رتبهبندی 10 سکانس افتتاحیهی برتر در فیلمهای زامبیمحور
وقتی صحبت از فیلمهای زامبیمحور و اصلا زامبیها به میان میآید، مرگ تنها یک شروع است؛ یک آغاز هولناک برای چیزی به مراتب بدتر. از زمانی که جورج ای. رومروی فقید با اثر کلاسیک و ماندگار خود، «شب مردگان زنده»، در سال 1968، به آنها محبوبیتی جهانی بخشید، کهنالگوی زامبی مدرن تقریبا به تمام وجوه فرهنگ عامه، از فیلمها و برنامههای تلویزیونی گرفته تا ادبیات و هنر، نفوذ کرده است. آنها بدون شک یکی از نمادینترین هیولاها در دنیای داستانهای تخیلی هستند و امروزه نفوذشان غیرقابل انکار است.
حالا ما خوششانسیم که با اکران فیلم «28 سال بعد»، دنبالهی هیجانانگیز دنی بویل بر مجموعهی «28 روز بعد»، بار دیگر شاهد حکمرانی زامبیها بر پردهی سینما هستیم. این فیلم که وعدهی آشوب و ویرانی زامبیمحور بیشتری را میدهد، بدون شک موفقیتهای این ژانر در گیشهی جهانی را ادامه خواهد داد. به افتخار ورود این فیلم جدید، زمان مناسبی است تا نگاهی به گذشته بیندازیم و برخی از مشهورترین فیلمهای زامبیمحور را بازبینی کرده و نگاهی دقیقتر به سکانسهای افتتاحیهی هیجانانگیزشان داشته باشیم. سکانس افتتاحیه، همیشه همان قلابی است که مخاطب را به فیلم پیوند میدهد و افتتاحیههای این فیلمهای زامبیمحور، حقیقتا در میان بهترینهای تاریخ ژانر وحشت قرار دارند. از یک اثر کالت کلاسیک دههی 80 گرفته تا یک بازسازی غافلگیر کنندهی محصول 2004، در ادامه برخی از بهترین سکانسهای افتتاحیهی فیلمهای زامبیمحور را رتبهبندی میکنیم.
10. بازگشت مردگان زنده (The Return of the Living Dead)
- کارگردان: دن اوبانون
- بازیگران: کلو گولاگر، جیمز کارن، دان کالفا، تام متیوز، بورلی رندولف
- سال انتشار: 1985
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 91 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
فهرست را با یکی از کلاسیکهای درجه ب و کمدیهای زامبی-محور آغاز میکنیم: «بازگشت مردگان زنده» محصول ۱۹۸۵. این فیلم، ترکیبی سرگرم کننده از وحشت و «اغراق عامدانه» (Camp) است که در اواسط دههی 80، جان تازهای به ژانر زامبی و فیلمهای زامبیمحور بخشید. این فیلم با بازی کلو گولاگر و جیمز کارن، داستان پوچ و اغراقآمیز زامبیهایی تقریبا نامیرا را روایت میکند که پس از یک اشتباه فاجعهبار زنده میشوند. در همان سکانس ابتدایی، دو کارمند دست و پا چلفتی به نامهای فرانک (کارن) و فردی (تام متیوز)، از روی بیاحتیاطی و کنجکاوی، یک بشکهی حاوی مواد خطرناک و ویروسی مرگبار را در انبار محل کارشان باز میکنند و فاجعه را رقم میزنند.
همین سکانس افتتاحیه، لحن ابلهانه و عامهپسند (Cheesy) این فیلم دوست داشتنی را به بهترین شکل ممکن خلاصه میکند. تمام آشوب و ویرانی که در ادامهی فیلم رخ میدهد، فقط و فقط نتیجهی کنجکاوی احمقانهی دو کارمندی است که از همان ابتدا، اصلا نباید به آن بشکهی خطرناک دسترسی میداشتند. «بازگشت مردگان زنده» در میان فیلمهای زامبیمحور، یک کمدی سیاه بینقص است که به خوبی حال و هوای کلی فیلم را پایهریزی میکند و در نهایت، سکانس افتتاحیهی افسانهای آن، حتی امروز نیز همچنان خندهدار، هوشمندانه و به یاد ماندنی است.
