بزرگترین حفرههای داستانی دیزنی که همچنان جای سوال دارند
کمپانی دیزنی با بیش از یک قرن سابقه، صدها شاهکار سینمایی خلق کرده که بسیاری از آنها به آثار کلاسیک و ماندگار تبدیل شدهاند. با این حال، حتی بهترین و جذابترین داستانهای دیزنی هم گاهی خالی از نقص نیستند و حفرههای داستانی قابلتوجهی در آنها دیده میشود. وقتی طرفداران متوجه حفرههای داستانی دیزنی میشوند، سخت است که از کنار آنها بگذرند و این نقصها را فراموش کنند.
حفرههای داستانی دیزنی اغلب به دلیل تلاش برای ایجاد داستانهایی سرگرمکننده و جذابتر شکل گرفتهاند و شاید برای بسیاری از مخاطبان قابل درک باشند؛ اما با این وجود، این تناقضها آنقدر بزرگ و آشکار هستند که برای برخی از طرفداران، تماشای دوباره این فیلمهای محبوب بدون توجه به این اشتباهات دشوار است. نکته جالب این است که با وجود این ایرادات، انیمیشنهای دیزنی همچنان توانستهاند قلب میلیونها نفر را به دست آورند و به آثار ماندگار تاریخ سینما تبدیل شوند. شاید بتوان گفت همین ترکیب نقصهای جزئی با داستانهای جادویی و بینظیر، بخشی از جذابیت دیزنی را تشکیل میدهد.
۱۰. چگونه آنیتا و راجر از ۱۰۱ سگ خالدار نگهداری میکردند؟
انیمیشن صد و یک سگ خالدار یکی از مثالهای برجسته برای حفرههای داستانی دیزنی است. داستان با یک زوج متاهل به نام راجر و آنیتا و دو سگشان، پونگو و پردیتا، آغاز میشود؛ اما در پایان انیمیشن، این خانواده به 101 سگ خالدار میرسند. انیمیشن نشان میدهد که 15 توله سگ متعلق به پونگو و پردیتا هستند و باقی سگها از طرح دزدی کروئلا دویل نجات یافتهاند.
با این حال، چالشهای بزرگ نگهداری از چنین تعداد زیادی سگ، مانند هزینهها، غذا، فضا و مراقبت، کاملا نادیده گرفته میشود. تنها توضیحی که ارائه میشود، ثروت جدید راجر است که از آهنگی درباره کروئلا به دست آورده است؛ اما این توضیح ساده، سوالات زیادی را درباره واقعیتهای نگهداری از 101 سگ بیپاسخ میگذارد. عوامل این انیمیشن، به جای واقعگرایی، بر احساسات و پایان خوش تمرکز کرده اند. تولهها بهعنوان نمادی از عشق و اتحاد به تصویر کشیده میشوند و این جذابیت شایان توجه باعث میشود تماشاگران از این حفره داستانی دیزنی چشمپوشی کنند.
۹. چرا مادر گاتل تاریخ تولد گیسو کمند را تغییر نداد؟
انیمیشن گیسو کمند با برداشتی ماجراجویانه از داستان کلاسیک راپانزل، یکی از آثاری است که نمونهای از حفرههای داستانی دیزنی را نشان میدهد. داستان از جایی شروع میشود که راپونزل، دختری با موهای جادویی، در برج بلندی زندگی میکند و درباره دنیای بیرون کنجکاو است. او با یک دزد به نام فلین رایدر روبهرو میشود که به او پیشنهاد میدهد تا او را به دیدن فانوسهای شناور ببرد، که هر سال در روز تولدش در پادشاهی نزدیک روشن میشوند.
در طول داستان، مشخص میشود که راپانزل شاهزادهای است که در کودکی ربوده شده و مادر گاتل، او را فقط به خاطر قدرت جادویی موهایش بزرگ و نگهداری کرده است. اما یک سوال بزرگ باقی میماند: چرا گاتل به سادگی تاریخ تولد راپونزل را تغییر نداد؟ اگر او این کار را میکرد، راپانزل هرگز متوجه نمیشد که فانوسهای شناور به تولد او مربوط هستند و شاید سرنخی از شاهزاده بودنش پیدا نمیکرد. با این حال، انیمیشن با داستان و شخصیتهای جذابش همچنان لذتبخش است؛ اما این حفره داستانی دیزنی نشان میدهد که مادر گاتل میتوانست با یک تغییر ساده، ماجرا را به کلی تغییر دهد.
