بهترین فیلمهای آنتونی هاپکینز که نباید از دست بدهید
ستاره افسانهای صحنه و سینما در درامهای تماشایی و بلاکباسترهای مهم
سر آنتونی هاپکینز به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران زنده در تمام جهان شناخته میشود. استعداد ذاتی و ناب، همراه با تعهد بیحدومرز به هر نقشی که وارد آن میشود، او را به یک بازیگر فراموشنشدنی تبدیل کردهاست. آنتونی هاپکینز در دنیای سینما به حدی از احترام و افتخار رسیدهاست، که حضورش در هر فیلمی دلیل فروش بالای آن و محبوبیت بین تماشاگران است. در طول سالها، آنتونی هاپکینز این شانس را پیدا کردهاست، که نقشهای نمادین بسیاری را بازی کند، که البته معروفترین آنها شخصیت دکتر هانیبال لکتر در فیلم سکوت برهها است، نقشی که اولین جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد. از آن زمان، هاپکینز در فرنچایزهای بزرگی مانند؛ ترنسفورمرز، ماموریت غیرممکن و سینمای مارول و همچنین درامهای موردتحسین منتقدان ظاهر شدهاست. از جمله این درامها میتوان به فیلم تحسینشده پدر در سال 2020 اشاره کرد، که دومین جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آورد. به تازگی آنتونی هاپکینز در فیلم ماه سرکش به کارگردانی زک اسنایدر، درام بیوگرافی یک زندگی و درام آخرین جلسه فروید ظاهر شدهاست. آنتونی هاپکینز 90 عنوان فیلم دارد، که در اینجا بهترین آنها به شما معرفی میشود.
- بهترین فیلم های تام هاردی – از شوالیه تاریکی تا ونوم
- بهترین فیلمها و سریالهای پدرو پاسکال – از مندلورین تا آخرین بازمانده از ما
- 10 نقشآفرینی برتر برد پیت – از هفت تا روزی روزگاری در هالیوود
13. ملاقات با جو بلک (Meet Joe Black)
- سال انتشار: 1998
ملاقات با جو بلک فیلمی است، که در طول این سالها عدالت درباره آن رعایت نشدهاست. برد پیت در این فیلم نقش تجسم انسانی مرگ را بازی میکند، که از غول رسانهای ثروتمند بیل پریش با بازی آنتونی هاپکینز میخواهد تا به او بیاموزد که انسان بودن چگونه است. بیل در آستانه 65 سالگی است و در ازای کمک به جو بلک، فرصت بیشتری برای زندگی میخواهد. با این حال، وقتی مرگ برای دختر بیل، سوزان با بازی کلر فورلانی اتفاق میافتد، همهچیز پیچیده میشود. ملاقات با جو بلک دومین اقتباس از نمایشنامه ایتالیایی اثر آلبرتو کازلا است، که توسط مارتین بست ساخته شدهاست.
این فیلم پس از اکران در سال 1998، بازخوردهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرد. با این حال، در سالهای اخیر محبوبیت ملاقات با جو بلک بیشتر شدهاست. البته این محبوبیت نوظهر دلایل موجهی دارد، که یکی از آنها منحصربهفرد بودن ژانر عاشقانه تخیلی است. فیلمبرداری بسیار ماهرانه، دیالوگهای تفکربرانگیز و مضمون خاص، از دیگر دلایل محبوبیت این اثر سینمایی است. بهعلاوه، صحنه آغازین محشر آن برای جبران طولانی بودن زمان فیلم و مشکلی مانند کندی ریتم کافی است. از دیدگاه هاپکینز، این فیلم هیچ چیزی از آثار شاهکار کم ندارد. نقشآفرینی فوقالعاده بازیگر افسانهای آنتونی هاپکینز، این اثر عمیق، پر از ظرافتهای هنری و جذاب را تماشاییتر میکند. در نهایت، ملاقات با جو بلک فیلمی است که اگرچه ایراداتی دارد، اما بدون شک حضور آنتونی هاپکینز نقطه قوت آن است.