9. قطار بوسان (Train to Busan)
- کارگردان: یون سانگ-هو
- بازیگران: گونگ یو، جونگ یو می، ما دونگ سوک، کیم سو آن، چوی وو شیک
- سال انتشار: 2016
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 94 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.6 از 10
فیلم محصول سال 2016 سینمای پیشروی کرهی جنوبی، «قطار بوسان»، به خاطر ترکیب استادانهی درام دلخراش و اکشن بیوقفه، در میان بسیاری از افراد به عنوان یکی از بهترین فیلمهای زامبیمحور بینالمللی در دوران مدرن شناخته میشود. این اثر که با بازیهای گیرا و داستانی پرسرعت و پرتنش همراه است، در همان ابتدا، ریشههای آخرالزمان را به تصویر میکشد: شیوع سریع یک ویروس زامبی کننده در سراسر کرهی جنوبی که احتمالا در اثر نشت مواد شیمیایی از یک تاسیسات بیولوژیکی آغاز شده است. با وجود تمام تلاشها برای مهار این نشت، ویروس به شکلی اجتنابناپذیر به حیات وحش منطقه سرایت میکند و اولین جرقههای فاجعه را شعلهور میسازد.
این سکانس افتتاحیهی درخشان، با وجود سادگی در اجرا، به شکلی باور نکردنی هولناک است، چرا که به وضوح، بیهودگی تلاش برای مهار چنین ویروس خطرناکی را به نمایش میگذارد. این صحنه نشان میدهد که چگونه دستکم گرفتن طبیعت توسط بشر، میتواند به نابودی خودش منجر شود؛ زیرا ویروس، به سادگی راههای دیگری برای انتشار پیدا میکند و از کنترل انسان خارج میشود. این افتتاحیهی وهمآلود و سریع، به شکلی بینقص، زمینه را برای وحشتهای بیشماری که در ادامهی این اثر کلاسیک مدرن در انتظار مخاطب است، آماده میکند.
8. سرزمین زامبیها (Zombieland)
- کارگردان: روبن فلیشر
- بازیگران: وودی هرلسون، جسی آیزنبرگ، اما استون، ابیگیل برسلین
- سال انتشار: 2009
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.6 از 10
پس از افتتاحیهی تاریک و دلهرهآور «قطار بوسان»، اگر به دنبال شروعی با حال و هوایی به مراتب شادتر و کمدیتر هستید، به سراغ فیلم محبوب «سرزمین زامبیها» میرویم. این کمدی ترسناک جذاب که محصول اواخر دههی 2000 است، یکی از منحصربهفردترین و تحسین شدهترین فیلمهای زامبیمحور سالهای اخیر به شمار میرود. فیلم با بازی وودی هرلسون و جسی آیزنبرگ، با صدای شخصیت کلمبوس (آیزنبرگ) آغاز میشود که در حال روایت «قوانین» خود برای زنده ماندن در یک آخرالزمان مملو از زامبی است. همزمان با روایت او، یک مونتاژ تماشایی از حملات مختلف زامبیها به نمایش درمیآید و در پسزمینه، قطعهی حماسی «ناقوس مرگ چه کسی را مینوازد» از گروه متالیکا، تیتراژ ابتدایی را همراهی میکند.