۸. زنجیرههای غذایی در زوتوپیا چگونه کار میکنند؟
انیمیشن زوتوپیا که دنبالهای برای آن در راه است، با دیدگاهی خلاقانه به مسائل اجتماعی امروزی مانند فشارهای اجتماعی، ترسها و سیاست، یکی از بهترین انیمیشنهای دیزنی است. در دنیای این فیلم، شکارچیان و طعمهها از گونههای مختلف حیوانات در کنار هم زندگی میکنند؛ اما انیمیشن نکتهای جالب را مطرح میکند: خوردن حیوانات دیگر غیرقانونی است. اینجاست که یکی دیگر از حفرههای داستانی دیزنی به چشم میآید.
اگر شکارچیان نمیتوانند گوشت بخورند، پس هرم غذایی در زوتوپیا چگونه کار میکند؟ حیوانات گوشتخوار چطور بدون خوردن گوشت، مانند دنیای واقعی رشد میکنند و زنده میمانند؟ انیمیشن پاسخی به این سوال نمیدهد و تنها زندگی مسالمتآمیز حیوانات را نشان میدهد. با وجود، این حفرههای داستانی دیزنی چیزی از جذابیت انیمیشن کم نمیکند. تماشاگران به راحتی میتوانند از این تناقض چشمپوشی کنند و از داستان سرگرمکننده و پیامهای ارزشمند فیلم لذت ببرند.
۷. پوکوهانتاس چگونه انگلیسی صحبت میکند؟
در انیمیشن پوکوهانتاس، یکی دیگر از نمونههای حفرههای داستانی دیزنی به چشم میخورد. وقتی جان اسمیت و پوکاهونتاس برای اولین بار با هم ملاقات میکنند، مانع زبانی میان آنها یک مشکل بزرگ است؛ زیرا داستان از وقایع تاریخی الهام گرفته شده است. اما به شکلی جادویی، پس از این که پوکوهانتاس به صدای کوه گوش میدهد و با درخت بید مادربزرگ صحبت میکند، ناگهان زبان جان اسمیت را به طور کامل درک میکند.
این تغییر سریع احتمالا بیشتر جنبه نمادین دارد تا واقعی، اما فهمیدن کامل زبان یک نفر دیگر به این سرعت، غیرواقعی به نظر میرسد. دیزنی در اینجا سبک رئالیسم (واقع گرایی) را کنار گذاشته و برای حفظ جریان داستان، به نوعی جادو روایی متوسل شده است. این میانبر زبانی، رابطه عاشقانه بین جان و پوکوهانتاس را جلو میبرد؛ اما برای تماشاگران سوال ایجاد میکند که چگونه چنین مانع بزرگی به این آسانی و به سرعت برطرف شد. در نهایت، این حفرههای داستانی دیزنی نشان میدهد که دیزنی داستانسرایی جذاب و جادویی را به دقت تاریخی ترجیح میدهد، بهویژه با توجه به واقعیات ناگوار پشت داستان حقیقی پوکوهانتاس.
۶. چه اتفاقی برای سایر بچههای خانم پاتس افتاده است؟
در انیمیشن زیبای خفته خانم پاتس بهعنوان مادر مهربان، یک فنجان چای کوچک و دوستداشتنی، معرفی میشود؛ اما در قلعه چندین فنجان چای دیگر نیز دیده میشود که سوالی بزرگ ایجاد میکند: آیا این فنجانها هم فرزندان او هستند؟ در پایان انیمیشن، وقتی طلسم شکسته میشود، قوری به یک پسر تبدیل میشود؛ اما سرنوشت سایر فنجانهای چای مشخص نمیشود.
این موضوع یکی دیگر از حفرههای داستانی دیزنی به حساب میآید. اگر دیگر فنجانها نیز فرزندان خانم پاتس باشند، چرا هیچکدام در شکل انسانی نشان داده نمیشوند؟ یا شاید آنها فقط اشیای قلعه باشند که طلسم شدهاند. نسخه لایو اکشن سعی میکند با توضیح اینکه تمام اشیای جادویی کارکنان قلعه هستند، این ابهام را برطرف کند. اما در نسخه انیمیشن، این سوال بیپاسخ میماند. برخی طرفداران معتقدند که فنجانهای دیگر، نمادی از طبیعت پرورشدهنده و مادرانه خانم پاتس هستند، نه فرزندان واقعی او. با این حال، عدم شفافیت در داستان باعث ایجاد یکی از بزرگترین حفرههای داستانی دیزنی شده است که همچنان فضایی برای گمانهزنی و سوالات باقی میگذارد.
