7 کارگردان‌ ژاپنی که در تاریخ سینما ماندگار شدند

سینما به معنای واقعی کلمه

بخش مهمی از بهترین فیلمسازان سینمای جهان، ژاپنی هستند. شروع شکوفا شدن این کارگردانان را می‌توان از سال 1899 و ساخت مستندی کوتاه درباره گیشاها دانست. از آن پس موج وسیعی از خلق فیلم‌های کلاسیک توسط کارگردان‌های ژاپنی به راه افتاد. با این وجود در آن زمان بسیاری از فیلم‌های شاهکار ژاپنی موفق نشدند در مجامع بین‌المللی به نمایش درآیند و آنهایی که به فرای مرزهای ژاپن رسیدند هم، نتوانستند چند دهه دوام آورند. اما خوشبختانه فرهنگ سینمای ژاپن از یک جایی به بعد به خارج از این کشور رسید. و از آن زمان ما به لطف سینمای منحصربه‌فرد ژاپن، تجربه متفاوتی از فیلم خوب دیدن به دست آوردیم.

از فیلم‌های ژانر وحشت تا درام‌های خانوادگی و حماسی سامورایی؛ تعداد زیادی از کارگردانان ژاپنی سبک خاص خود را در قالب‌های هنری به نمایش گذاشته‌اند. در اینجا 7 کارگردان مولف ژاپنی را به شما معرفی و نقش آنها را در سینمای جهان بررسی می‌کنیم.

7. هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki)

هایائو میازاکی

«هایائو میازاکی» در سراسر جهان معروف و محبوب میلیون‌ها نفر است. او یکی از بنیانگذاران استودیو جیبلی و کسی است، که این کمپانی را به سطح بین‌المللی ارتقا دارد. این استاد بی‌چون‌وچرای انیمیشن، با خلق متفاوت‌ترین تصاویر و مفاهیم برای مشهور شدن نیازی به ساختن لایواکشن نداشته‌است. «هایائو میازاکی» یکی از بهترین خالقین انیمیشن در تمام طول تاریخ است و جایگاهش در فهرست بهترین کارگردانان ژاپنی محکم‌تر از چیزی است که بتوان تصور کرد. نقش او در سینمای جهان را می‌توان از شناخت آثارش مانند؛ «قلعه‌ای در آسمان» (1986)، «همسایه من توتورو» (1988)، «سرویس تحویل کی‌کی» (1989) و «شاهزاده مونونوکه» (1997) درک کرد. همه این آثار، موسیقی متن فوق‌العاده زیبا و داستان اثیری خاصی دارند. با وجود اینکه او دهه‌ها انیمه‌های فوق‌العاده با روایت‌های مهم خلق کرده‌است، اما فیلم «شهر اشباح» (2001) او اوج هنر کاگردانی‌اش محسوب می‌شود. «شهر اشباح» پرفروش‌ترین فیلم تاریخ ژاپن و برنده جایزه اسکار بهترین پویانمایی است.

آیکون فیلم شهر اشباح Sen to Chihiro no kamikakushi
فیلم

شهر اشباح

Sen to Chihiro no kamikakushi

تماشای فیلم شهر اشباح

6. ناگیسا اوشیما (Nagisa Ōshima)

ناگیسا اوشیما

«ناگیسا اوشیما» یکی از پیشگامان موج نوی سینمای ژاپن محسوب می‌شود، هرچند خودش از این لقب متنفر است. با این وجود نوآوری‌های او در سبک فیلمسازی به طور حیرت‌انگیزی تازه و اغلب به دلیل علاقه زیادی که به جوامع دارد (به خصوص فرآیند شکل‌گیری جوامع و محدودیت‌هایی که انسان در آن ایجاد می‌کند»، بسیار جذاب و درگیرکننده است. «ناگیسا اوشیما» مغز متفکر آثاری مانند؛ «در قلمرو احساسات» (1976) است. با این وجود بزرگترین دستاورد این هنرمند بزرگ، فیلم «امپراتوری هوس» (1978) است. این فیلم درباره عشق است و البته روح هم در آن دارد! این فیلم جایزه بهترین کارگردانی فستیوال کن را برای «ناگیسا اوشیما» به ارمغان آورد.

5. ماساکی کوبایاشی (Masaki Kobayashi)

ماساکی کوبایاشی

«ماساکی کوبایاشی» یکی از بهترین فیلمسازان عصر خود و رقیب بزرگی برای مهم‌ترین فیلسازان جهان است. او به حماسه‌های زیادی زندگی بخشیده‌است، که از آن میان می‌توان به سه‌گانه «وضع بشر» (1959-1961) که مانند یک سه‌وجهی متحرک است، اشاره کرد. همچنین یکی از آثار مهم این کارگردان، فیلم «کوایدان» (1964) است، که یک شاهکار در ژانر وحشت محسوب می‌شود. فیلم «شورش سامورایی» (1967) هم نشان‌دهنده توانایی او در ساخت ژانرهای متنوع است. با همه این اوصاف، شاهکار «ماساکی کوبایاشی» فیلم «هاراگیری» (1962) است، که در صدر بسیاری از فهرست‌های بهترین فیلم‌های سینه‌فیلیا قرار دارد. «هاراگیری» بدون شک یکی از زیباترین فیلم‌های تاریخ سینما است.

