10 موجود عجیب فیلمهای تیم برتون
تیم برتون به خلق داستانهای گیجکننده، بینظیر و فراموشنشدنی شهرت دارد. این فیلمها به همان اندازه که بر روی زیبایی بصری و طراحیهای درون آن تمرکز دارند، بر روی افراد و داستانها نیز متمرکز هستند. اگرچه تمام فیلمهای تیم برتون کلاسیک نیستند، اما چیزهای زیادی برای تماشا و شگفتزده شدن وجود دارد.
آخرین فیلم تیم برتون یعنی بیتلجوس بیتلجوس (Beetlejuice Beetlejuice) نه تنها بازگشتی به یکی از اولین فیلمهای اوست، بلکه بازگشتی به جلوههای عملی بیشتری است. این هم برای تیم برتون بهعنوان یک خالق و هم برای مخاطبانی که عاشق کارهای او در دهههای 1980 و 1990 بودند، یک موفقیت است. در ژانرها و جهانهای مختلف، فیلمهای تیم برتون موجودات عجیب و غریب بهیادماندنی زیادی دارند که در ادامه 10 نمونه برتر از آنها را نام بردیم.
10. پنگوئنها- بازگشت بتمن (Batman Returns)
اول بیایید یک موضوع را روشن کنیم؛ منظورمان از موجودات عجیب در فیلمهای تیم برتون این نیست که نمیتواند یک شخصیت استاندارد ساخته شده از خون و گوشتی باشد که همه با آن آشنایی داریم. پنگوئنهایی که ممکن است در زندگی واقعی با آنها مواجه شویم، در مستندهای طبیعت یا در باغ وحش هستند، نه آنهایی که در گاتهام سیتی فیلم تیم برتون دیده میشوند. در فیلم بازگشت بتمن تیم برتون نه تنها نقش پنگوئن ابرشرور را به دنی دویتو میسپارد، بلکه میبینیم که اسوالد کابلپات توسط پنگوئنهایی بزرگ شده است که اکنون از آنها بهعنوان خدمه استفاده میکند.
تماشای هر حیوانی که به سلاح مجهز شده باشد ترسناک است، چون این سوال عجیب و دلخراش وجود دارد که چرا از آن پنگوئنها برای اهداف شوم استفاده میشود. این فیلم تاریکتر از چیزی است که شاید از یک فیلم بتمن انتظار میرفت. اما هیچ چیزی در فیلم عجیبتر از این نیست که برتون از پنگوئنهای واقعی برای حمله اسوالد کابلپات به گاتهام استفاده میکند.
9. سنجابها- چارلی و کارخانه شکلاتسازی (Charlie and the Chocolate Factory)
تیم برتون با استفاده از پنگوئنها در فیلمش به مخاطبان نشان داد که در استفاده از حیوانات برای ترساندن مخاطبانش دریغ نمیکند. تیم برتون فیلم چارلی و کارخانه شکلاتسازی را بر اساس رمان نمادین کودکانه درباره شکلاتساز مرموز ویلی وانکا و پنج کودکی ساخت که برای بازدید از کارخانه او و احتمالا برنده شدن جایزه بزرگ باید بلیتهای طلایی داشته باشند. همانطور که احتمالا میدانید، بسیاری از لذتهای نیمه دوم داستان از نحوه اخراج چهار نفر از این کودکان از تور کارخانه به خاطر رفتارهای بدشان است.
یکی از شرکتکنندگان نهایی به نام وروکا سالت، بسیار لوس و خودخواه است. او سنجابهایی را میبیند که در حال تست آجیل هستند تا ببینند کدام خوب است و کدام بد. او لج میکند که یکی از این سنجابها را میخواهد. سنجابها تصمیم میگیرند (به درستی) که او آدم بدی است و او را همراه با پدرش به داخل چاه زباله میاندازند. فیلم محصول سال 1971 با بازی جین وایلدر مجموعه متفاوتی از حیوانات داشت و غازهای تخمطلا بودند که وروکا آنها را میخواست.
اگرچه نسخه تیم برتون از فیلم اغلب برتری نسبت به نسخه قبلی خود ندارد، بخش مربوط به سنجابها سیاه و اضطرابآور است. از آنجایی که هر چه بیشتر به چشمهای سنجابها دقت کنید، بیشتر متوجه میشوید که به اندازه چشمهای یک کوسه بزرگ سفید سرد و بیاحساس به نظر میرسند. نتیجه صحنهای بسیار خندهدار است، اما سنجابهای نمایش داده شده واقعا ترسناک هستند.
