15 اقتباس‌ سینمایی برتر از آثار شکسپیر

از رویای نیمه‌شب تابستان تا هیاهوی بسیار برای هیچ

آثار ویلیام شکسپیر از همان ابتدای خلق سینما، حتی قبل از اینکه بازیگران بتوانند روی پرده صحبت کنند، اقتباس شده‌اند. اولین فیلم بلند اقتباسی از آثار شکسپیر، یعنی رام کردن زن سرکش در سال 1929 با بازی مری پیکفورد و داگلاس فیربنکس ساخته شده‌است. حالا با گذشت نزدیک به یک قرن از خلق این اثر، فیلمسازان همچنان از نمایشنامه‌های شکسپیر برای فیلم‌های خود استفاده می‌کنند. تا زمانیکه فیلم‌سازی ادامه پیدا کند، آثار شکسپیر به اقتباس، بازسازی و الهام‌بخشی در پرده‌های بزرگ و کوچک سینما ادامه خواهندداد. از آنجاییکه آثار شکسپیر در مالکیت عمومی هستند، هر کسی این توانایی را دارد که از این نمایشنامه‌های پرکشش و قوی استفاده کند و با الهام از آنها اثر هنری خلق کند. همانطور که در سال 2021 شاهد انتشار جدیدترین اقتباس آثار ویلیام شکسپیر یعنی فیلم تراژدی مکبث اثر جوئل کوئن با بازی دنزل واشنگتن و فرانسیس مک دورمند بودیم.

صدها فیلم از نمایشنامه‌های شکسپیر ساخته شده‌اند، که تعداد زیادی از آنها ارزش تماشا دارند. اما ما اینجا با ارائه این فهرست، پانزده فیلمی را بررسی می‌کنیم، که آثار شکسپیر را بیش‌ازپیش در پرده بزرگ سینما برجسته کرده‌اند. البته معیارهای متفاوتی برای انتخاب این فیلم‌ها در نظر گرفته شده‌است. برای مثال باید از دیالوگ‌های خود شکسپیر در فیلم استفاده شده‌باشد، زیرا شعر و نثر خاص این نویسنده و شاعر بزرگ، مهم‌ترین میراث او است. این بدان معناست که هیچکدام از آثاری مانند داستان وست‌ساید یا شیر شاه، یا هیچ فیلم دیگری که فقط از آثار شکسپیر الهام گرفته‌ و به روش خودش قصه‌پردازی را انجام داده‌باشد، در این لیست جایی ندارد. همچنین، بریتانیا سابقه طولانی در اقتباس از نمایشنامه‌های شکسپیر در فیلم‌های تلویزیونی و محصولات نمایشی مانند رویال شکسپیر کامپنی و تماشاخانه گلوب دارد، که برای این لیست واجد شرایط نیستند، حتی باوجود اینکه بسیاری از آنها شاهکارند. پانزده فیلم این فهرست، از بهترین اقتباس‌ها از نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر بزرگ محسوب می‌شوند.

15. ریچارد سوم (Richard III)

Richard III

گاهی‌اوقات تنها چیزی که از یک اقتباس شکسپیر می‌خواهید، این است که یک بازیگر بزرگ تمام مهارت و توانایی‌های خود را در قالب یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های تاریخ درام به نمایش بگذارد. ریچارد سوم اثر کارگردان بزرگ ریچارد لانکرین، درست همین کار را می‌کند. در این فیلم ایان مک‌کلن نقش اصلی را بر عهده دارد. ایان مک‌کلن به‌عنوان کهن‌الگوی اصلی شخصیت شرور، حیله‌گر و خشن ریچارد را به خوبی به نمایش می‌گذارد. هر هجایی که این بازیگر به زبان می‌آورد، او را در لذتی فاجعه‌بار غرق می‌کند. این فیلم براساس یک نمایش صحنه‌ای به کارگردانی ریچارد ایر، رویدادهای نمایشنامه شکسپیر را از فضای قرن پانزدهم خود بیرون می‌کشد و به انگلستان درگیر حزب نازی در دهه 1930 می‌برد. ریچارد نمایشنامه شکسپیر، در این فیلم نقش هیتلر را دارد. ریچارد در نمای هیتلر استعاره دمدمی‌مزاج و بی‌نقص این شخصیت است. اما این ایان مک‌کلن است، که در کنار بازیگران درجه یکی مانند آنت بنینگ، رابرت داونی جونیور، مگی اسمیت، جیم برادبنت و کریستین اسکات توماس به این نقش ارزش می‌دهد. شاید این چالش‌برانگیزترین اقتباسی نباشد که می‌توانید از ریچارد سوم تماشا کنید، اما تجربه مهمی برای شما خواهدبود.

