بهترین سکانس‌های اکشن جیمز باند که نباید از دست بدهید

انتخاب برترین‌های برترین‌ها

فرنچایز جیمز باند، با 25 فیلم رسمی که آخرین آنها با عنوان «زمانی برای مردن نیست» (No Time to Die) در سال 2021 به نمایش درآمد، برخی از برترین صحنه‌های اکشن تاریخ سینما را در خود جای داده است. در حقیقت آنقدر صحنه‌ی اکشن فوق‌العاده در این مجموعه وجود دارد که انتخاب تنها ده مورد از آن‌ها کار بسیار دشواری بود و ما را در نگارش این مطلب با مشکل مواجه کرد. به هر حال، بزرگترین جاسوس انگلستان از زمان «دکتر نو» راز جذابیت و ماندگاری را خوب بلد است و تا همین امروز که انتظار تماشای جدیدترین ماجراجویی او را میکشیم ، همواره با روشهای خاص خودش غافلگیرمان کرده.

اساس اکشن این مجموعه که توسط ترنس یانگِ کارگردان و تدوینگرش پیتر هانت – به ویژه در فیلم «از روسیه با عشق» (From Russia with Love) – پایه‌گذاری شد، با تکیه بر تدوین غیرخطی و جامپ کات برای ایجاد هیجان، روش جدیدی را در سینما ایجاد کرد. این سبک با گذشت دهه‌ها (و تغییر بازیگران نقش باند) به سطح باشکوه‌تری از طراحی و هماهنگی حرکات و سکانس‌های اکشن دست یافته و ترکیب‌بندی بصری و دراماتیک آن در حد یک اپرای افسانه‌ای تکامل یافته است.

اگر می‌خواهید با یک تفریح کم‌هزینه مثل فیلم دیدن آدرنالین خونتان را بالا ببرید، تماشای سکانس‌های معرفی شده در این مطلب کمک شایانی به شما خواهد کرد.

10. «اسپکتر» روز مردگان را زنده می‌کند

سکانس‌های اکشن جیمز باند

  • کارگردان: سام مندس
  • بازیگران: دنیل کریگ، کریستوف والتز، لئا سیدو، رالف فاینس، مونیکا بلوچی
  • تاریخ اکران: 2015
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 63 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.8 از 10

«اسپکتر» (Spectre) به هیچ وجه برترین فیلم جیمز باند (یا حتی بهترین فیلم دنیل کریگ در این نقش) نیست و برای موفقیت هم مسیر بسیار دشواری را پیش رو داشت؛ چرا که دنباله‌ی یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های باند، یعنی «اسکای‌فال» (Skyfall) بود که نه تنها در دوران مدرن مجموعه، بلکه در تمام دوران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. با کمال تعجب اما هیچ سکانسی از «اسکای‌فال»، با وجود اینکه فیلم خیلی بهتری است، در این فهرست جایی ندارد. چرا که پس از شروعی طوفانی در دقایق ابتدایی، بیشتر به کاوش در اعماق روان و گذشته‌ی باند می‌پردازد تا به سنجش قدرت و مهارت او در صحنه‌های اکشن و بقا.

اما «اسپکتر» ساختار متفاوتی دارد. در حالی که این فیلم نیز به کندوکاو در روان باند ادامه می‌دهد (البته با تاثیرگذاری کمتر)، اما گرایش آن بیشتر به سمت سکانس‌های اکشن حماسی فیلم‌های پیشین است. برای مثال، سکانس افتتاحیه‌ی باور نکردنی فیلم که در میدان زوکالو شهر مکزیکوسیتی رخ می‌دهد را به خاطر بیاورید. این سکانس که با لانگ شات‌های تک برداشت از زیبایی خیره کننده‌ی پایتخت مکزیک و جشن مردگان آغاز می‌شود و با نبردی بسیار مهیج بین باند (با بازی کریگ) و مارکو اسکیارا (از سازمان اسپکتر) درون یک هلیکوپتر در آسمان مکزیکوسیتی به اوج خود می‌رسد، یکی از برترین سکانس‌های افتتاحیه در تاریخ این فرنچایز است. با این وجود اما، بقیه‌ی دقایق فیلم به خوبی سکانس افتتاحیه نیست و کیفیت آن به مرور کاهش پیدا می‌کند. 

