ماجراجویی در ذهن هایائو میازاکی – زیباتر از آن است که خیال نباشد!

ادای احترام به خالق انیمه‌های خیال‌انگیز

«خیال را چنان واقعی به تصویر می‌کشد، که کاملا باور می‌کنید این نوع جادو در زندگی واقعی وجود دارد». این گفته نقل قولی از «جسیکا نیبل» هنرگردان معروف موزه‌های هنری درباره هایائو میازاکی است. به عنوان بنیان‌گذار خوش‌نام استودیو جیبلی «هایائو میازاکی» انیمه را به قله‌های بلندی رسانده‌است، که هنوز کسی موفق به فتح آن نشده‌است. او کارگردان، انیماتور، طراح و هنرمند مانگا اهل ژاپن است. سبک میازاکی که به خاطر فیلم‌های انیمیشن موفق بین‌المللی‌اش مانند شهر اشباح و شاهزاده مونونوکه در تمام دنیا معروف است، ترکیبی از پس‌زمینه‌های نقاشی‌شده و لطیف و شخصیت‌های ساده‌ و در عین حال تاثیرگذار است. بدون شک واژه نابغه درباره بسیاری از هنرمندان و دانشمندان به کار رفته‌است. با این وجود هر کسی که سینما را می‌شناسد، تایید می‌کند، این واژه کاملا درخور توصیف مولف بزرگ دنیای انیمیشن، «هایائو میازاکی» است. با تماشای هر کدام از آثار او، شما از همان صحنه اول همراه با شخصیت‌ها وارد دنیای خیالی آن می‌شوید. اما این همه نبوغ از کجا می‌آید؟

در اینجا شما را به ماجراجویی در زندگی و درون ذهن خلاق میازاکی دعوت می‌کنیم، تا هم مروری بر آثار او داشته‌باشیم و هم ذره‌ای از شخصیت و تجربه زیستی این هنرمند بزرگ را درک کنیم. این نوشته ادای دینی است، به این کارگردان معروف ژاپنی، که باعث شده‌است از ساده‌ترین راه ممکن، متفاوت‌تر به جهان نگاه کنیم.  

آیکون فیلم شاهزاده مونونوکه Princess Mononoke
فیلم

شاهزاده مونونوکه

Princess Mononoke

تماشای فیلم شاهزاده مونونوکه

بخش اول: ماجراجویی در زندگی شخصی و مرور آثار میازاکی

مرور آثار میازاکی

میازاکی در دفتر مرکزی استودیو جیبلی یک مهدکودک برای فرزندان کارمندان تاسیس کرده‌است. طراحی این مهدکودک به گونه‌ای است که کودکان را تشویق می‌کند در محیط اطراف جستجو کنند. او معتقد است بچه‌ها برای خودشان دنیایی دارند، که متعلق به آنهاست و می‌توانند آزادانه و بدون نظارت بزرگسالان آن را کشف کنند. حتی یک پلوپز قدیمی در این مهدکودک وجود دارد، که با استفاده از آن می‌توان برنج را روی آتش سرباز طبخ کرد. شاید به نظر خیلی از افراد این کار امن نباشد، اما باور میازاکی این است که باید بچه‌ها را گاهی در معرض زندگی واقعی قرار داد، که به آنها چیزهایی آموخت. درضمن با این کار بچه‌ها متوجه می‌شوند، چرا برنجی که به‌طور سنتی تهیه می‌شود، در مقایسه با برنجی که توسط ابزار و محصولات مدرن درست می‌شود، طعم بهتری دارد.

