12 فیلم برتر جرج کلونی که باید تماشا کنید

از جذابیت بازیگری تا درخشش کارگردانی

جرج کلونی با نام کامل جرج تیموتی کلونی در ۶ می ۱۹۶۱ در لکزینگتون، کنتاکی، در خانواده‌ای با سابقه در حوزه رسانه و تجارت به دنیا آمد. پدرش، نیک، یکی از مجریان معروف رادیو و تلویزیون بود و در شبکه AMC نیز حضور داشت. برخلاف فضای خانوادگی، جرج اشتیاق چندانی به استفاده از شهرت پدرش نداشت. او پس از دبیرستان به دانشگاه شمال کنتاکی رفت تا روزنامه‌نگاری بخواند؛ اما این رشته هم نتوانست این اسطوره‌ی بزرگ را راضی نگه دارد و در سال ۱۹۸۱ دانشگاه را رها کرد. سپس به دانشگاه سینسینتی پیوست، اما این دوره نیز کوتاه بود و او تصمیم گرفت مسیر دیگری را دنبال کند.

در سال ۱۹۸۲ او به لس‌آنجلس رفت تا به دنبال شغل و فرصت‌های جدید باشد. اما ورود او به دنیای هالیوود به سادگی میسر نشد و یک سال کامل را در بیکاری سپری کرد. او اولین شغل خود را به‌عنوان کارمند در یک شرکت تجاری ژاپنی به نام پاناسونیک آغاز کرد و در این مدت، آرزوهایش برای ورود به دنیای سینما را در سر می‌پروراند.

سرانجام، جرج کلونی اولین نقش‌آفرینی خود را در فیلم And They’re Off تجربه کرد. هرچند این فیلم هرگز به اکران نرسید؛ اما اجرای او نظر تهیه‌کنندگان را جلب کرد و او فرصتی برای بازی در سریال‌های تلویزیونی پیدا کرد. جرج کلونی نه تنها به عنوان یک بازیگر توانمند بلکه به عنوان یک کارگردان بی نظیر نیز مورد تحسین قرار گرفته است.

بهترین فیلم‌های جرج کلونی

۱۲. یازده یار اوشن (۲۰۰۱)

جرج کلونی در یازده یار اوشن

فیلم ماجرای دنی اوشن، یک دزد حرفه‌ای باهوش و خوش‌تیپ را روایت می‌کند که پس از آزادی از زندان، یک نقشه بزرگ در سر دارد. سرقت از بزرگ‌ترین کازینوهای لاس‌وگاس. اما این سرقت تنها به دنبال پول نیست؛ دنی قصد دارد ۱۶۰ میلیون دلار از خزانه‌های تری بندیکت، صاحب کازینوها، به جیب بزند و در عین حال قلب همسر سابقش، تس، را که حالا با بندیکت رابطه دارد، دوباره به‌دست آورد.

دنی برای اجرای این نقشه جاه‌طلبانه، با دوست قدیمی و راست‌دستش، راستی رایان، که به قماربازها آموزش می‌دهد، دست به کار می‌شود. آن‌ها تیمی یازده نفره از حرفه‌ای‌ترین دزدان، تکنسین‌ها و متخصصان دنیای خلاف را گرد هم می‌آورند تا با یک نقشه دقیق و بی‌نقص، خزانه‌های سه کازینوی بندیکت را در یک شب خالی کنند. این عملیات نفس‌گیر تنها یک سرقت نیست؛ بلکه انتقام دنی از مردی است که زندگی و عشقش را از او گرفته است.

در این فیلم جرج کلونی  در نفش دنیل اوشن یک رهبر کاریزماتیک و حرفه‌ای را به نمایش می‌گذارد. کلونی با اجرای ماهرانه‌اش، شخصیت دنی اوشن را به یک رهبر طبیعی تبدیل کرده که تیم یازده نفره‌اش به‌طور کامل به او اعتماد دارند. او با تکیه بر حس شوخ‌طبعی خاص خود و دیالوگ‌های کوتاه و تأثیرگذار، به شخصیت دنی عمقی خاص می‌بخشد که هم در لحظات جدی و هم در لحظات سبک‌تر فیلم به چشم می‌آید. کلونی به‌راحتی قادر است تنش‌های روانی میان دنی و تس، همسر سابقش، را با نگاه‌ها و حرکات ظریف به تصویر بکشد، به طوری که مخاطب هم‌زمان احساساتی از تنش، امید و انتقام را تجربه می‌کند.