9. «مون‌ریکر» جیمز باند را به فضا می‌برد

  • کارگردان: لوئیس گیلبرت
  • بازیگران: راجر مور، لوئیس چایلز، مایکل لونزدال، ریچارد کیل
  • تاریخ اکران: 1979
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 63 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.3 از 10

به جرات می‌توان گفت که «مون‌ریکر» (Moonraker) یکی از مضحک‌ترین فیلم‌های مجموعه‌ی «جیمزباند» است و هنوز هم رقیبی برای آن پیدا نشده. پس از موفقیت عظیم «جنگ ستارگان» (Star Wars)، شرکت ئی‌او‌اِن در تلاش برای سوار شدن بر موج فیلم‌های علمی- تخیلی، باند را به فضا فرستاد و برای جذابیت بیشتر، شخصیت منفی محبوب فیلم قبلی، یعنی «آرواره‌ها» (با بازی ریچارد کیل) را نیز به مجموعه بازگرداند. اما هیچ‌کدام از این ترفند‌ها جواب نداد و در حالی که پرده‌ی سوم «مون‌ریکر» به دلایل متعدد کاملا از ریل خارج می‌شود، تنها سکانس‌های منتهی به سفر باند به فضاست – شامل یک نبرد خاطره‌انگیز بین زمین و هوا – که باعث می‌شوذ مخاطب صد درصد از تماشای فیلم راضی نباشد.

با وجود اینکه عنوان فیلم «مون‌ریکر» است، اما بهترین صحنه‌ی اکشن باند در این فیلم هنگام سقوط او به زمین رخ می‌دهد. باند پس از اینکه توسط «آرواره‌ها» از هواپیما به بیرون پرتاب می‌شود، ابتدا باید با خلبان فراری بر سر آخرین چتر نجات موجود مبارزه کند و سپس با بازگشت این غول عظیم‌الجثه که دو برابر او هیکل دارد مواجه شود. جیمز باندِ راجر مور را هیچ‌کس به خاطر مهارت‌های رزمی‌اش به خاطر نمی‌آورد، اما در اینجا او با مبارزه‌ای نفسگیر و کشیدن طناب چتر نجات از خشم «آرواره‌ها» جان سالم به در می‌برد. فیلمبرداری این سکانس در تقریبا پنج هفته و با 88 مرتبه پرش از هواپیما انجام شد که نتیجه‌ی آن با قرارگیری در این لیست کاملا مشهود است. اگر بقیه‌ی دقایق «مون‌ریکر» را فراموش کنیم، این سکانس احتمالا یکی از پرهیجان‌ترین و دراماتیک‌ترین سکانس‌های اکشن جیمز باند در کل تاریخ فرنچایز است.

8. پایان‌بندی‌های حماسی در فیلم‌های باند با «فقط دو بار زندگی می‌کنید» ابداع شد

  • کارگردان: لوئیس گیلبرت
  • بازیگران: شان کانری، آکیکو واکابایاشی، تتسورو تامبا، می هام
  • تاریخ اکران: 1967
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 73 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7 از 10

اگر نویسنده‌ی معروف کتاب‌های کودکان، رولد دال نبود، شاید آن لوکیشن‌های حماسی که در پایان فیلم‌های جیمز باند به آن‌ها عادت کرده‌ایم، به شکل امروزی وجود نداشتند. از بسیاری جهات، این دال بود که این کلیشه‌ی محبوب در فیلم‌های باند را ایجاد کرد که هر شخصیت منفی ، یک پایگاه مخفی شرورانه و مرموز داشته باشد که در نهایت به محل رویارویی نهایی و صحنه‌های اکشن فیلم تبدیل شود. این روند اولین بار با فیلم «فقط دو بار زندگی می‌کنید» (You Only Live Twice) آغاز شد، جایی که دال این جزئیات عجیب و غریب را به داستان اضافه کرد که ارنست استاورو بلوفلد، نقشه‌های شوم خود را درون یک پایگاه مخفی در یک آتشفشان طراحی می‌کند.

