نقد فیلم دوستان خیالی (IF)
فانتزی خانوادگی و احساسی جان کرازینسکی
چه میشد اگر دوستان خیالی با بزرگ شدن بچهای که آنها را تجسم کردهاست، در تاریکی خاطرات فراموششده ناپدید نمیشدند؟ چه میشد اگر بهترین دوست نامرئی دوران کودکی شما سخت تلاش میکرد که از این طرد شدن دلشکسته نشود و منتظر میماند تا یک بار دیگر موردتوجه قرار گیرد؟ طرح اصلی فیلم کارگردان آمریکایی جان کرازینسکی یعنی IF یا دوستان خیالی، همین است. دوستان خیالی اولین فیلم خانوادگی جان کرازینسکی پس از فیلم ترسناک یک مکان ساکت و دنباله آن است. جان کرازینسکی برای ساخت این اثر، از چندین فیلم پیکسار وام گرفتهاست. فیلم IF که عنوانش مخفف Imaginary Friends بهمعنای دوستان خیالی است، کمدی کودکانه جدیدی از جان کرازینسکی است، که در این فیلم هم به عنوان بازیگر است و هم در مقام کارگردان میدرخشد. این فیلم جدید محصول سال 2024، تمام عناصر موفقیت یک اثر نمایشی خانوادگی را دارد، که همه افراد در هر سن و موقعیتی میتوانند از آن لذت ببرند. دوز مناسبی از احساسات، تأکید زیاد بر قدرت تخیل کودکان و پیشنیاز تراژدی در ماجراجوییهای یک دختر، دوستان خیالی را به یک فیلم خوشساخت تبدیل میکند. همچنین، ترکیبی باارزش و گیرا از لایواکشن و انیمیشن و گروهی تمامستاره از بازیگران و صداپیشگان؛ از جمله جورج کلونی، جان استوارت، امی شومر، بردلی کوپر، مایا رودلف و همسر کرازینسکی، امیلی بلانت؛ جذابیت اثر را دوچندان میکند. این فیلم درباره گروهی از دوستان خیالی است که توسط کودکانی که آنها را خلق کردهاند، فراموش شدهاند. البته حالا دیگر آن کودکان هم زنان و مرد بزرگسالی هستند که در دغدغههای زندگی غرق شدهاند.
جان کرازینسکی در مقام نویسنده، کارگردان و بازیگر دوستان خیالی
جان کرازینسکی بازیگر 13 ساعت: سربازان مخفی بنغازی، راه درازی را از شروع حرفه خود در سریال اداره پیمودهاست. او چند سالی است، به نویسندگی و کارگردانی روی آورده و با دو فیلم ترسناک بهنام یک مکان ساکت، تاثیری واقعی از خود بر جای گذاشتهاست. حالا محبوبیت جان کرازینسکی بهاندازهای است که وقتی معلوم شد که در یکی از فیلمهای تازه مارول بازی نمیکند، طرفدارانش بسیار ناامید شدند. در فیلم دوستان خیالی، او برای نویسندگی و کارگردانی در ژانر بسیار متفاوتی، خود را به چالش کشیدهاست. خلق این اثر انگار با یک حس واقعی قلبی جان کرازینسکی همراه است، زیرا او در این فیلم به موضوع متاثرکننده از دست دادن والدین میپردازد. جان کرازینسکی یک هنرمند مستعد است که بارها امتحان خود را پس دادهاست. او بهندرت کار جدیدی انجام میدهد، اما بهنوعی هنوز هم میتواند حرف تازهای بزند.
