10 حقیقت ناخوشایند درباره قهرمانهای استودیو جیبلی
قهرمانان استودیو جیبلی اغلب سفری تخیلی و پر از جادو و شگفتی را طی میکنند و با شجاعت و استقامت خود، همواره تماشاگران را مجذوب میکنند. با این حال، در پس ماجراهای سرگرمکنندهشان، دنیایی مملو از واقعیتهای تلخِ قهرمان بودنِ داستانشان نهفته است. با مجله مایکت همراه باشید.
قهرمانان استودیو جیبلی فراتر از ماجراجوییهای سرگرمکننده، با دشواریهای بسیاری دست و پنجه نرم میکنند که شخصیت آنها را شکل میدهد و داستان پردازی پیرامون آنها را به شکل تعجب برانگیزی گسترش میدهد. از مبارزه با تنهایی و مسئولیتهای طاقتفرسا تا رویارویی با نابودی محیط زیست، جنگ و از دست دادن عزیزان، قهرمانان این استودیو سختیهای بسیاری را پشت سر میگذارند. آنها با پشت سر گذاشتن این چالشها، بازتابی عمیق از زندگی و تلاش برای یافتن امید در دل تاریکی را به مخاطب ارائه میدهند.
1- اشتیاق جیرو به هوانوردی
- انیمه: باد برمیخیزد (The Wind Rises)
در انبوه سراسری فیلمهای استودیو جیبلی، قهرمانان این استودیو اغلب با چالشهای اخلاقی روبرو میشوند که باورها و ارزشهایشان را زیر سوال میبرد. این تنگناهای اخلاقی با وجود اینکه ممکن است مانعی آزاردهنده به نظر برسند، عمق بیشتری به شخصیتپردازی این قهرمانان بخشیده و روایت داستان را غنیتر میکنند. برای مثال، در «باد برمیخیزد»، جین باید با این واقعیت کنار بیاید که اشتیاق او به مهندسی هواپیما در حال تغذیه جنگی مملو از مرگ و ویرانی است و این باعث میشود که کاراکتر اصلی داستان با یک دوقطبی عجیب روبرو شود.
با رویارویی با این بنبستهای اخلاقی، شخصیتهای اصلی فراتر از نمونههای اولیه تبدیل شده و به چهرههایی قابل درک تبدیل میشوند که مخاطبان میتوانند با آنها ارتباط برقرار کرده و همدردی نشان دهند. سپس، حل این معضلات، داستان را به جلو میبرد، مسیر قهرمان را شکل میدهد و به طور بالقوه منجر به رستگاری او میشود.
2- تلاش سیتا و ستسوکو برای زنده ماندن در جنگ جهانی
- انیمه: مدفن کرم های شب تاب (Grave of the Fireflies)
داستان های حماسی یک امر مشترک در فیلم های استودیو جیبلی است. قهرمانان این داستانها خود را در موقعیتهایی می یابند که ناچار به درگیر شدن در این تعارضات آشفته می شوند. در “مدفن کرم های شبتاب”، سیتا و ستسوکو با واقعیتهای خشن جنگ و درگیری در جنگ جهانی دوم در ژاپن روبرو می شوند. این فیلم به طور زنده، آثار ویرانگر بمبارانها، کمبود مواد غذایی و فروپاشی اجتماعی بر روی غیرنظامیان، به ویژه کودکان را نشان میدهد. سیتا و ستسوکو در میان ویرانی جنگ جهانی دوم در “مدفن کرمهای شب تاب” برای بقا تلاش میکنند، جایی که با گرسنگی، از دست دادن عزیزان و خشونت جنگ روبرو میشوند.
این تجربیات، سیتا و ستسوکو را مجبور می کند تا با وحشت های جنگ کنار بیایند و شاید به عنوان شخصیتهای با استقامت، همدلی و قادر به یافتن امید در میان هرج و مرج و ویرانی ظاهر شوند. پس زمینه جنگ برای برجسته کردن مضامین جهانی از دست دادن، استقامت و روح انسانی به کار می رود و با مخاطبان در یک سطح عمیق تر احساسی ارتباط برقرار می کند.
3- خیانت مردم به نائوشیکا
- انیمه: نائوشیکا از دره باد (Nausicaä of the Valley of the Wind)
خیانت، در هر قالبی که باشد، درون مایه ای قدرتمند برای ایجاد درگیری است و استودیو جیبلی هیچ مشکلی ندارد که قهرمانانش را در این تنگنا قرار دهد. در «نائوشیکا از دره باد»، نائوسیکا با خیانتی دلخراش از سوی مردمش روبرو می شود، مردمی که جنگ را بر صلح اولویت قرار میدهند و تعادل دنیای خود را به خطر می اندازند. او با نقشه رهبران پادشاهی های دیگر و همچنین با نیت واقعی استادش، یوپا، برای استفاده از قدرت جنگاور غول آسا برای برقراری نظم در دنیای پس از آخرالزمان آشنا می شود.
