10 فیلم مهیج درباره معمای قتل
آثاری که تا آخرین لحظه شما را میخکوب میکند
معمای قتل، رازها و ماجراهای اسرارآمیز؛ یکی از بهترین، جذابترین و متقاعدکنندهترین منابع سرگرمی در هالیوود، در دهههای گذشته بودهاست. در ساخت بسیاری از این آثار، از سوژههایی از رمانهای معمایی بههماناندازه درخشان و مهم استفاده میشود. بهعنوان یکی از کمبودجهترین و آسانترین انواع فیلم برای استودیوها و کمپانیهای فیلمسازی، هر دهه مملو از فیلمهای جذاب درباره معمای قتل است، که بینندگان را تا آخرین لحظه با خود همراه میکند. این درحقیقت خود تنش است، که بینندگان را مجبور میکند تا سرنخها را برای خودشان جمعآوری کنند و نتیجه را حدس بزنند.
حتی باوجود اینکه بهترین فیلمهای این ژانر، بدون اینکه خیلی واضح باشند، به کشف راز و رمز موردنظر فقط اشاره میکنند، باز هم نمیتوان از خیر دیدنشان گذشت. یک تریلر معمایی خوب میتواند هر چیزی باشد، از فیلم نوآر گرفته تا یک زندگینامه؛ تا زمانیکه عناصر اصلی آن یعنی سوءظن، پارانویا و تعلیق دستنخورده باقی بماند. باوجود اینکه برخی از این فیلمها، بهویژه در عصر پخش خود نادیده گرفته شدهاند، بعضی دیگر جایگاه خود را بهعنوان نمادهای اصیل سینما حفظ کردهاند. یک فیلم جنایی خوب به هر حال، راه خود را برای سرگرم کردن مردم پیدا میکند، اما بعضی از این آثار، در این مسیر موفقتر عمل میکنند. در اینجا 10فیلم برتر تاریخ با سوژه معمای قتل بررسی میشود.
10. سرنخ (Clue)
- سال انتشار: 1985
- کارگردان: جاناتان لی
سرنخ یک نمونه کامل از فیلمهای پلیسی و البته تقلید کمدی از آن است. سرنخ با ورود گروهی از شخصیتهای بهظاهر نامرتبط به یک عمارت آغاز میشود، جاییکه آقای بادی، میزبان مرموزی که رازهایی را درباره هرکدام میداند، آنها را دعوت کردهاست. مهمانان توسط پیشخدمت باجگیر خانه، وادسورث، استقبال میشوند. او همه آنها را معرفی میکند و قبل از اینکه بادی شخصا به آنها ملحق شود، توضیح میدهد که چرا آنجا هستند. با اینحال، وقتی وادزورث به مهمانان اطلاع میدهد که بهدلیل غیرقانونی بودن کارفرمایش با پلیس تماس گرفتهاست، بادی با اسلحه نزد مهمانان آمده و توضیح میدهد که میتوانند با کشتن پیشخدمت از خود محافظت کنند. زمانیکه خود بادی به قتل میرسد، این معما شکل میگیرد، که اتفاقی قرار است بیفتد و اوضاع وقتی اجساد روی هم جمع میشوند، بدتر میشود. سرنخ یک فیلم پلیسی جنایی کلاسیک است و یکی از گیراترین داستانهای این ژانر را تعریف میکند. جذابیت ماجرای سرنخ در این است که دستهای از مظنونان وجود دارند که، هر کدام دارای ابزار و انگیزه برای قتل هستند. این فیلم وفادار به ژانر، مجموعهای از نتایج احتمالی را به بینندگان ارائه میدهد، و داستان رسوایی هر شخصیت را بررسی میکند. این فیلم با سکانسهای طنز فراوان، بهعنوان تقلیدی کمدی از معمای قتل، و نشان دادن شخصیت کارآگاهی بینظیر، در همه ابعاد میدرخشد.
