رتبهبندی 22 انیمیشن برنده اسکار از بدترین تا بهترین
آثار جریانساز پویانمایی که تماشای آنها از بسیاری از لایواکشنها مهمتر است
آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک در سال 2001، دستهبندی جدیدی برای جوایز در نظر گرفت، که هدف آن انتخاب بهترین فیلمهای غیرلایواکشن بود. یعنی با وجود اینکه جایزه اسکار از سال 1929 به فیلمها اهدا میشدهاست، جایزه پویانمایی از سال 2001 وجود دارد. البته انیمیشن دیو و دلبر در سال 1992 برای کمپانی بزرگ والت دیزنی، جایزه افتخاری اسکار را به ارمغان آورد. اسکار بهترین انیمیشن بلند با این وجود، از زمان آغاز به کارش، تحت سلطه همان چند استودیو تولیدکننده انیمیشن همیشگی بودهاست. در طول بیست سال گذشته، کمپانیهای پیکسار، دیزنی و دریمورکس بهترتیب، بیشترین موفقیت را در این زمینه بهدست آوردهاند. راز موفقیت این کمپانیها، ساخت انیمیشنهای جسورانه و جریانسازی است، که از تکنیکهای سنتیتر مانند پویانمایی یا طراحی دستی و استاپ موشن مورداستفاده در استودیوهایی از قبیل؛ لایکا و کارتون سالون، فراتر رفتهاند.
آنچه در این نسخه از رتبهبندی انیمیشنهای برنده اسکار آمدهاست، ردهبندی مجله فیلم برای انتخاب بهترین انیمیشن بلند است، که شایستگیهای هر یک را از نظر دستاورد هنری، موفقیت در رسانه، نشان دادن دغدغههای اجتماعی و تأثیر ماندگار، بهعلاوه تجزیهوتحلیل موشکافانه مدنظر قرار دادهاست. در اینجا 22 انیمیشن برنده اسکار طبق بررسی مجله فیلم بریتانیا، از آخر به اول ردهبندی میشود.
- 10 انیمیشن پیکسار که از نظر بصری خیرهکننده هستند
- 10 سکانس بسیار تاریک که از انیمیشنهای دیزنی حذف شدند
- رتبهبندی 6 انیمیشن برتر مجموعه مینیونها
22. خوشقدم (Happy Feet)
انیمیشن برنده اسکار خوشقدم درباره پنگوئنی است که با همنوعان خود فرق دارد. این پنگوئن نوجوان متوجه میشود که استعداد بسیار متفاوتی با بقیه کلنیهای خود دارد. استعداد متفاوت این پنگوئن، رقص است. جرج میلر به عنوان کارگردان انیمیشن خوشقدم که کارگردان مجموعه فیلمهای مکس دیوانه و نویسنده و تهیهکننده بیب هم است، در خوشقدم یک موزیکال دوستداشتنی را در فضای قطب جنوب خلق کردهاست. خوشقدم بسیار ظریف و از نظر بصری جذاب است و نسبت به دیگر فیلمهای انیمیشن با مستندهای واقعی طبیعت وجه اشتراک بیشتری دارد. ازطرفی داستان این انیمیشن بسیار سرراست است و مخاطب را سردرگم نمیکند. همچنین موسیقی این اثر یکی از نقاط مثبت این اثر محسوب میشود.
21. داستان اسباببازی 4 (Toy Story 4)
اگر حتی یکی از فیلمهای فرنچایز داستان اسباببازی را دیدهباشید، بدون شک شخصیتهایش را میشناسید. شخصیتهای اصلی این اثر عروسکهای کودکی به نام اندی هستند، که در غیاب انسانها جان میگیرند و درست مانند موجودات زنده حیات دارند. در داستان اسباببازی 4 وودی، باز و گروه اسباببازیها خانه جدید خود را ترک میکنند، تا به یک سفر جادهای بروند. این سفر جادهای با هدف کمک به اسباببازی دستسازی به نام فورکی که دچار بحران هویت شدهاست، آغاز میشود. این اثر که فیلم چهارم فرنچایز داستان اسباببازی است، باید با سهگانه قبلی فرنچایز که بیعیب و نقصند رقابت میکرد. و با وجود اینکه کمتر نسخه چهارم فرنچایزی میتواند به خوبی نسخههای قبلی باشد، این اثر توانست طلسم را بشکند. این فیلم به شما انگیزه ادامه روند فرنچایز را میدهد و هرآنچه را که از یک انیمیشن برنده اسکار انتظار دارید، در اختیارتان قرار میدهد.
