نقد فیلم انواع مهربانی (kinds of Kindness)
فیلم انواع مهربانی (kinds of Kindness) یک فیلم آنتولوژی و پوچگرا محصول سال 2024 است. این فیلم را یورگوس لانتیموس کارگردان یونانی، کارگردانی کردهاست. لانتیموس فیلمهای مطرحی همچون سوگلی، بیچارگان و کشتن گوزن مقدس را در کارنامهی خود دارد. فیلمنامه فیلم « انواع مهربانی» را لانتیموس با مشارکت افتیمیس نوشتهاست. در این فیلم نوگرا اما استون، جسی پلمونس، ویلیام دفو، هانگ چائو و مارگارت کوالی نقش آفرینی کردهاند. موسیقی مینیمال این فیلم اثر جرسکین فندریکس است.
بررسی اپیزودهای فیلم «انواع مهربانی»
فیلم « انواع مهربانی» یک آنتولوژی است که از سه قسمت یا اپیزود در ظاهر مجزا و در باطن به هم پیوند خورده ساخته شدهاست. سلطهگری و سلطهجویی هر دو از مفاهیم چالش برانگیز بشریت در طول تاریخ بوده، هست و خواهد بود. سلطهگری و سلطهجویی در ادوار مختلف تاریخ و جوامع گوناگون به شکلهای متفاوتی خود را نشان دادهاست. رابطهی سلطهگر و سلطه جو در بطن خانواده شکل گرفته و به جامعه در سطوح بالاتر و ابعاد بزرگتر رخنه میکند.
فیلم « انواع مهربانی» به کارگردانی لانتیموس فیلمی است که فضایی غریب و البته کابوسوار دارد. لانتیموس با استفاده از المانهایی همچون بازی در فرمی غیر معمول، استفادهی اغراق آمیز از رنگهایی مانند زرد و بنفش، قاب بندیهای خاص و موسیقی مینمیال توانسته به خوبی یک فضای غریب و بهتآور را برای تماشگر به نمایش در آورد. فیلم « انواع مهربانی» جهان شخصی لانتیموس را برای تماشاچی به نمایش میگذارد. جهانی که لانتیموس خلق کرده است، نه تنها از نظر ظاهری بلکه از نظر درونمایه نیز بسیار خاص است. تماشاگر برای درک و شناخت این جهان به ظاهر فانتزی اما در اصل واقعی نیاز دارد که به آنچه در پس صحنهها و نمادهای بصری میگذرد، پی ببرد. لانتیموس جهان و روابط انسانی را از زاویهای دیگری میبیند. او مفاهیمی فلسفی و روانشناختی را دستمایه قرار داده است و سعی کرده آن را برای انسان امروزی باز کند و به گونهای شفاف در معرض دید او قرار بدهد. دغدغهی لانتیموس از ساخت این فیلم آنالیز و بررسی روابط و درک انسان از آزادی، هویت و ماهیت سلطه است. فیلم « انواع مهربانی» به معنا و مفهوم و رابطه بین کنترلگر و کنترل شونده و نقش آزادی در این میان پرداختهاست. در این فیلم بیننده متوجه میشود که مهربانی و سلطهگری چنان در یکدیگر تنیدهاند که گاه نمیتوان مطمئن شد این مهربانی است که به سلطه ختم میشود یا سلطه است که در نقش مهربانی ظاهر میشود.
اگر از منظر سیاسی فیلم « انواع مهربانی» مورد بررسی قرار دادهشود، با کمی تحلیل میتوان دید که چگونه این فیلم میتواند سیاست جامعهداری را زیر سئوال ببرد. فیلم « انواع مهربانی» را میتوان به سیاستگذارانی تعمیم داد که جامعه را به سوی آنچه که میخواهند پیش میبرند. سیاستمداران و صاحبان قدرت برای افراد جامعه استایل و سبک زندگی تعریف میکنند و نوع زندگی را به آنها تحمیل میکنند.
