یک سال پیش محمد حسین مهدویان با انتشار پستی از مالک زخم کاری با توضیح «مالک بلند شو!» سر نخهایی بابت شروع فصل دوم زخم کاری داد. این خبر بسیار خوشحال کنندهای برای طرفداران این سریال بود که پس از یک سال انتظار حالا به وقوع پیوست.
ساعت هشت صبح جمعه 17 شهریورماه 1402، اولین قسمت از فصل دوم «زخم کاری: بازگشت» در فیلیمو منتشر میشود که با تغییراتی هم روبرو خواهد بود. تغییراتی در بازیگران، عوامل، داستان و … حالا به مناسبت بازگشت باشکوه مالک و ماجراهای مافیایی ریزآبادیها، میخواهیم کمی در مورد این سریال گپ بزنیم. پس با ما همراه باشید.
* هشدار: در ادامه بخشی از داستان فصل اول زخم کاری اسپویل میشود.
فصل دوم بازهم اقتباسی است؟
مهدویان نویسنده بسیار قهاری است و بی شک کسی که علاقه به نوشتن دارد، خواننده خوبی نیز خواهد بود. زمانی که «ایستاده در غبار» منتشر شد، پنجرههای تازهای از فیلمسازی و داستانپردازی را در سینمای ایران شاهد بودیم که حاصل دانش و تجربه اوست. بنابراین برای کسی که در این جایگاه قرار دارد دانستن داستانهای معروف شکسپیر چیز عجیبی نیست.
او با پخش سریال خود افراد بسیاری را علاقهمند به خواندن «مکبث» و کتاب «بیست زخم کاری» کرد که موفقیت بزرگی محسوب میشود. اما آیا او قصد دارد در فصل دوم نیز از داستانهای بزرگ استفاده کند؟
با توجه به اینکه هنوز اطلاعاتی از داستان این فصل نمیدانیم اما میتوانیم حدس بزنیم که این کار شاید نمایشنامه «شاه لیر» را برای ما تصویرسازی کند. اما باز هم باید منتظر قسمتهای اولیه این فصل یا توضیح خود عوامل باشیم.
فیلیمو – تماشای فیلم و سریال
حجم:۲۰.۵ مگابایت
آیا مالک زنده است؟
جواد عزتی پس از چند سال کم رنگ شدن در دنیای بازیگری با چند فیلم و سریال مثل «شنای پروانه» و «زخم کاری» دوباره به محبوبیت زمان «بابا اتی» خود بازگشت اما این بار در هیبتی جدیتر و همراه با سلیقه مخاطبان امروزی.
جواد عزتی از همان اوایل شروع فعالیت خود در سینما به قدری محبوب بود که در زمان خود یک بازیگر پولساز معرفی میشد. این موضوع شاید به خاطر ظاهر کاریزماتیک یا بازی بی نقص او بود. به هر حال باعث شد هیچ بینندهای از دیدن کارهایش خسته نشود.
حتما تا به الان صحنه آخر «زخم کاری» را تماشا کردید. در همان لحظهای که مالک بر زمین افتاد با شنیدن «عزیز دلم، حالا بی حساب شدیم» از زبان منصوره فاتحه او را در این سریال خواندید. اما محمد حسین مهدویان اجازه نمیدهد به همین راحتی شخصیت طلایی سریالش از بین برود. به همین خاطر احتمالا شاهد بازگشت قوی جواد عزتی در سری دوم «زخم کاری» خواهیم بود.
انتخاب درست خواننده
محسن چاوشی با سریالهایی مثل «شهرزاد» و «رهایم نکن» کاری کرد که تا ابد حضور پررنگی در ذهن مردم داشته باشد. محال ممکن است در ایران زندگی کرده باشید و با صدای او و البته فعالیتهای خیرخواهانهاش در زمینههای مختلف آشنایی نداشته باشید. بدون شک محسن چاوشی صدای ماجراهای دردناک این سرزمین است.
او هم مثل جواد عزتی بسیار آرام و درست در دل مردم نفوذ کرد به طوری که در ساعات اولیه انتشار هر آهنگ او، افراد زیادی به آن گوش میدهند و به سرعت در ذهن مردم جای میگیرد. به همین خاطر از او انتظار میرود کارهای بعدی خود را با دقت بیشتر انتخاب کند چون مردم چشم بسته سلیقه او را دنبال میکنند.
