نقد فیلم killers of the flower moon – تاریخ به روایت بازنده‌ها

خون به پا خواهد شد...

تازه‌ترین فیلم مارتین اسکورسیزی بالاخره بعد از چهار سال منتشر شد و علیرغم زمان نسبتا طولانی‌اش نظر مثبت منتقدان را جلب کرد. killers of the flower moon که با نام قاتلان ماه کامل یا ترجمه صحیح ترش یعنی قاتلان ماه گل هم شناخته می‌شود، ملغمه جذابی از ژانرهای مختلف از وسترن و جنایی گرفته تا ملودرام است و تاریخی است که این بار به جای فاتحان توسط بازنده‌ها نوشته شده.

killers of the flower moon روایت داستانی اسکورسیزی از کتاب غیر داستانی «قاتلان ماه گل: کشتار مردم اوسیج و تولد اف بی آی» (Killers of the Flower Moon: The Osage Murders and the Birth of the FBI) است اما پیش از پرداختن به جزئیات این قتل‌های تکان‌دهنده و خون‌بار بهتر است نگاهی به عبارت flower moon داشته باشیم و ترجمه صحیح‌تری را برای عنوان فیلم پیشنهاد دهیم. در یکی از سکانس‌ها این طور گفته می شود که سرخپوستان به ماه می که در آن طبیعت به اوج شکوفایی می‌رسد و زمین از گل پوشیده می‌شود flower moon یا ماه گل می‌گویند؛ پس با استناد به این مونولوگ به نظر می‌رسد «قاتلان ماه گل» ترجمه درست‌تری برای عنوان فیلم تازه اسکورسیزی است.

قصه پر غصه ملت اوسیج

قاتلان ماه گل

ماجرای کلی killers of the flower moon از یک واقعه تاریخی اقتباس شده و درباره سلسله قتل‌های وحشتناکی است که در دهه 20 میلادی در اوکلاهامای آمریکا اتفاق افتاد و عمدتا سرخپوستان قبیله اوسیج را هدف گرفته بود. سال‌ها قبل در مراتع و زمین‌های متعلق به این قبیله به شکل تصادفی نفت پیدا شد و مردمان اوسیج یک شبه ره صد ساله را پیمودند و به ثروت هنگفتی دست پیدا کردند؛ ثروتی که خشم و حسادت بسیاری از سفید پوستان که به زعم خودشان نژاد برتر هستند را برمی‌انگیزد و در نهایت بلای جان مردمان اوسیج می‌شود.

پیش از تماشای فیلم و بر پایه اطلاعات تاریخی محدودم حدس می‌زدم با اثری تاریخی/ معمایی در بستر وسترن طرف هستم و قرار است با ماموران باهوش و سخت‌کوش اف بی آی همگام شوم و مسببین این جنایت وحشتناک را شناسایی کنم اما اسکورسیزی از همان دقایق ابتدایی شگفت‌زده‌ام کرد و قاتلان ماه گل را بدون طرح هیچ گونه معمایی و به صریح‌ترین شکل ممکن به مخاطب معرفی کرد. خیلی زود مشخص می‌شود این بار به تماشای تاریخ از نگاه فاتحانه اف بی آی یا مردم نگون بخت اوسیج نمی‌نشینیم در عوض همه چیز را از زاویه دید یک بازنده تمام عیار می‌بینیم؛ ارنست بورکهارت (با بازی تحسین برانگیز لئوناردو دی کاپریو) کهنه سربازی که در میدان نبرد هیچ رشادتی نداشته و به عنوان آشپز در حاشیه جنگ خدمت کرده. ارنست چه از نظر بدنی و چه از لحاظ ذهنی از میانگین جمعیت کره زمین پایین‌تر است؛ در نتیجه به عنوان موجودی بلاتکلیف چاره‌ای ندارد که برای ادامه حیات به دایی‌اش ویلیام هیل (رابرت دنیرو) متصل شود؛ درست مثل جنینی که از مادرش تغذیه می‌کند و حیات و مماتش به او وابسته است. ویلیام که خودش را پادشاه اوسیج می‌داند زمین‌دار ثروتمندی است که ظاهرا رابطه خوبی با بومیان منطقه دارد اما در باطن در حال طراحی دسیسه‌های شیطانی برای آن‌ها است.

ارنست به دستور هیل با مولی (لیلی گلداستون) دختر یکی از خانواده‌های بومی اصیل ازدواج می‌کند اما هیل که حریص‌تر از این حرف‌ها است نقشه‌ای برای از بین بردن تمام اعضای خانواده مولی طراحی می‌کند تا در نهایت سهم نفت به خانواده اصیل خودش برسد و این آغاز سلسله قتل‌های وحشتناک سرخپوستان است.

شخصیت ارنست که در ابتدای فیلم با او آشنا می‌شویم حدودا بیست سال از سن فعلی دیکاپریو جوان‌تر است با این حال چهره این بازیگر کاملا با او تناسب دارد و سختی‌هایی که در دوران جنگ متحمل شده را نشان می‌دهد. نوعی بلاهت و منگی در تک تک سکانس‌های فیلم در کلام و ظاهر ارنست به چشم می‌خورد که دی کاپریو آن را به بهترین شکل ممکن تصویر کرده است. گویی این مرد بالغ هیچ نظری از خودش ندارد و در عوض بدون فکر تصمیمات دیکته شده هیل را مو به مو اجرا می‌کند، بدون این که به عواقب کارهایش واقف باشد. ارنست یک سرسپرده تمام عیار است؛ این ویژگی در یکی از سکانس‌های نمادین killers of the flower moon به خوبی تصویر می‌شود؛ جایی که ارنست و هیل در یک اتاق با کف پوش شطرنجی سیاه و سفید حضور دارند و هیل خواهرزاده اش را به خاطر انجام ندادن دقیق دستوراتش بازخواست می‌کند. این سکانس کاملا یادآور بازی شطرنج و جایگاه شاه و پیاده نظام معمولی است.

