بهترین فیلمهای درام 2025 که باید ببینید
2025 سالی بود که در آن سینمای جریان اصلی دوباره روح زنده، مهم و بیمرز خود را بازیافت. معدود آثار واقعا مهمی در این سال روی پرده رفتند که توانستند با تماشاگران گسترده ارتباط بگیرند. در این میان فیلمهای درام 2025 جایگاه قابل توجهتری نسبت به سایر ژانرها داشتند و عناوین چشمگیری از میانشان مخاطبان زیادی را به خود جلب کردند. از طرفی فروش گیشه هم فقط بخش کوچکی از ماجرا را تعریف میکند.
هرچند فیلمهایی بودند که کمک کردند هالیوود از لغزیدن بیشتر در بحران وجودیاش نجات پیدا کند، اما آثار سرشار از شور و حالی هم به چشم میخورد که مسیر تازهای پیش روی سینما گذاشتند. در همین حال کارگردانهای خوشنامی هم با پروژههای موفق در سال 2025 دست به کار شدند که این ایده را مطرح کردند که برگشتن و دوباره مرور کردن مسیرمان، خودش میتواند پاداشهایی به همراه داشته باشد.
فیلمهای درام 2025 به خوبی نشان میدهند که ما دردهای دنیای امروز را چطور هضم میکنیم، یا اصلا نمیکنیم، یا نمیتوانیم و همهشان حقیقتی جداییناپذیر از رنجی بودند که زندگی در عصر حاضر با خودش میآورد. در ادامه بهترین فیلمهای درام 2025 را نام بردیم و البته بعضیها هم خیلی به قرار گرفتن در یکی از جایگاههای خوب این فهرست نزدیک بودند اما جا ماندند. با این حال تمام آنها یک چیز را ثابت کردند که خودِ سینما هنوز حالش خوب است و این دنیای پیرامونش است که باید نگرانش باشیم.
10. سایهی پدرم (My Father’s Shadow)
- کارگردان: آکینولا دیویس جونیور
- بازیگران: شوپه دیریسو، ایفان وینی
- امتیاز راتن تومیتوز: –
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
24 ژوئن 1993 به یکی از سرنوشتسازترین روزها در تاریخ کوتاه نیجریه پسااستعمار تبدیل شد اما برای دو پسر نوجوانی که در مرکز درام نیمهزندگینامهای آکینولا دیویس جونیور قرار دارند، این تاریخ معنای بسیار شخصیتری پیدا میکند. فیلم سایهی پدرم با لحنی دردناک و تصویری زنده از ما میخواهد تصور کنیم که در 24 ژوئن 1993، اکین و رِمی برای اولینبار از طرف پدرشان فُلارین، به سفری نادر به لاگوس دعوت میشوند. فلارین پدری قدرتمند اما مرموز است که ماهها از خانواده دور میماند و حضورش همیشه با هالهای از ابهام همراه بوده است.
در طول این سفر پرآشوب به دلِ شهر بزرگ، دو پسر کمکم پدرشان را در نوری تازه و خیرهکننده میبینند که رویاهایشان را برای سالهای طولانی روشن نگه خواهد داشت. داستان در لحظهای جریان دارد که نیجریه انگار لبِ برآمدن یک سپیدهدم تازه ایستاده بود. سایهی پدرم همین حس امید تازه جوانهزده را با سایهای ماندگار از آشوب و دلهراسی در هم میآمیزد. در حالی که وحشتهای یک کشتارِ تازه هنوز روی تیتر روزنامهها به چشم میخورد، مردانی مثل فُلارین مصممند با حرکت رو به جلو برای آینده فرزندانشان سرمایهگذاری کنند.