جان کرازینسکی، در این مرحله از زندگی اش، یک فیلمساز ثابتشده است. او در فیلم دوستان خیالی یک طرح پیچیده را با پایانبندی امیدوارکننده و خلق شخصیتهای دیوانه به سرکردگی رایان رینولدز دوستداشتنی و صدای استیو کارل بزرگ، یک نوستالژی تمامعیار ساختهاست. اگرچه این فیلم در بروکلین امروزی میگذرد، اما به زمانی ارجاع داده میشود، که نیویورکیها آپارتمانهای خود را با دستگاههای ضبط عتیقه و لامپهای خاص تزیین میکردند، زمانیکه بچهها تا این اندازه تحتکنترل نبودند و خاطرات کودکی بیشتر قابللمس بود. بی شخصیت دختر فیلم در سن 12 سالگی است و این بدان معنا است که او بهاحتمال در دهه 2010 به دنیا آمدهاست، با این حال نوع فیلمبرداری فیلم دوستان خیالی به گونهای است که انگار در سالهای خیلی دورتر میگذرد. درحقیقت اگر درباره آن فکر کنید، تصاویر و فضای این فیلم یک احساس مبهم فرازمانی به شما میدهد و این گاهی برای بعضی مخاطبان آزاردهنده است.
پدری با بیماری قلب شکسته
اولین فیلم کودک کرازینسکی بهعنوان کارگردان و نویسنده، شاید به اندازه خرس بنفشی که آبی نام دارد و استیو کارل به جای آن حرف میزند، لطیف و دوستداشتنی نیست. با این وجود این اثر، پیام باارزشی بهخصوص برای بزرگسالان دارد. در این داستان دختری را میبینیم که در میان آشفتگیهای خانوادگی، ناگهان میتواند دوستان خیالی سابق همه را ببیند. اما دوستان خیالی نمیتواند به جادویی دست پیدا کند، که باعث محبوبیت کلاسیکهای خانوادگی از نوع همراهی عروسکها و انسانها شدهاست. از نمونههای موفق این ژانر فرعی میتوان به داستان اسباببازی 3 و پدینگتن 2 اشاره کرد. با این حال، در فیلم دوستان خیالی، تصاویر عجیبوغریب و کارتونی جذابی برای بچهها وجود دارد. و برای بزرگسالانی که دوستدار نوستالژی دوران کودکی هستند، پیامی برنده و کمی دردناک وجود دارد. برای مثال میتوان به خانه سالمندان دوستان خیالی اشاره کرد که پر از موجودات خاصی است که همبازی یا خالق کودکی خود را از دست داده و حالا منتظر هستند حتی شخصیت اصلی این فیلم یعنی بی که دختری 12 ساله است و کایلی فلمینگ نقش آن را بازی میکند، مدام میگوید که دیگر بچه نیست و بنابراین برای بازی خیلی پیر است. فیلم با فیلمبرداری از روزهای قبل و شادتر بی در حال بازی در یک آپارتمان در بروکلین آغاز میشود. همان تصویر همیشگی از یک خانواده سه نفره خوشحال که قبل و در طول سرطان مادرش با بازی کاترین داداریو زندگی در آن جریان دارد.
در حال حاضر و پس از مدتی دور در نیویورک، پدر بی با بازی خود جان کرازینسکی، به اتاق وحشتناک بیمارستان بازگشته تا منتظر عمل جراحی برای «قلب شکسته» باشد. پدری که درظاهر نمیتواند با این کودک بیچاره وقت بگذراند. البته از پرستار همدل پدر بی تا مادربزرگ شیرین و درعینحال ازهمهجا بیخبرش با بازی فیونا شاو؛ هر شخصیت واقعی یا خیالی در اینجا تمام تلاش خود را میکند. بی با مردی عجیب در طبقه بالا روبرو میشود. کال با بازی رایان رینولدز محبوب، گروهی از دوستان خیالی را دور هم جمع کرده و دربهدر به دنبال این است که آنها را وارد ذهن یا زندگی آدمها کند. کال با یک خرس بنفش بامزه بهنام آبی و شخصیت دیگری بهنام بلوسم با صداپیشگی پل فیبی والر همراه است. شخصیت آبی در این فیلم بهتر از دیگر دوستان خیالی پرداخت شدهاست. این خرس بنفش بسیار دوستداشتنی است. در ابتدای آشنایی بی با آبی، بی از او میپرسد چرا اسمش آبی است و نه بنفش. و آبی میگوید که کودکی که او را خلق کرده، کوررنگی داشتهاست. بههرحال بی با این گروه سه نفره همراه شده و تصمیم میگیرد مأموریت جدید آژانس دوستان خیالی فراموششده را به انجام برساند. این ماموریت چیزی نیست مگر، اتصال دوباره دوستهای خیالی فراموششده با کودکان درون بزرگسالان یا کودکان تازه.