این افتتاحیهی جمع و جور، ترکیبی بینقص از کمدی سیاه، سبک بصری منحصربهفرد و حس و حالی جذاب و سرکش است. این سکانس، یک شروع بینقص برای چنین فیلمی – یکی از فیلمهای زامبیمحورِ سرگرم کننده و خاص دنیای سینما – به شمار میرود و با استفاده از برداشتهای هوشمندانهی دوربین و جلوههای کامپیوتری موثر، عناصر اکشن و داستانگویی را تقویت میکند. افتتاحیهای به یاد ماندنی که لحن کلی فیلم را در همان چند دقیقهی اول به طور کامل تثبیت میکند و پس از گذشت 16 سال جذابیت خود را چنان حفظ کرده که با هر بار تماشای مجدد، همچنان سرگرم کننده و هیجانانگیز است.
7. احیاگر (Re-Animator)
- کارگردان: استوارت گوردون
- بازیگران: جفری کومبز، بروس ابوت، باربارا کرامپتون، دیوید گیل
- سال انتشار: 1985
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 94 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
«احیاگر» استوارت گوردون، یکی از دوست داشتنیترین و آبگوشتیترین! فیلمهای ترسناک دههی 80 میلادی است. یکی از فیلمهای زامبیمحور فوقالعاده و منحصربهفردی که با صحنههای احمقانه و خونین خود تماشاگران را به وجد میآورد. حالا که صحبت از خون و خونریزی که به میان آمد، سکانس افتتاحیهی فیلم دقیقا به مخاطب نشان میدهد که در ادامه باید منتظر چه سطح از خشونت گرافیکی باشد. در این صحنه، شخصیت اصلی، هربرت وست (جفری کومبز)، را در سوئیس میبینیم که سرم ناپایدار و خطرناک خود را بر روی استادش، دکتر گرابر (ال بری) که به تازگی درگذشته، آزمایش میکند تا او را به زندگی بازگرداند. اما این سرم، تاثیری معکوس و وحشتناک دارد: دکتر گرابر در حالی به زندگی بازمیگردد که از دردی جانکاه به خود میپیچد و در نهایت، چشمانش در یک انفجار پر از خون و چرک، متلاشی میشوند.
این یک صحنهی تکان دهنده، پر از غافلگیری و به شدت منزجر کننده است که مانند یک پتک بر سر مخاطب فرود میآید و او را با این پرسش رها میکند که: «واقعا چه اتفاقی افتاد؟». «احیاگر» به معنای واقعی کلمه، با یک انفجار آغاز میشود و همین انرژی دیوانهوار را تا پایان حفظ میکند. این سکانس افتتاحیه، نمادین و فراموش نشدنی است؛ به خصوص زمانی که با موسیقی متن فوقالعادهی خود همراه میشود؛ یک تم جذاب و پرانرژی که به شکلی آشکار از موسیقی متن برنارد هرمن برای فیلم «روانی» الهام گرفته شده است.
6. شانِ مردگان (Shaun of the Dead)
- کارگردان: ادگار رایت
- بازیگران: سایمون پگ، نیک فراست، کیت اشفیلد، لوسی دیویس، دیلن مورن
- سال انتشار: 2004
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.9 از 10
ادگار رایت، ذهن خلاق و شگفتانگیزی که پشت برخی از جذابترین و ساختارشکنترین داستانهای قرن اخیر قرار دارد، با فیلم «شان مردگان»، قواعد بازی را برای فیلمهای زامبیمحور تغییر داد و یکی از خندهدارترین و درخشانترین آثار کلاسیک این ژانر را تا به امروز خلق کرد. این اثر که از داستانی فوقالعاده، فیلمنامهای هوشمندانه و شخصیتهایی دوست داشتنی بهره میبرد، با قهرمان اصلی خود، «شان» (سایمون پگ)، آغاز میشود؛ یک جوان شلخته اما بامزه که در میخانهی همیشگیشان، «وینچستر»، در حال صحبت دربارهی روابط، زندگی و اهدافش با نامزد و دیگر دوستانش است. بلافاصله پس از این صحنه، سکانسی هوشمندانه به نمایش درمیآید که در آن، شهروندان لندنی را میبینیم که زندگی روزمرهی خود را با حالتی بیروح و ماشینوار، درست شبیه به زامبیها، سپری میکنند.
