چرا شخصیت مگارا در انیمیشن هرکول جزو پرنسس‌های دیزنی نیست؟

دیزنی با ساخت اولین انیمیشن بلند یعنی سفیدبرفی و هفت کوتوله (Snow White and the Seven Dwarfs) در سال 1937 که حول یک پرنسس جوان می‌چرخد شهرت خود را به‌عنوان برترین استودیوی انیمیشن‌سازی تثبیت کرد. دیزنی با درک پتانسیل انیمیشن در روایت داستان‌های افسانه‌ای، به تولید انیمیشن‌های موفق یکی پس از دیگری پرداخت. حتی انیمیشن را به فیلم‌های لایو اکشن خود نیز وارد کرد، مثل مری پاپینز (Mary Poppins) محصول سال 1964. نتیجه این تلاش‌ها، خلق مجموعه‌ای از شخصیت‌های زن برجسته شد که در سال 2000 به‌عنوان پرنسس‌های دیزنی معرفی شدند. این فهرست در طول سال‌ها دچار تغییراتی شد، اما یک شخصیت خاص هرگز به این جمع اضافه نشد؛ مگارا از فیلم هرکول (Hercules) محصول سال 1997.

مگ، همانطور که در طول فیلم نشان داده شده، نماینده‌ی متفاوتی از سایر قهرمانان سنتی دیزنی است. در حالی که شخصیت‌های غیر سلطنتی دیگری مانند اسمرالدا، مولان و حتی آلیس در انیمیشن آلیس در سرزمین عجایب (Alice in Wonderland) محصول سال 1951 در مقاطع مختلف به‌عنوان پرنسس‌های دیزنی شناخته شده‌اند، مگ هرگز این افتخار را کسب نکرده است. شاید به این دلیل باشد که او واقعا در یک رسته‌ی کاملا مجزا قرار دارد. با ادامه مطلب همراه باشید تا به جزییات بیشتری بپردازیم.

اولین پرنسس‌های دیزنی از فرمول داستان‌های افسانه‌ای پیروی می‌کردند

disney-best-heroine

بسیاری از پرنسس‌های دیزنی در ابتدا به‌عنوان دوشیزه‌هایی نشان داده شدند که مشکلی برایشان پیش آمده و نیاز به یک ناجی (که معمولا هم یک شاهزاده جوان و جذاب است) نیاز دارند. دیزنی با الهام از داستان‌های کلاسیک، تغییرات کمی در شخصیت‌های آن‌ها ایجاد کرد و آن‌ها را همانطور که در روایت‌های اصلی ارائه شده بودند به تصویر کشید. سفیدبرفی یک پرنسس جوان زیبا و فروتن است.

پرنسس آرورا نیز به همین شکل شخصیت‌پردازی شده است و پس از نقطه میانی فیلم زیبای خفته (Sleeping Beauty) (1959) تقریبا هیچ دیالوگی ندارد. سیندرلا کمی جسارت دارد و می‌گوید که حتی ساعت قلعه نیز به او دستور می‌دهد، اما او هنوز هم با وجود اینکه توسط نامادری بدجنسش، لیدی ترمین، مجبور به زندگی نکبت‌بار در خانه خود است، بیشتر اوقات شاد و خوشحال دیده می‌شود. با این وجود مخاطبان مدرن این انیمیشن‌ها به درماندگی ظاهری برخی از اولین پرنسس‌های دیزنی اشاره کرده‌اند.

در حالی که دیزنی یکی از اولین شرکت‌های تولیدکننده‌ای بود که این داستان‌های کلاسیک را برای نمایش روی پرده اقتباس کرد، بینندگان نحوه ارائه این پرنسس‌ها را زیر سوال بردند. با نگاهی به گذشته، منتقدان ادعا کرده‌اند که اولین پرنسس‌های دیزنی ممکن است الگوهای ضعیفی برای زنان جوان باشند. آن‌ها به جای اینکه مسیر خود را انتخاب کنند، منتظر می‌مانند تا شاهزاده‌ای آن‌ها را نجات دهد. شاید صرفا به این دلیل باشد که داستان‌های کلاسیکی که دیزنی انتخاب کرده است، اساسا محصولات زمان خود بودند.

با این حال برخی از رسانه‌ها خاطرنشان کردند که کالاهای تجاری پرنسس‌های دیزنی هم این ادعاها را تقویت می‌کنند. در یکی از مقالات نوشته شده است: «عروسک‌های پرنسس‌های دیزنی معمولا بسیار لاغر هستند و لباس‌های تنگ و کفش‌های پاشنه‌بلند می‌پوشند. این موضوع نگران‌کننده است زیرا تحقیقات نشان می‌دهند که مواجهه زنان با بدن‌های غیر واقعی و تا این حد لاغر در رسانه‌ها ممکن است آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهد تا جایی که از بدن خود احساس بیزاری کنند.»