رویکرد متفاوت «قاتلان ماه گل» و «اوپنهایمر»

قاتلان ماه کامل اسکورسیزی

«قاتلان ماه گل» مثل «اوپنهایمر» از جمله طولانی‌ترین فیلم‌های امسال به حساب می‌آید. با این حال رویکرد اسکورسیزی با نولان کاملا متفاوت است؛ «اوپنهامیر» از نشان دادن انفجار بمب اتمی و هرگونه خون‌ریزی اجتناب می کند و در عوض به احساسات متناقضی که اوپی در طول فرآیند کشف بمب تجربه می‌کند، می‌پردازد اما اسکورسیزی در killers of the flower moon با صبر و حوصله تک تک قتل‌ها را با جزئیات به تصویر می‌کشد و حتی از نشان دادن فرآیند سوگواری هیچ ابایی ندارد و در حقیقت دوست دارد به سراغ بخش‌های نانوشته‌ای برود که در کتاب‌های تاریخ جایی نداشتند.

مدت زمان فیلم 206 دقیقه است و killers of the flower moon بعد از «مرد ایرلندی» یکی از طولانی‌ترین آثار اسکورسیزی به حساب می‌آید. البته این زمان سه ساعت و نیمه با انتقاداتی هم مواجه شد و بعضی مخاطبان آن را حوصله سر بر دانستند اما برعکس من فکر می‌کنم کاملا در اختیار بسط و گسترش داستان قرار دارد و اگر هر کدام از سکانس‌های به ظاهر بی‌اهمیت حذف شوند، فیلم تاثیرگذاری‌اش را از دست می‌دهد. اسکورسیزی با صبر و حوصله قصه پر غصه مردمان اوسیج را شرح می‌دهد و از هیچ لحظه‌ای سرسری نمی‌گذرد. در حقیقت تاریخی که او روایت می‌کند با تاریخ به روایت فاتحان زمین تا آسمان فرق می‌کند؛ در killers of the flower moon فرآیندی که منجر به نتیجه می‌شود اهمیت دارد و به همین دلیل هم از همان ابتدا قاتلان به مخاطب معرفی می‌شود، روند دستگیری آن‌ها به ساده‌ترین شکل ممکن اتفاق می‌افتد، بدون پخش موسیقی حماسی و تیراندازی. در عوض برای مرگ تک تک اهالی اوسیج به اندازه کافی وقت صرف می‌شود، روند سوگواری‌ها به تصویر کشیده می‌شوند و مخاطب استیصال و ناامنی آن‌ها را به خوبی درک می‌کند. اسکورسیزی در تازه‌ترین اثرش به واکاوی رنج آدم‌هایی می‌پردازد که در میان صفحات تاریخ گم شدند.

آیکون فیلم قاتلان ماه کامل Killers of the Flower Moon
فیلم

قاتلان ماه کامل

Killers of the Flower Moon

تماشای فیلم قاتلان ماه کامل

نگاهی به بازی‌های killers of the flower moon

قاتلان ماه کامل

شاید در نگاه اول عملکرد بازیگران killers of the flower moon ساده به نظر برسد اما با نگاهی موشکافانه به ظرافت‌هایی می‌رسیم که به احتمال زیاد حداقل چند نامزدی اسکار را برای این فیلم به ارمغان بیاورد. لئوناردو دی کاپریو در نقش یک سرسپرده کم‌هوش عملکرد عالی دارد. او یک بازنده تمام عیار است که نه می‌توان دوستش داشت و از اقداماتش چشم پوشی کرد و نه می‌توان صد در صد گناهکار دانستش. او به همان اندازه که حرص مخاطب را درمی‌آورد، از پس ایجاد همدلی هم برمی‌آید مثلا علاقه‌اش به مولی و فرزندانش کاملا صادقانه و قابل باور است و به همین دلیل هم از تصمیمش در انتهای فیلم متعجب نمی‌شویم.

در سمت دیگر لیلی گلداستون را در نقش مولی داریم که گویی نقطه آرامش در میان هیاهویی است که از ابتدا تا انتهای فیلم جریان دارد. مولی دیالوگ زیادی ندارد اما گلداستون توانسته احساسات این شخصیت را با میمیک صورتش کاملا منتقل کند؛ در نتیجه رنج، استیصال و در عین حال قدرت مولی به عنوان نماینده‌ای از جامعه سرخپوستان کاملا قابل درک است. در نهایت رابرت دنیرو در نقش ویلیام هیل مکار و بد ذات بازی درست و تماشایی را ارائه کرده و نشان داده هنوز هم دود از کنده بلند می‌شود.

پایان‌بندی متفاوت killers of the flower moon حسن ختام دل‌انگیزی برای آخرین فیلم اسکورسیزی است. فرجام تک تک شخصیت‌های فیلم جایی خارج از صفحه نمایش و در قالب یک نمایش زنده رادیویی بیان می‌شود. اما بدون شک جذاب‌ترین بخش پایان‌بندی جایی است که خود جناب کارگردان روی صحنه ظاهر می‌شود و خبر مرگ مولی را در قالب آگهی ترحیم او اعلام می‌کند و در نهایت هم با عبارت «اشاره‌ای به قتل‌ها نمی‌شود» مهر تاییدی بر نقص روایت‌های تاریخی می‌زند.

خروج از نسخه موبایل