آیکون فیلم یازده یار اوشن Ocean's Eleven
فیلم

یازده یار اوشن

Ocean’s Eleven

تماشای فیلم یازده یار اوشن

۱۱. آسمان نیمه شب (۲۰۲۰)

جرج کلونی در آسمان نیمه شب

یک درام پسا آخرالزمانی هیجان انگیز است که داستان آگوستین، دانشمندی تنها در قطب شمال را روایت می‌کند. او که به دلایلی نامعلوم از سایر نقاط جهان جدا شده، در تلاش است تا با تیمی از فضانوردان به رهبری سالی که در حال بازگشت از سیاره مشتری به زمین هستند، ارتباط برقرار کند. این فضانوردان که ارتباطشان با مرکز کنترل قطع شده، از وقوع یک فاجعه بزرگ روی زمین بی‌خبرند. وظیفه سنگینی بر دوش آگوستین است: او باید پیش از آنکه خیلی دیر شود، به آن‌ها هشدار دهد که بازگشت به خانه، دیگر به سادگی گذشته نیست.

هفتمین فیلمی است که جرج کلونی علاوه بر بازی در آن، وظیفه کارگردانی‌اش را نیز بر عهده داشته است. بسیاری از منتقدان و طرفداران سینما امیدوار بودند این فیلم بتواند به افت اخیر آثار کلونی پایان دهد و جایگاه او به‌عنوان یک کارگردان برجسته را دوباره تثبیت کند. آسمان نیمه شب در جلب نظر مخاطبان شبکه نتفلیکس بسیار موفق بود. این فیلم توانست توجه بسیاری را به خود جلب کند و تنها در هفته اول انتشار، ۷۲ میلیون کاربر نتفلیکس آن را تماشا کردند. هرچند این اثر نتوانست به جایگاه یک شاهکار هنری برسد، اما قطعاً در زمینه جذب مخاطب و جلب توجه عمومی به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد.

آیکون فیلم آسمان نیمه شب The Midnight Sky
فیلم

آسمان نیمه شب

The Midnight Sky

تماشای فیلم آسمان نیمه شب

۱۰. دوازده یار اوشن (۲۰۰۴)

دوازده یار اوشن

پس از موفقیت فیلم قبلی ساخت دنباله این فیلم کمدی جنایی به سرعت تایید شد و در سال ۲۰۰۴ بر روی پرده‌های سینما رفت. استیون سودربرگ، کارگردان موفق قسمت اول، بار دیگر برای هدایت این پروژه بازگشت. داستان این قسمت همچنان حول محور دنی اوشن می‌چرخد؛ او این بار قصد دارد سه سرقت بزرگ دیگر را در اروپا ترتیب دهد. برای انجام این نقشه‌ها، اوشن یک عضو جدید را به تیم خود اضافه می‌کند و گروه یارانش را تقویت می‌کند.

در مقایسه با قسمت اول، این فیلم نقدهای متوسطی دریافت کرد و نتوانست مانند یازده یار اوشن منتقدان را به طور کامل راضی کند. با این حال، فیلم در گیشه بسیار موفق عمل کرد و تبدیل به دهمین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۴ شد. این موفقیت تجاری باعث شد تا دنباله دیگری برای این سری با عنوان سیزده یار اوشن تایید شود. در نهایت، فیلم با تمام چالش‌ها و دزدی‌های هیجان‌انگیزش، به تماشاگران این امکان را می‌دهد که دوباره با شخصیت‌های محبوب خود ملاقات کنند و از یک ماجرای پر از خلاقیت و شوخی‌های مفرح لذت ببرند.