این فیلم در واقع قصهی آدمهایی است که گرچه ابتدا خود خواهان آزادی و فرار از سلطهی سلطهگرشان هستند اما بعد از بدست آوردن آزادی گیج و سردرگم شده و آزادی این نعمت بدست آورده را همچون نقمت میبینند. آنها که از فشار روانی آزاد بودن به تنگ آمدهاند عاجزانه تلاش میکنند تا به وضعیت سابق بازگردند. و دوباره اسیر همان سلطهگری شوند که با تحمیل انتخابهایشان به آنها به زیستشان معنا میدهند.
اپیزود اول
اپیزود اول داستان کارمندی است که هیچ اختیار و انتخابی در زندگیش ندارد. همهی آنچه نام زندگی بر آن است تحت کنترل شخصی است که با او مراودهی کاری دارد. مرد کارمند در قبال فرمانبرداریش هدایا و مهربانیهایی دریافت میکند که ظاهراً او را ارضا میکند. اما اینبار سلطه گر او تقاضایی دارد که مرد کارمند نمیتواند و نمیخواهد انجامش بدهد و اینگونه برای اولین بار از فرمانبرداری سر باز میزند. در ادامه او به آزادی دست مییابد. اما داستان آنچنان که او فکر میکند پیش نمیرود. حالا او احساس میکند در کلاف سردر گمی پیچیده شدهاست و ناامیدانه تلاش میکند تا به موقعیت پیش از آزادیش باز گردد و در این راه چنان تن به ذلت میدهد که در نهایت دست به خشونتی مشمئز کننده می زند تا توجه سلطه گرش را جلب کند و بتواند تبدیل به همان فرمانبرداری شود، که بود.
اپیزود دوم
در اپیزود دوم این فیلم تماشاچی شاهد زندگی یک مأمور مرد پلیس است. همسر مرد برای مدتی گم میشود. اما بعد از مدتی پیدا شده و به زندگی او باز میگردد. اما چیزی تغییر میکند، و آن چیز ماهیت رابطهی متقابل بین مرد و زن است. مرد پیش از این کنترلگر قصه بوده و زن سلطهجوی قصه. اما زن دیگر نقش سلطهجو را بازی نمیکند. او از حالت فرمانبرداری خارج شده و هویت مستقل و آزاد خویش را بدست آوردهاست. در نتیجه مرد جایگاه خویش را از دست می دهد. زن سعی میکند مسیر تازهای را در پیش بگیرد اما طولی نمیکشد که مرد برای بدست آوردن جایگاه قبلی خود تلاش میکند. او میخواهد همسر خود را بازسازی کند. البته این اصل ماجرا نیست اصل ماجرا زن است.
اوست که نمیتواند ماهیت واقعی آزادی را درک کند. اوست که سعی میکند در بازسازی دوبارهی خود توسط همسرش شریک شود و اینگونه دوباره به زنی فرمانبردار تبدیل شود و برده وار به زندگی ادامه بدهد. اوتا جایی پیش میرود که به کمک مرد دست به تخریب فیزیکی و روحی خود میزند.
اپیزود سوم
دراین اپیزود، فیلم داستان زندگی زنی را روایت میکند که به عرف و قوانین نانوشتهی جامعه پشت پا زده و وارد فرقهای میشود که قصد دارد معجزهای کهن را زنده کند. زن ماهیت مستقل وجودی و شخصیتی خود را از دست داده و تماماً زیر سلطهی فرقه قرار میگیرد و تا آنجا پیش میرود که خصوصیترینهای خود یعنی نوع روابط جنسی خود را در راستای اهداف فرقه انجام میدهد. ورق برمیگردد و زن به دنبال معجزهی احیا شده میگردد و در ظاهر بی این که خود بداند آن را مییابد و بدون این که این معجزه را درک کند باعث نابودیش میشود. حالا او سعی میکند دوباره به چرخهی سلطه گر و سلطه جو باز گردد.
