20 فیلم شبیه به میان‌ ستاره‌ای که عاشقان علمی تخیلی نباید از دست بدهند

هوش‌مصنوعی، فناوری، حیات فرازمینی و تکامل انسان

تقریبا یک دهه از زمانی که فیلم درخشان میان‌ ستاره‌ای ساخته شده‌است، می‌گذرد. این حماسه علمی‌تخیلی به‌عنوان یکی از بهترین آثار کارگردان بزرگ کریستوفر نولان، در فیلم‌شناسی تاثیرگذار او که شامل شوالیه تاریکی و اوپنهایمر است، شناخته می‌شود. میان‌ ستاره‌ای هم درست مانند فیلم‌های دیگر این کارگردان یعنی تلقین و تنت، مفهوم زمان را که نولان آن را «بنیادی‌ترین بخش تجربه انسانی ما» توصیف کرده‌است، بررسی می‌کند. فیلم میان‌ ستاره‌ای، تنها فیلم کریستوفر نولان است که در آن، سفرهای فضایی به‌تصویر کشیده می‌شود.

این فیلم که داستانش در آینده‌ای نه‌چندان دور جریان دارد، کشاورز و خلبان ناسا جوزف کوپر با بازی متیو مک. کانهی را دنبال می‌کند. او طی ماموریتی در جستجوی خانه‌ای جدید برای نوع بشر، از طریق یک کرم‌چاله به خارج از زمین سفر می‌کند. سفر کوپر تامل‌برانگیز، مهیج و احساسی است و مخاطبان را به دنیایی دیگر منتقل می‌کند. میان‌ ستاره‌ای به‌نوعی قدرت سینما را هم به‌نمایش می‌گذارد. اگر از تماشای فیلم میان‌ ستاره‌ای لذت برده‌اید و دوست دارید آثاری مانند آن را بیشتر ببینید، در اینجا 15 فیلم با این ویژگی به شما معرفی می‌شود.

20. ماه (Moon) – 2009Moon

فیلم ماه محصول سال 2009 و به کارگردانی دانکن جونز است. این اثر از پس‌زمینه فضای خارج از زمین، برای کشف موضوعاتی مانند انزوا و هویت استفاده می‌کند. سام راکول در این فیلم در نقش سام بل بازی می‌کند. سام بل مردی است که برای عمل به قراردادی که امضا کرده‌است، باید به‌مدت سه سال به تنهایی در ایستگاه‌فضایی کار کند. متاسفانه سام، قبل از اینکه بتواند به کنار همسرش و خانه بازگردد، مشکلات جسمی و روحی بدی را تجربه می‌کند. در فضا، هیچ‌کس نمی تواند فریاد یا گریه شما را بشنود، بنابراین سام در انزوایی دردآور گرفتار می‌شود. فیلم ماه مانند جواهر کشف‌نشده‌ای است، که از بودجه متوسط ​​خود نهایت استفاده را کرده و زوایای زیادی از داستانش را، به مخاطب نشان می‌دهد. فیلم ماه بدون‌شک سزاوار توجه بیشتری از آنچه که نصیبش شده، است. هرچند که هرگز قرار نبوده‌است فیلم ماه اثری پرفروش و بلاک‌باستر شود، اما به‌عنوان یک اثر علمی‌تخیلی خوب با بودجه کم، آنطور که باید به آن پرداخته نشده‌است. فیلم ماه در کاوش مضامین اگزیستانسیالیسم، به فیلم میان‌ ستاره‌ای شباهت زیادی دارد.

19. 2001: یک ادیسه فضایی (2001: A Space Odyssey) – 19682001: A Space Odyssey

این فهرست به‌هیچ‌عنوان بدون فیلم درخشان 2001: یک ادیسه فضایی کامل نخواهدبود. این اثر سینمایی علمی‌تخیلی در سال 1968 و به‌کارگردانی استنلی کوبریک نابغه ساخته شده‌است. خیلی از منتقدان از 2001: یک ادیسه فضایی به‌عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تمام تاریخ سینما یاد می‌کنند. در این فیلم، بشر در طول تکامل خود با چالش‌های متعددی روبه‌رو می‌شود، که نشان‌دهنده ظهور چیزی است که فقط می‌توان آن را به‌عنوان هوش بیگانه توصیف کرد. 2001: یک ادیسه فضایی بدون‌شک، مهم‌ترین فیلم علمی‌تخیلی تمام تاریخ سینما است. علیرغم اینکه اکران این اثر متعلق‌به اواخر دهه 60 است، این فیلم درباره هوش‌مصنوعی، فناوری، حیات فرازمینی و تکامل انسان، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. 2001: یک ادیسه فضایی، یک شگفتی‌آفرین در بستری بصری است، که با استفاده استادانه از رنگ، جلوه‌های‌ویژه پیشگامانه و بسیاری از تکنیک‌های فیلمبرداری باورنکردنی، مخاطب را حیرت‌زده می‌کند. به جرات می‌توان گفت که کریستوفر نولان تاثیر زیادی از فیلم 2001: یک ادیسه فضایی گرفته و از عناصر آن برای ساخت میان‌ ستاره‌ای وام گرفته‌است.