1- تولد در خانواده‌ای الهام‌بخش ایده پرواز: «هایائو میازاکی» در 5 ژانویه 1941 در توکیوی ژاپن به دنیا آمد. او دومین فرزند از چهار پسر خانواده مرفه میازاکی بود. پدر میازاکی، «کاتسوجی میازاکی»، مدیر یک شرکت خانوادگی بود، که سکان هواپیماهای جنگنده را در طول جنگ جهانی اول تولید می‌کرد. از آنجایی که این قطعات در دوره‌ای از اختلافات سیاسی کشورهای مختلف جهان و پارانویای نظامی تقاضای زیادی داشتند، تجارت خانواده میازاکی پررونق شد. همانطور که از آثار میازاکی به خصوی «باد برمی‌خیزد» استنباط می‌شود، این شغل خانوادگی دلیلی بود که میازاکی به این اندازه شیفته ایده پرواز شد. در سال 1944، خانواده به دلیل ترس از حمله آمریکا از توکیو به «اوتسونومیا» نقل مکان کردند. اما وقتی شهر در سال 1945 بمباران شد، مجبور شدند دوباره خانه و زندگی خود را ترک کنند. این تجربه آسیب‌زننده باعث ایجاد دیدگاه‌های صلح‌طلبانه و بعدا به یک بیانیه هنری ثابت در آثار میازاکی تبدیل شد. بیانیه‌ای که بارزترین نمونه آن در شاهکار او «نائوشکا در دره باد» دیده می‌شود.

2- اولین قهرمان زن دنیای میازاکی: هنگامی که میازاکی حدود شش سال داشت، مادرش به «سل» مبتلا شد. اگرچه او در سال 1981 در سن 71 سالگی درگذشت، اما به مدت هشت سال از این وضعیت وحشتناک رنج می‌برد و همین میازاکی را به شدت تحت تاثیر قرار ‌داد. او بیش از هر چیز دیگری مادرش را تحسین می‌کرد. زنی که در عین مبارزه با بیماری برای ادامه زندگی، همواره هنجارهای اجتماعی محافظه‌کارانه و واپس‌گرایانه آن زمان را زیر سوال می‌برد. او چنان تأثیر عمیقی بر میازاکی داشت که باعث شد از بیماری مادرش به ‌عنوان منبع الهامی در اثر درخشانش «همسایه من توتورو» استفاده کند. مادر میازاکی همچنین الهام‌بخش او شد تا در بسیاری از فیلم‌هایش قهرمان‌های زن قوی و مستقل را به زیبایی به نمایش بگذارد.

میازاکی درباره این موضوع می‌گوید:

«بسیاری از فیلم‌های من شخصیت‌های زن قدرتمندی‌ دارند. دخترانی شجاع و خودکفا که درباره جنگیدن برای چیزی که با تمام وجودشان به آن باور دارند، لحظه‌ای تردید نمی‌کنند. این شخصیت‌ها به دوست یا حامی نیاز دارند، اما هرگز به یک ناجی نیاز ندارند. هر زنی به اندازه هر مردی توانایی قهرمان شدن را دارد.»

همسایه من توتورو

3- سوسوی درخشش یک نابغه: میازاکی در دوران دبیرستان خود به طور جدی به انیمیشن علاقه‌مند شد و آن زمان دوست داشت، یک هنرمند مانگا شود. با این حال، او متوجه شد که فقط می‌تواند اجسامی را طراحی کند، که از کودکی با آنها آشنا بوده‌است. اجسامی مانند؛ هواپیماها، تانک‌ها و کشتی‌های جنگی. او تحت تأثیر هنرمندان مانگا مانند «تتسوجی فوکوشیما» و «اوسامو تزوکا» قرار گرفت، اما بسیاری از طرح‌های اولیه‌اش را از بین برد، چون احساس می‌کرد سبک خاص خودش در آنها دیده نمی‌شود و فقط از بت‌هایش کپی کرده‌است. میازاکی پس از کار به عنوان انیماتور ارشد در پروژه‌های بسیاری، سرانجام این شانس را پیدا کرد که اولین فیلم بلند خود را در سال 1979 کارگردانی کند: «قلعه کاگلیوسترو». اگرچه این فیلم ابتدا در گیشه موفق نبود، اما در سال‌های بعد به یک فیلم کلاسیک کالت تبدیل شد. «قلعه کاگلیوسترو» به عنوان پیش‌نمایش شاهکارهای میازاکی، ترکیبی منحصر‌به‌فرد از ارجاعات بصری و فرهنگی است. این فیلم اکنون به عنوان اثری تأثیرگذار در فیلم‌شناسی برجسته میازاکی محسوب می‌شود، که بسیاری از منتقدان معتقدند الهام‌بخش مجموعه «ایندیانا جونز» «استیون اسپیلبرگ» بوده‌است. این اثر راه را برای شاهکار بعدی او در سال 1984 هموار کرد: «نائوشکا در دره باد».

