معرفی و نقد سریال آبان : یک داستان مرموز و پرکشش
در جدیدترین پلتفرم نمایش خانگی با عنوان شیدا سریالی آغاز به پخش کرده است به نام آبان. سریالی پرستاره، با داستانی کنجکاویبرانگیز (و البته آشنا!) که برایش محدودیت سنی هم در نظر گرفته شده است. سریال آبان به کارگردانی رضا دادویی قرار است به مشکلات و چالشهای زندگی یک نابغه و بلندپروازیهایش بپردازد و در لابه لای آن پرده از شخصیتهای ریز و درشت و نقششان در رسیدن یا نرسیدن او به هدفش بردارد که هرکدام قصهای برای روایت دارند. شهاب حسینی، امین حیایی، بهاره کیان افشار، لاله مرزبان و میرسعید مولویان از بازیگران سریال آبان هستند که در ادامه به معرفی و نقد آن خواهیم پرداخت.
*هشدار: در ادامه داستان سریال آبان فاش میشود.
داستان سریال آبان درباره چیست؟
سریال آبان یک درام معمایی و عاشقانه است که حول شخصیتی به همین نام میچرخد که لاله مرزبان نقشش را بازی میکند. داستان سریال نوشتهی امیرمحمد عبدی است و آبان را دنبال میکند که قصد دارد یک ربات هوش مصنوعی با توانایی پیشبینی ریسک بازار سود و سپردهگذاری بسازد و برای به انجام رساندن پروژهاش از کسی پول قرض میکند و به خاطر عقب ماندن از وعدههایش و ناتوانی در به اتمام رساندن پروژه با مشکلات مالی شدیدی مواجه میشود. مشکلاتی که باعث میشود همسرش برای از میان برداشتنشان دست به دامن یک نزولخور شود و دامنه گرفتاریهایشان از قبل هم گستردهتر شود.
آبان به خاطر رهایی از این مشکل که او را راهی زندان خواهد کرد، سراغ یک سرمایهگذار دیگر میرود که او هم با ارائه یک شرط یا بهتر بگویم یک پیشنهاد بیشرمانه برای کمک به او موافقت میکند. آبان که تا پیش از این زندگی آرام و عاشقانهای را سپری میکرد، حالا با پیدا شدن سر و کله طلبکاران و این سرمایهگذار مرموز شیرازه زندگیاش از هم میپاشد.
معرفی شخصیتهای سریال آبان
بازیگران سریال آبان از نقاط قوت این مجموعه محسوب میشوند که حتی بدون داشتن کوچکترین اطلاعاتی از داستان و سبک کارگردانی میتواند مخاطب را به تماشای حداقل چند قسمت از آن تشویق کند. شهاب حسینی بازیگر نقش اصلی مرد را برعهده دارد که نقش متفاوتی را نسبت به سریالهای اخیرش بازی میکند. در کنار امین حیایی و لاله مرزبان و میرسعید مولویان که در ادامه به جزییات بیشتری از نقششان میپردازیم، نام بازیگرانی چون حسین محبوب، حمید ابراهیمی، منوچهر زندهدل و رحیم نوروزی به چشم میخورد که تیمی از بازیگران توانمند سریال آبان را تشکیل میدهند.
لاله مرزبان در نقش آبان اسفندیاری
آبان اسفندیاری زنی سرسخت، مهربان، بااراده و البته نابغه است. او مادرِ دختری به نام آلما، همسرِ مردی به نام امیر و طراح و سازنده یک ربانت هوش مصنوعی است که برای ساخت و ارائه آن پول درشتی قرض کرده و حالا به دردسر افتاده است. لاله مرزبان در نقش آبان بسیار دوستداشتنی است. با ظاهری ساده و روحیهای مصمم سعی دارد در تمام نقشهایی که به او محول شده تعادل برقرار کند؛ هم مادری کند، همسر خوبی باشد و هم به آرزوها و ایدههای بلندپروازانهاش برسد.
سریال آبان اولین تجربه حضور لاله مرزبان در شبکه نمایش خانگی است. این بازیگر توانمند که در سال 1400 برای فیلم نگهبان شب نامزد دریافت جایزه فجر شده بود، حالا با حضور در شبکه نمایش خانگی بیش از پیش نامش بر سر زبانها افتاده و از بازی او در سریال آبان هم بسیار تمجید شده است.
