10 نقشآفرینی آنا د آرماس در فیلمهای سینمایی
آنا د آرماس بازیگر جوان نامزد اسکار، جایگاه ویژهای در هالیوود برای خود دستوپا کرده و به یکی از جذابترین و چندوجهیترین بازیگران نسل خود تبدیل شده است. او چه در فیلمهای پرفروش و چه در درامهای ساده، همواره توانسته است حضوری بهیادماندنی داشته باشد و حتی گاهی تنها با چند صحنه کوتاه، کل فیلم را از آنِ خود کند.
آنا فعالیت حرفهایاش را از سینمای اسپانیا آغاز کرد و بهمرور به یکی از بازیگران مورد اعتماد در پروژههای بزرگ هالیوود تبدیل شد. همکاریهای مکرر او با بازیگرانی مانند دنیل کریگ، کریس ایوانز، واگنر مورا و کیانو ریوز، گواهی بر این موفقیت است. پس از سالها ایفای نقشهای مکمل، حالا آنا د آرماس در فیلم اکشن بالرین (Ballerina) نقش اصلی را بر عهده دارد که با استقبال خوب منتقدان و تماشاگران روبهرو شده است.
در این مطلب نگاهی میاندازیم به بهترین فیلمهای آنا د آرماس تا به امروز. این فهرست صرفا به تحسینشدهترین آثار او نمیپردازد، بلکه بر پروژههایی تمرکز دارد که آنا بیشترین تاثیر را در آنها گذاشته، حضورش بامعنا بوده، چیزی فراتر از انتظار به فیلم اضافه کرده و دلیل درخششاش در میان جمعی از ستارگان سینما را بهخوبی نشان داده است. با رشد روزافزون حرفهاش، این نقشها ستونهای اصلی کارنامه هنری او محسوب میشوند؛ لحظاتی که آنا د آرماس را به یکی از تماشاییترین بازیگران حال حاضر سینما تبدیل کردهاند.
10. تق تق (Knock Knock)
- محصول: 2015
- کارگردان: الی راث
- امتیاز راتن تومیتوز: 37 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 4.9 از 10
فیلم تق تق درباره شوهری وفادار به نام ایوان است (کیانو ریوز) که در یک آخر هفته بارانی، وقتی همسر و فرزندانش به سفر رفتهاند، در خانه میماند. در یکی از شبها، دو زن جوان به نامهای جنسیس (لورنتزا ایزو) و بل (آنا د آرماس) در حالی که زیر باران خیس شدهاند، به خانهاش میآیند و ادعا میکنند که گم شدهاند و به کمک نیاز دارند. آنچه ابتدا یک محبت ساده به نظر میرسد، بهتدریج رنگ و بوی عجیبی میگیرد. دو زن شروع به اغوای ایوان میکنند و او سرانجام تسلیم میشود. اما فردای آن شب، همهچیز تغییر میکند؛ زنها حاضر به ترک خانه نیستند و رفتهرفته زندگی ایوان را به کابوسی وحشتناک تبدیل میکنند.
این فیلم نخستین حضور آنا د آرماس در هالیوود و یکی از اولین نقشهای او به زبان انگلیسی بود و او در همین شروع نیز تاثیری ماندگار از خود به جا گذاشت. او ترکیبی از معصومیت ظاهری و تهدیدی پنهان را به تصویر میکشد که باعث میشود شخصیتش همیشه غیر قابل پیشبینی به نظر برسد. این نقش بهراحتی میتوانست به شخصیتی کماهمیت و صرفا جذابیت ظاهری محدود شود، اما د آرماس با حضور پررنگ و گیرای خود، آن را به نقطه قوت فیلم تبدیل میکند. خود فیلم تق تق اثری است بحثبرانگیز که تماشاگران و منتقدان بر سر پیامهای اخلاقی و لحن طنز اغراقآمیز آن اختلافنظر دارند.