آیکون فیلم دوازده یار اوشن Ocean's Twelve
فیلم

دوازده یار اوشن

Ocean’s Twelve

تماشای فیلم دوازده یار اوشن

۹. مایکل کلیتون (۲۰۰۷)

مایکل کلیتون

داستان جذاب و پیچیده‌ای را روایت می‌کند که حول محور مایکل کلیتون، وکیل میان‌سال و حرفه‌ای می‌چرخد. مایکل در یکی از بزرگ‌ترین موسسات حقوقی نیویورک کار می‌کند و مسئولیت او معمولا حل و فصل مشکلات مالی و حقوقی پیچیده‌ای است که برای شرکت‌ها به وجود می‌آید. با این حال، او در میانه یک بحران شخصی و حرفه‌ای قرار دارد که تمام دنیای او را به چالش می‌کشد.

در این فیلم، آرتور ایدنز، همکار کلیتون، پس از سال‌ها تحقیق درباره یک پرونده مالی مشکوک که به یکی از مشتریان قدیمی مؤسسه مربوط می‌شود، تصمیم می‌گیرد تا به افشاگری بر ضد یونورث، شرکتی قدرتمند و بی‌رحم، اقدام کند. این تصمیم می‌تواند عواقب وخیمی برای او و مایکل داشته باشد. رئیس موسسه، با درک جدی بودن وضعیت، از مایکل می‌خواهد تا مسئولیت رسیدگی به این پرونده را بر عهده بگیرد. اما این موضوع زندگی شخصی و حرفه‌ای کلایتون را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و او را در مسیری دشوار و خطرناک قرار می‌دهد.

فیلم توانست با تحسین گسترده منتقدان و استقبال تماشاگران همراه شود. بازی درخشان جرج کلونی به عنوان مایکل کلیتون، یکی از نقاط قوت این فیلم است. کلونی با ایفای نقش یک وکیل گرفتار در دنیای تاریک و پیچیده حقوقی، توانسته است تحسین‌های زیادی را جلب کند. علاوه بر این، کارگردانی و نویسندگی تونی گیلروی نیز به شدت مورد تحسین قرار گرفت و به اعتبار فیلم افزود.

۸. بالا در آسمان (۲۰۰۹)

جرج کلونی در بالا در آسمان

فیلم  سرنوشت رایان بینگهام، مردی که بیشتر زندگی‌اش را در آسمان‌ها و هواپیماها سپری می‌کند، روایت می‌کند. رایان به خاطر شغل خاص و بی‌رحمش که شامل اخراج کردن کارمندانی است که مدیران آن‌ها نمی‌توانند این کار را انجام دهند، مدام در سفر است. این شغل باعث شده تا او به فردی بی‌ثبات و بی‌بندوبار تبدیل شود، کسی که به هیچ وابستگی یا تعهدی پایبند نیست و از هرگونه مسئولیت عاطفی فراری است.

اما همه چیز زمانی تغییر می‌کند که در یکی از سفرهای بی‌پایانش، با زنی به نام آلکس ملاقات می‌کند. آلکس، همچون رایان، فردی بی‌قید و بی‌ثبات است و همین شباهت میان آن‌ها باعث شکل‌گیری یک رابطه غیرمعمول و جالب می‌شود. رابطه آن‌ها که در ابتدا صرفا بر اساس آزادی و بی‌قیدی است، به تدریج جنبه‌های عمیق‌تری پیدا می‌کند و رایان، که همیشه از هرگونه وابستگی فراری بوده، با چالش‌های جدیدی در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود روبرو می‌شود.

این اثر شاهکار نه تنها یک کمدی عاشقانه است؛ بلکه به مسائل عمیق‌تری مثل تنهایی، عدم ثبات و معنی واقعی زندگی در دنیای مدرن می‌پردازد. جرج کلونی در نقش رایان بینگهام، یک بازی ماندگار و کاملا متفاوت ارایه می‌دهد و به طرز بی‌نظیری شخصیت او را به تصویر می‌کشد. این نقش‌آفرینی باعث شد تا کلونی برای سومین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شود.

آیکون فیلم بالا در آسمان Up in the Air
فیلم

بالا در آسمان

Up in the Air

تماشای فیلم بالا در آسمان

۷. مردان آثار ماندگار (۲۰۱۴)

جرج کلونی در مردان آثار ماندگار

این فیلم در عمق جنگ جهانی دوم و در بحبوحه یکی از بزرگ‌ترین درگیری‌های تاریخ، داستان گروهی از مردان شجاع را روایت می‌کند که ماموریت غیرمعمولی را از طرف دولت فرانکلین دلانو روزولت دریافت می‌کنند. این گروه، که ترکیبی از هنرمندان، مورخان و سربازان است، به آلمان اعزام می‌شوند تا آثار هنری ارزشمندی که توسط نازی‌ها دزدیده شده، نجات دهند و آن‌ها را به صاحبان اصلی‌شان بازگردانند.

