سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی به لطف داستان خاص و جالب و نمایش خلاقانه و نو داستان، سالهاست که بچهها و بزرگسالان را میخنداند. خندهدارترین قسمتهای باب اسفنجی هم در گذر زمان بسیار محبوب و مشهور میشوند و نشان میدهند چرا باب اسفنجی یکی از محبوبترین کارتونهای شبکهی نیکلودین است. بسیار سخت است قسمتی از این سریال را پیدا کنیم که خندهدار نباشد؛ اما برخی قسمتها در بالای لیست قرار میگیرند. باید ببینیم آیا قسمتهای جدید میتوانند حتی از این قسمتها هم جلو بزنند! برخی از این قسمتهای محبوب جزو غیرعادیترین و تکاندهندهترین قسمتها هستند
این انیمیشن سریالی طولانی، قسمتهای خندهدار زیادی برای تماشا و خندیدن دارد. بسیاری از خندهدارترین قسمتهای باب اسفنجی در دو فصل اول بودند؛ اما همانطور که طول عمر سریال بهخوبی نشان میدهد؛ قسمتهای بعدی هم هیچگاه کیفیت اولیه را از دست ندادند. این سریال در دهههای پس از اولین نمایشش همچنان به خلق لحظات بسیار خندهدار ادامه میدهد. اگر بهخاطر انفجارهای عظیم خلاقیتهای گاهوبیگاه و جالب از ذهن نویسندگان نبود، باب اسفنجی شاید هرگز خود را بهعنوان یک ستاره در فرهنگ عمومی کودکان تثبیت نمیکرد. در ادامه به معرفی 15 قسمت برتر و بسیار خنده دار این سریال می پردازیم
15.نیازمند کمک (Help Wanted)
- فصل 1، قسمت 1
اولین قسمت از باب اسفنجی شلوار مکعبی هنوز هم بهعنوان یکی از خندهدارترین قسمتهای باب اسفنجی تابهحال رتبهبندی می شود که شایستهی توجه ویژه است چرا که آغاز ماجراجوییهای باب اسفنجی در مغازهی آقای خرچنگ است. باب اسفنجی به همبرگر فروشی آقای خرچنگ میرود تا شغلی بهعنوان “آشپز سرخکن همبرگرها” بخواهد؛ اما اختاپوس و آقای خرچنگ او را به دنبال یک کار غیرممکن میفرستند تا خسته و منصرف شود. باب اسفنجی نهتنها ماموریت را بهخوبی به انجام میرساند و به شغل دلخواهش میرسد؛ بلکه با درستکردن همبرگر مخصوص باب اسفنجی شروع به تحت تاثیر قراردادن آقای خرچنگ میکند. برای تماشاگرانی که با دیدن کارتون “رن و استیمپی” بزرگ شده بودند باب اسفنجی یک کارتون آرامشبخش، شاد و بامزه و آشنا به نظر میرسید؛ اما برای کسانی که تازه شروع به دیدن کارتون کرده بودند و بچهها، بسیار خندهدار بود.