این تریلر اروتیک گاهی با فیلمنامهای خام و تکیه بیش از حد بر شوک و غافلگیری، دچار ضعف میشود. با این حال، بازی آنا د آرماس درخشان است و این نقش را به نقطهای بهیادماندنی در آغاز کارنامه هالیوودیاش تبدیل میکند، شروعی که به مقدمهای برای بسیاری از نقشآفرینیهای درخشان آیندهاش تبدیل میشود. این فیلم همچنین نخستین همکاری او با کیانو ریوز به شمار میرود که بعدها مسیر حضور او در دنیای جان ویک (John Wick) و فیلم بالرین را هموار کرد.
9. روحشده (Ghosted)
- محصول: 2023
- کارگردان: دکستر فلچر
- امتیاز راتن تومیتوز: 24 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 5.8 از 10
فیلم روحشده داستان مردی احساساتی به نام کول (کریس ایوانز) را روایت میکند که پس از یک قرار عاشقانه پرهیجان، بیاختیار دل به سیدی (آنا د آرماس) میبازد. اما وقتی سیدی ناگهان ناپدید میشود و هیچ تماسی با او نمیگیرد، کول تصمیم میگیرد خودش سر از کار او درآورد و بیخبر راهی لندن میشود. آنجا متوجه میشود که سیدی در واقع یک مامور مخفی سیا و درگیر ماموریتی حساس و پرخطر است.
با لو رفتن حضورش، کول ناخواسته وارد دنیای پرهیاهوی جاسوسی میشود. حالا سیدی باید هم ماموریت خود را پیش ببرد و هم از کول در برابر تهدیدها محافظت کند در حالی که دشمنی مرگبار در تلاش است تا به یک سلاح بیولوژیکی مرگبار دست یابد. فیلم روحشده ترکیبی از اکشن، کمدی رمانتیک و ماجراجویی است که از پویایی بین دو ستارهی اصلیاش بهره میبرد. آنا د آرماس در نقش زنی جسور، حرفهای و در عین حال پیچیده، حضوری پرانرژی و دیدنی دارد که تضاد جالبی با شخصیت سادهدل و بیتجربهی کریس ایوانز ایجاد میکند.
فیلم روحشده با بازخوردهای متفاوتی از سوی منتقدان مواجه شد. بسیاری آن را بهخاطر کلیشههای داستانی، لحن نامتوازن و شیمی تقریبا ناپیدای بین آنا د آرماس و کریس ایوانز مورد انتقاد قرار دادند بهخصوص با توجه به اینکه این دو پیشتر در فیلم موفق چاقوکشی (Knives Out) تعامل پرانرژی و جذابی داشتند. با این حال، آنا د آرماس در این فیلم بار دیگر ثابت میکند که توانایی اجرای نقشهای اکشن را با کاریزما و باورپذیری بدنی بالا دارد. هرچند شخصیت او در این فیلم در سطح باقی میماند و از عمق چندانی برخوردار نیست، اما او با اضافهکردن چاشنی طنز، مهارت و لطافتی کنترلشده، به نقشش جان میبخشد.
صحنههای مبارزه از نظر اجرا پرتنش و پرحرکت هستند، اما در مقایسه با سایر نقشهای اکشن آنا، بیشتر شبیه یک تمرین آمادگی به نظر میرسند. نکته جالب این است که در این فیلم، کریس ایوانز برخلاف نقشهای قهرمانانه همیشگیاش، بیشتر در موقعیت قربانی یا معشوق تحت خطر قرار میگیرد و همین جابهجایی کلیشهها فیلم را جذابتر میکند. برای آنا د آرماس، روحشده شاید فیلمی عالی نباشد، اما یک ویترین دیگر برای نشان دادن تواناییهای او در ژانر اکشن و گامی دیگر در مسیر تثبیت جایگاهش بهعنوان ستارهای همهفنحریف در سینمای معاصر است.
