10 سکانس فراموشنشدنی فیلمهای کوئنتین تارانتینو
سکانسهای بهظاهر معمولی که به شاهکار سینمایی تبدیل شدند
کوئنتین تارانتینو، مدت بسیار کوتاهی پس از اکران اولین فیلمش، به یکی از شناختهشدهترین کارگردانان دوران مدرن سینما تبدیل شد. او با وجود کارگردانی تنها 9 فیلم بلند در کارنامه کاری خود (اگر بیل را بکش یک و دو را بهعنوان یک فیلم در نظر بگیریم)، سابقه طولانی و درخشانی دارد. کوئنتین تارانتینو بخشی از نمادینترین شخصیتهایی را که تا بهحال در سینما خلق شدهاند، نوشته و زنده کردهاست. این هنرمند بزرگ، استاد سینما است و خوب میداند چطور، یک سکانس معمولی را به شاهکار تبدیل کند. با اینکه کوئنتین تارانتینو بهلطف دستاوردهای هنریاش بسیار موردتحسین قرار میگیرد، آثار او گاهیاوقات بحثبرانگیز هستند. چیزی که میتوان درباره هر یک از پروژههای او گفت؛ این است که آنها سکانس یا سکانسهای جریانسازی دارند، که بهعنوان یک لحظه برجسته و خاص شناخته میشوند. اینجا لحظاتی در فیلمهای کوئنتین تارانتینو فهرست شدهاند، که نباید از دستشان بدهید.
10. سگهای انباری (Reservoir Dogs)
- کندن گوش افسر پلیس
فیلم سگهای انباری اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند برای کوئنتین تارانتینو است. این اولین کارگردانی فیلم بلند، یک اثر سینمایی پرفروش است، که بخشی از پرتنشترین و درعینحال جالبترین سکانسهای گانگستری تاریخ فیلمهای جنایی را بهنمایش میگذارد. یکی از آن سکانسها زمانی است که شخصیتی بهنام آقای بلوند، برادر وینسنت وگا از فیلم داستانه عامهپسند، با یک افسر پلیس که گروگان گرفته شدهاست، درگیر میشود. این سکانس نمایش خشونت پوچگرایانه است. در این سکانس آقای بلوند با رقصیدن با آهنگ موفق (Stuck in the Middle With You)، افسر پلیس را شکنجه روحی و جسمی میکند، تا جاییکه گوش افسر را بریده و به شکلی خندهدار با آن صحبت میکند. این صحنه ماهیت وحشیانهای دارد و به جهان اعلام میکند که تارانتینو، بهعنوان یک کارگردان قصهگو اینجا آمده تا هالیوود را منفجر کند. بهتر است فیلم سگهای انباری را تماشا کنید، و از دیدن این سکانس جذاب لذت ببرید.
9. داستان عامهپسند (Pulp Fiction)
- ورود وینسنت و ژول به آپارتمان
«من با خشم خود انتقام بزرگی از آنها خواهمگرفت. و هنگامیکه انتقام خود را از آنها بگیرم، خواهنددانست که من خداوند هستم.» این آیه ساده از کتاب مقدس، توسط ژول وینفیلد با بازی ساموئل ال. جکسون در فیلم خاص داستان عامهپسند بیان میشود. این سکانس یک سینمای کامل است. چیزهای زیادی درباره این فیلم کلاسیک برجسته وجود دارد، که هنوز هم در یاد مخاطبان ماندهاست؛ اما شاید چیزی بیشتر از تصویر ساموئل ال. جکسون، کتوشلوار پوشیده، با اسلحهای که هدفگیری و آماده شلیک شدهاست، از این فیلم مطرح نباشد. کوئنتین تارانتینو یک استاد فیلمنامهنویسی است، که جزییات کمی از یک داستان کمیک را به موقعیتهای تنشزای بزرگی تبدیل میکند و درنهایت خشونت واقعی را بهتصویر میکشد. این یک نمونه اولیه برای بسیاری از سکانسهایی است که، کوینتن تارانتینو ساختهاست، و ویژگیهای عجیبوغریب یک شخصیت عصبی را با واکنشهای کمیک قبل از نشان دادن خشونت ترکیب میکند.