20. شرک (Shrek)
شرک را میتوان یک جریانساز واقعی دانست، که پویانمایی را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرد. در داستان شرک یک غول تنها به همراه یک الاغ سخنگو با اکراه برای نجات یک شاهزاده خانم در ازای این که شرک در باتلاقش در آرامش رها شود، وارد ماجراجویی میشوند. شرک برای اینکه یک گریز جادویی از دیزنی محسوب شده و انیمیشنسازی را وارد مسیری متفاوت کرد، موردانتقاد قرار گرفت. با این وجود انقلابی که شرک در این زمینه ایجاد کرد، باعث شد امروز فرم غالب این صنعت باشد. بدون شک هر اثر فانتزی دو دهه گذشته چیزی را از شرک وام گرفته است. این میتواند مدیون ویژگی شخصیتهایش باشد، یا هر فاکتور دیگری درباره اثر. شرک به لطف اینکه پیام جدی درباره پذیرش خود به هر شکلی که هستید ارائه میدهد، مورد تحسین منتقدان زیادی قرار گرفتهاست.
19. دلیر (Brave)
دلیر از جمله انیمیشنهایی است که علاوهبر تصویرسازی جذاب، فضای متفاوتی هم دارد. در داستان این اثر یک شاهزاده خانم اسکاتلندی با زیر پا گذاشتن سنتهای ازدواج، قبیله خود را شرمنده میکند. او برای به دست آوردن طلسم تغییر سرنوشت خود، نزد یک جادوگر میرود. این اقدام شاهزاده خانم، روند زندگی خود و عزیزانش را بهطرز فاجعهباری تغییر میدهد. دلیر به عنوان یکی از فیلمهای کمتر دیدهشده پیکسار، یک قهرمان جسور را در شخصیتی به نام مریدا با صداپیشگی درخشان کلی مکدونالد و یک رابطه ناموفق ولی جذاب مادر دختری در قلب خود دارد. ساختار واقعی داستان متعارف است و بهطور ذرهبینی نزدیک به رنسانس دیزنی میچرخد، اما همچنان از نظر احساسی صادقانه و پرحرارت است. دلیر پیکسار سه انیمیشن استاپموشن پارانورمن کمپانی لایکا، فرانکشتاین تیم برتون و دزدان دریایی را در اسکار شکست داد.
18. یخزده (Frozen)
انیمیشن یخزده از جمله آثار پویانمایی است که به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد. حالا در هر کشوری که این انیمیشن به نمایش درآمده است، میتوان محصولات مورداستفاده روزمره را با تصویری از شخصیتهای اصلی این اثر دید. در داستان این انیمیشن یک شاهزادهخانم به سنی میرسد که باید بر تخت پادشاهی بنشیند. اما همزمان با این تغییرات او قدرتهای مخربی پیدا میکند، که میتواند همه چیز را به یخ تبدیل کند. این شرایط باعث میشود او به بیابان فرار کند. اما خواهر کوچکترش برای یافتن او در مسیر خطرناکی قرار میگیرد. این اثر دیزنی، ممکن است کمی بیش از حد نقد شدهباشد، اما ماهیت بکر و متفاوت، موسیقی اعتیادآور و داستان جذاب خودشکوفایی و عشق خواهرانه، موفقیتش را توجیه میکند. شاید بسیاری از والدین دیگر از تکرار و تکرار پخش موسیقی یخزده توسط کودکانشان خسته شدهباشند، اما این موسیقی بهعنوان اقتباسی افسانهای با آواز، که مسیر غیرمتعارفی را در روایت داستانی درباره عشق بیقیدوشرط و پذیرش همه چیز درباره خواهرها و برادرهایمان؛ یک شاهکار شنیدنی است. در سال 2013، سومین نامزدی اسکار هایائو میازاکی برای فیلم باد برمیخیزد از استودیو جیبلی، تنها بیش از یک دهه پس از برنده شدن او برای شهر اشباح، بینتیجه ماند. شاید دلیل این ناکامی این بود که، شهر اشباح برای بچهها بیشاز اندازه تاملبرانگیز بود.