آیکون فیلم رومئو و ژولیت Romeo & Juliet
فیلم

رومئو و ژولیت

Romeo & Juliet

تماشای فیلم رومئو و ژولیت

14. کوریولانوس (Coriolanus)

Coriolanus

باوجود اینکه هر چند وقت یکبار نمایشنامه‌های شکسپیر اجرا و اقتباس می‌شود، درواقع تنها حدود دوازده اثر کلاسیک از این هنرمند بزرگ وجود دارد، که به‌طور ثابت بازسازی می‌شود. اما کوریولانوس اثری است، که به‌ندرت راه خود را به صحنه می‌یابد. بنابراین، هنگامیکه رالف فاینس تصمیم گرفت اولین کارگردانی بلند خود را انجام دهد، کمی تعجب‌آور بود که کوریولانوس را انتخاب کرد، نمایشی که پیش از آن هرگز برای پرده بزرگ سینما اقتباس نشده‌بود. فاینس و جان لوگان، فیلمنامه‌نویس اثر، در این فیلم نمایشنامه را به دوران مدرن منتقل کرده و در بلگراد به جای رم فیلمبرداری کرده‌اند. جاییکه استعاره سیاسی در ریچارد سوم لانکرین واضح است، کوریولانوس به‌شکلی ضمنی دیدگاه امروزی خود را درباره سیاستمداران، رسانه‌ها و جنگ بیان می‌کند. مانند بسیاری از اقتباس‌های شکسپیر، فاینس گروهی از بازیگران بزرگ را مانند برایان کاکس، ونسا ردگریو و جسیکا چستین به‌خدمت می‌گیرد. حتی جرارد باتلر به‌عنوان دشمن اصلی کوریولانوس، هنر خود را در این فیلم به رخ می‌کشد. کوریولانوس پس از اکران بیشتر به‌عنوان یک اثر جنایی دیده شد و حتی یک میلیون دلار در باکس آفیس داخلی به دست نیاورد. با این وجود نمی‌توان انکار کرد که کوریولانوس گوهری است، که هنوز منتظر کشف شدن است.

13. رویای نیمه‌شب تابستان (A Midsummer Night’s Dream)

A Midsummer Night's Dream

در دهه 1930، کمپانی برادران وارنر بیشتر فیلم‌های گانگستری مانند دشمن مردم و سزار کوچک و موزیکال‌ها را که اغلب توسط بازبی برکلی کارگردانی و طراحی شده‌بود، بر عهده داشت. اجرای کمدی کلاسیک و خارق‌العاده از رویای نیمه‌شب تابستان شکسپیر با آنچه در آن استودیو ساخته شده‌بود، فاصله زیادی داشت. اما مجریان تصمیم گرفتند که فرصتی را برای نمایش کارگردان اتریشی مکس راینهارت، که کارگردانی تولیداتی از این استودیو را از قبل بر عهده داشت، ایجاد کنند. نتیجه این روند فیلمی به‌نام رویای نیمه‌شب تابستان است که زیبایی باشکوهی را به‌نمایش می‌گذارد، که البته فقط هالیوود کلاسیک می‌توانست از عهده آن برآید. محیط‌های مجلل، جلوه‌های ویژه شگفت‌انگیز و ارکستری که موسیقی زیبای فلیکس مندلسون را به زیبایی اجرا می‌کند، از جمله ویژگی‌های محبوب این فیلم است. در این اثر بازیگران محبوب کمپانی برادران وارنر، از جمله جیمز کاگنی، میکی رونی، دیک پاول و اولیویا دی هاویلند، برای بازی در فیلمی که بعد از نزدیک به صد سال هنوز شگفت‌انگیز است، به خدمت گرفته شده‌اند.