8. بیل را بکش 1 (Kill Bill Vol. 1)
- گذشته او رن. ریشی
درباره همه فیلمهای کوئنتین تارانتینو میتوان گفت، که یک ایده تجربی را گسترش دادهاند. این کارگردان صاحبسبک اغلب انتخابهای خاصی در موسیقیمتن انجام میدهد و فیلمهایش را از نظر بصری منحصربهفرد میسازد. با اینحال، برای بیل را بکش 1، تارانتینو راهی برای اضافه کردن یک بخش انیمیشنی به فیلمی که لایواکشن است، پیدا میکند. این صحنه انیمه، یکی از لحظات نمادین در فیلمهای مربوطبه هنرهای رزمی است. در این سکانس کارگردان از قالب انیمیشن استفاده میکند، تا قوانین را دور بزند، و آنطور که میخواهد فیلم را پیش ببرد. در این بخش از فیلم، ما به بررسی گذشته او رن. ریشی که رهبر یاکوزا است، میپردازیم. در این سکانس انیمه، کودکی را میبینیم که پس از دیدن والدینش که بهطرز وحشیانهای توسط روسای یاکوزا کشته میشوند، سوگند انتقام میخورد و همین او را به یکی از بزرگترین قاتلان جهان تبدیل میکند.
7. حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds)
- ملاقات با جاسوس دوجانبه در بار
در یکی از صحنههای بهیادماندنی در فیلم جنگی حرامزادههای لعنتی، گروه آمریکایی معروف به حرامزادهها، با ستوان آرچی هیکوکس متحد میشوند تا اطلاعاتی را جمعآوری کنند، که به آنها اجازه میدهد آخرین فیلم خود را در عملیات دیگری به نام کینو (یعنی سینما) بسازند. آنها باید با یک جاسوس دوجانبه در باری بهنام (La Louisiane) ملاقات کنند. در این صحنه بریجیت فون. هامرزمارک با تعدادی از مقامات نازی در بار حضور دارد و قرار ملاقات به یک گردهمایی بسیار پرتنش تبدیل میشود، که در نهایت آلمانیها متوجه میشوند که مهمانان بریجت واقعا نازی نیستند. مقدار خونوخونریزی که در ادامه دیده میشود، یک سکانس خاص میسازد که باعث میشود به مغز متفکر این صحنه یعنی کوئنتین تارانتینو فکر کنید و البته وحشتزده شوید.
6. بیل را بکش 1 (Kill Bill Vol. 1)
- مبارزه داخل کلوب
مبارزه عروس با دیوانه 88 در پایان فیلم بیل را بکش 1، یکی از وحشیانهترین صحنههای نبرد است، که پر از خون و خونریزی است. همانطور که عروس بهطرز وحشیانهای اعضای باند دشمن را از بین میبرد، این کار را با دقت خشونتآمیزی انجام میدهد، که بسیار جالب است. از صحنه غرق در خون گرفته تا لباس کلاسیک زرد و سیاه عروس، همهچیز درباره این لحظه برای هر طرفدار تارانتینو یا بهطور کلی طرفداران سینما ضروری است. این سکانس نمایشی استثنایی از سینمای هنرهای رزمی است. بدونشک، این خونریزی بهطرز باشکوهی اغراقآمیز است، تا برای طرفداران هنرهای رزمی جذاب باشد، اما تارانتینو همچنین از این صحنه برای اثبات مهارت خود در انجام حرکات غیرممکن دوربین استفاده میکند. این سکانس یکی از بهترین صحنههایی است، که سینمای کوئنتین تارانتینو به سینمادوستان هدیه میدهد.
5. حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds)
- ورود کلنل هانس لاندا
بسیاری از مخاطبان حرامزادههای لعنتی را شاهکار کوئنتین تارانتینو بهعنوان یک فیلمساز صاحبسبک میدانند و بدونشک مخالفت با این نظر دشوار است. از صحنه آغازین این فیلم می توان فهمید که کارگردان قرار است قتلعام زیادی را در پرده سینما به شما نشان دهد. این صحنه آغازین، همه چیزهایی را در بر میگیرد، که یک فیلم کوئنتین تارانتینو را به یک شاهکار تبدیل میکند. دیالوگهای پر تنش، المانهای کمدی و البته خشونت. بازی برنده اسکار کریستف والتس در نقش کلنل هانس لاندا، در این سکانس و البته باقی سکانسهای فیلم بدونایراد است. در این صحنه، کلنل هانس لاندا از مردی بازجویی میکند که در حومه فرانسه زندگی میکند. لاندا مشکوک است که پناهندههای یهودی آنجا پنهان شدهاند، اما آقای لاپادیت شجاعانه خود را حفظ میکند. مشکل اینجاست که شخصیت کلنل هانس لاندا یک هیولای بیرحم است، که میل سادیستی دارد تا قبل از نابود کردن دشمنانش با آنها بازی کند.
