«جان ویک» (John Wick) یکی از موفقترین فرنچایزهای اکشن مدرن در چند سال گذشته است. «جان ویک: بخش 4» (John Wick: Chapter 4) به تازگی اکران شده و از نظر تجاری و انتقادی موفقترین قسمت این مجموعه به حساب میآید. این فرنچایز منحصر به فرد را میتوان بازگشتی به اصالت ژانر اکشن دانست که حرفه بازیگری کیانو ریوز را پس از «ماتریکس» (Matrix) احیا کرد. هر چهار قسمت «جان ویک» توسط چاد استاهلسکی کارگردانی شدند و از نظر کیفیت و جذابیت بدلکاری در بالاترین حد ممکن قرار دارند.
بدون شک شخصیت جان ویک با بازی کیانو ریوز یکی از جذابیتهای اصلی این مجموعه است و متاسفانه به نظر میرسد ماجراجوییهای او در قسمت چهارم به پایان رسیده و حداقل در آینده نزدیک نباید در انتظار بازگشت این آدمکش حرفهای دوستداشتنی باشیم. البته این فرنچایز به لطف اسپین آف «بالرین» (Ballerina) با بازی آن د آرماس ادامه پیدا خواهد کرد اما هیچ تضمینی وجود ندارد که بتواند مثل فیلمهای اصلی موفق عمل کند؛ بنابراین سوالی که مطرح میشود این است که «کدام فرنچایز اکشن میتواند جای «جان ویک» را بگیرد؟» نتفلیکس تلاش کرده با فرنچایز «استخراج» (Extraction) که قسمت دومش چند روز پیش منتشر شده، موفقیت «جان ویک» را تکرار کند؛ در این جا هم شاهد حضور یک آدمکش حرفه ای و مرموز به نام تایلر ریک با بازی کریس همسورث هستیم که کم و بیش همان المانهای شخصیتی جان ویک را هم دارد.
هر چند قسمت اول «استخراج» از جمله پرفروشترین فیلمهای نتفلیکس بود و احتمالا قسمت دومش هم همین رویه را دنبال کند اما به باور بسیاری از منتقدان نمیتواند همان مسیری را برود که «جان ویک» طی کرد. در ادامه دلایل این ناکامی را بررسی میکنیم.
جان ویک و عشق ورزیدن به سبکهای مختلف مبارزه
یکی از جنبههای منحصر به فرد فرنچایز «جان ویک» تاثیرپذیری از سبکهای مختلف مبارزه از سراسر دنیا است که باعث شده این فرنچایز به کیفیت بینالمللی دست پیدا کند و تماشایش برای بیشتر انسانهای کره زمین جذاب و دوستداشتنی باشد. جالب است بدانید کارگردان «استخراج» سام هارگریو هم مثل سازندگان «جان ویک» یعنی چاد استاهلسکی و دیوید لیچ، پیشتر به عنوان بدلکار در هالیوود فعالیت داشته. با این حال عشق و علاقه استاهلسکی و لیچ به هنرهای رزمی، اسلحه و کونگ فو کشورهای مختلف بود که «جان ویک» را به فرنچایز اکشن منحصر به فردی تبدیل کرد.
«جان ویک» از فیلمهایی مثل «ماتریکس»، آثار اکشن جکی چان و جت لی، سبک نئو نوآر فیلمهایی مثل «رانندگی» (Drive) و «لورنس عربستان» (Lawrence of Arabia) تاثیر گرفته. این در حالی است که «استخراج» بیشتر به فیلمهای اکشن دهههای 80 و 90 میلادی شباهت دارد و هر چند از بعضی آثار سیلوستر استالونه، بروس ویلیس و آرنولد شوارتزنگر مهیجتر است اما در مجموعه همان المانهای ثابتی که در بیشتر فیلمهای اکشن وجود دارد در«استخراج» هم دیده میشود.
