نگاهی به فیلم نیمه شب در پاریس (Midnight in Paris)

ملاقات با تاریخ هنر

اگر قرار بود به گذشته برگردید کدام قسمت از تاریخ را برای زندگی انتخاب می‌کردید؟ زندگی با چه کسانی در تاریخ برای شما جذاب بود؟ اگر به چنین موضوعاتی علاقه‌مند هستید با ما در ادامه این مطلب همراه باشید. شاید شما هم مثل ما و نویسنده فیلم نیمه شب در پاریس به افراد تاثیرگذار در تاریخ علاقه داشته باشید. یا حتی بخواهید زندگی در قسمتی از گذشته خود را تجربه کنید. اتفاقی که در این فیلم رخ می‌دهد چیزی شبیه به این رویاست که ما را با خود همراه می‌کند.

تصور کنید روزی (یا برای هیجان‌انگیزتر شدن ماجرا بهتر است بگویم شبی) در خیابان‌های تکراری شهر خود قدم برمی‌دارید. به ظاهر همه چیز ساده به نظر می‌آید و اتفاقات معمولی است. اما درست در خیابان کناری انسان‌هایی زندگی می‌کنند که ارتباطی با نسل شما ندارند و در صدها سال قبل زندگی می‌کنند. داستان این فیلم هم چیزی شبیه این ماجراست. نویسنده جوانی است که همراه با نامزش از کالیفرنیا به پاریس آمدند. در این سفر والدین نامزد او نیز دنبالشان هستند. ابتدای فیلم به نظر می‌رسد که این دو نفر رابطه خوبی را با یکدیگر دارند اما به مرور زمان شاهد نقاط منفی رابطه این زوج هستیم که کار را جذاب می‌کند. نقطه اوج داستان سفر ناگهانی این نویسنده به جایی است که همیشه آرزویش را داشته است …

* هشدار: در ادامه مطلب بخشی از داستان فیلم «نیمه شب در پاریس» اسپویل می‌شود.

روانشناسی یا صرفا سورئال؟

فیلم نیمه شب در پاریس

نمی‌توانیم به داستان این فیلم نگاه صفر و صدی داشته باشیم. چرا که هم از بعد روانشناسی مهم است هم از نگاه سورئالیسم.

در دنیای امروز ما و البته در گذشته نیز، افرادی بودند که علاقه داشتند در دوران طلایی دیگری بجز زمان حال زندگی کنند. حسی که به آنها وعده خوشبختی در زمان گذشته را می‌داد، لذت زندگی کردن در حال را از آنها گرفته بود. اتفاقی که دقیقا برای کاراکتر اصلی این فیلم نیز رخ داده بود.

دیدگاه هر کسی نسبت به این فیلم متفاوت است اما پیامی که «نیمه شب در پاریس» با خود دارد قابل قبول برای بینندگان این اثر بوده است. داستان در بعد روانشناسی سعی دارد در آخر شما نیز مثل «گیل» تصمیم بگیرید که در زمان حال زندگی کنید و از امروز و دنیایی که در آن متولد شده‌اید لذت ببرید. حتی در آخر فیلم این موضوع برای ما روشن می‌شود که اگر دست از سر گذشته و سیر و سفر در رویا برداریم، انسان‌هایی را پیدا می‌کنیم که می‌توانند دنیای امروز ما را همانند پاریس در قرن بیستم میلادی برایمان زیبا کنند.

وودی آلن حرف اصلی خود را در دیالوگ گیل در دقایق پایانی فیلم آورده است. همین که ما باید دست از کمال طلبی برداریم و به خودمان برای زندگی در زمان حال فرصت دهیم. زندگی در قرن بیستم میلادی برای کسانی که در آن دوره بودند مثل زمان حال برای ما خسته کننده است. قطعا اگر «گیل» در قرن بیستم یا هر دوره دیگری ماندگار می‌شد، بعد از مدتی علاقه داشت مجدد به سال‌های قبل‌تر سفر کنند. جایی که شکسپیر شاهکارهای خود را می‌نوشت و خبری از ارنست همینگوی برای او نبود.

آیکون فیلم جاسمین غمگین Blue Jasmine
فیلم

جاسمین غمگین

Blue Jasmine

تماشای فیلم جاسمین غمگین

سبک‌شناسی

فیلم نیمه شب در پاریس

اینکه بخواهیم سبک این فیلم را سورئال بدانیم شاید کمی قابل بحث باشد زیرا بیشتر از اینکه المان‌های سورئالی داشته باشد، فانتزی است. از طرف دیگر هنوز فرضیه سفر در زمان تایید یا رد نشده است.