از زمان رنسانس دیزنی که با پری دریایی کوچولو (The Little Mermaid) در سال 1989 آغاز شد، دیزنی عمق بیشتری به شخصیت‌های زن اصلی خود بخشیده است. آریل قبل از اینکه اریک را ملاقات کند رویای خود را برای زندگی در میان انسان‌ها دارد. آهنگ من می‌خواهم (I Want) و بخشی از دنیای تو (Part of Your World) تقریبا هیچ اشاره‌ای به عشق یا ملاقات با یک مرد بی‌نقص ندارد.

نجات اریک و سپس میل رفتن به قدم نهادن در زمین به‌عنوان یک انسان، یک هدف است که باعث می‌شود او برای رسیدن به آن تلاش کند. با این حال به‌نظر می‌رسد دیزنی پس از انتقاداتی که از طرفداران دریافت کرد، به این نتیجه رسید که این کافی نیست. استودیو در بازسازی لایو اکشن پری دریایی کوچولو در سال 2023 با بازی هلی بیلی به آریل و اریک زمان بیشتری برای توسعه رابطه عاشقانه‌شان داد و روشن کرد که نقاط مشترک این دو بفراتر از یک ملاقات تصادفی است.

بسیاری از پرنسس‌های دیزنی دهه 1990 با شخصیت‌های سه‌بعدی‌تری نسبت به پیشینیان خود نوشته شدند. در دیو و دلبر (Beauty and the Beast) محصول سال 1991، بل به دلیل کتاب خواندن و نوعی روشنفکری، توسط مردم شهرش به‌عنوان فردی عجیب معرفی می‌شد و از زندگی روستایی ناراضی بود. پرنسس یاسمین خود را بیشتر از فقط یک جایزه برای برنده شدن توسط یک شاهزاده ثروتمند می‌دید و می‌خواست با عشق ازدواج کند، نه صرفا به خاطر رسم و رسوم.

دیزنی همچنین شخصیت او را در نسخه لایو اکشن به‌روز کرد تا علایق شخصی داشته باشد. او حتی آهنگ مخصوص خود به نام وصف‌ناپذیر (Speechless) را داشت. مولان و پوکوهانتس هم در خط قهرمانان به‌روزشده قرار می‌گیرند. هر دوی آن‌ها داستان‌های عاشقانه‌ای دارند، اما همچنین مثل یک قهرمان با فداکاری و شجاعت مردم خود را نجات می‌دهند.

مگ در انمیشن هرکول قالب قهرمانان زن انیمیشن‌های دیزنی را شکست

disney-best-heroine

وقتی انیمیشن هرکول منتشر شد، انرژی زنانه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که قبلا در پرنسس‌های دیزنی دیده نمی‌شد. مانند بیشتر فیلم، مگ نسخه نسبتا متفاوتی از شخصیت اسطوره اصلی یونان است. او همسر هرکول است که پس از اینکه الهه نیمه‌خدای هرا را به خشم جنون‌آمیز می‌اندازد و مگارا و فرزندانشان را می‌کشد، کشته می‌شود. بدیهی است، دیزنی نمی‌توانست از آن نسخه از داستان برای یک فیلم خانوادگی استفاده کند. بنابراین انیماتورها و نویسندگان تصمیم گرفتند از ابتدا یک شخصیت جدید بسازند. او اساسا فقط نام مشابهی با منبع الهام خود دارد.

یکی از جنبه‌های اصلی شخصیت مگ که او را از دیگر پرنسس‌های مدرن دیزنی متمایز می‌کند، دوگانگی اوست. مگ هم قهرمان است و هم شرور. او فیلم را با انگیزه‌های خودخواهانه برای اغوای هرکول آغاز می‌کند تا آزادی خود را از بردگی خارجی تحت فرمان هادس به دست آورد. در حالی که یاسمین، مولان، پوکوهانتس، اسمرالدا و حتی تیانا شخصیت‌های منحصربه‌فرد و پویایی دارند.

تمام آن‌ها از ابتدا تا انتها ذاتا نیکوکار هستند. به غیر از مگ، مردانی که در مقابل این بانوان اصلی قرار دارند به خاطر عشق به معشوق خود رشد و تغییر می‌کنند. برعکس، مگ پس از تجربیات ناخوشایند خود با مردان دیگر تحت تاثیر خوبی و مهربانی ذاتی هرکول قرار می‌گیرد و روند تغییر شخصیت خاص خود را دارد.