12. هنری پنجم (Henry V)

Henry V

اولین کارگردانی لارنس الیویه منبع الهام و اقتباس غیرمعمولی دارد. بدیهی است که الیویه پادشاه اقتباس از شکسپیر بوده و برای بسیاری علاقمندان هنوز هم هست. او تبدیل به چهره‌ای شاخص در تئاتر بریتانیا شده‌است. داستان ساخت هنری پنجم از جایی شروع شد که وینستون چرچیل از الیویه خواست فیلمی برای تجلیل از پیروزی بریتانیا برای تقویت روحیه مردم در طول جنگ جهانی دوم بسازد و نتیجه اقتباس او از هنری پنجم شد. الیویه که سلطان سینمای خود محسوب می‌شود، به شیوه‌ای بسیار منحصر‌به‌فرد، نیم ساعت اول نمایش را در تماشاخانه گلوب به عنوان یک اجرا تنظیم کرده و درنهایت به مکان‌های بیرونی برای یک سکانس کامل نبرد گسترش می‌دهد. تکنیک‌های باشکوه ضبط‌شده و تصاویر واضحی در این فیلم وجود دارد، که امروز هم می‌توان از آن لذت برد. از نظر عملکرد، هنری پنجم دچار حالتی می‌شود که در وهله اول بسیاری از افراد را از درگیر شدن با شکسپیر منصرف می‌کند، اما الیویه نمی‌تواند چشم‌هایتان را به خود خیره نکند. هنری پنجم چه از نظر هنری و چه از نظر تبلیغاتی در زمان جنگ فیلمی بسیار موفقی بوده‌است.

11. ژولیوس سزار (Julius Caesar)

Julius Caesar

بسیاری از ما برای اولین بار در مدرسه با شکسپیر روبرو می‌شویم، در کلاس زبان انگلیسی. در همان رویارویی ابتدایی، ما یا عاشق شخصیت‌های شکسپیر می‌شویم، یا تا آخر عمر در برابر او مقاومت می‌کنیم. بسیاری از مردم با رویای نیمه‌شب تابستان یا مکبث شناخت شکسپیر را شروع می‌کنند. اما اگر این رویارویی با ژولیوس سزار شروع شود، نیازی به گفتن نیست که شیفته شکسپیر شده و طبیعی است که پیگیر این فهرست باشید. دلیل بزرگی که این فیلم در این فهرست خود قرار می‌گیرد، کارگردانی جوزف ال. مانکیویچ است. از بسیاری جهات، خواندن آثار شکسپیر در کلاس هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا رسانه‌ای که قرار است در آن دیده شود، اجرا است. تماشای بازیگرانی مانند مارلون براندو، جیمز میسون و جان گیلگود که این نمایشنامه را بسیار قوی اجرا می‌کنند، تجربه‌ای بی‌مانند است. زبان نمایشنامه شکسپیر در این اقتباس نرم‌تر شده و به‌ زیبایی اجرا می‌شود. این فیلم خیلی جسورانه یا مبتکرانه نیست، اما دقیق آنچه را که قصد انجام آن را دارد در خلق یک روایت قانع‌کننده و به روشنی، از ژولیوس سزار انجام می‌دهد.

10. هملت (Hamlet)

Hamlet

می‌توان تصور کرد که پرداخت آثار شکسپیر، راهی آسان برای رسیدن به جایزه اسکار است، اما هملت الیویه تنها اقتباس شکسپیر است، که برنده بهترین فیلم شده‌است. هملت این هنرمند به‌طور کامل در تضاد با هنری پنجم رنگارنگ، سیاه‌وسفید است. الیویه در این فیلم داستان یک شاهزاده دانمارکی را که به‌دنبال انتقام قتل پدرش است، تبدیل به یک قطعه هنری خوش‌ساخت می‌کند، که بسیاری از سیاست‌های داستانی را کنار می‌گذارد. این فیلم تعبیری محبوب از اجرای هملت است؛ حتی با وجود اینکه آیلین هرلی یازده سال از الیویه کوچکتر است، نقش گرترود را به‌خوبی بازی می‌کند. هملت الیویه به‌مراتب مینیمال‌تر است و به‌طور کامل با احساس مالیخولیایی که کل تصویر را فرا گرفته است، مطابقت دارد. هملت الیویه روانشناسی را در خط مقدم قرار می‌دهد و نتیجه آن مسحورکننده است. این فیلم بدون‌شک شایسته عنوان تنها برنده بهترین فیلم شکسپیر در مراسم اسکار است.