فُلارین با حسرت میگوید «زندگی در نیجریه سخت است» اما مصمم است هر کاری از دستش برمیآید انجام دهد تا زندگی برای پسرهایش آسانتر و به لطف سایه حضورش، کمی روشنتر شود. این فیلم صمیمانه، همه چیز را در چارچوب خانواده نگه میدارد و وقتی به لحظههای پایانی و تاثیرگذارش میرسد، ما را با حقیقتی ساده تنها میگذارد که فُلارین، با تمام نقصهای پدرانهاش، عمیقا نگران آینده فرزندانش بود و همین نگرانی، به پسرهایش دلیلی داد تا خاطرات گذشته را عزیزتر از همیشه در دل و حافظهشان نگه دارند.
9. ولگرد (Urchin)
- کارگردان: هریس دیکینسون
- بازیگران: فرانک دیلین، مگان نورثام، کارینا خیموچوک
- امتیاز راتن تومیتوز: 96 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.8 از 10
هریس دیکینسون بازیگر فیلم بیبیگرل (Babygirl) که سال گذشته اکران شد، در اولین تجربه کارگردانیاش موفق ظاهر شد. ولگرد که فارغ از نام سازندهاش هم توانست توجه همه را به خود جلب کند فقط چند ثانیه طول میکشد تا مخاطب را کاملا در بهت و حیرت فرو ببرد. فرانک دیلین که بیشتر به خاطر نقش تام ریدل جوان در هری پاتر و شاهزاده دورگه (Harry Potter and the Half-Blood Prince) شناخته میشود، در این فیلم با درد و نیازمندیای وارد صحنه میشود که مثل زخمی باز است.
شخصیت او با نام مایک، پنج سال است که در خیابانهای لندن زندگی میکند و از هر کسی که به او کمک میکند، دلگیر است چون نمیداند چطور باید آن کمک را بپذیرد. او مردی را که میخواهد به او غذا بدهد، میزند، دوباره به زندان میرود و سپس تلاش میکند از سوی دیگر، زندگی پاکی را تجربه کند. اما فیلمنامه لاغر دیکینسون فقط وانمود میکند که داستانی از مسیر قهرمان پاکیزه روایت میکند، تا بعد با آشفتگی رفتار انسانی آن را زیر سوال ببرد.
چیزی که میتوانست یک داستان سهپردهای دلنشین درباره کودکی در حال بهبود باشد، به چیزی بسیار کمتر قابل هضم و آموزنده تبدیل میشود. جایی که فیلمی با مضمون مشابه مثل فیلم برهنه (Naked) ساختهی مایک لی خود را به جنون یک فیلسوف دیوانه گره زده بود، ولگرد به یک بیگناهی شکستناپذیر وابسته است که حتی پس از اینکه مایک ما را از همدردی با خود بازمیدارد، پابرجا میماند.
او قربانی دنیای ظالم است، اما همزمان عامل بیاحساسی آن دنیا نیز هست. دیکینسون به وضوح امیدوار است که این داستان روندی سختتر برای نادیده گرفتن انسانیت افراد بیخانمان ایجاد کند، اما قدرت فیلم و نوید هوش او بهعنوان یک فیلمساز در این است که نشان میدهد چگونه ترسیم یک شخصیت پر از دودلی و تناقض، میتواند هدف او را بهتر از میلیونها ژست همدلی کمارزش محقق کند.
8. همنت (Hamnet)
- کارگردان: کلویی ژائو
- بازیگران: جسی باکلی، پل مسکال، جو آلوین
- امتیاز راتن تومیتوز: 86 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.1 از 10
فیلم همنت که از رمانی به همین نام نوشتهی مگی اوفارل اقتباس شده است، درامی عاطفی و تاثیرگذار است که تصور میکند مرگ تنها پسر ویلیام شکسپیر و آن (یا آگنس) هاتاوی چگونه ممکن است الهامبخش خلق بزرگترین تراژدی او شده باشد. با این حال، زیبایی این فیلم که روحتان را چنان بیرون میکشد که غم و اندوهش تقریبا شبیه عاشق شدن یا تجربه پدر یا مادر شدن احساس میشود در این است که به همان اندازه درباره تجربه داشتن فرزند است که درباره تجربه از دست دادن او.