اپیزود اول از نظر دورنمایه بسیار قوی تر از دو اپیزود بعدی است. اما در اپیزود دوم مخاطب شاهد داستانی ملموستر و و روانتر است که به آسانی میتواند در ابتدا با آن ارتباط برقرار کند، گر چه این ارتباط تا زمانی قوی است که مرد شروع به تخرب فیزیکی و روانی زن میکند. لانتیموس در فیلم دوم از نمادها و رفتارهایی جالب و غیرمعمول برای نشان دادن زاویههای پنهان شخصیت مرد سلطهگر استفاده کردهاست، تا مخاطب بتواند به درونیات این شخص پی ببرد. از جمله این نمادها و رفتارها نمای نزدیک از استیک خون آلود و لیسیدن دست زخمی توسط مرد است.
بررسی شخصیتهای فیلم
اما استون، ویلیام دفو و دیگر بازیگران در فیلم « انواع مهربانی» متفاوت ظاهر شدهاند. درست آنگونه که لانتیموس میخواسته. بازی این بازیگران حرفهای در فرمی متفاوت در ایجاد فضایی که مد نظر لانتیموس و سلیقهی هنری او است نقش مهمی ایفا کردهاست.
شخصیت R.M.F شخصیتی است که در ابتدای فیلم خود را نشان میدهد. در واقع او در ابتدا در نقش یک هدف ظاهر میشود. هدفی برای کشتن. اما به مرور که فیلم پیش میرود این شخصیت به یک نماد تبدیل میشود. نماد از چیزی که باید حذف و نابود شود تا انسان مدرن بتواند در مسیر سلطه جویی تثبیت شود. این شخصیت در طول فیلم حضور دارد. این شخصیت مرموز میتواند برای بینندههای مختلف احساسات متفاوتی را ایجاد کند.
فیلم « انواع مهربانی» ساخته لانتیموس یک فیلم هنری پیچیده است با درونمایهای سنگین و دیر هضم که میتواند مورد توجه کسانی قرار بگیرد که دغدغه اشان چیزی فراتر از سرگرمی است. این فیلم بر ماهیت آزادی، کنترلگر وکنترل شونده، و نقشی که وابستگیها و روابط انسانی دراین میان دارند، انگشت نهاده است. لانتیموس از زاویهای غیرمعمول به اینگونه روابط و بندهای نامرئی که سلطهگر و سلطهجو را به هم پیوند میدهد نگاه کردهاست. او به بیننده قدرت شناخت میدهد تا پی به قدرت مفهومی ببرد که آزادی را به سخره میگیرد.
یکی از فاکتورهایی که کارگردان یونانی این فیلم از آن برای درک بهتر توسط مخاطب استفاده کرده اشاره به کتاب آناکارنینا نوشتهی تولستوی، نویسنده روس است. این کتاب معروف داستان زنی را روایت میکند که قوانین نانوشته و البته حاکم بر جامعه را زیر پا گذاشته و خود را از هرچه بند است رها میکند. اما در نهایت چیز دیگری برایش رقم میخورد.
شاید جامعه و انسان مدرن برخلاف آنچه که ادعا میکند، هنوز بر ماهیت واقعی آزادی دست نیافتهاست. شاید این انسان اسیر کنترلگری و کنترل شوندگی است، بدون این که بداند چگونه میتواند از آن برهد. شاید این انسان آرامش را در سلطه جویی میداند، چون میداند آزادی مسئولیتی دارد که هر انسانی از عهدهی آن برنمیآید. شاید سیستم کل جهان هستی و زیستی انسان بر مبنای سلطهگر و سلطهجو بنا نهاده شدهاست. شاید باید نگاهی دوباره به روابط متقابل در جوامع انسانی انداخت و سئوالهای دیگری که با دیدن فیلم « انواع مهربانی» به ذهن تماشگر خطور میکند.
لانتیموس در این فیلم مخاطب را وارد یک بازی فکری میکند. اگر تماشاگر فیلم علاقهمند به بازیهای فلسفی و روانشناختی باشد و سواد درک این مسائل را داشته باشد، دیدن این فیلم برایش لذت بخش خواهدبود در غیر این صورت فیلم « انواع مهربانی» برایش فیلمی کسالت بار، غیر قابل فهم است که او را تنها گیج وسردرگم میکند.