10 فیلم ترسناک که هیولا یا عامل وحشت را نشان نمی‌دهند

فیلم‌های ترسناک چه به کمک وحشت ناگهانی پس از تعلیق طولانی باشد یا نشان دادن قاتل در انتهای یک داستان پیچیده، همیشه مخاطب را به وحشت انداخته‌اند. این فیلم‌ها معمولا با تکیه بر عناصر فراطبیعی مثل ارواح یا بیدار شدن هیولاهای باستانی، بذر ترس را در دل مخاطب می‌کارند، اما فیلم‌های ترسناکی که هرگز هیولا را نشان نمی‌دهند، اضطراب مخاطب را هدف می‌گیرند و به تخیل بیننده واگذار می‌کنند تا موجودی را در پشت آن اعمال مخوف تصور کند. اگرچه چنین رویکردی مخاطره‌آمیز است، اما راه بسیار خوبی برای براندازی انتظارات مخاطب است و روایت را قادر می‌سازد تا رمز و راز و تعلیق را به حد افراطی وحشت برساند. اشتباهی که بسیاری از فیلم‌های ترسناک مرتکب می‌شوند، تلاش برای درک، یا بدتر از آن، توضیح ناشناخته‌ها است، در حالی که برخی از بهترین داستان‌های ترسناک می‌دانند که چگونه از مزایای شک استفاده کنند. در این مطلب 10 فیلم ترسناک نام بردیم که هیولا را نشان نمی‌دهند.

10. موجود (The Thing)

فیلم ترسناک موجود

این که چگونه شخصیت‌های اصلی فیلم «موجود» در قطب جنوب به دام افتاده‌اند کمی مسخره به نظر می‌رسد؛ سرزمینی که تا چشم کار می‌کند فقط برف و سرما و یخ‌بندان است، جایی که افق روشن و وسیع فراتر از آن‌ها امتداد دارد و در مواجهه با چنین منظره‌ای، آن‌ها باید با یک دشمن پنهان مبارزه کنند؛ نیرویی نامریی که می‌تواند به شکل قربانیان خود درآید. در این زمینه، هر کسی می‌تواند هیولا باشد، که تا زمانی که تیتراژ شروع به پخش شدن کند، سوظن پایان‌ناپذیری را در میان شخصیت‌های دیگر ممکن می‌سازد. رویکرد دشمن نامریی کاملا با برداشت جان کارپنتر از وحشت کیهانی مطابقت دارد. این زیرژانر برای مقابله با تهدیدات فراتر از درک انسان شناخته شده است؛ موجود یا موجودات خداگونه از فضا. جنبه غیرقابل توصیف آنتاگونیست فیلم «موجود» منجر به تجربه‌ای منحصربه‌فرد می‌شود که تنها در ترکیبی ناب از ژانر ترسناک و علمی-تخیلی ممکن است.

9. اسکینامارینک (Skinamarink)

فیلم ترسناک اسکینامارینک

تماشاگران نمی‌توانند کلیت «اسکینامارینک» را تشخیص دهند، و این دقیقا همان چیزی است که کارگردان کایل ادوارد بل به دنبال آن بود. این فیلم که معادل سینمایی برای فلج خواب می‌تواند تعریف شود، دو کودک را دنبال می‌کند که نیمه شب از خواب بیدار می‌شوند و شاهد یک سری اتفاقات عجیب هستند. پدرشان هیچ جا دیده نمی‌شود، تمام پنجره‌ها و درهای‌ خانه‌شان ناپدید شده و حضور عجیبی در سایه اتاق‌ها کمین کرده است. تصاویر دانه‌دار و زوایای دوربین شگفت‌انگیز «اسکینامارینک» ممکن است برای همه مناسب نباشد، اما کسانی که می‌خواهند خود را در فضای وحشتناک فیلم غوطه‌ور کنند، دوباره با بدترین کابوس‌های دوران کودکی‌شان روبرو خواهند شد. تعداد کمی از فیلم‌ها از تاریکی مطلق استفاده می‌کنند که منجر به ترس‌های فراموش‌نشدنی می‌شود. با کمال تعجب، تنها پناهگاه امن در فیلم صفحه تلویزیون است که نور دلهره‌آورش یادآور شمع است و به محض اینکه تلویزیون خاموش می‌شود، تاریکی حاکم است.