18. مریخی (The Martian) – 2015The Martian

مریخی درست یک سال بعد از فیلم میان‌ ستاره‌ای اکران شد و مانند فیلم کریستوفر نولان، مت دیمون و جسیکا چستین در نقش‌های کلیدی آن حضور دارند. داستان این فیلم در سال 2035 می‌گذرد و فضانوردی به‌نام مارک واتنی با بازی مت دیمون را دنبال می‌کند. در این فیلم شش فضانورد به یک ماموریت فضایی می‌روند. آنها پس از نجات یافتن از طوفان گردوغبار در مریخ، تصور می‌کنند که دوستشان مارک واتنی مرده‌‌است. بنابراین آنها مارک را رها می‌کنند و به زمین برمی‌گردند. اما مارک زنده‌است و هر تلاشی برای برگشتن به زمین انجام می‌دهد. ازطرفی سازمان ناسا با اطلاع از زنده ماندن او، ماموریتی را برای بازگرداندن مارک به خانه آغاز می‌کند. مریخی یک داستان علمی‌تخیلی است، که به‌گونه‌ای واقع‌گرایانه بیان می‌شود. مریخی یک داستان بقا است، که بر روی استقامت و نیاز انسان به ارتباطات انسانی متمرکز است. این فیلم همچنین به‌عنوان یکی از دقیق‌ترین فیلم‌های علمی‌تخیلی در هالیوود شناخته می‌شود. باوجود اینکه این دو فیلم از جنبه‌های مختلفی کاملا متفاوت هستند، اما اگر دوست دارید نسخه فضایی فیلم دورافتاده تام هنکس را ببینید، مریخی توجه‌تان را جلب می‌کند. همچنین این فیلم از این نظر شبیه‌به فیلم میان‌ ستاره‌ای است، که در آن تنهایی انسان به‌تصویر کشیده می‌شود.

17. سولاریس (Solaris) – 1972Solaris

سولاریس اثر درخشان کارگردان صاحب‌سبک، تارکوفسکی است. در سولاریس، روان‌شناسی به نام کریس کلوین به سیاره‌ای دیگر فرستاده می‌شود، تا ایستگاه فضایی را که ساکنان آن تصمیم به قطع‌ارتباط گرفته‌اند، بررسی کند. کریس کلوین به سیاره‌ای متروک می‌رسد که در آن، بازماندگان رفتار عجیب‌و‌غریبی از خود نشان می‌دهند. درحقیقت در این سیاره خاطرات عینیت می‌یابند و دوباره برای ساکنانش زنده می‌شوند. هنگامیکه کریس کلوین شاهد پدیده‌های غیرممکن و عجیب است، متوجه می‌شود که ممکن است این پدیده‌ها مربوط‌به سیاره‌ای باشد که ایستگاه موردنظر در مدار آن قرار دارد؛ سیاره‌ای به‌نام سولاریس. سولاریس نمایش مفهوم فضا در دیدگاه فلسفی آندری تارکوفسکی بزرگ است. این فیلم علمی‌تخیلی درخشان یک اثر هنری فراموش‌نشدنی است، که مضامین انسانی را با پس‌زمینه‌ای از فضا، فناوری و دنیای بی‌انتهای رویاپردازی بررسی می‌کند. فیلم سولاریس پاسخ کارگردان روسی به هالیوود و فیلم‌هایی مانند 2001: یک ادیسه فضایی است. موضوع نقش بشر در جهان هستی هم، در دیگر حماسه علمی‌تخیلی این هنرمند منحصربه‌فرد یعنی فیلم استاکر، بیشتر موردبررسی قرار گرفته‌است.