14.حادثه کمپ (The camping Episode)
- فصل 3،قسمت 57
یکی از احمقانهترین و خندهدارترین قسمتهای باب اسفنجی بدون شک این قسمت از فصل سوم است که باب اسفنجی و پاتریک را در حال اردو زدن نشان میدهد. اختاپوس تصمیم میگیرد به این سرگرمی بپیوندد؛ اما وقتی متوجه می شود که این دو نفر در چندقدمی خانه باب اسفنجی در حال کمپ زدن هستند عصبانی می شود. بههرحال آنها شب را در کمال بیپروایی و دیوانگی در کنار آتش میگذرانند تا اینکه یک خرس دریایی ترسناک در مقابلشان ظاهر می شود. اختاپوس در تمام طول داستان تکرار میکند که خرسهای دریایی واقعی نیستند و وجود خارجی ندارند و زمانی که یک موجود عجیب با بدن ماهی و سر خرس چندین بار به او حمله میکند، طنز داستان به اوج خودش میرسد. بعد از قدری تفکر این 3 نفر خود را نجات میدهند؛ اما سر از جایی درمیآورند که اختاپوس خود را مقابل یک کرگدن دریایی میبیند که درعینحال که برای مخاطب گیجکننده است بسیار خندهدار هم هست
13.تحویل پیتزا (Pizza Delivery)
- فصل 1، قسمت 5
زمانی که آقای خرچنگ، باب اسفنجی و اختاپوس را مامور میکند تا غذای جدید رستوران خرچنگ را به درب منزل ساکنان شهر تحویل دهند، این تحویل پیتزای معمولی به یک کابوس وحشتناک تبدیل می شود که البته داستان بسیار خنده داری دارد. این یکی از اولین نمونههای ماجراهایی است که وقتی به باب اسفنجی اجازه داده میشود پشت فرمان بنشیند، اتفاق میافتد که بعداً تبدیل به یک قصهی خندهدار تکرارشونده در نمایش میشود. هنگامی که باب اسفنجی شروع به استفاده از راههای جدید برای پیداکردن مسیر بازگشت به شهر میکند، در نهایت صحنهای را میبینیم که مانند یک احمق میرقصد درحالیکه اختاپوس گرسنه به سمت پیتزا میرود. آنها پشتسرهم اشتباه میکنند تا اینکه در نهایت به مقصد تحویل خود میرسند. متأسفانه، مشتری پیتزا را تحویل نمیگیرد و در را بهصورت آنها میکوبد که در نتیجه یکی از خندهدارترین لحظات اختاپوس درحالیکه پیتزا را بهصورت مشتری میاندازد، رقم میخورد.
12.شیفت قبرستان (Graveyard shift)
- فصل 2،قسنمت 36
آقای خرچنگ که مثل همیشه حریص است، تصمیم میگیرد تا رستورانش یعنی کراستی کراب را باز نگه دارد تا از کسبوکار آخر شب در «شیفت قبرستان» استفاده کند. باب اسفنجی از این فکر که برای همیشه کار کند بسیار خوشحال است، درحالیکه اختاپوس خیلی از این وضعیت خوشحال نیست. اختاپوس برای اینکه جلوی هیجان باب اسفنجی را بگیرد، از ترس او از تاریکی به روشهای خلاقانهای استفاده میکند. او برای باب اسفنجی داستان یک آشپز سرخکن را تعریف میکند که یکبار دستش را جدا کرد و یک کفگیر زنگزده جایگزین آن کرد. این یک نقشه عالی است تا زمانی که هم باب اسفنجی و هم اختاپوس فکر کنند قاتل بدنام ممکن است واقعی باشد. این یکی از خندهدارترین اپیزودهای باب اسفنجی به دلایل مختلف است، از جمله صحنهی پایانی که “کنت اورلوک” از فیلم خونآشام کلاسیک نوسفراتو را نشان میدهد که چراغها را روشن و خاموش میکند که احتمالاً کارمندان رستوران خرچنگ تمام مدت از دستکارهای او میترسیدند.
11.بقای احمق ها (Survival of The Idiots)
- فصل 2 ، قسمت 29
خلق «پین هد» و «دن کثیف» در یکی از خندهدارترین قسمتهای باب اسفنجی فصل 2، «بقای احمق ها» رخ می دهد.وقتی که باب اسفنجی و پاتریک سندی را از خواب زمستانی اش بیدار می کنند با خشم شدید سندی مواجه می شوند.این در نهایت یکی از خنده دارترین لحظات را بین باب اسفنجی و سندی ایجاد می کند و جنبه ای از سندی را نشان می دهد که مخاطبان تا آن لحظه هرگز ندیده بودند. پاتریک پس از اینکه شیطنتهای بلندشان باعث میشود سندی با عصبانیت از خواب بیدار شود، یک جفت گوشبند برای او درست میکند. دیوانگی باب اسفنجی و پاتریک با شادی در سرزمین عجایب زمستانی جدید ادامه پیدا می کند تا زمانی که یک سری اتفاقات ناگوار آنها را مجبور به توقف کند.
