نقد فیلم یک مرد متفاوت (A Different Man)
نویسندگی و کارگردانی فیلم یک مرد متفاوت (A Different Man) را آرون شیمبرگ به عهده داشتهاست. آرون شیمبرگ دوفیلم بلند پذیرش مرگ و اسیر زندگی را نیز در کارنامهی خود دارد. این فیلم محصول سال 2024 است. فیلم «یک مرد متفاوت» در سال 2024 به عنوان یکی از ده فیلم برتر مستقل انتخاب شد. بازیگران این فیلم سباستین استن در نقش ادوارد لمیوئل و گای مورتز، رناته رینس در نقش اینگرید وولدو آدام پیترسون در نقش آزولد است. سباستین استن با بازی در این فیلم توانست نامزدی جایزهی گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد نقش اصلی را از آن خود کند. موسیقی این فیلم را اومبرتو اسمریلی ساخته است.
مفاهیم روانشناختی مانند هویت انسان و شادی درونی در لیست مفاهیم چالش برانگیزی وجود دارد که دست مایه فیلمها وسریالهای مختلفی قرار میگیرد. در همهی جوامع صاحبان قدرت که صاحبان رسانهها نیز هستند با ایجاد فضایی ساختگی مردم جامعه را وادار میکنند در مسیری گام بگذارند که آنها میخواهند. اینگونه است ک انسان امروزی روز به روز از هویت واقعی خود فاصله میگیرد و از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است تحمل طرد شدن از جامعه را ندارد و مدام به دنبال گرفتن تأیید از جامعه است و بدین صورت در دام میافتد و میخواهد آنگونه باشد که دیگران هستند. و درنتیجه انسان وارد چرخهی باطلی میافتد که مدام در حال تأیید دیگران و تأییدگرفتن از دیگران است.
فیلم «یک مرد متفاوت» یک روایت در مورد زندگی اجتماعی افراد یک جامعه است. این فیلم یک درام روانشناختی است که بر تأثیران جامعه و بایدهایش بر روح و روان انسان و زندگی او انگشت نهادهاست. این فیلم در قالب یک فیلم علمی تخیلی ساخته شده است. فضای این فیلم فضایی سرد و تاریک است.البته این فضای سرد و دلهره آور در خدمت داستان است. فیلم «یک مرد متفاوت» در واقع داستان مردی است که لا به لای جامعه خود واقعیش را گم میکند. زیرا میخواهد مورد پذیرش جامعه قرار بگیرد. او باید پذیرفته شود تا به شادی و رهایی برسد. شخصیت اصلی فیلم مردی است با ظاهری متفاوت که مردم جامعه با دیدنش عکسالعملهای متفاوت و ناخوشایندی از خود نشان میدهند. و این شخصیت سردرگم تصمیم میگیرد خویش را همسو با سلیقهی جامعه کند و تأیید جامعه را بگیرد. در واقع تقابل واقعیت وجودی انسان و سلیقهی حکم کنندهی جامعه مضمونی است که این فیلم انتخاب کردهاست. انسان در دنیایی زندگی میکند که پر از دسیسه، شهوت، شهرت است که باعث ایجاد حس ناکافی بودن به انسانهای معمولی و گاه متفاوت از دیگران میشود.
