۷ پایان‌بندی خبیثانه در بازی‌های نقش‌آفرینی

اگر بخواهیم فقط یک تعریف و توصیف از بازی‌های نقش‌آفرینی داشته باشیم، تنها تعریفی که به ذهنمان می‌آید، این است که بازی‌های نقش‌آفرینی پلیرها را مجبور می‌کنند که تصمیمات بسیار مهمی را بگیرید. موضوعی که فقط به این سبک محدود نمی‌شود اما بیشتر در بازی‌های نقش‌آفرینی می‌توانید پیدا کنید.

معمولا در بازی‌هایی که در سبک نقش‌آفرینی ساخته نشده‌اند، شما یک یا دو بار و معمولا در انتهای بازی با این چالش‌ها و تصمیمات سخت روبه‌رو می‌شوید. این تصمیم‌ها می‌توانند پایان‌بندی یک بازی را برای شما مشخص کنند. اما این موضوع در بازی‌های نقش‌آفرینی کمی متفاوت‌تر است.

در بازی‌های نقش‌آفرینی، شما با تصمیم‌های بسیار بیشتری روبه‌رو می‌شوید و همین موضوع باعث می‌شود که با دقت بیشتری این تصمیم‌ها را بگیرید. این تصمیم‌ها به اندازه‌ای مهم هستند که شما با هر تصمیمی که در طول بازی می‌گیرید، چندین راه و لایه جدید از داستان برایتان باز می‌شود.

اما بعضی اوقات، تصمیماتی که شما در یک بازی نقش‌آفرینی می‌گیرید، این امکان را در اختیار شما قرار می‌دهد که بتوانید جنبه خبیث خود و شخصیت اصلی بازی را به میان بیاورید. در این مقاله،‌ قصد داریم که به سراغ چند بازی نقش‌آفرینی برویم که در آن می‌توانید یک پایان‌بندی خبیث را داشته باشید. با بلاگ مایکت و این مقاله همراه باشید.

7. بازی Persona 4: Golden

بازی Persona 4: Golden

سری پرسونا، به اندازه‌ای در ژاپن محبوب است که هر قسمت از این سری با بازخورد بسیار مثبتی در این کشور روبه‌رو می‌شود. البته باید در نظر داشته باشید که پرسونا به خوبی توانست خودش را در بازار بین‌المللی هم ارائه دهد و به مرور زمان، طرفدارهای بیشتری را خارج از این کشور به دست آورد.

داستان‌های بسیار جذاب، گیمپلی فوق‌العاده و آرت استایل مخصوص این بازی، باعث شد که خیلی زود بتوانیم با این سری ارتباط برقرار کنیم. اما یکی از قسمت‌های این سری که به خوبی توانست جاپای این فرنچایز را در بازار جهانی تایید کند، قسمت چهارم این بازی یعنی Persona 4: Golden بود.

این بازی برای اولین بار در ۹ دسامبر سال ۲۰۰۸ میلادی توسط کمپانی آتلوس منتشر شد اما به مرور زمان، برای کنسول های نسل بعدی هم در دسترس قرار گرفت. بدین ترتیب، در حال حاضر این بازی برای پی سی، پی اس ویتا، پلی‌استیشن ۴، نینتندو سوییچ، اکس باکس وان، اکس باکس سری ایکس و اکس باکس سری اس منتشر شده است.

این بازی در سبک نقش‌‌آفرینی ژاپنی یا JRPG ساخته شده است؛ نکته جالب راجع به بازی‌های نقش‌آفرینی ژاپنی این است که معمولا به یک یا دو پایان اکتفا نمی‌کنند و چندین پایان را در سر راه مخاطب‌ها قرار می‌دهد. در قسمت چهارم پرسونا هم دقیقا چنین موضوعی مطرح است و شما ۷ پایان متفاوت را در اختیار دارید.