خالقان انیمیشن هرکول عمدا تلاش کردند تا مگ را متمایز نشان دهند. در آن زمان، نقدها متوجه این موضوع شدند و اظهار داشتند که مگ ممکن است نقطه عطفی در فهرست قهرمانان زن دیزنی باشد. کارگردانان جان ماسکر و ران کلمنتس در خلق دینامیک بین هرکول و مگ از کمدی‌های کلاسیک هالیوود الهام گرفتند. مگ به طور خاص بر اساس باربارا استنوییک در فیلم بانو ایو (The Lady Eve) محصول سال 1941 ساخته شده بود.

کلمنتس و ماسکر اظهار داشتند که ساخت این انیمیشن تحت محدودیت‌های دیزنی شبیه به نوشتن یک داستان تحت کد هیز در عصر طلایی هالیوود بود. کلمنتس در اینباره گفت: «این یعنی شما باید در مورد نحوه صحبت در مورد این مسائل زیرک‌تر باشید. آن‌ها برای مخاطب عمومی هستند و ما فیلم را طوری می‌سازیم که همزمان برای بزرگسالان و کودکان اما در سطوح کمی متفاوت نتیجه‌بخش باشد.»

دیزنی هنوز نتوانسته است قهرمان زن دیگری مانند مگ خلق کند

disney-best-heroine

در حالی که دیزنی همچنان تلاش می‌کند از پرنسس‌های فیلم‌های گذشته فرار کند، همچنان به بازنویسی و اصلاح رویکرد خود در نوشتن نقش زنان ادامه می‌دهد. این استودیو حتی سعی کرد در صحنه‌ای از رالف خرابکار ۲: رالف اینترنت را خراب می‌کند (Wreck-it Ralph 2: Ralph Breaks the Internet) به خودش اشاره کند. وانلوپ به اتاقی پر از پرنسس‌های دیزنی برمی‌خورد و راپانزل از او می‌پرسد: «آیا مردم فکر می‌کنند همه مشکلات شما با آمدن یک مرد بزرگ و قوی حل شده است؟»

از کل گفتگوی بین پرنسس‌ها و وانلوپ تقریبا اینطور برداشت می‌شود که دیزنی کمی بیش از حد تلاش می‌کند تا اشتباهات گذشته خود را جبران کند. می‌توان استدلال کرد که پرنسس‌های اصلی دیزنی از یک فرمول پیروی می‌کردند. رنسانس دیزنی این فرمول را شکست و اکنون دیزنی دوباره در حال ایجاد یک فرمول جدید است.

این فرمول جدید، پرنسس‌های دیزنی را وادار می‌کند تا از برخی جهات افکار عاشقانه را کنار بگذارند. این ممکن است زیاده‌روی باشد. در سال ۲۰۲۳، راشل زگلر که در بازسازی لایو اکشن نقش سفیدبرفی را بازی می‌کند، نظرات تحقیرآمیزی در مورد انیمیشن کلاسیک محصول ۱۹۳۷ که آغازگر همه چیز بود بیان کرد. او و همبازی‌اش گل گدوت (ملکه شیطانی) در مصاحبه‌هایی اظهار داشتند که سفیدبرفی جدید توسط شاهزاده نجات نخواهد یافت و در داستان خود به بلوغ خواهد رسید.

طرفداران در رسانه‌های اجتماعی واکنش‌های گسترده‌ای نشان دادند و ادعا کردند که مردم باید انواع مختلف زنان را روی پرده ببینند که هر کدام مجاز به داشتن رویاهای متفاوت هستند. خواه آن رویاها عاشق شدن یا ازدواج با یک شاهزاده باشد یا یک دختر خودساخته، تمام داستان‌های زنانه باید به طور مساوی مورد توجه قرار بگیرند.

به طور کلی به نظر می‌رسد دیزنی در حفظ تعادل تغییراتی مانند آنچه با مگ انجام داد مشکل دارد. او زنی خودساخته بود اما ویژگی‌های قابل ‌درکی برای زنان مدرن داشت که هنوز هم بی‌نظیر است. قهرمانان زن دیزنی یا عیب‌های قابل چشم‌گوشی دارند یا برای این دنیا بیش از حد دوست‌داشتنی هستند. این بدان معنا نیست که این پرنسس‌ها نمی‌توانند همچنان توسط نسل‌های بعد دوست‌ داشته شوند. تمام آن‌ها نقش خود را بازی می‌کنند. اما مگ قطعا از بقیه برجسته‌تر است.

منبع: cbr

خروج از نسخه موبایل