آثار پیکسار که الهامبخش دوستان خیالی شدند
به جرات میتوان گفت که آشکارترین شباهت دوستان خیالی، با انیمیشن درون و بیرون محصول پیکسار است. اگر یادتان باشد در درون و بیرون شخصیتی بهنام بینگ بنگ وجود دارد. این شخصیت یک فیل صورتی متمایل به بنفش است که بهعنوان دوست خیالی رایلی معرفی میشود. بینگ بنگ شخصیت شادی دارد که با کلاهی بسیار کوچک، دوست خیالی دور انداخته شده رایلی است، که هنوز در ضمیر ناخودآگاه رایلی کمین کردهاست، و برای دختری که خالقش است، هر کاری انجام میدهد، حتی خودش را فدا میکند. یکی از تاثیرگذارترین سکانسهای درون و بیرون هم همان لحظهای است که با بزرگ شدن رایلی، بینگ بنگ کمکم ناپدید میشود. حالا در فیلم دوستان خیالی یک خرس یا هیولای بنفشرنگ وجود دارد که البته اسمش آبی است. این شخصیت شباهت زیادی با بینگ بنگ دارد. اما فراتر از آن، بهطور کلی ایده دوستان خیالی فراموششده را میتوان الهامی از خود شخصیت بینگ بنگ در درون و بیرون دانست. شباهت دیگر این اثر را میتوان در داستان اسباببازی دید. جان بخشیدن به اشیای بیجان که از داستان اسباب بازی الهام گرفته شدهاست، بخش مهمی از روایت دوستان خیالی است. همچنین ایده زودگذر بودن دوره کودکی که ناباورانه میگذرد و دلخوشیهای زیادی را با خود میبرد، از داستان اسباببازی الهام گرفته شدهاست. همچنین اینکه جادو وجود دارد، مفهومی مهم در لایواکشن دوستان خیالی است، که در داستان اسباببازی هم روی آن تاکید میشود.
- نقد فیلم تصور با تو بودن (The Idea of You)
- نقد فیلم جنگ داخلی (Civil War)
- نقد فیلم اکشن مرد میمونی (Monkey Man)
دری که بهطور نمادین بسته میشود
بدون شک کیفیت و ساختار فیلمنامه لایواکشن دوستان خیالی، که کرازینسکی آن را در کنار کار کارگردانی و بازیگری خود نوشتهاست، در حدواندازه آثار پیکسار نیست. در واقع، میتوان گفت این روایت حتی نمیتواند وارد جهان خیالی پیکسار شود. اما این فیلم هم، حرفهای خود را برای گفتن دارد. اول اینکه، یک نوع شیرینی صمیمانه در روایت این فیلم وجود دارد و به فیلم اجازه میدهد تا مضامین تلخ را که با سوگ و اضطراب دوران کودکی سروکار دارد، با حساسیت موردبحث قراردهد. با اینحال، فیلم درحقیقت بر روی شانههای کایلی فلمینگ، بازیگر جوان و توانای سریال مردگان متحرک قرار دارد. بازیگری که در نقش اصلی بی 12 ساله، دامنه وسیع استعداد خود را نشان داده و حجم احساسی غیرمنتظرهای را به نمایش میگذارد. بی در جستجوی چیزی که حواس او را از بیماری پدرش منحرف کند، دوران کودکی را که در خطر از دست دادن است، بازمیگرداند. در ابتدا یک مونتاژ ویدیویی مقدماتی از زندگی اولیه بی به شما نشان داده شده و روایت را به جریان میاندازد. در این صحنهها به نظر میرسد بی کودکی شادی داشتهباشد، پر از حال خوش در کنار پدر با بازی جان کرازینسکی و مادر با بازی کاترین داداریو و بی کوچکتر با بازی آدری هافمن، که همگی بازی میکنند و آواز میخوانند، نشان داده میشود. این تصاویر همراه با آهنگهای تینا ترنر جذابتر شدهاست. اما همانطور که سکانس ادامه پیدا میکند، برق شادی از چشمان مادر خارج میشود و موهایش از دست میرود و درنهایت، مونتاژ با یک در بسته بهطور نمادین به پایان میرسد. به سرعت به جلو میرویم و فیلم دوباره به بی میپیوندد، بعد از سالها حالا بی بالغ میشود و بار دیگر در آپارتمانش در نیویورک با مادربزرگ پریشان احوالش میماند. این در حالی است، که یکی از والدین بی در بیمارستان است. این بار پدرش. او در تلاش است توضیح دهد که بیماری او که درواقع مشکل قلبی است، درواقع قلب شکسته است که با یک عمل جراحی ساده برطرف میشود. اما غم از دست دادن مادرش به این معنی است، که بی نمیتواند ترس از اینکه ممکن است خودش را بدون پدرش هم ببیند، رها کند.