در کنار این موارد فرنچایز «جان ویک» بازیگران بینالمللی بسیاری به خودش جذب کرده که هر کدام به نوعی نماینده یکی از زیر ژانرهای اکشن هستند. مثلا در «جان ویک: بخش 4» بازیگرانی مثل اسکات ادکینز، هیرویوکی سانادا، کلنسی براون و دانی ین حضور داشتند و هر کدام سبک خاصی از اکشن را نمایندگی میکردند. اسکات ادکینز در مجموعه فیلم «سرباز جهانی» (Universal Soldier) و «ایپ من» (Ip Man) حضور داشته و تاثیر هنرهای رزمی ویژهاش را در «جان ویک» هم میتوان دید یا هیرویوکی ساندا پیشتر در فیلم حماسی «آخرین سامورایی» (The Last Samurai) حضور داشته که مضامین اشرافیتش بیشباهت به «جان ویک» نیست. کلنسی براون هم به خاطر مهارت شمشیر بازی در فیلم «کوهنشین» (The Highlander) شناخته میشود؛ در نتیجه طبیعی است که در استاهلسکی در«جان ویک: بخش 4» روی مهارتهای شمشیربازی او مانور دهد.
سکانسهای اکشن خوب لزوما باعث خلق یک فیلم اکشن ماندگار نمیشوند
تفاوت زیادی میان یک «فیلم اکشن عالی» با فیلم معمولی با سکانسهای اکشن به یادماندنی وجود دارد. بدون شک در «استخراج» چند سکانس اکشن ماندگار وجود دارد که در ذهنتان ثبت شده. این لحظات هم در قسمت اول وجود داشتند و هم در «استخراج 2» دیده میشوند. با این حال تفاوت اصلی این دو فرنچایز در این است که «جان ویک» یک حماسه شاعرانه است و داستانی دارد که به سختی از یادتان میرود، در حالی که احتمالا داستان «استخراج» را بارها و بارها در فیلمهای مشابه دیدید. با نگاهی به شخصیت جان ویک (با عملکرد تحسینآمیز کیانو ریوز) با مردی مواجه میشویم که به دلیل مرگ همسرش ضربه روحی سنگینی را تحمل میکند و وقتی سگش به عنوان آخرین قلابی که او را به زندگی سالم متصل میکند، کشته میشود تصمیم میگیرد برای انتخاب دوباره در قاموس یک آدمکش حرفهای ظاهر شود و دستانش را به خون آلوده کند. شاید ابتدا نتوانیم اعمال وحشیانه جان را انتقام برای کشته شدن سگش توجیه کنیم اما وقتی به این نکته توجه کنیم که او هنوز در روند سوگواری قرار دارد و نتوانسته مرگ همسرش را هضم کند همه چیز منطقیتر میشود.
در سمت دیگر تایلر ریکی را داریم که در قسمت اول اطلاعات زیادی از گذشتهاش گفته نمیشود؛ در نتیجه مخاطب با مزدور کمیکی رو به رو میشود که ظاهرا علاقه ویژهای به آدم کشتن دارد و البته با قرار دادن المانهایی مثل نوع دوستی میشود تا حدی با او همذات پنداری کرد. در قسمت دوم کارگردان تصمیم میگیرد مخاطب را با تایلر بیشتر آشنا کند، پس به سراغ گذشته و رابطهاش با فرزند بیمارش میرود اما مشکل اساسی این است که این عامل انگیزشی هم نمیتواند پرداخت ناقص شخصیت را جبران کند و در نتیجه در برانگیختن احساسات مخاطب الکن است.
عدم حضور شرورهای ماندگار در «استخراج»
یکی از مشکلات اساسی فرنچایز «استخراج» این است که هیچ کدام از شرورها تهدید ویژهای برای تایلر ریک به حساب نمیآیند. در حقیقت هیچ کدام از اراذل و اوباشی که او با آنها مواجه میشود، چیز بیشتری از شخصیتهای کاریکاتوری نیستند و اگر تجهیزات حرفهای و نیروهای خبره را از آنها بگیریم، در نبرد تن به تن با ریک عملا حرفی برای گفتن، ندارند. مثلا جذابترین شرور قسمت اول شخصیتی با بازی دیوید هاربر است که او هم خیلی زود کشته میشود. این در حالی است که در هر قسمت از فرنچایز «جان ویک» یک شرور جذاب و منحصر به فرد معرفی میشود که شباهتی به سایر همتایانش ندارد. شرورهایی با بازی آلفی آلن، مارک داکاسیوس و بیل اسکارشگورد هر کدام در نوع خودشان به شدت جذاب هستند و غلبه بر آنها چالش ذهنی و فیزیکی بزرگی برای جان ویک به حساب میآید.
منبع: movieweb