ماموریت آن‌ها نه تنها برای حفظ میراث فرهنگی بشریت است، بلکه نمایانگر اهمیت هنر در برابر نابودی و هرج‌ومرج جنگ نیز هست. این فیلم پنجمین فیلمی است که جرج کلونی شخصا کارگردانی آن را بر عهده دارد. او علاوه بر نقش‌آفرینی در این فیلم، در کنار بازیگران برجسته‌ای چون مت دیمون، بیل مری و جان گودمن، ترکیبی قدرتمند از ستارگان را روی پرده به نمایش می‌گذارد.

فیلم ترکیبی از عناصر کمدی و درام است که باعث شده است به یک اثر متفاوت و سرگرم‌کننده تبدیل شود. کلونی نه تنها به عنوان بازیگر بلکه در نگارش فیلمنامه آن نیز دخیل بوده است. این فیلم همچنان برای طرفداران کلونی جذابیت دارد و حتما تماشای آن را به شما پیشهاد می‌کنیم.

۶. یک روز خوب (۱۹۹۶)

یک روز خوب

این فیلم شما را به عمق یک روز شلوغ و پرهیاهوی نیویورک می‌برد. جایی که جک تایلر و ملانی پارکر به طور غیرمنتظره‌ای وارد زندگی یکدیگر می‌شوند. جک، روزنامه‌نگاری که در حال کار روی یک پرونده رشوه‌خواری بزرگ در شهرداری است. باید تمام تمرکز خود را بر این تحقیق بگذارد؛ اما وقتی مجبور می‌شود دخترش را برای روزی پیش خودش نگه دارد، همه چیز به هم می‌ریزد. از سوی دیگر، ملانی پارکر، یک آرشیتکت موفق، با چالشی مشابه روبرو است. او نه تنها باید طراحی یک پروژه چند صد میلیون دلاری را به موقع تحویل دهد، بلکه باید پنهان کند که مادر یک پسر کوچک است، تا موقعیت حرفه‌ای‌اش به خطر نیفتد.

این فیلم در زمانی اکران شد که جرج کلونی و میشل فایفر به اوج محبوبیت در میان جوانان رسیده بودند. هرچند یک روز خوب نقدهای متوسطی از سوی منتقدان دریافت کرد؛ اما این اثر به‌عنوان یک فیلم رمانتیک جذاب و متفاوت در کارنامه کلونی شناخته می‌شود. این فیلم را به یکی از آن تجربه‌های فراموش‌نشدنی سینمایی تبدیل کرده است، که حتی با گذشت زمان هم همچنان تماشاگران را جذب خود می‌کند.

۵. سرزمین فردا (۲۰۱۵)

سرزمین فردا

این فیلم یک داستان مهیج و مرموزی را روایت می‌کند که کیسی، دختری باهوش و کنجکاو، در مرکز آن قرار دارد. او در تلاش است تا به رازهای فضا و آینده دست یابد؛ اما نگرانی اصلی او، اخراج پدرش از ناساست. سرنوشت کیسی زمانی تغییر می‌کند که از رباتی به شکل دختربچه، سنجاق سینه‌ای عجیب دریافت می‌کند. این سنجاق سینه به کیسی قدرت می‌دهد تا با یک لمس، دنیای شگفت‌انگیز آینده را ببیند. اما این سفر به دنیای ناشناخته برای او چندان آسان نیست و مشکلاتی را به همراه دارد که همه چیز با ورود فرانک، یک نابغه منزوی، به مسیر جدیدی کشیده می‌شود.

