در طول تاریخ سینما، شخصیتهای شرور بسیاری در داستانها خلق شدهاند که تماشاگران از آنها متنفر بودهاند، آنها را دوست داشتهاند و حتی گاهی اوقات به آنها برای شرور بودن حق دادهاند. شخصیتهای شرور فیلم معمولاً به خاطر وفاداری و کارهای خوب خود شناخته نمیشوند. چرا که بیشتر اوقات، آنها در حال خیانت کردن و آسیب رساندن به دیگران هستند و تا زمانی که به هدف خود برسند، اهمیتی نمیدهند که چند نفر را آزار میدهند. با این حال، هر چند وقت یک بار، یک شخصیت شرور در سینما به وجود میآید که این قاعده را بر هم میزند و کاری میکند تا مخاطب با او همراه شده و به او علاقهمند شود. در ادامه، قصد داریم تا ۱۰ شخصیت شرور سینمای جهان که رگههایی ازوفاداری و قهرمان بودن را به نمایش میگذارند، معرفی کنیم.
شخصیت شرورِ قهرمان؛ تضادی عجیب و غیرقابل باور!
با تصوری که از شخصیتهای شرور در ذهن خود داریم، میدانیم که این شخصیتها ویژگیهای آزاردهندهای دارند. این ویژگیها باعث میشود که مخاطب به راحتی آنها را دوست نداشته باشد و در عوض دنباله روی قهرمانهای داستانها باشد. بیننده معمولاً میخواهد افراد خوب داستان برنده شوند و هیچ حقی برای شخصیت شرور قائل نیستند. اما همانطور که گفتیم، افراد شرور گاهی میتوانند بخش دیگری از شخصیت خود را نیز در فیلم نشان دهند و به افراد دیگر داستان و برخی چهارچوبها وفادار باشند. این به این معنی است که همه شخصیتها در عین بد بودن، میتوانند یک بخش دیگر وفادار و قهرمان هم داشته باشند. حتی وقتی کل داستان حول محور یک هدف شیطانی روایت شود هم، شخصیتهای شرور فیلم میتوانند به دوستان خود وفادار بمانند. در ادامه این مطلب همراه ما باشید، تا با ۱۰ نمونه از این شخصیتها آشنا شویم.
- 10 فیلم ترسناک که شرور اصلی در آنها نشان داده نمیشود
- 10 انیمیشن دیزنی که هیچ شروری در آنها حضور ندارند
- 10 شرور ترسناک فیلمهای انیمیشنی
10. اوجاب – «گلدفینگر» (Goldfinger)
گلدفینگر، سومین فیلم از مجموعه فیلمهای اکشن جیمز باند است که اگرچه جیمز باند (با بازی شان کانری) بسیار پرطرفدار و پر بحث بود، اما اودجاب (با بازی هارولد ساکاتا) نیز در میان طرفداران باند به شخصیت محبوب فیلم تبدیل شده است. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته یان فلمینگ در سال ۱۹۵۹ ساخته شده است. در داستان فیلم، جیمز باند در حال تحقیق درباره قاچاق طلا توسط اوریک گلدفینگر است و در نهایت نقشههای گلدفینگر برای آلوده کردن انبار شمش ایالات متحده در فورت ناکس را کشف میکند. زمانی که جیمز باند وظیفه پیدا کردن نحوه قاچاق طلا به سرتاسر جهان را به باند میدهد، اودجاب که برای گلدفینگر کار میکند، به او حمله میکند و همدست زن او به قتل میرسد. اودجاب از این نظر منحصر به فرد است که به اوریک گلدفینگر بسیار وفادار است و دستورات او را بدون سوال انجام میدهد. او را میتوان شخصیت شروری معرفی کرد که به بهترین شکل ممکن عمل میکند.
