پیشبینی نامزدهای اسکار بهترین کارگردانی
اسکورسیزی برنده میشود یا نولان؟
رقابت اسکار سال 2024 در رشتهی بهترین کارگردانی بسیار نفسگیر خواهد بود و با حضور احتمالی نامهای بزرگی مثل مارتین اسکورسیزی و کریستوفر نولان در لیست نهایی هیجان طرفداران هردو کارگردان به اوج خواهد رسید. سالی که سپری شد یکی از ماندگارترین دوران تاریخ سینما بود که آثار فوقالعادهی اکران شده در آن خاطرهی فیلمهای فاجعهی پس از دوران پاندمی را کمرنگ کرد. علاوه بر مارتین اسکورسیزی که پس از چهار سال با «قاتلان ماه گل» (Killers of the Flower Moon) بازگشت شکوهمندانهای به سینما داشته، «اوپنهایمر» (Oppenheimer) کریستوفر نولان، «بازماندگان» (The Holdovers) الکساندر پاین، «مایسترو» (Maestro) و «می دسامبر» (May December) تاد هینز نیز مجموعهای فوقالعاده از آثار سینمایی سطح بالا را تشکیل دادهاند که تا مدتها میتوان دربارهی داستانهای تاثیرگذار و ساختار دلنشینشان بحث کرد.
از میان این عناوین «قاتلان ماه گل» مارتین اسکورسیزی به عنوان شانس اول کسب جایزهی اسکار بهترین کارگردانی محسوب میشود. این فیلم که اقتباسی حماسی از رمانی جنایی – تاریخی نوشتهی «دیوید گرن» است، داستان کشف نفت توسط سرخپوستان و قتل عام آنها برای تصاحب ثروت هنگفتشان به وسیلهی سفیدپوستان را نشان میدهد. اسکورسیزی تاکنون برای فیلمهای «راننده تاکسی» (Taxi Driver)، «گاو خشمگین» (Raging bull)، «رفقای خوب» (Good Fellas) و «سکوت» (Silence) چهار بار نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین کارگردانی شده اما هربار در تصاحب آن ناکام مانده است.
«منطقهی مورد علاقه» (The Zone of Interest) جاناتان گلیزر نیز به عنوان یکی دیگر از فیلمهای قدرتمند امسال در بخش کارگردانی محسوب میشود. این درام جنگی – تاریخی، روایتگر داستان یک زن یهودی در طول جنگجهانی دوم است که رابطهای عاشقانه را با فرماندهی اردوگاه کار اجباری آشویتس آغاز میکند. بازی خارقالعادهی زاندرا هولر از همین حالا به عنوان یکی از اصلیترین شانسهای دریافت اسکار به شمار میرود.
«اوپنهایمر» کریستوفر نولان، دیگر گزینهی حاضر در این لیست است که به دلیل موضوع حساس تاریخی و علمی خود، شانس بالایی برای نامزدی در این بخش دارد. این فیلم داستان زندگی رابرت اوپنهایمر، پدر بمب هستهای و مسئول مرگ میلیونها انسان بیگناه را به تصویر میکشد. نولان نیز برای فیلمهای «تلقین» (Inception)، «دانکرک» (Dunkirk) و «بین ستارهای» (Interstellar) سه بار نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین کارگردانی شده که هرگز موفق به دریافت آن نشده.
سایر نامزدهای احتمالی این بخش نیز فیلمهای مهم و پرفروشی هستند که میتوانند نظر اعضای آکادمی را جلب کنند. «ایر» (Air) بن افلک درامی ورزشی – زندگینامهای است که داستان آن بر اساس رخدادهای واقعی از چگونگی شکلگیری خط تولید ایر جردن شرکت نایک شکل گرفته است. «می دسامبر» تاد هینز داستان یک زوج بدنام را دنیال میکند که زندگیشان با چالشهایی جدی روبرو میشود و «زندگیهای گذشته» (Past Lives) سلین سانگ نیز یک درام عاشقانهی تاثیرگذار است که نخستین کارگردانی او به شمار میرود. در این فیلم گرتا لی و ته او یو نقشهای اصلی را بر عهده دارند و داستان تجدید دیدار دو دوست دوران کودکی را روایت میکند.