10.فرانکن دودل (Frankendoodle)
- فصل 2، قسمت 34
این قسمت به لطف یک شخصیت فرعی آشفته و عجیب به نام “فرانکن دو دل” بهعنوان یکی از خندهدارترین قسمتهای باب اسفنجی شناخته می شود. وقتی باب اسفنجی و پاتریک با یک مداد “جادویی” روبرو میشوند که نقاشیهای آنها را زنده میکند، باب اسفنجی تصمیم میگیرد بهعنوان یک شوخی خودش را نقاشی بکشد. او در نهایت یک بدل از خودش به نام دودل باب ایجاد میکند که معلوم میشود یک کپی شیطانی است که میخواهد باب اسفنجی برای همیشه از صحنه خارج شود. باب اسفنجی اشتباها فکر میکند با استفاده از پاککن مداد برای همیشه از دست دودل باب خلاص شده است؛ جایی از فیلم که داستان به اوج خود میرسد و بهسرعت بیننده را به خود جلب میکند. اما بازوی دودل باب زنده میماند و قبل از اینکه دنبال باب اسفنجی برود از مداد استفاده میکند تا خودش را دوباره بکشد. بههرحال نبرد این دو به شکل شاعرانهای پایان مییابد و کتاب این قسمت عجیبوغریب بسته می شود.
9.اثر گلوله برفی (Snowball Effect)
- فصل 3،قسمت 46
اثر گلولهبرفی یکی از قسمتهایی که در آن اختاپوس بسیار مورد انتقاد قرار میگیرد. داستان زمانی اتفاق میافتد که شهر غرق برف است و این بهانهای برای اختاپوس می شود تا یک جنگ گلولهبرفی بین باب اسفنجی و پاتریک ایجاد کند. اما در نهایت باب اسفنجی و پاتریک یک پیمان صلح امضا میکنند. اما اختاپوس بسیار خشمگین می شود و سعی میکند دوباره به دشمنی دامن بزند. داستان جایی بسیار خندهدار می شود که اختاپوس به دلیل ترس و بدبینی زیاد، ناگهان دستبهکار می شود و یک قلعهی عظیم برای خود میسازد. این قسمت، از معدود قسمتهایی است که اختاپوس در حال لذتبردن است البته تا زمانی که شخصیت روانرنجور او دوباره همه چیز را خراب کند. این قسمت دارای صحنههایی است که باعث می شود با صدای بلند بخندید؛ مانند زمانی که پاتریک در حال تلاش برای درستکردن گلولهبرفی است که در نهایت منجر به ایجاد شکلهای مختلفی از برف می شود به جز گلولهبرفی یا زمانی که یک گلولهبرفی پرتاب شده شومینهی اتاق اختاپوس را خاموش میکند و….
8.مانیتور سالن (Hall Monitor)
- فصل 1، قسمت 7
قدرت داشتن بهندرت روی باب اسفنجی اثر میگذارد؛ اما در این قسمت اینطور نیست. ماجرا از جایی شروع می شود که خانم پاف بیحوصله برای این که باب اسفنجی احساس مهم بودن کند به او وظیفهی نظارت بر سالن و یک یونیفرم میدهد. بعد از اینکه باب اسفنجی با یک سخنرانی خیلی طولانی حوصلهی کل کلاس را سر میبرد به او اجازه میدهند تا یونیفرم را یک روز دیگر هم نگه دارد که همین شروع مشکلاتی می شود که باب اسفنجی ایجاد میکند. باب اسفنجی خود را مسئول نظارت سالن کل شهر معرفی میکند و کارهایی انجام میدهد که موجب ایجاد آشوب گسترده در خیابانها می شود. پلیس برای دستگیری باب اسفنجی او را تعقیب میکند و اینجاست که لحظات خندهدار یکی پس از دیگری شکل میگیرد چرا که باب اسفنجی متوجه نمیشود خود اوست که مقصر این اتفاقات است. بااینحال پایان فیلم گریهدار به نظر میرسد چرا که خانم پاف به دلیل اتفاقات پیشآمده راهی زندان می شود.