در حالی که اقتباس سینمایی «فقط دو بار زندگی می‌کنید» حداقل شباهت را به منبع اصلی خود دارد، اما نمی‌توان انکار کرد که مقابله‌ی جیمز باند (با بازی شان کانری) با گروهی از سربازان نینجا مانند که بی‌وقفه از گوشه و کنار یک آتشفشان خالی بیرون می‌ریزند، یک تجربه‌ی بصری گیرا و هیجان‌انگیز را ایجاد می‌کند. در واقع، تماشاگران آنقدر از این سکانس لذت بردند که نفوذ باند به پایگاه مخفی شخصیت منفی در پایان هر فیلم، کمابیش به یکی از ویژگی‌های اصلی این مجموعه فیلم تبدیل شد.

7. سکانس افتتاحیه‌ی «گولدن‌ آی» یک اجرای تمیز و بی‌نقص دارد

  • کارگردان: مارتین کمپبل
  • بازیگران: پیرس برازنان، شان بین، ایزابلا اسکوروپکو، فامکه یانسن، جودی دنچ
  • تاریخ اکران: 1995
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 78 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10

«گلدن‌آی» (Golden Eye) بیشتر به خاطر معرفی نسخه‌ی پیرس برازنان از جیمز باند شناخته می‌شود؛ یک برداشت محبوب از این شخصیت که به نحوی بر این واقعیت غلبه کرد که تقریبا تمام فیلم‌های او، به جز همین فیلم اول، فیلم‌های خوبی نبودند. عشق بسیاری از طرفداران به جیمز باند برازنان، ریشه‌ در سکانس افتتاحیه‌ی باور نکردنی «گلدن‌آی» دارد که در آن او با، یکی دیگر از ماموران 00 به نام الک تریولیان (با بازی شان بین) همکاری می‌کند.

تماشای این نسخه‌ی جدید از جیمز باند که فیلم را با پرش از سد کنترا – با ارتفاع 720 فوت معادل 2000 متر – آغاز می‌کند، یک روش بسیار هیجان‌انگیز برای شروع دوران جدید این مجموعه فیلم بود و این سکانس از آنجا به بعد حتی بهتر هم می‌شود (آخرین باری که دیدید کسی با چتر نجات به درون یک هواپیمای در حال سقوط بپرد، کی بود؟). تلاش و در نهایت شکست جیمز باند برای نجات دوست و همکارش، روشی جسورانه برای معرفی این 007 جدید به مخاطبان بود، اما همچنین به افزایش خطرات و نشان دادن این نکته کمک کرد که این نسخه از جیمز ممکن است به اندازه‌ی نسخه‌های قبلی (به خصوص کانری و مور) بی‌عیب و نقص نباشد.

6. «روشنایی‌های پایدار روز» تعقیب و گریز ماشین‌ها را روی یخ می‌برد

  • کارگردان: جان گلن
  • بازیگران: تیموتی دالتون، مریم دابووال، جروئن کرابه، آرت مالیک
  • تاریخ اکران: 1987
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 73 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.7 از 10

دو فیلمی که تیموتی دالتون در آن‌ها نقش جیمز باند را بازی کرد، جلوتر از زمان خود بودند. در واکنش به فیلم‌های آخر راجر مور که به اکشن- کمدی گرایش پیدا کرده بودند، فیلم‌های دالتون با تکیه بر صحنه‌های اکشن خشن و واقع‌گرایانه، به مخاطبان یادآوری کردند که باند نه تنها مجوز شوخی و بذله‌گویی، بلکه مجوز کشتن هم دارد!