4- صعود میازاکی و تاسیس استودیو جیبلی: «نائوشیکا از دره باد» یک اثر ضدجنگ خیره‌کننده است، که مضامین متفاوتی از اکوکریتیکیسم را هم در بر می‌گیرد. این فیلم سال‌ها است در رنکینگ‌های مختلف، جایگاه بهترین انیمیشن را ازآن خود می‌کند. در «نائوشیکا از دره باد» فرامین مذهب شینتو با هنرمندی تمام به تصویر کشیده شده‌است. ایدئولوژی این مذهب این است، که الوهیت در همه موجودات زنده وجود دارد؛ بنابراین تعرض به طبیعت تخطی از امر الهی است. پس از اکران این فیلم، میازاکی استودیو جیبلی را در سال 1985 به همراه «تاکاهاتا»، «یاسویوشی توکوما» و «توشیو سوزوکی» تأسیس کرد. این کمپانی یکی پس از دیگری فیلم‌های درخشانی را ارائه دا،د که نامش را روز به روز بزرگتر می‌کرد. اولین پروژه استودیو جیبلی «لاپوتا، قلعه‌ای در آسمان» بود. دومین پروژه این استودیو، یک اثر هنری طراحی با دست بود، که به بیننده اجازه می‌داد وارد دنیای جادویی پر از موجودات اسرارآمیز شود. دنیایی که انگار فقط برای کودکان قابل‌مشاهده است، چون قلب آنها هنوز توسط مدرنیته خراب نشده‌است. شخصیت «توتورو» به نماد امید و آرامش برای کودکان در سراسر جهان تبدیل شده‌است، چون به آنها اطمینان می‌دهد که جادو هنوز در گوشه‌های متروک و فضاهای دورافتاده وجود دارد و فقط باید آن را باور کرد.

میازاکی در این باره اعتقاد دارد:

«حتی در میان نفرت و کشتار، زندگی هنوز ارزش زیستن دارد. هیچ بعید نیست که از این پس با شخصیت‌های شگفت‌انگیز و چیزهای زیبا روبرو شوید».

انیمه همسایه من توتورو

5- هنر در الهام‌بخش‌ترین شکل ممکن آن: بسیاری بر این باورند که «همسایه من توتورو» نقطه عطف استودیو جیبلی بوده‌است، چون هنوز هم یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های آن حساب می‌شود و به طور مرتب توسط منتقدان مورد ستایش قرار می‌گیرد. با این حال، بزرگترین موفقیت‌های میازاکی تازه بعد از ساخت این فیلم به دست آمد. حماسه فانتزی او در سال 1997 با عنوان «شاهزاده مونونوکه» بسط منطقی تجربیات قبلی او در زمینه انیمیشن و تفکر انتقادی است. این اثر یک شاهکار تمثیلی است، که نبردی را بین خدایان جنگل و انسان‌هایی که بدون هیچ احترامی به رفتار با طبیعت ادامه می‌دهند، تجسم می‌کند. «شاهزاده مونونوکه» با یک قهرمان زن قوی و پرداخت تصویری زیبا از روایت شاعرانه میازاکی، هنر در الهام‌بخش‌ترین شکل آن است. توانایی میازاکی در حفظ رئالیسم غوطه‌ور در دنیای سورئال بی‌نظیر است، مهارتی که در این فیلم به طور کامل به نمایش گذاشته شده‌است. «شاهزاده مونونوکه» اولین انیمیشن بلندی است، که جایزه بهترین فیلم را در فستیوال «آکادمی فیلم ژاپن» از آن خود کرده‌است. همچنین این اولین فیلم میازاکی است، که مخاطبان غیرژاپنی زیادی را به خود جذب کرده‌است. تا جاییکه «راجر ایبرت» منتقد بزرگ سینما درباره آن با عنوان «یکی از بهترین فیلم‌های سال» نوشته‌است. موفقیت میازاکی از خلق «شاهزاده مونونوکه» با بزرگترین دستاورد هنری میازاکی و شاهکار بزرگ او یعنی «شهر اشباح» به اوج خود رسید.