8. مرد خاکستری (The Gray Man)
- محصول: 2022
- کارگردان: برادران روسو
- امتیاز راتن تومیتوز: 45 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10
فیلم مرد خاکستری داستان مامور مخفی سیا و یک قاتل حرفهای به نام کورت جنتری ملقب به سیررا سیکس (رایان گاسلینگ) را روایت میکند که پس از خراب شدن یک ماموریت، به اطلاعاتی محرمانه و رسواکننده از مقامات بالای سیا دست پیدا میکند. حالا او به هدفی برای سازمانی تبدیل میشود که روزگاری برایش کار میکرد.
برای از میان برداشتن سیکس، سیا مامور سابق و بیرحمی به نام لوید هانسن (کریس ایوانز) را وارد میدان میکند که هیچ اعتقادی به قانون یا محدودیت ندارد. در حالی که سیکس بهطور دیوانهواری به هر شهر و کشوری که میتواند فرار میکند، تنها کسی که به کمکش میآید ماموری کارکشته به نام دنی میراندا (آنا د آرماس) است که خود نیز درگیر تردیدهایی درباره ماهیت ماموریتهایش شده و در پی کشف حقیقت است.
مرد خاکستری ترکیبی از اکشن، تعقیب و گریزهای بینالمللی و درگیریهای شخصی است. حضور آنا د آرماس در نقش میراندا، بُعد انسانی و قدرت فیزیکی قابل توجهی به داستان میبخشد. او نه صرفا یک نیروی کمکی، بلکه متحدی کلیدی است که نقش مهمی در پیشبرد داستان و حفاظت از قهرمان دارد. این سومین همکاری او با کریس ایوانز و دومین حضورش در کنار رایان گاسلینگ است و بار دیگر نشان میدهد که چطور میتواند در میان بازیگران مرد قدرتمند، جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر اکشن جدی تثبیت کند.
این فیلم به کارگردانی برادران روسو یکی از پرهزینهترین پروژههای نتفلیکس به شمار میرود، اما در نهایت با بازخوردهای متوسط و نظرات متفاوتی از سوی منتقدان روبهرو شد. در حالی که سکانسهای اکشن فیلم واقعا تماشایی هستند، بسیاری از انتقادها متوجه فیلمنامهی کلیشهای و خط داستانی قابل پیشبینی آن است. در میان این آشوب، آنا د آرماس در نقش دَنی میراندا، عنصر جذاب و واقعگرایانهی فیلم است. او شخصیتی باهوش، بااصول و بسیار توانمند در درگیریهای مسلحانه و نبردهای تنبهتن است.
با وجود اینکه نقش او بیشتر حالت ابزاری دارد و شخصیتپردازیاش بهدرستی انجام نشده است، د آرماس با انرژی، دقت و شخصیتسازی خاص خودش، جان تازهای به این نقش کمعمق میبخشد. هرچند فیلمنامه فرصت چندانی برای نمایش پیچیدگیهای شخصیتی به او نمیدهد، اما د آرماس با حضور قدرتمند و بازی قانعکنندهاش موفق میشود توجه مخاطب را از بازیگران درخشانی مثل رایان گاسلینگ و کریس ایوانز بدزدد. حتی در یک فیلم با این ابعاد، او نشان میدهد که میتواند بدون هیاهو، کنترل صحنه را به دست بگیرد و نقطهی درخشانی دیگر در مسیر تثبیت خودش بهعنوان یک ستارهی اکشن تمامعیار در کارنامه ثبت کند.
7. ژرفاب (Deep Water)
- محصول: 2022
- کارگردان: آدریان لین
- امتیاز راتن تومیتوز: 35 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 5.5 از 10
فیلم ژرفاب روایتگر ازدواجی غیرمتعارف و در حال فروپاشی بین ویک (بن افلک) و ملیندا (آنا د آرماس) است. در این رابطه سرد و پرتنش، ملیندا بهطور علنی وارد روابط عاشقانه با مردان دیگر میشود، در حالی که ویک ظاهرا با آرامش و بیتفاوتی همهچیز را تحمل میکند. اما در زیر این ظاهر خونسرد، خشم و رنج فروخوردهای در حال جوشیدن است. ملیندا معشوقههایش را بیپروا به مهمانیها و جمع دوستانشان میآورد، تا اینکه یکی از آنها به طرز مشکوکی کشته میشود و ویک با رفتار و صحبتهایی کنایهآمیز، اینطور وانمود میکند که شاید خودش در این ماجرا دست داشته باشد.
