چرا «نگهبانان کهکشان» دست کم گرفته‌ترین سه‎‌گانه دنیای سینمایی مارول است؟

مهیج اما مهجور

MCU چند داستان ابرقهرمانی عالی و جذاب به ما هدیه داده است. اما هیچ کدام به خوبی سه گانه «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) نیستند. قسمت سوم و آخرین فیلم جیمز گان در سه گانه «نگهبانان کهکشان» موفقیت چشمگیری داشته است. این فیلم از مرز 700 میلیون دلار در باکس آفیس جهانی عبور کرده و بسیاری آن را یکی از بهترین فیلم های تریولوژی «سه گانه» MCU می دانند. فیلم‌های جیمز گان همیشه از بهترین آثار MCU  بوده‌اند و «نگهبانان کهکشان بخش 3» (Guardians of the Galaxy Vol. 3) نسبت به فیلم های قبلی پیشرفت بسیار زیادی کرده و سه گانه را به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های مارول تثبیت کرد اما متاسفانه زیاد مورد استقبال عموم قرار نگرفت و منتقدین هم کمتر از دیگر آثار مارول، آن را جدی گرفتند. اگر می‌خواهید علت این موضوع را بدانید تا انتها همراه ما باشید.

تأثیر جیمز گان بر «نگهبانان کهکشان بخش 3»

MCU دنیایی غول پیکر از داستان های در هم تنیده را به ما هدیه داده است. بخش کلیدی موفقیت این کمپانی این بوده است که هر فیلم با داستانی گسترده تر و بزرگتر از آنچه که در واقع باید باشد پیوند خورده است. با این حال، وقتی صحبت از کیفیت یک فیلم به میان می‌آید، موضوع همیشه به همین سادگی‌ها هم نیست. بسیاری از فیلم های MCU کمی بیش از حد معمول فرمول بندی شده هستند. برخی از کارشناسان صنعت سینما و مخاطبان احساس کرده‌اند که فیلم‌های مارول آنقدر ها هم در داستان‌های شخصی سازی شده هر یک از قهرمانان نوآوری ندارند و فقط سعی می‌کنند داستان را کمی در هم تنیده کنند و برای بقای خود تلاش کند. در بدترین حالت، برخی از اتفاقات مهم در فیلم های کمپانی مارول به کلی فراموش شده اند. اما این مورد در مورد سه گانه «نگهبانان کهکشان» صدق نمی کند.

جیمز گان و «نگهبانان کهکشان»

فیلم سینمایی نگهبانان کهکشان

بخش بزرگی از چیزی که این سه گانه را بسیار خوب کرده است، حس اصالت و تازگی است. برخلاف بسیاری از پروژه های دیگر MCU، این سه گانه توانسته است به تنهایی بایستد و داستانش را جلو ببرد. در واقع باید بگوییم که برای موفقیتش نیازی به فیلم‌های کوتاه برای کش دادن داستان یا داستان‌های دیگر مرتبط با فضای جغرافیایی خود ندارد. یک عامل کلیدی که در این امر نقش بسیار گسترده‌ای داشته است در واقع شخص جیمز گان است. او ثابت کرده است که یک نویسنده ماهر و جذاب برای نوشتن فیلم‌های ابرقهرمانی است. اثر انگشت گان در سراسر این سه گانه مشخص است. سبک فیلمسازی و دید خلاقانه او به این فیلم ها اجازه داده است که به چیزی بیش از یک قطعه در معمای بزرگ MCU تبدیل شوند.

فیلم‌های MCU زیادی وجود دارند که با سایرین ترکیب می‌شوند. بصری، صدا و داستان اغلب کاملاً شبیه فیلم هایی است که قبل و بعد از آن ساخته شده اند. تا جایی که هیچ تاثیری از کارگردان نمی بینید و حتی به یاد آوردن این که چه کسی چه فیلم هایی را کارگردانی کرده است سخت می شود اما این موضوع درباره سه گانه گان صدق نمی‌کند. هر یک از فیلم‌های او در این سه‌گانه، حس جیمز گان متمایز را دارد.

هر سه فیلم با پالت رنگی منحصر به فرد و هویت بصری خاص خودشان ظاهر شده‌اند و تجربه بصری منحصربه‌فردی را ارائه کرده‌اند که همیشه در مورد فیلم‌های MCU صدق نمی‌کند. موسیقی متن هر فیلم به قدری موثر بوده است که اکنون بسیاری از آهنگ‌های مارول سعی می‌کنند هم‌تراز با (Guardians of the Galaxy) ظاهر شوند. جلوه‌های بصری و موسیقی متن استفاده شده در این فیلم‌ها نقش مهمی در خلق لحظاتی داشته است که طرفداران هرگز فراموش نخواهند کرد. این همان چیزی است که سه گانه Guardians را از اکثریت قریب به اتفاق فیلم های MCU جدا می‌کند. دقت و توجه گان به جزئیات این سه گانه روح بیشتری به اثر می‌بخشد.