17.در جستجوی نمو (Finding Nemo)
در جستجوی نمو علاوهبر موفقیت در میان منتقدان و مخاطبان، گیشه را فتح کرد. در داستان این اثر، یک پدر مجرد روانرنجور از نوع دلقکماهی در اقیانوس پرخطر به دنبال پسر گمشده خود، با شخصیتی همراه میشود که به قصد کمک مانع موفق شدنشان میشود. شاید پیکسار از شروع فعالیتش، بسیاری از سیاستهای خود را تغییر دادهباشد، اما هنوز میتواند از دل بدترین کابوس والدین مانند گم شدن کودک، اثری شیرین و جذاب از نوع جادوی زیرآب خلق کند. پویا بودن انیمیشن هنوز هم تماشایی و تازه است، به خصوص با توجه به اینکه بیشتر شخصیتها ماهی هستند. آلبرت بروکس و الن دی جنرس به عنوان صداپیشههای دو شخصیت همراه در جستجوی نمو، شیمی فوقالعادهای در سرتاسر این ماجراجویی القا میکنند. سهقلوهای بلویل اثر سیلوین شومه که از نوع پویانمایی دستی است، در سال 2003 میتوانست برنده بسیار متمایزتر باشد، اما بدون شک در جستجوی نمو انتخاب درستی بود.
16. بالا (Up)
بالا هم از جمله آثاری است که تصاویر ساده اما جذابش در ذهن مخاطبان ماندگار شدهاست. در داستان این فیلم یک مرد سالخورده تنها صدها بادکنک را به خانهاش میبندد و در کنار یک پیشاهنگ شاد و یک سگ سخنگو حواسپرت، و به قصد ماجراجویی به آمریکای جنوبی میرود. بالا به کارگردانی پیت داکتر ممکن است فضایش مدام تغییر کند اما، گرما، طنز و مونتاژ صامت تاثیرگذار زندگی زوج داستان در انتها، آن را به یکی از خاطرهانگیزترین فیلمهای پیکسار در دو دهه اخیر فعالیتش تبدیل میکند. از رقبایی که در سال 2009، اسکار را به بالا باختند، میتوان به انیمیشنهای کورالین از کمپانی لایکا و راز کلز اثر کارتون سالون اشاره کرد. این فیلمها هر یک آثار ارزشمندی هستند، که استاپ موشن و پویانمایی دستی را زنده میکنند. همچنین آقای فاکس شگفتانگیز جایزه اسکار را به انیمیشن بالا باخت. درضمن فیلم کمیک سیاه آدام الیوت به نام مری و مکس، به دلیل الزاماتی که نامزدها باید بواسطه آن اکران نمایشی ایالاتمتحده را دریافت کنند، حتی نامزد نشد.
15. افسون (Encanto)
اگر قرار باشد درباره الهامبخش بودن صحبت کنیم، لازم است به انیمیشن افسون هم اشاره کنیم. در داستان افسون، میرابل با صداپیشگی استفانی بیاتریز، تنها عضو خانواده جادویی مادریگال است، که هیچ قدرت جادویی و استعداد ذاتی مشابه خانوادهاش ندارد. این شخصیت در انیمیشن افسون به ماجراجویی برای کشف خود میرود، تا خانه و خانوادهاش را از شر خودش نجات دهد. اجراهای آوازی دلنشین، طراحی شخصیتهای خارج از کلیشه و آهنگهای اعتیادآور لین منوئل میراندا، از ویژگیهای تاثیرگذار افسون است. اما یکی از لذتبخشترین موارد درباره این اثر، علاوهبر این که به فرهنگ کمتر دیده شده در انیمیشنهای دیزنی اشاره میکند، این است که داستان بدون نیاز به یک آنتاگونیست فیزیکی، اثرش را میگذارد. مفاهیمی مانند باور نداشتن به خود، تروماهای گذشته و رازهای خانوادگی در این انیمیشن به درستی مطرح میشود. در اسکار سال 2021، افسون با انیمیشن رایا و آخرین اژدها که گیرایی کمتری نسبت به دیگر آثار داشت و آثار انقلابیتر در رسانه یعنی میچلها درمقابل ماشینها محصول سونی و فرار کن رقابت کرده و موفق به کسب جایزه شد.