16. ورود (Arrival) – 2016Arrival

قبل از اینکه آثاری مانند؛ تل‌ماسه و بلید رانر 2049 اکران شوند، دنی ویلنوو درام علمی‌تخیلی خارق‌العاده ورود را کارگردانی کرد. در این اثر خاص و زیبا که حس‌وحالی شبیه‌به فیلم میان‌ ستاره‌ای دارد، امی آدامز در نقش لوئیز بنکس، یک متخصص زبان‌شناسی ظاهر می‌شود. او به‌عنوان یک زبان‌شناس وظیفه دارد تا راهی برای برقراری ارتباط با یک نژاد بیگانه مرموز پیدا کند. باوجود اینکه بیگانگان در این فیلم ظاهر خوشایندی ندارند، اما مشخص می‌شود که آنها به دلیل بسیار خوبی وارد زمین شده‌اند. فیلم ورود، ورود بیگانگان را در شرایط کاملا صلح‌آمیز به‌تصویر می‌کشد. این اثر از قراردادهای استاندارد فیلم‌هایی که موضوع تهاجم بیگانگان را بررسی می‌کنند، فاصله گرفته و مخاطبان متفاوتی را نسبت به فیلمی مانند روز استقلال: بازخیز،  به خود جذب می‌کند. شباهت‌های میان فیلم ورود و فیلم میان‌ ستاره‌ای بیشتر، در کاوش برداشت انسان از زمان است. مانند دیگر فیلم‌های ویلنوو، این فیلم هم پرسش‌های عمیقی را مطرح می‌کند و تماشاگران را با فکرهای زیادی رها می‌کند که تازه بعد از تمام شدن زمان دو ساعته فیلم، شروع می‌شود.

15. حیات والا (High Life) – 2018

high life

فیلم علمی‌تخیلی حیات والا، گروهی از فضانوردان را دنبال می‌کند، که به‌هیچ‌عنوان مانند فضانوردان معمولی که همیشه می‌بینیم نیستند. درحقیقت این فضانوردان جنایتکارانی هستند که برای ماموریت خاصی به فضا فرستاده می‌شوند. این مجرمان که برای استخراج انرژی از یک سیاهچاله به فضا فرستاده شده‌اند، با موقعیت‌های متفاوتی روبرو می‌شوند. دیبز، دانشمندی که در این سفر حضور دارد، انواع آزمایش‌ها را روی خدمه انجام می‌دهد و هدف او این است که، انسان‌ها را در وسعت فضا کنکاش کند، به‌خصوص در ایستگاهی که تماس جنسی در آن ممنوع است. میا گاث، ژولیت بینوش و رابرت پتینسون در تریلر علمی‌تخیلی جذاب کلر دنی، بازی‌های درخشانی از خود نشان می‌دهند؛ به‌خصوص رابرت پتینسون توانا. مضامین اگزیستانسیالیستی که در فیلم حیات والا وجود دارد، ظرفیت دنی را برای فیلمسازی متفاوت و عمیق نشان می‌دهد. حیات والا درست مانند فیلم میان‌ ستاره‌ای، یکی از آثار سینمایی علمی‌تخیلی ضروری است، که نباید از دستش بدهید.

14. لوپر (Looper) – 2012Looper

لوپر یک فیلم اکشن علمی‌تخیلی و بسیار هیجان‌انگیز است، که توسط ریان جانسون کارگردانی شده‌است. این فیلم که یک ایده بسیار نو و خلاقانه دارد، قبل از اینکه ریان جانسون روی فیلم جنگ ستارگان و فرنچایز چاقوکشی کار کند، ساخته شده‌است. داستان فیلم لوپر در دهه 2070 جریان دارد و سازمان تبهکاری آینده را نشان می‌دهد، که افرادی را به گذشته می‌فرستند تا در آنجا توسط لوپرها کشته شوند. این به سندیکاها اجازه می‌دهد تا جنایتشان پیگیری نشود و شخص دیگری را وادار به انجام کارهای کثیف خود کنند. یک لوپر جوان به نام جو بدون هیچ تردیدی وظایف خود را انجام می‌دهد، تا اینکه متوجه می‌شود آخرین هدف او نسخه آینده خودش است. لوپر یک فیلم علمی‌تخیلی اکشن پیچیده و در عین‌حال سرگرم‌کننده است، که درست مانند میان‌ ستاره‌ای، در یاد شما می‌ماند. اما باوجود شباهت‌های بین فیلم میان‌ ستاره‌ای و لوپر، این اثر بیشتر به بررسی رابطه بین گذشته، حال و آینده می‌پردازد. لوپر چند ویژگی درخشان دارد که از آن میان می‌توان به؛ ایده جذاب، بازی‌های قوی و سکانس‌های اکشن خوش‌ساخت، اشاره کرد. این ویژگی‌ها لوپر را به فیلمی به‌یاد ماندنی تبدیل کرده‌است. با اینکه لوپر کمی پیچیده است، و ممکن است نیاز به تماشای دو یا چند باره داشته‌باشد، اما ارزشش را دارد و شما را به تفکری عمیق وامی‌دارد.