9. شاه لیر (King Lear)

King Lear

شاه لیر اثر پیتر بروک به احتمال زیاد تلخ‌ترین اقتباس سینمایی از نمایشنامه شکسپیر است. مانند ریچارد سوم لانکرین، جذابیت اصلی این نسخه از شاه لیر این است که پل اسکافیلد را در یکی از چالش برانگیزترین شخصیت‌های شکسپیر می‌ببیند. مانند شخصیت نقش اصلی، فیلم سرد و خشن است و در دانمارک پوشیده از برف فیلمبرداری شده‌است. سردی این فیلم و شخصیت‌ها به‌اندازه‌ای است، که باعث می‌شود احساس کنید که باید در یک پتو خود را بپوشانید. اسکافیلد در نقش شاه لیر تعادل کامل هیولا و همدل را بدون احساس دو شخصیتی بودن مدیریت می‌کند و هرگز در دام تلاش بیش‌از حد برای بازیگری نمی‌افتد. این فیلم نیاز مبرمی به بازسازی مناسب دارد، زیرا فقط نسخه بی‌کیفیتی از آن در یوتوب وجود دارد و واقعا شایسته بیشتر از آن است.

8. هملت (Hamlet)Hamlet

هر فهرستی از بهترین فیلم‌های شکسپیر مستلزم نام بردن از آثار کنت برانا است، که در پایان قرن بیستم علاقه‌ی پوپولیستی را به شکسپیر زنده کرد. بزرگترین اثر او و یکی از مهم‌ترین آثار نمایشی از هر نوعی در 30 سال گذشته، هملت اوست. هر فیلمی که از شکسپیر اقتباس می‌شود، باید تصمیم بگیرد که چه چیزی را حذف کند و تغییر دهد تا با فرم سازگار شود. کنت برانا حتی یک کلمه از هملت را حذف نمی‌کند و حماسه چهار ساعته را در نسخه 70 میلی‌متری خود جا می‌دهد. در این فیلم جاه‌طلبی کنت برانا به نمایش درمی‌آید. پرداختن به کل نمایشنامه به همه دسیسه‌های سیاسی که اغلب حذف می‌شوند، این امکان را می‌دهد تا ابعاد جدیدی به داستان بدهند که موقعیت‌های شخصی را که ما به آن عادت کرده‌ایم تغییر می‌دهد. شانس اینکه چنین فیلمی دوباره ساخته شود، متاسفانه بسیار کم است پس باید قدر آن را دانست.

7. شب دوازدهم (Twelfth Night)

Twelfth Night

سال 1996 سال بزرگی برای شکسپیر بود. در این سال نه‌تنها هملت برانا اکران شد، بلکه فیلمی از این نمایشنامه‌نویس بزرگ اقتباس شد که اگر در این فهرست نبود، بسیاری مخاطبان تعجب‌زده می‌شدند. همچنین باز لورمن در این سال برای شبکه ام‌تی‌وی اثری را با الهام از رومئو و ژولیت ویلیام شکسپیر ساخت. شب دوازدهم از کارگردان تئاتر تحسین‌شده بینوایان و گربه‌ها و مدیر هنری سابق شرکت رویال شکسپیر، ترور نان است. این فیلم بسیار زیبا مضمونی عاشقانه و کمدی دارد، که ایموجن استابز را در نقش ویولا معرفی می‌کند. این شخصیت که در نقش مردی در خدمت دوک اورسینو از ایلیریا با بازی توبی استفنز بازی می‌کند، درگیر یک رابطه عاشقانه بین دوک و اولیویا با بازی هلنا بونهام کارتر است. این برداشت از شب دوازدهم که پر از بازیگران بریتانیایی خوبی مانند بن کینگزلی، ایملدا استونتون، ریچارد ای. گرانت و نایجل هاثورن است، به بسیاری از مضامین اصلی نمایشنامه می‌پردازد، بدون اینکه به هیچ یک از آن‌ها اشاره مستقیم داشته‌باشد. شب دوازدهم یک اثر هوشمندانه و زیبا از یکی از لذت‌بخش‌ترین نمایشنامه‌های شکسپیر است و نباید تماشای آن را از دست داد.