شهاب حسینی در نقش فربیرز ثابت
فریبرز ثابت در سریال آبان صاحب یک هلدینگ بزرگ است که روی پروژه آبان سرمایهگذاری میکند. مردی تنها و بیمار که همیشه عصا به دست دارد و یک پایش میلنگد. مردی شیکپوش، جدی و باهوش که دستی هم در کارهای خلاف دارد. ثابتی مردی به ظاهر آرام است که به وضوح و به لطف بازی زیرپوستی شهاب حسینی میتوان درون پرتلاطمش را دید. این درون پرتلاطم دلایلی دارد که در هر قسمت و رفته رفته خود را نشان میدهد.
گریمی که برای شهاب حسینی در نظر گرفته شده است به مرموز و شرور بودن نقشش کمک زیادی میکند. موهای کوتاه سیخ، بریدگی روی ابرو و پیشانی، ریش پرفسوری و فرم نگاه و طرز لباس پوشیدنش ما را یاد خونآشام یا دراکولا میاندازد. خونآشامی که به شکل مدرن و امروزی و البته ایرانیزه شده عطش خود را سیراب میکند.
میرسعید مولویان در نقش امیر پرتو
شخصیت امیر با بازی سعید مولویان همسر آبان اسفندیاری است. او یک همراه، رفیق و پدر واقعی است که به همسرش و تواناییهای او ایمان دارد و هر کاری برای کمک به پیشرفت پروژهاش میکند. امیر بارها به همین خاطر به دردسر میافتد، مجبور به نقش بازی کردن و در واقع دروغ گفتن میشود و حتی کتک میخورد و آسیب میبیند. اما باز هم بدون ذرهای تردید نقشش را بهعنوان یک همسر و همراه عاشق ادامه میدهد. لحظات عاشقانه و احساسی فیلم به زیبایی در خلال رابطه آبان و امیر شکل میگیرد.
امین حیایی در نقش بابک محمودی
بابک محمودی هم یکی از سرمایهداران هلدینگ ثابتی و دوست نزدیک فریبرز است. او شخصیتی عیاش و قمارباز دارد و به نوعی پیشکاز فریبرز محسوب میشود و قرار و مدارهای او و هماهنگیهای اولیه را را سر و سامان میدهد. ما وقتی با محمودی آشنا میشویم که دستپاچه و مستاصل با دوستش فریبرز تماس میگیرد تا او را از دردسری که در آن گیر افتاده نجات بدهد. دومین برخورد ما با او در دفتر کار ثابتی است که با آبان قرار ملاقات گذاشته است تا درباره پروژه با او صحبت کند.
بهاره کیان افشار در نقش بهار
بهار وکیل و نزدیکترین دوست آبان است. او همراه و مشکلگشایی است که در طوفان بدهیها و درسرهای آبان نقش یک جانپناه را بازی میکند. نقش او بهعنوان یک دوست پررنگتر است تا وکیل چون عملا به خاطر عمق گرفتاریهای آبان کار حرفهای از او برنمیآید و تنها با مشورتها و ایدههای دوستانه سعی در آرام کردن آبان و پیشبرد اهدافش دارد.
بهزاد خلج در نقش ادهم
ادهم اولین سرمایهگذاری است که آبان برای پروژهاش از او پول میگیرد. تمام گرفتاریها و دردسرهای آبان از آنجایی آغاز میشود که ادهم پولش را طلب میکند و حکم جلب آبان را میگیرد. بهزاد خلج نقش مردی را بازی میکند که هیچ منطقی ندارد و تنها به واسطه وکیلش میشود با او دیالوگ برقرار کرد. لحن و طرز صحبت کردنش گاهی خندهدار و گاهی عاصیکننده است.
بهرام ابراهیمی در نقش کهنمویی
کهنمویی یک نزولخور عیاش است که به هیچکس رحم نمیکند و بخش زیادی از طنز فیلم هم به دیالوگها و زندگی نکبتبار او مربوط میشود. کهنمویی همان مردی است که به امیر پول قرض میدهد و با او قرار و مداری میگذارد و وقتی به مقصودش نمیرسد روی پلید خود را به خوبی نمایان میکند. رذالت او به حدی است که برای رسیدن به پولش حتی جان تنها فرزند آبان و امیر را هم تهدید میکند. در آن سوی کهنمویی با تمام رذالتهایش مردی بیچاره وجود دارد که از همسرش میترسد. دلیلش هم این است که تمام دارایی و سرمایه زندگیاش به همسرش تعلق دارد و در صورتی که او را از دست بدهد یعنی تمام بود و نبودش به باد میرود.
