چه کسی در آناناس زندگی میکند؟ در شبکه تلوزیونی «نیکولدئون» (Nickelodeon) به سختی میتوان کسی را پیدا کرد که پاسخ این سوال را نداند. «باب اسفنجی شلوار مکعبی» (SpongeBob SquarePants) بیست و چهار سال تمام است که عشق، خنده و شادی را به خانههای مردم سراسر جهان آورده است. انیمیشن «باب اسفنجی» بیشترین تعداد کاراکتر را نسبت به انیمیشنهای دیگر دارد که داستان آن در دنیای زیر آب میگذرد. این شخصیتها ناخودآگاه عشق به موجودات زیر دریا و طبیعت را در دل مخاطب زنده میکنند اما آیا هدف اصلیباب اسفنجی همین بوده؟ احتمالاً نه، اما ممکن است ایده اولیه خلقت «باب اسفنجی» همین باشد.
1- یک زیستشناس دریایی «باب اسفنجی» را خلق کرد
قبل از اینکه استیون هیلنبرگ فقید به عنوان خالق «باب اسفنجی شلوار مربعی» شهرت جهانی پیدا کند، مدرس زیستشناسی دریایی در شهر دانا پوینت کالیفرنیا بود. هیلنبرگ همواره اشتیاق زیادی به نشان دادن زیبایی و شگفتی حیات زیر دریا و آموزش دادن نحوه مراقبت از آن به دنیا داشت و تصادفی نبود که اسفنج و بسیاری دیگر از موجودات زیر آب را در دومین حرفه خود یعنی انیمیشنسازی به جهانیان معرفی کرد. واقعا چه راهی بهتر از سرگرمی دسته جمعی برای آموزش به شیوهای جذاب؟
در واقع، هیلنبرگ قبل از ترک شغل خود به عنوان معلم برای ادامه تحصیل در رشته انیمیشنسازی، یک کتاب کمیک به نام «منطقه جزر و مد» (The Intertidal Zone) نوشت. این اثر بعدا به منبع الهامی برای ساخت «باب اسفنجی شلوار مکعبی» تبدیل شد. هیلنبرگ پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد خود و چند سال بعد از کار روی پروژه «زندگی مدرن راکو» (Rocko’s Modern Life)، سرانجام توانست مجموعه انیمیشنهای دنیای زیر دریای خود را برای مدیران «شبکه نیکلودئون» ارائه دهد. مسئولان این شبکه به کار «هیلنبرگ» چراغ سبز نشان داده و «باب اسفنجی» رسما کلید خورد.
نظریههای مختلفی از طرف طرفداران درباره وفاداری به محیط زیست در «باب اسفنجی» مطرح میشود. آلودگی و گرم شدن کره زمین از جمله این نظریهها است. در اینجا قرار است تفسیرها و نظریههای خاص خود را درباره نشانههای وفاداری به محیط زیست در انیمیشن «باب اسفنجی» مطرح کنیم.
2- شخصیتپردازی بر مبنای مشکلات زیست محیطی
شخصیتهای این مجموعه، به همان اندازه که نمادین و صرفا مبتنی بر اصول شخصیتپردازی ساخته شدهاند، به محیط زیست اشاره دارند. برای مثال آقای خرچنگ دختری به نام پرل دارد، که در اصل یک نهنگ است. اما چگونه یک نهنگ فرزند یک خرچنگ است؟ شاید آقای خرچنگ، پرل را از دست شکارچیان غیرقانونی نجات دادهاست. به این ترتیب باب اسفنجی بینندگان را درباره مساله شکار غیرقانونی نهنگها آگاه کردهاست. شاید هم آقای خرچنگ با نهنگ دیگری رابطه داشته. شاید هم هیچ درامایی درباره شکار نهنگها در کار نیست و آقای خرچنگ دخترش را از راههای قانونی به سرپرستی گرفتهاست. در هر صورت اینکه یک نهنگ و یک خرچنگ عضو یک خانواده هستند و همچنین اینکه بهترین دوستهای باب اسفنجی، ستاره دریایی و ماهی مرکب است تنوع موجودات طبیعی را که اتفاقا در زیر دریا برجستهتر است، نشان میدهد. درواقع انواع موجودات دریایی برای ادامه زندگی، غذا و بقا از یکدیگر استفاده میکنند.