در ادامهی سلسله مطالب وبسایت «ورایتی» (Variety) دربارهی نامزدهای احتمالی هر رشته، امروز به به سراغ معرفی امروز نامزدهای احتمالی اسکار بهترین کارگردانی رفتهایم و 5 کارگردانی که دارای بالاترین شانس برای ورود به لیست نهایی هستند را مورد بررسی قرار دادهایم. البته هنوز تا زمان اعلام نامزدهای نهایی اسکار 2024 زمان زیادی باقی مانده است و ممکن است فیلمهای دیگری نیز به این لیست اضافه شوند یا از آن حذف شوند.
شانسهای اصلی ورود به لیست 5 نفرهی اسکار بهترین کارگردانی:
1. مارتین اسکورسیزی – «قاتلان ماه گل» (Killers of the Flower Moon)
کارگردانی پر از ظرافت مارتین اسکورسیزی در «قاتلان ماه گل» مورد تحسین گستردهی منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. او با استفاده از تکنیکهای آشنای خود، از جمله قاببندیهای عظیم، حرکتهای روان دوربین و موسیقی حماسی، یک فیلم درام جنایی وسترن خلق کرد که هم از نظر بصری چشمگیر و هم از نظر احساسی درگیر کننده است.
اسکورسیزی در این فیلم از قاببندیهایی با مقیاس بزرگ برای ایجاد حس غوطه وری در مخاطب استفاده میکند. این قاببندیها به او اجازه میدهد تا صحنهها را به طور کامل به تصویر بکشد و مخاطب را کاملا در فضای فیلم قرار دهد. به عنوان مثال، در سکانسی که توماس ویلارد (لئوناردو دی کاپریو) برای اولین بار با نیک شانون (رابرت دنیرو) ملاقات می کند، اسکورسیزی از یک قاببندی فوقالعاده استفاده می کند تا تنش بین دو مرد را به تصویر بکشد. ویلارد و شانون در دو طرف اتاق ایستادهاند و در صحنهای که به مخاطب اجازه میدهد تا تمام جزئیات موجود در صحنه را ببیند به یکدیگر خیره شدهاند.
اسکورسیزی همچنین از حرکات دوربین روان برای ایجاد حس پویایی در فیلم استفاده میکند. این ترفند به او اجازه داده تا صحنهها را به روشی جذاب و هیجانانگیز به تصویر بکشد. برای نمونه در سکانسی که ویلارد و شانون در حال دویدن و تعقیب یک مظنون هستند، دوربین نیز به سرعت از پشت سر آنها حرکت میکند. اسکورسیزی با استفاده از این روش حس سرعت و هیجان را به خوبی به بیننده منتقل کرده است.
موسیقی نیز نقش مهمی در هرچه تاثیرگذارتر شدن کارگردانی اسکورسیزی در «قاتلان ماه گل» ایفا میکند. موسیقی فوقالعادهی رابی رابرتسون به ایجاد حس تنش و تعلیق کمک شایانی میکند. مثلا در سکانسی که ویلارد و شانون در حال بررسی صحنه قتل هستند، موسیقی حماسی فیلم به بیننده میگوید که اتفاقی در حال رخ دادن است، اما نمیداند چه چیزی.
در مجموع اسکورسیزی کارگردانی است که در دههی هشتم زندگی خود همچنان مشغول خلق شاهکارهایی همهپسند است و امیدواریم که امسال اعضای آکادمی مزد زحماتش را به او پرداخت کنند.
2. کریستوفر نولان – «اوپنهایمر» (Oppenheimer)
کارگردانی کریستوفر نولان در «اوپنهایمر» به طور همه جانبهای مورد تحسین قرار گرفته و منتقدان از روایت غیرخطی فیلم، جلوههای ویژهی خیره کننده و بازی عجیب و غریب خوبِ کیلین مورفی در نقش جی. رابرت اوپنهایمر حسابی تمجید کردند.
نولان از همان ابتدای شکلگیری پروژه با فیلمنامهنویسان کارکشتهای مثل اریک شنن و کریستوفر پرات همکاری کرد تا در کنار یکدیگر داستانی را ایجاد کنند که هم به زندگی شخصی اوپنهایمر بپردازد و هم زندگی کاری او به عنوان یک دانشمند هستهای را روایت کند. نولان میخواست فیلمی سرگرم کننده و جالشبرانگیز بسازد که در انتها مخاطبان را وادار به تأمل دربارهی پیامدهای بمب اتم کند.
روایت غیرخطی نولان برای به تصویر کشیدن زندگی این شخصیت تاریخی به او امکان داد تا داستان را به روشی پیچیدهتر و جذابتر نمایش دهد. فیلم با بازگشت به گذشته و دوران جوانی اوپنهایمر آغاز میشود و هرچه جلوتر میرویم به فعالیتهای او در طول جنگ جهانی دوم و پروژهی منهتن میرسیم.