به هر حال چه فانتزی باشد و چه سورئال، این فیلم قسمتی از ذهن شما را قلقلک می‌دهد تا شما آن را تا آخر دنبال کنید. حتی اگر برای شما یه شاهکار فوق العاده نباشد، یک اثر بی معنی و فاقد اعتبار هم نخواهد بود.

دلیل منطقی برای سفر «گیل» وجود ندارد اما واقعیت ماجرا این است که این سفر و این روند داستانی نیازی به دلیل منطقی ندارد چرا که از ابتدا تا انتهای آن حاصل تفکر و تخیل نویسنده است. پس بنابراین دلیلی محکم و منطقی نیاز نداریم تا ماجراهای این فیلم را به خاطر آن تماشا کنیم. رسالت فیلم‌هایی با داستان‌های فانتزی و سورئال نیز بر همین مبنا است. اجازه دادن به قدرت تخیل برای خود نمایی و ایجاد آرامش.

موضوعی که در داستان «نیمه شب در پاریس» باعث کشش برای مخاطب می‌شود این است که شما ناخودآگاه علاقه دارید که اتفاقات پیرامون کارکتر اول را تجربه کنید. هم صحبتی با همینگوی و گفتگو کردن با پابلو پبکاسو افتخار کمی نیست. حتی اگر به آثارشان علاقه‌ای نداشته باشید یا کتابی از آنها را نخوانده باشید.

ودی آلن؛ خالق آرزوهای دست نیافتنی

Woody Allen

ودی آلن به عنوان نویسنده و کارگردان این اثر اتفاق تازه‌ای را در کارنامه کاری خود ثبت کرده. بیشتر کارهای او کمدی و استنداپ بود اما ساختن اثری این چنینی توسط او دور از ذهن نیست. دنیایی که او در فیلم‌سازی و نوشتن آثارش دنبال می‌کند درام و طنز است. ابتدا فعالیتش را به طور تخصصی با کمدی‌های بزن بکوب (نوعی کمدی که مثال بارز آن انیمیشن تام و جری است) شروع کرد و کارهایی مثل «پول را بردار و فرار کن» را ساخت. بعد موضوعات دیگری را با محتوای کمدی منتشر کرد که جالب توجه بود. «نیمه شب در پاریس» هم اتفاق تازه‌ای برای او در فیلم‌سازی محسوب می‌شد که کمتر کسی توقع آن را داشت.

جالب است بدانید که ودی آلن در اکثر فیلم‌هایی که نوشته یا کارگردانی کرده، به عنوان بازیگر نیز حضور داشته است اما در این فیلم فقط نقش نویسنده و کارگردان را بر عهده داشت. نکته جالب توجه این است که دنبال کنندگان ودی آلن اعتقاد داشتند نقش اصلی این کار را باید شخص خود او بازی می‌کرد چرا که بسیار نزدیک به شصیت خود او بود.

چرا نیمه شب در پاریس را ببینیم؟

Midnight in Paris

1-بدور شدن از روزمرگی

اگر لازم دارید برای چند لحظه‌ای هم از دنیای پیرامون خود دور شوید و به ذهنتان بدون هیچ دلیل و منطقی اجازه سفر در زمان را بدهید، حتما این فیلم را تماشا کنید. چهل و یکمین فیلم ودی آلن ارزش این را دارد که جایی برای آن در آخر هفته یا تعطیلات خود در نظر بگیرید.

2- داستان متفاوت

سینمای علمی تخیلی و فانتزی دنیای گسترده و بزرگی دارد اما برای علاقه‌مندان به هنر و ادبیات و شعر کمتر فیلمی در این زمینه ساخته می‌شود. در میان قهرمان‌های مارول و مرد عنکبوتی و افسانه‌های دیو و دشمن، جایی برای لطافت هنرمندان و هنر دوستان نیست. به همین خاطر این فانتزی نو باعث می‌شود افراد علاقه‌مند به این موضوعات نیز دنبال کننده دنیای فانتزی باشند و تخیلات خود را با چشم واقعی تماشا کنند.

3-فاصله گرفتن از درام غم‌انگیز

این روزها برای یاد گرفتن برخی از موضوعات حیاتی در زندگی با داستان‌هایی غم‌انگیز و دردناک رو به رو هستیم. داستان‌هایی که با مرگ، خون و خونریزی و البته افکار منفی رو به رو هستند. چه بسا این داستان‌ها با روندهای داستانی به شد غمناک نمی‌توانند پیام اصلی خود را برسانند؛ بلکه باعث تزریق احساسات منفی در مخاطب نیز می‌شوند. اما بر خلاف این دسته از فیلم‌ها، نوع داستان «نیمه شب در پاریس» باعث شده پیام اصلی این فیلم به راحتی به دل و جان مخاطب بنشیند و با ذهنی بازتر آن را درک کند.

خروج از نسخه موبایل