این فیلم توسط آدریان لین فیلمسازی کارگردانی شده که در ژانر تریلرهای اروتیک دهههای 80 و 90 با آثاری مثل جذابیت مرگبار (Fatal Attraction) و بیوفا (Unfaithful) شهرت زیادی پیدا کرده است. ژرفاب نیز تلاشی برای احیای همان فضای پرتنش، اغواگرانه و روانشناختی آن دوران است، اما با بهروزرسانیهایی برای مخاطب امروز. آنا د آرماس در نقش ملیندا، زنی پیچیده، اغواگر و عاطفی را به تصویر میکشد که مدام در نوسان بین کنترلگری و آسیبپذیری است. بازی او ترکیبی از ظرافت، خشونت پنهان و شور غیر قابل پیشبینی است که باعث میشود شخصیتش بهرغم نبود عمق فیلمنامه، همچنان برای تماشاگر جذاب و معماگونه باقی بماند.
آنا د آرماس با تمام وجود در نقش ملیندا فرو میرود و جذابیت آشفته و اغواگر این شخصیت را با بازیای پرتنش، حسی و غیرقابلپیشبینی به تصویر میکشد. در دستان او، ملیندا شخصیتی میشود هم آزاردهنده و هم غیرقابل چشمپوشی و زنی که تماشاگر را همزمان جذب و سردرگم میکند. با اینکه ژرفاب از نظر ریتم روایت و لحن کلی دچار نوسان و عدم انسجام است، اما بازی آنا د آرماس بیتردید برجستهترین و تاثیرگذارترین عنصر فیلم است.
شیمی میان او و بن افلک که احتمالا تحت تاثیر رابطه واقعی آنها در زمان فیلمبرداری شکل گرفته کاملا محسوس است؛ رابطهای که گاهی سمی و متشنج و گاهی بهطرز عجیبی صمیمی و عمیق جلوه میکند. این اقتباس از داستانی نوشتهی پاتریشیا هایاسمیت شاید در مقام یک تریلر روانشناختی نتواند بهطور کامل موفق عمل کند، اما بازی د آرماس بار دیگر ثابت میکند که او توانایی آن را دارد هر فیلمنامهای را با حضورش ارتقا دهد، حتی در فیلمهایی که خودشان در سطح متوسط باقی میمانند.
6. سرجیو (Sergio)
- محصول: 2020
- کارگردان: کریگ بیکر
- امتیاز راتن تومیتوز: 44 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.2 از 10
فیلم سرجیو روایتگر زندگی سرجیو ویرا دی ملو، دیپلمات برجسته برزیلی سازمان ملل متحد است که نقش مهمی در ماموریتهای بشردوستانه بینالمللی داشت. نقش سرجیو را واگنر مورا، بازیگر سریال نارکوها (Narcos) ایفا میکند. داستان فیلم در دو خط زمانی روایت میشود؛ یکی لحظاتی پس از بمبگذاری مرگبار در بغداد در سال 2003 که سرجیو زیر آوار گرفتار شد و دیگری گذشته حرفهای او در ماموریتهایی مانند استقلال تیمور شرقی، جایی که او با چالشهای سیاسی و انسانی بزرگی روبهرو میشود.
در این میان، فیلم به رابطه عاشقانه سرجیو با کارولینا لاریرا، اقتصاددان سازمان ملل نیز میپردازد که آنا د آرماس نقشش را برعهده دارد. کارولینا نه تنها شریک عاطفی سرجیو، بلکه همراه فکری و سیاسی او نیز هست؛ رابطهای که ابعادی شخصی به زندگی این دیپلمات مشهور میبخشد و در روند تصمیمگیریهایش تاثیرگذار است. سرجیو فیلمی است در فضای درام سیاسی زندگینامهای که سعی دارد وجه انسانیِ پشت چهرههای دیپلماتیک را آشکار کند و آنا د آرماس با بازی لطیف و احساسی خود، گرما و عمقی خاص به روایت اضافه میکند.