مشخصات فیلم سینمایی یک مرد متفاوت | |
کارگردان | آرون شیمبرگ |
نویسنده | آرون شیمبرگ |
بازیگران | سباستین استن، رناته رینسوه |
تاریخ انتشار | ۲۰۲۴ |
نگاهی به داستان یک مرد متفاوت
ادوارد مردی است که مبتلا به نوعی بیماری بسیار نادر است. او نمیتواند به مردم نزدیک شود و یا میداند که مردم نمیخواهند به او نزدیک شوند و این او را آزار میدهد. در این میان زنی پیدا میشود که تمایل دارد با ادوارد مراوده داشته باشد و رابطهی دوستانهای با او برقرارکند. اما ادوارد که از حس ناکافی بودن رنج میبرد به هر رفتار دوستانهای شک دارد و نمیتواند با این موضوع کنار بیاید . ادوارد آنقدر که از این وضع به جان آمده که داوطبانه وارد یک پروژهی درمانی میشود. او در فضایی بسیار رنج آور و دردناک قرار میگیرد اما بالاخره تغییر میکند. اکنون او مردی است مانند بقیهی مردان جامعه. اکنون او طبق سلیقهی جامعه است و همه او را پذیرا هستند. بعد از این همه چیز زندگی ادوارد تغییر میکند حالا مسیری جدید پیش روی او باز شده است. ادوارد به هیمن جا بسنده نمیکند او دست به کارهایی میزند تا گذشتهی خود را ناپدید کند. ادوارد میخواهد از همه چیز پاک شود و در واقع دوباره از نو متولد شود، بنابراین نام و شغل خویش را تغییر میدهد و خود واقعی خویش را از همه پنهان کرده و طوری وانمود میکند که دیگر کسی به نام ادوراد در این دنیا زندگی نمیکند. اما هیچ چیز آنطور که باید پیش نمیرود. روابط عاشقانه او با هویت جدیدش به خوبی پیش نمیرود. زن مورد علاقهاش عشقی نسبت به ادوارد جدید ندارد و این امر باعث فروپاشیدگی روحی ادوارد میشود. او دیگر نمیداند تصمیم درست کدام است بنابراین سعی میکند با خشونت مشکل را حل کند اما اوضاع بدتر میشود. ادوارد گیج و سر درگم میان دنیایی که صرفاً با ظاهر بینیاش انسانها را قضاوت کرده و گاه پذیرای او است و گاه او را پیس می زند، به بن بست می رسد. ادوارد که غرق در رسیدن به چیزی توخالی است و بصیرت خود را از دست داده و یا از اول نداشته، نمیتواند به این بینش برسد که شادی یک مسئلهی درونی است و آنچه که ظاهر را شکل میدهد ربطی به درونیات ندارد.
ایدهی ناب و اجرای متوسط
سازندگان فیلم «یک مرد متفاوت» یک ایدهی ناب داشتند که میشد فیلمی روانشناختی وفلسفی از آن ساخت و بیننده را مبهوت کرد اما سازندگان نتوانستهاند از آن ایدهی ناب فیلمی قابل تحسین بسازنند. سازندگان نتوانستهاند عمق کافی به فیلم تزریق کنند. ماجراهای فیلم حتی داستان عشقی که میان ادوراد و اینگرید است سردستی هستند و به اندازهی کافی به آنها نپرداخته شدهاست.
یکی از نقاط قوت داستان فیلم این موضوع است که نویسنده به عنوان قهرمان فیلمش یک شخصیت معمولی را انتخاب کردهاست. ادوارد در این فیلم شخصیت خاصی نیست او مردی کاملاً معمولی است با ظاهری متفاوت و غیر قابل پذیرش. ادوارد مردی مهربان است. ادوارد کمی بی دست و پا است. ادوارد همچون دیگر مردمان دارای نقاط قوت و ضعفهای شخصیتی است. او آرزوهایی دارد که البته ظاهر ناخوشایندش مانع او در رسیدن به آرزوهایش است. ادوارد مدام با شکست مواجه میشود. او اسیر جاهطلبی بیهودهای است که مدام به زمینش میزند. ادوارد بعد از این که تغییر میکند در ابتدا خیال میکند همه چیز باب میلش خواهد شد اکنون او ظاهری جذاب دارد و میتواند به همه چیز برسد. بنابراین شروع میکند به تغییر دیگر ابعاد وجودی، شخصیتیش و زندگیش اما زمان میگذرد و او همچنان احساس ناکافی بودن و ناامنی دارد. او کلافه است و هیچ چیز آنطور که میخواهد، نیست. دنیای این مرد همچنان لبریز از نا امیدی سیاهی و سردی است.
