برای یک فیلم درام، هیچ چیز مهمتر از داشتن یک پایان عالی نیست. هر چقدر هم که مخاطب در طول فیلم با آن ارتباط برقرار کرده باشد، اگر پایان فیلم ناامیدکننده باشد و انتظارات او را از داستان برآورده نکند، تمام آن حس خوب از بین خواهد رفت. با این حال، یک پایان بسیار تاریک نیز همیشه میتواند حرکتی پرریسک باشد؛ مخاطبان همیشه علاقهمند به دیدن چند دقیقه آخر فیلمی نیستند که آنها را با سر پایین و ناراحت از سالن سینما خارج کند.
چه نتیجه یک مرگ ناگهانی در لحظهی آخر باشد یا یک پیچش داستانی شوکه کننده، فیلم های درام عالی اگر با صحنه های تاریک تکان دهنده به پایان برسند، میتوانند مسیر کاملا متفاوتی پیدا کنند. خوب یا بد، این لحظات هستند که میراث فیلمها و نحوهی یادآوریشان در ذهن مخاطب را تعریف میکنند. در این مطلب ده فیلم درام با تاریکترین پایانها را معرفی میکنیم که به همین دلیل، تاثیر عاطفی قوی و ماندگاری در ذهن مخاطب ایجاد میکنند.
10. محلهی چینیها (Chinatown)
- کارگردان: رومن پولانسکی
- بازیگران: جک نیکلسون، فی داناوی، جان هیوستون، پری لوپز، جان هیلرمن، دارل زورلینگ
- تاریخ اکران: 1974
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 99 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.2 از 10
«محلهی چینیها» نوشتهی رابرت تاون فقید، یک مدرنیزاسیون مسحور کننده از ژانر جنایی نئو-نوآر است که با یکی از شوکه کنندهترین مرگهای تاریخ سینما به پایان میرسد. پس از اینکه کارآگاه جیک گیتس (با بازی جک نیکلسون) متوجه میشود که زن مرموز فیلم، مولوری (با بازی فی داناوی)، توسط پدرش (با بازی جان هیوستون) مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است، مجبور می شود شاهد کشته شدن او در یک تصادف غم انگیز باشد. جملهی «فراموشش کن جیک، این محلهی چینیهاست» یکی از دلخراشترین لحظات پایانی در هر فیلم جنایی است.
پایان تاریک «محلهی چینیها» در طول تولید فیلم به محل بحث و جدل تبدیل شد، زیرا تاون و کارگردان اثر رومن پولانسکی، بر سر میزان تراژیک بودن داستان اختلاف نظر داشتند. همانطور که میبینیم، «محلهی چینیها» چنان ضربهی روحی سنگینی به مخاطب وارد میکند که او را وادار میسازد تا به تفسیر فیلم دربارهی فساد منابع طبیعی کالیفرنیا به شیوهای کاملا متفاوت فکر کند.
9. نمای پارالاکس (The Parallax View)
- کارگردان: آلن جی. پاکولا
- بازیگران: وارن بیتی، هیوم کرونین، ویلیلم دنیلز، پائولا پرنتیس
- تاریخ اکران: 1974
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 85 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.7 از 10
فیلم «نمای پارالاکس» یا «توهم توطئه» که در دوران اوج تریلرهای توطئهمحور دههی 1970 منتشر شد، بازتابی از تاثیر عمیق وقایع جهان واقعی بر سینمای هالیوود بود. رسوایی واترگیت و جنجالهای مداوم پیرامون دخالت ایالات متحده در جنگ ویتنام، بیاعتمادی بیسابقهای را در میان مردم نسبت به دولتشان ایجاد کرده بود. این اضطرابها و تردیدها به شکلی هنرمندانه در برجستهترین تریلر سیاسی آلن جی. پاکولا به تصویر کشیده شده است.
پایان فیلم «نمای پارالاکس» حاکی از آن است که یک گروه مخفی و قدرتمند، مسئول سازماندهی یک سری ترورهای هدفمند علیه روزنامهنگاران، سیاستمداران و فعالانی است که سعی در افشای آنها دارند. آنچه این پایان را به شدت نگران کننده میکند، باورپذیری بالای روایت فیلم است؛ پاکولا از هرگونه عنصر هیجانانگیز و اغراقآمیزی که میتوانست به حس واقعگرایی فیلم لطمه بزند، اجتناب کرده است. کشتن یک ستارهی محبوب مانند وارن بیتی در لحظات پایانی فیلم، اقدامی جسورانه و تأثیرگذار بود که تعهد فیلم به مضامین تاریک و تلخ خود را به نمایش میگذارد. این انتخاب، به شکلی هنرمندانه، عمق فساد و بیرحمی قدرتهای پشت پرده را به تصویر میکشد و بیننده را با احساس ناامنی و بیاعتمادی عمیقی نسبت به ساختارهای قدرت رها میکند.