9. T-1000 – «ترمیناتور 2: روز داوری» (Terminator 2: Judgment Day)
ترمیناتور ۲: روز داوری، یک فیلم عالی در مورد جنگ ماشینها و انسانها است. داستان این فیلم در سال 2029 اتفاق میافتد و در مورد جنگی است که بین یک آژانس هوش مصنوعی به نام اسکاینت و انسانهایی که با پیشرفتهای شیطانی آن در حوزه فناوری مبارزه میکنند، در جریان است. Skynet، رایانهای که ماشینها را کنترل میکند، یک نابودگر به نام T-1000 (با بازی رابرت پاتریک) ایجاد میکند تا در زمان سفر کند. ماموریت آن کشتن بچهای به نام جان کانر (با بازی ادوارد فرلانگ) است که در نهایت بزرگ میشود تا مقاومت علیه اسکای نت را رهبری کند. نابودگر T-1000 به Skynet و دستورالعملهای آن بسیار پایبند است. او میتواند تغییر شکل دهد، خود را به فلز مایع تبدیل کند و شکلهایی از انسانها از جمله مادر جان، سارا (با بازی لیندا همیلتون) را به خود بگیرد. به زبان ساده، این یک ماشین کشتار بیرحم است که هر کاری که Skynet بخواهد انجام میدهد. اگر T-800 (با بازی آرنولد شوارتزنگر) که برنامهریزی دوباره شده بود و یک شخصیت خوب نبود، T-1000 احتمالاً به هدف خود یعنی کشتن جان میرسید.
8. کرونک – «زندگی جدید امپراطور» (Emperor’s New Groove)
انیمیشن کمدی زندگی جدید امپراطور محصول دیزنی، قطعاً یکی از مرتبطترین فیلمهای انیمیشنی است که توسط دیزنی ساخته شده است. داستان فیلم حول محور یک امپراتور به نام کوزکو (دیوید اسپید) است که سبک زندگی مجللی دارد و وقتی دستیار خود به نام یزما (ارتا کیت) را اخراج میکند، او با مسموم کردن شراب او به دنبال انتقام است و کوزکو به یک لاما تبدیل میشود و باید راهی پیدا کند تا طلسم را قبل از اینکه خیلی دیر شود، باطل کند. یزما یک جادوگر شیطانی است و دستیار اصلی او مردی احمق به نام کرونک (پاتریک واربرتون) است. واربرتون در نقش کرونک بسیار خندهدار است و حرفهای مزخرف و احمقانهاش بسیاری از بهترین بخشهای کمدی فیلم را ارائه میکنند. او علی رغم اینکه یزما دائماً او را مجبور به انجام کارهای کثیف و غیراخلاقی خود میکند، اما به شدت به او وفادار است. او را میتوان یک شخصیت شرور وفادار دانست که برای خوشحال کردن ایزما هر کاری انجام میدهد.
7. جیکوب بلک – «گرگ و میش: ماه نو» (The Twilight Saga: New Moon)
جیکوب بلک یکی از شخصیتهای آنتاگونیست اصلی فیلم درام گرگ و میش: ماه نو است. این فیلم دومین قسمت از مجموعه گرگ و میش است و حول محور بلا سوان (با بازی کریستن استوارت)، دختری که به تازگی 18 ساله شده و عمیقاً عاشق دوست پسر خون آشام خود ادوارد کالن (با بازی رابرت پتینسون) است، روایت میشود. وقتی جیکوب (با بازی تیلور لاتنر) متوجه میشود که بلا به جای او عاشق ادوارد است، ناراحت میشود و به او توضیح میدهد که قبیلهاش (Quileute) برای مدت طولانی با «کالنها» درگیر بوده است.
جیکوب بلک وفاداری زیادی به مردم قبیله خود یعنی Quileute نشان میدهد. این قبیله بومیان آمریکا چندین دهه است که بر سرزمینها حکومت میکنند و تمایلی به دادن امپراطوری به کالنها ندارند. جیکوب بلک از عقب نشینی نمیترسد؛ زیرا میداند که اعضای قبیله Quileute همیشه پشت او خواهند بود.
