با شروع قرن جدید، تمام صنعتهایی که در دنیای سرگرمی فعالیت میکردند دستخوش تغییرات زیادی شدند. تغییراتی که باعث شد دیدگاه مخاطبها نسبت به این مدیومهای سرگرمی جدیتر شود و فرمهای مختلف سرگرمی توانستند مخاطبهای بیشتری را به سمت خودشان جذب کنند. یکی از این صنعتها، صنعت فیلمسازی بود که با اکران و انتشار فیلمهای جذاب و پیشرفت این صنعت، لیستی از جذابترین فیلمهای تاریخ را طی این سالها یعنی از سال ۲۰۰۰ به بعد، به دست آوردهایم که با خیلی از آنها، خاطره داریم و فیلمسازها نشان دادهاند که آینده فیلمهای سینمایی و حتی انیمیشنها قرار است بسیار درخشان باشند.
همانطور که میتوانید شاهد باشید، صنعت فیلمسازی از سال ۲۰۰۰ تا سال جاری میلادی یعنی ۲۰۲۲ دستخوش تغییرات زیادی بوده و حتی سلیقه بینندههای فیلمهای سینمایی هم تغییر یافته و این روزها ژانرهای متفاوتی با سالهای اولیه قرن جدید، مورد توجه قرار میگیرند.
اما انتخاب کردن بهترین این فیلمها و آماده کردن یک لیست در بین هزاران فیلمی که از سال ۲۰۰۰ تا به امروز منتشر و اکران شده است، کار بسیار سختی است. اما در این مقاله سعی کردهایم که بهترین فیلمهای هر سال از سال ۲۰۰۰ تا سال جاری میلادی یعنی سال ۲۰۲۲ را قرار دهیم.
- 12 نبرد برتر سینمایی؛ از انتقامجویان تا جنگ ستارگان
- نگاهی به ژانر وسترن و معرفی 10 فیلم برتر این ژانر
- 20 فیلم سینمایی مهم که باید برای کنکور عملی سینما تماشا کنید
سال ۲۰۰۰ – گلادیاتور (Gladiator)
سال ۲۰۰۰ سال بسیار پرباری در زمینه انتشار فیلمهای سینمایی بزرگ و مهم بود و حتی اگر یک نگاه کوتاه به لیست فیلمهای امسال بیاندازید، متوجه خواهید شد که چقدر سال ۲۰۰۰ پتانسیل بالایی داشت.
در سال ۲۰۰۰ کارگردانهای بزرگ و بازیگرهای بزرگ مشغول به ساخت و بازی کردن فیلمهای بزرگی همچون X-Men، Memento، Requiem for a Dream و حتی فیلم Cast Away بودند که همه این اسامی از فیلمهای بزرگ و مهم سال بودند.
اما اگر بخواهیم یک فیلم را انتخاب کنیم که به آن لقب بهترین فیلم سال ۲۰۰۰ را بدهیم، بدون شک انتخابمان فیلم گلادیاتور خواهد بود. این فیلم به کارگردانی ریدلی اسکات و با ایفای نقش راسل کرو در سال ۲۰۰۰ اکران شد و توانست طرفدارهای بسیار زیادی را به دست آورد که تا سالها بعد، خیلی از کارگردانها سعی کردند که نمونه آن را بسازند اما موفق نشدند.
خوآکین فینکس و کانی نیلسن هم دیگر بازیگران این فیلم بودند که همه این بازیگران اجرای فوقالعاده و به یاد ماندنی داشتند. داستان درگیرکننده و روایت جذاب این فیلم هم باعث شد تا گلادیاتور به راحتی تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای قرن و در سال ۲۰۰۰ بدل شود.
توصیه میکنیم که حتما این فیلم جذاب را مشاهده کنید که حتی با گذشت ۲۳ سال از انتشار این فیلم، هنوز هم جذابیت خاص خودش را دارد.
سال ۲۰۰۱ – شهر اشباح (Spirited Away)
این اولین فیلم انیمیشنی این لیست خواهد بود اما شک نکنید که بههیچوجه آخرین فیلم انیمیشنی این لیست نخواهد بود و در ادامه این لیست، باز هم آثار بزرگ و مهمی را خواهیم دید که به عنوان بهترین اثر سال انتشار یا اکرانشان شناخته میشوند.
استودیوی Ghibli یکی از مشهورترین استودیوهای انیمهسازی است که آثار آنها تا به امروز موفق شدهاند که جایگاه ویژهای در دل مخاطبها پیدا کنند و آثار این استودیو هر کدام جذابیت خاص خودشان را دارند.
اما اگر بخواهیم بهترین اثر استودیوی گیبلی را اعلام کنیم، شکی وجود ندارد که انیمیشن Spirited Away بهترین اثر آنهاست که سازنده اصلی این اثر یعنی هایائو میازاکی، ما را با شخصیت چیهیرو آشنا میکند.
دختر جوانی که پدر و مادر او به خاطر یک نفرین تبدیل به خوکهای بزرگی شدهاند و حالا باید دنبال راهی باشد تا این نفرین را از روی خانوادهاش بردارد. ماجراجویی که به او یک دید کاملا جدید از دنیا میدهد.