12. اژدهای سرخ (Red Dragon)
- سال انتشار: 2002
در فیلم هیجانانگیز روانشناختی اژدهای سرخ، آنتونی هاپکینز برای سومین بار به شخصیتی بازگشته است، که او را در سراسر جهان معروف کرد. این شخصیت همان دکتر هانیبال لکتر معروف است. هاپکینز اولین بار در سال 1991 در فیلم سکوت برهها که اقتباسی از رمان توماس هریس به همین نام بود، نقش قاتل زنجیرهای آدمخوار را بازی کرد. اژدهای سرخ بر اساس رمان قبلی توماس هریس به همین نام، پیشدرآمدی است که حول محور مامور بازنشسته افبیآی ویل گراهام با بازی ادوارد نورتون میچرخد. ویل گراهام قرار است، از مهارتهای دکتر هانیبال لکتر برای دستگیری یک قاتل زنجیرهای دیگر به نام قاتل پری دندان با بازی رالف فاینس کمک بگیرد. در این فیلم همچنین امیلی واتسون، هاروی کایتل و فیلیپ سیمور هافمن به ایفای نقش میپردازند.
هر فیلمی با محوریت هانیبال لکتر که از زمان سکوت برهها به نمایش درآمدهاست، در مقایسه با آن به سایه میرود. با این وجود، اژدهای سرخ از نظر اینکه سهمی از جادوی فیلم سکوت برهها نصیبش شدهاست، نزدیکترین فاصله را با این شاهکار دارد. اژدهای سرخ به اندازه سکوت برهها منسجم یا اصیل نیست، اما هنوز هم یک ساعت تماشای ژانر وحشت خوشسبک که مملو از تعلیق و لحظات هیجانی است، به شما تقدیم میکند. از قضا، یکی از بزرگترین انتقاداتی که در طول سالها به این فیلم پیشدرآمد وارد شدهاست، بهخصوص از نظر طرفداران، زمان کمی است که به نقشآفرینی آنتونی هاپکینز اختصاص داده میشود. طرفداران برای این نظر خود دلیل دارند. مادامی که این بازیگر در صحنه باشد، تماشای فیلم لذتبخش است، به طوریکه هر زمان که تمرکز روی هانیبال نباشد، ریتم فیلم از بین میرود. همانطور که گفته شد، اژدهای سرخ، به طور کلی، یک پیشدرآمد هوشمندانه و هیجانانگیز پر از پیچشهای زیرکانه و وحشت غیرمنتظره است.
11. ثور: رگناروک (Ragnarok)
- سال انتشار: 2017
در سه فیلم فرنچایز ثور، هاپکینز نقش پدر ثور، اودین را در دنیای سینمایی مارول بازی میکند. در حالیکه دو فیلم اول ثور هم به طور کلی با استقبال خوبی مواجه شدند، رگناروک به کلی بازی را تغییر و تکانی به کل مجموعه داد. در این فیلم، ثور، خدای ابرقهرمان نورس با بازی کریس همسورث، در سیاره ساکار بدون چکش معروف و انتقامجویان همکارش به دام میافتد؛ در حالیکه خواهرش هلا با بازی کیت بلانشت تهدید میکند، که پادشاهی را در معرض نابودی قرار میدهد. حالا خدای تندر باید راهی به خانه پیدا کند، تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، کارها را درست کند.
رگناروک پر از رنگ و نور، گنگهای عجیبوغریب و اکشن منحصربهفرد است و یک سر و گردن بالاتر از درامهای کسلکننده شکسپیرطور یعنی دو فیلم اول فرنچایز ثور قرار میگیرد. مسلم است که کارگردانی تحسینشده تایکا وایتیتی دلیل اصلی این موفقیت است. او در این فیلم شما را به یک سواری هیجانانگیز و بدون توقف میبرد، که هم رضایتتان را به دست میآورد و هم قلبتان را فتح میکند. اما هرچند آنتونی هاپکینز نقش کوتاهی در این فیلم به عهده دارد، که کمی بیشتر از یک فیلم کوتاه به نظر میرسد، با این حال، نقش او برای نشان دادن قوس داستانی و احساسی شخصیت اصلی بسیار مهم است. و بدون شک هاپکینز موفق میشود از زمان اندکی که در اختیار دارد، بهترین استفاده را ببرد و عملکردی احساسی، عمیق و شگفتآور ارائه دهد. ثور بههیچوجه از جمله فیلمهایی نیست، که هاپکینز بیشتر با آن همراه باشد، اما تماشای این بازیگر افسانهای در رگناروک، با لذتی سرشار برای شما همراه است.