به بیان دقیقتر، همنت داستان دلخراشی درباره این است که چگونه این دو تجربه که از نظر شان و مقام بسیار متفاوتند در نهایت ممکن است توسط همان فرآیند دگرگونی عاطفی شکل بگیرند. در تجربه اول، قلبت در بدن دیگری قرار میگیرد. در تجربه دوم، آن بدن به جهان واگذار میشود. خلق هر چیزی، چه یک انسان باشد و چه یک نمایشنامه، یعنی بخش کوچکی از خودت را به زندگیای مستقل بسپاری و زندگیای را تجربه کنی که دیگر هرگز نمیتوانی آن را کنترل یا حفظ کنی.
7. متاسفم، عزیزم (Sorry, Baby)
- کارگردان: اوا ویکتور
- بازیگران: اوا ویکتور، نائومی آکی، لوکاس هجز
- امتیاز راتن تومیتوز: 97 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10
متاسفم عزیزم اولین فیلم اوا ویکتور، کمدین و ستاره شبکههای اجتماعی، یک شروع بسیار تاثیرگذار دارد. طبق اطلاعات رسمی مطبوعات در خلاصه داستان اینطور آمده: «اتفاق بدی برای آگنس رخ داد. اما زندگی ادامه دارد… حداقل برای تمام اطرافیانش.» این خلاصه هم ساده است و هم رمزآلود، اشاره به درام و کشف رازها دارد و قول میدهد که ما را محکم در دنیای آگنس جا دهد. اینها همه درباره فیلم متاسفم عزیزم درست است اما هیچ خلاصه کوتاهی نمیتواند اثرگذاری اولین فیلم ویکتور را بهدرستی منتقل کند که هم تاریک و کمدی است و هم فوقالعاده لطیف.
بله داستانش درباره اتفاقاتی است که بعد از بدترین لحظات رخ میدهد، اما فضا برای کنار هم قرار گرفتن روشنایی و تاریکی هم به وفور وجود دارد. برای آگنس اتفاق بدی میافتد، اما ویکتور به اندازه کافی دانا است که بداند این تنها بخشی از داستان است، چون تنها بخشی از خود زندگی است. گرچه فیلم ویکتور به طور خاص بر داستان آگنس و اتفاق بدی که در مرکز آن قرار دارد متمرکز است، اما در همان خاص بودنش هم جای زیادی برای شناسایی و کشف گستردهتر احساسات و تجربیات وجود دارد.
در نهایت فیلم یک سوال را مطرح میکند که مگر برای هر کدام از ما هم اتفاق بدی نیفتاده است؟ و مگر زندگی ادامه پیدا نکرد؟
6. وصیتنامه آن لی (The Testament of Ann Lee)
- کارگردان: مونا فستولد
- بازیگران: آماندا سایفرد، توماسین مکنزی، لوییس پولمن
- امتیاز راتن تومیتوز: –
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10
مونا فستولد و بردی کوربت پس از فیلم بروتالیست (The Brutalist) با یک حماسه تاریخی دیگر بازگشتهاند. وصیتنامهی آن لی یکی از بهترین فیلمهای درام 2025 است که داستانی درباره یک نابغه اروپایی را روایت میکند که برای ساخت نوعی کلیسای نوین به آمریکا میآید. هیجانانگیزتر اینکه این اثر یک فیلم زندگینامهای خیالپردازانه، پرشور و سراسر مسحورکننده درباره واعظی اهل منچستر است که شیکرها را بنیان گذاشت و خود را تجسم زنانه مسیح روی زمین میدانست.