در حالی که سرجیو در تلاش است تا هزینههای شخصی دیپلماسی جهانی را به تصویر بکشد، در عمل بیشتر شبیه یک داستان عاشقانه در بستر یک درام جنگی به نظر میرسد تا پرترهای کامل از یک شخصیت سیاسی پیچیده. روایت گاهی فاقد حس تنش است و ضربات احساسی داستان نیز بیش از آنکه عمیق و ماندگار باشند، حالتی احساساتی و ملایم به خود میگیرند. با این حال، آنا د آرماس بخش زیادی از بار عاطفی فیلم را بر دوش میکشد.
بازی او صمیمی، بالغ و متعادل است و شیمی قابلباور و چندلایهاش با واگنر مورا، شخصیتپردازی رابطه میان کارولینا و سرجیو را بسیار انسانی و ملموس میسازد. فیلم سرجیو دومین همکاری آنا د آرماس با واگنر مورا پس از شبکه زنبور (Wasp Network) و پیش از سومین پروژه مشترک آنها در مرد خاکستری است. با اینکه بهخاطر موضوع خاص و پخش مستقیم در نتفلیکس، این فیلم یکی از نقشهای کمتر مورد توجه در کارنامه د آرماس به شمار میرود، اما در سکوت، یکی از پختهترین و متعادلترین بازیهای او را ارائه میدهد. نمایشی بالغ و انسانی که نشان میدهد او فراتر از ژانرهای اکشن یا تریلر، در درامهای سیاسی نیز توانایی حضور موثری دارد.
5. بلوند (Blonde)
- محصول: 2022
- کارگردان: اندرو دامینیک
- امتیاز راتن تومیتوز: 42 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 5.5 از 10
فیلم بلوند که بر اساس رمان جویس کارول اوتس ساخته شده و نه مستندات واقعی، پرترهای تخیلی و شاعرانه از زندگی مرلین مونرو است که نقش آن با جسارت و ظرافت توسط آنا د آرماس ایفا میشود. این فیلم بیش از آنکه یک زندگینامه سنتی باشد، تلاشی است برای کاوش در هویت دوگانه زن مشهوری که بین نورما جین واقعی و مرلینِ ساختهی هالیوود گرفتار شده است. داستان از دوران کودکی تلخ نورما آغاز میشود؛ دختری با مادری بیمار روانی که در صحنهای هولناک حتی تلاش میکند او را در وان آب غرق کند.
این دوران آشفته مقدمهای است بر فروپاشی روانیِ آرام آرامِ زنی که بعدها به یکی از بزرگترین نمادهای فرهنگ عامه بدل میشود. فیلم سپس به صعود او در هالیوود، ازدواجهای پرتنشش با جو دیماجیو (بابی کاناوله) و آرتور میلر (آدرین برودی) و در نهایت یک رئیسجمهور ایالات متحده (که آشکارا به جان اف کندی اشاره دارد) میپردازد. فیلم بلوند از لحاظ بصری چشمگیر و از نظر روایت، ساختارشکن است. فیلمی است که به جای واقعگرایی تاریخی، بیشتر با درونمایههای روانشناختی، ذهنی و نمادین بازی میکند. این انتخابها ممکن است برای همه تماشاگران خوشایند نباشد، اما آنا د آرماس با بازیای فیزیکی، احساسی و بیپروا، قلب تپندهی فیلم باقی میماند.