این پایان‌ها هر کدام بر اساس این به شما ارائه می‌شوند که در طول بازی چقدر جنبه خبیثانه خود را نشان می‌دهید و چقدر جنبه مثبت و خوب خود را به نمایش می‌گذارید. در بین این پایان‌ها، یک پایان حقیقی وجود دارد که به گفته همه پلیرهای این عنوان،‌ سخت‌ترین پایان این بازی است که سخت‌ترین باس فایت بازی هم در این اندینگ قرار گرفته است.

یکی از پایان‌بندی‌های خبیث بازی زمانی صورت می‌گیرد که شما به تمام همراهان و یاران خودتان خیانت می‌کنید و با رقیب‌ها و دشمن‌های خودتان یار می‌شوید که مشخصا پایانی محسوب می‌شود که خیلی‌ها دوست ندارند آن را ببینند.

6. بازی Fallout: New Vegas

بازی Fallout: New Vegas

فال اوت هم از جمله فرنچایزهای نقش‌آفرینی است که تجربه نقش‌آفرینی فوق‌العاده‌ای را ارائه می‌دهد. فال اوت به اندازه‌ای در سبک نقش‌آفرینی بزرگ و جریان‌ساز است که خیلی از بازی‌های نقش‌آفرینی مدرن امروزی، المان‌هایی را از این بازی قرض گرفته‌اند. اما Fallout: New Vegas مقوله متفاوتی است.

بدین خاطر که این بازی، برخلاف قسمت‌های قبلی و بعد از خودش، توسط بتسدا ساخته نشده است. استودیوی Obsidian Entertainment، مسئول ساخت این بازی بود و باید اعتراف کرد که این ریسک بزرگ اما بسیار خوش‌نتیجه|‌ی توسط بتسدا بود که بسیار خروجی جذابی را به مخاطب‌ها و طرفدارهای سری داد.

این بازی در ۱۹ اکتبر سال ۲۲۰۱۰ میلادی منتشر شد؛ به طرز عجیبی،‌ این بازی تا به امروز برای کنسول‌ها و پلتفرم‌های نسل بعدی منتشر نشد و تنها برای گیمرهای نسل هفتمی در دسترس قرار گرفت. این بازی در آن زمان برای پلی‌استیشن ۳، اکس باکس ۳۶۰ و کامپیوترهای شخصی منتشر شد.

پایان‌بندی خبیث این بازی به انتخاب‌های شما بستگی دارد اما یکی از راه‌هایی که می‌توانید پایان‌بندی خبیث یا خوب بازی را برای خود تایید کنید، انتخاب گروهی است که در بازی با آن‌ها همراه می‌شوید. منظور از گروه،‌ در حقیقت Factionهایی است که در طول بازی با آن‌ها برخورد می‌کنید.

در این میان، فکشن Legion همیشه جز خشن‌ترین و خبیث‌ترین فکشن‌های بازی محسوب می‌شده. نکته جالب این است که این فکشن را افراد بسیار کمی انتخاب می‌کنند اما با پیروی کردن از این فکشن، وارد مراحل فرعی بسیار جذابی می‌شوید که البته سختی‌ها و چالش‌های مخصوص به خودش را دارد. 

شما در نهایت با پیروی کردن از این فکشن، وارد یک خط داستانی عجیب می‌شوید و به مرور زمان به این موضوع پی می‌برید که چه راه خبیثی را پیش گرفته‌اید. بدین خاطر که در نهایت، فکشن شما تصمیم می‌گیرد که تمام دشمن‌هایش را سلاخی کرده و تمام افراد باقی‌مانده در برهوت لاس وگاس را به بردگی بگیرد!

5. بازی The Outer Worlds

بازی The Outer Worlds

با این که دیگر راجع به سری فال اوت صحبت نمی‌کنیم، اما هنوز سخت است که از حال و هوای بازی Fallout: New Vegas بیرون بیاییم؛ بدین خاطر که بازی The Outer Worlds هم دقیقا توسط سازندگان نیو وگاس یعنی استودیوی Obsidian Entertainment ساخته شده است.

