آیا سینمای ابرقهرمانی رو به افول است؟

شاید وقت بازگشت ابرقهرمان‌ها به کتاب‌هاست!

آیا سینمای ابرقهرمانی آخرین نفس‌هایش را می‌کشد؟ بیش از دو دهه است که ژانر ابرقهرمانی، گیشه‌های سینما و ذهن مخاطبان را تسخیر کرده و همچون ستاره‌ای پرفروغ در آسمان صنعت سینما می‌درخشد. از تولد دوباره‌ی بتمن با سه‌گانه‌ی کریستوفر نولان تا شکوفایی بی‌سابقه‌ی دنیای سینمایی مارول، به نظر می‌رسید که این ژانر، فرمول جادویی موفقیت ابدی را کشف کرده است. قهرمانان نقاب‌دار و ضدقهرمان‌های شرور، با نبردهای حماسی و جلوه‌های ویژه‌ی خیره کننده، رفته رفته به بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ عامه تبدیل شدند و سودهای کلانی را نصیب استودیوهای فیلم‌سازی کردند.

حالا و با ورود به دهه‌ی چهارم قرن بیست و یکم اما، اوضاع کمی تغییر کرده و در سال‌های اخیر، زمزمه‌هایی از خستگی و دلزدگی در میان مخاطبان و منتقدان به گوش می‌رسد. فروش ناامید کننده‌ی برخی از جدیدترین فیلم‌های ابرقهرمانی، واکنش‌های نه چندان مثبت منتقدان و تکرار و کلیشه در ساختار و روایت‌ها، این پرسش بنیادین را پیش روی ما قرار می‌دهد که آیا دوران طلایی سینمای ابرقهرمانی به سر آمده است؟ آیا این ژانر، که زمانی نماد نوآوری و جذابیت سینمای تجاری – بخوانید ماشین پولسازی – بود، اکنون در سراشیبی سقوط قرار گرفته و چیزی جز جلوه‌های ویژه‌ی پرهزینه برای ارائه ندارد؟ در ادامه به سراغ این پرسش‌های کلیدی می‌رویم و با مطالعه‌ی دقیق‌تر نشانه‌ها و تحلیل وضع موجود سعی می‌کنیم چشم‌اندازی روشن از آینده‌ی سینمای ابرقهرمانی ترسیم کنیم. کسی چه می‌داند، شاید ابرقهرمان‌ها همان‌گونه که بارها از خطر گریخته‌اند، بتوانند از این بحران هویت هم جان سالم به در ببرند.

نوآوری و خلاقیت از بین رفته و فقط پول مسئله است؟

آیا سینمای ابرقهرمانی رو به افول است؟

بی‌شک، نخستین و آشکارترین نشانه‌ی بحران در سینمای ابرقهرمانی، احساس خستگی و دلزدگی فزاینده در میان مخاطبان است. در طول سال‌ها، فرمول‌های روایی، الگوهای شخصیتی و حتی ساختار بصری فیلم‌های این ژانر، به تدریج آنقدر نخ‌نما شده‌اند که گویی استودیوها از نوآوری و ریسک‌پذیری در روایت داستان‌ها و خلق شخصیت‌های جدید، دست کشیده‌اند و با تکرار الگوهای امتحان‌ شده فقط به فروش هرچه بیشتر در گیشه می‌اندیشند.

بسیاری از فیلم‌های سینمای ابرقهرمانی از ساختار روایی تقریبا یکسانی پیروی می‌کنند: معرفی قهرمانی با قدرت‌های ویژه، ظهور یک تهدید بزرگ، مبارزه‌ی قهرمان با این تهدید، فداکاری‌های شخصی و در نهایت پیروزی قهرمان و نجات جهان. این ساختار، که در ابتدا جذاب و هیجان‌انگیز به نظر می‌رسید، در گذر زمان به یک چرخه‌ی قابل پیش‌بینی و ملال‌آور تبدیل شد که به جرات می‌توان گفت مخاطب نقاط عطف داستان، پایان‌بندی‌ها و حتی دیالوگ‌های شخصیت‌ها را از پیش می‌داند و عنصر غافلگیری و هیجان در این فیلم‌ها، اگر نگوییم از بین رفته، به شدت کاهش یافته است.