6. ابنی ماو – «انتقامجویان:جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War)
در ابتدای فیلم انتقامجویان: جنگ ابدیت، تانوس (با بازی جاش برولین) در پی نابودی آسگارد، با کمک ستوانهایش سنگ قدرت را تصرف میکند. آبنوس ماو (با بازی تام وان-لاولور) خدمه سرسپردگان را به شهر نیویورک هدایت میکند تا سنگ زمان را از دکتر استرنج (با بازی بندیکت کامبربچ) پس بگیرند. ماو یک شخصیت شرور بی رحم با ارتباط قوی با تانوس است که نمیترسد دستور تانوس را انجام دهد و سنگهای ابدیت را به او بدهد، حتی اگر این به معنای کشتن انتقام جویان باشد. اگرچه طرفداران این فیلم همچنان در حال بررسی این موضوع هستند که آیا جنگ ابدیت بهترین فیلم از سری مجموعههای انتقام جویان است یا خیر، اما یک چیز قطعی است که شخصیت ابنی ماو (Ebony Maw) یک شخصیت شرور وفادار است.
5. کفتارها – «شیر شاه» (The Lion King)
شیر شاه دیزنی، در میان بچههایی که در دهههای 1980 و 1990 بزرگ شدهاند، انیمیشنی بسیار محبوب است. اصلیترین داستان این انیمیشن در سال 1994، بر روی داستان توله شیر جوانی به نام سیمبا (جاناتان تیلور توماس) تمرکز دارد که توسط عموی شرورش اسکار (جرمی آیرونز) به سرزمین تاریکیها، یعنی محل زندگی کفتارها میرود و در این بین اسکار پدر سیمبا را برای به دست آوردن پادشاهی سرزمین به قتل میرساند. اسکار به سه کفتار دستور میدهد تا سیمبا را در حال فرار بکشند، اما آنها در کار خود شکست میخورند و سیمبا در اعماق جنگل پناه میگیرد.
کفتارها، به نامهای شنزی (ووپی گلدبرگ)، بانزای (چیچ مارین) و اد (جیم کامینگز)، به اسکار و سایر حیواناتی که در حومه سرزمینهای پراید زندگی میکنند بسیار وفادار هستند. آنها بر این باورند که تحت رژیم موفاسا رانده شده بودند و مصمم هستند که به اسکار کمک کنند تا بر این سرزمین حکومت کند. با وجود اینکه اسکار با آنها بدرفتاری میکند و روحیه آنها را به خاطر رها کردن سیمبا تضعیف میکند، اما آنها همچنان تا پایان فیلم با سیمبا و شیرهای ماده مبارزه کرده و اسکار را رها نمیکنند.
4. ویتو کورلئونه – «پدرخوانده» (The Godfather)
درام حماسی پدرخوانده فرانسیس فورد کاپولا را میتوان شاهکار سینمای آمریکا معرفی کرد. در این فیلم، مارلون براندو نقش ویتو کورلئونه، رهبر و رئیس یک خانواده خلافکار را بازی میکند. کورلئونه به عنوان پدرسالار خانواده، مسئول اقدامات غیرقانونی خانواده از جمله قاچاق مشروبات الکلی، قمار، و فسادهای مختلف است. او از بیرون کردن افرادی که سر راهش قرار میگیرند هراسی ندارد. چه ویتو کورلئونه پدرخوانده را یک شخصیت شرور در نظر بگیرید یا نه، شکی نیست که او به کسانی که به او وفاداری دارند، وفادار است. او به اطرافیانش از جمله پسرانش که روزی تمام کارهای خانوادگی را به دست خواهند گرفت، وفاداری زیادی دارد. نزدیکترین دوستان او عبارتند از پیتر کلمنزا (با بازی ریچارد کاستلانو)، یکی از اعضای بلندپایه مافیای کورلئونه، و تام هاگان (رابرت دووال)، وکیل و مشاور مورد اعتماد او که رفتار وفادارانه و خوبی با آنها دارد.
3. دارث ویدر – «جنگ ستارگان قسمت پنجم: امپراطوری ضربه میزند» (Star Wars Episode V: The Empire Strikes Back)
آناکین اسکای واکر، یک شخصیت پرو آنتاگونیست متضاد است. سفر او در دنیای جنگ ستارگان بسیار معصومانه شروع میشود، اما او خیلی زود غرق در تاریکی و شرارت میشود. در پایان سه گانه جنگ ستارگان، او به شخصیت تخیلی آنتاگونیست، دارث ویدر تبدیل میشود. وفاداری او به دارک ساید قوی است و خود را مدیون دارث سیدیوس با نام مستعار امپراتور پالپاتین میداند.