10. آمیستاد (Amistad)
- سال انتشار: 1997
وضعیت هاپکینز به عنوان یک بازیگر پرطرفدار و منحصربهفرد به این معنی است که او، بخت همکاری با تعداد زیادی از کارگردانان برتر تاریخ سینما را داشتهاست. بدون شک شناختهشدهترین این کارگردانان، استیون اسپیلبرگ است. این زوج در درام تاریخی آمیستاد در سال 1997 همکاری کردند، نمایشی از وقایع رخ داده در کشتی برده اسپانیایی، آمیستاد در سال 1839، که شاهد شورش اسیران کشتی و یک نبرد حقوقی طولانی شد. هاپکینز نقش جان کویینسی آدامز را بازی میکند، که نماینده بردگان در دادگاه عالی است و استدلال میکند که آنها اکنون از نظر قانونی آزاد هستند. از دیگر بازیگران این فیلم میتوان به جایمن هانسو، متیو مککانهی، مورگان فریمن و آنا پاکوین اشاره کرد.
وقتی صحبت از فهرست بهترین فیلمهای اسپیلبرگ به میان میآید، آمیستاد اغلب نادیده گرفته میشود. ممکن است این فیلم نسبت به بعضی دیگر از درامهای تاریخی کارگردانان بزرگ شاهکار نباشد، اما بدون شک فاقد ظرافت و زیبایی نیست. اسپیلبرگ یک داستاننویس چیرهدست است و اینجا، مثل همیشه، درامی بدوننقص و پر از نکات ظریف و تاثیرگذار ساختهاست. البته ارزشهای آمیستاد با کمک بازیگری با استعداد و متعهد تکمیل شدهاست، که همه نقشهای خود را با سختگیری و دقت بازی میکند. علیرغم اینکه هاپکینز توسط نامهای شناختهشده دیگری در این فیلم احاطه شدهاست، با ارائه سخنرانی پرشور پایانی آدامز که بزرگترین نقطه برجسته فیلم است، موفق میشود متمایز از همه جلوه کند. آمیستاد یک درام تاریخی آموزنده و خالصانه است، که بدون اینکه بخواهد موعظه کند، شایسته تماشا است.
9. دراکولای برام استوکر (Bram Stoker’s Dracula)
- سال انتشار: 1992
در طول سالها، اقتباسهای بیشماری از رمان معروف دراکولا اثر برام استوکر خلق شدهاست، اما برای بسیاری، بدون شک دراکولای برام استوکر ساخت سال ۱۹۹۲ منحصربهفرد است. در این فیلم که کارگردانی آن را فرانسیس فورد کاپولا به عهده دارد، گری اولدمن در نقش معروفترین خون آشام جهان بازی میکند. او به قصد وارد کردن وحشت به سرزمینی بیگانه به انگلستان میرسد. با این حال، او خیلی زود عاشق مینا هارکر با بازی وینونا رایدر، همسر وکیل خود جاناتان هارکر با بازی کیانو ریوز میشود و متوجه میشود که خود را با پروفسور آبراهام ون هلسینگ با بازی هاپکینز که شکارچی خونآشامها است، دشمن کردهاست. این فیلم پس از دریافت نقدهای مثبت و عملکرد خوب در گیشه، نامزد چهار جایزه اسکار شد.
سبک بصری، نحوه تولید و کارگردانی دراکولای برام استوکر، بعضی از تصمیمات سوالبرانگیز تیم بازیگری را مانند جفت نبودن کیانو ریوز و رایدر جبران میکند. علاوه بر آن، تماشای بازیهای گری اولدمن و آنتونی هاپکینز بسیار سرگرمکننده است و هر کدام یک برداشت تازه و در عینحال آشنا از شخصیتهای شناختهشده دارند. به ویژه هاپکینز، با اجرای متعهدانه و کمی کمدی خود، بسیار گیرا است. ممکن است ایراداتی در این فیلم وجود داشتهباشد، اما دراکولای برام استوکر یک ضیافت سرگرمکننده و از نظر بصری خیرهکننده برای تماشاگر است، که لذتی نصیب حواس شما میکند.
