۶ بازی ویدیویی راجع به هویت پیچیده انسانها
بعضی اوقات در حق بازیهای ویدیویی کملطفی میشود؛ با وجود بیشتر شدن بازیهای آنلاین و بتل رویالی مثل فورتنایت یا پابجی که در آنها نیاز به داستان، روایت و شخصیتپردازی غنی نیست، این موضوع شاید برای خیلیها عجیب باشد که چطور یک بازی ویدیویی میتواند به عنوان هنر هشتم شناسایی شود.
اما بازیهای ویدیویی از دوران اولیه و شروعشان، به خاطر داستان بسیار گیرا و البته تعاملی خود معروف بودند. هر چند نمیتوان کتمان کرد که تعداد زیادی از گیمرهای تازهوارد در این روزها را مدیون بازیهای آنلاین با گیمپلی جذاب هستیم و در نهایت این گیمپلی است که اهمیت زیادی دارد.
اما به هر حال، بازیهایی هم هستند که هنوز هسته اصلی یک بازی ویدیویی جذاب را فراموش نکردهاند و داستان، شخصیتپردازی و روایت آنها میتواند به شکل غیرقابل انکاری، ما را به فکر فرو ببرد. تا جایی که شاید نمونه آن را در هیچ مدیوم دیگری مثل فیلمهای سینمایی و کتابها ندیده باشیم.
در این مقاله، قصد داریم سراغ بازیهای برویم که سراغ مفهوم خودشناسی و هویتی انسانها میروند و این کار را به استادانهترین شکل ممکن انجام میدهند؛ هر چند که این روزها تعداد بازیهای این شکلی زیاد نیست، اما هنوز میتوان از بین بازیهای ویدیویی چندین بازی با این مضمون را پیدا کرد. با این مقاله و بلاگ مایکت همراه باشید.
- 6 بازی جهان باز جذاب با شخصیت اصلی کودک
- 9 بازی بتمن برای طرفداران ژانر علمی تخیلی
- 6 بازی جهان باز جذاب با شخصیت اصلی کودک
1. بازی Undertale
بازی مستقل Undertale قطعا یکی از محبوبترین و مهمترین بازیهای مستقل و کم بودجه محسوب میشود که در ۱۲ سپتامبر سال ۲۰۱۵ میلادی، توسط بازیساز معروف مستقل یعنی توبی فاکس ساخته شد و در سبک نقشآفرینی برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۴، پلیاستیشن ویتا، اکس باکس وان، نینتندو سوییچ و کامپیوترهای شخصی منتشر شد.
محبوبیت این بازی، به خاطر نوآوری بسیار بالای آن در روایت نقشآفرینی محورش بود؛ البته داستان احساسی و قلبلمسکننده آن هم قطعا به محبوبیت بیش از حد این بازی کمک بسزایی کرد. رویکردی که توبی فاکس در ساخت این بازی داشت، بدون شک موضوعی است که نمیتوان نادیده گرفت.
مثلا یکی از المانهای اصلی بازیهای نقشآفرینی این است که پلیرها باید با کشتن دشمنهای مختلفی که جلویشان قرار میگیرد، سطح شخصیت خود را ارتقا دهند. اما شما در بازی Undertale میتوانید بدون کشتن حتی یک هیولا، بازی را به پایان برسانید و این آزادی عملی که جلوی شما در یک بازی مستقل کمبودجه قرار گرفته، واقعا ستودنی است.
این موضوع فقط یک مکانیزم در گیمپلی بازی نیست که به صورت اتفاقی قرار گرفته باشد؛ تقریبا میتوان گفت که روایت و داستان این بازی راجع به رویارویی شما با مشکلات و چالشهای مختلف و البته نحوه رفتار شما با این چالشها است. بازی چندین راه مختلف را جلوی شما قرار میدهد تا هویت شما را تست کند. آیا شما آدم خوبی هستید یا از راههای نه چندان خوبی برای پیشبرد منابع خود استفاده میکنید؟
یکی از بهترین بخشهایی در بازی که به خوبی به مفهوم هویت انسان میپردازد، پیام انتهای بازی است؛ زمانی که شما بازی را به پایان میرسانید، پیامی در صفحه ظاهر میشود که پیام میگوید:«با هر چیزی که اتفاق افتاده، شما خودتان بودید». البته اگر در بازی راه تاریکی را انتخاب کنید، این متن دستخوش تغییراتی خواهد شد. توصیه میکنیم که حتما بازی Undertale را تجربه کنید.