شخصیت‌پردازی‌های کلیشه‌ای

علاوه بر روایت‌های تکراری، شخصیت‌پردازی‌های کلیشه‌ای نیز از دیگر نقاط ضعف رایج سینمای ابرقهرمانی امروز است. قهرمانان، اغلب به شکل اساطیری بی‌نقص و آرمانی تصویر می‌شوند که فاقد ضعف‌های انسانی و تضادهای درونی هستند. شرورهای داستان نیز اکثرا به شکل کاریکاتورهایی تک‌بعدی و نمادی از شر مطلق نشان داده می‌شوند که انگیزه‌ها و پیچیدگی‌های شخصیتی‌شان در بیشتر مواقع پرداخت درستی ندارد و ابتر باقی می‌ماند. از شخصیت‌های خاکستری و قهرمان‌هایی با تردیدها و ضعف‌های انسانی و شرورهای با انگیزه‌های قابل درک و گذشته‌ای پیچیده هم که دیگر خبری نیست. مخاطب امروز، به دنبال شخصیت‌هایی است که بتواند با آن‌ها هم‌ذات‌پنداری کند، شخصیت‌هایی که در عین داشتن قدرت‌های ویژه، از مدار منطق خارج نشوند و مخلوقاتی واقعی با دغدغه‌ها و ضعف‌های انسانی باشند.

آیکون فیلم ددپول و ولورین Deadpool & Wolverine
فیلم

ددپول و ولورین

Deadpool & Wolverine

تماشای فیلم ددپول و ولورین

اتکای بیش از حد به جلوه‌های ویژه کامپیوتری

اتکای بیش از حد به جلوه‌های ویژه کامپیوتری (CGI) نیز یکی دیگر از عوامل خستگی و دلزدگی در سینمای ابرقهرمانی است. به نظر می‌رسد که برخی از فیلم‌سازان، بخصوص در سال‌های اخیر، جلوه‌های ویژه را جایگزین داستان‌گویی قوی و شخصیت‌پردازی عمیق کرده‌اند، به طوری آثارشان تنه به تنه‌ی انیمشن‌های کامپیوتری می‌زند. نبردهای سی‌جی‌آی شلوغ و پرزرق و برق، انفجارهای پی‌درپی و صحنه‌های اکشن متحیرالعقول، شاید در ابتدا باعث هیجان مخاطب می‌شدند اما آفت تکرار موجب شد تا به مرور زمان جذابیت خود را از دست بدهند و دیگر مثل گذشته تاثیرگذار نباشند. حتی در بسیاری از موارد، استفاده‌ی بیش از حد و غیرضروری از جلوه‌های ویژه‌، به عاملی مزاحم برای ارتباط عمیق مخاطب با داستان و شخصیت‌ها تبدیل شده‌اند.

سینمای اشباع از فیلم‌های ابرقهرمانی

علاوه بر عوامل ذکر شده، باید به اشباع بازار از فیلم‌های ابرقهرمانی نیز اشاره کرد. در سال‌های اخیر تعداد فیلم‌ها و سریال‌های ابرقهرمانی به شکل چشمگیری افزایش یافته و مارول و دی‌سی در رقابتی فرسایشی، چپ و راست آثار سطحی جدیدی را روانه‌ی پرده‌ی سینما و سرویس‌های استریم فیلم و سریال می‌کنند. تولید این حجم از محتوای شبیه به هم، به مخاطب احساس سواستفاده از وقت و پولش را می‌دهد و همین باعث می‌شود دیگر اشتیاق گذشته را برای تماشای هر اثر جدید ابرقهرمانی نداشته باشد. گویی مخاطبان از آثار سینمای ابرقهرمانی اشباع شده‌اند و به دنبال تنوع بیشتری در انتخاب‌های سرگرمی خود هستند.