8. نقاب زورو (The Mask of Zorro)
- سال انتشار: 1998
آنتونی هاپکینز در طول دوران حرفهای خود در طیف وسیعی از ژانرها و ترکیبی از فیلمهای مستقل کمهزینه و فیلمهای خوشهزینه سنگین فعالیت داشتهاست. این بازیگر شناختهشده قبل از اینکه در سینمای مارول و مجموعه فیلمهای ترنسفورمرز دیدهشود، وارد سینمای اکشن شدهبود. ورود او به سینمای اکشن نقاب زورو در سال 1998 بود. این فیلم که بر اساس شخصیت خیالی به همین نام ساخته شدهاست، آنتونیو باندراس را در نقش یک دزد جوان به تصویر میکشد، که زیر نظر یک پیرمرد سلحشورطور با بازی آنتونی هاپکینز قرار میگیرد و خیلی زود ردای زورو را بر تن میکند. در همین حال، کاترین زتا جونز، بازیگر دیگر ولزی، نقش دختر شخصیت هاپکینز، النا را بازی میکند که زورو نسبت به او احساساتی دارد. «نقاب زورو» به کارگردانی مارتین کمبل که دو قسمت از فیلمهای جیمز باند را هم کارگردانی کردهاست، وقتی در تابستان 1998 اکران شد، هم از نظر نقد سینمایی و هم از نظر تجاری بسیار موفق عمل کرد.
نقاب زورو پر از صحنههای اکشن قهرمانانه و هیجان سلحشورانه، بازگشتی به فیلمهای سریالی کلاسیک اوایل قرن بیستم است. باندراس ستاره اکشن بینقصی است و در زورو، شخصیتی نمادین برای فیلمهای اکشن خلق میکند. بهعلاوه، آنتونی هاپکینز که تا این لحظه بیشتر به نقشهای دراماتیک پایبند بود، گستره توانایی خود را نشان میدهد و زوروی مسنتر را با شخصیتی عاقل و در عین حال بیزار از جهان به نمایش میکشد، که انرژی خاص و جذاب باندراس را تحسین میکند. نقاب زورو یک اکشن ماجراجویانه با کارگردانی ماهرانه و پر از شخصیتهای جالب و سکانسهای مبارزه خلاقانه است.
7. سریعترین سرخپوست جهان (The World’s Fastest Indian)
- سال انتشار: 2005
آنتونی هاپکینز به خاطر بازی در درامهای سیاه و آثار وابسته به زمان شناخته شدهاست، اما سریعترین سرخپوست جهان، یکی از نقشهای سبک سینمای این بازیگر است. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی و بیوگرافی است، که هاپکینز را در نقش برت مونرو نشان میدهد. مردی که با استفاده از یک موتورسیکلت ایندین اسکات کلاسیک در 1920 رکورد جهانی سرعت را به نام خود ثبت کردهاست. کارگردان این فیلم راجر دونالدسون، فیلمساز نیوزیلندی است و دایان لد و پال رودریگز در آن ایفای نقش کردهاند.
سریعترین سرخپوست جهان که احتمالاً در این فهرست کمتر از دیگر آثار شناخته میشود، جواهری است که ارزش آن را کمتر کسی میداند و سزاوار دیده شدن بیشتر است. با وجود ساده بودن داستان، درباره مردی که تلاش میکند خیلی سریع براند، فیلم بهطور شگفتانگیزی قابللمس و خوشانرژی است. علاوه بر این، از ابتدا تا انتها، تماشای این فیلم لذتبخش و لمس تجربه موتورسواری همراه با آنتونی هاپکینز جذاب است. بعضیها معتقدند تلاش بازیگر برای صحبت کردن با لهجه نیوزیلندی حواس را از تماشای فیلم پرت میکند. اما هر کسی که بتواند فراتر از این جزئیات کوچک نگاه کند، میتواند نقشآفرینی بسیار کاریزماتیک و مهم او را ببیند، که یک فیلم زندگینامهای ورزشی را به یک نمایش لذتبخش تبدیل کردهاست.