13. چشمه (The Fountain) – 2006The Fountain

در فیلم چشمه، یک مرد و یک زن با سه شخصیت مختلف در سه دوره زمانی متفاوت، دنبال می‌شوند. این فیلم از اسپانیای قرن شانزدهم به جایی می‌رود، که فقط می‌توان آن را به‌عنوان آینده‌ای دور تعریف کرد. هم زن و هم مرد که نقش هر کدام را فقط یک بازیگر بازی می‌کند، زندگی خود را بدون این که بدانند سرنوشتشان بخشی از دنیایی بزرگتر است، ادامه می‌دهند. فیلم چشمه مانند فیلم میان‌ ستاره‌ای، یک رویکرد علمی‌تخیلی بسیار خاص دارد، هرچند چشمه به‌شدت قدرنادیده است. این فیلم به کارگردانی دارن آرنوفسکی معروف، اثری پیچیده است که وقتی در سینماها اکران شد، افراد زیادی آن را دوست نداشتند. درحقیقت تماشای این فیلم برای مخاطبان جریان اصلی که فکر می‌کردند در سینما اوقات‌خوشی را سپری می‌کنند، خیلی پیچیده بود. می‌توان گفت که فیلم چشمه، به‌هیچ عنوان یک اثر سینمایی علمی‌تخیلی معمولی نیست. این اثر درباره فناپذیری انسان و تعالی عشق، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. شخصیت اول این فیلم که هیو جکمن نقش آن را بازی می‌کند، مردی اسپانیایی به‌نام توماس است، که در جنگل‌های محل زندگی مایاها به‌دنبال درخت حیات است. شخصیت دوم مردی به‌نام تام کرئو است، که قصد دارد درمانی برای سرطان همسرش پیدا کند. شخصیت سوم مردی است که به‌همرا یک درخت خشک درون حبابی شناور است. در هر سه داستان‌های موازی فیلم، هیو جکمن نقش مرد و ریچل وایس نقش زن را بازی می‌کند.

12. استاکر (Stalker) – 1979Stalker

در استاکر اثر شاهکار تارکوفسکی بزرگ، دو مرد از یک مرد دیگر کمک می‌گیرند، که آنها را در سفر به منطقه‌ای خاص هدایت کند. مرد سوم که استاکر یا درواقع راهنما است، این توانایی را دارد که آنها را در قلمرو وسیعی هدایت کند، که ممکن است ذهن انسان طعمه آن شود. در نهایت، مرد راهنما یا همان استاکر، نویسنده و پروفسور را به منطقه‌ای که می‌خواهند، هدایت می‌کند. این منطقه جایی است، که موجودات فضایی در گذشته در آنجا فرود آمده‌اند، و ادعا می‌شود که تمام آرزوهای بازدیدکنندگانش را برآورده می‌کند. هیچ فهرست فیلم‌های علمی‌تخیلی بدون اثر سینمایی کلاسیک تارکوفسکی کارگردان بزرگ روسی، کامل نخواهدبود. استاکر که براساس رمانی محصول سال 1972، به‌نام پیک نیک کنار جاده اثر آرکادی استروگاتسی ساخته شده‌است، برای اینکه داستانش بسیار ملموس و شخصیت‌هایش کاملا قانع‌کننده باشد، به عناصر هالیوودی نیاز ندارد. شما هیچ جلوه‌ بصری فانتزی را در این فیلم پیدا نخواهیدکرد، زیرا بیشتر داستان حول‌محور مردانی است، که به ایده‌هایی فکر می‌کنند که لزوما درست نیستند. استاکر به اعتقاد بعضی از منتقدان سینما و صاحب‌نظران، بهترین فیلم علمی‌تخیلی تمام تاریخ سینما است، و روشی که این اثر فلسفه بشریت را بررسی می‌کند، منحصربه‌فرد است.

