بهترین بازیهای نقشآفرینی شبیه ویچر 3
تصور کنید در دنیایی تاریک و فانتزی، جایی که هیولاها در جنگلها پرسه میزنند و جادوگرها هنر خود را به رخ انسانهای عادی میکشند زندگی میکنید. شما یک شکارچی هیولا هستید، یک ویچر؛ کسی که از کودکی برای مبارزه با موجودات شیطانی آموزش دیده است. شمشیرتان همواره آماده است و نشانههای جادویی و دانش کافی برای شناسایی هیولاها و محافظت از خودتان راهنمای شما هستند. این همان دنیایی است که ویچر 3 (The Witcher 3: Wild Hunt) شما را در خود غرق میکند.
The Witcher 3: Wild Hunt، شاهکاری از استودیو CD Projekt Red است که تنها به یک نام خلاصه نمیشود؛ بلکه سفری است به دنیایی مملو از جزئیات، شخصیتهای پیچیده و افرادی که تا عمق وجودتان شما را تحت تأثیر قرار میدهند. این بازی در سال 2015 منتشر شد و به سرعت به یکی از محبوبترین و تحسینبرانگیزترین بازیهای تاریخ تبدیل شد. داستان بازی حول محور گرالت میچرخد، یک ویچر که به دنبال دخترخواندهاش سیری، میگردد و سیری کلیدی است برای نجات آینده جهان و در مقابل، بسیاری از نیروهای شر به دنبال دست یافتن به نیروهای او هستند.
در این دنیای گسترده و پهناور، آزاد هستید تا هر کجا که میخواهید بروید و هر کاری که میخواهید انجام دهید. میتوانید ماموریتهای اصلی را دنبال کنید و به دنبال سیری بگردید، یا میتوانید ساعتها در دنیای بازی ماجراجویی کنید و ماموریتهای فرعی را کامل کنید، هیولاها را شکار کنید، با شخصیتهای مختلف گفتگو کنید و حتی دنیای بازی را کشف کنید. هر تصمیمی که میگیرید بر روند داستان و سرنوشت شخصیتها تأثیر خواهد گذاشت.
یکی از ویژگیهای برجسته ویچر 3، داستانسرایی بینظیر آن است. شخصیتها به طرز باور نکردنی واقعی و زنده هستند و تصمیمات شما میتواند روابطتان با آنها را تحت تأثیر قرار دهد. دنیای بازی نیز بسیار غنی و پرجزئیات است و میتوانید ساعتها به گشت و گذار بپردازید و چیزهای جدیدی کشف کنید. مبارزات بازی نیز بسیار مهیج و چالشبرانگیز هستند و شما باید از تمام مهارتهای خود برای شکست دادن دشمنان استفاده کنید. در ادامه، قصد داریم تا بازیهای مشابه به ویچر 3 را به شما معرفی کنیم. با ما همراه باشید.
1. Dragon’s Dogma 2
2024 یکی از سالهای درخشان برای بازیهای ویدیویی بود و Dragon’s Dogma 2 ساختهی کپکام نیز در زمره یکی از برجستهترین بازیهای این سال قرار میگیرد. این بازی که بر پایه موفقیت نسخه 2012 خود ساخته شده، تجربهای بهبود یافته و کاملتر را ارائه میدهد که همچنان به اصول اصلی بازی اول وفادار است.
خوب یا بد، این دنباله با بهبودهای جزئی در اکثر بخشها، بیشتر به Dragon’s Dogma شبیه است تا ویچر 3 و این موضوع نباید موجب از بین رفتن لذت بازی شود، اما بازیکنان باید بدانند که این بازی نقشآفرینی اکشن، بسیار خاص و منحصر به فرد است و تحت تأثیر بازیهای جهانباز محبوب پس از سال 2012 قرار نگرفته است. Dragon’s Dogma 2 تلاش نمیکند که ویچر 3 باشد، اما شباهتهای کافی بین این دو بازی وجود دارد که توصیه آن به طرفداران شاهکار CD Projekt Red را توجیه میکند.