این فیلم به واسطه طراحی بصری جذاب، جلوه‌های ویژه خیره‌کننده و داستان خلاقانه، تماشاگران را به دنیایی پر از شگفتی و خیال می‌برد. جورج کلونی در نقش فرانک واکر، یک شخصیت پیچیده و تاثیرگذار را به تصویر می‌کشد که میان بدبینی و امید به آینده دست و پنجه نرم می‌کند. سرزمین فردا برای طرفداران ماجراجویی‌های علمی‌تخیلی و کسانی که به ایده‌های نوآورانه درباره آینده علاقه دارند، بسیار جذاب خواهد بود.

آیکون فیلم سرزمین فردا Tomorrowland
فیلم

سرزمین فردا

Tomorrowland

تماشای فیلم سرزمین فردا

۴. از گرگ و میش تا سحر (۱۹۹۶)

از گرگ و میش تا سحر

فیلم داستان دو برادر سارق را روایت می‌کند که مرتکب قتل شده‌اند و در تلاشند تا از تگزاس به مکزیک فرار کنند. برای عبور از مرز، آن‌ها یک خانواده سه‌نفره را گروگان می‌گیرند و با استفاده از آن‌ها از مرز عبور می‌کنند. در نهایت به مکانی می‌رسند که قرار است با یک دوست ملاقات کرده و پول را تقسیم کنند. در ابتدا، فیلم به نظر می‌رسد که در ژانر جنایی و هیجانی پیش می‌رود؛ اما وقتی شخصیت سلما هایک بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای و تنها با دیدن خون شخصیت کوئنتین تارانتینو به خون‌آشام تبدیل می‌شود و او را گاز می‌گیرد داستان ناگهان وارد دنیای وحشت و ماورایی می‌شود. به تدریج مشخص می‌شود که تمام آن مکان پر از خون‌آشام‌ها است.

از گرگ و میش تا سحر با دیالوگ‌های تند و تیز، شخصیت‌های جذاب و صحنه‌های اکشن خیره‌کننده، تماشاگران را تا انتها در حالت هیجان نگه می‌دارد. این فیلم نه تنها یک داستان ترسناک و هیجان‌انگیز را روایت می‌کند، بلکه به طور همزمان تماشاگر را با عناصر کمدی و کنایه‌های اجتماعی نیز سرگرم می‌کند.

۳. اعترافات یک ذهن خطرناک (۲۰۰۲)

جرج کلونی در اعترافات یک ذهن خطرناک

به جرعت می‌توانستیم  بگوییم که این بهترین بازی جورج کلونی است، حتی اگر بزرگترین نقش در این فیلم به سم راکول تعلق داشته باشد. اما نکته جالب این است که این اثر، اولین تجربه کارگردانی اوست و واقعا به‌طرز ماهرانه‌ای انجام شده است. اگر این فیلم سومین یا چهارمین کارگردانی او بود بی‌تردید می‌توانست به عنوان یک اثر جاودانه و بی‌سابقه شناخته شود.

داستانی جذاب و پیچیده را از چاک باریس، تهیه‌کننده تلویزیونی، روایت می‌کند که در دنیای پرچالش رسانه‌ها، در حال تلاش برای متقاعد کردن مدیران ارشد شبکه به پذیرش ایده‌های نوآورانه‌اش است. اما اوضاع زمانی به هم می‌ریزد که شخصیت مرموزی به نام جیم برد، یک مامور سیا، به زندگی چاک وارد می‌شود. جیم از چاک می‌خواهد تا به او در انجام مأموریت‌های مخفیانه‌اش کمک کند و اینجاست که چاک به یک زندگی دوگانه وارد می‌شود: روزها تهیه‌کننده تلویزیون و شب‌ها، یک مامور سیا.

بازی سم راکول در نقش چارلی کافمن، به خوبی توانسته است جنبه‌های مختلف شخصیت او را به تصویر بکشد. دیگر بازیگران این فیلم شامل درک لوک و جولیا رابرتز می‌شوند که هر کدام نقش‌های خاص و جالبی را ایفا می‌کنند. کارگردانی جرج کلونی نیز در این فیلم تحسین‌برانگیز است، چرا که او به عنوان یک کارگردان تازه‌کار، توانسته با مهارت داستان را به تصویر بکشد و تماشاگران را با خود به سفر ماجراجویانه‌ای ببرد.