جلوههای ویژهی آخرین فیلم نولان نیز به طور گستردهای مورد تحسین قرار گرفته و تکنولوژی پیچیدهای که او برای بازآفرینی آزمایش بمب اتم در ترینیتی استفاده کرده واقعا جذاب است. سکانسی که یکی از نقاط قوت «اوپنهایمر» به شمار میرود و به طرزی باور نکردنی واقعگرایانه از کار درآمده و همین باعث ایجاد احساس فوران هیجان و ترسی مضاعف در بیننده میشود.
به طور کلی، کارگردانی کریستوفر نولان در «اوپنهایمر» ادامهی روند موفقیتآمیز او بود. نبوغ نولان منجر به خلق فیلمی مهم و تأثیرگذار شده است که قطعا ارزش تماشا را دارد.
3. گرتا گرویگ – «باربی» (Barbie)
گرتا گرویگ، کارگردان فیلم باربی، به دلیل سبک منحصر به فرد و ظریف خود شناخته شده است. فیلمهای او اغلب دارای داستانهای زنانه قدرتمند هستند و به موضوعاتی مانند هویت، جنسیت و روابط میپردازند.
گرویگ در فیلم باربی، این فرصت را داشت تا دیدگاه خود را بر روی یک نماد فرهنگی محبوب به اشتراک بگذارد. او با همکاری نوآ بامباک، فیلمنامهنویس، یک داستان مدرن و طنزآمیز را خلق کرد که باربی را به عنوان یک قهرمانی قوی و مستقل به تصویر میکشد.
در فیلم، باربی به عنوان یک کارگر کارخانه در یک شهر کوچک در کالیفرنیا به تصویر کشیده میشود. او همیشه آرزو داشته است که یک ژورنالیست شود، اما احساس میکند که دنیای او او را محدود میکند. باربی وارد دنیای خیالی باربی میشود، جایی که میتواند هر چیزی که میخواهد باشد.
گرویگ با استفاده از رنگهای روشن و صحنههای رویایی، دنیای باربی را به یک مکان جذاب و باورپذیر تبدیل میکند. او همچنین از طنز خود برای خلق لحظات خندهدار و به یاد ماندنی استفاده میکند.
باربی با بازی مارگو رابی، یکی از بهترین بازیهای او در کارنامه کاریاش است. رابی باربی را به عنوان یک شخصیتی پیچیده و جذاب به تصویر میکشد. او باربی را به عنوان یک قهرمانی قوی و مستقل به تصویر میکشد که برای رویاهای خود میجنگد.
فیلم باربی با استقبال مثبت منتقدان و مخاطبان روبرو شد. این فیلم به عنوان یک فیلم سرگرمکننده و الهامبخش مورد ستایش قرار گرفت.
در اینجا چند نمونه از کارگردانی گرتا گرویگ در فیلم باربی آورده شده است:
- استفاده از رنگهای روشن و صحنههای رویایی برای خلق دنیای باربی به عنوان یک مکان جذاب و باورپذیر.
- استفاده از طنز برای خلق لحظات خندهدار و به یاد ماندنی.
- بازی قدرتمند مارگو رابی در نقش باربی.
گرویگ با کارگردانی فیلم باربی، ثابت کرد که یک کارگردان بااستعداد و خلاق است. او با استفاده از سبک منحصر به فرد خود، توانست یک فیلم سرگرمکننده و الهامبخش را خلق کند که دیدگاه جدیدی بر روی یک نماد فرهنگی محبوب ارائه میدهد.
4. جاناتان گلیزر – «منطقهی مورد علاقه» (The Zone of Interest)
جاناتان گلیزر در «منطقهی مورد علاقه» یکی از دقیقترین کارگردانیهای دوران حرفهاییش را انجام میدهد. او با استفاده از تکنیکهای مختلف، از جمله فیلمبرداری سیاه و سفید، دوربین روی دستی و زاویههای غیرعادی، فضایی دلگیر و اضطرابآور در فیلم ایجاد میکند که واقعا اثرگذار از آب درآمده.. این فیلم همچنین به دلیل دقت تاریخی خود حسابی مورد استقبال قرار گرفته؛ زیرا گلیزر برای نوشتن داستان از منابع اولیه، از جمله فیلمهای مستند و عکسهای تاریخی موجود برای بازآفرینی دقیق اردوگاه آشویتس استفاده کرده است.
