چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به خلاف آن که مملو از محصولات مرتبط با دفاع مقدس است، در زمینه مبارزه با داعش، تنها یک اثر دارد: فیلم سینمایی «قلب رقه» اثر خیرالله تقیانیپور که پیش از این سریالهایی چون «نجلا» و «ترور» را ساخته است.
فیلم جدید تقیانیپور را البته میتوان نوعی بازآفرینی سریال نمایش خانگی «سقوط» دانست که سال گذشته در فیلیمو به انتشار رسید. در این اثر هم یک مأمور امنیتی ایرانی به دل مقر فرماندهی تروریستها میزند تا دختری را نجات دهد و به ایران بازگرداند، در حالی که یکی از فرماندهان این گروه تروریستی، به او علاقه دارد و به آزار او میپردازد. جالب آن که حتی برخی صحنههای این فیلم مانند فرار از شهر و همچنین سکانس پایانی آن، تکرار صحنههای نمایشدادهشده در سریال «سقوط» به نظر میرسد. تفاوت این دو اثر نیز جالب است: در «قلب رقه» به جای هارد پر از اطلاعات و نقشههای داعش، کاراکتری با بازی محمدرضا شریفینیا وجود دارد که قرار است از زندان داعش دزدیده و به ایران بازگردانده شود. این کاراکتر نه سخن میگوید و نه میتواند کاری انجام دهد که آن را به یک جسم بیجان مثل هارد شبیه کرده است!
فیلم «قلب رقه» در عین شباهتهای یادشده، اثری در ژانر جنگی و اکشن با ریتم مناسب و تمپوی بالاست که با تکنیکهای مختلف سینمایی مثل کاتهای سریع و موسیقی زیبا و شنیدنی، پرهیجان و تماشاگرپسند از آب درآمده است. به همین دلیل، فیلم برای مخاطب عام سینما از جذابیت زیادی برخوردار است.
شهرام حقیقتدوست هنرپیشه اصلی «قلب رقه» بازی باورپذیری ارائه میکند که از جمله امتیازات این فیلم است. او که محور قصه است و در بیشتر زمان فیلم، در میانه قاب تصویر حضور دارد، با نگاه درست و فن بیان درجهیک خود برخی نقاط ضعف فیلم را پوشش داده. این بازیگر در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، «باغ کیانوش» را هم دارد و در آن فیلم هم نقشآفرینی خوبی ارائه میکند. با این حال آنچه بخشی از زحمات حقیقتدوست را در «قلب رقه» هدر داده، شخصیت پرداختنشده او و البته موقعیتهای معمولی و نهچندان جذاب طراحیشده برای این شخصیت است که اگرچه با تلاش بازیگر، همدلیبرانگیز از آب درآمده، ولی به یک قهرمان شکستناپذیر و افتخارآمیز تبدیل نشده است. فیلمنامهای که او را تک و تنها به مأموریتی خطرناک در دل فرماندهی داعش در رقه میفرستد، طبعا برای ایجاد یک قهرمان طراحی شده، ولی موقعیتی در اختیار او قرار نمیدهد که به برساخت این قهرمان در نظر تماشاگر بینجامد.
«قلب رقه» اما در فیلمنامه، اشکالی جدی دارد. در حالی که فیلم اساسا با هدف نمایش قدرت اطلاعاتی ایران و تسلط نیروهای امنیتی بر دشمن ساخته شده و رد آن را در دیالوگها میتوان یافت، ولی فیلمنامه نقطه مقابل این مضمون را در خود داراست. مطابق آنچه در «قلب رقه» دیده میشود، گویی نیروهای امنیتی بدون برنامهریزی مناسب و اشراف اطلاعاتی، با این دشمن مبارزه میکنند و فرمانده تنها به نیروی خود میگوید برو و کار را دربیاور! (نقل به مضمون) به علاوه، علت مراعات ضدقهرمان اصلی فیلم در برخورد با زن مورد علاقهاش روشن نیست و با پسزمینه تعلق او به گروه تروریستی همخوانی ندارد. کاراکتر داعشی در برابر کاراکتر زن فیلم، بسیار متمدن رفتار میکند و سعی در رسوخ به قلب او دارد. در شرایطی که میدانیم داعشیها در برخورد با زنان، اینگونه نیستند، رفتار این شخصیت احمقانه جلوه میکند.
سازندگان «قلب رقه» که به نظر میرسد بنا داشتند یک اکشن قهرمانمحور جذاب خلق کنند، هرچه در طراحی تولید و استفاده از هنرپیشههای قابل قبول، هزینه کردهاند، برای کارگردانی و مهمتر از آن فیلمنامه برنامه خاصی نداشتهاند. اما بدون فیلمنامه خوب، هرچقدر برای یک فیلم هزینه شود، ساخت فیلم خوب امکان ندارد.