11. تماس (Contact) – 1997Contact

فیلم تماس براساس رمانی از کارل سیگان و به کارگردانی رابرت زمکیس، خالق فیلم بازگشت به آینده ساخته شده‌است. در این فیلم، دانشمندی باهوش با بازی جودی فاستر، شواهدی از وجود حیات فرازمینی پیدا می‌کند و برای اولین تماس با آن انتخاب می‌شود. فیلم تماس این کشف را با ذوق و شوق به‌تصویر نمی‌کشد و نشان می‌دهد که چنین رویدادی به‌طور چشمگیری تضاد بین دین و علم را تشدید می‌کند. تماس درحقیقت یک فیلم علمی‌تخیلی بحث‌برانگیز اما ملموس است. باوجود اینکه برخی از منتقدان این فیلم علمی تخیلی بزرگ دهه 1990 را ضدمذهب می‌دانند، برخی دیگر آن را داستانی درباره یافتن ایمان معرفی می‌کنند. با این‌حال، رابرت زمکیس فاش کرده‌است، که پیام موردنظر این فیلم این است که، علم و دین می‌توانند در کنار هم وجود داشته‌باشند. تماس یکی از معدود فیلم‌هایی است، که هم رابطه علم و دین و هم پیامدهای اجتماعی کشف حیات فرازمینی را موردبررسی قرار داده‌است. فیلم تماش شباهت مستقیمی با فیلم میان‌ ستاره‌ای ندارد، اما می‌توان در لایه‌های زیرین هر دو فیلم، شباهت‌های زیادی را پیدا کرد.

10. جاذبه (Gravity) – 2013Gravity

هیچ فیلم مدرنی مانند جاذبه محصول 2013، فضای خالی گسترده و متروک فضا را به‌تصویر نکشیده‌است. در این فیلم زیبا دکتر رایان استون با بازی ساندرا بولاک و مت کوالسکی با بازی جرج کلونی با نابودی شاتل‌شان، در فضا سرگردان می‌مانند و هیچ شانسی برای نجات ندارند، زیرا زباله‌های فضایی به‌زودی قرار است با آنها برخورد کند. در این شرایط که هیچ‌چیز به نفع آنها نیست، استون تمام نیروی درونی خود را برای یافتن راهی برای بازگشت به زمین به‌کار می‌گیرد. اگرچه در فیلم جاذبه بخشی از حقایق علمی زیر سوال رفته‌است و فیلمنامه آنطور که باید ازنظر علمی با دقت نوشته نشده‌است، اما این اثر سینمایی خاص، برنده هفت جایزه اسکار دز بخش بهترین تدوین، بهترین تدوین صدا، بهترین موسیقی متن، بهترین فیلم‌برداری، بهترین جلوه‌های ویژه، بهترین میکس صدا و بهترین کارگردانی شد. همچنین بازی ساندرا بولاک در این اثر موردتحسین منتقدان قرار گرفت. فیلم جاذبه قبل از فیلم میان‌ ستاره‌ای اکران شده و اشتهای مخاطبان را برای فیلم‌های فضایی که بعد از جاذبه دیگر مثل قبل نبودند، تحریک کرد. این فیلم زیرژانر فیلم‌های فضایی را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد و آثار زیادی از آن الهام رفتند.

9. آفتاب (Sunshine) – 2007Sunshine

فیلم آفتاب گروهی از فضانوردان شجاع را دنبال می‌کند، که برای نجات مردم زمین به فضا می‌روند. درحقیقت خورشید در داستان این فیلم، در حال نابودی است، و اگر نوع بشر کاری برای آن انجام ندهد، زمین یخ خواهدزد. تیم فضانوردان شجاع سعی می‌کنند از یک بمب هسته‌ای بزرگ استفاده کنند، تا ستاره در حال مرگ را دوباره تنظیم کنند، اما به‌زودی متوجه می‌شوند که چرا تلاش‌های قبلی در این زمینه شکست خورده‌است. در فیلم آفتاب، اجرای استادانه دنی بویل از فیلمنامه الکس گارلند، یک حماسه علمی‌تخیلی بسیار قدرنادیده را خلق کرده‌است، که تبدیل به یک تریلر روان‌شناختی می‌شود که هرگز فراموشش نخواهیدکرد. این فیلم، در باکس‌آفیس موفق بود و در سایت راتن تومیتوز، امتیاز 76 را از صد دریافت کرد. گروه بازیگران درخشان فیلم آفتاب، شما را وادار می‌کنند که آن را مشتاقانه تا انتها تماشا کنید. کریس ایوانز، کیلیان مورفی، میشل یئو، بندیکت وانگ، هیرویوکی سانادا، و مارک استرانگ؛ از جمله این هنرمندان هستند.