9. حومهنشینها (The Burbs)
- سال انتشار: 1989
- کارگردان: جو دانته
حومهنشینها داستان پارانویاییی در دل حومه شهر است. این فیلم هم از نوع کمدی است، و جو دانته معروف آن را کارگردانی کردهاست. داستان این فیلم در یک حومه شهر که بیشازحد تنش دارد، میگذرد. مردم این منطقه متقاعد شدهاند که خانواده جدید در بلوک، بخشی از یک فرقه شیطانی قاتل هستند. داستان حومهنشینها در یک جامعه کوچک حومه شهر اتفاق میافتد که در آن، گروهی از همسایگان در ترس از ساکنان جدید، به زندگی ادامه میدهند. این همسایههای جدید مرموز هرگز از خانههای خود بیرون نمیآیند و فعالیتهای شبانه آنها چنان غوغایی ایجاد میکند، که کل خیابان آن را میشنود. پس از ناپدید شدن غیرقابل توضیح یکی از همسایههایشان، سه دوست شامل، ری پترسون، آرت وینگارتنر و مارک رامسفیلد، نظریهای را رواج میدهند، مبنی بر اینکه همسایههای جدید قاتل هستند و در تلاش برای اثبات آن، کارهایی انجام میدهند. این فیلم ترکیبی از کمدی زندگی آمریکایی، تقلید از اسرار قتل کلاسیک مانند پنجره پشتی و همچنین داستان رمز و راز منحصربهفرد خود است. در حالیکه این سه مرد در یک تحقیق آماتورگونه در مسیر خود قرار میگیرند، آنها در سمت اشتباه پیش میروند و پارانویای آنها تنها با کشف یک استخوان انسان تشدید میشود. در سرتاسر فیلم، شک و تردیدهایی درباره اینکه آیا اصلا قتلی رخ دادهاست یا نه وجود دارد، زیرا تماشاگران قاتلان را از طریق یک سری از سرنخها دنبال میکنند، که درنهایت به یک شکست برنامهریزیشده ضعیف برای فهمیدن حقیقت ختم میشود. همین سوژه متفاوت و استفاده از کمدی و جنایت بهطور همزمان، یکی از دلایل اصلی جذابیت فیلم حومهنشینها است. تام هنکس، بروس درن، کری فیشر، کوری فلدمن، ریک دوکومون، وندی شال، هنری گیبسون و تئودور گوتلیب در این فیلم بازی میکنند.
8. رودخانه ویند (Wind River)
- سال انتشار: 2017
- کارگردان: تیلور شریدان
رودخانه ویند یک معمایی نئو وسترن است، که در سال 2017 منتشر شدهاست. این فیلم تیمی را شامل یک مامور افبیآی، جین بنر و یک افسر محیطزیست، کوری لمبرت دنبال میکند، تا مرگ یک زن بومی آمریکایی بهنام ناتالی هانسون را، در وایومینگ بررسی کنند. جین بنر با تکیه بر دانش کوری لمبرت از منطقه و تاریخچه آن، مرگ را بهعنوان یک قتل بررسی میکند، چیزی که وقتی دوست زن، مت را مرده در برف پیدا میکنند، ثابت میشود. با در نظر گرفتن موارد مشابه قتل از گذشته، این زوج با پلیس بومی منطقه برای تحقیق درباره مجرمان محلی همکاری میکنند. رودخانه ویند اپیدمی مداوم زنان بومی آمریکایی که ناپدید و کشته شدهاند را بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه موانع قضایی و حتی قانونی میتواند ارائه مسئولیت و عدالت را دشوار کند. بهعنوان یکی از تنها سه فیلمی که خالق یلو استون کارگردانی کردهاست، رودخانه وید بهعنوان یکی از بهترین پروژههای او و همچنین قدرنادیدهترین فیلم در سهگانه مرزهای آمریکایی این هنرمند برجسته است. درضمن به شما توصیه میکنیم که سریال با ارزش یلو استون را هم تماشا کنید و از ماجراهای پیچیده و جذاب آن لذت ببرید.