بر هم زننده این هارمونی شخصیت سندی چیکس است که از دنیای بیرون از آب میآید. سندی چیکس یک سنجاب و نماینده دنیای بیرون از آب است. او شخصیتهای نمایش را به طور محسوس آزار میدهد، به گونهای که نمیتوان آن را نادیده گرفت. سندی قرار نیست در زیر آب زندگی کند یا درگیر موجودات زیر دریا شود. ساکنان «بیکینی باتم» (Bikini Bottom)، بر حسب تصادف او را یک شخصیت خیرخواه میدانند. اما در طول نمایش مشخص میشود که دخالت سندی چیکس آگاهانه و برای رسیدن به اهداف خاص است.
البته این تنها سندی نیست که نشان میدهد چگونه دنیای بیرون از آب تعادل اقیانوس را مختل میکند. برای مثال یک پروانه باعث میشود که کل شهر «بیکینی باتم» به معنای واقعی کلمه منفجر شود. یا مرد دریا و پسر صدفی – که از یک مداد کوچکتر شدهاند – ابرقهرمانانی از این جنس هستند. همچنین پلانکتون به عنوان یک موجود دریایی با سندی معاشرت میکند. اما همین شخصیت از آقای خرچنگ در جهت صنعتی شدن بهره میبرد و باعث میشود رفیقش وارد دنیای آلودهای شود، که فقط دغدغه پول و برنده شدن دارد. همه این تاثیرات به طور محسوس از دنیای انسانها نشات میگیرد.
3- رویدادهای داستان و اهمیت به محیط زیست
نشانههای هشداردهنده نفوذ بیگانگان، بهویژه انسانها، در خط داستانی سه فصل اول که هیلنبرگ قبل از کنارهگیری از سمت نویسنده، بیشترین تأثیر را روی آنها داشت، برجستهتر است. مثالهای جزئیتری هم از رویدادهای غیرطبیعی در این نمایش وجود دارد. برای مثال آقای خرچنگ ماهی ژلهای را مجبور میکند، ژله خود را به او دهد، یا مردی با لباس گوریل به پاتریک و باب اسفنجی حمله میکند.
در یکی از قسمتهای این نمایش یک مداد ساده از سطح آب وارد میشود و باب اسفنجی آن را به ابزاری تبدلی میکند، که قرار نبوده هیچوقت موجودات دریایی از آن استفاده کنند. نتیجه این استفاده نابودی است. در یک قسمت هم پاتریک شیفته قلابهای ماهیگیری شده و در نهایت تبدیل به کنسرو تن ماهی میشود. بدیهی است که این داستانها مضحک و خندهار است و البته هدف همین است و رویدادها و موقعیتهایی را نشان میدهد که انسانها به زندگی اقیانوسی ضربه وارد میکنند.
ماندگارترین نمایش هیلنبرگ از احترام به محیط زیست در این مجموعه، نمایش آن به صورت بیعیب و نقص است. او دهها شخصیت جذاب و بهیادماندنی خلق کرده و آنها را در دنیایی رنگارنگ و پر از معصومیت، شادی و خنده قرار دادهاست. هیلنبرگ دنیایی را برای کودکان و بزرگسالان ساختهاست که درگیرش میشوند و در عین حال از آن لذت میبرند؛ حتی با وجود اینکه احمقانه است و المانهایی را نشان میدهد که کمتر کسی دیده و از مسایل آن آگاه است.
تعجبی ندارد که کسانی که باب اسفنجی را تماشا کردهاند، علاقه بیشتری برای ارتباط با اکوسیستمها و موجودات دریایی موجود در سریال دارند و مسلم است که بینندگانی که بیشتر درگیر سریال میشوند، نسبت به محیط زیست آگاهتر و نسبت به زندگی عمق اقیانوسها دغدغهمندتر هستند.
منبع: movieweb