4. جانگوی زنجیرگسسته (Django Unchained)
- لحظه افشای حقایق در خانه کالوین کندی
بازی لئوناردو دی. کاپریو در نقش کالوین کندی در فیلم جانگوی زنجیرگسسته، یکی از بهترین بازیهای شخصیت مرد منفی در فیلمهای کوئنتین تارانتینو است و به خلق یکی از شرورترین مردانی که تا بهحال روی پرده رفته، انجامیدهاست. لئوناردو دی. کاپریو، که معمولا بهعنوان شخصیت مثبت انتخاب میشود، نقش بد کالوین کندی را بهخوبی در فیلم بازی میکند. با اینکه سکانس اوج فیلم توسط این بازیگر عالی بازی میشود، اما بهتر از آن سکانسی است که او متوجه میشود جانگو و دکتر کینگ شولتز سرش کلاه گذاشتهاند. کالوین کندی در این سکانس به اوج عصبانیت و خشم خود میرسد و لیوانی را با دست خود میشکند. در این صحنه دست لئوناردو دی. کاپریو در حقیقت آسیب میبیند. اما علیرغم بریدگی دستش، این بازیگر به اجرای دیالوگهای خود ادامه میدهد، که نسخه نهایی دیدهشده در فیلم است.
3. حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds)
- نمایش فیلم
این صحنه تغییر تاریخ، با استفاده از سینما است. در این سکانس کسانی که باید، در اولین نمایش یک فیلم تبلیغاتی در تئاتر معروف به La Gamaar شرکت میکنند. این سینما توسط یک نفر یعنی شوشانا، بازمانده یهودی که مخفیانه زندگی میکند و برای انتقام خود از نازیها برنامهریزی کردهاست، اداره میشود. عملیات کینو (سینما) درست با کم شدن چراغها برای نمایش فیلم غرور ملت آغاز میشود. کلنل لاندا احتمالا میداند که حرامزادهها آنجا هستند و او موفق میشود از قتلعام فرار کند. شوشانا تصمیم میگیرد تئاتر خود را به آتش بکشد، اگر این کار به معنای قربانی کردن روح نازیها باشد. در این سکانس، تارانتینو بهمعنای واقعیکلمه تاریخ را با استفاده از سینما تغییر میدهد، زیرا حرامزادهها میتوانند آدولف هیتلر و همراهانش را منفجر کنند و شعلههای آتش آنچه از صدها آلمانی باقی ماندهاست را فرا میگیرد.
2. روزی روزگاری در هالیوود (once upon a time in Hollywood)
- اسپان رنچ
ورود کلیف بوث به اسپان رنچ (منطقهای در لسآنجلس، که بعضی فیلمها را در آن ساختهاند) در فیلم روزی روزگاری در هالیوود، توسط تارانتینو بهعنوان یکی از بهترین کارهایی که او تا بهحال در فیلم انجام داده، نامیده شدهاست. این سکانس وحشتناکترین صحنه فیلم است، و خیلی فراتر از ترس پیش میرود. در این سکانس کارگردان مخاطب را کاملا تحتتاثیر قرار داده، و صحنهای برجسته میسازد. در این سکانس ماشین کلیف وارد میشود و عدهای از حضور او نگران میشوند. نماهای عریض، محیط شنی، و طراحی صدا به ما این حس را میدهد که در میان یک موقعیت خاص قرار داریم. وقتی کلیف صاحب مزرعه را میخواهد، تنش بیشتر میشود. ناگهان کلیف متوجه میشود که او را محاصره کردهاند و به سمت جایی که باید میرود. در نهایت، او جرج را پیدا میکند و متوجه میشود که پیرمرد زنده و سالم است. بدلکار ریک دالتون وقتی میبیند یکی از لاستیکهایش بوسیله یک چاقو سوراخ شدهاست، عصبانی میشود. او مرد دیوانهای را میبیند که مسئول این کار است و مدام میخندد. او مرد دیوانه را با خشونت مجبور میکند تا لاستیکاش را عوض کند. دختران زیادی که در این سکانس حضور دارند، به این کار اعتراض میکنند، اما مرد دیوانه بههرحال باید لاستیک را عوض کند.
1. داستان عامهپسند (Pulp Fiction)
- قرار شام وینسنت و میا
داستان عامهپسند در جریان روایت منحصربهفردش، مملو از صحنهها و تصاویر کلاسیک است. یکی از بهترین صحنههای این فیلم، قرار شام وینسنت وگا و میا والاس در رستورانی با تم دهه 1950 رخ میدهد. وقتی این دو نفر تصمیم میگیرند در مسابقهای که در رستوران برگزار میشود شرکت کنند، با نمایش حرکات رقص خود روی صحنه میروند، در حالیکه وینسنت عاشق نامزد رییسش میشود. این سکانس عشقی را نشان میدهد، که هرگز نبودهاست. قرار شام وینسنت و میا یک صحنه رقص نمادین است، که پس از اینکه وینسنت میا را به خانه میبرد، به یک کابوس توهمآمیز تبدیل میشود زیرا میا، در مصرف موادمخدر زیادهروی کردهاست. در نهایت این سکانس به نجات جان میا توسط وینسنت ختم میشود. البته که این سکانس جزییات جذاب زیادی دارد که خودتان باید تماشایش کنید.
منبع: movieweb