8. تلقین (Inception) – 2010Inception

جدای از شوالیه تاریکی، شوالیه تاریکی برمی‌خیزد و اوپنهایمر، فیلم تلقین محبوب‌ترین فیلم نولان است. بدیهی است که این فیلم مانند فیلم میان‌ ستاره‌ای، گروهی از فضانوردان را دنبال نمی‌کند.، اما مانند این اثر زمان را به‌عنوان یکی از موضوعات اصلی خود بررسی ‌می‌کند. در فیلم تلقین لئوناردو دی. کاپریو نقش دام کاب را بازی می‌کند، که دزدی است با توانایی نفوذ در رویاهای مردم و به دست آوردن اسرار از ناخودآگاه آنها. به دام کاب این چالش به‌ظاهر غیرممکن برای کاشتن یک ایده در ذهن کسی و اجرای یک دزدی داده می‌شود. تلقین فیلم موردعلاقه طرفداران کریستوفر نولان هم است. از جلوه‌های بصری نفس‌گیر گرفته تا موسیقی باشکوه هانس زیمر، تلقین عملا در همه زمینه‌ها موفق است. این اثر سینمایی علمی‌تخیلی همچنین ثابت کرد که فیلم‌های اکشن مدرن می‌توانند درعین‌حال هوشمندانه باشند و همچنین داستان قانع‌کننده‌ای را روایت کنند. چهار جایزه اسکار، دلیل خوبی بر این حقیقت است که تلقین، یکی از بهترین فیلم‌های نولان است، اما به‌دلایلی از او به‌عنوان بهترین کارگردانی نام برده نشده‌است. با این‌وجود تلقین، یک نمونه عالی از ترکیب هوشمندانه ژانر علمی‌تخیلی با چندین ژانر دیگر است.

7. به‌سوی ستارگان (Ad Astra) – 2019Ad Astra

به‌سوی ستارگان یک فیلم علمی‌تخیلی قدرنادیده است، که از بعضی جهات شبیه‌به فیلم میان‌ ستاره‌ای است. در داستان این فیلم مردی به‌نام کلیفورد مک. براید به اعماق فضا می‌رود و در طول ماموریت خود برای یافتن حیات فرازمینی، ناپدید می‌شود. حالا پسر او یعنی روی با بازی برد پیت بزرگ شده است و در جایگاه یک فضانورد، وظیفه بررسی جهش‌های انرژی مرموزی را که مربوط به خدمه کلیفورد است، برعهده دارد. این تحقیقات، روی را به نپتون می‌برد، جاییکه او رازهایی درباره پدرش و ناپدید شدنش می‌فهمد. به‌سوی ستارگان یک فیلم علمی‌تخیلی مدرن و زیبا و البته بسیار ملموس است. فضای این فیلم به‌عنوان یک محیط بیگانه به‌تصویر کشیده می‌شود، که روح انسان را ویران می‌کند. باوجود اینکه به‌سوی ستارگان برای ارائه حقیقت درباره فرضیه خود زمان می‌برد، اما به‌هرحال یک فیلم سرگرم‌کننده و اغلب عمیق درباره روابط انسانی در شرایط غیرعادی است. فیلمبردار فیلم به‌سوی ستارگان با کریستوفر نولان در آثاری مانند؛ میان‌ ستاره‌ای، دانکرک، تنت و اوپنهایمر همکاری داشته‌است.

6. نخستین انسان (First Man) – 201(First Man

نخستین انسان اثر دیمین شیزل کارگردان فیلم‌هایی مانند شلاق و لالالند است. این اثر سینمایی یک فیلم زندگی‌نامه‌ای است، که نشان می‌دهد چگونه نیل آرمسترانگ اولین انسانی بود که روی ماه قدم گذاشت. داستان نخستین انسان در اوایل دهه 1960 جریان دارد، زمانیکه پروازهای آزمایشی برای رسیدن انسان به ماه انجام می‌شود. این فیلم پروازهای آزمایشی نیل آرمسترانگ، زندگی خانوادگی و آموزش فشرده فضانوردان را پوشش می‌دهد. در نهایت، آرمسترانگ باوجود فرازونشیب‌های زیاد، اولین انسانی است، که پا به ماه می‌گذارد، اما به چه قیمتی؟ نخستین انسان اقتباسی قدرتمند از داستان واقعی زندگی نیل آرمسترانگ است. داستان آرمسترانگ دقیقا مناسب به‌تصویر کشیدن در پرده سینما است. در این فیلم رایان گاسلینگ در نقش اصلی یعنی نقش نیل آرمسترانگ ظاهر شده و یکی از بهترین اجراهای تمام دوران حرفه‌ای خود را ارائه می‌دهد. فیلم نخستین انسان در گیشه ضعیف عمل کرد، اما عملکرد تجاری آن به‌هیچ‌عنوان نشان‌دهنده کیفیت فیلم نیست.