ساکنین منحصربهفرد طبقه بالا
در این مرحله است که او با ساکنان آپارتمان طبقه بالا روبرو میشود. بلوسوم با صدای فیبی والر بریج که ظاهری مانند بتی بوپ دارد، حشرهواری است با آنتن و لهجه بریتانیایی. آبی عاشق کروسان با صدای استیو کارل؛ در واقع بنفش است و مانند یک توپ خزدار به نظر میرسد. هنگامی که بی بیشتر با این شخصیتها آشنا میشود، متوجه میشود که آنها دوستان خیالی فراموش شدهای هستند و مانند همنوعان دیگر خود در اشکال و اندازههای مختلف، به دنبال کودک جدیدی میگردند تا به دوست خیالیاش تبدیل شوند. کال با بازی رایان رینولدز با اکراه با آنها در این مسیر همراه شدهاست. او یک مرد بالغ است، که بهنوعی خود را با مجموعهای از دوستان خیالی و بحرانهای وجودی بیشازحد واقعی و اضطرابهای طرد شدن آنها درگیر کردهاست. بی هم که در جستجوی چیزی است، که حواس او را از بیماری پدرش منحرف کند، به کال کمک میکند. تصمیمی که به او اجازه میدهد تخیل خود را دوباره به کار بیندازد و دوران کودکی خود را که در خطر از دست رفتن است، دوباره به دست آورد. این تصویر پس از اولین کمکهای بی، بعد از اینکه او و دوستان جدیدش از خانه بازنشستگان دوستان خیالی واقع در جزیره کونی بازدید میکنند، بهتر میشود. در برخی از مفاهیم کمدی این فیلم لطافتی دوستداشتنی وجود دارد. یک لیوان آب یخ خیالی که امیدوار است، معنایی استعاری داشتهباشد، با کمال تاسف اعتراف میکند که بچهای که او را در خواب دیدهبود واقعا تشنه بودهاست. رویهم رفته دوستان خیالی یک کلاسیک خانوادگی سهل و آسان نیست. اما فیلم هم مانند مخلوقات خیالیاش، بهراحتی از حافظه محو و ناپدید میشود. این اثر متفاوت، مانند یک بچه جذاب و مطلوب است، که قدرت تخیل را ستایش میکند و نشان میدهد که کلید غلبه بر دوران سخت ممکن است همیشه در نزدیکی ذهن ما باشد.