6. یک زندگی (One Life)
- سال انتشار: 2023
جدیدترین اثر در فیلمشناسی طولانی هاپکینز، یک زندگی است. این فیلم یک درام بیوگرافی است، که زندگی و عملکرد نیکلاس وینتون را به تصویر میکشد. انسان بشردوستی که به نجات صدها کودک یهودی از کشتار توسط نازیها در جریان هولوکاست، کمک کرد. هاپکینز نقش نسخه مسن وینتون را بازی میکند، که قرار است به زندگی گذشته خود نگاه کند. جانی فلین نسخه جوانتری از این شخصیت را به تصویر میکشد و هلنا بونهام کارتر، جاناتان پرایس و لنا اولین هم در آن بازی میکنند.
داستان واقعی که الهامبخش فیلم است، آنقدر باورنکردنی و تحسینبرانگیز است که تقریباً به نظر میرسد، هیچ فیلمی نمیتواند آن را به درستی به تصویر بکشد. اما خوشبختانه، در بیشتر جنبهها، یک زندگی موفق میشود. فیلم به شیوهای بسیار ساده و بدون ترفندهای هوشمندانه یا جلوههای ویژه پر زرقوبرق، ساخته شدهاست، و همین به داستان اجازه میدهد خودش صحبت کند. یک زندگی نه خیلی تلاش میکند تا اشکهای مخاطبانش را درآورد و نه هیجان بیخودی به متریال و منابعش میدهد. این فیلم به سادگی اجازه میدهد، تا روایت آشکار شود. البته این به این معنی نیست، که یک زندگی یک اثر دراماتیک و بسیار احساسی نیست، زیرا بدون شک اینطور است. در اینجا، هاپکینز بهعنوان مردی که سزاوار همه قدردانیهایی که به او دادهشده و حتی بیشتر از آن است، یک شخصیت باشکوه و البته چالشبرانگیز را به نمایش میگذارد.
5. مرد فیلنما (The Elephant Man)
- سال انشتار: 1980
در سال 1980، آنتونی هاپکینز در درام تاریخی مرد فیلنما در کنار جان هرت بازی کرد. این فیلم به کارگردانی دیوید لینچ، داستان واقعی زندگی جان مریک با بازی جان هرت است. جان مریک مردی است که در انگلستان ویکتوریایی زندگی میکند و از یک اختلال مادرزادی نادر رنج میبرد، که منجر به تغییر شکل چهرهاش شدهاست. جان مریک پس از بدرفتاری و خشونت در تمام زندگیاش، دوستی و دلسوزی دکتر فردریک تروز با بازی هاپکینز را به دست میآورد. دکتر تروز به فراتر از ظاهر جان مریک نگاه میکند و روح باهوش و مهربان او را میببیند. مرد فیلی نامزد هشت جایزه اسکار از جمله جایزه بهترین بازیگر مرد برای جان هارت، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم شد.
فیلم مرد فیلنما هم متاثرکننده است و هم شفقتآمیز، که تماشای آن در عین حال که چالشبرانگیز است، ارزش زیادی دارد. علیرغم اینکه این فیلم در شروع کار حرفهای دیوید لینج به عنوان کارگردان خلق شده، به طرز شگفتانگیزی خوشساخت است. تصمیم کارگردان با فیلمبرداری کل فیلم به صورت سیاهوسفید، نه تنها کیفیت وهمانگیزی به آن میدهد، بلکه امکان یک تصویربرداری خیرهکننده را برای فیلم فراهم میکند. با این حال، بازی دو بازیگر اصلی باعث شدهاست که این فیلم، به عنوان یکی از بهترین آثار زندگینامهای تاریخ شناخته شود. اگرچه آنتونی هاپکینز ممکن است، اندکی تحتالشعاع جان هرت قرار گیرد، اما او هنوز هم با اجرای تفکربرانگیز و لایهلایهاش در نقش دکتر تروز، توانستهاست تاثیری ماندگار از خود بر جای بگذارد. به طور کلی، مرد فیلنما یک داستان تحسینبرانگیز و در عین حال زیبا از پذیرش شرایط و همچنین دیدن انسانها فراتر از ظاهر فیزیکیشان است.