یکی از ویژگیهای برجستهی کارگردانی گلیزر در «منطقهی مورد علاقه»، استفاده از فیلمبرداری سیاه و سفید است. این انتخاب رنگ، فضایی غمانگیز و تاریک به فیلم میبخشد و به آن احساسی از جاودانگی میدهد. همچنین، گلیزر از دوربین روی دست برای ایجاد احساس اضطراب و بیثباتی استفاده میکند. این تکنیک به بیننده کمک میکند تا احساس کند که در اردوگاه آشویتس حضور دارد و در معرض خشونت و وحشت آن قرار دارد.
یکی از صحنههای به یاد ماندنی فیلم سکانسی است که گلیزر به گونهای منحصربهفرد از زاویهی دوربین برای ایجاد احساس بیقراری استفاده میکند. دوربین او به طور مداوم در حال حرکت است و تماشاگر را در اطراف صحنه میچرخاند. این امر باعث میشود بیننده احساس کند که کنترلی بر آنچه در حال وقوع است ندارد.
دیگر ویژگی برجستهی کارگردانی گلیزر دقت تاریخی آن است که این این امر به فیلم کمک میکند تا احساسی مضاعف از واقعگرایی و غمانگیز بودن داشته باشد. برای این فیلم اردوگاه آشویتس را به طور دقیق بازسازی کردهاند و لباسها و وسایل استفاده شده در فیلم دقیقاً شبیه به آنچه که در زمان جنگ استفاده میشدند هستند. این ویژگیهای برجسته کاملا مخاطب را به حالوهوای جنگجهانی دوم منتقل میکند.
در مجموع، کارگردانی جاناتان گلیزر در «منطقهی مورد علاقه» پر از وسواس و شگفتیهای پی در پی است. او با ظرافت و جزئیاتی که در فیلمش به کار برده پیوسته مخاطب را غافلگیر میکند و داستان عاشقانهای که در بستر آن اتفاق میافتد تصور او را از یک فیلم جنگی به کلی تغییر میدهد.
5. الکساندر پاین – «جاماندگان» (Holdovers)
فیلم داستان یک معلم بدعنق و کج خلق (پل جیاماتی) در یک دبیرستان غیرانتفاعی در نیو انگلند را دنبال میکند که مجبور میشود در طول تعطیلات کریسمس در محیط مدرسه بماند تا از تعداد کمی از دانشآموزانی که جایی برای رفتن ندارند، مراقبت کند. پین با استفاده از قاببندیهای دقیق و نورپردازی ظریف، فضایی سرشار از تنهایی و اضطراب در فیلم ایجاد کرده است. شخصیتهای فیلم اغلب در انزوا و دور از دیگران قرار دارند و این امر به احساس پوچی و بیمعنی بودن زندگی آنها دامن میزند. پین با استفاده از قاببندیهای دقیق و نورپردازی ظریف، فضایی سرشار از تنهایی و اضطراب در فیلم ایجاد کرده که فوقالعاده است. به عنوان مثال، در صحنهای که معلم فیلم در حال تمیز کردن مدرسه است، پین او را اغلب در گوشهای از قاب قرار میدهد و این امر احساس تنهایی و انزوایی که تماشاگر از او میگیرد را تقویت میکند.
فیلمنامهی عمیق دیوید همینگسون از لحاظ روانشناختی واقعا فوقالعاده است به خوبی توانسته است ویژگی شخصیتها و روابط آنها با یکدیگر را پرورش دهد. پل جیاماتی در نقش معلم بداخلاق فیلم، بازی درخشانی ارائه میدهد و داواین جوی رندالف و دومینیک سسا نیز در نقشهای دیگر فیلم حضور قابل توجهی دارند. در مجموع، «جاماندگان» فیلمی خوشساخت و دیدنی است که از کارگردانی ظریف الکساندر پین و بازیهای خوب بازیگرانش بهره میبرد. این فیلم نگاهی واقعبینانه به مشکلات و چالشهای زندگی مدرن است و میتواند مخاطب را به تأمل در مورد معنای زندگی وادارد.
فیلمهای دیگری که شانس ورود به لیست 5 نفرهی اسکار بهترین کارگردانی را دارند
6. یورگوس لانتیموس برای فیلم «بیچارگان» (Poor Things)
7. بردلی کوپر برای فیلم «مایسترو» (Maestro)
8. کورد جفرسون برای فیلم «داستان آمریکایی» (American Fiction)
9. سلین یانگ برای فیلم «زندگیهای گذشته» (Past Lives)
10. جاستین تریه برای فیلم «آناتومی یک سقوط» (Anatomy of a Fall)
منبع: variety