هر کنشی یک واکنشی دارد؛ در هر اثر هنری، این موضوع کاملا طبیعی است که اگر یک اتفاقی در ابتدای این اثر هنری میافتد، در نهایت باید با عواقب آن روبهرو شویم. این موضوع به خصوص در بازیهای ویدیویی و فیلمهای سینمایی بسیار رواج دارد و بارها این مفهوم را در این آثار دیدهایم. یکی از مهمترین واکنشها در تاریخ بازیهای ویدیویی، رو به رو شدن با باسفایتها یا بهتر است بگوییم غول مرحله آخر هر بازی است که در تمام این بازیها به عنوان سختترین چالش یک پلیر شناخته میشوند و سازندگان بازیهای ویدیویی تمام تلاش خود را میکنند که رویارویی با این غول مرحله آخر، ماندگارترین سکانس بازی باشد.
تا به حال در دنیای بازیهای ویدیویی، غول مرحله آخر زیادی را دیدهایم و در ابتدای شروع این صنعت، سازندگان سعی میکردند که معنای باس فایت را در یک هیکل گنده، زشت و کریح بودن و موارد این چنینی خلاصه کنند. اما به مرور زمان، معنای باسفایت هم دستخوش تغییرات مهمی در بازیهای ویدیویی شد.
این تغییر اذعان دارد که مهم نیست اگر باسفایت یک بازی ویدیویی یک نوزاد ۹ ماهه باشد؛ باس فایت در حقیقت رویارویی با شخصی است که شما را از ابتدای ماجراجوییتان وارد یک چالش بیمانند کرده و حالا وقت انتقام شما از این غول مرحله آخر رسیده. در این مقاله، قصد داریم که نگاهی به بعضی از بهترین باسفایتهای تاریخ بازیهای ویدیویی بیندازیم. با بلاگ مایکت و این مقاله همراه باشید.
* هشدار: در این مقاله بخشی از داستان بازیها اسپویل میشود.
1. باس فایت بازی GTA: San Andreas
بیگ اسموک یکی از بهترین باسفایتهای تاریخ ویدیوگیم است؛ دلایل زیادی وجود دارد که چرا بیگ اسموک یک باسفایت ایدئال است. اما مهمترین دلیل این است که بیگ اسموک در ابتدای بازی به عنوان یکی از رفیقهای صمیمی سی جی در بازی وجود دارد و زمانی که متوجه خیانت بیگ اسموک میشوید، کاملا شگفتانگیز است.
بیگ اسموک برخلاف خیلی از باسفایتهای تخیلی، انگیزههای عجیب و غریب نداشت و او خیلی صادقانه اعلام میکند که عطش او برای پولدار شدن، باعث شد که او به محله و رفیقهایش خیانت کند. شکست دادن بیگ اسموک البته کار راحتی نیست و نبرد سختی را با او خواهید داشت.
2. باسفایت بازی Sekiro: Shadow Dies Twice
از همین حالا در نظر داشته باشید که بازیهای هیدتاکا میازاکی و استودیوی From Software قرار است که چندین بار در این بازی لیست حضور داشته باشند؛ اما شاید گنیچیرو را بتوان محبوبترین باسفایت بازیهای میازاکی در نظر گرفت؛ محبوبترین (نه بهترین) بدین خاطر که معمولا باسفایتهای سری سولز نیازمند دانش پسزمینه داستانی زیادی هستند که این موضوع راجع به گنیچیرو صدق نمیکند.
انگیزه گنیچیرو بسیار واضح است؛ او قصد دارد که به سرزمین بازی حکومت کند و به همین خاطر پرنس این کشور و محافظ او که شخصیت اصلی بازی است را در به راحتی از صحنه حذف میکند. این که در ابتدای بازی شما به راحتی از او شکست میخورید و مجددا در انتهای بازی برای شکست دادن او باز میگردید هم نکته بسیار مهمی است که نمیتوان نادیده گرفت.
3. باس فایت بازی God of War 3
نبرد زئوس و کریتوس از جمله ماندگارترین فیودهای تاریخ بازیهای ویدیوی است که به استادانهترین شکل ممکن روایت شد. دلیل اصلی محبوبیت این فیود، به خاطر طولانی بودن خط داستانی این موضوع است. نبرد کریتوس و زئوس حتی در یک بازی ویدیویی هم به پایان نرسید.
فیود کریتوس و زئوس در ابتدای قسمت دوم God of War شروع میشود که زئوس به شکل بیرحمانهای، پسر خودش یعنی کریتوس را به قتل میرساند. گایا که مادر زمین است، کریتوس رو به دنیا باز میگرداند و طی دو ویدیو گیم، کریتوس در بازی گاد آو وار ۳ موفق میشود که زمان را به عقب برگرداند و به لحظه به قتل رسیدنش بازگردد و با زئوس مبارزه کند.
4. باسفایت بازی Resident Evil 3
رزیدنت ایول هم از آن دسته بازیهایی است که برای باسفایتهایش معمولا از موجودات عظیمالجثه و کریح استفاده میکند؛ اما در بین تمامی این موجودات، باسفایت قسمت سوم رزیدنت ایول یعنی نمسیس از جمله باسفایتهایی بود که همیشه به یاد طرفدارهای این سری باقی میماند.