7. شاهین مالت (The Maltese Falcon)
- سال انتشار: 1941
- کارگردان: جان هیوستون
شاهین مالت یک فیلم نوآر کامل است. در این فیلم همفری بوگارت و مری آستور میدرخشند. در این فیلم کارآگاه خصوصی اهل سانفرانسیسکو، سم اسپید، پروندهای را بررسی میکند، که او را با سه جنایتکار عجیبوغریب و یک زن دروغگوی بزرگ درگیر میکند. آنها همگی در جستجو و درتلاش برای دست آوردن یک مجسمه گرانقیمت هستند. داستان اصلی شاهین مالت زمانی شروع میشود، که دو محقق خصوصی به نامهای سم اسپید و مایلز آرچر توسط زنی به نام روث واندرلی فریب میخورند. این زن ادعا میکند در جستجوی خواهر گمشدهاش که برای ملاقات با مردی به نام فلوید ترسبی رفته، است. وقتی آرچر موافقت میکند که به این زن کمک کند، به قتل میرسد و شک و تردیدها بر روی اسپید متمرکز میشود. وقتی روث واندرلی دوباره ظاهر میشود، با نام جدیدی این کار را انجام میدهد و اسپید خیلی زود با مردان علاقمند به مکان مجسمه موردنظر روبرو میشود. درحقیقت اسپید متوجه میشود که همه این افراد برای به دست آوردن مجسمه موردنظر، با هم همکاری میکنند. شاهین مالت یک فیلم بسیار مهم و در ژانر نوآر و معمای قتل است. شخصیت اصلی فیلم نمونهای از مرد گرفتار در تلههای این ژانر است، مردی که از همه طرف بازی میکند تا بداند چه میداند و چه زمان باید برای فرار از موقعیتی مرگبار به حیلهگری خود تکیه کند. درضمن همفری بوگارت نقش این مرد را به خوبی بازی کرده و تصویری متفاوت از خود نشان میدهد.
6. زودیاک (Zodiac)
- سال انتشار: 2007
- کارگردان: دیوید فینچر
زودیاک به یکی از گیجکنندهترین پروندههای قتل در تاریخ میپردازد. بین سالهای 1968 تا 1983، یک کاریکاتوریست از سانفرانسیسکو به یک کارآگاه آماتور تبدیل میشود، که وسواس زیادی برای ردیابی قاتل زودیاک دارد، فردی ناشناس که کالیفرنیای شمالی را با قتلهایش به وحشت میاندازد. داستان زودیاک در سانفرانسیسکو اتفاق میافتد و با اولین قتلی که توسط قاتل بدنام زودیاک انجام شد، آغاز میشود. فیلم در اساس، حول دو طرف تحقیق میچرخد. پلیس، که تعداد زیادی از مظنونان را شناسایی میکند، و یک کاریکاتوریست روزنامه، که تلاش میکند تا نامههای مرموز قاتل را رمزگشایی کند. با ادامه قتلها، قاتل بازی خود را با پلیس تشدید میکند، پلیسی که شروع به پرسیدن این سوال کردهاست که چه تعداد از مرگها توسط خود زودیاک انجام شدهاست، یا آیا او با قاتلان دیگر سروکار دارد. زودیاک با نحوه ماجراجویی در یک راز بسیار واقعی، جذابتر شدهاست، رازی که در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 ایالاتمتحده را تسخیر کردهبود. تا به امروز، مردم درباره اینکه چه کسی زیر نقاب بود، حدس میزنند، و فیلم سال 2007 فقط جان تازهای در این نظریهها دمید. این فیلم با بازیهای درخشان از بازیگران تمام ستاره شامل جیک جیلنهال، رابرت داونی جونیور و مارک روفالو، موفق میشود تماشاگران را از ابتدا تا انتها در تعلیق نگه دارد. زودیاک از روی رمانی به همین نام نوشته رابرت گری ساخته شدهاست. جالب است بدانید که این فیلم با استفاده از دوربین دیجیتال اچی دی فیلمبرداری شدهاست. همین تفاوت زودیاک را به فیلمی واقعگرایانهتر تبدیل کرده که تجربه حقیقی قرار گرفتن در شرایط تنشزا را به مخاطب منتقل میکند. اگر هنوز این فیلم را تماشا نکردهاید، توصیه میکنیم در اولین تعطیلات آخر هفته آن را ببینید و از هیجان آن لذت ببرید.