بازیکنان در نقش Arisen، به جستجوی اژدهایی در یک پادشاهی تاریک و نسبتاً بزرگ میپردازند. سفر آنها با خطرات غیرمنتظره و نبردهای نفسگیر همراه خواهد بود و سیستم مبارزات یکی از ویژگیهای مورد توجه بازی Dragon’s Dogma 2 است، جایی که کپکام یک سیستم نبرد قدرتمند را توسعه داده که طیف گستردهای از انواع سلاحها و کلاسها را پشتیبانی میکند.
برخلاف ویچر 3، این بازی به شما اجازه میدهد تا شخصیت خود و همچنین همراهان را خلق و سپس شخصیسازی کنند. بیشتر بخش داستانی بازی، حول انجام ماموریتها میچرخد، جایی که بازیکنان باید از خود و معمولاً NPCها در برابر تهدیدات محافظت کنند. Dragon’s Dogma 2 حس واقعی خطر را در درون شما زنده میکند و نبردها به صورت پویا رخ میدهند.
2. Elden Ring
الدن رینگ، دنیای بازیهای جهان باز را به شکلی طوفانی کرد که بازیهای محبوب، اما خاص دارک سولز نیز هرگز نتوانستند به چنین سطح از پیشرفت دستیابند. این بازی با جهانی وسیع که تشنهی کاوش است، بیشتر بازیکنان را به حال خود رها میکند تا در جستجوی Great Runes به ناشناختهها سفر کنند.
جای تعجب نیست که این سفر بسیار دشوار است و اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، مبارزات، داستان و سرعت گیم پلی الدن رینگ خیلی شبیه ویچر 3 نیست. بازی فرام سافتور، اثری جدید و بسیار خاص و منحصر به فرد است. با این حال، وقتی صحبت از بازیهای نقشآفرینی اکشن جهان باز میشود، هر دو بازی، آثار انقلابی هستند که در کنار ارائه المانهای نوآورانه و پیشرفته، موجب پیشرفت استودیوی سازنده و درآمد هنگفت شدند.
الدن رینگ به جای اینکه جایگزین مستقیم برای Witcher 3 باشد، به عنوان یک قطعهی مکمل عمل میکند تا در بخشهایی که بازی CD Projekt Red ضعیف ظاهر شده است، بسیار درخشان باشد؛ حتی با وجود اینکه، اثر فرامسافتور نیز از مشکلات خاص خود رنج میبرد. سیستم کلاس شخصیتها، مبارزات چالشبرانگیز و آیتمها، موجب شدهاند تا الدن رینگ یکی از بهترین بازیها در ژانر نقشآفرینی، اکشن و جهان باز باشد. در حالی که تجربه الدنرینگ نسبت به Witcher 3 متفاوت است، اما هرکدام هدف مشابهی دارند که که با وقت گذاشتن و غرق شدن در جهان و داستان بازی، به آنها پی خواهید برد.
3. Assassin’s Creed Odyssey
اگر به دنبال ماجراجوییهای حماسی هستید، آثار سری Assassin’s Creed انتخابهای مناسبی هستند؛ با این حال، وقتی صحبت از بازیهایی مانند The Witcher 3 به میان میآید، Odyssey برتری پیدا میکند، زیرا این بازی نقطه عطفی است که در آن سری Ubisoft به طور کامل عناصر نقشآفرینی را پذیرفت و گزینههای دیالوگ و مسیرهای غیرخطی در داستان گنجانده شدند تا به بازیکنان اختیار عمل بیشتری نسبت به عناوین قبلی Assassin’s Creed بدهند.
جهان این بازی گسترده است، تاریخ را با داستانهای خیالی ترکیب میکند و چشماندازی پر از مناظر خیره کننده و جزئیات گیرا را به تصویر میکشد. اگرچه این بازی از دید علاقمندان ویچر، به ویچر 3 نمیرسد، اما داستان Odyssey به اندازه سیستمهای مبارزه و پیشرفت شخصیت نیز قوی است.