8. شکارچی گوزن (The Deer Hunter)
- کارگردان: مایکل چیمینو
- بازیگران: رابرت دنیرو، کریستوفر واکن، جان کازال، مریل استریپ، جان سویج
- تاریخ اکران: 1978 (
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.1 از 10
فیلم «شکارچی گوزن» با به تصویر کشیدن تراژدی جنگ ویتنام به شیوهای عمیقتر از هر حماسهی هالیوودی دیگر، به حق جایزه اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرد. شاهکار تقریبا سه ساعتهی مایکل چیمینو بر گروهی از دوستان اهل پنسیلوانیا تمرکز دارد که مجبور میشوند اسلحه به دست بگیرند و برای کشورشان بجنگند، اما در بازگشت به خانه، تنها سایهای شکسته از مردانی هستند که زمانی بودند. پس از اینکه یکی از دوستانشان (با بازی کریستوفر واکن) به دلیل اختلال استرس پس از سانحه که با آن دست و پنجه نرم میکند، به زندگی خود پایان میدهد، بازماندگان مجبور میشوند در مراسم خاکسپاری او، در اجرایی غمانگیز از سرود ملی شرکت کنند.
«شکارچی گوزن» با نشان دادن تاثیرات غیرانسانی جنگ ویتنام بر جانبازان و اینکه چگونه توسط کشوری که ظاهرا برای آن میجنگیدند، به طرز نامناسبی نادیده گرفته شدند، به انتقاد از این فاجعهی نظامی پرداخت.
7. توئین پیکس: با من بر آتش برو (Twin Peaks: Fire Walk With Me)
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران اصلی: شریل لی، ری وایز، مدچن آمیک، دانا اشبروک، دیوید بووی
- تاریخ اکران: 1992
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 60 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
فیلم «توئین پیکس: با من بر آتش برو» یک پیشدرآمد درخشان است که موفق شد به قلمرویی بسیار تاریکتر از آنچه دیوید لینچ در سریال اصلی «توئین پیکس» شبکهی «ایبیسی» به آن دست یافته بود نفوذ کند. این فیلم که وقایع آن پیش از آغاز معمای تراژیک قسمت اول سریال رخ میدهد، آخرین هفتهی زندگی لورا پالمر (با بازی شریل لی)، ملکهی جشن بازگشت به مدرسه را به تصویر میکشد؛ دختری که از سوی پدرش، لیلند (با بازی ری وایز)، مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. «توئین پیکس: با من بر آتش برو» در نهایت با نمایش صحنهی دلخراش تجاوز و قتل لورا به پایان میرسد؛ همان جنایتی که در ابتدای سریال، مامور ویژهی «افبیآی»، دیل کوپر (با بازی کایل مکلاکلن) را به زادگاه او میکشاند.
«توئین پیکس: با من بر آتش برو» به دلیل عدم محدودیتهای محتوایی تلویزیون شبکهای، بسیار تکان دهندهتر است و همین امر باعث میشود کل سکانس پایانی فیلم به مراتب هولناکتر باشد.
6. هفت (Se7en)
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: برد پیت، مورگان فریمن، گوئینت پالترو، کوین اسپیسی
- تاریخ اکران: 1995
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 82 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.6 از 10
«هفت» دیوید فینچر، یک تریلر جنایی هولناک و تاریک است که با یکی از تکان دهندهترین پیچشهای داستانی در تاریخ این ژانر به پایان میرسد. در حالی که دو کارآگاه باهوش به نامهای ویلیام سامرست (با بازی مورگان فریمن) و دیوید میلز (با بازی برد پیت) در تعقیب یک قاتل سریالی مرموز هستند که از «هفت گناه کبیره» کتاب مقدس به عنوان منبع الهام خود استفاده میکند، با غافلگیری متوجه میشوند که «جان دو» (با بازی کوین اسپیسی) خود را آشکار کرده است. این به این دلیل است که دو، همسر میلز (با بازی گوئینت پالترو) را ربوده و سر بریدهی او را در یک جعبه نگه میدارد.