اعتماد نائوشیکا زمانی به کلی از هم می پاشد که درمییابد افرادی که تحسینشان میکرد، حاضرند برای رسیدن به اهداف خود، زندگی انسانها و محیط زیست را قربانی کنند. این اتفاق، او را وادار می کند تا اعتمادش به دیگران را بازنگری کند و با جنبه های تاریک تر طبیعت انسان روبرو شود. خیانت، علاوه بر افزودن تنش و عمق احساسی به داستان، به عنوان محرکی برای رشد شخصیت عمل می کند و نائوسیکا (و سایر قهرمانان استودیو جیبلی در فیلم هایشان) را بر آن می دارد تا در مواجهه با سختی ها، قدرت درونی و انعطاف پذیری خود را بیابند.
4- پرنسس مونونوکه و عواقب صنعتی شدن برای طبیعت
- انیمه: شاهزاده مونونکه (Princess Mononoke)
آشیتاکا، شاهزاده مونونکه، زمانی که وارد درگیری بین شهر آهنی و نگهبانان جنگل میشود، با عواقب ویرانگر تخریب محیط زیست روبرو میشود. او شاهد جنگلزدایی بیامان، آلودگی و بهرهبرداری به دست انسان و طمع صنعتی است. این انیمه مقابله با نابودی محیطزیست، وابستگی متقابل انسان و دنیای طبیعی را برجسته میکند، در حالی که تنش روایت و پیشرفت آشیتاکا را هدایت میکند.
تصویر استودیو جیبلی از تخریب محیط زیست به عنوان داستانی هشداردهنده عمل میکند و عواقب جنگ، حرص انسان و استثمار را نشان میدهد. این موضوع بر ضرورت تلاشهای قهرمانان میافزاید، زیرا آنها برای حفظ زیبایی و تعادل دنیای خود میجنگند و در عین حال پیوندشان با محیط زیست را عمیقتر میکنند.
5- فداکاری سوفی به خاطر دیگران
- انیمه: قلعه متحرک هاول (Howl’s Moving Castle)
در بسیاری از فیلمهای استودیو جیبلی، فداکاری موضوعی رایج است، خواه اینکه با دوستی خداحافظی کنند یا به خاطر دیگری از رفاه خود چشمپوشی کنند. در «قلعه متحرک هاول»، شخصیت اصلی زن داستان، سوفی، پس از طلسم شدن توسط جادوگر زبالهزار، ظاهر جوان و شادابی خود را از دست میدهد و زودتر از موعد پیر میشود. سفر سوفی با فداکاریهای متعدد دیگری نیز مشخص میشود، زیرا او از اطرافیانش، از جمله هاول و همراهانش، محافظت و مراقبت میکند. او برای شکستن طلسم و اطمینان از امنیت خانوادهی جدیدش، حتی با هزینهی شخصی بالا، خواستهها و آسایش خود را کنار میگذارد.
این فداکاریها بر استقامت و ظرفیت همدردی سوفی تأکید میکند، زیرا نیازهای دیگران را بالاتر از نیازهای خودش در اولویت قرار میدهد. این موضوع با دست و پنجه نرم کردن آنها با عواقب انتخابهایشان و بارهایی که باید به دوش بکشند، وزن احساسی به سفرشان میبخشد.
- 10 درس زندگی که از انیمههای استودیو جیبلی یاد میگیریم
- 15 انیمه شاهکار که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند
- 2 انیمه محبوب لئوناردو دیکاپریو و مارتین اسکورسیزی از استودیو جیبلی
6- کیکی و رویای جادویی که در سر دارد
- انیمه: سرویس تحویل جادوگرِ کیکی (Kiki’s Delivery Service)
یکی دیگر از ارکان روایتهای استودیو جیبلی، سفر قهرمانان به درون خود برای کشف خویشتن است که به رشد عمیق شخصیت و برقراری ارتباط احساسی با مخاطب منجر میشود. شخصیت اصلی فیلم «سرویس تحویل جادوگرِ کیکی»، کیکی، با هدف تبدیل شدن به یک جادوگر مستقل، سفری را برای خودشناسی آغاز میکند. در طول فیلم، کیکی با چالشها و موانعی روبرو میشود که او را از منطقهی امنش خارج کرده و با ناامنیها، ترسها و محدودیتهایش مواجه میکند. کیکی با پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهای زندگی در شهر جدید، درسهای ارزشمندی دربارهی اتکاء به خود، دوستی و اهمیت وفادار ماندن به خود واقعیاش میآموزد.
این سفرهای خودشناسی، ستون اصلی قوس شخصیتی قهرمانان است که به آنها اجازه میدهد با ترسها، ناامنیها و محدودیتهایشان روبرو شوند. استودیو گیبلی با به تصویر کشیدن این سفرها، شخصیتهایی خلق میکند که در سطحی عمیقا شخصی با بینندگان ارتباط برقرار میکنند و آنها را به دروننگری و بازتاب خود برمیانگیزد.