افت کیفیت در مقایسه با دوران اوج

برای درک بهتر وضعیت فعلی سینمای ابرقهرمانی، لازم است نگاهی به دوران اوج این ژانر، به ویژه دهه‌ی 2010 داشته باشیم. در این دهه، سینمای ابرقهرمانی نه تنها در گیشه به موفقیت‌های بی‌سابقه‌ای دست یافت، بلکه آثاری خلاقانه و ماندگار به سینما ارائه داد که نقدهای مثبت منتقدان را به همراه داشت. سه‌گانه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی» کریستوفر نولان، فیلم‌های اولیه‌ی «انتقام‌جویان» جاس ویدون، «نگهبانان کهکشان» جیمز گان، «پلنگ سیاه» رایان کوگلر و «زن شگفت‌انگیز» پتی جنکینز، تنها نمونه‌هایی از آثاری هستند که در این دوران ظهور کردند و نه تنها استانداردهای ژانر ابرقهرمانی را ارتقا دادند، بلکه نامشان به عنوان آثاری ارزشمند در تاریخ سینما جاودانه شد.

کاهش خلاقیت

در مقایسه با این دوران طلایی، واضح است که کیفیت عمومی فیلم‌های ابرقهرمانی سال‌های اخیر به شدت افت کرده. اگرچه هنوز استثنا وجود دارد و نمونه‌های موفقی در این ژانر ساخته می‌شوند، اما به ندرت شاهد آثاری خلاقانه، تاثیرگذار و به‌ یاد ماندنی مانند آنچه در دهه‌ی 2010  خلق می‌شد هستیم. کاهش خلاقیت یکی از مهم‌ترین دلایل این افت کیفیت است و استودیوها، بیش از آنکه به دنبال ارائه‌ی ایده‌های جدید و راهکارهای خلاقانه باشند، روی تکرار فرمول‌های موفق قبلی و راضی نگه داشتن مخاطبان قدیمی تمرکز کرده‌اند. ریسک‌پذیری در این ژانر به شکل چشمگیری کاهش یافته و فیلم‌سازان از ترس شکست هیچ تمایلی به شکست قالب‌های مرسوم و خلق تجربه‌های جدید ندارند.

آیکون فیلم کریون شکارچی Kraven the Hunter
فیلم

کریون شکارچی

Kraven the Hunter

تماشای فیلم کریون شکارچی

روایت‌های سطحی و ضعیف

روایت‌های ضعیف‌ و بی‌مایه نیز به یکی از مشکلات اساسی فیلم‌های ابرقهرمانی اخیر تبدیل شده‌اند و بسیاری از آثاری که در این ژانراکران می‌شوند از نظر فیلم‌نامه و ساختار داستانی ضعف اساسی دارند. پیرنگ‌های داستانی اغلب غیرمنطقی و پر از حفره و باگ هستند، شخصیت‌ها انگیزه‌های ضعیف و مضحک دارند و حتی منطق جاری در جهان داستانی فیلم هم به درستی رعایت نمی‌شود. تمرکز بیش از حد روی اکشن و جلوه‌های ویژه، باعث شده که به فیلم‌نامه و روایت داستان کمتر اهمیت داده شود و خروجی این خودزنی فیلم‌هایی است که داستان سطحی‌شان چیزی جز افسوس و ناامیدی برای مخاطب مشتاق ندارد.

تیپ یا شخصیت؟

شخصیت‌پردازی فاقد عمق و ظرافت فیلم‌های ابرقهرمانی اخیر را به لبه‌ی پرتگاه برده است. شخصیت‌های – بهتر است بگوییم تیپ، چون اصلا شخصیتی شکل نمی‌گیرد که بخواهیم راجع به آن حرف بزنیم – این فیلم‌ها، اغلب تک‌بعدی، کلیشه‌ای و فاقد ویژگی‌های منحصربه‌فرد و پیچیدگی هستند. قهرمان‌ها و شرورهای داستان به موجوداتی عجیب بدل شده‌اند که به خاطز عدم همذات‌پنداری، رابطه‌ی احساسی تماشاگر با آن‌ها به درستی شکل نمی‌گیرد. در نتیجه، حتی در لحظات حساس و تراژیک داستان نیز تماشاگر نمی‌تواند به طور کامل با شخصیت‌ها همراه شود و تاثیر احساسی فیلم به شدت کاهش می‌یابد.

