نقد انیمه پسر و مرغ ماهیخوار
پسر و مرغ ماهیخوار (The Boy and the Heron) تازهترین اثر نویسنده و کارگردان مطرح دنیای انیمه هایائو میازاکی است. این انیمه برداشت آزادی است از رمان How do you live اثر «گنزابارو یوشینو » که در سال 1937 چاپ شده است.
هایائو میازاکی با ساخت «پسر و مرغ ماهیخوار» تلاش کردهاست مفاهیمی همچون سوگ ماندگار، روان رنجور و صدمات ناشی از جنگ را در قالب قصهی پسری به نام ماهیتو برای تماشاگر به تصویر بکشد. این اثر به گفتهی خیلی از صاحب نظران یک اثر شخصی است که شاید میازاکی به عنوان یک نویسنده و کارگردان خلاق و کاربلد برای خداحافظی از دنیای انیمیشن ساخته است.
سفر به دنیای خیال
«پسر و مرغ ماهیخوار» داستان پسری پانزده ساله است که در کش و قوس زندگی واقعی با بحرانهایی روبرو میشود که عبور از آنها کاری سخت و دشوار است. ماهیتو که نمیتواند چرایی حوادث واقع شده در زندگیش را بفهمد ناگزیر میشود در دنیای خیال به دنبال جواب سئوالهای خود بگردد تا بتواند ماهیت پیچیدگیهای زندگی واقعی، احساسات و روان زخم خوردهی خویش را بشناسد. قصهی «پسر ومرغ ماهیخوار» از جایی آغاز میشود که ماهیتو طی جنگ جهانی دوم در حادثهی بمباران بیمارستان مادرش را از دست میدهد، بدون این که بتواند برای نجات او کاری کند. در ادامهی داستان ماهیتو مجبور میشود همراه با پدرش توکیو را ترک کند و در عمارتی جدید و عجیب با کسانی که به تازگی به زندگی پدرش وارد شدهاند زندگی کند. علی رغم مهربانیهای اهالی عمارت و توجهات پدرش و کشف نشدههای محیط جدید، ماهیتو همان پسر افسرده است که مادرش را از دست داده، وطنش را ترک کرده و احساس تنهایی میکند. تماشاگر در این قصه در بطن مجادله ماهیتو با خود و جهان پیرامونش قرار میگیرد و با او همراه میشود. در لا به لای داستان ماهیتو نشانههای آشنایی از زندگی شخصی هایائو میازاکی را میبینم. ازدست دادن مادر و آوارگیهای ناشی از جنگ چالشهایی است که میازاکی خود در دوران کودکی تجربه کردهاست. بنابراین میازاکی میتواند به خوبی رنج کودکانی را درک کند که خود هیچ نقشی در ایجاد مصیبتهای وارد بر زندگیشان را نداشته و ندارند و در حقیقت قربانی جاهطلبی بزرگسالانی هستند که بر مسند قدرت تکیه زدهاند.
در ادامه تنها چیزی که در زندگی جدید ماهیتو ناخواسته توجه او را به خود جلب میکند. وجود مرغ ماهیخوار سخنگویی است که مدام سعی میکند با او ارتباط برقرار کند. مرغ ماهیخوار پیشنهاد جالب در عین حال بسیار دور از واقعیتی به ماهیتو میدهد. ماهیتو در ابتدا سخت مقاومت میکند و حتی تصمیم میگیرد به گونهای مرغ ماهیخوار را از سر راه خود بردارد اما در همین حین اتفاق غیر منتظره و معماگونهای در عمارت میافتد که باعث مختل شدن زندگی همهی ساکنین خانه از جمله پدرش میشود. ماهیتو مجبور میشود برای حل معما دست به انتخابی سخت بزند او اکنون نه تنها برای رسیدن به پاسخ سئوالهای خود بلکه برای نجات دیگری آنچه را که مرغ ماهیخوار از او میخواهد، انجام میدهد. شاید اولین قدم برای رسیدن به درک مفاهیم پنهان زندگی توجه و اهمیت دادن به کسی غیر از خود است.