4. Kingdoms Of Amalur: Re-Reckoning
Kingdoms of Amalur: Reckoning در بسیاری از جنبهها با The Witcher 3 فرق میکند. داستان آن کمی بیروح است و فراتر از یک داستان معمولی پیش نمیرود؛ برعکس، مبارزات بازی روان، سریع، انعطافپذیر و خلاقانه هستند. شخصیت اصلی فاقد ویژگیهای جذاب مانند گرالت است؛ با این حال، گزینههای شخصیسازی Kingdoms of Amalur به بازیکنان آزادی زیادی برای خلق قهرمانان خود میدهد.
The Witcher 3 و Kingdoms of Amalur در دنیای فانتزی زیبایی به تصویر کشیده میشوند، اما اگر به گرافیک و جزئیات زیاد، علاقه وافری نشان میدهید و تمایل دارید تا در کنار بازی، خودتان را به کتاب نیز گره بزنید، تجربه بازی ویچر 3 به شما پیشنهاد میشود.
5. GreedFall
GreedFall بازیکنان را در نقش یک فرستادهی نجیب قرار میدهد که در حال کاوش یک جزیرهی عمدتاً ناشناخته است. این بازی یک نقشه بزرگ و پویا را در اختیار بازیکنان قرار میدهد. دوربین سوم شخص در کنار ترکیب سلاحهای سرد و گرم و متنوع، حس منحصر به فردی را به این بازی نقشآفرینی اکشن میبخشد که با طرفداران بازیهای The Witcher رابطه خوبی دارد.
در این دنیا، هیولاهای متنوع و قدرتمندی منتظر شما هستند تا با آنها روبرو شوید و پیروز شوید. اما ماجراجویی شما فراتر از نبرد است. میتوانید در طول سفرتان با همراهانی دلنشین روابط عمیقی برقرار کنید، با سیاستمداران قدرتمند مذاکره کنید و حتی صلح را به جزیرهای که توسط فرقههای متخاصم درگیر جنگ شده است، هدیه دهید.
6. Cyberpunk 2077
یکی از بزرگترین دستاوردهای Cyberpunk 2077، نایت سیتی است؛ کلانشهری شلوغ و پر از آسمانخراشهایی که با نمادهای شرکتها تزئین شدهاند و بر خیابانهایی که توسط باندهای خلافکاری احاطه شدهاند سایه افکندهاند. اگرچه این بازی از دید سوم شخص به اول شخص تغییر کرده، اما روایت جذاب داستان، NPCهای طبیعی و دنیای پویای آن یادآور ویچر 3 است.
CD Projekt Red برای مرحله بعدی پروژهی خود، کفشهای بزرگی را به پا کرد، اما متأسفانه، عرضه Cyberpunk 2077 چیزی جز تجربه اعصاب خوردکن نبود و نسخههای PS4 و Xbox One بازی پر از باگ بودند. تجربهی این بازی در رایانههای شخصی و کنسولهای نسل 9 بسیار لذتبخشتر است و به نقاط قوت بازی اجازه میدهد تا بهتر بدرخشند. بهروزرسانی 2.0 و همچنین بسته الحاقی Phantom Liberty باعث بهبود قابل توجه بازی و کاهش باگها شدند تا این بازی را از سقوط نجات دهند.
7. Deus Ex
همانطور که ویچر 3 استاندارد جدیدی را برای بازیهای نقشآفرینی، به ویژه برای ماموریتهای فرعی تعریف کرد، Deus Ex نیز که در سال 2000 منتشر شد، در زمینه آزادی بازیکن، انتظارات را بالا میبرد. با ترکیب گیمپلی تیراندازی اول شخص با المانهای RPG و حضور ویژگیهایی مانند: شخصیسازی و مراحل غیرخطی، شاهکار Ion Storm در بسیاری از زمینهها از هم دورهایهای خود جلوتر بود. حتی پس از این همه سال، تعداد کمی از بازیها میتوانند به طراحی مراحل و گیم پلی شگفتانگیز Deus Ex نزدیک شوند، و این شامل دنبالههایی از این بازی است که در چند سال گذشته، به نیاز گیمرهایی که تشنه نوآوری هستند، پاسخ داده است.