۵. چرا باز لایتیر مانند اسباب بازیهای رفتار میکند؟
انیمیشن داستان اسباببازی یکی از آثار کلاسیک و ماندگار دیزنی و پیکسار است که با خلاقیت بینظیر خود، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. در این داستان، وودی گاوچران اسباببازی محبوب اندی است؛ اما وقتی اندی اسباببازی جدیدی به نام باز لایتیر را دریافت میکند وودی احساس میکند جایگاهش تهدید شده است. این دو اسباببازی به خاطر تفاوتهایشان و رقابت برای جلب توجه اندی، با یکدیگر درگیر میشوند.
یکی از حفرههای داستانی دیزنی در این انیمیشن، رفتار باز لایتیر است. او معتقد است که یک رنجر فضایی واقعی است و اصلا نمیداند که یک اسباببازی است. با این حال، وقتی انسانها وارد اتاق میشوند، او هم مانند دیگر اسباببازیها بیحرکت میماند و خود را بهعنوان اسباببازی نشان میدهد. این تناقض سوالی بزرگ ایجاد میکند چرا باز، که فکر میکند یک رنجر واقعی است، بهطور خودکار مثل یک اسباببازی عمل میکند؟ شاید این واکنش غریزی یا نوعی مکانیزم ناخودآگاه برای بقا باشد. اما این موضوع هرگز در انیمیشن توضیح داده نمیشود. با این حال، این حفرههای داستانی دیزنی چیزی از جذابیت و محبوبیت انیمیشن کم نمیکند و همچنان یکی از بهترین آثار انیمیشنی تاریخ باقی خواهد ماند.
۴. چرا شارلوت به قورباغه تبدیل نشد و تیانا شد؟
انیمیشن شاهدخت و قورباغه یکی از آثار کمتردیده شده دیزنی است که پر از زیبا، موسیقی دلنشین و داستان جذاب است؛ اما در میان این همه جذابیت، یکی بزرگترین حفره داستانی دیزنی در آن وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. شاهزاده ناوین که به قورباغه تبدیل شده، باید توسط یک شاهزاده خانم بوسیده شود تا دوباره انسان شود. تیانا قبول میکند که به او کمک کند؛ اما چون خودش شاهزاده خانم نیست، بعد از بوسه، او هم به قورباغه تبدیل میشود.
در ادامه، بهترین دوست تیانا، شارلوت، که بهعنوان شاهزاده خانم ماردی گراس شناخته میشود، پیشنهاد میدهد نوین را ببوسد. اما وقتی این اتفاق میافتد، هیچکدام به انسان تبدیل نمیشوند و شارلوت هم به قورباغه تبدیل نمیشود. این تناقض سوالی بزرگ ایجاد میکند. برخی طرفداران حدس میزنند که شاید به دلیل مرگ دکتر فاسیلیه، جادوی او دیگر کار نمیکند. اما اگر این فرضیه درست باشد، چرا ناوین و تیانا بهطور خودکار بعد از مرگ او به انسان تبدیل نشدند؟ این موضوع هرگز در فیلم توضیح داده نمیشود.
۳. چرا آریل با اینکه صدایش را از دست داده به اریک نامه نمینویسد؟
انیمیشن پری دریایی کوچولو یکی از آثار کلاسیک و نمادین دیزنی است که داستان آریل، یک پری دریایی ماجراجو، را روایت میکند. آریل برای تبدیل شدن به انسان و فرصتی برای عاشق شدن با شاهزاده اریک، معاملهای با اورسولا میکند. او صدای زیبایش را در ازای این شانس از دست میدهد و تنها سه روز فرصت دارد تا اریک را وادار به بوسهای عاشقانه کند.
اما یکی از حفرههای داستانی دیزنی پری دریایی، این است که آریل چرا به سادگی به اریک چیزی نمینویسد تا وضعیت خود را توضیح دهد. او قطعا میداند چگونه بنویسد، چون در صحنهای قبلا قرارداد اورسولا را امضا کرده است. پس چرا از این توانایی استفاده نمیکند؟ این موضوع باعث میشود آریل کمی بیفکر به نظر برسد.