6- خلق پردرآمدترین و موفق‌ترین فیلم ژاپنی: «شهر اشباح» در سال 2001 با داستان فلسفی و خارق‌العاده یک دختر جوان اکران شد. این دختر جوان که «سن» یا بعدا «چی‌هیرو» نام دارد، خود را در یک هزارتو که توسط موجودات ماوراءطبیعه اداره می‌شود، گم می‌کند. میازاکی که تمایلی به تسلیم شدن در برابر جنجال‌های فمنیستی ندارد، قهرمان زنی را خلق می‌کند که با تمام وجود برای خود و خانواده‌اش می‌جنگد. او اختیار خودش را دارد و کاملاً قادر است راه خودش را پیدا کند، حتی اگر در دنیایی عجیب و ترسناک گرفتار شده‌باشد. این فیلم یک ترجمه سینمایی خیره‌کننده از «مذهب شینتو» است، که مفاهیم عرفانی را با تصاویر منحصر‌به‌فرد و سورئالیسم ترکیب می‌کند. «شهر اشباح» علاوه بر تبدیل شدن به موفق‌ترین و پردرآمدترین فیلم تاریخ ژاپن، اولین فیلم انیمیشنی غیرانگلیسی زبان است، که برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند شده‌است. تأثیر این فیلم را می‌توان به‌ وضوح در تولیدات دیزنی مانند؛ «دلیر» و «یخ‌زده» مشاهده کرد. حتی با وجود اینکه آثار اولیه استودیو جیبلی بیشتر مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، میازاکی به تولید آثار دیدنی و شگفت‌انگیز انیمیشن ادامه داد. فیلم‌هایی مانند قلعه متحرک هاول (2004)، «بر فراز دره پاپی» (2011) و «باد برمی خیزد» (2013) همگی نمونه‌هایی از تعهد میازاکی به بسط دیدگاه خود هستند. آثاری که منبع الهام هنرمندان بزرگی مانند «وس اندرسون» و «گیرمو دل تورو» بوده‌است. برای مثال «هزارتوی پن» اثر «گیرمو دل تورو» از دنیای سورئال آثار میازاکی وام گرفته‌است. یا خود «وس اندرسون» اعتراف کرد که هنگام ساخت انیمیشن «جزیره سگ‌ها» در سال 2018 از میازاکی و «آکیرا کوروساوا» الهام گرفته‌است.

7- آخرین اثر میازاکی «پسر و مرغ ماهی‌خوار»: میازاکی اصرار دارد فیلم‌هایی بسازد تا بچه‌ها احساس خوبی نسبت به دنیا داشته باشند و منصفانه است که بگوییم او به هدفش رسیده‌است. او در حال حاضر 80 ساله است، اما هیچ نشانه‌ای از کاهش نبوغ در او دیده نمی‌شود. او یک مدیر و مولف مطالبه‌گر است، که همچنان به تیمش برای رسیدن به بهترین نتیجه فشار می‌آورد. میازاکی در حال کار بر روی آخرین پروژه خود همه چیز را با دست نقاشی کرده و با کشیدن فریم‌های بیشتر، کیفیت انیمیشن را افزایش داده‌است. انیمه «پسر و مرغ ماهی‌خوار» که در حال حاضر آخرین نقش او در دنیای انیمیشن و سینما است، برای نوه‌اش ساخته شده‌است.

او به نوه خود گفته‌است:

«پدربزرگ به زودی به دنیای دیگری می‌رود، اما این فیلم را برایت به جا می‌گذارد، چون تو را خیلی دوست دارد».

ماجراجویی درون ذهن میازاکی

آیکون فیلم شهر اشباح Sen to Chihiro no kamikakushi
فیلم

شهر اشباح

Sen to Chihiro no kamikakushi

تماشای فیلم شهر اشباح

بخش دوم: ماجراجویی درون ذهن میازاکی

میازاکی در مورد شخصیت‌هایی که خلق می‌کند، اشعاری می‌نویسد تا دیگر انیماتورها بتوانند تفاوت‌های ظریف شخصیت آنها را بهتر درک کنند. درضمن همه چیز در محل کار میازاکی در استودیو جیبلی بی‌تکلف است. حتی نمی‌توانید باور کنید که فیلم‌هایی در این مقیاس، در این محل ساخته می‌شوند. فضای کاری میازاکی یک میز تحریر ساده در گوشه‌ای از اتاق است. او به‌جای توضیح دادن با کلمات زیاد، فقط می‌نشیند و نقاشی می‌کشد.