6. تیتوس (Titus)

Titus

تعدادی از اولین نمایشنامه‌های شکسپیر در قالب‌های مختلف اقتباس شده‌اند، که گاهی همه آنها رضایت‌بخش نیستند. جولی تایمور با اولین کارگردانی خود از آثار شکسپیر یکی از رضایت‌بخش‌ترین اقتباس‌های شکسپیر را خلق کرده‌است. جولی تایمور هنرمندی است که در ساخت آثار جسورانه مهارت دارد. این هنرمند با تیتوس تجربه‌های زیادی را به شما هدیه می‌دهد و نمایشنامه را در مکانی خالی از زمان مفهوم‌سازی می‌کند. در این فیلم لباس سنتی رومی به‌راحتی با موتورسیکلت‌ها همزیستی می‌کنند. موسیقی الیوت گلدنتال برای این فیلم شامل ژانرهای متفاوت از کلاسیک تا الکترونیک و راک و به‌شدت منحصربه‌فرد است. آنتونی هاپکینز در این فیلم در یکی از بهترین بازی‌های خود در نقش اصلی به همراه دیگر ستاره‌ها؛ جسیکا لنگ، آلن کومینگ، هری لنیکس و کلم فیور می‌درخشد. جولی تایمور هنوز نتوانسته‌است در کارنامه کاری خود اثری بسازد که با تیتوس برابری کند؛ حتی با اقتباس دیگری از شکسپیر با نام طوفان.

5. هنری پنجم (Henry V)

Henry V

خوانندگان تیزبین ممکن است به خاطر بیاورند که در فهرست بهترین فیلم‌های کنت برانا، هملت در جایگاه بالاتری نسبت به اولین کارگردانی او هنری پنجم قرار دارد، اما تفاوت آنها به این بستگی دارد که در چه فهرستی ظاهر شوند. به‌عنوان یک دستاورد از کنت برانا، هملت شاهکار چشمگیرتری است. با این وجود به‌عنوان ترجمه‌ای از متن شکسپیر و انتقال آن به صفحه نمایش، هنری پنجم برانا بدون شک این جایگاه را صاحب می‌شود. هنری پنجم برانا در مواقعی که لازم باشد بزرگ و گسترده است و به همین راحتی می‌تواند بی‌ادعا و شخصی شود. با تماشای این فیلم موسیقی پاتریک دویل در درون شما موج می‌زند. همچنین درک جاکوبی در این فیلم یکی از بهترین نمونه‌های راوی روی پرده در تاریخ سینما است. این اثر به‌طور کامل مسئول رنسانس شکسپیر در فیلم است.

4. مکبث (Macbeth)

Macbeth

یکی از فیلم‌های بزرگ اقتباسی از آثار شکسپیر را رومن پولانسکی کارگردانی کرده‌است. او درست پس از قتل همسرش شارون تیت، مکبث را پذیرفت، و وحشت، بی‌رحمی و خشونت را در تک‌تک قاب‌ها ترسیم کرد. این فیلم در جهان‌بینی و نه از نظر اجرا، با سیاهی شاه لیر اثر بروک، که آن هم در همان سال منتشر شد، مشابه است. مکبث اثری پرهیاهو و هیجان‌انگیز درباره مرگ، ناامیدی و جنون است. برخلاف تمام فیلم‌های دیگر این فهرست، این فیلم پر از بازیگرانی با نام‌های بزرگ نیست، اما این هنرمندان به رهبری جان فینچ و فرانچسکا آنیس؛ به عمق شخصیت‌ها نفوذ کرده و بازی‌های بی‌نظیری ارائه می‌دهند. نام پولانسکی به‌عنوان کارگردان بدون‌شک برخی از بینندگان را از تماشای این فیلم منصرف خواهدکرد. اما اگر این نام را نادیده بگیرید، فیلم مکبث را چنان جذاب خواهیدیافت، که هر اقتباس جدیدی مانند تراژدی مکبث اثر جوئل کوئن به چشم شما نخواهدآمد.

3. هیاهوی بسیار برای هیچ (Much Ado About Nothing)

Much Ado About Nothing

کنت برانا پنج اقتباس از شکسپیر را کارگردانی کرده‌است و یکی از آنها که بهتر از همه است، هیاهوی بسیار برای هیچ است. شب دوازدهم ترور نان به نظر می‌رسد از این فیلم به‌عنوان یک طرح اولیه استفاده کرده‌است و درواقع فقط توانسته‌است به 80 تا 85 درصد از زیبایی و جذابیت بدیع کمدی عاشقانه برانا دست یابد. او و سپس همسرش اما تامپسون به ترتیب در نقش بندیک و بئاتریس در این اثر می‌درخشند. درگیری‌های کلامی آنها در کنار دیالوگ‌گویی بزرگانی از دوران کمدی اسکروبال هالیوود کلاسیک قرار می‌گیرد. فیلمبرداری از توسکانی آفتابی در این فیلم لذتی برای نگاه بیننده محسوب می‌شود. همچنین بازیگران محبوب و جذاب مانند دنزل واشنگتن، کیت بکینسیل، رابرت شان لئونارد، کیانو ریوز و مایکل کیتون اوقات خوبی برای شما فراهم خواهند کرد.