این بازی به نوعی بازگشت آبسیدیان به ساختن یک دنیای کاملا جدید و جذاب بود و کل تم بازی یادآوری بازی نیو وگاس بود که قطعا طرفداران این بازی، از بازگشت آبسیدیان به امضای قدیمی‌اش خوشحال شده بودند. این بازی، در سال ۲۰۱۹ میلادی برای کامپیوترهای شخصی، پلی‌استیشن ۴، اکس باکس وان و نینتندو سوییچ ساخته شده بود.

این عنوان راجع به یک سیاره‌ای غیر از زمین است که انسان‌ها در آینده‌ای دور،‌ زندگی در این سیاره را انتخاب کرده‌اند و زمین دیگر جای زندگی کردن است. به همین خاطر، اتمسفر بازی کاملا عجیب و تا حدودی نزدیک به بازی‌های فانتزی است. به لطف پیشرفت فناوری و گرافیک بالای این بازی نسل هشتمی، وضعیت جلوه‌های بصری بازی هم بسیار بهتر از بازی فال اوت نیو وگاس است.

شما در این بازی، درست مثل فال اوت نیو وگاس، با فکشن‌های زیادی در ارتباط هستید. این فکشن‌ها هر کدام عقاید و راه‌های زندگی خودشان را در پیش گرفته‌اند و شما می‌توانید انتخاب کنید که با کدام یکی از این فکشن‌ها همراه باشید. اما فکشنی که در این بازی می‌تواند پایان‌بندی منفی و خبیث بازی را مشخص کند، در نوع خودش بسیار عجیب و البته منحصربه‌فرد باشد.

این فکشن که Halcyon Holdings Board نام دارد، این اعتقاد را دارد که تمام اعضای فکشن کولونی، باید به حالت یخ زده در بیایند؛ تنها تعداد افرادی که لیاقت زندگی کردن را دارند از این وضعیت نجات پیدا می‌کنند. نکته جالب این است که اگر با این فکشن همراه باشید، می‌توانید این کار را انجام دهید!

4. بازی Fable

بازی Fable

سری Fable چندین سال است که قسمت جدیدی دریافت نکرده است و اگر طرفدار بازی‌های اکشن نقش‌آفرینی باشید،‌ قطعا جای خالی این سری را احساس می‌کنید. یکی از بهترین بازی‌های انحصاری اکس باکس که از همان قسمت اول خود توانست طرفدارهای بسیار زیادی را به دست آورد.

به خصوص اگر طرفدار بازی‌ها فانتزی باشید، قطعا تجربه Fable می‌تواند آن حس و حالی باشد که مدت‌هاست به دنبال آن هستید و جای خالی آن در صنعت بازی‌های ویدیویی احساس می‌شود. این بازی توسط استودیوی Lionhead در ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۴ برای پلتفرم‌های پی سی، اکس باکس و اکس باکس ۳۶۰ منتشر شد.

سری Fable همیشه بعضی از درگیرکننده‌ترین ماجراجویی‌های فانتزی را در زمان خودش  ارائه می‌داد که پلیرها می‌توانستند با به دست گرفتن کنترل یک کاراکتر، هر تصمیم که دوست دارند را در این دنیای بزرگ بگیرند و همیشه با عواقبی روبه‌رو شوند که تا به امروز، هنوز می‌توان این عواقب را بسیار سورپرایزکننده در نظر گرفت.

پایان‌بندی این بازی شاید یکی از همین سورپرایزها باشد که به هیچ‌وجه انتظارش را نداریم. بعد از این که باس فایت نهایی بازی را شکست بدهید، بازی دو انتخاب جلوی شما قرار می‌دهد. شما یا می‌توانید شمشیر «ائانز» را یک بار برای همیشه نابود کنید یا این که می‌توانید خواهر شخصیت اصلی را به قتل برسانید تا به نهایت قدرت برسید.