8. سوار بیسر- اسلیپی هالو (Sleepy Hollow)
حتی حالا بعد از ۲۵ سال، اسلیپی هالو خونینترین فیلم در کارنامه تیم برتون به شمار میرود. این فیلم که اقتباسی آزاد از داستان واشینگتن اروینگ درباره یک مدیر مدرسه لاغراندام به نام ایکابد کرین است که با شبح یک سوارکار خشن بیسر روبرو میشود، سمفونیای از خون و احشا به سبک گراند گینیول است. سوار بیسر منحصر به آثار تیم برتون نیست اما نحوه احیای او در اینجا با برداشت ناخوشایند و خونین از اثر کلاسیک اروینگ بسیار همخوانی دارد.
کریستوفر واکن در نقش هسین بیشتر یک نقش کوتاه دارد و ما بیشتر سوار بیسر را بهعنوان نشانهای اسکلتی از آخرالزمان در شهر آرام دیگری که مرکز این داستان ارواح است، میبینیم. مفهوم سوار بیسر به تنهایی برای ایجاد کابوس کافی است، اما نحوهای که برتون او را در اینجا به تصویر کشیده است، به طور قطع شما را وحشتزده خواهد کرد.
7. پروفسور- کابوس پیش از کریسمس (The Nightmare Before Christmas)
بله، بله، میدانم کابوس پیش از کریسمس در واقع توسط تیم برتون کارگردانی نشده است. هنری سلیک سازنده این فیلم انیمیشن استاپموشن محصول سال ۱۹۹۳ بود، اما تیم برتون نه تنها تهیهکننده بود، بلکه داستان جک اسکلتون، پادشاه شهر هالووین را خلق کرد که تصمیم میگیرد یک تعطیلات بسیار متفاوت را کشف کند و بهعنوان پاپانوئل ظاهر شود. به همین ترتیب، طراحیهای درون فیلم به همان اندازه که متعلق به سلیک هستند، به تیم برتون هم تعلق دارند.
یکی از این عناصر پروفسور است. پروفسور وارونهای تاریک از مخترعی است که وینسنت پرایس در ادوارد دستقیچی (Edward Scissorhands) نقشش را بازی میکرد. در آن فیلم، مخترع یک پیرمرد مهربان و تنها بود که میخواست به شخصیت اصلی کمک کند تا پس از خلق با همه دوست شود. در اینجا، پروفسور یک دانشمند خودخواه و فاسد است که میخواهد به شدت بر روی مخلوق خود، عروسک پارچهای سالی (کاترین اوهارا)، کنترل داشته باشد، تا جایی که او را مانند یک شاهزاده خانم افسانهای در یک برج بلند زندانی میکند.
فارغ از صداپیشگی جذاب هیکی، پروفسور به خاطر طراحی خود، از جمله وقتی که با برداشتن بخشی از جمجمهاش مغزش را میخاراند بسیار متمایز است. این موجود هنوز هم به طور غیرقابل انکاری ترسناک است.
6. اسپارکی- فرانکنوینی (Frankenweenie)
بهترین دوست انسان در قلب یکی از داستانهایی قرار دارد که آغازگر کارنامه تیم برتون بود. این سگ اسپارکی است که بیشتر بهعنوان فرانکنوینی شناخته میشود و در یک فیلم کوتاه لایو اکشن از سال ۱۹۸۴ و همچنین فیلم انیمیشنی ۲۰۱۲ با همین نام، هر دو توسط والت دیزنی پیکچرز منتشر شده است. البته این یادآوری خوبی است که چقدر همه چیز در صنعت انیمیشنسازی تغییر کرده است. در اوایل دهه ۱۹۸۰، طبقهبندی و فروش سبک منحصربهفرد و عجیب و غریب تیم برتون دشوار بود.