14. موش سرآشپز (Ratatouille)
موش سرآشپز یکی از محبوبترین آثار انیمیشن میان قشرهای مختلف جامعه و اعضای خانوادهها در هر سنی است. در داستان این اثر، یک موش صحرایی که اشتیاق زیادی نسبت به غذا نشان میدهد، آرزو دارد سرآشپز شود و به یک آشپز فرانسوی بیاستعداد کمک میکند، تا حرفهاش را با تغییر شرایط فاجعهبار خود نجات دهد. هرگز، حداقل نه خارج از یک فیلم استودیو جیبلی، غذای انیمیشنی تا این حد اشتهاآور به نظر نرسیدهاست. و البته داستان رمی موش از دنبال کردن غرایز غذاخوری خود، در مسیری غیرمتعارف، به هر حال یک داستان برنده است. غرور مضحک اما خوشایند سرآشپزی که توسط موشی که موهایش را مانند عروسک خیمهشببازی میکشد عمل میکند، جذاب است. پیتر اوتول منتقد غذا وقتی خوراک این سرآشپز را میخورد، لحظاتی از آرامش متواضعانه را تجربه و در قلبش احساس زندگی میکند. اقتباس انیمیشنی از داستان مصور مرجان ساتراپی به نام پرسپولیس در سال 2007، اسکار را به موش سرآشپز باخت. شاید دلیلش چالشبرانگیز بودن داستان برای بسیاری از مخاطبان بودهاست.
13. 6 ابرقهرمان (Big Hero 6)
داستان انیمیشن 6 ابرقهرمان درباره یک نابغه نوجوان است، که به دلیل از دست دادن ناگهانی برادر بزرگترش غم زیادی را بر دوش میکشد. او یک ربات بادی مراقب را به ارث میبرد و با جوانان با استعدادی همراه میشود، تا جلوی یک ابرشرور را بگیرند. 6 ابرقهرمان یک اثر متنوع علمی تخیلی و ابرقهرمانی است، که از یک عنوان مبهم مارول اقتباس میکند، که علاوهبر به تصویر کشیدن اکشن چشمگیر، یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای انیمیشن، ربات بادی بایمکس را معرفی میکند. این انیمیشن احساس غم و اندوه و روابط خواهر و برادری با رسیدن به سن بلوغ را به خوبی در قالب انیمیشن کودکان بررسی میکند. گاهی در این انیمیشن میتوانید تحتتأثیر رنگ و مناظر قرار بگیرید، اما باید آماده باشید که در مراحل آخر فیلم که دارای بار عاطفی زیادی است، احساساتتان را کنترل کنید. در این سال لایکا، جیبلی و کارتون سالون اسکار را به 6 ابرقهرمان واگذار کردند.
12. رنگو (Rango)
رنگو شخصیتهای جذابی دارد که طراحی آنها در نوع خود شاهکار است. در داستان این فیلم، آفتابپرست خیالپردازی که از زندگی راحت خود به عنوان یک حیوان خانگی بیرون رانده شدهاست، راه خود را به شهری مرزی که دچار کمبود آب است، پیدا میکند، جایی که وانمود میکند یک قهرمان یاغی سرسخت است. این قهرماننما با شخصیت خاصی به نام شین ملاقات میکند و با حیوانات صحرایی انسانانگاری شده نسبتاً ترسناک، از جمله ماریاچیهای جغدی. رنگو یک انیمیشن ماجراجویی وسترن با جزئیات خیرهکننده و حال و هوای سرگرمکننده و جذاب است. دریافت شما از طنز این انیمشن تا حد زیادی به ظرفیت همراهیتان برای رفتن به ماجراجویی عجیبوغریب با جانی دپ بستگی دارد. با این وجود انرژی، فضای سرزنده و سرپیچی جذاب از قراردادهای این ژانر، و البته سواد فیلمسازی واضح کارگردان یعنی گور وربینسکی؛ رنگو را بسیار تماشایی کردهاست. دیدن چنین انیمیشن پر شور و اشتیاقی از کمپانی پارامونت و نیکلودئون که باوجودیکه محصول کمپانیهای دیزنی با پیکسار نبود و توسط آکادمی اسکار تایید شد، امیدوارکننده است، آنهم برای اولین بار پس از موفقیت خوشقدم.