2. بازی OMORI
بازی OMORI، عنوانی در سبک ترس و نقشآفرینی است که در دسامبر سال ۲۰۲۰ میلادی توسط استودیوی Omocat توسعه داده شد. این بازی برای پلتفرمهای کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، نینتندو سوییچ، اکس باکس وان، اکس باکس سری ایکس و اکس باکس سری اس در دسترس قرار دارد.
این بازی، داستان پسر جوانی به اسم سانی را دنبال میکند که میتواند در دو دنیای مختلف ماجراجویی خود را ادامه دهد. این دو دنیا با نامهای «دنیای واقعی» و «فضای ذهن» در بازی قلمداد میشود که احتمالا میتوانید فرق بین این دو دنیا را به خوبی تشخیص بدهید؛ اما در ادامه توضیحی کوتاه راجع به آن خواهیم داد.
«فضای ذهن» در حقیقت یک دنیای کاملا فانتزی، عجیبوغریب و غیرواقعی است که شخصیتهای عجیب و فضاهای تخیلی دارد. در این دنیا، سانی وجود ندارد و در آنجا، شخصیت دوم سانی زندگی میکند که این شخصیت Omori نام دارد. اینجاست که قدرت روایت سازندههای بازی مشخص میشود.
بازی راجع به این است که کاراکتر دوشخصیتی بازی، چگونه سانی و اوموری را در کنار یکدیگر نگه داشته و چگونه این دو جنبه از شخصیت این پسر جوان، کنار یکدیگر زندگی میکنند. اوموری در حقیقت شخصیت دوم سانی است که سانی تمام غمها و افسردگیهایش را روی شانه اوموری قرار داده است.
جذابیت این بازی، به جلوههای بصری این بازی هم رخنه کرده است؛ مثلا طیف رنگی که سازندگان برای جای جای این بازی استفاده کردهاند، در نوع خود مثال زدنی است. زمانهایی که اوموری وارد بازی میشود، او شخصیتی کاملا سیاه و سفید دارد اما دنیای او هنوز رنگ و لعاب مخصوص به خود را دارد.
اوموری در حقیقت جنبه متفاوتی از شخصیت سانی را به نمایش میکشد؛ با این که شخصیت اوموری به هیچوجه شخصیت خوشحالی نیست، اما او میتواند در یک دنیای خیالی پر از خوشحالی زندگی کند. شخصیت سانی و اوموری، هر دو به سختی میتوانند هویت و کسی که هستند را ببینند.
این بازی یک دیدگاه بسیار جذاب راجع به بیماریهای روانی و مشکلات ذهنی دارد و توصیه میکنیم که حتما بازی OMORI را تجربه کنید.
3. بازی Papers, Please
مجددا، سراغ یکی از خارقالعادهترین بازیهای ویدیویی آمدهایم که در دنیای بازیهای مستقل، سر و صدای بسیار زیادی به پا کرد و سازنده بازی بعد از ساختن این بازی، سریعا جای خود را در دل هال آو فیم بازیسازهای مستقل پیدا کرد. این بازی مستقل به اندازهای محبوب شد که خیلی سریع، استودیوهای فیلمسازی به دنبال خرید امتیاز ساخت فیلم این عنوان رفتند.
این بازی در ۸ آگوست ۲۰۱۳ میلادی برای اندروید، آی او اس، پی اس ویتا و کامپیوترهای شخصی در دسترس کاربرها قرار گرفت. این بازی توط استودیوی 3903LCC ساخته شد و سبکی که به این بازی قلمداد میشود، «شبیهسازی» است که با یک گرافیک پیکسلی جذاب به شما ارائه داده میشود.