سال ۲۰۰۱ سال بزرگی برای فیلمهای سینمایی بود و در همین سال بود که فیلم بزرگ Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring و انیمیشن Monster Inc. هم اکران و منتشر شدند و یک سال رویایی را در قرن ۲۱ام برای فیلمهای سینمایی رقم زدند.
سال ۲۰۰۲ – پیانیست (The Pianist)
فیلمهای جنگمحور و به خصوص فیلمهایی که بر اساس داستان واقعی هستند، همیشه طرفداران خاص خودشان را دارند و به خوبی میتوانند مخاطبهای خودشان را در زمان اکران و حتی با مرور زمان به دست آورند.
اما فیلم The Pianist به معنای واقعی کلمه ورای انتظارات رسانهها و حتی دستاندکراران این فیلم ظاهر شد و از اکرانش در سال ۲۰۰۲ تا اکنون، هنوز جز محبوبترین فیلمهای قرن ۲۱ محسوب میشود که البته باید گفت مستحق این بازخوردهای مثبت هم است.
این فیلم راجع به تنها بازمنده شهر Warsaw در زمان شروع جنگ جهانی دوم است که این شخصیت در حقیقت یک استاد پیانو است. داستان و روایت فیلم به معنای واقعی کلمه شما را درگیر خود خواهد کرد.
اما بیشتر از هر چیزی، نقشآفرینی آدرین برودی است که در این فیلم بسیار درخشان است و قطعا میتواند با اکتهای جذابی که در فیلم پیانیست ارائه میدهد، گریه هر مخاطبی را در بیاورد.
موسیقی جذاب این فیلم، قاببندیهای زیبا و روایت مستقیم و متفاوت این فیلم باعث میشود تا بدون شک بتوانیم فیلم پیانیست را به عنوان یکی از بهترین فیلمهای قرن ۲۱ و سال ۲۰۰۲ معرفی کنیم و توصیه میکنیم که حتما آن را مشاهده کنید.
سال ۲۰۰۳ – ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه (The Lord of the Rings: The Return of the King)
پیتر جکسون را میتوان یکی از قابل احترامترین کارگردانهای هالیوودی نامگذاری کرد و حتی اگر نگاهی به آثار او بیندازیم، متوجه خواهیم شد که چرا نام او یکی از بزرگترین و مهمترین نامها در هالیوود محسوب میشود.
در سال ۲۰۰۱، پیتر جکسون سه گانه ارباب حلقهها را آغاز کرد که در زمان خودش یکی از مهمترین آثار به شمار میرفت و در بین آثار فانتزی، یک انقلاب بزرگ محسوب میشد. ارباب حلقهها بر اساس کتابی با همین نام ساخته شده است که این کتاب توسط تالکین بزرگ نوشته شده است.
این سهگانه در طی دوران توانست جامعه طرفدارهای خودش را به دست آورد و با گذشت دو دهه از انتشار این فیلمها، هنوز هم جذابیت خودش را داشته باشد و قسمت سوم آن بتواند به راحتی به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۰۳ و یکی از بهترین فیلمهای قرن ۲۱ شناسایی شود.
فیلم The Lord of the Rings: The Return of the King در حقیقت سومین قسمت از این فرنچایز بود که در این فیلم، تمامی فراز و نشیبهای دو قسمت اول به پایان میرسد و حالا نوبت به نبرد نهایی رسیده است که چه کسی به سرزمین میانی، حکومت خواهد کرد.
سال ۲۰۰۴ – درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind)
زمانی که دو سبک علمیتخیلی و درام عاشقانه را با یکدیگر ترکیب میکنید، معمولا نتایج چندان جذابی را به دست نمیآورید و آثاری که در این سبک منتشر شدهاند، تا به امروز حرف زیادی برای گفتن نداشتهاند. اما این موضوع راجع به فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind کاملا متفاوت است و سازندگان این فیلم موفق شدهاند که یکی از متفاوتترین آثار موجود در این سبک را در سال ۲۰۰۴ اکران کنند که با بازخورد بینظیر مخاطبها همراه شد.
تنها نگاه کردن به لیست بازیگران این فیلم، به تنهایی میتواند گواهی باشد که با یکی از بهترین فیلمهای قرن ۲۱ روبهرو هستید؛ در این فیلم بازیگرانی همچون جیم کری، کیت وینسلت، کریستن دانست، الایژاه وود و مارک رافولو نقشآفرینی میکنند.
این فیلم داستان یک زوج را دنبال میکند که از یکدیگر جدا میشوند؛ اما این جدایی برای آنها بسیار سخت و طاقتفرسا است. پس آنها تصمیم میگیرند که از متودهای مدرن و نه چندان جالب استفاده کنند تا بتوانند حافظهشان را از وجود یکدیگر خالی کنند و بتوانند به زندگی عادیشان بپردازند.
سکانسهای رومانتیک، داستان زیبا، روایت درگیرکننده، اجراهای بهیادماندی و البته موسیقی گوشنواز این فیلم به راحتی باعث میشود تا فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind از آن دسته فیلمهایی باشد که تا مدتها در ذهنمان باقی بماند و قطعا یکی از بهترین فیلمهای قرن ۲۱ و سال ۲۰۰۴ محسوب میشود.