2. ناقوس‌های نیمه‌شب (Chimes at Midnight)

Chimes at Midnight

هر فیلمی که تاکنون فهرست شده‌است، اقتباسی مستقیم از یکی از نمایشنامه‌های شکسپیر بوده‌است. ناقوس‌های نیمه‌شب به کارگردانی اورسن ولز، قسمت 1 و 2 هنری چهارم را به همراه قطعاتی از ریچارد دوم، هنری پنجم و همسران خوش ویندزور می‌گیرد و همه آنها را از طریق شخصیت سر جان فالستاف به نمایش می‌گذارد. ناقوس‌های نیمه‌شب ولز نام دیگری است که نمی‌توان آن را در فهرست فیلم‌های شکسپیر عنوان نکرد و یکی از بهترین فیلم‌های این کارگردان است. داستان او از فالستاف، که ولز هم نقش او را بازی می‌کند، و شاهزاده هال با بازی کیث بکستر داستانی زیبا از دوستی، خیانت و وظیفه است، که نمایشنامه‌های شکسپیر را به یک درام خیره‌کننده برای شخصیت‌های فرعی تبدیل می‌کند. این اثر ولز را وادار کرد تا به‌طرز چشمگیری نحوه کارگردانی فیلم‌ها را دوباره ابداع کند و سبک دیوانه‌کننده خود را در تاریخ ثبت کند. سبکی که امروزی به‌نظر می‌رسد. این فیلم بسیار زنده است، و ولز شاید هیچ‌وقت عملکردی بهتر از او در نقش فالستاف روی پرده نداشته‌است. باوجود اینکه همه ولز را با همشهری کین به یاد می‌آورند، ناقوس‌های نیمه‌شب می‌تواند شاهکار او باشد.

1. رومئو و ژولیت (Romeo and Juliet)

Romeo and Juliet

برای بسیاری، رومئو و ژولیت دروازه شناخت شکسپیر بوده‌است. هرچند این نمایشنامه برای اینکه مخاطب را عاشق شکسپیر کند، اثری سخت و سنگین محسوب می‌شود. بسیاری از افرادی که این اثر را می‌خوانند آن را چالش‌برانگیز می‌دانند. اما اقتباس فرانکو زفیرلی که به‌طور غیرقابل انکاری شکسپیر را در فیلم می‌شناساند، بسیار روان است. این فیلم که از رمان عاشقانه محبوب شکسپیر اقتباس شده‌است، برای علاقمندان به شناخت شکسپیر یک تمرین خوب محسوب می‌شود. این اثر به‌عنوان اوج مهارت نمایش شکسپیر روی پرده سینما شناخته می‌شود. لئونارد وایتینگ و الیویا هاسی به خوبی عشق ساده‌لوحانه جوانی را در این فیلم به تصویر می‌کشند و بار تراژدی ویرانگر داستان را بر عهده می‌گیرند. رومئو و ژولیت شاهکاری چشمگیر برای دو نوجوان است. به‌ویژه الیویا هاسی، در مقابل چشمان شما به یک ستاره سینما تبدیل می‌شود، درست به همان روشی که راشل زگلر در نقش آنالوگ ژولیت یعنی ماریا در اثر جدید وست‌ساید این کار را انجام می‌دهد. مایکل یورک و جان مک‌انری، به‌ترتیب در نقش تایبالت و مرکوتیو، به‌عنوان عاملین هیجان به مضمون عاشقانه این فیلم جان می‌بخشند. رومئو و ژولیت حتی بیشتر از فیلم هیاهوی بسیار برای هیچ از چشم‌اندازهای توسکانی به شکلی جذاب استفاده می‌کند، که شاید دلیل آن اصالت توسکانی کارگردان اثر باشد. رومئو و ژولیت همان چیزی است که از یک فیلم اقتباسی شکسپیر می‌خواهید. به همین دلیل است که تماشای این فیلم را بسیاری از معلمان هنر به شاگردان خود توصیه می‌کنند.

منبع: collider

خروج از نسخه موبایل