آیکون فیلم اسکینامارینک Skinamarink
فیلم

اسکینامارینک

Skinamarink

تماشای فیلم اسکینامارینک

8. جعبه پرنده (Bird Box)

فیلم ترسناک جعبه پرنده

کل داستان «جعبه پرنده» حول محور این فرضیه می‌چرخد که شخصیت‌ها هیولاها را نمی‌بینند، بنابراین کاملا منصفانه است که مخاطبان آن‌ها شاهد چیزهایی از دید بازماندگان باشند. در یک سناریوی پساآخرالزمانی، جهان توسط موجودات مرموز تسخیر شده است که هر کسی را که به آن‌ها نگاه می‌کند به سمت خودکشی سوق می‌دهد. در این زمینه، یک مادر و دو فرزندش برای رسیدن به امنیت دست به کار می‌شوند. فیلم به عنوان یک قطعه ترسناک پیشرفت می‌کند، اما هر زمان که سعی می‌کند درامی پراحساس با شخصیت‌ها ایجاد کند، ناپایدار می‌شود. صرف نظر از این، هیولاهای «جعبه پرنده» امکانات منحصربه‌فرد و فضایی وحشتناک را از ابتدا تا انتها امکان‌پذیر می‌کند. سازندگان فیلم حتی طرحی برای موجودات نادیده ارائه کردند، اما خوشبختانه تصمیم گرفتند به این فرمول وفادار بمانند.

7. آینه‌ها (Mirrors)

فیلم ترسناک آینه‌ها

«آینه‌ها» بخشی از موجی از فیلم‌های ترسناک آمریکایی با ظاهر دیجیتالی است که از نظر بصری با باقی فیلم‌ها یکسان به نظر می‌رسند، اما تعهد آن به اسطوره‌شناسی خاص خود، تعداد انگشت‌شماری صحنه‌های وحشتناکی را ارائه می‌کند که تماشای آن‌ها حتی برای شجاع‌ترین طرفداران ژانر ترسناک نیز سخت است. در این فیلم، یک پلیس سابق درگیر نفرینی می‌شود که موجودی مرگبار را قادر می‌سازد از آینه‌ها به عنوان دروازه‌ای به دنیای او استفاده و زندگی اطرافیانش را تهدید کند. آینه یکی از تکرارشده‌ترین اشیا در ژانر فانتزی و ترسناک است، چون می‌تواند باعث اتفاقات احتمالی بسیاری شود. می‌تواند خانه یک همذات باشد یا پورتالی به دنیایی دیگر. در واقعیت، آینه‌ها قرار است آرامش و اطمینان ارائه دهند و اگر همه چیز درون آینه درست به نظر می‌رسد، در واقعیت هم باید همه چیز خوب باشد. در فیلم «آینه‌ها»، هیولای پنهان، طبیعی بودن تصویر درون آینه را مختل می‌کند، انعکاس را در اختیار می‌گیرد و آن را مجبور به انجام کارهای وحشتناک می‌کند، که به نوبه خود در دنیای واقعی برای شخص اتفاق می‌افتد.

6. تعقیب می‌کند (It Follows)