4. شوهی ایمامورا (Shōhei Imamura)

شوهی ایمامورا

کمتر کارگردانی موفق شده‌است، دو بار جایزه نخل طلا را برنده شود و حتی کمتر از آن کارگردان ژاپنی با چنین دستاوردی وجود دارد. درواقع فقط یک کارگردان ژاپنی با دو نخل طلا وجود دارد و آن «شوهی ایمامورا» است. شروع کارگردانی «شوهی ایمامورا» به دهه 1950 و کار با غول‌های سینما مانند «یاسوجیرو اوزو» برمی‌گردد. او فیلم‌های نمادینی ساخته که به میراث ارزشمند او تبدیل شده‌است. «شوهی ایمامورا» هم با کمپانی‌های بزرگ فیلمسازی کار کرده‌است و هم به عنوان یک فیلمساز مستقل و البته بزرگترین موفقیت‌های او حاصل آثار مستقلش هستند. او در موج نوی سینمای ژاپن یک سمبل محسوب می‌شود و خالق آثاری مانند «مارماهی» (1997) و «تصنیف نارایاما» (1983) است، که هر دو برنده نخل طلای جشنواره کن شده‌اند. بدون شک «تصنیف نارایاما» بهترین اثر این کارگردان بزرگ ژاپنی است.  

3. کنجی میزوگوچی (Kenji Mizoguchi)

کنجی میزوگوچی

به 3 کارگردان برتر ژاپنی رسیدیم، پس باید بدانید که این 3 هنرمند، سه‌گانه عصر طلایی سینمای ژاپن و «کنجی میزوگوچی» یکی از آنها است. این کارگردان بزرگ خیلی جلوتر از زمان خودش فکر می‌کرد و یکی از بزرگترین دغدغه‌های او نقد سرکوب زنان بود. او در فیلم‌هایش هم فرهنگ سنتی و هم فرهنگ مدرن ضدزن را نقد می‌کند. او خالق آثار مهمی مانند؛ «زندگی اوهارو» (1952)، «سانشوی مباشر» (1954) و «اگوتسو» (1953) است.

2. آکیرا کوروساوا (Akira Kurosawa)

آکیرا کوروساوا

بسیاری از مردم اگر فقط یک کارگردان ژاپنی را بشناسند، آن «آکیرا کوروساوا» است. مطمئنا شما هم از اول این لیست منتظر بودید، تا به اسم او برسید درست است؟ خوب این شهرت دلایل محکمی دارد. «آکیرا کوروساوا» فعالیت هنری خود را از نقاشی شروع کرد. با نگاهی به آثار، این کاملا منطقی به نظر می‌رسد. درواقع دلیل اینکه فیلم‌های او مانند هنر دستی است، که با ظرافت تمام طراحی شده و هر شات او یک نقاشی خیره‌کننده است، همین پیشینه نقاش بودن «آکیرا کوروساوا» است. حاصل همکاری او با «توشیرو میفونه» بازیگر مهم ژاپنی، خلق شاهکار پشت شاهکار است. هر چند «آکیرا کوروساوا» بیشتر به لطف فیلم‌های سامورایی خود شناخته می‌شود، اما او تقریبا در همه ژانرهای سینمایی فیلم ساخته‌است. به نظر شما مهم‌ترین فیلم این کارگردان صاحب سبک چیست؟ بدون شک فیلم «راشومون» (1950)، که در جشنوراه ونیز به نمایش درآمد و به این ترتیب مخاطبان غربی را به سینمای ژاپن آشنا کرد. این فیلم همچنین برنده جایزه شیر طلا شده‌است.

آیکون فیلم هفت سامورایی Shichinin no samurai
فیلم

هفت سامورایی

Shichinin no samurai

تماشای فیلم هفت سامورایی

1. یاسوجیرو اوزو (Yasujiro Ozu)

یاسوجیرو اوزو

قرار دادن «آکیرا کوروساوا» در جایگاه دوم این لیست سخت بود. اما سخت‌تر از آن قرار دادن «یاسوجیرو اوزو» در جایگاهی به جز نفر اول هر فهرست مشابهی است. «یاسوجیرو اوزو» به اعتقاد خیلی از سینماشناسان، یکی از بهترین کارگردان‌های تاریخ است. او ثباتی را به سینما وارد کرد، که تا قبل از آن وجود نداشت. او با تمرکز بر خانواده‌های معمولی ژاپنی، هم منتقد و هم پذیرای فرهنگ ژاپنی و وضعیت جامعه است. در فیلم‌های او نیازی به وجود قهرمان نیست، چون هیچ اثری از درگیری‌های خیلی بزرگ نمی‌بیند. فیلم‌های «یاسوجیرو اوزو» نماد سادگی در قالب هنر است. دوربین در این قالب ثابت است، زوایای پایین و نماهایی از راهروها؛ گذر زمان و شکوه بی‌ادعای زندگی را به تصویر می‌کشد. خیلی از کارشناسان معتقدند فیلم‌های «اوزو» یک دسته‌بندی مستقل برای سینما محسوب می‌شود. با وجود اینکه او فیلم‌های کلاسیک مهمی مانند «اواخر بهار» (1949) و «بعدازظهر پاییزی» (1962) را خلق کرده‌است، معروف‌ترین اثرش «داستان توکیو» (1953) است، که در صدر بسیاری از رتبه‌بندی‌های معتبر بهترین فیلمهای تاریخ قرار دارد.  

منبع: whatnerd

خروج از نسخه موبایل