5. در گرمای شب (In the Heat of the Night)
- سال انتشار: 1967
- کارگردان: نورمن جویسون
در گرمای شب داستان غلبه بر تعصب برای حل یک قتل است. در این فیلم یک کارآگاه سیاهپوست از پلیس فیلادلفیا، هنگام عبور از یک شهر با مردمی نژادپرست در میسیسیپی، به اشتباه مظنون به یک قتل محلی میشود و با اکراه از رئیس پلیس میخواهد پروندهاش را بررسی کند. در گرمای شب با قتل مردی که بر یک پروژه ساختوساز در شهر اسپارتا، میسیسیپی نظارت میکند، شروع میشود و کلانتر را وادار میکند تا یک مرد سیاهپوست به نام ویرجیل تیبس را به خاطر جنایت دستگیر کند. با اینحال، هنگامیکه او میفهمد که تیبس در واقع یک کارآگاه قتل کارآزموده است، پلیس نژادپرست مجبور میشود تعصب خود را به خاطر عدالت کنار بگذارد. در همین حال، تیبس با فضای نژادپرستی در شهر روبرو میشود و در حال تحقیق درباره قتل است. در گرمای شب در کنار بسیاری از فیلمهای آگاهانه اجتماعی در زمان خود میایستد، که به نژادپرستی و تعصب میپردازند، و شاهد تلاش شخصیتها برای غلبه بر تعصب برای منافع عمومی هستند. این فیلم همچنین در الهام دادن به سبک فیلمهای پلیسی بعدی مانند جک ریچر، نقش اصلی را دارد. این فیلم که یکی از برجستهترین کارهای نورمن جویسون است، برای طرفداران پروندههای کارآگاهی قدیمی یک فیلم هیجانانگیز محسوب میشود. درضمن بازیگر نقش اصلی این اثر برای بازی در آن، تحسین زیادی از طرف منتقدان و مخاطبان فیلم دریافت کردهاست.
- 9 دلیل برای اینکه بندیکت کامبربچ شرلوک هلمز بهتری از رابرت داونی جونیور است
- 10 فیلم معمایی و دلهرهآور که خواب از سرتان میپرانند
4. محله چینیها (Chinatown)
- سال انتشار: 1974
- کارگردان: رومن پولانسکی
خیلی از منتقدان معتقدند که محله چینیها با وجود اینکه فیلم بسیار مهمی است، یکی از بدترین یا ضعیفترین پایانهای سینما را دارد. در این فیلم یک کارآگاه خصوصی که برای افشای یک فرد زناکار در دهه 1930 لسآنجلس استخدام شدهاست، خود را در شبکهای از فریب، فساد و قتل میبیند. محله چینیها که در دهه 1930 در لسآنجلس میگذرد، مردی به نام جیک گیتس را دنبال میکند که به افشای همسران خیانتکار شهرت دارد. وقتی زنی به نام اولین مولوری به او مراجعه میکند تا درباره شوهر مظنون به جنایتش به نام هالیس تحقیق کند، گیتس این کار را می پذیرد و شروع به تعقیب درباره مرد ازهمهجا بیخبر میکند. پس از ملاقات او با یک زن، کارآگاه فکر میکند که شواهدی پیدا کرده است، که باید به زن او اطلاع دهد. اما ناگهان او متوجه میشود که مرد به قتل رسیدهاست. وقتی هالیس به قتل میرسد، گیتس با اولین مولوری واقعی آشنا میشود و همه چیز را متوجه میشود. پرونده این زن یک دروغ بزرگ است. محله چینیها یک معمای کلاسیک قتلی نوآر است، که گیتس را در تلاش برای حل جنایتی مفصل دنبال میکند. در این فیلم بازپرس خصوصی در هر مرحله بهاندازه مخاطبان میداند. محله چینیها برای مخاطبانی که از توطئههای قتل پیچیده و داستانهای جنجالی لذت می برند، فیلمی است که باید تماشا کنند. در محله چینیها، جک نیکلسون جوان بازی میکند. این بازیگر بزرگ برای بازی در فیلم تحسینشده محله چینیها، نامزد جوایزی ازجمله اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. همچنین نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در این فیلم نصیب فی داناوی شد. درنهایت جک نیکلسون برای بازی در این اثر جذاب، برنده گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام شد.