در نسخه لایو اکشن پری دریایی کوچولو 2023، این حفره با اضافه کردن بندی در قرارداد اورسولا حل میشود که باعث میشود آریل معامله را پس از امضا فراموش کند؛ اما این تغییر، پیامدهای اخلاقی جدیدی به همراه دارد که داستان را دارکتر میکند. با همهی این حفرههای داستانی دیزنی، انیمیشن اصلی همچنان یکی از محبوبترین و خاطرهانگیزترین آثار دیزنی است.
۲. چرا اسکار سیمبا را هم نکشت؟
انیمیشن شیر شاه یکی از بهترین انیمیشنهای دیزنی است که با داستانی الهامگرفته از شکسپیر، جایگاه ویژهای در قلب مخاطبان دارد؛ اما حتی این شاهکار نیز یکی از حفرههای داستانی دیزنی را در خود جای داده است که توجه طرفداران را جلب کرده است.
در داستان، اسکار برای به دست آوردن قدرت، برادرش موفاسا را میکشد و سیمبا را مجبور میکند که فرار کند. اما سوال اینجاست چرا اسکار سیمبا را نکشت؟ اگر اسکار از همان ابتدا سیمبا را از بین میبرد، دیگر هیچ تهدیدی برای حکومت او وجود نداشت. در عوض، او به کفتارها دستور میدهد سیمبا را تعقیب کنند، اما خودش هیچ اقدامی نمیکند.
یکی از توضیحات ممکن، این است که اسکار میخواست مرگ موفاسا و فرار سیمبا شبیه یک حادثه طبیعی باشد، نه یک کودتای آشکار؛ اما با نگاهی به گذشته، این تصمیم اسکار عجیب و غیرمنطقی به نظر میرسد زیرا همین اشتباه باعث شد سیمبا سالها بعد بازگردد و تاجوتخت را پس بگیرد. به هر حال با وجود این حفرههای داستانی دیزنی، شیر شاه همچنان یکی از ماندگارترین و محبوبترین انیمیشنهای دیزنی است که نسلهای مختلفی را مجذوب خود کرده است.
۱ . چرا کفش شیشهای سیندرلا ناپدید نشد؟
یکی از نمادهای معروف در حفرههای داستانی دیزنی بعد از شیرشاه، کفش شیشهای است که در انیمیشن کلاسیک سیندرلا به نمایش درآمد. در این داستان، سیندرلا که توسط مادرخواندهاش تحقیر میشود به کمک جادوی پری به یک جشن بزرگ میرود، جایی که با شاهزاده آشنا میشود و عاشق او میشود. اما همه چیز باید قبل از نیمه شب تمام شود. وقتی ساعت دوازده ضربه میزند، جادوی پری از بین میرود و همه چیز به حالت اولیه باز میگردد؛ اما یک چیز باقی میماند کفش شیشهای سیندرلا.
سوالی که مطرح میشود این است که چرا کفش شیشهای از این قاعده مستثنی هست و به عنوان تنها چیزی که همچنان جادوی خود را حفظ میکند، باقی میماند؟ در حالی که تمام وسایل جادویی مانند کدو تنبل و لباسهای سیندرلا از بین میروند. یک توضیح قابل قبول این است که کفشهای شیشهای به عنوان یک هدیه خاص از طرف پری به سیندرلا داده شدهاند و به همین دلیل از دیگر چیزهای جادویی متفاوت هستند. البته منطق جادویی در این داستان انعطافپذیر است و پاسخ قطعی به این سوال وجود ندارد؛ اما این حفرههای داستانی دیزنی یکی از بزرگترین آثار این کمپانی را تحت تاثیر قرار داده است.
حفرههای داستانی دیزنی: جادو یا خطاهای سازندگان؟
آثار این کمپانی همیشه به دلیل دنیای جذاب و جادوهای بینظیر خود همیشه مورد تحسین قرار میگیرد؛ اما حفرههای داستانی دیزنی در این آثار، گاهی میتوانند باعث ایجاد سوالات و تناقضات در ذهن تماشاگران شوند. از عدم منطق در جادوها گرفته تا تصمیمات بیفکر شخصیتها، این حفرهها با وجود جذابیتهای فراوان انیمیشن، نشاندهنده این هستند که حتی در دنیای جادویی دیزنی هم ممکن است تناقضات و اشتباهات داستانی وجود داشته باشد و هیچ اثر بی نقصی به وجود نخواهد آمد. البته در زمان حال این حفره داستانهای دیزنی بخشی از جذابیت انیمیشنها هستند که همواره باعث میشوند تماشاگران به داستانها توجه بیشتری داشته باشند و حتی پس از سالها تئوری پردازها هنوز به تحلیل آنها بپردازند.