انتخاب کردن گزینه آخر در بازی باعث می‌شود که تمامیت دنیای بازی زیر نظر فرمانروایی تاریک آلبیون در بیاید و شما یک تصمیم بسیار خبیثانه را در این صورت گرفته‌اید. البته در این دنیا، هیچ کاراکتری به قدرتمندی شما نیست و هیچ نیرویی وجود ندارد که بتواند در مقابل شما ایستادگی کند.

اما به طور کلی، توصیه می‌کنیم که اگر طرفدار بازی‌های فانتزی یا نقش‌آفرینی هستید، حتما بازی Fables را تجربه کنید که نمونه این بازی را در حال حاضر به هیچ‌وجه در دنیای بازی‌های ویدیویی نداریم. 

3. بازی Mass Effect

بازی Mass Effect

حالا که صحبت از بازی‌های نقش‌آفرینی شد، باید یادی از سری Mass Effect کنیم که قطعا تا به امروز یکی از تاثیرگذار و جریان‌سازترین فرنچایزهای تاریخ بازی‌های ویدیویی محسوب می‌شود و هنوز بازی مشابه آن در این صنعت دیده نشده. البته خیلی از بازی‌های استودیوی Bioware همین حس و حال را به شما ارائه می‌دهند.

میراثی که این فرنچایز از خود به جا گذاشته تا اندازه‌ای مهم و تاثیرگذار بوده که تا به امروز خیلی از بازی‌های نقش‌آفرینی در حال استفاده کردن از المان‌های این سری هستند. اما در کنار گیمپلی و المان‌های ماندگار این بازی، نمی‌توان کتمان کرد که بازی Mass Effect قطعا یکی از بهترین داستان‌هایی را دارد که در صنعت بازی‌های ویدیویی می‌توانید تجربه کنید.

مهم‌ترین چیزی که در این بازی نظر شما را به خود جلب می‌کند، این است که تمام تصمیم‌هایی که شما در طول بازی می‌گیرید، در ادامه روند بازی تاثیرگذار خواهد بود. یعنی تصمیم‌هایی که شما می‌گیرید، ممکن است پایان‌بندی‌های متفاوتی را در سر راه شما قرار بدهد و شما را سورپرایز کند.

این بازی دارای سیستمی به نام Morality است؛ این سیستم تمام کارهای بد یا خوبی که در طول بازی می‌کنید را اندازه‌گیری می‌کند. این که چقدر کار خوب انجام دهید یا چقدر کار بد انجام دهید، به شما این امکان را می‌دهد که بتوانید در رقم زدن یک پایان‌بندی خوب یا بد دستتان باز باشد که البته این موضوع به صورت کاملا غیرملموسی انجام می‌شود.

در بخشی از داستان و روایت بازی، شما مجبور هستید که یک کنسولگری کاملا جدید بنا کنید و یکی از سفیرهای این کنسولگری یعنی «اودینا» با توجه به تصمیم‌هایی که شپرد می‌گیرد، درخواست می‌گیرد که یک کنسولگری تماما انسان‌گونه تشکیل شود. یعنی تمام نژادهای داخل بازی باید از بازی حذف شوند.

با توجه به این که ده‌ها نژاد در طول بازی وجود دارد که با آن‌ها آشنا می‌شوید، این موضوع کاملا خبیثانه است و اگر با چنین پایان‌بندی روبه‌رو شوید،‌ می‌توانید خودتان را مسبب این موضوع بدانید؛‌ به خاطر این که تصمیم‌های شما باعث چنین اتفاقی شده است و کس دیگری جز شما مقصر نیست!

2. بازی Star Wars: Knights Of The Old Republic

بازی Star Wars: Knights Of The Old Republic

هنوز کارمان با استودیوی BioWare به پایان نرسیده است؛ زمانی که استودیوی بایوور تصمیم گرفت که بازی بر اساس دنیای استار وارز یا همان جنگ ستارگان بسازد، خیلی‌ از طرفداران این بازی نگران بودند که این استودیو نتواند به خوبی یک داستان جذاب بر اساس این دنیای بسیار انعطاف‌پذیر و بزرگ بسازد.