سال ۲۰۰۵ – جنگ ستارگان: قسمت سوم- انتقام سیت (Star Wars: Episode III (Revenge of the Sith
مطمئن نیستم که چند نفر از شما این موضوع را میدانید، اما فرنچایز سینمایی جنگ ستارگان را میتوان بدون شک، پرطرفدارترین فرنچایز سینمایی نامگذاری کرد که از زمان ظهور این فرنچایز تا به امروز طرفداران آن بیشتر از قبل شدهاند و با اکران هر فیلم جدید در این فرنچایز، طوفانی در دنیای سرگرمی به پا میشود.
فیلمهای زیادی در فرنچایز استار وارز اکران شدند که بعضی از آنها چندان مورد علاقه طرفداران این سری نبود اما در سال ۲۰۰۵، فیلم Star Wars: Episode III – Revenge of the Sith توانست سر و صدای زیادی به پا کند و به چشم خیلی از طرفدارها، این فیلم بهترین قسمت از این سری و یک شاهکار به تمام معنا بود.
این فیلم داستان سری را به سه سال بعد از شروع جنگ کلونها میبرد و تا حد زیادی، داستان پیوستن آناکین اسکایواکر به سمت تاریکی را نشان میدهد که یکی از مهمترین خط داستانیهای این سری محسوب میشود و توجه زیادی به این کاراکتر در فیلم Star Wars: Episode III – Revenge of the Sith میشود.
البته این فیلم تنها گزینه جذاب سال ۲۰۰۵ نبود و فیلمهای دیگری همچون اولین قسمت از سه گانه بتمن کریستوفر نولان یعنی Batman Begins و The Chronicles of Narnia: The Lion هم در همین سالف اکران شدند اما باز هم لقب بهترین فیلم سال ۲۰۰۵ را باید به فیلم Star Wars: Episode III – Revenge of the Sith داد.
سال ۲۰۰۶ – هزارتوی پن (Pan’s Labyrinth)
گیرمو دل تورو یکی از کارگردانهایی است که به هیچوجه خودش را وارد یک فرم و سبک تکراری نمیکند. با این که ژانر همیشگی او فانتزی است، اما همیشه سعی میکند که رویکرد متفاوتی را داشته باشد و به همین دلیل فیلمهای گیرمو دل تو رو هیچوقت تکراری نمیشود.
داستان این فیلم در سال ۱۹۴۴ اتفاق میافتد و داستان راجع به دختر جوانی به نام اوفلیا است که با ناپدریاش زندگی میکند و این ناپدری اوفلیا را مجبور میکند که تمرینات نظامی ببیند و زندگی را برای اوفلیا بسیار سخت میکند.
اوفلیا راهی را پیدا میکند که بتواند از دنیایی که پدرش ساخته فرار کند و به دنیای جادویی برود که در آنجا با موجوداتی آشنا میشود که حتی در ذهنش هم نمیتواند آنها را تصور کند و به طور کلی، فیلم در این دنیای جادویی سپری میشود.
با این که این فیلم ریتم چندان تندی ندارد اما به راحتی میتوانید در دنیایی که گیرمو دل تورو غرق شوید و از تماشا کردن این فیلم لذت ببرید. موضوعی که شاید بتوان به تمام فیلمهای گیرمو دل تورو نسبت داد.
فیلم Pan’s Labyrinth به گفته خیلیها، کاملترین و بهترین فیلم گیرمو دل تورو محسوب میشود و این در حالی است که او در کارنامه کاریاش فیلمهای جذابی همچون Shape of Water هم دارد.
سال ۲۰۰۷ – جونو (Juno)
برای فیلم ۲۰۰۶، سراغ فیلمی آمدهایم که دنیای جادویی ندارد و حتی هیچ جلوههای ویژهای برای آن پیادهسازی نشده است و به طور کلی یک فیلم دارم کمدی است و داستان آن مثل داستان هرروزه آدمها است و شاید همین واقعگرایی فیلم با فرم درام کمدی فیلم جونو است که باعث میشود تا از تماشای آن لذت ببریم.
بازیگر نقش اصلی این فیلم الن پیج است که نقش جونو را بازی میکند. یک دختر جوان که متوجه میشود که باردار است و این در حالی است که جونو هنوز ازدواج نکرده و به خاطر رابطه نامشروعش، باردار شده.
با توجه به این که جونو سن و سالی ندارد و بسیار جوان است، قصد بزرگ کردن این جنین را ندارد، اما قصد هم ندارد که به روشهای نادرست این بچه را از زندگیاش حذف کند. به همین خاطر این فیلم جونویی را روایت میکند که به دنبال یک خانواده است که بتوانند فرزند او را بزرگ کنند.
او در نهایت ونسا و مارک لورینگ را انتخاب میکند و فکر میکند که بالاخره خانواده مناسب را برای بزرگ کردن کودکش انتخاب کرده است اما خیلی زود جونو با این خانواده به مشکل برخورد میکند و مشکلات او بیشتر میشود.
با این که این فیلم میتواند به راحتی شما را در سکانسهای مختلفش بخنداند، اما سکانسهایی از این فیلم هم هستند که ممکن است شما را ناراحت کنند و همچنین بعدهای تاریکی از زندگی را به نمایش بکشد.
