با بازی جنت لی) را روایت می‌کند که مبلغ 40هزار دلار از قرارداد کارفرمایش را می‌دزدد و فرار می‌کند. او در مسیر خود، به هتلی دورافتاده به نام بیتس می‌رسد که توسط مرد جوانی به ظاهر معصوم که نورمن بیتس نام دارد اداره می‌شود.

اگرچه گره‌های داستانی شوکه‌ کننده، بازی‌های درخشان و فیلمبرداری فوق‌العاده این فیلم روانشناختی را به اثری کلاسیک و دیدنی تبدیل کرده‌اند، اما پیام آن درباره‌ی هویت‌ها، دیده‌دوزی و انزواست که «روانی» را به فیلمی چنین قابل تأمل و عمیق بدل کرده که بارها و بارها تماشاگران را مشغول خود می‌کند. «روانی» با تعلیق استادانه و فضایی نفسگیر، فیلمی بی‌همتا و گیراست که تأثیر آن مدت‌ها پس از پایان‌بندی، با مخاطب باقی می‌ماند.

1. سکوت بره‌ها (The Silence of the Lambs)

سکوت بره‌ها رتبه‌ی اول لیست بهترین فیلم‌های روانشناختی مایکت‌مگ را به دست آورد

«سکوت بره‌ها»‌ی جاناتان دمی، با یکی از پرتعلیق‌ترین فیلمنامه‌های تاریخ سینما و بازی فوق‌العاده و برنده‌ی اسکار آنتونی هاپکینز در نقش یک قاتل آدم‌خوار، ما را به سفری هیجان‌انگیز و هولناک می‌برد. دمی در این اثر، داستان کمک گرفتن یک افسر جوان FBI (جودی فاستر) از هانیبال لکتر برای دستگیری یک قاتل سریالی خطرناک که قربانیان خود را پوست می‌کند روایت می‌کند.

این فیلم روانشناختی که براساس رمانی به همین نام نوشته‌ی توماس هریس ساخته شده است، به دلیل چند ویژگی به عنوان یک اثر ضروری و مهم در ژانر فیلم‌های روانشناختی شناخته می‌شود. یکی از مهم‌ترین دلایل این امر، شیوه‌ی موشکافانه‌ی فیلم در تحلیل و بررسی روان شخصیت‌های جذاب و پیچیده‌اش است که حتی پس از گذشت بیش از سی سال، همچنان با آن روایت گیرا و کاوشی عمیق در مفاهیم هویت و تحول، مخاطب را به وحشت و تامل وا می‌دارد. علاوه بر این، «سکوت بره‌ها» به لطف دیالوگ‌های به یاد ماندنی و روایتی شوکه‌ کننده و گاها غیرقابل تحمل، تماشاگر را تا انتها با خود همراه می‌کند.

آیکون فیلم سکوت بره ها The Silence of the Lambs
فیلم

سکوت بره ها

The Silence of the Lambs

تماشای فیلم سکوت بره‌ها

منبع: collider

خروج از نسخه موبایل