- 10 شخصیت باهوش انیمیشنهای دیزنی
- 11 تیپ شخصیتی پرنسسهای دیزنی
- بهترین انیمیشنهای فراموششده دیزنی در هر دهه
7.فریب خورده (Shanghaied)
- فصل 2، قسمت 33
یکی از بهترین شخصیتهای فرعی در باب اسفنجی، مرد هلندی پرنده در یکی از خندهدارترین قسمتهای این سریال به نام فریبخورده معرفی می شود. داستان از یک لنگر شروع می شود که به خانهی اختاپوس برخورد میکند. اختاپوس ناراحت از اینکه یک لنگر به خانهاش برخورد کرده، تصمیم میگیرد از لنگر بالا برود درحالیکه باب اسفنجی و پاتریک هم او را همراهی میکنند. آنچه در ادامه رخ میدهد یکی از خندهدارترین قسمتهای کل سریال است. اختاپوس به “پرواز ناامیدی” پرتاب می شود، درحالیکه پاتریک و باب اسفنجی تا ابد بخشی از خدمه پرواز مرد هلندی میشوند. متأسفانه، آنها در شغل خود اصلا خوب نیستند که منجر به برخی از خندهدارترین لحظات در کل سریال می شود. آنها موفق به فرار نمیشوند تا اینکه جوراب مرد هلندی را میربایند که باعث می شود او با برآوردن سه آرزو موافقت کند. این قسمت با 3 پایان احتمالی که هر سه به یکمیزان غیرعادی هستند به پایان میرسد که برای سریال غیرعادی به نظر میرسید و سبب ایجاد پچپچهای سرگرمکننده در میان طرفداران باب اسفنجی شلوار مکعبی شد.
6.شکلات آجیلی (Chocolate with Nuts)
- فصل 3، قسمت 52
یکی از معروفترین میمها از سریال باب اسفنجی در قسمت شکلات آجیلی قرار دارد. پس از اینکه باب اسفنجی مجلهای دریافت میکند که سبک زندگی مجلل ثروتمندان را به تصویر میکشد، او و پاتریک خانهبهخانه میروند و شکلات میفروشند تا پولدار شوند. در ابتدا آنها خیلی موفق عمل نمیکنند؛ بنابراین تصمیم میگیرند تاکتیکهای خود را عوض کنند. در نهایت و پس از دوندگیهای فراوان یک مشتری عجیبوغریب با آنها تماس میگیرد و پیشنهاد میدهد که تمام شکلاتهایشان را بخرد، و از این طریق آنها بالاخره ثروتمند میشوند.
5.سواری مجانی ممنوع (No free Rides)
- فصل 2،قسمت 10
ماجراهای خندهدار رانندگی باب اسفنجی، با این قسمت از فصل دوم آغاز می شود. باب اسفنجی در امتحان قایقرانی شرکت میکند؛ اما رانندگی او لحظهبهلحظه خطرناکتر می شود و درحالیکه رانندگی باب اسفنجی کاملا فاجعهبار است، خانم پاف ترجیح میدهد بهجای سروکله زدن با باب اسفنجی و آموزش او، به او نمرهی قبولی بدهد. خندهدارترین صحنه زمانی اتفاق میافتد که خانم پاف از تصمیم خود پشیمان می شود و کابوسهایی درباره باب اسفنجی در جاده میبیند. این قسمت برای بهتصویرکشیدن باب اسفنجی که مدام به اشیا یا مردم برخورد میکند و از روی آنها رد می شود بهصورت همزمان بسیار خندهدار و درعینحال بسیار شوکهکننده است. همچنین خانم ماری جو کتلیت صداپیشهی خانم پاف برای ایفای این نقش، نامزد دریافت جایزهی “آنی” برای اجرای بسیار خوب خود شد.