سال ۲۰۰۸ – شوالیه تاریکی (The Dark Knight)
کریستوفر نولان از آن دسته کارگردانهایی است که با انتشار هر فیلم او، طوفان رسانهای به راه میافتد و او ثابت کرده است که میتواند هر فیلمش را تبدیل به یک شاهکار در سال انتشارش بدل کند و در سال ۲۰۰۸، او این کار را به خوبی کرد.
سهگانه دارک نایت در حقیقت فیلمهایی بر اساس شخصیت کامیکی معروف یعنی بتمن هستند که کریستوفر نولان طی قراردادی که با کمپانی برادارن وارنر داشت، تصمیم گرفت که سهگانهای راجع به این شخصیت بسازد که این سهگانه توانست به محبوبیت بسیار زیادی برسد.
اما قسمت محبوب این سهگانه بدون شک فیلم The Dark Knight بود که در سال ۲۰۰۸ اکران شد و در حقیقت همان قسمتی بود که شرور اصلی داستان آن، شخصیت جوکر با بازی هیث لجر فقید بود.
هیث لجر در نقش جوکر به قدری موفق ظاهر شد که بلافاصله بعد از ایفای این نقش توانست به محبوبیت زیادی برسد و خودکشی قابل بحث این بازیگر درست بعد از ایفای نقش جوکر، باعث شد تا او به اولین بازیگری بدل شود که اسکار بهترین بازی نقش مکمل مرد را بعد از فوتش دریافت کرد.
البته سال ۲۰۰۸ سال بسیار سختی برای دارک نایت و کریستوفر نولان بود و در آن سال فیلمهای بسیار محبوبی مثل Slumdog Millionaire، Take و حتی اولین قسمت از سهگانه Iron Man هم اکران شده بودند و توانستند توجههای زیادی را به سمت خود جذب کنند.
سال ۲۰۰۹ – بالا (UP)
انیمیشنهای پیکسار شهرت زیادی دارند و اکثر شهرت این انیمیشنها به خاطر سرگرمکننده بودن، پیادهسازی دنیای شاد و البته سکانسهای احساسی است که اگر تمام این موارد را در بین آثار سال ۲۰۰۹ جستجو کنید، تنها یک نام بیشتر از باقی نامها میدرخشد و آن چیزی نیست جز انیمیشن UP!
فیلم UP یکی از قابلشناختترین انیمیشنهای پیکسار است که خیلی از سکانسهای این انیمیشن حتی حال حاضر در شبکههای اجتماعی منتشر میشود و بعد از گذشت ۱۴ سال از اکران این انیمیشن، هنوز هم میتواتن با تماشای فیلم UP گریه کرد و از دنیای جالب آن لذت برد.
انیمیشن UP داستان یک پیرمرد اخمو به نام کارل را دنبال میکند که به تازگی همسرش را به خار یک مریضی لاعلاج از دست داده است و در تنهایی زندگی میکند. در این انیمیشن سکانسهایی از گذشته این دو شخصیت مشاهده میکنیم و مشخص میشود که همسر این پیرمرد آرزو داشت که در کنار آبشار نیاگرا زندگی کند.
پیرمرد با بستن صدها بادکنک به خانهاش، سعی میکند که خانهاش را به سمت این آبشار هدایت کند و در حقیقت یک خانه پرنده درست میکند. اما در این راه او با پسر بچهای به نام راسل روبهرو میشود که نقشههای کارل را به شکل عجیبی تغییر میدهد.
در سال ۲۰۰۹ فیلمهای جذاب دیگری مثل The Blind Side و Star Trek هم اکران و منتشر شدند اما هیچ شکی وجود ندارد که انیمیشن UP را میتوان بهترین فیلم سال ۲۰۰۶ و یکی از بهترین فیلمهای قرن ۲۱ نامگذاری کرد.
سال ۲۰۱۰ – چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم؟ (How To Tran Your Dragon)
مجددا سراغ یک انیمیشن دیگر در سال ۲۰۱۰ آمدهایم. در حقیقت میتوان سالهای ۲۰۰۷ به بعد را سالی دانست که سازندگان انیمیشن خلاقیت خود را آزاد کردند و این موضوع منجر به خلق آثار بسیار جذابی داشت.
معمولا انیمیشنهای بزرگ را کمپانیهای پیکسار و دیزنی میسازند اما در سال ۲۰۱۰، یک کمپانی دیگر توانست خلاقیت خودش را به نمایش بکشد و یکی از بهترین انیمیشنهای تاریخ را روانه مارکت کند.
این انیمیشن، چیزی جز How to Train Your Dragon نیست که شروع کننده یک سری چند قسمتی است که هر قسمت پس از دیگری موفق به فروش بسیار بالا در گیشههای سینما شدند.
این در حالی است که در همین سال فیلمهای بسیار جذابی مثل Toy Story 3، فیلم Inception، فیلم The Social Network و فیلم Black Swan اکران و منتشر شدند اما در نهایت بهترین فیلم سال ۲۰۱۰ را به انیمیشن مربی اژادها خواهیم داد.
این انیمیشن داستان یک پسر جوان است که با یک اژدها روبهرو میشود اما خیلی زود این جوان و این اژدها با یکدیگر دوست میشوند. حتی این جوان، نام این اژدها را بیدندون یا همان Toothless میگذارد. ماهیت این فیلم، دوستی خالصانه و صمیمی این جوان و اژدها است و اگر این فیلم را مشاهده کرده باشید، حتما میدانید که یکی از بهترین آلبومهای موسیقی سال هم متعلق به این انیمیشن است.