کودکی که به اجبار بزرگ میشود
شخصیت اصلی فیلم دوستان خیالی یعنی بی، بار عمده فیلم را به دوش میکشد. بی علیرغم اینکه فقط 12 سال دارد، با غم و اندوه و بیماری در خانوادهاش دستوپنجه نرم میکند. او در حالیکه پدرش در بیمارستان است، در کنار مادربزرگش میماند. درحقیقت از زمانی که پدرش در بیمارستان بستری شدهاست، بی مجبور به بزرگ شدن شده و از آن زمان دیگر تمایلی به پذیرفتن چیزهای کودکانه زندگیاش نداشتهاست. تا اینکه، او چهره عجیبی را اطراف آپارتمانشان میبیند و بعد از آن وارد دنیای کاملی از موجودات مرموز یا همان دوستان خیالی و ایفها میشود. ایفهایی که وقتی صاحبانشان دیگر به آنها نیاز نداشتند، دور انداخته شدهاند. یک سکانس پر از رقص در این فیلم وجود دارد. در این سکانس قراراست بی خانه سالمندان دوستان خیالی فراموششده را، ازطریق قدرت خلاقیت خود، دوباره طراحی کند. نیمه اول این سکانس تا حدودی پرنشاط و شاد است و همچنین به شما یادآوری میکند که چگونه همهچیز این مکان از دنیا جا مانده است. در این سکانش انواع دوستان خیالی وفاداری مانند؛ تکشاخ، حباب سبز، تمساح صورتی، فنجان یخ سخنگو و مرد نامرئی به نام کیث را میبینید.
یک خوراک خانوادگی کامل
دوستان خیالی در زمانیکه بههیچ عنوان انتظارش را ندارید، به شما ضربه میزند و این میتواند سیل اشک شما را جاری کند. دوستان خیالی یک خوراک خانوادگی کامل است، که بچهها را در طیف وسیعی از سنین درگیر میکند. همچنین والدین و بزرگسالان این اثر را تا حدی سرگرمکننده میدانند. تماشای دوستان خیالی ارزشش را دارد. در این فیلم از جلوههای ویژه قدرتمندی استفاده شدهاست. موجودات تخیلی که مدام در صحنه حضور دارند، به خوبی در تصویر واقعی بهنظر میرسند. دوستان خیالی فقط نوعی فانتزی خانوادگی شلوغ با ریتم تند است، که نیاز به حضور یک خانواده کامل دارد تا در این جادو غرق شوند، به خنده احمقانه کارل بخندند، و هر چند وقت یکبار شگفتزده شوند. کرازینسکی به همه ما یادآوری میکند که باید از صمیم قلب برای کودک درون خود ارزش قائل باشیم.
اما دوستان خیالی نمیداند درباره چیست
مشکل بزرگ دوستان خیالی این است که به نظر نمیرسد بداند درباره چیست. مادر بی در سکانس آغازین فیلم بر اثر سرطان درگذشت، و البته اکنون او نگران از دست دادن پدرش است. بنابراین حدس میزنیم که قرار است نوعی استعاره برای مقابله با غمواندوه ببینیم؟ شخصی از بی میپرسد که چرا نامش کوتاه است، و او میگوید، مادرش فقط یک روز بهطور تصادفی شروع به صدا زدن او به این نام کردهاست. اینها میتوانند استعاره باشند، اما ما هرگز نمیدانیم که قرار است چه مفهومی را برسانند. برای فیلمی که خود را بهعنوان یک اثر کمدی کودکانه معرفی میکند، بهویژه از طریق شخصیت دوستداشتنی و به معنای واقعی کلمه بیتفاوت آبی، نباید زیاد انتظار خندیدن داشتهباشید. حتی تا پایان فیلم ممکن است چند بار بغض کنید. با یادآوری عشق و بازیگوشیهای کودکیتان و حتی شاید یاد آوردن دوستان خیالی خودتان، حسرتی شما را دربرمیگیرد. در نهایت دوستان خیالی پیامی به کودک درون شما است، که نباید از شما دور شود. با تماشای این فیلم حداقل برای چند لحظه، پیام او را به خاطر میسپارید.
شما درباره دوستان خیالی چه نظری دارید؟ درضمن اگر در کودکی دوست خیالی داشتهاید، خوشحال میشویم نامش را با ما درمیان بگذارید و از این طریق یادی از دوران شیرین کودکی خود کنید.
منبع: theguardian
باید باحال باشه
ارزش تماشا داره.
فوق العاده است این فیلم
مخصوصا هنرنمایی جذاب رایان رینولدز
دقیقا بازی رایان رینولذز مثل همیشه خوبه.