در فیلم جنگ ستارگان قسمت پنجم: امپراتوری ضربه میزند، وفاداری ویدر به امپراتور بسیار آشکار است. در پایان فیلم، او پسرش لوک اسکای واکر (با بازی مارک همیل) را تشویق میکند که از ارادت خود به جدی صرف نظر کند و به جای آن به دارک ساید بپیوندد. اگرچه دارث ویدر در نهایت لوک را از چنگ پالپاتین در قسمت ششم «جنگ ستارگان: بازگشت جدای» (Star Wars Episode VI:Return Of the Jedi) نجات میدهد، اما وفاداری او به دارک ساید با تمایل او برای قطع کردن دست لوک با شمشیر نوریاش، نشان داده میشود.
2. کاپیتان باربوسا – «دزدان دریایی کارائیب: در پایان جهان» (Pirates of the Caribbean: At World’s End)
کاپیتان هکتور باربوسا (با بازی جفری راش)، شخصیت شرور اصلی اولین فیلم دزدان دریایی، یعنی «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» (Pirates of the caribbean: The Curse of the black Pearl) است. اما با این حال، در پایان دومین فیلم از این فرانچایز «صندوقچه مرد مرده» ( Dead Man’s Chest)، او از اعماق دریا باز میگردد تا به نجات جک اسپارو (با بازی جانی دپ) از چنگال دیوی جونز کمک کند. در فیلم دزدان دریایی کارائیب: در پایان جهان نیز کاپیتان باربوسا به خدمه کشتی مروارید سیاه وفادار است. ابتدا او سعی میکند دادگاه را وادار کند کالیپسو (با بازی نائومی هریس) را که توسط دیوی جونز زندانی شده است، آزاد کند. وقتی این کار جواب نمیدهد، باربوسا خودش کالیپسو را آزاد میکند. بعداً با ویل (با بازی اورلاندو بلوم) و الیزابت (با بازی کیرا نایتلی) ازدواج میکند و نشان میدهد که به دوستانی که به او کمک کردند جک را پیدا کند، وفادار است.
1. گرو – «من نفرتانگیز» (Despicable Me)
در سال 2010 و در فیلم من نفرتانگیز، شخصیت گرو (با صدای استیو کارل) که یک ابرشرور با نقشهای شیطانی است، معرفی شد. طبق داستان، گرو از این که خود را به عنوان یک شرور واقعی ثابت کند ناامید شده است، بنابراین تصمیم میگیرد با کمک همکارانش ماه را بدزدد. اما قبل از اینکه بتواند به هدفش برسد، با سه دختر بدون سرپرست آشنا میشود که به پدر و مراقبت نیاز دارند. گرچه گرو در ابتدا تمایلی ندارد، اما او با دختران و ویژگیها و شخصیتهای آنها آشنا شده و خیلی زود متوجه میشود که آنها را دوست دارد و بیشتر از اینکه بخواهد یک فرد بد و شرور باشد، میخواهد یک پدر باشد و از آنها مراقبت کند. در ادامه فیلم میبینیم که گرو هم به خانواده جدیدش و هم به دوستداران خود بسیار وفادار است. او با تمام وجود نقش پدر را بر عهده میگیرد و از سه دختر داستان که حالا دیگر خانواده او هستند، مراقبت میکند.
سخن پایانی
شخصیتهای شرور داستانها و فیلمها همیشه به عنوان شخصیتهایی بسیار بد تعریف میشوند که قصد آسیب رساندن به دیگران را دارند. اما گاهی اوقات این شخصیتهای داستانی به طور کامل بد نیستند و یک بخش خاکستری و یا حتی سفید دارند. این در بسیاری از فیلمهای معروف جهان که در این مقاله به آنها اشاره کردیم نیز دیده میشود، تا جایی که شخصیت شرور داستان، به یک قهرمان تبدیل شده است!
منبع: movieweb