توصیه می کنم که حتما انیمیشن How to Train Your Dragon را مشاهده کنید که از تماشای آن قطعا لذت خواهید برد.
سال ۲۰۱۱ – فیلم جدایی نادر از سیمین (separation)
فیلم بعدی برای همه ما نام آشنایی است. فیلمی که توسط اصغر فرهادی نویسندگی و کارگدانی شده است و نه تنها در ایران، بلکه در صحنه جهانی هم توانست موفقیت زیادی را به دست آورد و در همین سال برنده جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شد.
این فیلم داستان نادر با بازی پیمان معادی را دنبال میکند که یک کارمند بانک است و زن او سیمین با بازی لیلا حاتمی، قصد دارد که از او طلاق بگیرد. دلیل درخواست طلاق سیمین هم این است که او قصد دارد در خارج از ایران با دخترش زندگی کند تا بتواند زندگی بهتری داشته باشد.
نادر اما دلایل زیادی دارد که با سیمین مخالفت کند و یکی از دلایل او پدر پیر او است که قصد دارد در آخر عمر پدرش، از او نگهداری کند. نادر یک خدمتکار باردار به نام راضیه را استخدام میکند تا از پدر او مراقبت کند اما یکی از روزها، راضیه مجبور میشود که به دستان نادر فرزشند را به دنیا آورد که این وضعیت چندان خوشایند پیش نمیرود و همین موضوع زندگی نادر را بسیار سختتر میکند.
شاید جدایی نادر از سیمین را بتوان بهترین فیلم اصغر فرهادی تا به امروز دانست و این کارگردان بزرگ هر فیلمی که تا به امروز ساخته است، موفق شده تا جوایز زیادی را در جشنوارههای بینالمللی به دست آورد.
قطعا فیلم جدایی نادر از سیمین ارزش تماشا کردن را دارد و از تماشای آن پشیمان خواهید شد.
سال ۲۰۱۲ – انتقامجویان (The Avengers)
شاید با قدرت بتوان گفت که هیچ فرنچایزی در نسل ۲۱ام، موفق نشده است که مثل فرنچایز اونجرز و دنیای سینماتیک مارول، به این مقدار از شهرت برسد و سریعا یکی از بزرگترین جامعه طرفداران را در کوتاهترین زمان ممکن شکل بدهد.
نمیتوان کتمان کرد که این روزها فیلمهای ابرقهرمانی طرفداران زیادی دارند اما این محبوبیتی که فیلمهای ابرقهرمانی تا به امروز به دست آوردهاند را مدیون همین فیلم یعنی The Avengers هستند.
این فیلم راجع به جمعی از ابرقهرمانهای دنیای کامیکهای مارول است که باید در مقابل یک تهدید جهانی یعنی لوکی، که یکی از خدایان آزگارد و برادر ثور است ایستادگی کنند و از احتمال حکمرانی او به کل دنیا جلوگیری کنند.
البته در سال ۲۰۱۲ فیلمهای بسیار خوب دیگری هم ساخته شد اما شاید اهمیت فیلم اونجرز بسیار بالاتر از دیگر فیلمها باشد. بدین خاطر که فیلم اونجرز توانست راه همواری برای مارول ایجاد کند تا که تا همین امروز یعنی در سال ۲۰۲۳ میلادی، فیلمهای ابرقهرمانی محبوبی را بسازند.
رقبای جدی فیلم اونجرز در سال ۲۰۱۲، فیلمهای همچون Skyfall، The Dark Knight Rises، Django Unchained و البته The Hunger Games بودند که همه این فیلمها در سبک و سیاق خودشان بسیار موفق عمل کردند و تماشای این فیلمها را در کنار انتخاب بهترین فیلم سال ۲۰۱۲ یعنی The Avengers توصیه میکنیم.
سال ۲۰۱۳ – او (Her)
شاید در حال حاضر و سال ۲۰۲۳ که بیشتر از هر وقت دیگری شاهد پیشرفت هوش مصنوعی و کاربرد آنها در دنیا هستیم، بتوانیم متوجه شویم که چرا فیلم Her توانست خودش را به عنوان یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۳ به نمایش بکشد.
البته باید اعتراف کرد که انتخاب این فیلم به عنوان بهتری اثر سال ۲۰۱۳ کار سختی است؛ آن هم در حالی که فیلمهای بزرگی در این سال مثل The Wolf of Wall Street، Gravity و البته 12 Years a Slave منتشر شدهاند که هر کدامشان یک اثر هنری ماندگار هستند.
در این فیلم خواکین فینکس نقش فرد تنهایی به نام تئودور را بازی میکند که برای اولین بار از یک دستیار صوتی مجهز به هوش مصنوعی استفاده میکند. به مرور زمان او بیشتر و بیشتر به این هوش مصنوعی وابسته میشود، تا جایی که بالاخره او عاشق این هوش مصنوعی میشود که این هوش مصنوعی سامانتا نام دارد و صداپیشه این هوش مصنوعی، اسکارلت جوهانسون است.