بازی Papers, Please مفهوم هویت را در خود گیمپلی بازی به شما توضیح میدهد؛ کل مفهوم بازی این است که شما بتوانید زندگی دیگران را با قدرتی که در اختیار دارید، کنترل کنید. این مفهوم به خاطر داستان و روایت کلی بازی است که در عین سادگی، پیچیدگیهای مخصوص به خودش را دارد.
شما در این بازی، یک مامور گذرنامه هستید که باید پاسپورت افراد مختلف را در گیت فرودگاه بررسی کنید. شما این قدرت را دارید که اجازه بدهید که آیا افراد مختلفی که پاسپورتشان را روی میز شما میگذارند، میتوانند وارد شهر خیالی آرستوتزکا شوند یا خیر! شما قدرت تعیین خوشبختی افراد دیگر در این شهر خیالی را دارید.
شما در این بازی در مقابل سناریوهای مختلفی قرار میگیرید؛ تصمیمهایی که شما در این بازی میگیرید، مستقیما روی زندگی شما و دیگران تاثیرگذار خواهد بود. با این که شما در این بازی فقط یک گذرنامه ساده را بررسی میکنید، اما بازی با زبان بیزبانی از شما میخواهد که به افراد مختلف، فراتر از یک نامه نگاه کنید!
همین روایت بسیار درگیرکننده و بعضا احساسی بازی باعث میشود تا برای بعضی از تصمیمگیریها، واقعا نتوانید تصمیم درستی را در نظر بگیرید و جذابیت بازی در همین موضوع خلاصه شده است.
Papers, Please
حجم:۴۸.۱ مگابایت
4. بازی What Remains Of Edith Finch
یکی از بازیهای تقریبا مستقلی که توانست جوایز زیادی را در فستیوالهای مختلف صنعت بازیهای ویدیویی برنده شود تا به امروز، بارها از این بازی در لیستهای مختلف به عنوان یکی از بهترین بازیهای معنادار و با داستان جذاب در این صنعت یاد میشود. بازی که شدیدا در محوریت هویت انسانها ساخته شده است.
این بازی در ۲۵ آپریل سال ۲۰۱۷ میلادی، توسط استودیوی خوشنام Giant Sparrow ساخته شد. این بازی در سبک ماجراجویی، برای پلتفرمهای کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، پلیاستیشن ۵، اکس باکس وان، اکس باکس سری ایکس، باکس باکس سری اس، نینتندو سوییچ و گوشیهای آیفون منتشر شد.
این شخصیت راجع به شخصیتی است که به دنبال دنبال کردن داستان خانواده خود است و به همین منظور، وارد محل زندگی قدیمی خانوادهاش میشود. این بازی، به شما فرصت میدهد که تک تک اعضای خانواده Edith را مورد بررسی قرار بدهید. نکته جالب این است که شخصیت اصلی، تنها کسی است که از این خانواده تا به حال زنده مانده است.
بازی راجع به این است که چگونه زاویه دید، میتوانید خاطرات ما با افراد مختلف را دستخوش تغییر قرار دهد و چگونه یک خاطره از نگاه چندین نفر، تاثیر متفاوتی را در مقایسه با دیگر افراد میگذارد. موضوعی که شاید اگر در زندگی واقعی خود هم به آن عمیق فکر کنیم، به راحتی متوجه آن خواهیم شد.
شخصیت اصلی این بازی، اطلاعات راجع به اعضای خانوادهاش را طی بینشها و خاطراتی که به ذهنش میآید، مرور میکند. این که میتوانیم خاطرات مختلف را از دیدگاه این شخصیت ببینیم و در نهایت با به دست آوردن اطلاعات میتوانیم متوجه شویم که چگونه زاویه دید تاثیر منفی در فهمیدن حقیقت گذاشته، موضوعی است که شدیدا ما را به فکر فرو میبرد.
توصیه میکنیم که حتما بازی What Remains of Edith Finch را تجربه کنید که یکی از بهترین راویان مفهوم هویتبخشی انسانها است.
5. بازی The Vanishing of Ethan Carter
به نظرم بازی The Vanishing of Ethan Carter از آن جمله بازیهای مستقلی است که هر گیمری باید حداقل یک بار آن را تجربه کند؛ در ابتدا کاری با داستان و شخصیتپردازی آن نداریم. این بازی از لحاظ گیمپلی آنقدر تجربه غنی است که شاید نمونه آن را در کمتر بازی ویدیویی دیده باشیم و ارزش تجربه بالایی دارد.