دلیل اصلی به یادماندنی بودن نمسیس این است که نمسیس از اولین باسفایتهای این سری بود که توانست یک پسزمینه داستانی درگیرکننده و جذاب داشته باشد و علیرغم ترسناک بودن این کاراکتر و کاریزمای فوقالعاده این موجود عظیمالجثه، همیشه این احساس را داشتیم که نمسیس یکی از مظلومترین باسفایتهای تاریخ محسوب میشود.
5. باسفایت بازی Call of Duty: Black Ops 2
منندز باسفایت یا بهتر است بگوییم که شخصیت منفی اصلی بازی کالاف دیوتی: بلک آپس ۲ است. کشتن منندز حتی ثانیهای هم طول نمیکشد اما رسیدن به منندز، دستگیر کردن او و نجات پیدا کردن از تمام تلههایی که او در بازی برای شما در نظر گرفته، سختترین کاری است که در این بازی انجام میدهید.
انگیزه منندز برای نابودی دنیا، کاملا شخصی است؛ او نه تنها به خاطر انتقام خانوادهاش این کار را انجام میدهد، بلکه اعتقادهایی که این شخصیت دارد، باعث شد تا او یک ارتش بسیار بزگری تشکیل بدهد و دنیا را تا مرز نابودی ببرد. منندز قطعا یکی از بهترین و البته دستکمگرفتهشدهترین باسفایتهای تاریخ است.
6. باسفایت بازی Farcry 3
فارکرای ۳، یک اتفاق مهم در بازیهای ویدیویی محسوب میشود؛ یوبیسافت بعد از سالها دوباره به همه یادآوری کرد که نوشتن یک سناریوی جالب برای شخصیت منفی یک بازی میتواند تا چه اندازه جذاب باشد. شخصیت واس در بازی فارکرای ۳ دقیقا همان یادآوری بود که دنیای ویدیوگیم به آن نیاز داشت.
شخصیت واس، معنا و مفعوم واقعی دیوانگی را در این بازی به نمایش کشید؛ مجددا مثل منندز، واس شخصیتی نیست که کشتن آن کار غیرممکن و سختی باشد اما با این وجود، واس به قدری دسترسی به خودش را در بازی سخت کرده است که به راحتی نمیتوانید این کار را انجام دهید.
- آسانترین بازیهای سوپر ماریو که از تجربه آنها لذت میبرید
- سختترین بازیهای استودیو ناتی داگ
- خط داستانی در یک بازی ویدیویی چقدر مهم است؟
7. باسفایت بازی Punchout
برای این باسفایت، سراغ یکی از قدیمیترین بازیهای ویدیویی آمدهایم که در زمان خودش هرچند طرفدارهای خیلی زیادی داشت اما شاید خیلی از گیمرها، این روزها نامی از این بازی نشنیده باشند. این بازی که پانچاوت نام دارد، در حقیقت شبیهساز بوکس است که شما را در مقابل دشمنهای مختلفی قرار میدهد.
باسفایت این بازی اما بر اساس دنیای واقعی پیادهسازی شده و سازندگان بازی از شخصیت مایک تایسون، بوکسور معروف و سرسخت استفاده کردهاند که تقریبا از هیچکدام از مشتهای او نمیتوانید جاخالی بدهید و تجربه بازی در زمانی که با مایک تایسون روبهرو میشوید، کار بسیار سختی است.
8. باسفایت بازی Resident Evil 5
بازی رزیدنت ایول ۵ را قطعا میتوان یکی از ضعیفترین بازیهای این سری در نظر گرفت که متاسفانه انتظار خیلی از طرفدارهای این سری را برآورده نکرد. نه تنها این بازی از سمت طرفداران قدیمی این سری به شدت انتقاد شد، بلکه رسانههای ویدیوگیم هم به این بازی خیلی سخت گرفتند.
باسفایت این بازی یکی از شخصیتهای قدیمی این فرنچایز یعنی آلبرت وسکر بود؛ با این که خود بازی تعریف چندانی نداشت اما نمیتوانیم کتمان کنیم که قرار دادن آلبرت وسکر به عنوان یک شخصیت منفی و باسفایت این بازی به استادانهترین شکل ممکن پیادهسازی شده بود و آلبرت وسکر از جمله معدود نکات مثبت این بازی محسوب میشد.
9. باسفایت بازی Final Fantasy
دلایل زیادی وجود دارد که چرا فاینال فانتزی تا به امروز طرفدارهای زیادی دارد؛ ساختن شخصیتهای به یادماندنی در این سری یکی از این دلایل مهم است. این کاراکترها روزبهروز بهتر از گذشته میشوند و نمیتوان کتمان کرد که سفیروث، یکی از این شخصیتهای به شدت بهیادماندنی است.