Deus Ex و The Witcher 3 هر دو تجربیات بینظیری در ژانر RPG ارائه میدهند، اما سبک و رویکرد آنها کاملا متفاوت است. در حالی که The Witcher 3 با دنیای فانتزی وسیع و داستان حماسی خود شناخته میشود، Deus Ex با گیمپلی مبتنی بر انتخابهای بازیکن و دنیای سایبرپانکی پیچیدهاش متمایز است. هرچند ممکن است از نظر گرافیکی قدیمیتر به نظر برسد، اما Deus Ex همچنان یک اثر جاودانه است و به عنوان یکی از بهترین بازیهای RPG تاریخ شناخته میشود.
8. Mass Effect
Mass Effect و The Witcher 3، هر دو شاهکارهای ژانر RPG هستند، اما تجربههای متفاوتی را ارائه میدهند. در حالی که Mass Effect با دنیای علمیتخیلی، گیمپلی تیراندازی و ساختار ماموریتهای خطیتر خود شناخته میشود، The Witcher 3 با دنیای فانتزی وسیع، گیمپلی نقشآفرینی کلاسیکتر و روایت داستانی غنیتر خود جلب توجه میکند. با وجود این تفاوتها، هر دو بازی در زمینههایی مانند شخصیتپردازی، دنیا و آزادی عمل بازیکن مشترک هستند. بازیکنان در هر دو بازی، میتوانند با تصمیمگیریهای خود بر روند داستان و روابط شخصیتها تأثیر بگذارند.
اگر ویچر 3 را بتوان اوج ژانر نقشآفرینی فانتزی دانست، Mass Effect نیز به عنوان یکی از برجستهترین آثار ژانر علمیتخیلی شناخته میشود. سهگانه Mass Effect، با داستانی حماسی و شخصیتهایی بهیادماندنی، به طور مداوم مخاطب را درگیر خود میکند. با وجود برخی ایرادات جزئی، این مجموعه با روایتی قوی و فضایی پر از رمز و راز، به یکی از ماندگارترین آثار تاریخ بازیهای ویدیویی تبدیل شده است.
9. Victor Vran
از بسیاری جهات، Victor Vran و The Witcher 3 به طور مستقیم در مقابل هم قرار دارند. در حالی که دومی در یک دنیای وسیع، مملو از محتوا و NPCهایی با داستانهای انحصاری رخ میدهد، اولی یک بازی نقشآفرینی اکشن خطی است که به مبارزه بیشتر از هر چیزی اهمیت میدهد. Victor Vran همچنین یک بازی هک اند اسلش ایزومتریک است که تفاوت قابل توجهی با The Witcher 3 دارد.
اگرچه هر دو گرالت از ویچر 3 و ویکتور از Victor Vran به عنوان شکارچی هیولا شناخته میشوند، اما اهداف و سبک مبارزهای آنها تفاوتهایی دارد. گرالت به عنوان یک ویچر، با هیولاهایی روبرو میشود که تهدیدی برای انسانها هستند و در این بین، ویکتور نیز با موجوداتی به نام “دیمون” مبارزه میکند. هر دو شخصیت به خوبی تعریف شدهاند و به بازیکن اجازه نمیدهند تا آنها را به طور کامل شخصیسازی کند. با این حال، سبک مبارزات سریع و لذتبخش Victor Vran، آن را به یک بازی جذاب و متفاوت از ویچر 3 تبدیل کرده است.
10. Star Wars Outlaws
جذابیت بازی Star Wars Outlaws به دو چیز خلاصه میشود: فرنچایز علمی-تخیلی جنگ ستارگان و شرکت یوبیسافت. اگر کسی طرفدار جدی هیچکدام از اینها نیست، بعید است که از این پروژه، صرفنظر از شباهتهایش به سایر بازیهای جهانباز، لذت زیادی ببرد. با این حال، با وجود انتقاداتی که این ناشر معمولاً دریافت میکند، فرمول یوبیسافت به دلایلی موفق است و فضای کافی در صنعت بازی برای حضور The Witcher و Assassin’s Creed وجود دارد. Outlaws هم یک تجربه یوبیسافتی اصیل است و هم به نحوی از مسیر اصلی خود منحرف شده است که به مقایسه با محصولات داخلی آنها خلاصه میشود.