این افتتاحیهی درخشان، نه تنها شخصیتهای اصلی و ویژگیهایشان را به خوبی پایهریزی میکند، بلکه گفتگوهای آنها نیز به شکلی زیرکانه، رویدادهای آیندهی داستان را «پیشبینی» (foreshadow) میکند. این یک شروع با ارزش تماشای مجدد بسیار بالاست که مانند دیگر بخشهای فیلم، پر از جزئیات کوچک و بامزهای است که اهمیت آنها در ادامه مشخص میشود؛ این یکی از امضاهای اصلی سبک کارگردانی ادگار رایت است. تیتراژ ابتدایی فیلم نیز که مردم لندن را در حال انجام کارهای کسل کننده و روزمرهشان نشان میدهد، به شکلی قدرتمند، استعارهای از آخرالزمان زامبی قریبالوقوعی است که به زودی داستان را در بر خواهد گرفت.
5. طلوع مردگان (Dawn of the Dead)
- کارگردان: جورج ای. رومرو
- بازیگران: دیوید امگ، کن فوری، اسکات راینیگر، گیلن راس
- سال انتشار: 1978
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.8 از 10
فیلم «طلوع مردگان»، دومین قسمت از سهگانهی «مردگان» اثر جورج رومرو، یکی از بهترین دنبالههای تاریخ سینمای وحشت به شمار میرود. این اثر، ترکیبی به شدت هماهنگ از وحشت و درام اجتماعی است که حتی امروز نیز توسط منتقدان و طرفداران ستایش میشود. این فیلم از ابتدا تا انتها درخشان است و با یک هرجومرج تمامعیار آغاز میشود. ما یکی از قهرمانان داستان، «فرانسین» (گیلن راس) را دنبال میکنیم که از یک کابوس بیدار میشود تا خود را در کابوسی به مراتب واقعیتر بیابد: استودیوی تلویزیونی محل کارش در فیلادلفیا، در حالی که سعی دارد به مردم دربارهی شیوع ویرانگر زامبیها در بیرون هشدار دهد، خود در آستانهی فروپاشی قرار دارد.
این سکانس، نفسگیر، تیره و یک تصویر بینقص از آشفتگی و سردرگمی است که با شروع فروپاشی جامعه، پدیدار میشود. این لحظات به خوبی وحشت عمومی را به نمایش میگذارد: کارمندان با یکدیگر درگیر شدهاند، برخی با اضطراب استودیو را ترک میکنند و گویندگان خبر، کاملا سردرگم و ناتوان از آرام کردن مردم آمریکا هستند. در مجموع، این یک افتتاحیهی اضطرابآور و قدرتمند است که به شکلی بینقص، زمینه را برای یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین فیلمهای زامبیمحور تمام دوران آماده میکند.
4. 28 هفته بعد (28 Weeks Later)
- کارگردان: خوان کارلوس فرسنادیو
- بازیگران: رابرت کارلایل، رز بیرن، جرمی رنر، هارولد پرینو، کاترین مککورمک
- سال انتشار: 2007
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 72 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10
دنبالهای بر اثر موفق و خاطرهانگیز «28 روز بعد»، که اغلب کمتر از آنچه شایستهاش است، مورد توجه قرار میگیرد. این فیلم با وجود برخی کاستیها، یک ادامهی لذتبخش و قابل قبول است که به طور قطع، سطح خشونت زامبیمحور را چندین درجه افزایش میدهد. «28 هفته بعد» با بازی جرمی رنر و رابرت کارلایل، با یک مقدمهی دیوانهوار و پرتنش آغاز میشود. در این صحنه، یکی از شخصیتهای اصلی به نام «دان» (کارلایل) را در همان روزهای اولیهی شیوع «ویروس خشم» میبینیم. او پس از اتخاذ یک تصمیم سخت و دردناک، یعنی رها کردن همسرش، آلیس (کاترین مککورمک)، و دیگر بازماندگان در میان انبوهی از افراد آلوده و نجات جان خود، به تنها بازماندهی گروهشان تبدیل میشود.