اگرچه او کار خود را بهعنوان انیماتور در دیزنی آغاز کرد، اما به سرعت مجبور شد به تنهایی کار کند، زیرا فیلمهای کوتاهی مانند فرانکنوینی و وینسنت (Vincent) به نظر نمیرسید که منجر به موفقیت شوند. اما در اوایل دهه ۲۰۱۰، تیم برتون به یکی از شناختهشدهترین فیلمسازان نسل خود تبدیل شد و توانست آن فیلم کوتاه را به یک فیلم بلند و دوستانه برای کودکان درباره رمان مری شلی یعن فرانکنشتاین (Frankenstein) تبدیل کند. اسپارکی/ فرانکنوینی هم دوست دلبند صاحب خود است و هم به زودی به یک مخلوق کابوسوار در دنیای مردگان تبدیل میشود. چیزی که او را بسیار خاص میکند این است که او هنوز هم در قلب خود یک سگ خوب و دوستداشتنی است.
- 9 فیلم برتر تیم برتون کارگردان شگفتیسازِ دنیای گوتیک
- 8 المان همیشگی فیلمهای تیمبرتون – از سبک گوتیک تا جانی دپ
- 15 انیمیشن ترسناک دیزنی که برای کودکان مناسب نیستند
5. باب- بیتلجوس بیتلجوس
فیلم جدید بیتلجوس بیتلجوس به این موضوع پرداخته است که بیتلجوس مقدار زیادی از وقت خود را در زندگی پس از مرگ با گروهی از مردانی میگذراند که با سرهای کوچک برای او کار میکنند. از شانهها به پایین، باب و همه همکارانش معمولی به نظر میرسند، اما وقتی به گردن میرسید، همه چیز بسیار کوچک میشود. این، البته ادامه یکی از آخرین شوخیها در بیتلجوس است، جایی که بیو، تسخیرکننده همنام در اتاق انتظار جهنم گیر افتاده است. حالا بیتلجوس گروهی از این افراد را در اختیار دارد که در مرکز تماس برایش کار میکنند.
شاید نگاه کردن به باب کمی ناخوشایند باشد اما به همان اندازه هم جذاب است. واقعا ناامیدکننده است که باب قبل از پایان فیلم، به دست همسر سابق روحخوار بیتلجوس (مونیکا بلوچی) میمیرد. باب صحبت نمیکند (به لطف بخیههایی که لبهایش را پوشاندهاند)، اما چیزی در چشمان برجستهاش وجود دارد که او را به یک شخصیت فرعی دوستداشتنی تبدیل میکند؛ یک موجود سابقا انسان که سر کوچکشدهاش عملا او را به یکی از متمایزترین بخشهای آخرین فیلم تیم برتون تبدیل میکند.
4. لارج مارج- ماجراجویی بزرگ پیوی (Pee-wee’s Big Adventure)
چیزی به نام عنصر غافلگیری در هنر وجود دارد. این واقعیت را در نظر بگیرید که یکی از دهها شوخی بصری در بیتلجوس بیتلجوس که در آن بیو نگاهی اجمالی به همسر سابق خود میاندازد و سپس چشمها و زبانش به نسبتهای عجیب و غریب و کارتونی بیرون میزند، در بسیاری از آثار دیگر تیم برتون استفاده شده است.
اکثر طرفداران تیم برتون احتمالا آن را بهعنوان تکرار یک شوخی به ویژه در فیلم اول برتون، کمدی محصول سال ۱۹۸۵ با عنوان ماجراجویی بزرگ پیوی شناختند. حس کمدی آن فیلم در درجه اول با مردی که نقش پیوی هرمان را بازی میکرد، مرحوم پل روبنز هماهنگ است؛ احمقانه و گاهی شیرین، اما به ندرت تکاندهنده یا ترسناک است. سپس لارج مارج ظاهر میشود.
پیوی سوار یک کامیون که رانندهاش (آلیس نان) بلافاصله شروع به تعریف نوعی داستان ترسناک در مورد بدترین تصادفی میکند که تا به حال دیده است. چیزی که شوخی لارج مارج را بسیار موثر میکند، سرعت و غیرمنتظره بودنش است. در فیلمی مثل بیتلجوس بیتلجوس قابل پیشبینی است، اما تاثیر مارج به این دلیل که هرگز نمیتوان آن را پیشبینی کرد، بسیار ترسناکتر است. درست همانطور که مارج میخواست.
3. مریخیها- مریخ حمله میکند (Mars Attacks!)