11. روح (Soul)
روح از جمله انیمیشنهایی است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد و میتوان از تماشای آن درس زندگی گرفت. داستان این انیمیشن درباره یک نوازنده موسیقی جاز است، که طی یک اتفاق آسیب دیده و وارد دنیایی مابین مرگ و زندگی میشود. این موقعیت جدید باعث میشود، شخصیت داستان وادار به ارزیابی انتخابهای زندگی خود در آمادگی برای زندگی پس از مرگ شود. او سعی میکند به بدن خود روی زمین بازگردد، اما به این سادگی نیست. روح به عنوان یکی از تلاشهای بزرگسالانه پیکسار، کاوش در مفاهیمی مانند اشتیاق، هدف و معنای همه چیزهایی است، که از طریق هویت رادیکال نژادی آمریکایی آفریقاییتبار و رسانههای موسیقی و انیمیشن اکسپرسیونیستی و گاهی سوررئالیستی در آن زندگی میکنیم. این فیلم به لطف طیف وسیعی از شخصیتهایش که در سبکهای مختلف انیمیشن در نسخه شگفتانگیز برزخ جان میگیرند، و همچنین داشتن اولین قهرمان مرد سیاهپوست در یک فیلم پیکسار موردتوجه قرار گرفت. در سال 2020 انیماتورهای ایرلندی کارتون سالون، چهارمین فیلم خود را با نام ولف واکر منتشر کرده و چهارمین نامزدی اسکار خود را به دست آوردند.
10. پینوکیوی گیرمو دلتورو (Pinocchio)
گیرمو دلتورو به عنوان نویسنده مکزیکی برنده جایزه اسکار، داستان کلاسیک کودکان کارلو کلودی را درباره عروسکی که مایل است تبدیل به پسری واقعی شود، در قالب یک ماجراجویی در ایتالیای فاشیستی، دوباره به تصویر میکشد. این اثر مملو از تمام تصاویر با جزئیات بینظیر و پیچیدهای است، که از گیلرمو دل تورو انتظار داشتیم. خرگوشهای اسکلتی که در دنیای اموات ورق بازی میکنند و موجودات ماوراءطبیعی آبی دوقلو با صدای تیلدا سوینتن در این اثر، برداشتی بسیار متفاوت از کلاسیک دیزنی است. تنها برتری پینوکیوی کلاسیک نسبت به این نسخه، آهنگهای جذاب آن است. با این وجود پینوکیوی گیرمو دلتورو با اجرای لایهای و احساسی آوازهایی از امثال یوان مک گرگور و دیوید بردلی، بهعلاوه برداشتی جدید و واقعی از پایان داستان، آن را جبران میکند. همانطور که پینوکیو نمونهای فوقالعاده از سطح مهارت مورد نیاز برای ساخت انیمیشن استاپموشن است، تنها نامزد دیگری که از تکنیکهای غیر گرافیک کامپیوتری استفاده میکرد، یعنی مارشل، صدف کفش به پا، عملکرد قابلتوجهی داشت. این اثر مانند یک جواهر کوچک در فیلمسازی در ترکیب انیمیشن ابتدایی با مستند، واقعاً منحصربهفرد است، با این وجود اسکار سال 2022 به دلتورو رسید.
9. داستان اسباببازی 3 (Toy Story 3)
در داستان اسباببازی 3، وودی و دوستان اسباببازیاش در حالی که صاحبشان اندی بزرگ شده و به کالج میرود، با آیندهای مبهم روبرو میشوند، چون قرار است به مرکز مهدکودک سانی ساید برسند. این انیمیشن یک دنباله فوقالعاده از اولین فرنچایز پیکسار است، که به همه شخصیتها وضوح رضایتبخشی میدهد و داستان را به مکانهای جسورانه و گاهی حتی دلخراش میکشاند. تماشای داستان اسباببازی 3 فرصت خوبی برای بزرگسالانی است، که با این شخصیتها بزرگ شدهاند. این اثر یکی از تاثیرگذارترین فیلمها (نه تنها انیمیشنها) است، که احساس تماشای یک نمایش کامل و منحصربهفرد را به شما میدهد، طوریکه فکر کردن به وجود نسخه دیگر برای شما سخت است. در سال 2010 سیلویان شومه نویسنده فرانسوی انیمیشن، دومین نامزدی اسکار خود را برای فیلم تردستی که ادای احترامی به ژاک تاتی بود، دریافت کرد. اما واقعا سخت است که از برد پیکسار برای شاهکار هنری داستان اسباببازی ناراحت باشیم.