تغییر سلیقه‌ و انتظارات مخاطبان

در عصر فراوانی محتوا و تنوع رسانه‌های سرگرمی، انتخاب‌های متعددی در مقابل مخاطبان قرار دارد و همه به دنبال تنوع بیشتری در تجربه‌های سرگرمی خود هستند. ظهور سرویس‌های استریم فیلم و سریال، افزایش تولید محتوا در پلتفرم‌های دیجیتال و تغییر الگوهای مصرف رسانه باعث شده تا سینما انحصار خود را به عنوان یکی از اصلی‌ترین منابع سرگرمی از دست بدهد و مجبور باشد برای جذب دوباره‌ی مخاطب در چند جبهه مبارزه کند.

افزایش تنوع در محتوا

تنوع بی‌نظیر محتوا در دنیای امروز محدودیت را از میان برداشته و به مخاطب این امکان را می‌دهد که به ژانرها، سبک‌ها و فرمت‌های مختلف به راحتی دسترسی داشته باشد و دیگر برای سرگرم شدن بالاجبار به تماشای فیلم‌های ابرقهرمانی تن ندهد. ژانرهای دیگری مانند درام‌های جدی، تریلرهای روان‌شناختی، کمدی‌های مستقل و به ویژه سریال‌های تلویزیونی با کیفیت بالا، به رقیبان جدی سینمای ابرقهرمانی در جذب توجه و زمان مخاطبان تبدیل شده‌اند.

آیکون فیلم هالک شگفت‌انگیز The Incredible Hulk
فیلم

هالک شگفت‌انگیز

The Incredible Hulk

تماشای فیلم هالک شگفت‌انگیز

تغییر اولویت‌های سرگرمی

در دنیای پیچیده و پرتنش امروز، شاید مخاطبان بیشتر به دنبال داستان‌های واقعی‌تر، ملموس‌تر و قابل هم‌ذات‌پنداری‌تر باشند. داستان‌های قهرمانان فانتزی و نبردهای فراانسانی، ممکن است دیگر نتوانند به اندازه‌ی گذشته، نیازهای سرگرمی و عاطفی مخاطبان را برآورده کنند. تمایل به تماشای فیلم‌هایی با موضوعات مهم اجتماعی، روایت‌های شخصی و درون‌گرایانه و شخصیت‌های پیچیده و انسانی در حال افزایش است، در حالی که سینمای ابرقهرمانی، به طور سنتی، بیشتر به اکشن، ماجراجویی و فانتزی گرایش داشته است.

خستگی از فضای سنگین و تیره

بسیاری از فیلم‌های ابرقهرمانی در سال‌های اخیر، به سمت اتمسفری بسیار تیره، جدی و درام گرایش پیدا کرده‌اند و از لحن شاد، پر از امید و سرگرم‌ کننده‌ی فیلم‌های اولیه‌ی این ژانر فاصله گرفته‌اند. واقعیت اینست که در دنیای پرتنش و پرمشغله‌ی امروزی، مخاطبان به دنبال سرگرمی‌های سبک‌تر، شادتر و امیدوار کننده‌تری می‌گردند که بتوانند به کمک آن‌ها از واقعیت‌های روزمره فرار کنند و برای ساعتی هم که شده دنیای واقعی را فراموش کنند.

آیا افول سینمای ابرقهرمانی اجتناب‌ناپذیر است؟

با وجود تمامی نشانه‌های نگران‌ کننده، هنوز بسیار زود است که به طور قطعی حکم به افول سینمای ابرقهرمانی بدهیم. تاریخ سینما نشان داده که ژانرها همواره در حال تغییر و تحول هستند و دوران‌های صعود و نزول را تجربه می‌کنند. ژانر وسترن که زمانی ژانر اول سینما به حساب می‌آمد، به تدریج جایگاه خود را از دست داد و به ژانری حاشیه‌ای‌تر تبدیل شد، اما همچنان آثار ارزشمندی در این ژانر ساخته می‌شوند که مخاطبان خاص خود را دارند. سینمای ابرقهرمانی نیز ممکن است مسیر مشابهی را طی کند و از ژانری مسلط به ژانری با مخاطبان کمتر تبدیل شود، اما این لزوما به معنای نابودی کامل نیست.