آنا د آرماس در فیلم بلوند با تمام وجود در نقش مرلین مونرو فرو میرود. او هم جاذبه خیرهکننده و رویایی مرلین را بازمیآفریند و هم اندوه عمیق و تنهایی درونی نورما جین را با تمام زخمهای روانیاش به نمایش میگذارد. بازی او بیپروا، عاری از هر محافظهکاری و از نظر احساسی کاملا فرساینده است. این فیلم جنجالی، از او میطلبد که در شدیدترین حالتهای عاطفی و فیزیکی بازی کند و آنا د آرماس با شجاعت تمام، خود را به این تجربه تسلیم میکند. در بسیاری از سکانسها، شباهت ظاهری او با مرلین مونرو بهقدری دقیق است که مرز بین بازیگر و اسطوره گاه محو میشود بهویژه در بازسازیهای پرجزئیات از لحظات مشهور این ستاره هالیوود.
هرچند خود فیلم بهخاطر نگاه تیره، روایتی خیالپردازانه و گاه بهرهکشانه از زندگی مرلین، با واکنشهای شدید و دوگانه منتقدان و مخاطبان مواجه شد، اما بازی د آرماس تقریبا بهاتفاق تحسین شد. منتقدان او را مسلط، خیرهکننده و بیاندازه قابل همدلی توصیف کردند. این نقش برای آنا د آرماس نقطهی عطفی در کارنامهاش شد و نهتنها تواناییهای بازیگریاش را به سطحی جدید رساند، بلکه نخستین نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن را برای او به ارمغان آورد. او دومین کوبایی تاریخ است که به این افتخار دست یافته. در حالی که بلوند بحثبرانگیز باقی مانده، عملکرد د آرماس بهعنوان لحظهای تعیینکننده در مسیر حرفهایاش درخشان و اثباتی بر گستره و عمق فوقالعاده استعدادش است.
4. بالرین
- محصول: 2025
- کارگردان: لن وایزمن
- امتیاز راتن تومیتوز: 76 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7 از 10
فیلم بالرین نخستین اسپینآف از دنیای اکشن محبوب جان ویک است و دنیای مرگبار قاتلان حرفهای را از زاویهای تازه و زنانه گسترش میدهد. این بار تمرکز داستان بر قاتلی آموزشدیده توسط فرقهی روسکا رُما به نام ایو ماکارو (آنا د آرماس) است که همانطور که در فیلمهای اصلی دیدهایم، نقشی کلیدی در تربیت قاتلان مرگبار دارد. ایو پس از آنکه شاهد قتل پدرش به دست گروهی مرموز میشود، سفری خونین و پرتنش را برای یافتن حقیقت و گرفتن انتقام آغاز میکند.
در مسیرش، او از وینستون (ایان مکشین)، مدیر هتل کانتیننتال کمک میگیرد که برای طرفداران فرنچایز جان ویک شخصیتی آشنا است. اما جستوجوی ایو تنها یک ماموریت شخصی نیست. او بهتدریج پرده از رازی برمیدارد که تعادل ظریف دنیای زیرزمینی قاتلان را تهدید میکند؛ پیمانی باستانی میان روسکا رما و یک فرقهی مخفی و مرگبار از قاتلان، که حالا با ورود ایو شکسته میشود.
این فیلم نقطهی عطفی در کارنامهی آنا د آرماس و لحظهای است که او بهعنوان یک بازیگر اصلی اکشن تمامعیار رسما وارد میدان میشود. حضور کوتاه اما چشمگیرش در آخرین فیلم جیمز باند با دنیل کریگ نوید چنین ظرفیتی را داده بود، اما بالرین آن را بهطور کامل اثبات میکند. او در هر صحنهی نبرد، تماشاگر را جذب میکند. از نارنجک گرفته تا شعلهافکن، با انواع سلاحها میجنگد و در هر نبرد حضوری پرانرژی و تماشایی دارد.