این فیلم با استفاده از روایتی موزیکال دقیقا بزرگترین مشکل فیلم سال گذشته درباره معمار خیالی لاسلوا توث را برطرف میکند. وصیتنامهی آن لی یک تلاش دیوانهوار دیگر است با جیبهای خالی و جاهطلبیهای بزرگ (که به لطف طراح صحنه، سم بیدر، شبیه یک پروژه پرهزینه استودیویی به نظر میرسد). این هم یک نیایش آرمانی دیگر است که توسط زنی در صنعتی که مردان بر آن تسلط دارند هدایت میشود که در مورد فستولد مجبور بود انرژیهای تیمی بسیار بزرگتر از جماعت اولیه آن لی را به کار گیرد تا چشماندازش را محقق کند.
این فیلم هم مثل بروتالیست یک الگوی عملی برای فیلمسازی است. همانطور که پیام پرانرژی آن لی به جمعیت مسیحیای که از وعده نجات از طریق رنج خسته شده بودند جذاب بود، مدل فستولد و کوربت هم پاسخی عملی به صنعتی ارائه میدهد که از پیشگوییهای سیاهنمای هالیوود خسته شده است.
5. رستاخیز (Resurrection)
- کارگردان: بی گان
- بازیگران: جکسون یی، شو چی، ترسا لی
- امتیاز راتن تومیتوز: 89 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
بی گان بار دیگر مرزهای سینما را به چالش میکشد، اینبار با آخرین حماسه ملودرام توهمآلودش که آدم را به شک میاندازد که آیا خواب میبینم یا فیلم است؟ این نخستین فیلم بلند کارگردان چینی 35 ساله پس از فیلم سفر دراز روز در شب (Long Day’s Journey Into Night) است. رستاخیز بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای درام 2025 قصد دارد تاریخ سینما را در خود جای دهد. کارگردان در این فیلم ژانرها و دورههای مختلف تاریخ سینما را میآزماید و از فیلمهای صامت و حماسههای جنگی تا عاشقانهی خونآشامی را در سر یک مرد تنها (جکسون یی) روایت میکند.
مردی که فیلم از او بهعنوان هیولا یاد میکند در واقع تخیلش از او یک هیولا ساخته است. برای برآورده کردن آرزوی مرگباری که حتی وجود ندارد، زنی مرموز با بازی شو چی، یک پروژکتور فیلم را داخل سر او نصب میکند تا رویاهایش همانگونه که خودش میبیند، برای ما هم به تصویر کشیده شود. رستاخیز یک معمای باشکوه، ماشین رویا و فیلمی است که نه با یک یا دو بار بلکه با چندین بار تماشا هم میتوان به سختی حتی بخشهایش را فهمید.
4. اگه پا داشتم بهت لگد میزدم (If I Had Legs I’d Kick You)
- کارگردان: مری برانستین
- بازیگران: رز بایرن، کانان اوبرایان، دنیل مکدونالد
- امتیاز راتن تومیتوز: 92 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.6 از 10
لیند با بازی فوقالعادهی رز بایرن، یک رواندرمانگر در مونتاک است که دخترش با بیماری اسرارآمیزی دستوپنجه نرم میکند. او هر آنچه از توانایی تشخیص یک ناراحتی کوچک از یک بحران آخرالزمانی برایش مانده بود، از دست داده است. در این نگاه، طبیعی است که یکی از صادقترین و خامترین فیلمها درباره مادری معاصر باید به حدی سوررئال باشد که ادراک و واقعیت را به شیوهای مشابه با هم درآمیزد.
به همین دلیل است که تصویر آشفته (و گاه خندهدار) مری براینستین از یک زن سفیدپوست مرفه که سعی دارد از یک ناراحتی موقت جان سالم به در ببرد، بیشتر به الماسهای تراشنخورده (Uncut Gems) و کلهپاککن (Eraserhead) نزدیک است تا به مثلا دختران گیلمور (Gilmore Girls). اگه پا داشتم بهت لگد میزدم یکی از فیلمهای درام 2025 است که روایت برجستهای دارد و در آن چیزهایی که باید ترسناک باشند، خندهدارند و چیزهایی که باید خندهدار باشند، وحشتناک.