4.جعبه ی احمق ها (Idiot Box)
- فصل 3، قسمت 44
باب اسفنجی و پاتریک یک تلویزیون میخرند تا از جعبهی آن برای بازیکردن استفاده کنند و خود تلویزیون را به اختاپوس میدهند. وقتی باب اسفنجی و پاتریک مشغول بازی میشوند سروصدای زیادی راه میاندازند که در نتیجهی آن اختاپوس کنجکاو می شود در جعبه را باز کند و میبیند این دو در حال کوهنوردیکردن در یک جعبهی خالی هستند. این قسمت بهخوبی خلاقیت باب اسفنجی و پاتریک را نشان میدهد و همچنین نشان میدهد اختاپوس تا چه اندازه از آن بیبهره است و جنبههای جدیدی را از این 3 شخصیت به نمایش میگذارد. همچنین این قسمت برندهی جایزه ی گلدن ریل برای بهترین تدوین صدا در یک انیمیشن تلویزیونی شده است.
3.گنج (Arrgh)
- فصل 1، قسمت 17
آقای خرچنگ حریص از یک بازی تختهای که باب اسفنجی و پاتریک در حال انجام آن هستند بسیار خوشش میآید و تصمیم میگیرد یک جستجوی گنج واقعی ترتیب دهد و باب اسفنجی و پاتریک را با خود همراه کند تا یک گنج واقعی پیدا کنند. بعدا، پاتریک جویندگان گنج را به سمت غرب هدایت میکند درحالیکه در اصل باید به سمت شرق بروند و این اتفاق تنها به دلیل اشتباه تلفظکردن کلمهی شرق به وجود میآید که البته بسیار بامزه و خندهدار است. این قسمت بهویژه برای بهتصویرکشیدن آقای خرچنگ بهعنوان یک موجود حریص که البته برای پیداکردن گنج چندبرابر حریصتر شده، بسیار جذاب و خندهدار مینماید. این قسمت نیز جایزهی گلدن ریل برای بهترین تدوین صدای یک انیمیشن تلویزیونی را از آن خودکرده است.
2.راک باتم (Rock Bottom)
- فصل 1، قسمت 17
این قسمت خندهدار و سرگرمکننده داستان زمانی است که باب اسفنجی در یک منطقهی خالی از سکنه و ترسناک دریا به نام راک باتم گیر میافتد که بهخاطر تاریکی ذاتی و مجموعه عجیبوغریب موجوداتش معروف است. او سعی میکند سوار اتوبوسی شود که به سمت شهر برمیگردد، اما سرنوشت در هر لحظه به طرز خندهداری وقایعی را رقم میزند و او در نهایت در تاریکی تنها میماند. درنهایت او با کمک یک ماهی که بادکنک ساخته شده از دستکش باب اسفنجی را به سمت شهر هدایت میکند، نجات مییابد و به شهر میرسد. داستان این قسمت قدری عجیب، فاجعهبار و شگفتآور است و این قسمت را به یکی از خندهدارترین و عجیبترین قسمتهای باب اسفنجی تبدیل میکند.
1.بند کله پوک ها (Band Geeks)
- فصل 2، قسمت 35
و اما خندهدارترین و یکی از خاطرهانگیزترین قسمتهای کل سریال، بند کلهپوکها است. داستان این قسمت از جایی شروع می شود که اختاپوس برای نشاندادن تواناییهایش به همکلاسی رقیبش اسکیلیام فانسیسون، گروهی را تشکیل میدهد تا در رویداد بسیار معتبر “بابل بوول” اجرا کنند. با اینکه کارهایی که اختاپوس انجام میدهد لحظهبهلحظه او را به شکست و خجالتزدگی نزدیکتر میکند؛ اما او مصمم است که این اجرا را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کند؛ اما متاسفانه او بدترینها را در گروه خود جمع کرده است. گروهی متشکل از پاتریک، باب اسفنجی، سندی و پلانکتون که هیچکدامشان چندان از موسیقی سر درنمیآورند و اشتباهات هریک از آنها لحظات بامزه و خند داری را ایجاد میکند. این قسمت هم از جمله قسمتهایی است که برای تدوین صدا برندهی جایزهی گلدن ریل شده است.
منبع: SCREENRANT