هنوز چشم‌انداز روشنی برای تغییر و تحول در سینمای ابرقهرمانی وجود دارد. استودیوهای فیلم‌سازی و فیلم‌سازان می‌توانند با تنوع‌ بخشیدن به روایت‌ها، شخصیت‌پردازی‌های پیچیده‌تر و استفاده از سبک‌های فیلم‌سازی متفاوت جان تازه‌ای به این ژانر ببخشند. البته تلاش‌هایی هم در این زمینه در سال‌های اخیر آغاز شده است. فیلم‌هایی مانند «پلنگ سیاه» با قهرمان اصلی رنگین‌پوست‌اش، «کاپیتان مارول» با یک ابرقهرمان زن، و «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» با آن سبک انیمیشن خلاقانه‌ای که رو کرد، نشان دادند که هنوز می‌توان در این ژانر نوآوری داشت و از ریزش مخاطب جلوگیری کرد.

گرایش به روایت‌های شخصی‌تر و درون‌گرایانه‌تر

استقبال از فیلم‌هایی مانند «جوکر» و «لوگان» که گرایش به روایت‌های شخصی‌تر و درون‌گرایانه‌تر داشتند و به جای تمرکز بر اکشن و ماجراجویی صرف، به درون شخصیت‌ها نفوذ کردند، یک نشانه‌ی روشن از اقبال مخاطب به این رویکرد است. اگر فیلم‌های ابرقهرمانی بتوانند به سمت روایت‌های پیچیده‌تر، شخصیت‌محورتر و درون‌گرایانه‌تر حرکت کنند، می‌توانند مخاطبان جدی‌تر و منتقدین را نیز به خود جذب کنند.

آیکون فیلم انتقام‌ جویان: پایان بازی Avengers: Endgame
فیلم

انتقام‌ جویان: پایان بازی

Avengers: Endgame

تماشای فیلم انتقام‌ جویان: پایان بازی

ورود کارگردان‌های مؤلف و صاحب‌سبک

ورود کارگردان‌های مؤلف و صاحب‌سبک می‌تواند نقطه‌ی امیدی تعیین کننده برای آینده‌ی سینمای ابرقهرمانی باشد. کارگردان‌هایی مانند کلویی ژائو ( کارگردان «جاودانگان») و سم ریمی (کارگردان «دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی») نشان دادند که می‌توان با نگاه تازه و استفاده از سبک شخصی خون تازه‌ای به رگ‌های این ژانر تزریق کرد. اگر استودیوها به کارگردان‌هایی با دیدگاه‌های منحصربه‌فرد و خلاق فرصت بدهند تا فیلم‌های ابرقهرمانی بسازند، ممکن است شاهد ظهور آثاری باشیم که هم از نظر تجاری موفق هستند و هم به یک اثر هنری ارزشمند تبدیل می‌شوند.

سخن آخر

دیدیم که پرسش «آیا سینمای ابرقهرمانی رو به افول است؟» پاسخ ساده‌ای ندارد، اما در حال حاضر، شواهد نشان می‌دهند که این ژانر با چالش‌های جدی روبروست. خستگی مخاطبان، تکرار فرمول‌ها، افت کیفیت در مقایسه با دوران اوج، و تغییر سلیقه‌ی مخاطبان، همگی نشانه‌هایی از بحران احتمالی پیش رو هستند. با این حال، ممکن است هنوز سال‌ها از افول سینمای ابرقهرمانی فاصله داشته باشیم. این ژانر پتانسیل تطبیق‌پذیری و تغییر بالایی دارد. اگر استودیوها و فیلم‌سازان بتوانند نیازها و انتظارات مخاطبان را شناسایی کنند و پاسخی مناسب برای آن‌ها بیابند، به تنوع‌بخشی، خلاقیت و روایت‌های شخصی‌تر روی آورند و از تکرار کلیشه‌ها پرهیز کنند، سینمای ابرقهرمانی می‌تواند دوباره احیا شده و جایگاه خود را به عنوان ژانری محبوب و تاثیرگذار در سینما حفظ کند. آینده‌ی این ژانر در دست خلاقیت و جسارت فیلم‌سازان و استودیوهای فیلم‌سازی است و باید منتظر ماند و دید که آیا قهرمانان سینما می‌توانند دوباره اوج بگیرند، یا اینکه دوران حکومت آن‌ها به سر آمده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×