از یک طرف، مریخیهای فیلم کمدی علمی-تخیلی حمله مریخیها! مسخره و مضحک هستند. سخت است که بیگانگان فضایی را جدی بگیریم وقتی تنها کاری که میتوانند برای برقراری ارتباط با انسانها انجام دهند، فریاد زدن کلمه اک به صورت مکرر است. اما چشمهای قرمز و برجسته، مغزهای بزرگ و بدنهای لاغر آنها ترکیبی عجیب و غریب ایجاد میکند. برخی از مریخیهایی که در فیلم میبینیم خود را به شکل انسانها درمیآورند.
اما بیشتر آنها دقیقا شبیه تصویر بالا هستند، بیگانگان کلاه بهسر که چشمهایشان تمایلات خشونتآمیز آنها را پنهان نمیکند، بلکه بر آنها تاکید میکند. در متن فیلم، مریخیها بیشتر احمقانه هستند، تا جایی که آنها با تنها چیزی که از بین میروند موسیقی کانتری و وسترن دهه ۵۰ است. اما در این میان، مریخیها از جمله ترسناکترین موجودات در کانامه تیم برتون هستند. آنها در واقع خیالی هستند، اما از آنجایی که ما هرگز توسط بیگانگان فضایی مورد حمله قرار نگرفتهایم، میتوانیم امیدوار باشیم که بیگانگان واقعی به اندازه این موجودات ترسناک نباشند.
2. اوگی بوگی- کابوس پیش از کریسمس
بوگیمن اشکال زیادی دارد، اما ترسناکترین آنها بسیار سادهاند. اوگی بوگی فیلم کابوس پیش از کریسمس با اجرای کن پیج، صدای عمیق و ترسناکی دارد. او پاپانوئل را تحقیر میکند و قصد دارد او را نابود کند. اما شما واقعا وضوح اینکه اوگی بوگی چقدر نفرتانگیز است را تا رویارویی او با قهرمان فیلم یعنی جک اسکلتون در لانه اوگی، درک نمیکنید. البته جک بر اوگی پیروز میشود، زیرا حتی در فیلمی مثل این هم خیر بر شر پیروز میشود. اما وقتی جک برنده میشود، او این کار را با باز کردن پوست کیسه اوگی انجام میدهد و نشان میدهد که درون اوگی حشرات واقعی هستند.
طراحی اوگی بوگی در نگاه اول ساده به نظر میرسد. این فقط یک کیسه با طرح چشمها و دهان است، نه؟ اما وقتی اوگی کامل را در پایان میبینیم، طراحی کلی آن بسیار واضحتر و بسیار ترسناکتر میشود. با چنین موجودی، میتوانیم فقط امیدوار باشیم که بوگیمن واقعی نباشد.
1. کرم شنی- بیتلجوس
شاید هیچ موجودی در فیلمهای تیم برتون به اندازه کرم شنی اورجینال نباشد. عجیب و غریب بودن مداوم بیتلجوس به اوج خود میرسد وقتی باربارا مایتلند (جینا دیویس) تلاش میکند پس از مرگ خانه خود را ترک کند و متوجه میشود که ترک خانهاش اکنون به معنای قرار گرفتن در وسط یک بیابان پر از تلماسه است و با یک کرم شنی عظیم روبرو میشود که سر و دندانهای بیشتر از حد تصور دارد. کرم شنی، چندین بار در بیتلجوس بیتلجوس ظاهر میشود، اما تاثیر اولیه دیدن آن موجود نفرتانگیز در فیلم اول قابل تکرار نیست. چیزی که کرم شنی را بسیار بهیادماندنی میکند، چیزی است که بیتلجوس را بهعنوان یک فیلم بسیار بهیادماندنی میکند.
اگر بیشتر به فیلم فکر کنیم حتما سوال پیش میآید که چرا خانه مایتلند به این بیابان عجیب و غریب ختم میشود؟ چرا کرم شنی وجود دارد؟ و همانطور که در اوج میبینیم، چگونه هر انسانی، چه برسد به باربارا مایتلند، میتواند مانند یک اسب سوار آن شود؟ پرسیدن این سوالات فقط اسرارآمیز بودن چنین موجود عجیب و متمایزی را از بین میبرد. اینقدر متمایز است که نسخه متفاوتی از همان کرم شنی (یا شاید پسر عمویش) در یک شوخی بصری کوتاه در کابوس پیش از کریسمس ظاهر میشود، زمانی که هدایای یک کودک وحشتزده او را میبلعد. این گواهی بر این است که کرم شنی تا چه اندازه فراموشنشدنی است.
منبع: slashfilm