1- قیامی در برابر هالیوود پر زرق‌و‌برق: آثار میازاکی سینمای متفاوتی برای کودکان و قیامی در برابر رمانتیسیسم پر زرق‌و‌برق لس‌آنجلس و فیلم‌های دیزنی است که فقط دو بعد خیر و شر دارد و خیر همیشه با پایان شاد به شر پیروز می‌شود. استودیو جیبلی بیشتر به لطف توانایی‌اش در به تصویر کشیدن لذت‌های شادی‌‌بخش و معصومیت دوران کودکی و در عین حال پیچیدگی‌های زندگی، بزرگ شده‌است. در میان آثاری که این اعتبار را به استودیو جیبلی داده‌اند، «همسایه من توتورو»، «شهر اشباح»، «شاهزاده مونونوکه»، «قلعه متحرک هاول» و «باد برمی‌خیزد» که همگی آثار میازاکی هستند، سهم بیشتری دارند.

2- دیدن جهان از زاویه‌ای دیگر: میازاکی ترجیح می‌دهد که هیچ برچسبی به او نسبت ندهند و از اطلاق او به عنوان فمینیست، صلح‌طلب یا طرفدار محیط‌زیست خودداری شود؛ اگرچه بسیاری از منتقدان ممکن است او را چنین بخوانند. جدای از طبیعت و نوستالژی، میازاکی برداشت فوق‌العاده‌ای از صنعت و فناوری دارد. او فناوری پرواز را به اشکال متفاوت و خلاقانه نشان می‌دهد: بالن‌های هوایی، گلایدرها، کشتی‌های فضایی، قلعه‌های پرنده، ماشین‌های جنگی، جاروهای پرنده و جانوران بالدار؛ تنها تعداد انگشت‌شماری از انواع مختلف فناوری پرواز است، که در جهان میازاکی به طرز شگفت‌انگیزی به تصویر کشیده شده‌است. میازاکی با خلق این تصاویر، می‌خواهد جهان را از زاویه‌ای دیگر به مخاطب نشان دهد. وقتی روی زمین هستید، مشکلات اطرافتان می‌تواند طاقت‌فرسا باشد، اما وقتی در حال پرواز هستید، این مشکلات کوچکتر از آنچه هستند، به نظر می‌رسند. پس پرواز می‌تواند رهایی‌بخش باشد. اما این دیدگاه هم می‌تواند دوسوگرا باشد. چیزی که در فیلم «باد برمی‌خیزد» نشان داده شده‌است. در این فیلم، میازاکی نشان می‌دهد چیزی به زیبایی فن‌آوری یک هواپیما، می‌تواند به ابزاری برای مرگ و نابودی تبدیل شود.

3- پیوستگی در عین تمایز: درحالیکه هر اثر میازاکی منحصربه‌فرد است، اما در نهایت همه آنها متحد می‌شوند، تا پیغام این مولف بزرگ را به گوش مخاطب برسانند. فهرست ویژگی‌هایی که فیلم‌های او را متمایز می‌کند، بی‌نهایت است. اما اگر بخواهیم به برگ برنده آثار او اشاره کنیم، باید از طراحی شخصیت خلاقانه و نبوغ‌آمیزش نام ببریم. اندام گرد و قلمبه و آرامش‌بخش توتورو، گوشواره‌های نورانی یوبابا و نقاشی روی صورت شاهزاده مونونوکه نمونه‌هایی از این نبوغ است. پشت صحنه خلق این شخصیت‌ها، میلیون‌ها فریم دستی است، که به موسیقی نمادین آغشته شده‌است. آهنگساز مشهور «جو هیسایشی» پشت اکثر آثار برجسته میازاکی است. نت‌های مخملی که در تصویر جنگ‌ها و طبیعت بکر ادغام شده و قدرت جهان میازاکی را با شکوه بی‌مانند به تصویر می‌کشد.