اگرچه Star Wars Outlaws دنیایی کاملاً متفاوت از جهان فانتزی ویچر 3 را به تصویر میکشد، اما در طراحی ماموریتهای فرعی خود از این بازی الهام گرفته است. برخلاف بسیاری از بازیهای جهانباز که ماموریتهای فرعی تکراری و بیاهمیتی دارند، Outlaws ماموریتهای جانبی جذاب و غافلگیرکنندهای را ارائه میدهد. این ماموریتها اغلب به رویدادهای غیرمنتظره و انتخابهای دشواری منجر میشوند که به عمق داستان و تجربه کلی بازی میافزایند.
Star Wars Outlaws تنها به ماموریتهای فرعی جذاب محدود نمیشود. این بازی همچنین شامل یک بازی کارت به نام Sabacc است که در سراسر کهکشان محبوبیت دارد. اگرچه به پیچیدگی Gwent در The Witcher 3 نیست، اما Sabacc میتواند لحظات سرگرمکنندهای را برای بازیکنان فراهم کند و به عنوان یک فعالیت جانبی لذتبخش عمل میکند.
11. Ghost Of Tsushima
با نزدیک شدن به انتشار Ghost of Yotei در سال 2025، این فرصت طلایی برای تجربه حماسه زیبای Ghost of Tsushima فراهم شده است. این شاهکار استودیو Sucker Punch که به راحتی از طریق استیم و پلی استیشن پلاس در دسترس است، شما را به دل جزیره تسوشیما در قرن سیزدهم میبرد. در این ماجراجویی نفسگیر، نقش جین ساکای را بر عهده میگیرید، یک سامورایی شرافتمند که باید برای نجات جزیره خود از چنگ مغولها مبارزه کند.
هر دو Ghost of Tsushima و The Witcher 3، مبارزاتی نفسگیر و لذتبخش را ارائه میدهند که در آن بازیکنان باید با ترکیبی از مهارت و سرعت، بر دشمنان خود غلبه کنند. اگرچه طیف حرکات جین ساکای و گرالت نسبتاً محدود است، اما این محدودیت به آنها اجازه میدهد تا به اوج مهارت خود برسند و مبارزاتی روان و زیبا را خلق کنند.
Ghost of Tsushima با گرافیک خیرهکننده و طراحی هنری بینظیر، دنیایی زیبا و سرسبز را به تصویر میکشد که انگار از نقاشی بیرون آمده است. کاهش عناصر رابط کاربری، به بازیکنان اجازه میدهد تا در این دنیای زیبا غرق شوند و تجربهای فراموشنشدنی را کسب کنند. داستان بازی نیز با روایتی قوی و شخصیتپردازی جذاب، مخاطب را به خود جذب میکند.
12. Vampire: The Masquerade – Bloodlines
Vampire: The Masquerade – Bloodlines حتی در عصر حاضر، ممکن است کمی قدیمی به نظر برسد، اما این بازی نقشآفرینی اکشن در سال 2004 یک اثر موفق بود. پیش از The Witcher 3، پروژه استودیو Troika استانداردهای جدیدی را در بازیهای ویدیویی تعریف کرد و طیف وسیعی از انتخابهایی که این اثر نقشآ،رینی در اختیار بازیکنان قرار میدهد، حتی پس از گذشت نزدیک به دو دهه، هنوز هم قابل توجه هستند. از نظر روایی، Bloodlines یکی از بهترین نمایندگان این ژانر است و گذشت زمان هیچ تغییری در این دیدگاه ایجاد نکرده است.
در حالی که تاریخ انتشار دقیق Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2 هنوز مشخص نیست، اما انتظار میرود که این بازی به عنوان ادامهای شایسته بر نسخه کلاسیک 2004 باشد. اگرچه هنوز نمیتوانیم با اطمینان در مورد کیفیت نهایی بازی صحبت کنیم، اما با توجه به موفقیت نسخه اول و انتظارات بالای طرفداران، میتوان امیدوار بود که Bloodlines 2 نیز به یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی تبدیل شود در کنار ویچر 3 بایستد.