در میان تمام صحنه‌های اکشن دو فیلم دالتون، سکانس تعقیب و گریز با ماشین در «روشنایی‌های پایدار روز» (The Living Daylights) بی‌شک بهترین است. در این سکانس، باند و کارا میلوی در حالی که توسط ماموران کاگ‌ب در چکسلواکی تعقیب می‌شوند، با «آستون مارتین وی۸» خود از روی یک دریاچه‌ی یخ‌زده عبور می‌کنند و اکشن را به اوج می‌رسانند. متأسفانه، اوضاع از آنجا به بعد خراب می‌شود و باند و میلوی در نهایت مجبور می‌شوند ماشین خود را رها کنند و با استفاده از جعبه‌ی ویولن سل میلوی از مرز اتریش عبور کنند.

5. «زندگی کن و بگذار بمیرند»؛ هیجان‌انگیزترین تعقیب و گریز با قایق که تا به حال دیده‌اید

  • کارگردان: گای همیلتون
  • بازیگران: راجر مور، یفت کوتو، جین سیمور، کلیفتون جیمز
  • تاریخ اکران: 1973
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 65 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.8 از 10

اولین حضور راجر مور در نقش جیمز باند، تمامی انتظارات مخاطبان از این فرنچایز، از جمله سکانس‌های اکشن عحیب و غریب و اتفاقات متحیرالعقول را برآورده کرد. گل سرسبد این سکانس‌ها، یک تعقیب و گریز بی‌نظیر با قایق در باتلاق لوئیزیانا بود. «زندگی کن و بگذار بمیرند» (Live and Let Die) با پیچ‌های تند دراماتیک، پرش‌های بلند قایق‌ها از روی موانع و البته دیالوگ‌های طنزآمیز و تک‌خطی فراوان (که از مشخصه‌های فیلم‌های راجر مور است)، استاندارد جدیدی را برای فیلم‌های جیمز باند با بازی این هنرپیشه تعریف کرد که به ندرت در آینده (یا شاید هرگز) تکرار شد.

جالب است بدانید که که هیچ توضیح خاصی برای این سکانس تعقیب و گریز در فیلمنامه وجود نداشت و تنها به این جمله اکتفا شده بود: «هیجان‌انگیزترین تعقیب و گریز با قایق که تا به حال دیده‌اید». خب، باید بگوییم که گای همیلتون، کارگردان کهنه‌کار فرنچایز جیمز باند، این جمله را به بهترین شکل وارد دنیای تصویر کرد، حتی اگر برخی از نکات برجسته‌ی آن کاملا تصادفی خلق شده باشند. برای مثال، لحظه‌ای که ماشین کلانتر جی دبلیو پپر در برخورد با قایق یکی از تبهکاران نابود می‌شود، قرار نبود اتفاق بیفتد، اما به دلیل شکوه بصری‌اش در نسخه‌ی نهایی فیلم گنجانده شد و چه خوب که این اتفاق افتاد.

4. «کازینو رویال»، پارکور را به دنیای جیمز باند آورد

  • کارگردان: مارتین کمپبل
  • بازیگران: دنیل کریگ، اوا گرین، مدس میکلسن، جودی دنچ
  • تاریخ اکران: 2006
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 94 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10

انتخاب سکانس‌های اکشن جیمز باند، بدون اشاره به سکانسی که توانایی‌های بدنی منحصربه‌فرد دنیل کریگ را در این نقش به رخ تماشاگران کشید، تقریبا غیرممکن است. در سکانس آغازین «کازینو رویال» (Casino Royale)، در حالی که باند در ماداگاسکار به دنبال دستگیری یک بمب‌ساز است، پوشش او لو می‌رود و از آن لحظه به بعد، تعقیب و گریزی فوق‌العاده آغاز می‌شود.