مریم سعادت در نقش همسر کهنمویی
مریم سعادت در سریال آبان نقش همسر کهنمویی را بازی میکند؛ زنی از خانوادهی ثروتمند که با وجود آگاهی از تمام خلافهای همسرش باز هم به زندگی با او ادامه میدهد. همسر کهنمویی به واسطه نفوذ روی شوهرش و تجربه تلخ زندگی خودش به آبان کمک میکند.
مینا ساداتی در نقش هدیه پازوکی
هدیه پازوکی که از قسمت سوم سریال آبان سر و کلهاش پیدا میشود، رابطه مرموزی با ثابت دارد که توضیح دادنش نیازمند فاش کردن تمام داستان است. او که مشخصا از ثابت کینه به دل دارد، برای انتقام دست به کار میشود و همراه یکی از زیردستان ثابت علاوه بر زدن یک ضرر مالی درست و حسابی، سرش کلاه میگذارد.
رضا اخلاقی راد در نقش سروش
سروش یکی از زیردستان ثابت است که مسئولیت به انجام رساندن کارهای خلافش را برعهده دارد. زمانی که او کم سن و سال بود ثابت سرپرستیاش را برعهده گرفت، به او کار داد و به نوعی زندگیاش را تامین کرد. اما در سریال آبان میبینیم که سروش به ثابت خیانت میکند و با یک نقشه و با همکاری هدیه زخم کاری به ثابت میزند آن هم بدون اینکه بداند بازیچه انتقام هدیه شده است.
نقد سریال آبان
در میان سریالهای شبکه نمایش خانگی که تلاش میکنند داستانهای اجتماعی و عاشقانه را با چاشنی هیجان و درامی تاثیرگذار ترکیب کنند، سریال آبان یکی از آن آثاری است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این سریال با روایتی پرکشش و کارگردانی منسجم، سعی دارد لایههای مختلفی از زندگی شخصیتهایش را به تصویر بکشد، در حالی که در پسزمینهی آن، مفاهیمی عمیق از عشق، فقدان و جستجوی حقیقت جریان دارد.
در نقد سریال آبان، به بررسی نقاط قوت و ضعف آن خواهیم پرداخت؛ از داستانپردازی و پرداخت شخصیتها گرفته تا سبک بصری و نحوه اجرای ایدههای آن. آیا این سریال توانسته است انتظارات مخاطبان را برآورده کند؟ یا در میان انبوه آثار مشابه، به اثری تکراری بدل شده است؟
مشخصات سریال آبان | |
کارگردان | رضا دادویی |
نویسنده | امیرمحمد عبدی، پوریا کاکاوند |
بازیگران | لاله مرزبان، میرسعید مولویان، شهاب حسینی |
تاریخ انتشار | 1403 |
سریال آبان شروعی کنجکاویبرانگیز دارد. مرد جوانی (امیر) برای قرض گرفتن پول به خاطر بدهی همسرش نزد مرد میانسالی (کهنمویی) میرود که پیش از این هم برای پول ملاقاتش کرده بود. کهنمویی او را در حد مرگ تحقیر میکند و در نهایت موافقت میکند در ازای یک لطف به او 15 میلیارد تومان پول قرض بدهد. بعد از این ما شاهد ماجرایی پر فراز و نشیب از تلاشهای امیر و همسرش آبان برای تهیه پول خواهیم بود و در این بین با داستانها و شخصیتهای دیگری هم آشنا میشویم که به نوعی با ماجرای آنها گره میخورند.
سریال کشش کافی برای جذب مخاطب را دارد. از همان شروع معماگونه که امیر پول را برای چه چیزی میخواهد تا انتهای قسمت اول که همه چیز همزمان با معرفی شخصیتها و نقششان در سریال مشخص میشود بیننده با اشتیاق به آنچه پیش رویش است فرصت میدهد. با یک درام معمایی روبرو هستیم که ریتم خوبی دارد و به لطف کارگردانی حسابشدهی دادویی نه با شاخ و برگ اضافی برای کش دادن ماجرا مواجهیم و همه چیز نه آنقدر سریع پیش میرود که فرصت برای تحلیل اتفاقات و شناخت شخصیتها از دست برود.
لحظات کمدی به قدر کفایت (نه کم و نه زیاد) در سریال وجود دارد تا تعادل خوبی با درام و حتی لحظات تراژیک داستان برقرار کند. از طرفی هم شخصیتها نه آنچنان سانتیمانتال و پررنگ و لعابند نه آنچنان بیروح و خشک که ارتباط با آنها دشوار باشد. انتخاب بازیگران سریال آبان بسیار هوشمندانه و درست انجام شده است. شهاب حسینی در به تصویر کشیدن یک عاشق دلشکسته و ناکام سابقه خوبی دارد (نمونه خوبش قباد در سریال شهرزاد) اینجا هم که در پیدا کردن آرامش زندگیاش دچار مشکل است قوی ظاهر میشود و خباثت و شرارتی که از شخصیت او با توجه به جایگاه مالی و اجتماعیاش به چشم میخورد کاملا اندازه است.