یک مرد متفاوت از نگاه انتقادی
سازندگان فیلم تا نیمه فیلم موفق تر عمل کردهاند اما وقتی فیلم به نیمه میرسد و ادوارد با شخصیت تازه اش جلوه میکند از کیفیت داستان و فیل به شدت کاسته میشود. سازندگان فیلم از این بخش به بعد تنها بر روی روابط عاشقانه ادوارد تمرکز میکنند. درحالی که مشکل ادوارد با جامعه و زندگی اجتماعی است. سازندگان هیچ تلاشی نکردهاند که ادوارد را پس از تغییرش در تقابل با جامعه نشان بدهند و حتی سعی نکردهاند چالشی برای ادوارد و ظاهر جدیدش بیافرینند.
تیم گرئرسن منتقد اسکرین دیلی می گوید:
برخی آدمها همیشه آنچه را میخواهند که ندارند. اما به سختی میشود تصور کرد که کسی پس از تماشای این فیلم که لحن و فضایی غنی دارد و از نظر تماتیک جاه طلبانه است. احساس کند فریب خورده یا جیبش را زدهاند.
بازیگر نقش اول این فیلم یعنی سباستین که نقش ادوارد را بازی میکند به خوبی به بازیش مسلط است. او موفق میشود مخاطب را با خو وارد دنیای شخصیت کند. بازی روان این بازیگر از نقاط قوت این فیلم است. زبان بدن او کلاملاً درخدمت خلق کاراکتر است. و البته بازیگر زن نیز باز یخوبی از خودارائه دادهاست که قابل تحسین است.
اگر به محتوی فیلم توجه شود میتوان به سادگی فهمید که دغدغهی ادوارد دغدغهی انسان امروزی است. انسان امرزوی به شدت درگیر شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی است. جایی که مدام تصویر انسانهای موفق و مورد تأیید جامعه را میبیند و این انسان سرخورده سعی میکند تا خود را با استاندارهای جامعه مطابقت دهد هر چند این استانداردها مضر و تو خالی باشند و این گونه است که انسان امروز به دنبال ظاهر سازی و تطابق با سلایق جامعه هویت اصلی خویش را فراموش کرده و به ورطهی سردرگمی جهان هستی غوطه ور میشود.
بعضی از منتقدان اعتقاد دارند که گرچه سازندگان فیلم «یک مرد متفاوت» اعلام نکرده که این فیلم اقتباسی است اما این فیلم دارای مضمون وداستانی اقتباسی است. منتقدان میگویند که داستانها و فیلمهای مختلف و فراوانی با این ممضون نوشته و ساخته شدهاست. و فیلم «یک مرد متفاوت» وام دار این روایتها است. گرچه به نحوی این نقد درست است زیرا مسئلهی هویت انسانی و انسان جست و جوگر یک مفهوم جهان شمول است که نمیتوان آن را به رسانه و یا سازندهی خاصی محدود کرد. این مسئله اصلاً ضعف این فیلم محسوب نمیشود. ضعف این فیلم فقط در نپرداختن عمیق به تقابل شخصیت اصلی داستان با جامعهای است که او را بازیچه قرار دادهاست والبته خود شخصیت نیز اجازه داده تا جامعه با او مانند یک عروسک خیمه شب بازی رفتار کند. برخی معتقدند که این معادله دو طرف دارد اگر انسانی به آن حداز خرد برسد اجازه نمیدهد بازیچهی جامعه شود و از طرفی این جامعه است که بستر بالا رفتن آگاهی وکسب سواد و بصیرت را برای مردمان محیا میکند. پس تا وقتی که مردم به سلیقهایی که بر جامعه حاکم است تن میدهند محکومند که هویت واقعی خود را از دست داده و همیشه یک پیرو بدون بینش باقی بمانند. فیلم «یک مرد متفاوت» سعی دارد تا نشان بدهد که هویت، شادی و رهایی یک مفهوم درونی است. و نباید تحت تأثیر سلیقهی جامع قرار بگیرد.
فیلم «یک مرد متفاوت» داستان زندگی مردی است که میخواهد مورد تأیید قرار بگیرد. این فیلم روانشناختی و چالش برانگیز از بازی خوب بازیگران و ایدهی نابی برخوردار است. این فیلم آنقدری نقاط قوت دارد که ارزش دیدن داشته باشد.