آیکون فیلم نخستین انسان First Man - 2018
فیلم

نخستین انسان

First Man – 2018

تماشای فیلم نخستین انسان

5. فراموشی (Oblivion) – 2013Oblivion

فیلم فراموشی اولین همکاری تام کروز و کارگردان فیلم تاپ گان: ماوریک یعنی جوزف کوسینسکی است. در داستان این فیلم، زمین پس از دهه‌ها جنگ بین انسان‌ها و گروهی مرموز از لاشخورها ویران شده‌است. این سیاره عمدتا رها شده‌است و حالا جک را برای تعمیر پهپادهای جنگی برای مدت پنج سال به آنجا می‌فرستند. همانطور که جک به پایان دوره کاری خود نزدیک می‌شود، حقیقت مخفی پشت ماموریتش را کشف می‌کند. فراموشی یکی از قدرنادیده‌ترین آثار تام کروز محسوب می‌شود. این فیلم ماجراجویی و علمی‌تخیلی محصول سال 2013، موضوعاتی مانند؛ عشق و فداکاری را بررسی می‌کند، درست مانند فیلم میان‌ ستاره‌ای. فیلمبرداری این اثر بسیار ماهرانه انجام گرفته‌است و بینندگان را بارها میخکوب می‌کند. فیلم فراموشی با وجود اینکه یکی از بهترین فیلم‌های علمی‌تخیلی اوایل دهه 2010 است، آنطور که باید شناخته‌شده نیست.

4. نابودی (Annihilation) – 2018Annihilation

در فیلم نابودی یک منطقه مرموز و قرنطینه وجود دارد، که مردی به نام کین یک روز وارد آن می‌شود. حضور کین در این منطقه مرموز، به‌‎طرز چشمگیری او را تغییر می‌دهد و وقتی او به خانه به کنار همسرش لنا برمی‌گردد، مردی بسیار متفاوت است. لنا، استاد زیست‌شناسی سلولی و کهنه‌سرباز است که قصد دارد ماهیت این منطقه خاص و آنچه را که برای همسرش اتفاق افتاده‌است، کشف کند. فیلم نابودی ترکیبی عالی از ژانرهای ترسناک و علمی‌تخیلی است. این فیلم فضای متاثر‌کننده‌ای را ایجاد کرده و گاهی به ژانر وحشت و روان‌شناختی وارد می‌شود. جلوه‌های بصری این اثر برای انتقال حس، عالی عمل می‌کند. این فیلم خوش‌ساخت، بازتابی متفکرانه درباره ظرفیت انسان برای خود ویرانگری است.

3. آنیارا (Aniara) – 2018Aniara

آنیارا یک فیلم دانمارکی سوئدی محصول اواخر دهه ۲۰۱۰ است، که داستان آن در آینده‌ای دیستوپیایی روایت می‌شود. در این آینده انسان‌ها از زمین غیرقابل سکونت فرار می‌کنند. آنیارا روی یک فضاپیمای بزرگ که به سمت مریخ می‌رود، متمرکز است، که فضای داخلی آن شبیه یک مکان تفریحی طراحی شده‌است. حادثه‌ای آنیارا را از مسیر خارج و مسافران را بدون هیچ دسترسی در فضا سرگردان می‌کند. آنیارا را یک شاهکار علمی‌تخیلی بسیار قدرنادیده می‌دانند. داستان ساده آنیارا، آن را برای بینندگانی که معمولا با فیلم‌های علمی‌تخیلی پیچیده ارتباط برقرار نمی‌کنند، ملموس می‌سازد. با این اوصاف، این فیلم چیزهای زیادی برای تماشاگران دارد، که یک نمونه از آن، فکر کردن درباره جایگاه بشریت در جهان هستی است. آنیارا به‌شدت برای کسانی که به سمت جنبه‌های وجودی و بار فلسفی فیلم‌های فضایی گرایش دارند، توصیه می‌شود.