صحنهی سر بریدهی پالترو به خودی خود، آنقدر شوکه کننده است که همه را در بهت فرومیبرد، اما وقتی به تأثیر آن بر میلز فکر میکنیم، حتی ناراحت کنندهتر میشود. میلز در نهایت با کشتن بیرحمانهی دو، به طور کامل در دام نقشه او میافتد؛ همانطور که سامرست در لحظات پایانی میگوید، جهان به مکان بسیار تاریکتری تبدیل شده است.
5. تاریخ مجهول آمریکا (American History X)
- کارگردان: تونی کی
- بازیگران: ادوارد نورتون، ادوارد فرلانگ، بورلی دی آنجلو، آوری گینر، ایتان سوپلی
- تاریخ اکران: 1998
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.5 از 10
«تاریخ مجهول آمریکا» به عنوان یک بررسی تکان دهنده از چگونگی ظهور ایدئولوژیهای فاشیستی و تاثیر شوم و ماندگار آنها بر نسلهای متمادی، اثری قابل تامل در سینمای جهان است. ادوارد نورتون برای بازی درخشان خود در نقش یک نئو-نازی سابق که پس از محکومیت به زندان به دلیل حمله به گروهی از سارقان، سعی در تغییر زندگی خود دارد، نامزد دریافت جایزهی اسکار شد. اگرچه او موفق میشود در طول دوران حبس خود، ایدئولوژی مسالمتآمیزتری برای ادامهی زندگی برگزیند، اما به طرز غمانگیزی مجبور میشود شاهد کشته شدن برادرش (با بازی ادوارد فرلانگ) در یک جنایت نفرتانگیز باشد.
مرگ این شخصیت بیگناه فراتر از تاثیر عاطفی بر مخاطب، نشانگر تداوم چرخهی مخرب نفرت و عدم تحمل است که با توسل به خشونت تغذیه میشود. اگرچه فیلم بینشهای عمیق و قابل تاملی در مورد چگونگی رهایی از احساسات نفرتانگیز ارائه میدهد، اما «تاریخ مجهول آمریکا» به دلیل ماهیت شوکه کنندهاش به هیچ وجه فیلم آسانی برای تماشا نیست.
4.رودخانهی مرموز (Mystic River)
- کارگردان: کلینت ایستوود
- بازیگران: شان پن، تیم رابینز، کوین بیکن، لارنس فیشبرن، مارسیا گی هاردن، لورا لینی
- تاریخ اکران: 2003
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 88 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10
فیلم «رودخانهی مرموز» به عنوان سند قطعی استعداد کلینت ایستوود در ساخت حماسههای جنایی، همتراز با فیلمهای وسترن ماجراجویانهاش، به شمار میرود. این فیلم که بر اساس رمان تحسین شدهای به همین نام ساخته شده است، داستان جیمی مارکوم (با بازی شان پن)، یک جنایتکار سابق بوستونی را روایت میکند که در جستجوی قاتل دخترش (با بازی امی راسام) است. اگرچه در نهایت مشخص میشود که او در یک درگیری تلخ با خانوادهی دیگری کشته شده است، اما این موضوع جیمی را از کشتن بهترین دوستش، دیو بویل (با بازی تیم رابینز)، که در واقع سعی داشت دخترش را نجات دهد، باز نمیدارد.
«رودخانهی مرموز» به واکاوی این موضوع میپردازد که چگونه وسواس و اضطراب میتواند افراد را به سمت تصمیمات تاریکی سوق دهد که با ذات درونیشان در تضاد است. بازیهای قدرتمند پن و رابینز به حق جوایز اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای آنها به ارمغان آورد.
3. اولدبوی (Oldboy)
- کارگردان: پارک چان-ووک
- بازیگران: چوی مین-سیک، یو جی-ته، کانگ هه-جونگ
- تاریخ اکران: 2003
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 82 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.4 از 10
فیلم «اولدبوی» یا «پیرپسر» یک تغییر و تحول بنیادین در اسطورهشناسی فیلمهای انتقامجویانه بود که با یکی از تکان دهندهترین پیچشهای داستانی تمام دوران به پایان میرسد. شخصیت اصلی فیلم اوه دائه-سو (با بازی چوی مین-سیک) پس از آزادی از اسارت با کمک دوست جوانش، می-دو (با بازی کانگ هیه-جونگ)، افرادی را که او را برای دههها شکنجه داده بودند، پیدا میکند. اگرچه در نهایت اسیر کنندهاش (با بازی یو جی-ته) به دست عدالت سپرده میشود، اما دائه-سو متوجه میشود که می-دو در واقع دختر خودش است.