بخش بزرگی از MCU  و فیلم‌هایی که کمپانی مارول می‌سازد اغلب دارای هاله خاصی از کمدی و عجین با جوک‌های خاص هستند. البته متأسفانه، بسیاری از آن ها فرود نمی آیند، زیاد در نیامده‌اند و به دل مخاطب نمی‌شیند. اما هرگز در سه گانه گان اینطور نبود و همیشه کمدی جذاب و خاص و لحن طنز بی‌نظیری در فیلم‌های او وجود دارد که منحصر به فرد است. برخی از خنده‌دارترین لحظات در MCU از سه گانه (Guardians) نشات گرفته است. یک بار دیگر، باید به هنر جیمز گان اشاره کنیم. در واقع این موضوع به توجه گان به جزئیات و ریزبینی او به فیلم‌هایش بستگی دارد. در واقع آن‌ها فقط فیلم نیستند بلکه نوع دیگری از خلق جذابیت در یک اثر هنری هستند که به کمپانی MCU توسط جمیز گان اضافه شده است. جلوه‌های بصری، صدا، داستان و مهمتر از همه شخصیت‌های جذاب و منحصر به فرد که توسط گان بسیار مورد توجه قرار گرفته‌اند، باعث شده تا این فیلم‌ها یک پله بالاتر از سایر پروژه‌های MCU قرار بگیرند.

بهترین پرداخت‌های شخصیتی در تاریخ MCU

نگهبانان کهکشان بخش 3

“ثبات” یکی از دلایل اصلی خوب بودن سه گانه Guardians بوده است. در حالی که بسیاری فکر می کنند قسمت دوم به خوبی قسمت اول یا سوم نیست، اما همچنان «نگهبانان کهکشان» فیلم بسیار خوبی است و با مضامین و داستان سه گانه خویش مطابقت دارد. علیرغم اینکه به خوبی فیلم‌های دیگر تراژدی خاصی را در خود جا نمی‌دهد، اما هنوز تأثیر عاطفی مرگ و تشییع جنازه یوندو را احساس می‌کنیم. در واقع شاید بتوان گفت هرچند فیلم خالی از صحنه‌های تاثیرگذار عاطفی برای پیش برد درام خود است اما خب به هر حال توانسته با سکانسی کوتاه حتی خودش را در تاریخ لحظات تراژیک «نگهبانان کهکشان» و سری فیلم‌های مارول ثبت کند. بسیاری از سه‌گانه‌های این چنینی یا بهتر است بگوییم حماسه‌های ابرقهرمانی، سکانس‌هایی دارند که باعث ناامیدی می‌شوند یا از چیزی که در ابتدا رخ می‌دهد، رفته رفته دور می‌شوند. اما حتی ضعیف‌ترین  فیلم سه گانه «نگهبانان کهکشان» هم به شخصیت‌هایش، حماسه‌پردازی‌اش و… وفادار می‌ماند و داستانی تاثیرگذار را برای مخاطب خود ارائه می‌دهد.

مارول، «نگهبانان کهکشان» و حماسه‌سرایی

فیلم guardians of the galaxy

با اینکه سه گانه «نگهبانان کهکشان» به عنوان یکی از قدر ناشناخته‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی مارول شناخته می‌شود اما خب خواندید که یکی از شاهکارهای کمپانی MCU است. در واقع شاید یکی از مهم‌ترین مولفه‌هایی که باعث شده تا «نگهبانان کهکشان» کمتر به چشم بیاید، فضای پرطمطراق، شخصیت‌های درجه 3، قرار گرفتن در کنار فیلم‌های بزرگ مارول و… باشد. در غیر این صورت چیزی پیدا نمی‌شود که بخواهد سه گانه «نگهبانان کهکشان» را از فهرست بهترین آثار مارول خط بزند. اگر شما هم از عاشقان فیلم‌های ابرقهرمانی هستید و دوست دارید که یک سه گانه تر و تمیز و جذاب از کمپانی مارول ببنید، توصیه می‌کنیم به سراغ «نگهبانان کهکشان» بروید. 

منبع: movieweb

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×