هیچ شکی وجود ندارد که فیلم Her یکی از بهترین آٍاری است که میتوانید در قرن ۲۱ مشاهده کنید. شاید جالب باشد بدانید که چنین داستان و روایتی امروزه در دنیای واقعی ما به حقیقت تبدیل شده و افراد زیادی هستند که از هوش مصنوعی به عنوان یک همراه عاطفی استفاده میکنند!
سال ۲۰۱۴ – ویپلش (Whiplash)
به عنوان نویسنده این مقاله، باید اعتراف کنم که سال ۲۰۱۴، شخصا یکی از سالهای مورد علاقه من در صنعت فیلمسازی است که آثار بسیار جذاب و به یادماندنی را در آن به دست آوردیم که قطعا بهترین آن فیلم Whiplash است که یکی از متفاوتترین فیلمهایی است که در زندگی خود تماشا میکنید.
فیلم ویپلش در سبک موزیکال ساخته شده است اما با همه موزیکالهایی که تا به حال مشاهده کردهاید، فرق دارد. فیلم ویپلش با تم موزیکالش سعی می کند که نگاه متفاوتتری به هنر داشته باشد و این نگاه متفاوتتر یکی از خشنترین نگاههایی است که میتوانید در بین تمام فیلمهای موزیکال پیدا کنید.
این فیلم البته تنها به دنیای هنر نگاه نمیکند و پیام اصلی این فیلم، نشان دادن تعهد و اراده است که اراده بالا و خواستههایمان برای رسیدن به چیزی که از ته دلمان آرزویش را داریم، میتواند ما را به انجام کارهایی مجبور کند که شاید هیچوقت فکرش را نمیکردیم.
شاید یکی از مهمترین ویژگیهایی که در این فیلم مشاهده میکنید، بازی خارقالعاده جی کی سیمونز اتست که به معنای واقعی کلمه، انگار او در بعد دیگری ایفای نقش میکند و به اندازهای در نقش خودش فرو رفته است که نظیر آن را تا به حال ندیدهاید.
انتخاب کردن این فیلم به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۱۴ آن هم با وجود فیلمهایی همچون Birdman یا Gone Girl کار بسیار سختی است اما شکی وجود ندارد که ویپلش لیاقت این رتبه را دارد.
سال ۲۰۱۵ – مکس دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road)
بعد از گذشت سالهای زیاد، بالاخره در سال ۲۰۱۵ فرنچایز مد مکس یا همان مکس دیوانه دوباره بازگشت و این بار به قدری متفاوت ظاهر شده بود که شاید نمونه این فیلم را در فیلمهای اکشن بسیار کمی دیده باشیم.
ویژگی خارقالعاده این فیلم ریتم آن است. ریتم این فیلم از ابتدا تا انتها بدون توقف باقی میماند و این ریتم به مرور زمان بیشتر و تندتر میشود؛ تا جایی که استرس و هیجان در سکانس به سکانس فیلم به جریان میافتد.
سال ۲۰۱۵ سال پرباری بود و فیلمهای جذابی مثل It Follows و Ex Machina در این سال منتشر شدند که هر دوی این فیلمها انقلابی در سبک ترسناک و علمیتخیلی بودند؛ اما فیلم Mad Max: Fury Road آن فیلمی است که هر بار اگر به تماشای آن بازگردید، از تماشای آن لذت خواهید برد.
بازیگران این فیلم، تام هاردی، شارلیز ترون و زویی کرویتز هستند که هر سه بازیگر یکی از بهترین بازیهای خود را به نمایش میگذارند. داستان این فیلم راجع به شخصیتی به نام فیورسا است که قصد دارد به همراه مکس و تعدادی نفر دیگر از سرزمین بیابانی فرار کرده و به مکان دیگری بروند.
اگر طرفدار فیلمهای اکشن هستید، توصیه میکنم که حتما این فرا تماشا کنید که بسیار هیجانانگیز، متفاوت و جذاب است.
سال ۲۰۱۶ – نام تو (Your Name)
سال ۲۰۱۶ هم سال بسیار مهمی بود که در آن فیلمهای ساختارشکن و جذابی منتشر شد که از مهمترین آنها میتوان به فیلمهای La La Land و Moonlight و البته انیمیشن Kubo and the Two Strings اشاره کرد.
اما برای این سال، قرار است سراغ یکی از انیمههای معروف و خوشساخت برویم که توسط موکوتو شینکای ساخته شده است و به گفته خیلیها یکی از شاهکارترین انیمههای ساخته شده در تاریخ است.
انیمه Your Name یک برداشت کاملا متفاوت و جذاب از دنیای انیمهای است که توانست فراتر از آسیای شرقی رفته و سر و صدای زیادی را حیطه بینالمللی به پا کند و تا همین امروز بینندههای خودش را داشته باشد.
از مهمترین ویژگیهای جذاب این انیمه، فضاسازی و جلوههای بصری روشن و سرگرمکننده آن است. دنیای جذاب این انیمه باعث میشود تا برای مدت زمان هر چند کوتاه اما موثر خودتان را در دنیای این انیمه گم کنید.