این سکانس از نظر فیلمبرداری بینقص، از لحاظ تعلیق، قدرتمند و به شکلی باور نکردنی، اعصابخردکن و پرتنش است. یک شروع انفجاری که به بهترین شکل ممکن، آشوب وحشیانه و کشتار بیرحمانهای را که امضای جهان «28 روز بعد» است، به تصویر میکشد و آنقدر هیجانانگیز است که ارزش بارها تماشا کردن را دارد. در عین حال، این یک افتتاحیهی تاملبرانگیز است که شما را وادار به قضاوت دربارهی تصمیم «دان» میکند. آیا او چارهی دیگری نداشت؟ آیا این یک عمل بزدلانه بود یا یک غریزهی منطقی برای بقا؟ و مهمتر از همه، آیا خود شما در چنین موقعیت وحشتناکی، کار متفاوتی انجام میدادید؟
3. 28 روز بعد (28 Days Later)
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: کیلین مورفی، نائومی هریس، کریستوفر اکلستون، مگان برنز، برندن گلیسون
- سال انتشار: 2002
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 87 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.5 از 10
و اما میرسیم به خود «28 روز بعد»؛ فیلم اصلی که همواره به عنوان یک اثر کلاسیک مدرن و عمیقا هراسانگیز در تاریخ سینما از آن یاد خواهد شد. این اثر در اوایل دههی 2000، با معرفی ایدههایی نو و بهروز مانند «زامبیهای دونده» و «ویروس خشم» به جای مردگان متحرک کند، جانی دوباره به ژانر زامبی و فیلمهای زامبیمحور بخشید. سکانس افتتاحیهی آن نیز دقیقا به اندازهی ادامهی داستان، پرتنش و بیرحمانه است. در این صحنه، گروهی از فعالان بریتانیایی حقوق حیوانات را میبینیم که با نیتی خیرخواهانه، به یک آزمایشگاه تحقیقات پزشکی هجوم میبرند تا شامپانزههای تحت آزمایش را آزاد کنند. اما حتی زمانی که یکی از دانشمندان وحشت زدهی آزمایشگاه به آنها التماس میکند که این کار را نکنند – زیرا شامپانزهها به ویروسی خطرناک آلودهاند – این گروه به شکلی احمقانه قفسها را باز میکنند و به صورت دست اول، شاهد «ویروس خشم» مرگباری میشوند که این حیوانات را به ماشینهای کشتار تبدیل کرده است.
افتتاحیهی «28 روز بعد»، تصویری تیره و بیرحمانه از این حقیقت است که چگونه خود انسانها، با نیتهای خوب یا بد، میتوانند عامل سقوط بشریت باشند. این سکانس به شکلی بینقص، هم لحن افسرده کننده و واقعگرایانهی باقی فیلم را پایهریزی میکند و هم به روشنی نشان میدهد که این ویروس ویرانگر، چگونه و چرا در وهلهی اول به شکلی بیملاحظه در جهان رها شد. این صحنه، شما را با یک پرسش اخلاقی عمیق و ماندگار رها میکند: کدام تصمیم وحشتناکتر بود؟ ساخت چنین سلاح بیولوژیک ویرانگری که همهچیز را نابود میکند، یا آزاد کردن شامپانزههای آلوده، حتی پس از آنکه به شما هشدار داده میشود که این کار، ایدهای فاجعهبار است؟
2. شب مردگان زنده (Night of the Living Dead)
- کارگردان: جورج ای. رومرو
- بازیگران: دوین جونز، جودیت اودی، کارل هاردمن، مریلین ایستمن، کیث وین
- سال انتشار: 1968
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 96 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.8 از 10
و بالاخره زمان آن رسید که به سراغ سکانس افتتاحیهی پدربزرگ زامبیهای مدرن برویم: «شب مردگان زنده». تکتک لحظات این اثر کلاسیک و ماندگار، نمادین و تاثیرگذار است و داستان آن، فضایی به شدت وهمآلود و دلهرهآور دارد. فیلم با سکانس افسانهای خواهر و برادری به نام باربارا (جودیت اودی) و جانی (راسل استرینر) آغاز میشود. سفر یک روزهی آنها به حومهی پنسیلوانیا برای گذاشتن گل بر سر مزار پدرشان، زمانی به شکلی هولناک به هم میریزد که با یک زامبی تازه از گور برخاسته روبرو میشوند؛ موجودی که بیرحمانه جانی را به قتل میرساند و باربارا را در یک تعقیب و گریز نفسگیر، به سوی یک خانهی روستایی دورافتاده فراری میدهد.