زخم کاری 2 قویتر خواهد بود؟
ساختن فصل دوم برای هر کارگردانی بسیار سخت است. تصور کنید که مخاطب توقع بسیار زیادی از شما پیدا کرده و میخواهد کارهای بعدی شما به همان اندازه خوب و درست پیش برود. حالا این شمایید که باید از هر نظر به فکر ساختن شاهکار دیگری باشید.
محمد حسین مهدویان قبلا امتحان خودش را در خصوص ساختن فصل دوم کارهایش پس داده است. او با ساختن «ماجرای نیمروز: رد خون» مخاطبان را از اثر تازه خود راضی نگهداشت. از طرف دیگر، حضور مجدد جواد عزتی و انتخاب محسن چاوشی به عنوان خواننده، نشان دهنده ساخت یک اثر درخشان دیگر خواهد بود.
سرنوشت شخصیتهای قبلی چه شد؟
با اعلام لیست بازیگران فصل دوم، برخی از بازیگران این قسمت با قسمت قبلی مشترک هستند که با هم مروری بر سرگذشت آنها خواهیم داشت. باید این نکته را اضافه کنیم که در ادامه این سریال، بازیگران جدید مثل کامبیز دیرباز، مهران غفوریان و الناز ملک در کنار بازیگران تازه کار دیگر حضور خواهند داشت.
مالک
نقش اصلی و طمعکار این داستان مالک بود که به اصرار «لیدی مکبث» یا همان سمیرای زخم کاری، دست به قتل بزرگ خاندان ریزآبادیها زد. او در قسمت قبلی به دست منصوره با ضربات چاقو زخمی شد و هیچ تصوری بابت چگونگی بازگشت او نداریم. او یا نقشه طمعکارانه خود را برای ریزآبادیها ادامه خواهد داد یا سرنوشت دیگری برای خودش و خانوادهاش رقم خواهد زد.
سمیرا
فتنههای این زن مکار را که در قسمت قبلی فراموش نکردهاید؟ سمیرا یک زن بسیار تاثیرگذار بر همسر و اطرافیانش بود. اما دست سرنوشت پایان خوبی برای این شخصیت در فصل اول نداشت. او با قدرت و حس برتری کار خود را شروع کرد و دست آخر گرفتار جنون شد و دخترش را هم به خاطر آن از دست داد. حالا باید ببینیم که او در این قسمت هم باز فکر پلیدی برای ریزآبادیها دارد یا نه.
ناصر ریزآبادی
ناصر همیشه پسر ضعیف و بی عرضه پدر بود. عدم اعتماد پدرش نسبت به او باعث حسادت همیشگیاش به مالک شده بود. او همیشه مالک را مانع رسیدن به جایگاه اصلی خود میدانست و نفرتش زمانی تشدید شد که دخترش را از دست داد. او آماده بود تا در هرجا زهر خود را به مالک بریزد به همین خاطر همراه با خواهرش مالک را زخمی کنار ساحل رها کرد. بعید است کسی که با ضعف و کمبود اعتماد به نفس بزرگ شده بتواند آدم قوی شود اما باید ببینیم نویسندگان این مجموعه چه نقشهای برای او در سر دارند.
کیمیا
کیمیا شخصیت عجیبی داشت. به ظاهر مظلوم و ساده او نمیخورد چه نقشه پلیدی برای مالک و ریزآبادیها داشته باشد اما هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست. کیمیا دست به هر راهی زد تا به مالک نزدیک شود که خوشبختانه با ایجاد یک رابطه عاطفی به هدف خود رسید. به نظر میآمد بعد از صحبتهای سمیرا با کیمیا، دیگر او را در این سریال نبینیم اما حالا با بازگشت این مجموعه، باید منتظر شخصیت تازهای از او باشیم.
میثم
ابتدای کار بچه بود و پر انرژی، عاشق بود و بی صبر اما عاقبت کارهای پدر و مادرش، دامنگیر او و عشق دوران کودکیش شد. بعد از گذشت چند قسمت ما دیگر میثم پرشور و اشتیاق را نمیدیدیم بلکه یک عاشق شکست خورده و پر از زخم را شاهد بودیم. کسی که خیلی زود متوجه تلخیهای زندگی شد و به دام بازیهای کثیف و افتاد. حالا قرار است میثم جدیتر و پررنگتر از سری قبلی با زخمهای کاری و کهنه ظاهر شود.