اما زمانی که این بازی در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد، همگی متوجه شدند که استودیویی بایوور تا چه اندازه می‌تواند یکی از بهترین استودیوهای ممکن برای ساخت یک بازی نقش‌آفرینی باشد و در ادامه مسیر هم، این استودیو با انتشار و ساخت بازی‌های جذاب توانست این کار را به خوبی انجام دهد.

این بازی را می‌توان به شکل بحث‌پذیری، بهترین بازی استودیوی BioWare در نظر گرفت؛ پلیرها در این بازی می‌توانند به انتخاب خودشان تصمیم بگیرند که به Dark Side یا Light Side بپیوندند. اگر سری فیلم‌های جنگ ستارگان را دیده باشید، احتمالا فرق بین این دو جبهه را متوجه خواهید شد؛ اما برای فهمیدن کلیت ماجرا،‌ آن را توضیح می‌دهیم.

لایت ساید جبهه‌ای است که افراد که دارای «نیرو» هستند، تصمیم می‌گیرند که از آن برای جنگیدن با شر و بدی استفاده کنند و دارک ساید جبهه‌ای است که افراد که دارای «نیرو» هستند، تصمیم می گیرند که از آن برای جنگیدن با خوبی و خیر استفاده کنند.

زمانی که این بازی شروع می‌شود، شما در راهی هستید که تبدیل به یک Jedi شوید و بتوانید با Sith مبارزه کند؛ یعنی تمام راه‌ها به این سمت می‌رود که شما آدم خوبی باشید. اما در یک پیچش داستانی فوق‌العاده، استودیوی بایوور تصمیم گرفت که راهی برای پلیرها آزاد کند که شما به نیروی تاریکی بپیوندید. در صورتی که این کار را انجام دهید، پایان‌بندی خبیثانه بازی برای شما آزاد می‌شود که در نهایت تعدادی از دوستان و همراهان خود را به قتل می‌رسانید!

1. بازی Baldur’s Gate 3

بازی Baldur's Gate 3

مدت زمان زیادی نیست که از انتشار بازی Baldur’s Gate 3‌ می‌گذرد و این بازی به اندازه‌ای جریان‌سازی کرد که قطعا تا مدت‌های زیادی می‌توانیم این بازی را به عنوان یکی از بهترین بازی‌های نقش‌آفرینی در نظر بگیریم. بازی که حتی توانست جایزه بهترین بازی سال از دید The Game Awards را به خود اختصاص دهد.

اما این بازی هم خالی از تصمیم‌های عجیب و خطرناکی که بتواند شما را وارد یک پایان‌بندی خبیثانه کند، نبود. در این بازی هم انتخاب‌هایی که در طول بازی می‌کنید، بسیار مهم و تاثیرگذار هستند و باید سعی کنید که از همان ابتدا انتخاب کنید که می‌خواهید در این بازی آدم خوبی باشید یا یک آدم شرور!

در این بازی چندین پایان‌بندی وجود دارد که پایان‌بندی بد و خبیثانه آن به چندین شاخه مختلف تقسیم‌بندی شده است. یعنی برای بد و شرور بودن‌، شما ممکن است با عواقب گوناگونی در طول یک بازی مواجه شوید. اما اکثر این پایان‌بندی‌های خبیثانه به صورت خلاصه به این موضوع منتهی می‌شود که شما به همراهان خود خیانت می‌کنید.

البته خیانت کردن به همراهان خود در بازی تنها یک مثال بسیار ساده است و در بدترین حالت ممکن، بعضی از بهترین دوستانتان در طول بازی به شکل فجیعانه‌ای کشته می‌شوند و تنها کسی که مسبب این موضوع است، شمایید.

خروج از نسخه موبایل