4. دو پاپ (The Two Popes)
- سال انتشار: 2019
دو پاپ فرناندو میرلس یکی از تحسینشدهترین و در عین حال پرحاشیهترین فیلمهای سال 2019 بود. در این درام کمدی جاناتان پرایس و آنتونی هاپکینز به ترتیب در نقش پاپ فرانسیس و پاپ بندیکت بازی میکنند. دو پاپ با دیدگاههای متضاد که تلاش میکنند با هم کنار بیایند و آینده را برای کلیسای کاتولیک هموار کنند. فیلم اصلی نتفلیکس 89 امتیاز از 100 امتیاز روتن تومیتوز را دریافت کرد و سه نامزدی جایزه اسکار از جمله بهترین بازیگر مرد برای پرایس، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای هاپکینز و بهترین فیلمنامه اقتباسی را به دست آورد.
دو پاپ ساده، جمعوجور و تقریباً دارای ساختار بازیگونه است، که اکشن و ملودرام را به نفع مضامین تفکربرانگیز و دیالوگهای سنگین کنار گذاشتهاست. این اثر درظاهر یک فیلم خستهکننده به نظر میرسد، اما در واقعیت، یک درام بسیار هوشمندانه و جذاب است. موفقیت فیلمهایی که دو شخصیت اصلی دارند، در گرو قدرت اجرای نقشها است. خوشبختانه درباره دو پاپ میتوان با قطعیت گفت که نقشآفرینی پرایس و هاپکینز موفقیت اثر را تضمین کردهاست. هر دوی این بازیگران دو پاپ را در بهترین دوره حرفهای خود بازی کردهاند. شیمی بین این دو، به تنهایی میتواند دلیل این باشد که تماشای دوستی و وفاداری بین آدمها ارزش تماشا دارد.
3. بازمانده روز (The Remains of the Day)
- سال انتشار: 1993
آنتونی هاپکینز و اما تامپسون دو تن از تحسینشدهترین بازیگران بریتانیایی هستند، که هنوز هم میدرخشند. پس جای تعجب ندارد که وقتی این زوج در سال 1993 در فیلم بازمانده روز همبازی میشوند، یک اثر سینمای خارقالعاده خلق میشود. این درام عاشقانه که بر اساس رمانی به همین نام نوشته کازوئو ایشی گورو ساخته شدهاست، داستان سرپیشخدمتی به نام استیونز با بازی هاپکینز را روایت میکند که نقش خود را در خانه دارلینگتون بسیار جدی میگیرد. با این حال، اصول او با ورود یک خانهدار جدید به نام سالی با بازی تامپسون به چالش کشیده میشود و احساساتش درگیر میشود. این فیلم در مجموع نامزد هشت جایزه اسکار، از جمله بهترین بازیگر مرد برای هاپکینز، بهترین بازیگر زن برای تامپسون و بهترین فیلم شدهاست.
بازمانده روز را جیمز آیووری کارگردانی کرده و باتوجه به سبک این کارگردان مورد تحسین قرار گرفتهاست. این فیلم صمیمی، عمیق و پر از ظرافت هنری است و بزرگترین احساسات را با یک نگاه یا یک شات ساده به تصویر میکشد. علاوهبراین، بازمانده روز فیلمی است که براساس فیلمنامهای بسیار زیبا و غنی ساخته شدهاست و کارگردانی هوشمندانه و بازیهای ماهرانه به آن جان بخشیدهاست. مانند بسیاری از نمونههای دیگر از آثار این بازیگر، تصویری که هاپکینز از استیونز نشان میدهد، قابللمس و سرشار از انواع احساسات پیچیده و گیجکننده است. علاوه بر این، صحنههای او با تامپسون شگفتانگیزند و در کنار هم انگار یک مسترکلاس بازیگری در داستانهای عشق ممنوع برگزار میکنند.
2. پدر (Father)
- سال انتشار: 2021
هاپکینز در سن 83 سالگی با دریافت جایزه اسکار برای دومین بار در سال 2021 و برای بازی در فیلم پدر، مسنترین برنده اسکار بهترین بازیگر مرد لقب گرفت. هاپکینز در این فیلم نقش آنتونی را بازی میکند، مردی که از زوال عقل رنج میبرد و از پذیرش کمک یا حتی مقابله با تأثیری که این بیماری روی او میگذارد، امتناع میکند. الیویا کولمن نقش دختر آنتونی یعنی آنه را بازی میکند. این شخصیت تمام تلاشش را برای کمک به پدرش انجام میدهد، اما دیدن مردی که زمانی میشناخت و آرام آرام محو میشود، برایش سخت است. فیلم پدر توسط فلوریان زلر کارگردانی و نوشته شدهاست و به عنوان اقتباسی از نمایشنامه خود زلر که در سال 2012 نوشتهاست، شناخته میشود.