اگرچه در فیلم‌های پیشین شاهد تعقیب و گریزهای متعدد باند با شخصیت‌های منفی بوده‌ایم، اما «کازینو رویال» برای اولین بار از ورزش پارکور برای به تصویر کشیدن توانایی‌های جیمز باند استفاده می‌کند. این تعقیب و گریز سرسام‌آور که در یک سایت ساخت و ساز اتفاق می‌افتد، در نهایت به یکی از بی‌رحمانه‌ترین قتل‌هایی که باند تا به حال در تاریخ این مجموعه مرتکب شده است، ختم می‌شود. حرکات نمایشی سباستین فوکان – بازیگر نقش منفی – و بقیه‌ی بدلکاران «کازینو رویال» در طول این سکانس، بسیار تماشایی است.

آیکون فیلم کازینو رویال Casino Royale
فیلم

کازینو رویال

Casino Royale

تماشای فیلم کازینو رویال

3. صحنه‌های جنگی تمام‌عیار اولین بار در «گلوله‌ی آتشین» وارد مجموعه شدند

  • کارگردان: ترنس یانگ
  • بازیگران: شان کانری، کلودین اوگر، آدولفو چلی، لوچیانا پالوزی
  • تاریخ اکران: 1965
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 88 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7 از 10

در نظر بسیاری از منتقدان و مخاطبان، «گلوله‌ی آتشین» (Thunderball) یکی از بهترین فیلم‌های جیمز باند با بازی شان کانری محسوب می‌شود و دلیل اصلی این محبوبیت، گسترش دامنه‌ی اکشن و افزایش سطح هیجان در این فیلم نسبت به آثار پیشین است. در حالی که در فیلم‌های قبلی مانند «دکتر نو» (Dr. No) «گلدفینگر» (Goldfinger)، پایان‌بندی فیلم به تقابل تن به تن جیمز باند با شخصیت شرور ختم می‌شد، در «گلوله‌ی آتشین» برای اولین بار شاهد نبردی عظیم و حماسی بین نیروهای خیر و شر هستیم.

در این فیلم، گارد ساحلی و نیروی دریایی ایالات متحده به یاری جیمز باند می‌آیند و در یک نبرد زیرآبی مهیج به مصاف خدمه‌ی کشتی «دیسکو ولانته» به رهبری امیلیو لارگو می‌روند. اگرچه برخی از حرکات بدلکاری در این سکانس به دلیل محدودیت‌های فیلمبرداری زیر آب در آن دوران، قدیمی و حتی کمی احمقانه به نظر می‌رسند، اما مقیاس بزرگ و بی‌سابقه‌ی این سکانس است که آن را خاص می‌کند.

در واقع، «گلوله آتشین» با این سکانس زمینه را برای افزایش مقیاس و گستردگی صحنه‌های اکشن در فیلم‌های بعدی جیمز باند فراهم کرد و به نوعی استانداردهای جدیدی را برای این مجموعه فیلم تعریف نمود. استانداردهایی که با گذشت زمان و ساخت فیلم‌های بیشتر در مجموعه‌ی جیمز باند، از تماشاگران می‌خواست باورپذیری خود را بیشتر و بیشتر به حالت تعلیق درآورند که اغلب نتیجه‌ی رضایت‌بخشی به همراه داشت. اگر این نبرد زیر آب وجود نداشت، بی‌شک مسیری که مجموعه‌ی جیمز باند تا امروز طی کرده می‌توانست بسیار متفاوت باشد.

2. سکانس پایانی فیلم «جاسوسی که دوستم داشت» با کمک یکی از استادان فیلمسازی ساخته شد

  • کارگردان: لوئیس گیلبرت
  • بازیگران: راجر مور، باربارا باک، کورد یورگنس
  • تاریخ اکران: 1977
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 63 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10

«جاسوسی که دوستم داشت» (The Spy Who Loved Me) احتمالا بهترین فیلم راجر مور در نقش جیمز باند و صادقانه باید گفت، یکی از بهترین فیلم‌های باند به طور کلی است. بخش زیادی از این موفقیت مربوط به رابطه‌ی عاطفی غافلگیر کننده‌ای است که بین باند و یک آدمکش اهل اتحاد جماهیر شوروی به نام آنیا آماسووا (با بازی باربارا باخ) شکل می‌گیرد، اما نقطه عطف فیلم، سکانس پایانی فوق‌العاده‌ی آن است که لوئیس گیلبرت برای ساخت آن از استنلی کوبریک کمک گرفت.