4- معماری استادانه و جزییات سینمایی: بی‌انصافی است اگر از کنار معماری استادانه و جزییات سینمایی در آثار میازاکی بی‌تفاوت گذر کنیم. از اتاق دیگ بخار در «شهر اشباح» تا برج‌های پیچ‌در‌پیچ در «نائوشکا از دره باد»؛ جزییات سینمایی در این طراحی‌ها لذت و تجربه جذابی به مخاطب می‌بخشد. شما روی هر آیتمی در صحنه‌ها زوم کنید، تا ریزترین جزییات آن را با طراحی دقیق می‌بینید. در طول خط داستانی، توسعه شخصیت‌ها و غنای بصری در هر فریم، توانایی میازاکی را در ساخت جهان‌های خیالی به گونه‌ای باورپذیر ثابت می‌کند. این جزییات که احتمالا پشتوانه آن زندگی شخصی میازاکی است، چه عاشق فرهنگ ژاپن و آسیا باشید و چه نباشید، شما را جذب می‌کند.

5- مسیر جذاب رسیدن از خیال به واقعیت و برعکس: نزدیک به دو دهه است که استودیو جیبلی جای خود را در سینمای انیمیشن تثبیت کرده‌ و شایسته این است که جریان اصلی نامیده شود. میازاکی به عنوان عنصر اصلی این استودیو، بیش از 400 اثر هنری مختلف از جمله مین‌فریم‌ها، فریم‌های کلیدی، طرح‌های شخصیت‌ها و نقاشی‌های پس‌زمینه را در موزه‌های هنری به نمایش می‌گذارد. این آثار به قدری زیبا هستند، که می‌توانید ساعت‌های طولانی را به تماشای آنها اختصاص دهید. میازاکی جهان خود را از طریق این آثار و با استفاده از مفاهیم طبیعت و نوستالژی از یک سو و از سوی دیگر صنعت و فناوری به نمایش می‌گذارد. دوگانگی هدفمندی که در بسیاری از فیلم‌های میازاکی وجود دارد و باعث ایجاد تضادی جذاب می‌شود. نقاشی‌های هیائو میازاکی

6- درک لذت و رنج زندگی و درنهایت امید و دلگرمی: میازاکی با مخاطبان جوان خود با چنان بلوغ عاطفی برخورد می‌کند، که بزرگسالانی که از تماشای فیلم‌های او لذت می‌برند، کودکانه‌ترین احساسات را هم درک خواهند. از طرفی میازاکی از نشان دادن مشکلات زندگی ابایی ندارد. بنابراین، در آثار او تلفیقی از طبیعت، نوستالژی، صنعت و تکنولوژی نمایش داده می‌شود. درک این موضوع که درد و رنج هم بخش مهمی از زندگی است، حتی اگر کودک باشید، به لطف آثار میازاکی آسان‌تر می‌شود. میازاکی از نمایش صحنه‌های جنگ به کودکان ابایی ندارد و همین فیلم‌های او را برای چند نسل مختلف جذاب می‌کند. در عین حال این کارگردان بزرگ فیلم‌هایی می‌سازد، که دلگرم‌کننده است و به کودکان امیدواری می‌دهد که می‌توانند در این دنیا زندگی کنند. میازاکی از مخاطبان می‌خواهد که با وجود سختی زندگی، خود واقعی‌شان را پیدا کنند.

7- هیچ بد مطلقی در مخلوقات میازاکی یا شاید در دنیا وجود ندارد: میازاکی در فیلم‌هایش دیدگاه متفاوتی دارد. کودکانی که ممکن است در هر جای دیگر از دنیا نادیده گرفته‌شوند، به خاطر دیدگاه منحصربه‌فردشان در فیلم‌های او ستایش می‌شوند. ازطرفی چیزی به نام شرور صددرصد شیطانی در آثار میازاکی وجود ندارد. در عوض، همه شخصیت‌ها کاملاً انسانی به تصویر کشیده می‌شوند. این شخصیت‌ها نه خوب مطلق و نه بد مطلق، بلکه محصول خواسته‌ها و عیوب خود هستند. چیزی که هر فردی از هر فرهنگی می‌تواند آن را درک کند. با میازاکی شما در یک فیلم دنیا را از دید یک حشره می‌بینید، در فیلمی دیگر از منظر یک خلبان.

 منبع: faroutmagazine، artnet، itsnicethat

خروج از نسخه موبایل