8. زوتوپیا (Zootopia)
زوتوپیا ایدههای نویی دارد، که در عین جذابیت بصری، مفاهیم قابلتامل زیادی را نشان میدهد. در داستان این اثر جودی هوپز، اولین افسر خرگوش دپارتمان پلیس سرزمین زوتوپیا، با نیک وایلد روباه همکاری میکند، تا معمایی را درباره حیوانات درنده که باعث هرجومرج در شهر شدهاست، حل کند. در این فیلم شما به تماشای یک دنیای زنده و از نظر بصری خیرهکننده، کمدی عالی و یکی از جسورانهترین استعارههایی که تا به حال در یک فیلم خانوادگی یافت شدهاست، مینشینید. استعارهای که هر سال که میگذرد، تازهتر میشود. بنابراین هیچ دوست نداشتنی درباره زوتوپیا وجود ندارد. در این اثر روابط آشفته نژادی مدرن آمریکایی به وضوح به تصویر کشیده میشود. دیزنی در سال 2016 دو فیلم استاپموشن کوبو و دو تار و همچنین زندگی من به عنوان کدو سبز را منتشر کرد، که هر دو نامزدهای شایسته اسکار بودند، اما جایزه را به زوتوپیا باختند.
7. شگفتانگیزان (The Incredibles)
تماشای شگفتانگیزان میتواند برای هر کسی در هر سنی جذاب و سرگرمکننده باشد. در داستان این فیلم، ابرقهرمانان سابق یعنی آقای شگفتانگیز و الاستیگرل بازنشسته شده و تشکیل خانواده دادهاند. اما یک کار بدون آینده و کسلکننده همراه زندگی در حومه شهر، باب پار را به بازی نجات جهان باز میگرداند و کل قبیله پار و استعدادهای خارقالعاده آنها را هم درگیر میکند. فیلیپ بردلی یا همان برد برد با خلق شگفتانگیزان اثری برای خانواده ساختهاست، که دارای زیباییشناسی و طراحی آیندهنگرانه است. همچنین صحنههای اکشن این انیمیشن آنقدر جذاب است که بهتر است مارول امیدوار باشد، هر نسخه دیگری از چهار شگفتانگیز بتواند به موفقیت آن دست پیدا کند. موسیقی جاز مایکل جاکینو به افزایش لذت تماشای این انیمیشن کمک میکند و همچنین قراردادهای این ژانر به شکلی بازیگوشانه موردتمسخر قرار میگیرند. در این اثر همه شخصیتها زنده و بهیادماندنی هستند. شگفتانگیزان که به خودی خود یک فیلم ابرقهرمانی بسیار خوب است، یکی از معدود آثار پیکسار محسوب میشود که بدون شک باید دنبالهای برایش ساخته میشد. این اتفاق افتاد اما 14 سال پس از اکران نسخه اول فیلم.
6. درون و بیرون (Inside Out)
درون و بیرون یکی از خلاقانهترین آثار پویانمایی سالهای اخیر است. در داستان این اثر رایلی نوجوان با خانوادهاش به سانفرانسیسکو نقلمکان میکند و دوستان، سرگرمیها و اعتماد به نفسش را پشت سر میگذارد. در همین حال درون سر رایلی احساساتش برای کنترل شخصیتش، در تکاپو هستند. درون و بیرون یکی از فیلمهای پیکسار است، که بیشتر از کودکان برای والدین متاثرکننده خواهد بود، زیرا به وضوح پرتلاطمترین دوره تغییر زندگی را بررسی میکند و نشان میدهد که غمگین بودن هم خوب است. در حین تماشای درون و بیرون گاهی ممکن است برای کنار آمدن با چیزی که میبیند، به گریه بیفتید. از دست دادن دوست خیالی بینگ بونگ یکی از همین لحظات است. اما این بیشتر یک سرگرمی هیجانی عاطفی است، که کارگردان و نویسنده اثر یعنی، پیت داکتر شما را به شکلی پویا و بینهایت تخیلی به داخل آن میکشاند.