در حین فیلمبرداری نبرد نهایی «جاسوسی که دوستم داشت» در پایگاه زیرآبی شخصیت منفی فیلم، کارل استرومبرگ، فیلمبردار فیلم یعنی کلود رنوار دچار مشکلات بینایی شد و به همین دلیل نتوانست بزرگترین صحنه‌ی صدا ( یک سازه، ساختمان یا اتاق بزرگ و عایق صدا با درهای بزرگ و سقف های بلند است که برای تولید فیلم‌های تئاتری و تولیدات تلویزیونی استفاده می شود که معمولا در یک ملک امن استودیو فیلم یا تلویزیون قرار دارد) را که تا آن زمان برای یک فیلم سینمایی ساخته شده بود، به درستی نورپردازی کند.

کن آدامز، طراح صحنه‌ی فیلم که به شدت دچار مشکل شده بود و به کمک احتیاج داشت، اختلافات گذشته‌ی خود با استنلی کوبریک را کنار گذاشت و از این کارگردان بزرگ خواست تا نظراتش را در مورد چگونگی نورپردازی این سکانس ارائه دهد. کوبریک تقریبا چهار ساعت به طور مخفیانه روی این سکانس کار کرد و در این فرآیند علاوه بر نجات «جاسوسی که مرا دوست داشت» یکی از به‌ یاد ماندنی‌ترین سکانس‌های پایانی مجموعه‌ی جیمز باند را نیز رقم زد. 

1. «از روسیه با عشق»، الگوی صحنه‌های اکشن جیمز باند را ایجاد کرد

  • کارگردان: ترنس یانگ
  • بازیگران: شان کانری، دنیلا بیانچی، پدرو آرمنداریز، لوت لی‌یر
  • تاریخ اکران: 1963
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10

در مقایسه با جایگاه فیلم‌های اکشن در دهه‌ی 2020، دهه‌ی 1960 دوران کاملا متفاوتی برای آثار این ژانر بود. برای مثال، در حالی که نبرد بین جیمز باند (با بازی شان کانری) و مامور اسپکتر، رد گرنت، در فیلم «از روسیه با عشق» در قیاس با استانداردهای امروزی ممکن است بی‌رمق به نظر برسد، اما در زمان خود انقلابی در زمینه‌ی صحنه‌های اکشن به حساب می‌آمد. مبارزه‌ی تن به تن باند و گرنت در فضای کوچک و محدود یک کوپه‌ی قطار بلافاصله پس از رویارویی با یکدیگر، باعث شده تا این سکانس به یکی از جذاب‌ترین سکانس‌های اکشن جیمز باند در تاریخ این فرنچایز تبدیل شود.

برای درک اهمیت و البته تاثیر این مبارزه‌ی تن به تن روی مجموعه‌ی جیمز باند، کافیست به این نکته توجه کنید که از آن زمان تاکنون، مبارزه در قطارهای در حال حرکت بارها در دیگر قسمت‌های این مجموعه مانند «زندگی کن و بگذار بمیرند» (Live and Let Die)، «جاسوسی که دوستم داشت» (The Spy Who Loved Me)، «اختاپوس» (Octopussy)، «گولدن آی» (Golden Eye)، «اسکای‌فال» (Skyfall) و «اسپکتر» (Spectre) تکرار شده است. اما با وجود کیفیت بالای تمام این صحنه‌های اکشن، هیچ‌کدام از آنها به پای اصالت و هیجان سکانس مبارزه‌ی باند و گرنت در قطار اکسپرس شرق نمی‌رسند، نبردی که باند را به عنوان یکی از مرگبارترین – و باحال‌ترین – قهرمانان سینما به همه معرفی کرد.

منبع: cbr

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×