خبیث بودن، در ذات سفیروث پنهان شده است و به همین خاطر، او هیچ مشکلی ندارد که خوی شیطانی خودش را در طول بازیهای فاینال فانتزی به نمایش بکشد و سازندگان این بازی در طراحی شخصیت سفیروث، به استادانهترین شکل ممکن عمل کردهاند و هر چقدر هم که بیشتر در این بازیها به جلو میرویم، بیشتر به این موضوع پی میبریم.
10. باسفایت بازی Dark Souls 3
همانطور که در ابتدای این مقاله گفته بودیم، در این بازی قرار است بارها، از بازیهای میازاکی یاد کنیم؛ میازاکی به خوبی متوجه شده است که برای ساختن یک باسفایت خوب دقیقا باید چه کار انجام داد و چگونه میتوان مخاطب را به سمتی برد که بتوانند حتی بعضی اوقات، با باسفایت همذاتپنداری کنند یا به اوبوهت آنها پی ببرند.
آخرین باسفایت بازی سخت دارک سولز ۳، در حقیقت یک پادشاه بینام یا بهتر است بگوییم که Nameless King است؛ برای شکست دادن پادشاه بینام، باید یک بار فقط با بادیگاردش که یک اژدها است بجنگید و در نهایت با زره او مبارزه میکنید که هر دو مبارزه به شکل عجیب و غریبی، سرسخت هستند.
11. باسفایت بازی Metal Gear Solid
سایکو منتیس، از مهمترین باسفایتهای تاریخ بازیهای ویدیویی گیم است؛ بدین خاطر که شاید برای اولین بار در تاریخ بازیهای ویدیویی بود که متوجه شدیم، یک باس فایت با ذهنیت دیوانهوار، تا چه اندازه میتواند حائزاهمیت باشد و پیادهسازی مناسب سایکومنتیس در این زمینه، واقعا زبانزد است.
هیدیو کوجیما به طور کلی در باسفایتسازی صاحب سبک است و او همیشه متفاوتترین رویکردها را در ساخت یک باسفایت دارد. سایکو منتیس در حقیقت دو جنبه انسانی و شیطانی یک متخصص کنترل ذهن در کنار هم آمدهاند تا بتوانند بعضی از خارقالعادهترین سکانسهای بازی متال گیر سالید را رقم بزنند.
12. باسفایت بازی Bloodborne
باز هم یکی دیگر از بازیهای جذاب میازاکی یعنی بلادبورن که یک تافته جدابافته از تمام بازیهای ویدیویی هیدتا میازاکی و البته استودیوی From Software محسوب میشود؛ بلادبورن دنیای بستهتری در مقایسه با دنیای دارک سولز دارد اما از لحاظ طراحی باسفایت، شاید یک سر و گردن بهتر از دارک سولز عمل کرده است.
بلادبورن چند باسفایت بزرگ و مهم را در داخل این بازی جا داده است و انتخاب کردن بهترین باسفایت از این بازی بسیار سخت است؛ اما شاید «پدر گازکوین» بهترین انتخاب ممکن باشد چون پلیرها قطعا میتوانند ارتباط بیشتری را با این مخاطب برقرار کنند. به خصوص این که «پدر گازکوین» خود یک شکارچی مثل شخصیت اصلی بازی است.
13. باسفایت بازی Batman: Arkham City
کتابهای کامیک، بهترین منبع ممکن برای تهیه و نوشتن یک باسفایت فوقالعاده است و تا به حال باسفایتهای بسیار خوبی در دنیای کتابهای کامیک خلق شدهاند و به خوبی یا حتی بدی، راهشان را به دنیای بازیهای ویدیویی پیدا کردهاند. یکی از بازیهایی هم که به خوبی توانست یک باسفایت محبوب را از کامیکهای بتمن به بازیهای ویدیویی بیاورد، بازی Batman: Arkham City بود.
شاید اگر بپرسید که دشمن اصلی بتمن در کتابهای کامیک چه کسی است، همه بدون شک پاسخشان جوکر خواهد بود که دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد؛ دلیل اصلی این است که فیلمهای سهگانه کریستوفر نولان تاثیر بسیار زیادی در این زمینه گذاشته است و پیادهسازی شخصیت جوکر در بازی بتمن آرکهام سیتی، فوقالعاده انجام شده است.
14. باسفایت بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariendel
دی ال سی بازی دارک سولز ۳، یعنی «خاکسترهای آریندل» یکی از بهترین و خلاقانهترین دی ال سیهایی است که تا به امروز در دنیای بازیهای ویدیویی دیدهایم؛ این بازی در یک نقاشی جریان دارد و به همین ترتیب، تمام اتفاقات و محیطی که داخل این بازی میبینید، به شکل خارقالعادهای هنری است.
باسفایت اصلی دنیای این بازی که در ابتدای بازی به عنوان دوست و همراه شماست، «خواهر فریده» نام دارد؛ برای شکست دادن این باسفایت باید ۳ فاز مختلف را طی کنید و به جز خود خواهر فریده، باید پدر او را هم شکست بدهید. خواهر فریده پسزمینه داستانی خارقالعادهای هم دارد که البته در خود بازی کامل به آن پرداخته نمیشود.