فیلم ترسناک تعقیب می‌کند

«تعقیب می‌کند» یکی از ترسناک‌ترین فیلم‌های دهه ۲۰۱۰ است، و هرگز برای ترساندن تماشاگران به عناصر سطحی متوسل نمی‌شود. در واقع، تنها کاری که شخصیت شرور فیلم انجام می‌دهد این است که به سمت قربانی خود می‌رود، یا حداقل اینطور به نظر می‌رسد. این فیلم حول محور جی می‌چرخد؛ آخرین نفری که دچار نفرینی شده است که از طریق رابطه جنسی منتقل می‌شود. این نفرین یک موجودیت تغییر شکل را آزاد می‌کند که قربانی خود را تعقیب می‌کند و باعث می‌شود جی حین جستجوی راه‌هایی برای خلاص شدن از شر آن از کنترل خارج شود. تصمیم برای نشان ندادن هیولا در «تعقیب می‌کند» کاملا با هدف فیلم برای ایجاد پارانویای بی‌پایان مطابقت دارد، جایی که مهم نیست شخصیت‌ها چه کاری انجام دهند، دیگر هرگز نمی‌توانند در آرامش زندگی کنند. آن‌ها ممکن است نفرین را کنار بگذارند، موجودیت را در جایی به دام بیندازند، سعی کنند آن را بکشند یا به شهری دیگری نقل مکان کنند. از آنجایی که آن‌ها چیزی در مورد آن نمی‌دانند، و فیلم مطمئن می‌شود که غیرقابل پیش‌بینی بودن هیولا را بدون ارائه کوچک‌ترین ویژگی آن برجسته می‌کند، به نظر می‌رسد که نفرین با شخصیت‌ها باقی می‌ماند حتی زمانی که دیگر به ظاهر از شر نفرین خلاص شده‌اند.

5. مه (The Fog)

مه

«مه» را می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد. نیمه اول در یک محیط ساحلی متمایز می‌گذرد و برای توسعه شخصیت‌ها و کشف حقیقت مرموز در مورد صدمین سالگرد شهر وقت کافی صرف می‌کند. نیمه دوم شامل حمله اشباح دزدان دریایی انتقام‌جو است که در یک مه غلیظ پوشانده شده است؛ منظره‌ای که فقط جان کارپنتر می‌تواند اینقدر وحشتناک به تصویر بکشد. هر دو بخش در ایجاد فضای ترسناک شهر کوچکی که توسط نیروهای شیطانی مرموز تسخیر می‌شود عالی هستند، اما چیزی که واقعا تفاوت ایجاد می‌کند تصمیم کارپنتر برای نشان ندادن دزدان دریایی است. به این ترتیب، تقریبا گویی مه و ارواح با یکدیگر ادغام و به یک موجود وحشتناک تبدیل شدند که قصد ریختن خون و ویرانی دارد.

4. بچه‌ی رزماری (Rosemary’s Baby)

بچه‌ی رزماری

«بچه رزماری» یکی از فیلم‌های ترسناک است که فقط به حدس و گمان علاقه دارد و بنابراین، مخاطب هرگز به عمق واقعی رمز و راز نهفته در دل داستان پی نمی‌برد. چیزی که به راحتی در هر فیلم دیگری می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد اما دقیقا همان ویژگی‌ای است که این فیلم را به یک کلاسیک تبدیل می‌کند. عامل ناشناخته باید اینگونه باشد؛ بدون پشتیبان، بدون هیچ نشانه، فقط یک سوال طولانی مدت «آیا این واقعا اتفاق می‌افتد» در ذهن شخصیت اصلی تکرار می‌شود تا اینکه ناگهان واقعیت هولناکی او را در برمی‌گیرد. رزماری وودهاوس به تازگی برای تشکیل خانواده به آپارتمان جدیدی نقل مکان کرده است، اما همسایگان عجیب او علاقه عجیبی به نوزاد متولدنشده‌اش نشان می‌دهند. هم رزماری و هم تماشاگران نمی‌دانند که او چه نوع آشفتگی‌هایی در ذهن دارد، هرچند سرنخ‌ها کم نیستند. زمانی که لحظه‌ی کلیدی آشکار شدن هیولا فرا می‌رسد، بینندگان فقط واکنش‌ها را می‌بینند و تصور چهره شیطان به عهده مخاطب است.