3. هفت (Se7en)
- سال انتشار: 1995
- کارگردان: دیوید فینچر
هفت مخاطبان را تا پایان درگیر نگه میدارد. داستان این فیلم درباره دو کارآگاه، یک تازهکار با بازی برد پیت و یک کهنهکار با بازی مورگان فریمن است. دو کارآگاه، بعنی بازپرس کهنهکاری به نام سامرست و افسر جوانی به نام میلز که به تازگی به این اداره پلیس منتقل شدهاست، تلاش میکنند رشتهای از قتلها را با هفت گناه مرگبار که بهعنوان امضای قاتل استفاده میشود، حل کنند. این دو کارآگاه درباره گناهان تحقیق میکنند و سعی میکنند ارتباطی بین قربانیان پیدا کنند. از آنجاییکه شکار قاتل در سطح شهر بیشتر میشود، قتلها بهطور فزایندهای وحشتناک و نگرانکننده میشوند و پلیسها برای هر فاجعهای آماده میشوند. دو کارآگاه حتی تصمیم میگیرند در مواردی قانونشکنی کرده تا بتوانند با فراغ بال قاتل را در دام بیندازند. فیلم هفت بلافاصله بعد از اکران، به دلایل درستی تبدیل به نماد شد و هنوز هم جایگاه ویژهای در ژانر فیلمهای معمایی دارد. بازی درخشان بازیگران یعنی برد پیت و مورگان فریمن و البته کوین اسپیسی، فضای همیشه پرتنش و جذابیتی که تا پایان ادامه دارد، ازجمله دلایل شهرت فیلم هفت است. این فیلم که بدون شک بهترین اثر دیوید فینچر است، تماشاگران را به یک پایان غمانگیز و تکاندهنده میکشاند، تا به جنایت و قانونیشکنی قاتل پایان دهد. پایانی که با یک مخمصه ناممکن و بزرگ برای کارآگاهان همراه است. این فیلم شما را شوکه میکند و این اتفاق بارها میافتد. اگرچه ممکن است در پایانبندی فیلم هفت، بهشدت متاثر شوید، اما تا ابد آن را فراموش نخواهید کرد. این فیلم بارها و بارها ارزش تماشا دارد. همیشه رمانها به فیلم تبدیل میشوند. اما جالب است بدانید که در سال 1995 نویسندهای بهنام آنتونی برونو، رمانی از روی فیلم هفت نوشتهاست. این فیلم برنده سه جایزه امتیوی برای بهترین فیلم و بهترین مرد و شرورترین شخصیت شد و نامزدیهای زیادی در اسکار و بفتا به دست آورد.
2. محرمانه لسآنجلس (LA Confidential)
- سال انتشار: 1997
- کارگردان: کرتیس هانسن
در دهه 1950 در لسآنجلس، سه افسر پلیس با رویکردهای متضاد در اجرای قانون، در شبکه درهم تنیدهای از جنایت، فساد و قتل گرفتار میشوند. همانطور که آنها در یک سری از قتلها عمیقتر میشوند، اسرار تاریکی را درباره دنیای زیرزمینی شهر کشف میکنند و همین موضوع اخلاق و وفاداری آنها را به چالش میکشد. داستان این فیلم در لسآنجلس و در دهه 1950 اتفاق میافتد و بر سه کارآگاه مختلف تمرکز دارد، که هر کدام در سطوح مختلف اخلاقی و ابهامات زندگی دستوپا میزنند. ادموند اکسلی یک پلیس صادق است، که زیر سایه پدر کارآگاهش زندگی میکند و وقتی علیه پلیسهای خشن شهادت میدهد، تبدیل به یک فرد نافرمان میشود. باد وایت یک پلیس سرسخت است، که به کتک زدن مردانی که زنان را آزار میدهد، شهرت دارد. و جک وینسنس کارآگاهی درارتباط با ستارگان هالیوود است. پس از تیراندازی در یک غذاخوری، این سه پلیس برای بررسی پروندهای از جنایت و فساد که تا ردههای بالای اداره آنها گسترش مییابد، همکاری پر از چالش را تشکیل میدهند. محرمانه لسآنجلس بهترین فیلم نوآر مدرن است، فیلمی که در طرح پیچیده فریبکاری و اخلاق خاکستری در کنار کلاسیکها ایستاده است. همانطور که این سه پلیس عمیقتر به پرونده قتل نگاه میکنند، سطحی از احترام را برای یکدیگر به دست میآورند و متوجه میشوند که ممکن است دپارتمان خودشان در این ماجرا دخیل باشد. این فیلم نهتنها نگاهی سرگرمکننده به ماجرای رسوایی دهه 1950 لسآنجلس دارد، بلکه یک توطئه قتل جذاب را دنبال میکند که مدام مظنونان جدیدی را به وجود میآورد و در نهایت منجر به یک رقابت نفسگیر میشود. کوین اسپیسی، راسل کرو، گای پیرس، جیمز کرامول، دیوید استریتهام، کیم بسینگر و دنی دویتو؛ ازجمله بازیگران این فیلم هستند. محرمانه لسآنجلس از جمله آثاری است که در عین پیچیدگی، ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کرده و بیشتر افرادی که آن را تماشا میکنند، از هر ژانری که باشند از دیدن آن لذت خواهند برد.