13. No Rest For The Wicked
استودیو Moon با سری بازیهای Ori، استانداردهای جدیدی در ژانر مترویدوانیا تعریف کرد، اما این استودیو با پروژه جدید خود، یعنی No Rest for the Wicked، مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است. این بازی نقشآفرینی اکشن با الهام از بازیهای Souls-like و Diablo، تجربهای متفاوت را برای طرفداران ارائه میدهد. مبارزات سخت و سیستم لوت، از ویژگیهای بارز این بازی هستند.
No Rest for the Wicked بازیکنان را در یک جزیره طاعونزده و پرخطر رها میکند؛ جایی که بقا یک مبارزه مداوم است. در ابتدای بازی، بازیکنان با حداقل امکانات و در برابر دشمنانی قدرتمند قرار میگیرند. این چالشهای اولیه، بازیکنان را مجبور میکند تا به تدریج مهارتهای خود را بهبود بخشند و منابع مورد نیاز برای بقا را جمعآوری کنند. اگرچه این بازی از لحاظ سختی، به بازیهای سولز-لایک نمیرسد، اما حین یادگیری آن باید صبر و حوصله پیشه کنید
No Rest for the Wicked با وجود تفاوت ژانر، شباهتهای جالبی به دنیای ویچر دارد. شخصیت اصلی بازی، Cerim، همانند گرالت یک شکارچی هیولا است که به دلیل تواناییهای خاص خود، مردم به شدت به تواناییهای او نیاز دارند، اما همزمان با تحقیر آنها نیز روبرو میشود. این شباهت در کنار روایت سیاسی پیچیده بازی، میتواند برای طرفداران ویچر جذاب باشد و آنها را به دنیای جدیدی بکشاند
14. Grim Dawn
Grim Dawn یک بازی نقشآفرینی اکشن ایزومتریک به سبک Diablo و Titan Quest است، بنابراین هر کسی که میخواهد این بازی را انتخاب کند باید بداند که سبک این بازی هیچ شباهتی به The Witcher 3 ندارد. مانند اکثر بازیهای این ژانر، Grim Dawn عمدتاً یک اثر Loot محور است و بازی در ارائه آیتمهای جدید دریغ نمیکند.
اگرچه Grim Dawn از نظر سبک و داستان با سری The Witcher تفاوت دارد، اما هر دو بازی ما را به دنیای تاریک فانتزی میبرند که در آن مبارزه برای بقا در اولویت است. در حالی که The Witcher با روایت غنی و شخصیتپردازی قوی خود شناخته میشود، Grim Dawn با دنیای ویرانشده و زیبایی بصری واقعگرایانهاش، تجربهای متفاوت اما جذاب را ارائه میدهد.
15. Alpha Protocol
Alpha Protocol، با وجود مشکلات فنی و گیمپلی ناپایدار، توانسته با داستانی جذاب و سیستم شخصیسازی گسترده، جایگاه خود را در دل بسیاری از گیمرها باز کند. این بازی در دنیایی علمی تخیلی آیندهنگر جریان دارد و به بازیکنان اجازه میدهد تا در نقش یک مامور مخفی، سرنوشت جهان را شکل دهند.
Alpha Protocol، با وجود مشکلات فنی، تجربه نقشآفرینی غنی را ارائه میدهد که شباهتهای زیادی به نسخه اول ویچر دارد. داستانهای غیر خظی، دیالوگهای تاثیرگذار و اتمسفر گیرا، از جمله ویژگیهای مشترک این دو بازی هستند. هر دو بازی به بازیکنان اجازه میدهند تا تصمیمات مهمی بگیرند که بر روند داستان و پایان بازی تأثیر میگذارند.
16. Kingdom Come: Deliverance
اگرچه هیچ بازی نمیتواند جایگزین ویچر 3 شود، اما Kingdom Come: Deliverance با رویکرد واقعگرایانه خود، تجربهای متفاوت اما جذاب را ارائه میدهد. در حالی که The Witcher 3 ما را به دنیای فانتزی تاریک میبرد، Kingdom Come ما را با بوهمیای قرون وسطا همراه میکند؛ جایی که خشونت، واقعگرایی و مبارزات نفسگیر در اولویت هستند. میتوان گفت که این بازی، نسخه و واقعگرایانهی The Witcher 3 است.