شخصیت ایو در ظاهر میتواند سرد و سرسخت باشد، اما د آرماس با ظرافت، لایههایی از هدفمندی و گرما را به بازیاش اضافه میکند که باعث میشود مخاطب فورا با او ارتباط بگیرد و در مسیر داستان همراهش شود. گرچه فیلم از برخی کلیشههای آشنای ژانر استفاده میکند، اما سکانسهای اکشن آن را به اثری بسیار جذابتر تبدیل میکنند. حضور جان ویک در فیلم، اعتبار قابل توجهی به آن میبخشد، اما واقعیت این است که ایو با بازی د آرماس، بهتنهایی آنقدر قدرتمند هست که فیلم را روی دوش خود حمل کند. با چنین حضور درخشانی روی پرده، بالرین نهتنها ادامهای شایسته برای میراث جان ویک است، بلکه میتوان آن را یکی از بهترین فیلمهای اکشن سال نیز دانست.
3. زمانی برای مردن نیست (No Time To Die)
- محصول: 2021
- کارگردان: کری فوکوناگا
- امتیاز راتن تومیتوز: 83 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
در فیلم زمانی برای مردن نیست جیمز باند پس از قطع رابطه با معشوقهاش مادلین (لیا سیدو) و کنارهگیری از امآیسیکس بار دیگر به میدان بازمیگردد آن هم پس از حملهای از سوی سازمان اسپکتر که زندگیاش را زیر و رو کرده است. ماموریت جدید او به شخصیتی مرموز با تکنولوژی نانوباتی به نام لیوسیفر سفین (رامی مالک) میرسد که میتواند افراد را با سلاحی بیصدا اما مرگبار بر اساس دیانایشان هدف قرار دهد. پیچیدگی ماجرا زمانی بیشتر میشود که مشخص میشود سفین ارتباطی پنهان و خطرناک با مادلین دارد؛ موضوعی که این ماموریت را برای باند بیش از همیشه شخصی میکند.
در یکی از ایستگاههای متعدد جیمز باند در زمانی برای مردن نیست او به هاوانا میرسد و با مامور تازهکار سازمان سیا به نام پالومـا (آنا د آرماس) آشنا میشود. هرچند پالومـا تنها حدود ده دقیقه در فیلم حضور دارد، اما با همان مدت کوتاه، ترکیبی از جذابیت، شوخطبعی و انرژی خیرهکننده را به فیلم تزریق میکند. پالومـا با شخصیتی سرزنده، غیرقابلپیشبینی و در عین حال بسیار مطمئن، کاملا با الگوی سنتی دختران فیلمهای جیمز باند تفاوت دارد.
بازی آنا د آرماس با لحنی تازه و سبکبال، پالومـا را به شخصیتی بهیادماندنی تبدیل میکند که برخلاف زمان کم حضورش، تاثیر عمیقی بر مخاطب میگذارد. شیمی بین د آرماس و دنیل کریگ فورا شکل میگیرد و بسیار طبیعی و جذاب است تا حدی که بسیاری از تماشاگران آرزو داشتند نقش پالومـا در فیلم گستردهتر باشد. در حالی که فیلم زمانی برای مردن نیست در اصل وداع باند با دنیای جاسوسی است، آنا د آرماس با بازی درخشانش صحنه را از آن خود میکند و خود را بهعنوان یکی از برجستهترین چهرههای جدید در دنیای باند معرفی میکند.
2. بلید رانر 2049 (Blade Runner 2049)
- محصول: 2017
- کارگردان: دنی ویلنوو
- امتیاز راتن تومیتوز: 88 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10
بلید رانر 2049 که سی سال پس از وقایع فیلم اصلی اتفاق میافتد داستان یک بلید رانر به نام کی (رایان گاسلینگ) را روایت میکند که وظیفهاش شکار رپلیکنتهای قدیمی و سرکش است. کی در یکی از ماموریتهای روزمرهاش، به رازی برمیخورد که سالها مدفونشده بود و بقایای یک رپلیکنت زن که در حین زایمان جان باخته است را پیدا میکند. پدیدهای معجزهآسا که میتواند آیندهی انسانها و رپلیکنتها را برای همیشه دگرگون کند. در جریان جستوجوی این کودک اسرارآمیز، کی بهتدریج به حقیقتی بزرگتر پی میبرد که او را به سمت ریک دکارد (هریسون فورد)، بلید رانر گمشدهی سالها پیش، هدایت میکند.