7- تائکو و کودکی از دست رفته
- انیمه: همین دیروز (Only Yesterday)
بسیاری از شخصیتهای اصلی استودیو جیبلی در طول داستانهای خود، غم و اندوه عمیقی را تجربه میکنند، چه از دست دادن یک فرد عزیز باشد چه نابودی چیزی که برایشان با ارزش است. به طور قطع، لیست قهرمانانی که این مشکل جانگداز را پشت سر میگذارند، آنقدر طولانی است که نمیتوان همه را شمرد. به عنوان مثال، تاکئوی فیلم «همین دیروز» در حین مرور خاطرات گمشدهی دوران کودکی و احساسات شیرین و تلخ مربوط به اولین عشقش، اندوه را تجربه میکند. تاکهئو با احساس نوستالژی دست و پنجه نرم میکند و در حالی که میداند هرگز نمیتواند به آن لحظات بازگردد، خواهان سادگی دوران جوانیاش است.
این تجربههای غم و اندوه، علیرغم اینکه دائماً این قهرمانان را در آشوب قرار میدهد، آنها را انسانیتر و قابل درکتر میکند و باعث همدردی مخاطبان میشود. این موضوع با یادگیری آنها برای گذر از پیچیدگیهای غم و یافتن راههایی برای کنار آمدن با دردشان، در عین حال پیش بردن داستان، به شخصیتهایشان عمق بیشتری میبخشد.
8- روبرو شدن چهیرو با چالشهای واقعی
- انیمه: شهر اشباح (Spirited Away)
قهرمانان فیلمهای استودیو جیبلی اغلب با سختیهای فراوانی روبرو میشوند. این سختیها باعث رشد و پیشرفت آنها شده و در عین حال با ایجاد تنش و درگیری، داستان را به جلو میبرد. مواجهه با این مشکلات، استقامت و عزم راسخ شخصیتهای اصلی را به تصویر میکشد و در نهایت، پیروزی آنها را برای مخاطبان لذتبخشتر میکند.
چهیرو شخصیت اصلی فیلم « Spirited Away» مراحل چالشبرانگیز زیادی را پشت سر میگذارد، از گشتوگذار در دنیای روحانی مرموز و خطرناک برای نجات والدینش گرفته تا رویارویی با موجودات هولناکی مانند چیچیاکو و یوبابا. اما همین سختیها به او اجازه میدهند تا رشدی پرمعنا و تحولی اساسی را تجربه کند و از دختری معمولی به قهرمانی تبدیل شود که بر چالشهای خارقالعاده غلبه میکند.
9- هارو و سرنوشت عجیبش
- انیمه: بازگشت گربه (The Cat Returns)
در «بازگشت گربه»، هارو زمانی که گربهای را از زیر ماشین نجات میدهد، خود را در مقابل مسئولیتی غیرمنتظره میبیند. او به زودی به قلمروی جادویی گربهها فرستاده میشود، جایی که باید قلمروی گربهها و شاهزادهشان را از شر بارون شرور، هومبرت فون گیکن، نجات دهد. مطمئناً هارو در حمل چنین مسئولیت سنگینی تنها نیست. قهرمانان استودیو جیبلی اغلب بار مسئولیتهای قابل توجهی را بر دوش میکشند که به نظر تقریباً طاقتفرساست.
با این حال، این بارهای سنگین، قدرت شخصیت و صداقت اخلاقی قهرمانان استودیو گیبلی را نشان میدهد و سفر آنها را برای مخاطبان جذابتر میکند. این موضوع با ناوبری قهرمانان در تنگناهای پیچیده و انتخابهای دشوار که عواقب گستردهای دارند، به داستان تنش و فوریت میبخشد.
10- آنا با تنهایی مبارزه میکند
- انیمه: وقتی مارنی آنجا بود (When Marnie Was There)
قهرمانان استودیو جیبلی در طول سفرهایشان اغلب با تنهایی دستوپنجه نرم میکنند. این تنهایی معمولا ناشی از دوری از عزیزان و احساس پوچی یا عدم درک شدن توسط اطرافیان است. تجربه تلخ تنهایی، درحالیکه شخصیت اصلی را آزار میدهد، او را به آدمی واقعی تبدیل میکند و به شخصیتش عمق میبخشد. این قهرمانان با چالشهای انزوا روبرو هستند و در آرزوی ارتباط و احساس تعلق گام برمیدارند. همین حس باعث میشود تا مخاطبان بتوانند با قهرمان همزادپنداری کرده و او را درک کنند.
در انیمهی «وقتی مارنی آنجا بود»، آنا پس از فرستاده شدن برای زندگی با اقوامش در یک شهر ساحلی دورافتاده، احساس تنهایی و انزوای عمیقی را تجربه میکند. آنا با اضطراب اجتماعی و حس جدایی از اطرافیانش دستوپنجه نرم میکند. اما برخوردهای او با مارنی، دختری مرموز از عمارتی در نزدیکی، همدمی را برای او فراهم میکند که باعث کاهش تنهاییاش میشود.