Kingdom Come: Deliverance دنیایی وسیع و بیرحم را به تصویر میکشد که در آن، بقا یک مبارزه مداوم است. سیستم مبارزات اول شخص بازی، با منحنی یادگیری تند خود، نیازمند تمرین و مهارت است. این بازی، همانند The Witcher 3، یک شبیهساز قرون وسطا است که بازیکنان را به چالش میکشد و از آنها میخواهد تا برای موفقیت خود تلاش کنند. با این حال، در میان تمام سختیها، لحظات شگفتانگیزی نیز وجود دارد که ارزش تجربه این بازی را افزایش میدهد.
17. Gothic 1 & 2
پیرانا بایتس، خالق سری Gothic، یکی از پیشگامان سبک یوروژانک است. این سبک که بر مکانیک و گیمپلی تأکید دارد، نسبت به گرافیکهای خیرهکننده ارزش کمتری قائل است. Gothic و بهخصوص دنباله آن، با استقبال گستردهی گیمرها و به الگویی برای بسیاری از بازیهای این سبک تبدیل شدند. اگرچه Gothic 2 مستقیماً از داستان نسخه قبلی پیروی میکند، اما هر دو بازی تجربه منحصر به فردی را ارائه میدهند و ارزش تجربه کردن را دارند.
سری Gothic، به ویژه نسخه اول، از نظر گرافیکی مطابق با استانداردهای زمان خود نیستند و طراحی شخصیتها و محیطها کمی ساده به نظر میرسد. علاوه بر این، دشواری بالای بازی، ممکن است برای برخی از بازیکنان چالشبرانگیز باشد. با این حال، این بازیها با دنیای غنی و شخصیتهای باورپذیر خود، تجربهای فراموشنشدنی را برای علاقهمندان به ژانر نقشآفرینی ارائه میدهند.
18. Banishers: Ghosts Of New Eden
Don’t Nod، استودیویی که بیشتر به خاطر سری Life is Strange شناخته میشود، با ورود به ژانر نقشآفرینی اکشن، نشان داده است که توانایی خلق تجربیاتی مشابه به دنیای جادویی The Witcher را دارد. هرچند بازیهای این استودیو مانند Vampyr و Banishers: Ghost of New Eden به اندازه بازیهای جهانباز عظیمی چون The Witcher 3، محتوا و فعالیتهای جانبی بیشماری ندارند، اما با روایتهای گیرا، دنیای تاریخی جذاب و تشویق کاوش، تجربهای منحصربهفرد را ارائه میدهند. به ویژه Banishers: Ghost of New Eden که در سال 2024 منتشر شد، با دنیای اسرارآمیز خود، بازیکنان را به کاوش و کشف رازهای آن ترغیب میکند.
Banishers: Ghost of New Eden، یکی از بهترین آثار استودیو Don’t Nod است که داستانی تکاندهنده و احساسی را در مورد مرگ، عشق و فداکاری روایت میکند و این بازی با روایتی تاریک و پیچیده، از دیگر آثار استودیو متمایز میشود. آنتئا و رد، که به عنوان دو شکارچی روح شناخته میشوند، به امید حل معمایی مرموز، به شهر کوچک نیو ادن سفر میکنند، اما سرنوشت، آنها را در مسیری تاریک و پر از تصمیمات دشوار قرار میدهد. این بازی با شخصیتپردازی قوی، داستانی گیرا و دنیایی مرموز، تجربهای فراموشنشدنی را برای بازیکنان به ارمغان میآورد.