آنا د آرماس در فیلم بلید رانر 2049 نقش همراه هوش مصنوعی و هولوگرافیک کی به نام جوی را بازی میکند. جوی طوری طراحی شده که عاشق و پشتیبان کی باشد، اما آنا د آرماس با بازیاش چنان گرما و پیچیدگی به این شخصیت میبخشد که جوی فراتر از یک برنامهی از پیش تعریفشده به نظر میرسد و واقعی و زنده احساس میشود. رابطهی میان جوی و کی یکی از احساسیترین و درگیرکنندهترین خطوط داستانی فیلم است. رابطهای که مرز بین محبتِ برنامهریزیشده و ارتباط واقعی را به چالش میکشد.
از نظر بصری، جوی در بسیاری از صحنهها با جلوههای ویژهی پیچیده به تصویر کشیده میشود بهویژه در صحنههایی که او با بدن شخصیتهایی مثل کی یا مرییت (مککنزی دیویس) همپوشانی پیدا و در میان آنها حرکت میکند. در حالی که بلید رانر 2049 هنگام اکران با شکست تجاری مواجه شد، منتقدان آن را به خاطر زیبایی بصری وهمانگیز و داستانی عمیق و فلسفی ستودند. در این میان، بازی آنا د آرماس نقشی کلیدی در انسانی کردن دنیای سرد و دیستوپیایی فیلم ایفا کرد و جایگاه او را بهعنوان بازیگری با توانایی احساسی فوقالعاده تثبیت کرد.
1. چاقوکشی
- محصول: 2019
- کارگردان: ریان جانسن
- امتیاز راتن تومیتوز: 97 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.9 از 10
داستان فیلم چاقوکشی زمانی آغاز میشود که نویسندهی مشهور داستانهای جنایی، هارلان ترومبی (کریستوفر پلامر)، صبح پس از جشن تولد 85 سالگیاش مرده پیدا میشود. در حالی که پلیس ابتدا گمان میکند مرگ او خودکشی بوده، کارآگاه خصوصی بنوآ بلان (دنیل کریگ) مشکوک به قتلی پنهان میشود. در روند بازجویی از اعضای خانوادهی پرتنش و ناسازگار ترومبی، تمرکز داستان به سمت پرستار مهربان و صمیمی هارلان یعنی مارتا کابررا (آنا د آرماس) کشیده میشود. اشتباه او در مصرف دوز دارو و اعتراف غیرمنتظرهی هارلان در شب مرگش، مارتا را به نقطهی مرکزی این معمای پیچیده تبدیل میکند.
در میان این گروه بازیگران درخشان، آنا د آرماس عملا نقش دوم اصلی فیلم را بر عهده دارد و بازیای ارائه میدهد که همزمان آسیبپذیر و قدرتمند است. او بار عاطفی فیلم را به دوش میکشد و در نقش زنی ظاهر میشود که میان وجدان و تلاش برای بقا گرفتار شده است در حالی که باید از میان شبکهای پیچیده از امتیاز، تبعیض و روابط به هم ریختهی خانوادگی عبور کند. آنا شخصیت مارتا را به زنی واقعی و قابل همدلی تبدیل میکند و با بازیاش، هستهی انسانی و گرم فیلم را شکل میدهد.
او در دل طنز اجتماعی و نیشدار فیلم، نوعی صداقت و خلوص را وارد میکند که مخاطب را با خود همراه میسازد. شیمی او با دنیل کریگ و دیگر بازیگران ترکیبی کاملا طبیعی و تاثیرگذار است. چاقوکشی بهخاطر فیلمنامهی هوشمندانه و کارگردانی خلاقانهاش مورد تحسین گسترده قرار گرفت، اما بازی آنا د آرماس بیتردید غافلگیرکنندهترین و درخشانترین نکتهی آن بود. او برای این نقش نامزد گلدن گلوب شد و مهمتر از آن، خود را بهعنوان یک بازیگر نقش اول قدرتمند در سینمای هالیوود تثبیت کرد.
منبع: collider