این افتتاحیه، کلاسیکترین سکانس آغازینی است که میتوان برای یک فیلم زامبیمحور تصور کرد. «شب مردگان زنده» تاثیری عمیق و بنیادین بر سینما گذاشته است و تمام لحظات آن، به ویژه سکانس ابتداییاش، در حافظهی تاریخی سینمادوستان حک شدهاند. این افتتاحیه همچنین از این جهت حائز اهمیت است که برای اولین بار، کهنالگوی زامبی مدرن را بر پردهی سینما معرفی کرد. نقشآفرینی بیل هینزمن در نقش آن موجود وحشتناک قبرستان، به یک الگوی تاثیرگذار برای تمام تصویرهای بعدی از این موجودات گوشتخوار تبدیل شد. در مجموع، این یک سکانس افتتاحیهی ضروری و بینقص برای یک شاهکار ترسناک و کلاسیک تمام دوران است.
1. طلوع مردگان (Dawn of the Dead)
- کارگردان: زک اسنایدر
- بازیگران: سارا پولی، وینگ ریمز، جیک وبر، میکای فایفر، تای بورل
- سال انتشار: 2004
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 76 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
و اما جایگاه نخست این فهرست، به یکی از ترسناکترین، آشوبزدهترین و پرهیجانترین سکانسهای افتتاحیه در تاریخ سینمای وحشت تعلق میگیرد: آغاز فیلم «طلوع مردگان» (بازسازی زک اسنایدر در سال 2004). این سکانس که از نظر ضرباهنگ و زمینهچینی بینقص است، تماشاگر را مستقیما به قلب جنون پرتاب میکند. فیلم با قهرمان اصلی خود، «آنا» (سارا پولی)، آغاز میشود که در حال گذراندن یک روز عادی است، در حالی که نشانههای تهدیدآمیز یک ویروس ناشناخته در اطرافش به چشم میخورد. اما صبح روز بعد، او با یک بیداری وحشیانه روبرو میشود: جامعه در یک شب از هم پاشیده و مردگان، کنترل همه چیز را به دست گرفتهاند.
هیچ سکانس افتتاحیهای بهتر از این شروع طوفانی، نتوانسته است هیجان خالص، خشونت و سردرگمی محضِ لحظات آغازین یک آخرالزمان زامبیمحور را به تصویر بکشد. نیمهی اول این سکانس، با نمایش جرقههای کوچکی از فاجعهای که در راه است، تعلیقی استادانه خلق میکند اما ناگهان، جهنم روی زمین برپا میشود: کودکان آلوده به او حمله میکنند، همسایگانش در خیابان تکهپاره میشوند و شهر نزدیک توسط ارتش بمباران میشود. این یک نمایش تمامعیار از هرجومرج مطلق است و بی هیچ تردیدی، شایستگی جایگاه نخست را به عنوان برترین سکانس افتتاحیه در میان تمام فیلمهای زامبیمحور دارد.
منبع: collider