برخلاف هر فیلم دیگری، پدر موفق میشود هم حسی درونی از سردرگمی و وحشت فردی که از زوال عقل تجربه میکند و هم تأثیر دلخراشی را که این بیماری بر اعضای خانواده میگذارد به بیننده القا کند. فلوریان زلر در این فیلم یک سوژه چالشبرانگیز را با ظرافت تمام و کاملا همدلانه مدیریت میکند، تا بهمعنای واقعی کلمه اثری احساسی بر هر کسی که تماشا میکند، به جای بگذارد. با این حال، بدون بازی خیرهکننده هاپکینز، فیلم بیشک ناقص است. ما به عنوان تماشاگر، از نگاه سردرگرم آنتونی است که در داستان سفر میکنیم و هاپکینز به راحتی ما را هدایت میکند. او کاملاً خود را در شخصیت داستان گم کرده و با این کار، در عین حالی که یک شخصیت چالشبرانگیز را بازی میکند، نشان میدهد که این کار را خیلی روان و بدون زحمت پیش میبرد. پدر فیلمی تاثیرگذار و بسیار زیباست که باید تماشایش کنید.
سکوت برهها (Silence of the Lambs)
- سال انتشار: 1991
بدون شک با دیدن عنوان این نوشته خودتان حدس زدهاید، که سکوت برهها در صدر فهرست بهترین فیلمهای آنتونی هاپکینز قرار دارد. بهترین فیلم در کارنامه طولانی و برجسته هاپکینز هنوز هم مشهورترین فیلم او، سکوت برهها است. این فیلم که اغلب بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما از آن یاد میشود، داستان کلاریس استارلینگ با بازی جودی فاستر را که یک دانشجوی جوان دانشکده افسری است، روایت میکند. کلاریس استارلینگ در جستجوی یک قاتل زنجیرهای به نام بوفالو بیل با بازی تد لواین، به یک قاتل سریالی دیگر که آدمخوار است، روی میآورد. این قاتل که یک زمانی روانپزشک بودهاست، دکتر هانیبال لکتر نام دارد. نقش هانیبال لکتر را آنتونی هاپکینز بازی میکند. سکوت برهها که پس از اکران در سینما در سال 1991، موفقیت چشمگیری از نظر فروش و نقد بهدست آورد، توانست پنج جایزه اسکار را از آن خود کند؛ بهترین بازیگر مرد برای آنتونی هاپکینز، بهترین بازیگر زن برای جودی فاستر، بهترین کارگردانی برای جاناتان دمی، بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی.
سیاه، پیچیده و دلهرهآور. سکوت برهها یک فیلم ترسناک بسیار هوشمندانه پر از پیچشهای نبوغآمیز و لحظات پرالتهاب است. آنچه این اثر را از دیگر فیلمهای ترسناک متمایز میکند، تأکید آن بر درونمایه روانشناختی و بررسی توانایی انسان برای ارتکاب فجیعترین جنایات است. این یک نمونه درخشان از آثاری است که در آن، همه عناصر تولید به طور کامل با هم هماهنگ شده و یک کل منسجم را ایجاد کردهاند. از کارگردانی گرفته تا فیلمنامه، از فیلمبرداری تا موسیقی متن؛ هر عنصری به زیبایی و ماهرانه ساخته شدهاست. با این حال، این صحنههای بین جودی فاستر و آنتونی هاپکینز است، که مردم را در زمان تماشای سکوت برهها هیجانزده میکند. این زوج به طرز باورنکردنی خوب با یکدیگر بازی میکنند. هر دو نفر ماهیت پیچیده و ظریف رابطه شخصیتهایشان را منتقل کرده و بهترین بازیهای خود را در این فرآیند ارائه میدهند. همانطور که گفتیم، اسپینآفهایی از این فیلم ساخته شده که در نهایت، هیچکدامشان نتوانستهاند به درخشش جادویی و داستانسرایی بیعیبونقص سکوت برهها حتی نزدیک شوند.