1. پنجره پشتی (Rear Window)
- سال انتشار: 1954
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
پنجره پشتی، بهترین فیلم درباره رمز و رازهای پارانوییدی و معمای قتل است. این فیلم مهم و دلهرهآور اثر کارگردان بزرگ آلفرد هیچکاک، داستان یک عکاس روی ویلچر را دنبال میکند، که از پنجره آپارتمان حیاط روستای گرینویچ از همسایههایش جاسوسی میکند و متقاعد میشود که یکی از آنها با وجود شک و تردید دوست دختر مدلش، مرتکب قتل شدهاست. پنجره پشتی در حقیقت با محوریت شخصیت عکاسی به نام جفری که در حال بهبودی از آسیبی است، که او را برای آینده نزدیک به ویلچر وابسته کردهاست، جذابیت فیلمهای معمایی را دوچندان میکند. از آنجاییکه در طول فصل گرما این عکاس تسلیم کسالت میشود، تصمیم میگیرد از همسایگانش جاسوسی کند و با استفاده از دوربین تلسکوپی خود به خانههای آنها نگاه کند. یک شب، او غوغایی از سمت خانه توروالد میشنود و بعد باور میکند که مرد ساکن آنجا، همسرش را به قتل رساندهاست. جف با کمک دوستش لیزا و پرستارش استلا قصد دارد گناه آقای توروالد را به پلیس ثابت کند و منجر به درگیری بین آن دو شود. پنجره پشتی یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای هیچکاک است، که بهلطف استفاده کارشناسانه کارگردان از پارانویا برای رها کردن همه افراد در تاریکی قتل تا آخرین صحنه عالی عمل میکند. این فیلم یادآور تسلط کارگردان بر تنش بین شخصیتها است، زیرا او بر روی تعاملات ظریف و کوتاهمدت شخصیتها بازی میکند. پنجره پشتی هم یکی از بزرگترین فیلمهای هیچکاک است، که منبع الهام چندین اثر بودهاست، که بهوضوح به این کلاسیک مهم ادای احترام میکنند. جیمز استوارت، گریس کلی، وندل کوری، تلما ریتر و ریموند بر ازجمله بازیگران این فیلم هستند. پنجره پستی، نمره کامل ۱۰۰ از 100 را از منتقدان متاکریتیک دریافت کردهاست. این فیلم همچنین در بیستوهفتمین دوره جوایز اسکار، در چهار بخش جایزه اسکار بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین فیلمبرداری و بهترین میکس صدا نامزد شدهاست.شکی نیست که انتخاب اثری از آلفرد هیچکاک، بهترین تصمیم برای برترین فیلم در زیرژانر معمای قتل است. بویژه فیلمی مانند پنجره پشتی که همواره در فهرست بهترینها قرار دارد و بهعنوان نمادی از آثار این کارگردان بزرگ شناخته میشود.
منبع: cbr
لطفا امتیازimdb رو قرار بدید
حتما در بهروزرسانی این مطلب، درخواست شما را اعمال میکنیم.