خودِ ایده فیلم، کابوس هر پدر و مادری است، اما به شکلی ساخته شده که حس یک شوخی کیهانی را منتقل میکند. فیلم برانستین وارد قلمروهای کلی روایت نمیشود، بلکه با شتابی بیچون و چرا به اعماق روح لیندا فرو میرود، که همچون قوانین فیزیک غیرقابل انکار و انعطاف است.
3. ارزش عاطفی (Sentimental Value)
- کارگردان: یواکیم ترییر
- بازیگران: رناته رینسوه، استلان اسکارشگورد، ال فانینگ
- امتیاز راتن تومیتوز: 96 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10
گوستاو بورگ، کارگردان برجسته و پدری که فرزندش را ترک کرده بود، پس از مرگ همسر سابقش به زندگی دخترش نورا بازمیگردد و تلاش میکند رابطهشان را با ساختن یک درام خودزندگینامهای از زندگی خودش ترمیم کند. هدف او نه صرفا عذرخواهی، بلکه برقراری پیوند عاطفی و ترمیم درد گذشته است. او میخواهد نورا نقش مادرشان را بازی کند تا بخشهایی از تاریخ شخصی و احساساتشان بازسازی شود.
این ایده منجر به خلق غنیترین و پرشورترین فیلم ترییر میشود که به ظرافت نشان میدهد عشق والدین و فرزندان محدود به بیان کلمات نیست و چگونه هنر میتواند این رابطه و احساسات را بازنمایی و تسهیل کند.
2. مارتی معظم (Marty Supreme)
- کارگردان: جاش سفدی
- بازیگران: تیموتی شالامه، گویینت پالترو، تایلر د کریتور
- امتیاز راتن تومیتوز: 97 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.7 از 10
فیلم مارتی معظم با اجرای درخشان تیموتی شالامه، داستان تلاش بیوقفه و عطش بیمارگونهی یک جوان برای تعالی را روایت میکند، در حالی که هم پیگیری او را به چالش میکشد و هم پاداش میدهد. این فیلم نه فقط درباره خود ستاره است، بلکه شور و اشتیاق منحصربهفرد او را در سراسر اثر میدواند و آن را به تجربهای پرشتاب، برقآسا و نفسگیر تبدیل میکند. نتیجه، یک فیلم درخشان و پرانرژی است که همزمان ادیسهای یهودی-آمریکایی درباره رویاها، منشا و مسیرشان و خطر فروپاشی آنها در میانه راه ارائه میدهد.
1. نبرد پشت نبرد (One Battle After Another)
- کارگردان: پل توماس اندرسن
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، شان پن، بنیسیو دلتورو
- امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.9 از 10
پل توماس اندرسن تا پیش از این اثر غولآسای تازهاش که یکی از بهترین فیلمهای درام 2025 محسوب میشود، فقط یک فیلم داستانی در قرن بیستویکم ساخته بود و همان یکی هم بیش از آنکه متعلق به دوران خود باشد، از دلِ زمان بیرون افتاده بود. پس از آن، فیلمی درباره خاستگاه سرمایهداری آمریکایی ساخت، دو افسانه پساجنگی درباره مردمانی که میکوشند رویاهای خود از آینده را بذرافشانی کنند و یک مرثیه برای وعدههای ازدسترفته ضدفرهنگ دهه شصت و یک عاشقانه نحس و نامتجانس بر بستر بحران نفتِ 1973.
اندرسن که همیشه به گذشته پناه میبرد، اینبار سراغ امروز میآید تا نشان بدهد بزرگ شدن به معنای عقبنشینی نیست و ادامه دادنِ نبرد، خودش نوعی پیروزی است. فیلم او با طنز تلخ، اکشن و نگاهی خیره به اضطرابِ حال حاضر آمریکا، تصویری تازه از کشوری میسازد که مدام با خودش در جنگ است.
منبع: indiewire