2. تنت (Tenet) – 2020(Tenet

کریستوفر نولان به‌غیر از میان‌ ستاره‌ای، فیلم دیگری با کنکاش در مفهوم زمان ساخته‌است. این فیلم که تنت نام دارد، بدون‌شک گیج‌کننده‌ترین اثر سینمای  کریستوفر نولان، تا به همین امروز بوده‌است. در این فیلم، جان دیوید واشینگتن یک مامور سیا معروف به پروتاگونیست را به‌تصویر می‌کشد، که با پدیده مرموز وارونگی زمان درگیر می‌شود. این شخصیت اصلی به نیروهای دیگر می‌پیوندد، تا کل جهان را با استفاده از چرخه زمان نجات دهد. تنت درعین‌حال که گیج‌کننده‌ترین اثر کریستوفر نولان است، قطبی‌ترین اثر این فیلمساز بزرگ هم محسوب می‌شود. درحقیقت مخاطبان این فیلم را خیلی خوب یا خیلی بد توصیف می‌کنند. اما چیزی که مشخص است، تنت بدون‌شک یک فیلم جاه‌طلبانه است، که از مضمون تمایل به سفر در زمان، به‌شیوه‌ همیشگی سینما خودداری می‌کند. وارونگی زمانی در فیلم، تنت را به‌عنوان خاص‌ترین فیلم نولان تا به امروز معرفی می‌کند. در واقع، هر دو قطب سینما دوستان یعنی طرفداران و مخالفان تنت، اعتراف می‌کنند که این فیلم را به‌طور کامل درک نمی‌کنند. به‌این‌ترتیب، تنت برای همه کار نمی‌کند، و بسیاری از منتقدان آن را بیهوده درهم‌پیچیده می‌دانند. با این‌حال، دیگران از طرح چند لایه و مضمون خلاقانه وارونگی زمان نولان لذت می‌برند.

1. لبه فردا (Edge of Tomorrow) – 2014Edge of Tomorrow

لبه فردا یک اثر علمی‌تخیلی بسیار خوب است، که به‌شکلی باورنکردنی و تاسف‌بار دست‌کم گرفته شده‌است. این فیلم که متاسفانه به‌راحتی فراموش شده‌است، یک اثر پرفروش و بلاک‌باستری اکشن و تابستانی است. در این فیلم ویلیام کیج با بازی تام کروز، در ترکیبی از فیلم‌های روز موش‌خرما و تمام آثاری که به تهاجم بیگانگان می‌پردازند، می‌درخشد. این شخصیت که قرار است دربرابر تهاجم بیگانگان از زمین محافظت کند، هر بار که می‌میرد، دوباره زنده می‌شود. در حقیقت ویلیام کیج درست مانند شخصیت اصلی فیلم روز موش‌خرما، در یک حلقه زمانی روزانه گیر افتاده‌است. او ماجراجویی خود را به‌عنوان یک مرد ترسو شروع می‌کند. اما پس از چندین بار تکرار مرگ و زندگی، او به یک رهبر کارآمد تبدیل می‌شود. حلقه زمان ویلیام کیج را با قهرمان جنگجو ریتا ورتاسکی با بازی امیلی بلانت متحد کرده و به او فرصتی می‌دهد تا دشمنان بیگانه را شکست دهد. فیلم لبه فردا با اینکه بارها تغییر لحن را تجربه می‌کند، اما این رویکرد هرگز به انسجام فیلم صدمه نمی‌زند. فیلم علمی‌تخیلی لبه فردا، بین زیرژانر پایان جهان و طنز، تعادلی برقرار کرده‌، که برای بینندگان و منتقدان جالب بوده‌است. بار کمدی این اثر، هرگز باعث متوقف شدن جریان اصلی فیلم نمی‌شود، پدیده‌ای که متاسفانه در فیلم‌های ابرقهرمانی مدرن رایج شده‌است. لبه فردا به‌عنوان فیلمی شبیه‌به فیلم میان‌ ستاره‌ای، اهمیت نگه داشتن امید را، در دنیایی که در آن به ظاهر همه امیدها از دست رفته‌است، منتقل می‌کند.

آیکون فیلم لبه فردا Edge of Tomorrow
فیلم

لبه فردا

Edge of Tomorrow

تماشای فیلم لبه فردا

منبع: movieweb

خروج از نسخه موبایل