این فیلم داستان دو جوان به نام تاکی و میتسوئا است که در یک روز عجیب و زمانی که از خواب بیدار میشوند، بدنهایشان با یکدیگر جابهجا شده است. این انیمه داستان ماجرای جابهجایی بدن این دو شخصیت را به نمایش میکشد و بحرانهایی که باید پشت سر بگذارند اما در همین میان، دوستی میان این دو شکل میگیرد که بسیار جالب و گرمابخش است. توصیه میکنم که حتما انیمه Your Name را مشاهده کنید که یکی از بهترین آثار قرن ۲۱ام است.
سال ۲۰۱۷ – مرا با نامت صدا کن (Call Me by Your Name)
سال ۲۰۱۷ هم سال بسیار خاصی برای فیلمهای سینمایی بود؛ آثار مهمی در این سال مثل Ladybird، The Shape of Water و Blade Runner 2049 ساخته شدند اما قطعا یکی از فیلمهایی که متفاوتتر از همه این فیلمها ظاهر شد، عوان Call Me By Your Name بود. این فیلم برخلاف فیلمهای قبلی که نام بردیم، هیچ هیجان یا جلوههای بصری متفاوتی ندارد و درون مایه کاملا رمانتیک و عاشقانهای دارد.
این فیلم راجع به شخصیتی به نام الیو است که به مرور زمان عاشق شاگرد پدرش میشود و باید داستان عاشقانه خودش را به نحوی که میشناسد، کامل کند و به سرانجام برساند.
البته باید این نکته را در نظر داشته باشید که شاید درونمایه کلی این داستان چندان برای شما جذاب نباشد و نتوانید با داستان و شخصیتهای این فیلم ارتباط برقرار کنید، اما شک نکنید که فیلم Call Me By Your Name یکی از متفاوتترین فیلمهای سال ۲۰۱۷ است که تا همین امروز با درونمایه کلاسیک و عاشقانه خودش، بینندههای زیادی را محسور خود کرده است.
سال ۲۰۱۸ – مرد عنکبوتی: درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into The Spider-Verse)
سال ۲۰۱۸ برای آثارهای ابرقهرمانی بسیار مهم بود و انتخاب کردن بین فیلمهای ابرقهرمانی، در حالی که یکی از بهترین فیلمهای مارول یعنی Black Panther هم در همین سال اکران شده، بسیار سخت است.
اما تصور میکنیم که انتخاب کردن انیمیشن Spider-Man: Into The Spider-Verse بتواند گزینه بسیار مناسبی باشد؛ از آنجا که توانست طرفدارهای بسیار زیادی را به سمت خود جذب کند و موفقیت بسیار زیادی را برای کمپانی سونی پیکچرز به همراه داشت که در سال ۲۰۲۳، به سراغ ساخت قسمت بعدی آن رفتند.
در فیلم Into the Spider-Verse، مایلز مورالس که یک جوان سیاهپوست است را مشاهده میکنید که توسط یک عنکبوت رادیواکتیوی گاز گرفته و متوجه میشود که او مرد عنکبوتی جدید است. نکته جالب اینجاست که پیتر پارکر که همان مرد عنکبوتی اصلی است، در این فیلم مرد است و حالا مایلز مورالس به عنوان مرد عنکبوتی جدید باید شهر را نجات دهد.
هیچ شکی وجود ندارد که انتخاب Spider-Man: Into The Spider-Verse گزینه بسیار مناسبی برای انتخاب کردن این فیلم است و اگر تا به حال این فیلم را تماشا نکردهاید، توصیه میکنم که حتما این کار را انجام دهید.
سال ۲۰۱۹ – انگل (Parasite)
کارگردانهای بزرگی در سال ۲۰۱۹ فیلم جدیدشان را اکران کردند که از مهمترین آنها میتوان به کوئنتین تارانتینو اشاره کرد که با فیلم جدیدش یعنی Once Upon a Time in Hollywood، سر و صدای زیادی را به پا کرد.
اما اگر بخواهیم سوپراستار کارگردانهای سال ۲۰۱۹ را انتخاب کنیم، قطعا بونگ جون هو نامش را در صدر ثبت می کند. کارگردانی که در گذشته فیلم های بسیار جذابی مثل Memories of Murder ساخته است.
اما در سال ۲۰۱۹، این کارگردان با یک فیلم کاملا جدید به عرصه فیلمسازی بازگشت که مثل طوفان در دنیا صدا کرد و حتی توانست اسکار بهترین فیلم سال را هم به خودش اختصاص دهد؛ این فیلم اثری جز Parasite نبود.
فیلم پاراسایت به دنیا نشان دهد که سینمای آسیا تا چه اندازه میتواند جذاب باشد و درست بعد از ساخته شدن این فیلم بود که آثار دیگر آسییایی مثل سریال Squid Game هم به خوبی دیده شدند و حالا سینمای آسیا اعتبار زیادی را به دست آورده است.
این فیلم داستان یک خانواده فقیر را به نمایش میکشد که خانه آنها در یک سیل خراب میشود و آنها برای این که بتوانند به ادامه زندگی خود بپردازند، در خانه یک خانواده ثروتمند مشغول به کار میشوند.
اما کم کم آنها متوجه اتفاقات عجیبی در آن خانه میشوند و خیلی زود، روایت فیلم وارد یک بحران و موقعیت عجیب و هولناک میشود. توصیه میکنم که حتما فیلم پاراسایت را مشاهده کنید که قطعا یکی از بهترین آثار منتشر شده در قرن ۲۱ و سال ۲۰۱۹ میلادی است.