از این پس سفر ماهیتو این پسر پانزده سالهی، افسردهی، آسیب دیده آغاز میشود. طبق معمول همهی انیمههای میازاکی مخاطب همراه با ماهیتو وارد دنیایی به شدت فانتزی، لبریز از شگفتی و گاه پیچیده میشود. میازاکی این نویسنده و کارگردان خاص و محبوب دراین جهان تازه و خلق شدهی خیالی خود، توانسته انتزاعیترین مفاهیم را به زیبایی جسمیت بخشیده و برای تماشاچی به تصویر بکشد. میازاکی در «پسر و مرغ ماهیخوار» برای القا مفاهیم انتزاعی و معنوی با تردستی خیالپردازیهایش را با ماجرایی معماگونه تلفیق کرده است و توانسته مخاطب را در یک جهانی غیر واقعی اما ملموس با خود همراه کند.
دغدغههای میازاکی
نکتهها و مسائل روانشناختی همیشه در لیست دغدغههای میازاکی قرار داشتهاست. او شخصیتش را در بطن یک حادثه قرار میدهد سپس واکنش شخصیت را بر اساس مفاهیم روانشناختی پرداخت کرده و با خلق یک ماجرا آن را به تصویر میکشد، و بعد از آن در طول داستان چرایی عکسالعمل شخصیت را برای تماشاچی فاش میکند. یکی از صحنههایی که نشان از توجه خاص میازاکی به چالشهای روانشناختی دارد، صحنهای است که ماهیتو از طرف قلدرهای مدرسه مورد خشونت و آسیب قرار میگیرد. واکنشی که ماهیتو هنگامی که مورد خشونت قرار میگیرد، نشان میدهد غیرقابل پیش بینی و در عین حال ریشه در مفاهیم روانشناختی دارد.
زادگاه میازاکی ژاپن است سرزمینی کهن که تا پیش از جنگ جهانی دوم دیدگاه خاصی نسبت به جنگ داشتند. برای ژاپنیهای پیش از جنگ جهانی دودم، جنگ یک فرصت کم و بیش مقدس و مجالی برای نشان دادن شرافت، مردانگی و احیای قدرت و زندگی بودهاست. اما میازاکی هیچ گاه در آثارش نه تنها چهرهی مقبولی از جنگ و یا جنگ طلبی نشان ندادهاست بلکه همواره در مذمت آن کوشیده است. او صدمات و آسیبهای وارده از جنگ را میشناسد. او در این اثر نه به خود جنگ و ویرانیهای آن بلکه به آسیبهایی روحی و عاطفی و پیامدهای آن که به دنبال از دست دادن عضوی از خانواده برای کودک به وجود میآید، پرداخته و از آن به عنوان استارت پیدایش یک قصه استفاده کردهاست.
در «پسر و مرغ ماهیخوار» مادر مانند پرچمی که همیشه در اهتزاز است مدام خود را به رخ میکشد. مادر است که به احساس و زندگی ماهیتو رنگ می بخشد و غیبت مادر است که شور زندگی را از ماهیتو گرفتهاست. ماهیتو بدون هیچ هشدار قبلی و پیش زمینهای مادرش را از دست داده و هنوز نتوانسته و نمیتواند بندهای نامرئی وابستگی خود را با او قطع کند. پدر تلاش میکند تا روال طبیعی زندگی را همراه با ماهیتو ادامه بدهد. اما تلاشهای او فقط ظواهر زندگی را بازسازی میکند، در حالی که احساسات زخم خورده و گیجی ماهیتو از نبود مادر از درون نیاز به ترمیم دارند. در این انیمه میازاکی نشان داده است همان اندازه که مهم است که ماهیتو با فقدان مادر کنار بیاید همان اندازه مهم است که روح مادر نیز بتواند تنها گذاشتن پسرش را در دنیا خاکی بپذیرد. روح مادر باید قبول کند او دیگر نمیتواند مراقب فرزندش باشد و محبتش را نثار او کند. پس او باید فرزندش را به دست دیگری بسپارد به دست کسی که همچون خود او مادر است یا مادر خواهد شد. دنیای ماوراء همیشه در آثار میازاکی جایگا ویژهای داشتهاست.
در آثار میازاکی موجوداتی که مشابهای در جهان واقعی دارند به وفور دیده میشوند. میازاکی در این انیمه همچون انیمههای دیگرش خلاقیت شگرفی در خلق موجودات عجیب با خصوصیات عجیب بخرج داده است. او موجوداتی مانند طوطی، مرغ دریایی، قورباغه و… را خلق کرده و به آنها خصوصیتی منحصر به فرد دادهاست تا ماهیت چند گانهی هستی و موجوداتش را به مخاطب نشان بدهد.