دستمالچی
شخصیت دستمالچی برای بیشتر مخاطبان قابل پیش بینی بود. او هم مثل بسیاری از شخصیتهای این سریال به واسطه ارتباطش با ریزآبادیها و مالک توانسته بود صاحب قدرت شود اما بعد صورت دیگری از خود نشان داد که صورت پاکی نبود. احتمال زیاد در سری دوم این مجموعه نیز شاهد حضور او خواهیم بود اما اینکه قرار است این بار در زمین چه کسی بازی کند برای هیچ کدام از ما روشن نیست.
مهناز
مهناز شخصیت بسیار سادهای در این کار بود. ازدواج با ناصر شاید او را به جایگاه عروس ریزآبادیها رسانده بود اما هیچ وقت خوشبخت نشد و قدرتی که زنان دیگر داشتند را پیدا نکرد. او که در سری اول داغدار دخترش شد شاید در این سری حضور قویتری داشته باشد.
شخصیتهایی تاثیرگذاری که دیگر نیستند
نعمت ریزآبادی
همه چیز از نبودن و رفتن این شخصیت آغاز شد. با اینکه نعمت ریزآبادی دقایق کمی در این سریال حضور داشت اما کارهای او توانست داستان را تا آخر ادامه دهد. رفتارهای او به عنوان بزرگ خاندان ریزآبادیها شخصیتهای مختلفی مثل ناصر، مالک و سمیرا را ساخت که باعث ادامهدار شدن داستان پس از مرگش شد.
اخوان
در داستانهای مافیایی و جنایی، وکلا همیشه تاثیر مستقیم داشتند. اخوان وکیل کاربلد اما بسیار مرموزی بود. در جریان مشکلاتی که مالک با ریزآبادیها داشت طرفدارن مالک شد اما بعد جبهه خود را عوض کرد. سرنوشت چنین آدمی هم چیزی جز مرگ نیست. اخوان آخر کار با نقشه ناصر و داییاش در خارج از کشور به قتل رسید.
احمد مظفری
مظفری نسبت به اخوان از سیاست کمتری برخوردار بود. پیر بود و طمع چندانی هم برای مال و اموال نعمت ریزآبادی نداشت. پس از فوت بزرگ خاندان ریزآبادیها، با مالک همدست بود که آخر کار عاقبتش مثل اخوان شد. او هم با نقشه ناصر در همان سفر که اخوان حضور داشت، به قتل رسید.
نجفی
افرادی که ریزآبادیها برای همکاری انتخاب کرده بودند، آن طور که نشان میدادند پاک و ساده نبودند. هر کدام از آنها در زمانی که منتظرش بودند زهر خود را ریختند و روی دیگری از خود نشان دادند. یکی از آنها نجفی بود که با کمک آنها جایگاه خوبی پیدا کرده بود و حالا قصد داشت مالک را تیغ بزند. اما مالک با کمک کریم نسخه نجفی را به خوبی درهم پیچید.
دختر پیشگو
شخصیتی که شاید در فصل دوم نباشد اما در فصل اول شروع بسیاری از ماجراهای مالک بود. با حرفهایی که میزد و پیشگوییهایش توانست در طول داستان بسیار تاثیرگذار باشد. شاید بتوانیم بگوییم این شخصیت بیشتر از سمیرا بر روی مالک تاثیر داشت.
مائده ریزآبادی
مائده هم مثل میثم یک شخصیت بی طرف بود و کم کم وارد بازی بزرگترها شد. او در طول فیلم شاهد خرابکاریهای خانواده خود بود در آخر نتوانست این حجم از زشتی را تحمل کند. از طرف دیگری هم در ماجرای عشقی خود، شکست خورد. همه اینها سرانجام به خودکشی و فوت او در سری اول ختم شد.
مظفر میرلوحی
در کنار این حجم از شخصیتهای خاکستری در این سریال، شاید مظفر میرلوحی را بتوانیم یک شخصیت سفید برای ریزآبادیها بدانیم. او دایی منصوره و ناصر بود و تا آخرین لحظه هم به ناصر برای رسیدن به اهدافش کمک میکرد. حالا باید ببینیم او در سری جدید حضور دارد یا نه. آیا باز هم طرفدار خواهرزاده خود خواهد بود یا دچار طمع خواهد شد?
به نظر شما چه چیزی در انتظار مخاطبان «زخم کاری: بازگشت» خواهد بود؟