سال ۲۰۲۰ – میناری (Minari)
سال ۲۰۲۰ میلادی و با شیوع همهگیری کرونا، ددنیا به یک اغمای طولانی مدت رفت و به همین خاطر خیلی از فیلمهای سینمایی هم یکی پس از دیگری تاخیر خوردند و آثار چندان زیادی نبودند که در این مدت ما را سرگرم کنند.
اما فیلم Minari یکی از معدود فیلمهای جذابی بود که راه خودش را در سال ۲۰۲۰ پیدا کرد و در سالی که قحطی فیلمهای جذاب آمده بود و فیلمهای بزرگ یکی پس از دیگری تاخیر میخوردند، این فیلم توانست در سکوت رسانهای، منتشر شود و توجه خیلیها را به سمت خودش جلب کند.
این فیلم داستان یک خانواده کرهای را به نمایش میکشد که از کشور خود به آمریکا مهاجرت میکنند که بتوانند زندگی بهتری داشته باشند. اما مشخصا مثل هر مهاجر دیگری، ورود آنها به آمریکا بدون چالش نیست و آنها باید از پس این چالشها بگذرند.
پیام اصلی فیلم راجع به صمیمیت خانواده است و در سکانسهای مختلف فیلم، کارگردان سعی کرده است که اهمیت صمیمیت میان اعضای یک خانواده را به تصویر بکشد که در کار خود موفق بوده است.
اگر به دنبال بهترین فیلم سال ۲۰۲۰ میگردید، شک نکنید که Minari یکی از اعضای لیست بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۰ و حتی بهترین فیلمهای قرن است که از تماشا کردن آن لذت خواهید برد.
سال ۲۰۲۱ – مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home)
مهم نیست که چقدر فیلمهای هنری بهتری در این سال اکران شدند و تا چه اندازه کارگردانهای بزرگ دنیا در سال ۲۰۲۱ تلاش کردند تا بتوانند فیلمشان را به شهرت زیادی برسانند و بهترین فیلم سال را بسازند.
اگر قرار است که راجع به محبوبترین و جریانسازترین فیلمهای قرن صحبت کنیم، به هیچوجه نمیتوان نام Spider-Man: No Way Home را از یاد ببریم که مارول در ساخت این فیلم، به استادانهترین شکل ممکن عمل کرد و تا جایی که ممکن بود، قدرتش را برای محبوبیت این فیلم گذاشت و باید اعتراف کرد که در این کار بسیار موفق بود و در سال ۲۰۲۱، همه فقط راجع به قسمت سوم فرنچایز اسپایدرمن در دنیای سینماتیک مارول صحبت میکردند.
این فیلم پیتر پارکری را نشان میدهد که به اشتباه دروازه دنیاهای موازی را باز میکند و حالا دشمنهای مرد عنکبوتی از دنیاهای موازی مختلف به پیتر پارکر حمله میکنند. اما موضوع به همین سادگی نیست. درست مثل دشمنهای پیتر پارکر، حالا پیتر پارکرهای دنیاهای موازی هم به این دنیا وارد شدهاند.
برای این فیلم، دو بازیگر قبلی مرد عنکبوتی یعنی توبی مگوایر و اندرو گارفیلد هم به عنوان مرد عنکبوتی در این فیلم حضور دارند و قرار گرفتن سه مرد عنکبوتی در کنار یکدیگر باعث شد تا فیلمهای ابرقهرمانی مارول، یک معنای کاملا متفاوت پیدا کنند.
قطعا تماشای فیلم Spider-Man: No Way Home موضوعی نیست که بخواهیم به شما توصیه کنیم چون احتمالا خیلی از شما تا به حال آن را دیدهاید و اگر این فیلم را مشاهده نکردهاید که قطعا فیلم مهمی را از دست دادهاید!
سال ۲۰۲۲ – همه چیز همه جا به یکباره (Everything Everywhere All at Once)
سال ۲۰۲۲، سالی بود که بالاخره بعد از مدتی طولانی از شر ویروس کرونا تا حد زیادی خلاص شدیم و همین موضوع باعث شد تا خیلی از فیلفمهای تاخیر خورده، در سال ۲۰۲۲ به مرحله اکران برسند.
از مهمترین این فیلمها میتوان به آثاری مثل The Batman، Top Gun Maverick و حتی فیلم پینوکیو از گیرمو دل تورو اشاره کرد. اما اگر یک فیلم باشد که صحنه را از همه این فیلمها بدزدد، بدون شک آن فیلم Everything Everywhere All at Once است.
فیلمی که ورای انتظارات همگان واقع شد و نکته جالب اینجا است که این فیلم هم مثل میناری و پاراسایت، راجع به یک خانواده آسیایی است اما با این فرق که آنها دچار زندگی و مشکلات روزمره نیستند و اینبار یک درونمایه علمی تخیلی و به صورت جزئیتر، درگیر دنیاهای موازی شدهاند.
سکانسهای هیجانانگیز این فیلم به همراه جلوههای بصری خارق آن و بازی به یادماندنی میشل ییهو باعث میشود تا فیلم Everything Everywhere All at Once از آثاری باشد که در قرن ۲۱ و سال ۲۰۲۲، ماندگار بماند و در تماشا کردن آن هیچشکی نداشته باشید.