این بازی در ۲۶ سپتامبر سال ۲۰۱۴ میلادی برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۴، اکس باکس وان، نینتندو سوییچ و کامپیوترهای شخصی منتشر شده است. سازندگان این بازی یعنی استودیوی The Astronauts این بازی را در سبک ماجراجویی توسعه دادهاند و در ژانر خود، این بازی بینظیر است.
این بازی داستان یک کارآگاه وقایع عجیب و فرازمینی یعنی پل پرسپرو است که وارد شهری به اسم Red Creek Valley میشود. این کارآگاه یک نامه از پسر جوانی به نام ایتان کارتر دریافت میکند و محتویات نامه، پل را مجبور میکند که به این شهر برود اما به محض رسیدن به شهر، متوجه میشود که ایتان گم شده و حالا او باید ایتان را پیدا کند.
اتفاقات بسیار عجیبی در این بازی میافتد، اما در نهایت متوجه میشویم که کاراگاه پروسپرو یک شخصیت ساختگی در ذهن ایتان است. ایتان این شخصیت را ساخته است، به امید این که این شخصیت خیالی بتواند ایتان را از زندگی تاریک و سیاهی که دارد، نجات دهد و بتواند از این وضعیت رهایی یابد.
در نهایت پروسپرو به ایتان میگوید که داستان زندگی ایتان در زندگی بعدی بسیار بهتر خواهد بود. با این که شخصتی پروسپرو واقعی نیست، اما امنیتی که او به ایتان میدهد واقعی است و همین موضوع یک هویت جذاب را در شخصیت ایتان ایجاد میکند؛ بدین شکل، خیلی راحتتر میتوانیم با شخصیت ایتان ارتباط برقرار کنیم.
توصیه میکنیم که حتما بازی The Vanishing of Ethan Carter را تجربه کنید که یکی از بهترین بازیهای صنعت بازیهای ویدیویی در سبک خودش است و مفهوم هویت را به خوبی میتواند به مخاطب، منتقل کند.
6. بازی To The Moon
اما اگر بخواهیم بهترین بازی که میتواند مفهوم هویت را به مخاطب انتقال میدهد را معرفی کنیم، شکی وجود ندارد که باید سراغ بازی To The Moon برویم. این بازی یکی از جریانسازترین بازیهای مستقل بود که بعد از انتشارش، سیلی روان از بازیهای مستقل را دریافت کردیم.
این بازی در ۱ نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی برای کامپیوترهای شخصی منتشر شد. البته بعدها، این بازی جذاب برای پلتفرمهای دیگر مثل گوشیهای هوشمند و نینتندو سوییچ هم در دسترس قرار گرفت. این بازی توسط استودیوی Freebird Games در سبک ماجراجویی ساخته شده و تا همین امروز یکی از بهترین بازیهای این سبک است.
داستان این بازی تماما احساسی است و به راحتی شما را میتواند درگیر روایت و شخصیتپردازی قدرتمند خود کند. این بازی داستان دو کارمندی را دنبال میکند که در شرکتی کار میکنند که میتواند حافظه و خاطرات یک شخص را بسازد و آنها را شخصیسازی کند که البته این کار را به صورت قانونی انجام میدهند.
آنها با یک شخص به اسم جانی وایلز رو به رو میشوند که در حال مرگ است و تنها آرزوی او در زندگی این است که یک بار به ماه سفر کند. حالا وظیفه این دو نفر است که چنین حافظهای را برای ذهن جانی بسازند؛ اما در حافظه جانی، یک خلا بزرگ خاطره وجود دارد که کار آنها را بسیار سخت میکند.
بازی To The Moon، مفهوم هویت را به اشکال مختلفی تحت بررسی قرار میدهد اما همه این رویکردها در نهایت به ایده یک خاطره و حافظه ختم میشوند. موضوعی که شاید بارها در زندگی خودمان هم به آن رسیده باشیم. توصیه میکنیم که حتما بازی To The Moon را تجربه کنید.