5. والاس و گرومیت: نفرین موجود خرگوشنما ( Wallace and Gromit: (The Curse of the Were-Rabbit
دومین استاپموشن استودیو آردمن انیمیشن بعد از فرار مرغی که به سینماها راه پیدا کرد، مملو از جناسهای همیشگی آثار این کمپانی و توجه وسواسگونه به کوچکترین جزئیات در جلوههای بصری پرکشش است. در داستان این فیلم مخترع عجیبوغریب و خیالپردازی به نام والاس و سگ وفادارش گرومیت، یک تجارت انسانی برای کنترل آفات کشاورزی راهاندازی میکنند، تا انفجار جمعیت خرگوشهای محلی را درست در زمان مسابقه بزرگ سبزیجات تحتکنترل درآورند. اما آزمایشی که اشتباه انجامشده یک موجود بزرگ عشق هویج را در شهر آنها رها میکند. جالب اینجاست که این دسته از دو فیلم استاپموشن یعنی والاس و گرومیت و عروس مرده و همچنین انیمه دستی شاهکار میازاکی یعنی قلعه متحرک هاول، در سال 2005 به رقابت پرداختند، که البته شانس با والاس و گرومیت همراه بود.
4. والای (WALL-E)
اندرو استنتون به عنوان خالق انیمیشن در جستجوی نمو، در صندلی کارگردانی والای، لذت مطلق یک فیلم همهچیزتمام را نصیب مخاطب میکند. داستان والای درباره یک ربات کنجکاو و تنها به نام والای است، که در حین جمعآوری زباله در سیاره زمین که حالا بدون سکنه است، شیفته یک کاوشگر پیشرفته و شیک که به دنیای او ورود میکند، میشود. در ادامه هر دو این موجودات به یک پیمایشگر ستارهای منتقل میشوند، که در آن بقیه بشریت به صورت موجودات بسیار تنبل و بیتحرک در مقابل نمایشگرها زندگی کرده و ماشینها به آنها خدمت میکنند. والای از یک سوم زیبایی اولش که به یک اندازه تحتتأثیر فیلمهای کمدی صامت و عصر طلایی موزیکالها است، تا کمدی سیاه و پیشبینی حال و آینده نزدیک ما در ادامه، یک اثر بدون نقص است. این اثر دلچسب، تکاندهنده و به معنای واقعی کلمه عاشقانه، یک دستاورد واقعی برای صنعت پویانمایی محسوب میشود. در سال 2008 انیمیشن مستندگونه و تراژیک والس با بشیر، نامزد بهترین فیلم خارجیزبان شد، اما بهطرز عجیبی در بخش بهترین انیمیشن یا بهترین مستند نامزد نشد.
3. شهر اشباح (Spirited Away)
شهر اشباح را اگر ندیدهاید، بدون شک تجربه باارزشی را از دست دادهاید. این انیمه منحصربهفرد، درباره دختری به نام چیهیرو است، که با پدر و مادرش در حال سفر، وارد یک جاده فرعی در مسیر شده و خیلی زود خود را در دنیای دیگری گرفتار مییابد. او مجبور میشود در یک حمام بزرگ و عجیبوغریب برای ارواح کار کند، تا مادر و پدرش را که توسط یک جادوگر به خوک تبدیل شدهاند، آزاد کند. این اثر میازاکی که به نوعی از شاهکار لوئیس کارول یعنی آلیس در سرزمین عجایب الهام گرفته شدهاست، استودیو جیبلی را در مجامع بینالمللی به همه شناساند. شهر اشباح رویایی فانتزی را به یک اندازه زیبا و آزاردهنده برای مخاطبان به نمایش میگذارد. تصاویر این انیمه، جادویی و بهیادماندنی هستند: ورود مهمانان متعدد و متنوع در حمام روح، چیهیرو و بیصورت در قطار، اولین حضور هاکو در شکل اژدهایش. این فیلم یک اثر متفاوت، خلاقانه، جریانساز و سورئال است که در خاطرهها تا همیشه باقی میماند.
2. کوکو (Coco)
داستان انیمیشن کوکو درباره پسر نوازنده مشتاقی به نام میگل است، که توسط خانوادهاش از دنبال کردن اشتیاق و رویاهایش منع شدهاست. او طی اتفاقی به زندگی پس از مرگ منتقل میشود، جاییکه با اجدادش ملاقات میکند و به یک روح فراموششده کمک میکند تا با خانوادهاش در سرزمین زندهها ارتباط برقرار کند. تعداد کمی از فیلمها، چه انیمیشن یا غیر آن، به این شکل پر از ظرافت و جسارت به موضوع غم و اندوه و خاطره مردگان پرداختهاند. موسیقی این اثر قدرت برقراری ارتباط عاطفی فراتر از هر چیزی را دارد، که درک و دریافت مخاطب را از اثر چند برابر میکند. در داستان کوکو، خانواده میگل از اشتیاق خود برای هنر دست کشیدهاند، زیرا یک موسیقیدان به آنها صدمه زدهاست. بنابراین جای تعجب نیست که موسیقی «مرا به خاطر بسپار» در این اثر، وقتی ارتباط واقعی بین شخصیتها را متوجه میشویم، به یک اندازه تاثیرگذار و تلخ است.
1. مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی Spider-Man: Into the) (Spider-Verse
مرد عنکبوتی را که بدون شک میشناسید، اما این اثر حرفهای تازهای برای گفتن دارد. داستان این فیلم درباره مایلز مورالز، نوجوان آمریکایی پورتوریکویی بیدستوپایی است، که توسط یک عنکبوت رادیواکتیویی گزیده میشود و قدرتهای عجیبوغریبی به دست میآورد. در همین زمان آدمهای عنکبوتی از ابعاد دیگر در اطراف او ظاهر میشوند. فیلمهای انیمیشنی از اواخر دهه 1930 موردتوجه قرار گرفتهاند و طی 9 دهه، تنها تعداد انگشتشماری بهعنوان جریانساز شناخته شدهاند. مرد عنکبوتی یکی از همین جریانسازها است. بدون شک این اثر از انقلابیترین بلاکباسترهای انیمیشنی است، که در خاطر مخاطبان ماندگار است. در مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی، تصویری جدید برای یک فیلم انیمیشن ایجاد میشود، تا داستان آن مانند یک کتاب مصور زنده و نفسگیر؛ با ویژگیهای چاپی، خطوط متحرک و نمایش گرافیکی جلوههای صوتی به نظر برسد. البته این فقط جلوه نمایشی اثر نیست که باعث موفقیتیش شدهاست، بدون شک داستان قدیمی اما همچنان جذاب یک بچه تنها که سعی میکند راهش را در دنیاها پیدا کند و در تلاشهایش برای داشتن یا نداشتن قدرتهای عنکبوتی بهطرز عجیبی بیدستوپا است، منحصربهفرد است. درس هر کسی میتواند مرد عنکبوتی باشد، یک درس جهانی و الهامبخش برای ادامه زندگی است، و ماجراجویی مایلز با دوستان عنکبوتی جدیدش باعث میشود برای یکی از پویاترین و بکرترین فیلم های کمیک بوک در اعصار گذشته، کاندید مناسبی باشد.
شما درباره این فهرست از بدترین تا بهترین انیمیشنهای برنده اسکار، چه فکر میکنید؟ انتخاب شما برای بهترین انیمیشن برنده اسکار کدام اثر است؟
منبع: thefilmagazine
میراکلس؟؟؟؟
میشه توضیح بفرمایین که منظورتون چیه؟
ترتیب لیست بد تر از این نمیشد
رتبه اول اسپایدر من رتبه ۲۰ شرک؟
رنگو پایین تر از زوتوپیا؟
رتبه بندی فاجعه
کی اینو ترتیب بندی کرده ناموسنننن؟
شرک ۲۰؟؟؟ رنگو۱۷؟؟
درستش اینه
۲۲.خوش قدم
۲۱.کوکو
۲۰.داستان اسباب بازی ۴
۱۹.روح
۱۸.شش ابر قهرمان
۱۷.مرد عنکبوتی
۱۶درون بیرون
۱۵.افسون شده
۱۴.بالا
۱۳.یخ زده
۱۲.زوتوپیا
۱۱.دلیر
۱۰.وال ای
۹.داستان اسباب۳
۸.پینوکیو گیرمو
۷.شرک
۶.موش سراشپز
۵.درجستجوی نمو
۴.شگفت انگیزان
۳.والاس و گرومیت
۲.شهر اشباح
۱.رنگو
منبع این مطلب و این لیست براساس وبسایت مجله فیلم بریتانیا است.
به شدددتتت لیست داغونه !! !! !!
اصلا با این لیست موافق نیستم ! ! !
من هم مثل شما با این لیست موافق نیستم. این فهرست براساس وبسایت مجله فیلم بریتانیا، نوشتهشده.
لطفا لاک پشت قرمز رو به عنوان شماره ۲۳ اضافه کنید🤣
با اجازه سردبیر در بهروزرسانی مطلب این مورد رو در نظر میگیریم.