میازاکی استاد معنا بخشیدن به دنیاهای خیالی است. او چنان با مهارت دنیای خیالی را خلق میکند که هم شخصیت و هم تماشاگر در آن غرق میشوند. دنیای خیالی میازاکی توسط او خلق شده، بسط داده میشود و با دنیای واقعی عجین میشود به گونهای که از همان ابتدا تماشاگر با قوانینش کنار میآید آن را باور میکند و در عین حال از شگفتیهایش به هیجان میآید. اما میازاکی حواسش جمع است او مخصوصا در این اثر به طور مستقیم و از زبان یکی از شخصیتها هشدار میدهد که باید مواظب بود. میازاکی به تماشگر گوشزد میکند که گرچه زندگی در خیال بی قید و بند و شگفت انگیز و شاید شیرین باشد اما نباید دستگیرهای که تو را به دنیای واقعی وصل میکند را رها کنی. چون در غیر این صورت برای همیشه در خیال گم خواهی شد و ارتباط خویش را با واقعیت زندگی از دست خواهیداد.
آثار میازاکی سرشار از زیباییهای بصری است. تصاویری از دریا، جنگل، بناهای قدیمی و مرموز که در عین حالی که بسیار چشم نواز هستند همه و همه در پیشبرد داستان، واکاوی شخصیت و پرداخت قصه مورد استفاده قرار گرفتهاند.
میازاکی در انیمهی «پسر و مرغ ماهیخوار» مفاهیمی همچون سوگ، عشق و روابط عاطفی را مطرح و تفسیر کردهاست. او سعی کرده آسیب و درمان را به مخاطب نشان بدهد. شخصیت «پسر مرغ ماهیخوار» یعنی ماهیتو بعد از گذشتن از چالشها، میفهمد باید از آنچه که میخواهد و غیر واقعی و دست نیافتنی است بگذرد تا به آنچه که میتواند داشتهباشد و واقعی و دست یافتنی است، برسد. او در نهایت از زخمهای روحی و بحرانی که میتواند زندگی هر شخصی را به نابودی بکشاند جان سالم بدر میبرد.
میازاکی همیشه گوشه چشمی به افسانههای کهن ژاپن داشته و از آنها به طور مستقیم و یا غیر مستقیم استفاده کرده است. او در این قصه نقش بسیار پررنگی به مرغ ماهیخوار داده که در افسانههای کهن ژاپن پیامآور مرگ است. اما در قصهی «پسر و مرغ ماهیخوار» مرغ ماهیخوار رهنمودی است به سوی مرگی که به زیستن منتهی میشود. ماهیتو با کمک مرغ ماهیخوار است که به درک مفاهیم مرگ و زندگی می رسد.
«پسر و مرغ ماهیخوار» اما روایتی چند تکه دارد، برخلاف آثار دیگر میازاکی که یکپارچه هستند. از دیگرنکاتی که در مورد این آخرین اثر میازاکی- البته تا کنون- قابل توجه است ریتم کند آن است. ضربآهنگ «پسر و مرغ ماهیخوار» در نیمهی دوم افت میکند، سپس دوباره تند میشود. پرداخت به مفاهیم مطرح شده در قصهی«پسر و مرغ ماهیخوار» باعث شده که این انیمه گاه چنان پیچیده شود که مخاطب کودک و نوجوان ارتباط خود را با آن از دست بدهد. طولانی بودن زمان این انیمهی ژاپنی نیز ممکن است برای تماشاچی کم سن و سال خسته کنندهباشد.
آثار میازاکی سرشار از خلاقیت، شگفتی، مفاهیم ارزشمند و جهانی هستند. او با هنرمندی هر چه را که میخواهد به تماشاچی بگوید با ماجرایی هیجانانگیز، در قالب صحنههایی زیبا، با استفاده از شخصیتهای خاص و فانتزی و با تلفیق واقعیت و رویا برای تماشاچی به نمایش میگذارد. هر بار با تماشای آثار میازاکی حس نابی را تجربه میکنیم که ما را غرق در شگفتی و تفکر میکند.
باسلام و خسته نباشید
نقد جالبی بود. باعث شد فیلم رو ببینم