به طور کل هر یک از شخصیتهای سریال را میتوان به دلیل و بهانهای پذیرفت و حتی دوست داشت. از شخصیت مرموزی چون فریبرز ثابت تا شخصیت مهربان و باهوشی مثل آبان. ناگفته نماند که در شخصیتپردازی بعضی از کاراکترها کمی از واقعیت دور میشویم که آن را هم به واسطه چندوجهی بودنشان میتوان نادیده گرفت. مثل دوست و وکیل آبان با بازی بهاره کیانافشار.
شخصیت اصلی هم که نام سریال بر اساس او انتخاب شده است، قابل درک است اما باور کردنش در روزگاری که آن را سپری میکنیم کار آسانی نیست. آبان خیلی خوب چالشهای زن بودن، مادر بودن، همسر بودن و نابغهای که برای رسیدن به آرزوهایش دست به هر کاری میزند را نشان میدهد و در لحظات عاشقانه با همسرش بسیار باورپذیر است. اما مشکل اینجاست که دلیل این همه گرفتاری او را با وجود فرزند و همسر و آن هم در شرایط از لحاظ اقتصادی بیثبات نمیفهمیم و منطقی در اصرار او برای رسیدن به خواستهاش وجود ندارد.
فیلمنامهی سریال آبان که به نظر میرسد از ترکیب چند داستان آشنا سر هم شده باشد قابل قبول است. شخصیتها به خوبی شکل گرفتهاند، دیالوگها با کاراکترها و موقعیتهایشان همخوانی دارد و اگر نقدی بر آن وارد باشد به تقلیدش از آثار هالیوودی برمیگردد که برای مدرن و امروزی نشان دادن داستان و شخصیتها بیش از حد به سمت سینمای غرب گرایش دارد.
سریال آبان قصهی بده بستانهاست؛ معادلات و معاملات درشت مادی و معنوی و سرنوشتساز؛ داستانی که به وضوح میگوید برای داشتن آنچه میخواهی داشته باشی باید خیلی چیزها را از دست بدهی و همه چیز به انتخاب تو وابسته است. سریال آبان ضمن اشارهای روشن به این موضوع، در هر لحظه و سکانس چیزی برای مخاطب در چنته دارد. در لا به لای دیالوگها و سکانسها به خوبی به معضلات و مشکلات اجتماعی اشاره میشود، بدون اینکه گلدرشت به نظر برسند یا جنبهی پندآموزی داشته باشند.
دادویی در فضاسازی سریال در بعضی قسمتها از بقیه بهتر عمل میکند. در لحظاتی مثل وارد شدن آبان به شرکت ثابت که دوربین از ابتدا تا رسیدنش به اتاق محمودی با یک ریتم مناسب او را همراهی میکند و یا سکانس نفسگیر درگیری آبان و امیر با ارازل و اوباش یا حتی آماده کردن آلما برای اینکه به او بگویند مادرش برای مدتی از او دور خواهد ماند همگی حس و حال موقعیت را به خوبی به مخاطب منتقل میکنند و ارتباطپذیری با شخصیتها و موقعیتشان به سادگی امکانپذیر است. اما در قسمتهایی مثل بازی پوکر ثابت با کامرانی یا اسیر شدن امیر توسط کهنمویی و نوچههایش بیشتر خندهدار است.
از استفاده بهجا از موسیقی مناسب بهعنوان یک نکته مثبت دیگر هم که بگذریم سریال از لحاظ زیباییشناسی، رنگ و لعاب و طراحی صحنه و لباس هم حرفهایی برای گفتن دارد. در نهایت اینکه «آبان» سریال خوب و خوشساختی است که اگر ترکیب خوب نقشآفرینیها، کارگردانی قابل قبول و داستان پرکشش خود را تا پایان حفظ کند، میتواند در فهرست سریالهای موفق شبکه نمایش خانگی جای بگیرد.
نقاط قوت
- شخصیتپردازی خوب
- کارگردانی قابل قبول
- فیلمنامه منسجم
- موسیقی
- طراحی لباس
نقاط ضعف
- فیلمنامه غیر اورجینال