19. The Elder Scrolls 5: Skyrim
با گذشت بیش از یک دهه، Skyrim همچنان یکی از محبوبترین بازیهای نقشآفرینی است. این بازی، به لطف جامعهی پرشور مدسازان و پورتهای متعدد، توانسته است تا به امروز زنده بماند و میلیونها بازیکن را به دنیای فانتزی خود جذب کند. یکی از دلایل اصلی محبوبیت Skyrim و The Witcher 3، دنیای وسیع و پرجزئیات آنهاست. این دو بازی به بازیکنان اجازه میدهند تا ساعتها در دنیای خیالی کاوش کنند و ماجراهای بینظیری را تجربه کنند. هرچند سبک مبارزات Skyrim با ویچر 3 تفاوتهای زیادی دارد، اما هر دو بازی در خلق دنیایی غنی و ماموریتهایی جذاب، بسیار موفق عمل کردهاند.
20. The Witcher 2: Assassins Of King
اگرچه معمولاً توصیه میشود که یک سری بازی را از ابتدا آغاز کرد، اما The Witcher 3: Wild Hunt گزینه استثنایی در این زمینه است. بسیاری از گیمرها، بدون تجربه نسخههای قبلی، با این بازی آشنا شدند و از آن استقبال کردند. CD Projekt Red با طراحی هوشمندانهی ویچر 3، آن را به عنوان یک نقطهی شروع مستقل و جذاب ارائه کرد.
داستان این بازی بهگونهای روایت میشود که حتی بدون دانستن رویدادهای نسخههای قبلی، میتوان به آن علاقهمند شد. جهانسازی بینظیر، گیمپلی روان و داستان جذاب، باعث شده تا The Witcher 3 به محبوبترین بازی این سری تبدیل شود و بسیاری از گیمرها را ترغیب کند که بدون تجربه نسخههای قبلی، به این جهان وارد شوند.
The Witcher (2007) با داستانی جذاب و محتوای در خور توجه، آغازگر یک سری بازی موفق بود، اما گیمپلی آن به خصوص در بخش سیستم مبارزات، ممکن است برای همه جذاب نباشد. The Witcher 2: Assassins of Kings با بهبود قابل توجه گیمپلی و نزدیکتر شدن به سبک بازیهای بعدی سری، این مشکل را برطرف کرده است. این بازی با وجود اینکه از دنیای باز بهره نمیبرد، اما با ماموریتهای فرعی جذاب و سیستم مبارزاتی که پیشنمایشی از The Witcher 3 است، تجربه بازی را غنیتر کرده است. داستان قوی و شخصیتپردازی عمیق، The Witcher 2 را به یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی تبدیل کرده است.
21. بازی های مرتبط که در آینده منتشر خواهند شد
- The Veilguard – BioWare: پس از انتظار طولانی مدت، BioWare بالاخره پرده از Dragon Age: The Veilguard برداشت. این خبر برای طرفداران این سری، خوشحالکننده است، اما سایه شکستهای اخیر BioWare بر این بازی سنگینی میکند. پروژههای قبلی این استودیو نتوانستهاند انتظارات را برآورده کنند و این موضوع، اعتماد طرفداران را نسبت به The Veilguard کاهش داده است. نمایشهای اولیه این بازی نیز با انتقادات همراه است، اما آخرین تریلرها نوید بخش هستند و باید منتظر ماند و دید که آیا The Veilguard میتواند موفقیت سری Dragon Age را احیا کند یا خیر.
- Ghost of Yōtei – Sucker Punch: استودیوی ساکرپانچ با معرفی Ghost of Yōtei، فصل جدیدی را در دنیای Ghost of Tsushima آغاز کرده است. به جای ادامه مستقیم داستان جین ساکایی، توسعهدهندگان تصمیم گرفتهاند تا عنوان “Ghost” را به عنوان یک نماد و میراث، به شخصیتهای دیگری در طول تاریخ ژاپن منتقل کنند. با سفر به قرن هفدهم و جزیره هوکایدو، این بازی به بخشی از تاریخ ژاپن میپردازد که کمتر در بازیهای ویدیویی مورد کاوش قرار گرفته است. Ghost of Yōtei با وعده جلوههای بصری خیرهکننده، مبارزات اکشن سریع و آزادی عمل بیشتر برای بازیکنان، انتظارات را برای یک تجربه بازیکردنی حماسی بالا برده است.
منبع: The Game Rant