آیکون فیلم اعترافات یک ذهن خطرناک Confessions of a Dangerous Mind
فیلم

اعترافات یک ذهن خطرناک

Confessions of a Dangerous Mind

تماشای فیلم اعترافات یک ذهن خطرناک

۲. درود بر سزار (۲۰۱۶)

جرج کلونی در درود بر سزار

فیلم درود بر سزار داستانی خیالی و جذاب را به تصویر می‌کشد که حول زندگی ادی منیکس، یک تمیزکننده جرم در هالیوود دهه 1950، می‌چرخد. ادی که با دنیای پیچیده و پر از راز سینما سر و کار دارد، در جست‌وجوی یک بازیگر گمشده از صحنه فیلم‌برداری است. او باید از مهارت‌های خود برای حل معماها و برقراری تعادل در دنیای پرهرج‌ومرج هالیوود استفاده کند.

این فیلم موفق شد تا نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کند، هرچند تماشاگران به نظر می‌رسید که نسبت به این اثر دیدگاه متفاوتی دارند و نظراتشان چندان همسو با نقدهای منتقدان نبود. جالب است بدانید که در ابتدا، این پروژه قرار بود داستانی کاملاً متفاوت درباره رم باستان باشد که در سال 1920 روایت می‌شد، اما برادران کوئن با هوشمندی این ایده را کنار گذاشتند و داستان را به شکلی تازه و جذاب بازنویسی کردند. درود بر سزار این فیلم نه تنها نمادی از همکاری‌های درخشان جرج کلونی با برادران کوئن است، بلکه به شکلی خیره‌کننده از جذابیت‌های دنیای سینما و پشت‌پرده‌های آن پرده برمی‌دارد.

۱ . سه پاد شاه (۱۹۹۹)

جرج کلونی در سه پاد شاه

در آغاز داستان، سه سرباز به نام‌های مکی، جرج و ارنی ماموریتی را دریافت می‌کنند که هدف آن پیدا کردن طلاهایی است که در خلال جنگ خلیج فارس به سرقت رفته‌اند. این مأموریت به ظاهر ساده، به سرعت به یک ماجرای پیچیده و خطرناک تبدیل می‌شود. سربازان با واقعیت‌های تلخ و دردناک جنگ، از جمله تاثیرات آن بر زندگی مردم عادی عراق و چالش‌های اخلاقی ناشی از جنگ روبه‌رو می‌شوند.

فیلم به خاطر ترکیب بازیگرانش شناخته می‌شود. جرج کلونی و مارک والبرگ در نقش‌های اصلی، به‌خوبی توانسته‌اند تنش و دوگانگی‌های شخصیتی سربازان را به تصویر بکشند. جرج کلونی به عنوان یک شخصیت با اعتماد به نفس و کارکشته، در کنار والبرگ که نماینده‌ای از سادگی و ابهام است، دینامیک جالبی را در داستان ایجاد می‌کند.

آیس کیوب نیز با حضورش به جذابیت فیلم افزوده و ابعاد جدیدی به داستان می‌بخشد. در نهایت این فیلم  با استقبال گسترده‌ای از سوی منتقدان روبرو شد. بسیاری از آن‌ها بر روی نحوه‌ای که راسل با موضوعات جنگ و اخلاقیات برخورد می‌کند، تأکید کردند. این فیلم نه تنها به مشکلات جنگ و اثرات آن بر روی سربازان می‌پردازد، بلکه به نوعی نگاهی انتقادی به سیاست‌های جنگی و تبعات آن نیز دارد.

سخن آخر

جرج کلونی با آثار متنوع و باکیفیت خود، به عنوان یکی از بزرگترین ستاره‌های سینما شناخته می‌شود. او با انتخاب‌های هوشمندانه و بازی‌های درخشان، نه تنها در دنیای بازیگری، بلکه در زمینه کارگردانی و تولید نیز موفق بوده است. آثار او به دلیل مضامین عمیق، پیام‌های اجتماعی و بازی‌های قدرتمند، همیشه مورد توجه قرار گرفته و تحسین شده‌اند. کلونی نه تنها به عنوان یک بازیگر، بلکه به عنوان یک هنرمند چندبعدی در صنعت سینما باقی مانده و تأثیرات قابل توجهی را بر روی مخاطبان و جامعه به جا گذاشته است.

خروج از نسخه موبایل