دائه-سو با یک سناریوی غیرقابل تصور روبرو میشود که در آن قادر به تصمیمگیری نیست که آیا گفتن حقیقت به نفع اوست یا خیر. این لحظهای چنان ناراحتکننده است که حتی طرفداران باتجربه فیلمهای جنایی را نیز آشفته کرد؛ در حالی که اسپایک لی در سال 2013 سعی کرد این فیلم را با بازی جاش برولین و الیزابت اولسن بازسازی کند، اما پایان نسخهی بازسازی شده نتوانست به همان شیوهی نسخهی اصلی، مخاطبان را شوکه و آشفته کند.
2. مرد ایرلندی (The Irishman)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: رابرت دنیرو، آل پاچینو، جو پشی
- تاریخ اکران: 2019
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 96 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.8 از 10
فیلم «مرد ایرلندی» فرصتی برای مارتین اسکورسیزی بود تا با به تصویر کشیدن سرنوشت گانگسترها در دوران پیری، یک بازنگری کلی به کارنامهی هنری خود داشته باشد. این فیلم، داستان یک گانگستر به نام فرانک شیرن (با بازی رابرت دنیرو) را روایت میکند که تمام عمر خود را وقف خدمت به راسل بوفالینو (با بازی جو پشی)، سردستهی مافیا کرد و حتی به خاطر او، دوستش جیمی هوفا (با بازی آل پاچینو) را به قتل رساند. فرانک در حالی که احترام همکارانش در مافیا را به دست میآورد، به تدریج از خانوادهاش فاصله میگیرد.
نمای پایانی فیلم شیرن را در تنهایی و انزوا در اتاق یک بیمارستان نشان میدهد، جایی که هیچ دوست یا عضوی از خانوادهاش در کنارش نیست. این صحنه، نشاندهندهی این است که رفتار سمی و آسیبزای او، باعث رنجش و جدایی تمام عزیزانش شده است. از بسیاری جهات، این پایان، در واقع اوج و تکامل اسطورههایی است که اسکورسیزی دربارهی گانگسترها در آثار کلاسیک قبلی خود مانند «رفقای خوب»، «کازینو»، «تنگهی وحشت»، «رفتگان»، «خیابانهای پایین شهر» و «دار و دستهی نیویورکی» به آنها پرداخته بود.
1. جزیرهی شاتر (Shutter Island)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، مارک رافلو، بن کینگزلی، میشل ویلیامز
- تاریخ اکران: 2010
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 68 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.2 از 10
«جزیرهی شاتر» ساختهی مارتین اسکورسیزی؛ یک تریلر روانشناختی فوقالعاده که تقریبا به اندازهی شخصیت اصلیاش پیچیده و مبهم است. تدی دنیلز (با بازی لئوناردو دیکاپریو) فکر میکند که در حال تحقیق دربارهی ناپدید شدن یک بیمار در یک آسایشگاه روانی برای مجرمان روانی است. اما در پایان تکان دهندهی فیلم، مشخص میشود که خود او بیمار گمشده است و در حال گذراندن یک نوع درمان شدید برای کمک به یادآوری گذشتهی تاریکش است. گذشتهای تاریک که در آن تدی همسرش را پس از اینکه او به طرز وحشتناکی سه فرزندشان را غرق میکند، به قتل میرساند.
پزشکان به او هشدار میدهند که اگر دوباره گذشتهاش را فراموش کند، مجبور به انجام لوبکتومی (یا لوکوتومی نام نوعی جراحی افراطی و منسوخ شده بر روی مغز انسان است که در نیمهی اول قرن بیستم به منظور درمان اختلالات روانی انجام میشد) بر روی او خواهند شد. متاسفانه، به نظر میرسد که تدی فراموش میکند و برای لوبکتومی اسکورت میشود – اما پیش از آن با گفتن جملهی مرموز: «کدام بهتر است؟ اینکه مثل یک هیولا زندگی کنی، یا اینکه مثل یک آدم خوب بمیری؟” پایان این فیلم محشر را به یکی از بحثبرانگیزترین پایانها در سینما تبدیل میکند.
منبع: Collider