آیکون فیلم بچه رزماری Rosemary's Baby
فیلم

بچه رزماری

Rosemary’s Baby

تماشای فیلم بچه رزماری

3. فروافتاده (Fallen)

فروافتاده

دنزل واشینگتن بیشتر برای فیلم‌های درامی مانند «روز آموزش» (Training Day) و «مالکوم ایکس» (Malcolm X) شناخته می‌شود، اما او در «فروافتاده» یک اجرای ترسناک ارائه می‌دهد. با روایتی غیرمتعارف، فیلم واشینگتن را به‌عنوان کارآگاهی دنبال می‌کند که در تعقیب عزازیل است؛ فرشته‌ای سقوط‌کرده، که از یک میزبان انسانی به میزبان انسانی دیگر می‌پرد و ردی از خون به جای می‌گذارد. بینندگان هرگز نمی‌توانند شکل واقعی عزازیل را ببینند، که منجر به یک بازی عجیب و غریب و در عین حال وحشتناک موش و گربه می‌شود. در تلاش برای دستگیری قاتل شوم، شخصیت واشینگتن سرنخ‌های غیرمعمولی را دنبال می‌کند که قبل از حملات فرشته رخ می‌دهد، از جمله آهنگی که بارها در طول فیلم تکرار می‌شود و قطعا ذهن مخاطب برای روزهای آینده در فیلم گیر می‌کند.

2. پروژه جادوگر بلر (The Blair Witch Project)

پروژه جادوگر بلر

«پروژه جادوگر بلر» راه را برای موجی از فیلم‌های ترسناک باورنکردنی هموار کرد، اما فراتر از آن، این فیلمی است که تغییر از فیلم به رسانه‌های دیجیتال را به بهترین شکل درک کرد و لحظه‌ای مهم را که قبل از آغاز هزاره بود، به تصویر کشید. علاوه بر این، این فیلم شامل بدترین کابوس هر فیلمساز مشتاقی است. این فیلم اتفاقی را که برای سه فیلمساز آماتور در حین بررسی افسانه یک جادوگر در جنگل اتفاق افتاد را بازگو می‌کند و جزییات اسرارآمیز ناپدید شدن آن‌ها را شرح می‌دهد. این فیلم یکی از پراستفاده‌ترین کلیشه‌ها را در سبک فیلم‌های یافت شده معرفی کرد؛ دشمن نامرئی. در حالی که سایر فیلم‌ها دوست دارند با اشاره به هیولای پنهان در پایان ترس‌های ناگهانی ایجاد کنند، «پروژه جادوگر بلر» به طرز خطرناکی به واقعیت نزدیک است و حتی در لحظات پایانی خود موفق می‌شود سکانسی وحشتناک را بدون افشای هیچ موجود ترسناکی منتقل کند.

آیکون فیلم پروژه جادوگر بلر The Blair Witch Project
فیلم

پروژه جادوگر بلر

The Blair Witch Project

تماشای فیلم پروژه جادوگر بلر

1. مقصد نهایی (Final Destination)

مقصد نهایی

هر قسمت از فرنچایز «مقصد نهایی» از فرمول یکسانی پیروی می‌کند و روی همان هیولای نامریی مانور می‌دهد اما به نوعی همیشه راهی برای غافلگیری بینندگان پیدا می‌کنند. با این حال، اولین فیلم که همه چیز از آن شروع شد به عنوان بهترین فیلم خودنمایی می‌کند. نه تنها به این دلیل که صحنه‌های مرگ با دلهره‌آورترین سکانس‌های فرانچایز نمایش داده می‌شوند، بلکه به این دلیل که کل مجموعه اسطوره‌شناسی بررسی شده در دنباله‌ها به همان اندازه جذاب و وحشتناک است. در این فیلم، یک نوجوان الهام واضحی از مرگ خود و دوستانش در یک سانحه هوایی دارد که باعث می‌شود قبل از وقوع حادثه، هواپیما را ترک کنند. با این حال، سرنوشت راه ترسناکی برای رسیدن به آن‌ها دارد. «مقصد نهایی» اساسا فیلمی درباره مرگ است و خود مرگ است که برای گرفتن روح‌ها ظاهر می‌شود. بینندگان به خوبی می‌دانند که هیولای «مقصد نهایی» کیست، اما هرگز آن را نخواهند دید. تا زمانی که به همین شکل باقی بماند، فرنچایز هرگز جذابیت خود را از دست نخواهد داد.

منبع: movieweb

خروج از نسخه موبایل